تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سختكوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803276202




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زمینه‌های منجی گرایی در آیین هندو - بخش دوم و پایانی آیین هندو و معنویت‌های نوظهور


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: زمینه‌های منجی گرایی در آیین هندو - بخش دوم و پایانیآیین هندو و معنویت‌های نوظهور
خبرگزاری فارس: آیین هندو و معنویت‌های نوظهور
تجسد خدا بر زمین، در اصطلاح هندویی «اوتاره» نامیده می‌شود. لذا مفهوم منجی در آیین هندو با مفهوم اوتاره ارتباط پیدا کرده و این ارتباط معنایی، باعث شده که برخی از معلمان معنوی هند، خود را اوتاره و حتی منجی موعود بنامند.

بخش دوم و پایانی کلکی در متون مقدس هندو ویشنو پورانه، یکی از نخستین منابعی است که نام کلکی در آن ذکر شده است. در این پورانه آمده است: هنگامی که آداب دینی ای که متون ودایی آموخته اند و اصول قانون [درمه] نزدیک است که به سرانجام برسند، و پایان عصر «کالی» نزدیک شود؛ تکه ای از وجود الوهی که خود، آغاز و پایان عالم است، و شامل همه چیز است، بر روی زمین نزول خواهد کرد. او در خانوادۀ ویشنو یَشَه که برهمن ممتاز سرزمین شامبالا است، به عنوان کلکی زاده خواهد شد که هشت قوۀ فوق بشری به او داده شده است. با قدرت مقاومت ناپذیرش همۀ ناآریایی‌ها (بربرها) و دزدها و همۀ کسانی را که جانشان با شرارت و رذالت عجین شده است، نابود خواهد کرد. او راستی را باز برقرار خواهد کرد و جان‌های کسانی را که در پایان عصر کالی زندگی می‌کنند، بیدار خواهد نمود، آن‌چنان که به زلالی بلور شوند. پس، انسان هایی که به فضل آن عصر خاص تحول پیدا کنند، همانند بذر برای بشر خواهند شد و نسل بعدی را تولید خواهند کرد که پیروان احکام عصر ستیه یا عصر حقیقت «عصر طلایی» هستند. می‌گویند: هنگامی که خورشید و ماه، و ستارگان درخشان تیشیه و سیارۀ ژوپیتر، در یک مدار قرار گیرند، عصر حقیقت فرا خواهد رسید (کتاب چهارم، فصل 24، Wilson,2001:72). در آگنی پورانه نیز به همین صورت به آمدن کلکی اشاره شده است. این پورانه، یکی از نخستین آثاری است که بودا را یکی از تجلیات ویشنو معرفی کرده است، و به نظر می‌رسد مطالب مربوط به کلکی را از ویشنو پورانه اقتباس کرده باشد. آگنی پورانه توضیح می‌دهد که چگونه کلکی قانون اخلاقی را برقرار می‌کند و نظام طبقات اجتماعی آیین هندو را که به هم ریخته است احیا می‌نماید و پس از آن، مردم به راه نیکوکاری بازخواهند گشت (Agni Purana, 7: 9-16). همچنین در این کتاب آمده است که ویشنو، پس از این‌که شکل کلکی را از دست می‌دهد، به آسمان بازخواهد گشت (Ibid,16:10). در پورانۀ دیگری به نام پدمه پورانه، نیز به آمدن کلکی اشاره شده است. در این پورانه آمده است: کلکی همۀ راه‌های درست زندگی را که نابود شده‌اند، احیا خواهد کرد. او تنها فرمانروای جهان خواهد بود و بیرق پیروزی اش گسترده بوده و خود او مورد پرستش مردم جهان واقع خواهد شد. همچنین کلکی را سوار بر اسب سپید بالدار وصف می‌کند که شمشیری بر دست دارد و هزاران نفر از دزدانی را که جسارت کرده، لباس پادشاهی پوشیده‌اند، خواهد کشت (ج12، فصل 2، 19-20). کلکی پورانه، تنها کتابی است که به طور کامل به وصف کلکی پرداخته است. در این پورانه آمده است که خانواده ای پلید به نام کَلی از پشت برهما خواهند جهید. آن‌ها بر روی زمین آمده و انسان‌ها را به سوی تباهی خواهند کشانید. هنگامی که انسان‌ها دیگر به پیشگاه خدایان قربانی نکنند، خود ویشنو بر زمین تنزل خواهد کرد تا جهان پر از شر را رها سازد. او به عنوان کلکی تولد مجدد می‌یابد  تا خانوادۀ برهمنان را در آبادی شامبالا راهنمایی کند. استاد او در هنرهای رزم، رامای تبر به دست است که ششمین اوتارۀ ویشنو بود. سپس، او در سراسر جهان به سیاحت خواهد پرداخت و با شاهان پلید و پیامبران دروغین خواهد جنگید. سرانجام کَلی، آن مرد خبیث شکست خواهد خورد و دوران ستیه آغاز خواهد شد. کلکی با پایان یافتن وظیفه اش، به شکل چهار دست درآمده و به عنوان ویشنو به آسمان باز خواهد گشت. در این کتاب پیشگویی شده است که کلکی میلیون‌ها نفر از بوداییان را می‌کشند (کلکی پورانه،2، بخش‌های 5، 6، 8، 9 ). دربارۀ تاریخ نگارش میان قرن هفتم تا دوازده میلادی تخمین زده شده است. اعتقاد به نظام طبقات اجتماعی (کاست)، مراسم پیچیده و پر هزینۀ قربانی برای خدایان باعث شده بود تا در این عصر آیین برهمنی در میان قشرهای عمومی جامعه منفور شود و در مقابل، آیین بودا که به هیچ کدام از این شعائر اعتقاد نداشت، در میان مردم جایگاه خوبی پیدا کند. از این رو، سرایندگان کلکی پورانه، بوداییان را دشمن اصلی خود قلمداد کرده اند (Reat,1994:50-55). تفسیرهای نوین از مصداق کلکی از بیش‌تر متون مختلف آیین هندو چنین بر می‌آید که تعداد اوتاره‌ها محدود است و فقط یکی از آن‌ها نیامده که در پایان جهان خواهد آمد. همچنین برای او نشانه‌های کاملاً مشخصی ذکر کرده اند که لازم است مدعیان کلکی بودن، آن شرایط را داشته باشند؛ ولی در برخی متون دیگر، راه ادعای اوتارگی برای عموم گوروهای هندو باز گذاشته شده است. از این رو اوتاره را بر برخی از شخصیت‌های معروف هند و حتی خارج از آیین هندو نیز تطبیق داده‌اند. برخی از محققان غربی، تعابیری از کلکی را که او را با اسب سپید وصف می‌کند، با عباراتی از انجیل تطبیق داده و عیسی مسیح7 را مصداق کلکی آخرالزمان دانسته‌اند. در انجیل در کتاب مکاشفه آمده است: … دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و حق‌ّ نام دارد و به عدل داوری و جنگ می‌نماید و چشمانش چون شعله آتش و بر سرش تاج‌های بسیار، و اسمی مرقوم دارد که جز خودش هیچ‌کس آن را نمی‌داند و جامه‌ای خون‌آلود در بردارد و نام او را “کلمه خدا” می‌خوانند و لشکرهایی که در آسمانند بر اسب‌های سفید و به کتان سفید و پاک ملبس از عقب او می‌آمدند و از دهانش شمشیر تیز بیرون می‌آید تا به آن امت‌ها را بزند و آن‌ها را به عصای آهنین حکمرانی خواهد نمود و او چرخُشت خَمر غضب و خشم خدای قادر مطلق را زیر پای خود می‌افشُر‌َد و بر لباس و ران او نامی مرقوم است؛ یعنی “پادشاه پادشاهان و رب‌ّالارباب”…  و دیدم وحش و پادشاهان زمین و لشکرهای ایشان را که جمع شده بودند تا با اسب‌سوار و لشکر او جنگ کنند… و باقیان به شمشیری که از دهان اسب سوار بیرون می‌آمد کشته شدند و تمامی مرغان از گوشت ایشان سیر گردیدند (مکاشفه: فصل19، بخش‌های 11 تا 21). روشن است که چنین تعابیری تحت تاثیر حضور گوروهای هندی در غرب و تقابل دو فرهنگ مسیحی و هندو پدید آمده و اصالت ویژه ای ندارد. بسیاری از محققان مسلمان هند، مانند ذاکر نائیک نیز مدعی شده اند که بر اساس پژوهش هایی از همۀ کتاب‌های مقدس هندوان، مانند وداها، پورانه‌ها و اوپانیشادها به این نتیجه رسیده اند که حضرت محمد9 آخرین پیامبر الاهی، مصداق کلکی است (Arfaj, 2012: 85). این نیز نمونۀ مواجهۀ دین اسلام و آیین هندو در هند است و از آن‌جا که منابع اهل سنت در مورد وقایع آخرالزمانی و موعود منجی، بسان منابع شیعه غنی و پربار نیست به راحتی به راه خطا می‌رود. گروهی از خوجه‌های نزاری اسماعیلی، اهل گجرات و سند و پیروان آقاخان، به پیروی از پیرشان به نام صدرالدین که در زمینۀ اوتاره‌های ویشنو کتاب نوشته است، معتقدند امام علی7 مصداق کلکی، موعود آینده و اوتارۀ ویشنو است (Davis, 2007: 62). برخی از پیروان فرقۀ بهائیت نیز آمدن کلکی را به آمدن پیامبرشان. بهاءالله تفسیر کرده اند که این تفسیر ساختگی، در گسترش دین بهاییت در هند نقش مهمی داشته است. محققان بهائی تلاش کرده اند همۀ اشاره‌های آخرالزمانی ادیان را به نوعی به بهاء الله باز گردانند و در این مورد از هیچ‌گونه تفسیر به رایی، در جهت توسعۀ افکار نادرست خویش ابایی نداشته‌اند. آیین هندو و معنویت‌های نوظهور آیین هندو یکی از تأثیرگذارترین ادیان شرقی بر شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی در غرب است. کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌های بی‌شمار گوروهای هندی در غرب، با تزریق نوعی پلورالیسم دینی، زمینه را برای مخالفت نسل جوان غربی با سنت‌های جزم‌اندیش یهودی- مسیحی آماده ساخت و به مرور زمان، مبانی اعتقادی آن‌ها را تضعیف کرد.[26] امروزه همه گوروهای هندی از پلورالیسم دینی دم می‌زنند و این تفکر را به آموزه‌های دینی خود نسبت می‌دهند، در حالی که ابوریحان بیرونی در کتاب «ماللهند» خود گزارش می‌دهد که هندوها هیچ دین دیگری را به رسمیت نمی‌شناسند. طبق آمار، در کشوری مانند انگلیس، تعداد معتقدان به جهان پس از مرگ، طبق آموزه‌های مسیحی- یهودی، از معتقدان به تناسخ هندی کم‌تر است. در سال 1978 یک چهارم از جوانان چهارده الی هجده سال به تناسخ قائل بودند که این تعداد رو به افزایش است. آمار اعتقاد به مفاهیم شرقی در حالی در غرب افزوده می‌شود که آمار معتقدان به مفاهیم دینی مسیحی مانند اعتقاد به خدا، از جنگ جهانی دوم به بعد، همواره رو به کاهش بوده ‌است (Wilson & Creswell,: 36). آیین هندو امروزه فقط در آمریکا بیش از چهارصد جماعت دارد. این جماعات در بسیاری از شهرهای اروپا و آمریکا دارای معابد، عزلت‌کده‌ها، دِیرها، کلاس‌های سخنرانی و سالن‌های مخصوص به خود هستند (Tweed:2). همۀ این معنویت‌های معاصری هندی اتفاق نظر دارند انسان می‌تواند اوتارۀ خدا باشد و از آن‌جا که اوتارۀ خدا خود خدا است، همه به نوعی خدا هستند! در این‌جا برای نمونه، سه تن از افرادی را که جنبش خود را بر اساس مفهوم اوتارگی بنا کرده‌اند، انتخاب نموده و مورد بررسی قرار می‌دهیم تا ماهیت عرفان معاصر هندی بیش‌تر مشخص شود. راماکریشنا راماکریشنا، مشهورترین عارف هندی است و بسیاری از محققان، او را بزرگ‌ترین عارف معاصر هند می‌دانند. زندگی این عارف هندی که از سوی شاگردانش به دقت و با جزئیات ثبت شده است، به خودی خود گویای حقایق بسیاری از عرفان هندی است. سوامی نیکیلاننده، شاگرد راماکریشنا، مقدمه‌ای بر ترجمه انگلیسی کتاب انجیل حضرت راماکریشنا[27] نوشت و از آن زمان این کتاب به یکی از مهم‌ترین متن‌های شکل دهنده تصور غربیان از معنویت هند تبدیل شد. راماکریشنا عارفی فوق العاده تصور می‌شود که شخصیتی غیر قابل درک، اسرار آمیز و پر هیبت دارد. او بارها به حالت «سمادی»، یعنی جذبه عرفانی رفت. آنچه درباره این عارف بزرگ! جای تعجب است، این حکایت است که او گاهی در حالت رفتن به خلسه، می‌بایست پای راست خود را در آغوش مرد جوانی می‌گذاشت. هنگامی که راماکریشنا از سمادی خارج می‌شد، اطرافیان از کار او ناراحت بودند و نمی‌توانستند برای پای گناهکار او توجیهی پیدا کنند؛ اما جرات پرسش از استاد را نداشتند و او نیز هرگز توجیهی برای این کار خود ارائه نداد. می‌گویند زمانی پدر راماکریشنا به مسافرت رفته بود؛ هنگامی که از سفر بازگشت، زن خود را حامله یافت و بر اساس قرائن متعددی فهمید که فرزند آینده اش اوتارۀ ویشنو خواهد شد (Partridge,2003:84 ). یکی از استادان راماکریشنا، بت کوچکی به او داد تا به قدری آن را بپرستد که به راحتی آن را در مشاهدات عرفانی خود ببیند. راماکریشنا به اندازه‌ای به آن بت علاقه‌مند شده و در آن نگریسته بود که فکر می‌کرد آن بت حرکت کرده و با او بازی می‌کند. در طول زندگی راماکریشنا بسیاری از مردم در عاقل بودن او شک داشتند؛ اما سرانجام گروهی از عالمان هندویی در یک کنفرانس جمع شدند و اعلام کردند (تصویب کردند!) که راماکریشنا یک اوتاره، یعنی تجسد خداوند بر روی زمین است. وقتی این خبر به راماکریشنا رسید، با تعجب گفت آیا واقعاً آن‌ها چنین فکر می‌کنند؟ خوشحالم که حالتی که دارم بیماری نبوده ‌است (Isherwood,1969: 206). ساتیا سای بابا روزی پروفسور دیپانکار گوپتا[28]، جامعه شناس مشهور دانشگاه دهلی هند، درباره امثال سای باباها و گوروهای هند سخن تلخی گفت که متاسفانه حقیقت داشت. او گفت: 95 درصد از این مردان خدا (گوروهای فریبکار)، نام آن 5 درصدی را که واقعاً مردان خدا هستند (گوروهای خداشناس، مانند سای بابای شیردی)، خراب می‌کنند. بیش‌تر این‌ها شارلاتان هستند! آن‌ها به دنبال مردم ساده لوح و پولدار هستند! نمی دانم چرا مردم سخنان این‌ها را باور می‌کنند… توریست‌های خارجی که از سبک زندگی غربی خسته شده‌اند، کرور کرور به هند می‌آیند تا به مدی‌تیشن متعالی بپردازند و به روشن شدگی برسند. این‌ها با صدها مرکز معنوی و کلاس‌های یوگا و مانند آن روبه‌رو می‌شوند؛ در حالی که استادان این مراکز، افرادی هستند که فقط برای گرفتن پول توریست‌ها این مراکز را به راه انداخته‌اند.[29] سخن پروفسور گوپتا، به عنوان یک جامعه شناس، در خور تامل فراوان است. او بحرانی را در هند مشاهده می‌کند که از کنترل افراد، و حتی دولت خارج است و فقط خود مردم باید مراقب این «شارلاتان‌ها» باشند. منظور این دانشمند را از استفاده لفظ شارلاتان هنگامی عمیق‌تر متوجه می‌شویم که به سیل گزارش‌های مربوط به فساد این استادان معنوی! توجه کنیم. ساتیا سای بابا یکی از مصادیق واضح این شارلاتان‌ها در سخن پروفسور گوپتا بود. ساتیا سای بابا در 23 نوامبر 1926 در دهکده‌ای کوچک در هند به نام پوتاپارتی به دنیا آمد. او فرزند چهارم خانواده‌ای فقیر و مذهبی بود. او به کسانی که از غرب به دهکدۀ او جهت زیارتش می‌رفتند، می‌گفت: معجزه اصلی من، ایجاد تغییر و تحول در درون شما است. اساس و دلیل این حضور، بر عشق و قدرت الاهی مبتنی است. عشق و قدرتی بی‌نهایت و همه جانبه (فراگیر) که در حقیقت تجسم عشق الاهی است و قادر است انسان‌ها را از نقاط دور دست کره زمین به دهکده پوتاپارتی بکشاند. سای بابا خود را اوتاره یا تجسد خداوند در روی زمین می‌نامید. همچنین معجزاتی داشت مانند ظاهر کردن اشیای زینتی، قرص‌های خوردنی و گاهی ساعت و مانند این‌ها. گاهی نیز شیر می‌نوشید و طلا استفراغ می‌کرد. بعدها شعبده بازان مختلفی از هند و اروپا توانستند معجزات! او را تقلید کنند. از این رو، سای بابا به سرعت تغییر مشی داد و از جمع کردن ثروت به کارهای عام المنفعه روی آورد و توانست مقامات سیاسی را قانع کند که وجودش برای هند ثروت افزا است. سای بابا می‌گفت: خودتان را محصور من بدانید؛ به من مشغول باشید؛ جنون بابا را در زندگی تان خلق کنید؛ باور کنید که از این جنون شیرین تر نیست!… من آمده‌ام تا سعادت بدهم، من آمده‌ام تا ببخشم؛ هیچ منظور دیگری از موجودیت من نیست. همه اضطراب و مشکلات خود را به من بسپارید، و از من آرامش بگیرید. بیا و مرا پیدا کن، و خودت را پیدا کن![30] پیروان سای بابا، این ادعای او را باور دارند که او اوتاره شیوه و شکتی است که آمدنش در کتاب بهگودگیتا پیشگویی شده است. این بدان معنا است که پیروانش که حدود سی میلیون نفر تخمین زده شده‌اند، او را خدای مجسم می‌انگاشتند.[31] امروزه پرونده‌های فساد مالی و اخلاقی از سای بابا علنی شده است. سای بابا را در قبول هدایای گران قیمت با اُشو مقایسه کرده‌اند. اُشو و سای بابا جنون ماشین‌های گران قیمت داشتند و از هیچ چیزی به اندازه اتومبیل لوکس خوشحال نمی‌شدند. امروزه، مجموع دارایی‌های سای بابا را که بیش‌تر از مریدان غربی خود دریافت کرد، حدود 30 تا 40 میلیارد دلار تخمین می‌زنند.[32]سای بابا در ایران نیز مریدانی داشت که متاسفانه او را تجسد خدا می‌پنداشتند و برای شرکت در اشرام او به هند می‌رفتند. سایت رسمی سای بابا به زبان فارسی به نام «ایران بابا» بسیار فعال است.[33] مهربابا شهریار، مهربان ایرانی معروف به مهر بابا در سال 1894م. در خانواده‌ای زرتشتی در پونای هند به دنیا آمد. مهربابا در سال 1954م. در شصت سالگی اعلام کرد که اوتاره زمان و تجسد خدا بر روی زمین است. مهربابا دوران کودکی و نوجوانی معمولی و عادی را سپری کرد و به عوالم روحانی هیچ تمایل ویژه‌ای از او دیده نمی‌شد. روزی زن پیشگویی به نام باباجان را دید و همین دیدار موجب دگرگونی باطنی او شد. باباجان آثار کمال را در مهربابا مشاهده کرد و پیشانی او را بوسیده و به او خبر داد که اوتاره زمان خواهد شد. در ماه‌های بعد او با 4 مرشد دیگر که همراه با باباجان 5 مرشد کامل نامیده می‌شوند، مواجه شد. مهربابا به مدت هفت سال تحت تعلیمات روحانی نزد یکی از آن‌ها به نام اوپاسنی ماهاراج قرار گرفت. مهربابا در سال 1922. «منزل میم» (منزل مرشد) را در بمبئی بنا نهاد و در آن‌جا به تعلیم مریدانش پرداخت. یک سال بعد، مهربابا و مندلی‌هایش (مریدانش) به مکانی در 7 کیلومتری خارج از شهر احمدنگر در ایالت ماهاراشترای هند و 210 کیلومتری بمبئی نقل مکان کردند و آن‌جا را «مهرآباد» نامیدند. در سال 1924 این مکان به اشرام مهربابا تبدیل شد که مدرسه‌ای نیز در آن‌جا به نام مدرسه عشق در آن تاسیس شد. مهربابا دوره‌های طولانی روزه و اعتکاف را گذرانید و مدت‌ها در راه سفر به مغرب و مشرق بود. او در ژوئن 1931 به ایران آمد و مدت سه شب در داخل حرم حضرت رضا7 در مشهد اعتکاف کرد. 12 سال بعدگفت که: درخت ظهور ربانی من در ایران، در شهر مشهد کاشته خواهد شد که در آن‌جا رشد نموده و گسترش می‌یابد و سرانجام تمام دنیا را خواهد پوشاند. همانطور که مشخص است این نوع پیشگویی‌ها هیچ‌گاه به حقیقت نخواهد پیوست. مهربابا در فوریه 1954 در مهرستانا در ایالت اوتار پرادش هند اعلام کرد که من اوتار و بالاترین بالاترها هستم. سپس بیانیه دعوت مهربابا را صادر کرد و کتاب «خدا سخن می‌گوید» را برای نخستین بار در آمریکا به چاپ رساند. مهربابا در31 ژانویه 1969 درگذشت؛ در حالی که همچنان در سکوت بود. می‌گویند او به هنگام مرگ کتاب حافظ را گرفت و نخست به خود اشاره کرد، یعنی (خدا) و سپس به کتاب حافظ اشاره کرد یعنی (حافظ) و به این وسیله به مریدان خود گفت: «خدا حافظ» و از دنیا رفت. اوتاره زمان مهم‌ترین آموزه مهربابا این بود که من اوتاره زمان هستم و در وجود من خدا به صورت انسان درآمده است. او برای توجیه سخن خود ده حالت اصلی برای خدا ترسیم می‌کند: 1. خدا در حالت غیب الغیب؛ 2. خدادر حالت ماوراء یا الله، حالات فرعی؛ 3. خدا به صورت آفریدگار، پروردگار و فناکار؛ 4. خدابه صورت روح جسمی؛ 5. خدا به صورت روح در مرحله تکاملی؛ 6. خدا به صورت روح انسانی در مرحله واگشت؛ 7. خدابه صورت روح‌های پیشرفته؛ 8. خدا به صورت مجذوب کامل؛ 9. خدابه صورت آزاد مطلق؛ 10. خدا به صورت قطب یا اوتاره (meherbaba, Site, 1 ). به زعم مهربابا، هنگامی که خدا به صورت انسان بر روی زمین تجلی می‌کند و الوهیتش را به بشر نمایان می‌سازد، او را به عنوان اوتاره، مسیح و یا پیامبر می‌شناسند. بدین ترتیب، خدا به صورت انسان ظهور می‌کند.‌ بدین ترتیب، خدا در تجسم انسانی که اوتاره خود را آشکار ساخته، خود را به زحمت می‌اندازد تا به دست انسان‌ها که از روی مهر بیکران خویش به آن‌ها، به سطحشان نزول کرده، شکنجه و آزار شود؛ تحقیر شده و ناسزا بشنود.[34] مهربابا می‌گفت: نوع بشر، در طی دوران تیرگی و مصایب خویش، پیوسته در انتظار من و حقیقت من می‌باشند. من با حقیقت یکی هستم؛ من آن محبوب ربانی هستم که عشقم به شما بیش از عشق خودتان بر خویشتن است. من یکتای قدیم هستم! هنگامی که از او خواستند تا معجزه‌ای نشان دهد، گفت: «مقام الاهی من بالاتر و برتر از این است که دست به معجزه بزنم». بابا توضیح می‌داد که در زمان‌های گذشته نیز که معجزاتی از جلوه‌های الاهی مهربابا، یعنی زرتشت، بودا، کریشنا، مسیح و یا حضرت محمد6 دیده می‌شد، این معجزات در برابر ذات الاهی بابا، بازی بچه گانه‌ای بیش‌تر نبوده است! (meherbaba, Site, 2 ). سخنان مهربابا دربارۀ منیت و دعوت دیگران به خویش نشان از گمراهی آشکار او در مسیر ریاضت‌های هندویی داشته و حتی از منظر آیین هندو نیز از درجۀ اعتبار ساقط است. نتیجه گیری از مجموع آنچه دربارۀ موعود منجی در آیین هندو گفته شد، می‌توان یک سیر تکاملی را برای آن ترسیم کرد. ابتدا در بهگود گیتا، ویشنو مدعی می‌شود که در هر زمان که دین به خطر افتد، شخصا ظهور خواهد کرد و با دشمنان دین مبارزه خواهد نمود. سپس در پورانه‌ها به این آخرین اوتاره نام کلکی می‌دهند و با ذکر زندگی نامه و معرفی خانوادۀ او، به او تشخص می‌بخشند. سپس متنی به نام کلکی پورانه سروده می‌شود که در آن، هر آنچه از موعود آینده در کتاب‌ها و پورانه‌های قبلی گفته شده، در قالبی نوین گرد آوری و به صورت داستانی کامل ارائه می‌شود. به مرور زمان، معلمان معنوی هند از اطلاق برخی از عبارات این کتاب‌ها در مورد تجلی ویشنو در هر زمان سوء استفاده کرده و خود را اوتارۀ ویشنو می‌نامند و این آموزه به آموزه ای خطرناک تبدیل می‌شود؛ زیرا تحت چنین آموزه ای، هر کسی پس از مدتی ریاضت، می‌تواند ادعای الوهیت داشته باشد. همچنین می‌توان از بررسی زندگی و مدعاهای سه تن از اوتاره‌های معاصر هند نتیجه گرفت که اوتاره‌ها خود را خدا دانسته و پیروان را به نفس خویش دعوت می‌کنند و این باعث گمراهی بسیاری از جوانان ماجراجوی غرب شده است. مشکلات اجتماعی و روانی مردم غرب، به ویژه فقدان معنویت نیز بر بروز این پدیده تاثیر فراوان داشته است. ادعای اوتارگی، ادعایی بر خلاف بیش‌تر متون دینی آیین هندو بوده و تقلیل اندیشۀ موعود منجی، به سطحی عامیانه و نازل است. پی نوشت: [26]. دلایل جامعه شناختی و روان شناختی مختلفی برای نفوذ آیین هندو در غرب عنوان شده است، مانند فقدان معنویت در غرب، جلوگیری از گرایش جوانان به اعتیاد، سرگرم کردن نسل جوان توسط سیاستمداران، جبران ناامیدی و افسردگی دوران پس از جنگ جهانی و مانند آن. [27]. Gospel of Sri Ramakrishna [28]. Dipankar Gupta [29]. www.kiratisaathi.com [30]. http://www.parset.com/News/ShowNews.aspx?Code=427806 [31]. www.bababooks.com [32]. blogspot.com/…./mony_behind_sai_baba.html [33]. http://www.parset.com/News/ShowNews.aspx?Code=427806 [34]. چنان‌که ملاحظه می شود، این اندیشه کاملاً با عقاید مسیحی درباره فلسفه رنج حضرت عیسی7 مطابق است و از الاهیات مسیحی گرفته شده و با آموزۀ اوتارۀ هندی ترکیب شده است. منابع 1. پرابهوپادا،آ. چ (1383). بهاکتی ودانتا سوامی، بهاگاواد – گیتا همان گونه که هست، ترجمه فرهاد سیاه پوش و دیگران، دانش جاودان. 2. گی‌تا (بهگودگی‌تا) (1374). سرود خدایان، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، خوارزمى. 3. هانس کونگ (1385). ساحت‌های معنوی ادیان جهان، قنبری، حسن، دانشگاه ادیان و مذاهب. 4. English Sources: 5. Adoni, Aaron G.L. (2011)The Gnosis of Kali Yuga, Kondle. 6. Arfaj, Naji, (2012). Have You Discovered It’s Real Beauty, Peace Vision. 7. Chaturvedi, B. K, (2004). Narada Purana, Diamond Pocket Books. 8. Flood, Gavin D, (2003). The Blackwell companion to Hinduism, Malden, MA: Blackwell Pub. 9. Klostermaier, Klaus K. (2003). A Concise Encyclopedia of Hinduism, Oxford: Oneworld. 10. Krishna, Gopi, (1996). The Purpose of Yoga, New Delhi. 11. Isherwood, Christopher, (1969). Ramakrishna and His Disciples, Simon and Schuster, New York. 12. Maharishi, Mahesh Yogi, (1967). Bhagavad Gita: Translation and Commentari, Arkana. 13. Mittal, J. P.,(2006). History of Ancient India, Vol1, Atlantic Publisher. 14. Partridge, Cristopher (Ed.)؛(2003). Mysticim East and West, Paternoster Press, USA. 15. Palmer, Martin, (2004). World Religions, Times Books, London. 16. Reat, Noble Ross, Buddhism, A Short History, (1994). Delhi: Motilal Banarsidass. 17. Davis, Jimmy R, The Shia Imami Ismaili Muslims: (2007) A Short Introduction, Lulu.com Publisher. 18. Sanyal, J.M, tr (2000). The Srimad-Bhagavatam, New Delhi: Munshiram. Manoharlal. 19. Vikas The Mahabharata, (1995). 2vol, New Delhi: Vikas Publishing House Pvt Ltd. 20. Werner, Karel, (2005). A Popular Dictionary of Hinduism, Cozon. 21. Wuaku, Albert, (2013). Hindu Gods in West Africa: Ghanaian Devotees of Shva and Krishna, Brill. internet sources: 22. http://www.meherbabairani.com/Sundries%20Page/Who%20is%20Avatar/ 23. http://www.meherbabairani.com/Farsi%20Books/Meherbaba%20Invitation/ 24. http://www.meherbabairani.com/life/whoismeherbaba11.htm ابوالقاسم جعفری: عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گرایش دین شناسی مجله انتظار موعود شماره 43. انتهای متن/

95/01/22 :: 05:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن