محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827111731
جنگ، مهمترين گزينه روي ميز مدعيان حقوق بشر
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جنگ، مهمترين گزينه روي ميز مدعيان حقوق بشر
در دنيايي زندگي ميكنيم كه در چپ و راست ما شعلههاي آتش جنگ افروخته شده است، گروههاي نظامي و شبه نظامي يا دولتها درگير جدال با يكديگر شدهاند و براي كسب منافع بيشتر، نزاعهاي خونين را شكل ميدهند...
نویسنده : احسان كياني
در دنيايي زندگي ميكنيم كه در چپ و راست ما شعلههاي آتش جنگ افروخته شده است، گروههاي نظامي و شبه نظامي يا دولتها درگير جدال با يكديگر شدهاند و براي كسب منافع بيشتر، نزاعهاي خونين را شكل ميدهند، آن هم با سلاحهاي امريكايي و اروپايي! در داخل شش گوشه ايران امن اما در ميانه بحبوحه و تلاطم دنياي امروز، هستند كساني كه دندانهاي تيز و اسلحهها و پايگاههاي موشكي امريكايي را در منطقه ناديده بگيرند و دنياي امروز را دنياي صلح، گفتمان و مذاكره بدانند.
***
از جنگ كثيفتر
يكي از سكانسهاي تأثيرگذار فيلم سينمايي «از كرخه تا راين» جايي است كه ليلا (با بازي به ياد ماندني مرحومه هما روستا) پس از مشاهده وضعيت متأثركننده جانبازان شيميايي، رو به برادر جانبازش سعيد (با بازي زيباي علي دهكردي) ميگويد: «جنگ! از اين واژه كثيفتر چه هست؟» و سعيد پاسخ ميدهد: «صلح!» ليلا با تعجب ميگويد: «جدي كه نميگويي؟!» و سعيد ادامه ميدهد: «تا وقتي تعريف از جنگ معلوم نباشد، هر واژهاي ميتواند هم خوب باشد و هم بد!» و امروز گويي بار ديگر بايد در پاسخ شيفتگان صلح اروپايي بگوييم كه صلح امروز، ارمغان جنگ ديروز است. به قول كانت: «هر جنگي انسانها را از جنگ بيزارتر و به صلح نزديكتر ميكند.» تا جنگ نباشد، صلح معنايي نخواهد داشت و تا براي آرامش و آسايش مردمانت نجنگي، ديگران صلح و صلاحي براي تو به رسميت نميشناسند. برخي اوقات، جنگ ناگزير است و اگر دست از يك نبرد بكشي و آن را نيمهكاره رها كني، ضمانتي بر تكرار دوباره دستاندازي دشمن وجود نخواهد داشت. امنيت، نتيجه نمايش اقتدار نظاميان و تجهيزات مؤثر آنان است وگرنه صلحي كه دستاورد تسليم استقلال سياسي يا تماميت ارضي يك دولت- ملت باشد، نتيجهاي جز انباشت نفرت از دولتمردان حاكم نخواهد داشت. كينهاي كه روزگاري سر باز ميكند و سرنوشت آن دولتمردان را در هم خواهد پيچيد. عزت و استقلال يك كشور، بهاي سنگيني است كه عمدتاً در كشورهاي جهان سوم كه با تجربه استعمار مستقيم يا غيرمستقيم روبهرو بودهاند، نتايج خونباري از مواجهه دولت استعمارشده با دولت استعمارگر داشته است و از قضا مقابله جوانان و دانشجويان مسلمان ايراني نسبت به اقدامات مداخلهجويانه ايالات متحده در طول دوران حكومت پهلوي دوم، بسيار مسالمتجويانهتر از برخوردهايي از نوع گروههاي چپگراي فداييان خلق و مجاهدين خلق بود و تنها به گروگانگيري افرادي منجر شد كه آنها هم در نهايت با قرارداد الجزاير آزاد شدند. حال گرچه تلاش تيم ديپلماتيك دولت ايران به يك توافق ديگر با امريكا منتج شده و البته هنوز فرجام اين برجام روشن نيست ولي چه كسي است كه نداند اگر پشتوانه نظامي نيروهاي سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي نبود، و همچنين اگر قدرتنمايي ايران در تأثير غيرقابل انكار در تحولات منطقه؛ دست ديپلماتهاي ما خاليتر از آني ميبود كه بتوانند پشت ميز مذاكره بنشينند. اين سرهنگها بودند كه راه را براي حقوقدانان باز كردند. به قول كارگردان فيلم فوق: «ظريف براي من اسكناس باارزشي است كه پشتوانهاش را از حاجقاسم ميگيرد.»
و اما، آيا غرب كه خود يك پاي آتشافروزيهاي همين خاورميانه- در هر گوشهاش و به هر شكل- هست، آيا حقيقتاً خود معتقد به طريق ديالوگ به عنوان تنها مسير حل مسائل بشري است؟ آيا اربابان فكري روشنفكران غربزده نيز همچون اين شيفتگان عالم مدرن، در تئوريهاي مدون خود معتقد بودهاند كه «دنياي امروز دنياي گفتمان است، نه موشك»؟ از منظر تئوريسينهاي غربي به اين پرسش پاسخ خواهيم گفت.
مصلحت برتر از حقيقت
كانت، انديشمند مشهور عصر روشنگري، كه بسياري از مباني غرب مدرن بر اساس افكار وي تئوريزه شده است، معتقد بود جنگ، امري اجتنابپذير است و استقرار يك قانون اساسي دموكراتيك كه ضامن آزادي فردي و تفكيك قوا باشد به ترويج فرهنگ و ساختارهاي دموكراسي ميانجامد و از آن رو كه غالب مردم خواهان صلح هستند و تصميمات حاكميتهاي دموكراتيك از مجراي نظرخواهي عمومي عبور ميكند، دموكراسيها با هم نميجنگند. علاوه بر ليبراليسم جمهوريخواه كانت، ليبراليسم تنظيمي جرمي بنتام نيز با تبيين قراردادها و معاهدات ميان دولتها به نوعي در گونه انترناسيوناليسم ليبرال جاي ميگيرد. اما ليبراليسم تجاري آدام اسميت با اشاره به نظم طبيعي حامي منافع عامه جوامع جهان، نوع مشهورتري از ليبراليسم جهانوطني بود كه از نقش اقتصاد در شكلگيري يك صلح بينالملل پرده برميداشت. با اين حال، همه انديشمندان ليبرال، چندان از جنگ متنفر نبودند و در پارادوكسي شگفت، برخي اوقات حتي به تجويز آن پرداختهاند. براي مثال ماندلبوم، ضمن تبيين امنيت مشترك، از يك سو بر كاهش نقش ميليتاريسم در سياست تأكيد ميكند ولي از سوي ديگر، بيان ميدارد از آنجا كه تنها ساختارهاي دموكراتيك، صلح جهاني را تضمين ميكنند، اگر لازم شد حتي با نبرد نظامي بايد به گسترش ليبراليسم دست يازيد. اين دست متفكران مشهور به ليبرالهاي مداخلهگر معتقدند كه جنگ عادلانه براي مقابله با ليبرالستيزان، ضروري است. نوليبرالها نيز ضمن اشاره به دولتهاي دموكراتيك و ضامن حقوق بشر بر نقش نهادهاي بينالمللي در تضمين صلح تأكيد دارند و گمان دارند كه اين نهادها با به رسميت شناختن حق دفاع متقابل و داوري بيطرفانه در نبردهاي بينالمللي ميتوانند در حفظ صلح كوشا باشند. حال آنكه تجربه شكستخورده «جامعه ملل» در جلوگيري از بروز جنگ جهاني دوم و نمونههاي فراوان بيعملي و انفعال «سازمان ملل» در قبال جنايتهاي جنگي رخداده از سوي قدرتهاي جهاني، دليلي براي اين اميدواري بيهوده باقي نميگذارد.
اما واقعگرايان از زماني كه پيمان وستفالي، مرزهاي دولت- ملتها در اروپا را ترسيم كرد و استقلال سلاطين اين سرزمينها را به رسميت شناخت، همواره بر لزوم افزايش توانمنديهاي نظامي به جهت دو هدف عمده بازدارندگي و سپس دفع تجاوز تأكيد داشتهاند. كارل فون كلاوزويتس، انديشمند نظامي (و يا ارتشي متفكر!) دولت پروس در قرن نوزدهم معتقد بود كه جنگ، پديداري سياسي- اجتماعي است كه به دليل وجود موانعي كه از سوي شرايط تاريخي تحميل ميشوند، رخ ميدهد. بنابراين، جنگ امري مطلق نيست و در زمانهاي مختلف، غيرقابل اجتناب است. در نظر آنان، دولت بازيگر اصلي نظام بينالملل است و در اين نظام غيرمتمركز، جنگ امري منسوخناپذير است كه همواره بايد نسبت به وقوع آن هشيار بود و تنها راه كاهش آن، نه گسترش ليبراليسم يا نهادهاي بينالمللي؛ بلكه تقويت پشتوانه نظامي و تلاش براي تغيير موازنه قدرت به نفع خود ميباشد. مورگنتا از مبدعان واقعگرايي كلاسيك، همچون هابز، سرشت انسان را موقوف به اراده شرورانه ميدانست و ميگفت كه در ساختار جهاني فاقد اقتدار مركزي، تنها خودياري دولتها از طريق تغيير موازنه قدرت نظامي ميتواند امنيت دولت- ملتها را تضمين كند. البته او علاوه بر نظاميگري بر توان اقتصادي، جمعيت، روحيه ملي و كارآمدي حكومت نيز به عنوان ديگر عوامل افزايش قدرت دولتها در مقابل تهديدهاي خارجي اشاره كرده است. وي ديپلماسي را نيز در صورتي مؤثر ميداند كه امنيت ملي دولت مذكور از سوي طرفهاي مذاكره به رسميت شناخته شده و مصالحه تنها در باب مواردي باشد كه براي تداوم زندگاني اجتماعي آن ملت، حياتي تلقي نميشوند. به همين دليل بر لزوم گريز از موقعيتهاي حيثيتي در مذاكره و صرف نظر نمودن از حقوق كمارزش و قابل معامله، تأكيد ميكند. مورگنتا اصل منافع ملي را تنها معيار بررسي تصميمات ديپلماتيك خواند و بر جدايي اخلاق فضيلتگرا از سياست و همچنين برتري سياست بر حقوق در تصميمگيريها تأكيد داشت. اي. اچ. كار از ديگر انديشمندان مدافع رئاليسم بود كه در نقد ايدهآليسم، بر اهميت منافع به استدلال و عمل نسبت به تئوري سخن گفت.
نوواقعگرايان با توجه به افزايش نقش اقتصاد در تحولات جهاني، به تبيين واقعگرايي در ساختارهاي برآمده از اين تحولات پرداختند. والتز معتقد بود كه ساختار جهاني ابتدا با تعامل واحدها شكل ميگيرد ولي در ادامه، به رفتار دولتها جهت ميدهند. بدين ترتيب كه با پاداشدهي يا تنبيه دولتها در قبال رفتارهاي خارجيشان، به مرور زمان به جامعهپذيري آنان در فضاي بينالمللي ميپردازند. در اين ساختار آنارشيك، تنها تمايز واحدهاي جهاني يعني دولتها، تفاوت در توزيع قدرت ميان آنهاست. برخلاف مورگنتا كه موازنه چندقطبي در كنار يك عامل تداوم توازن را يك موقعيت باثبات تلقي ميكرد؛ والتز معتقد بود نظام دوقطبي پايدارتر از انواع ديگر است چراكه در اين وضعيت، وابستگي متقابل به عنوان يكي از ويژگيهاي نظام بينالملل تقويت ميشود و عمده دولتها مجبور هستند به سوي يكي از دو قطب جهاني متمايل شوند. والتز بر همين مبنا، توليد و نگاهداري سلاحهاي هستهاي را به عنوان عامل بازدارنده وقوع يك جنگ جهاني ديگر، تأييد ميكند. اين اعتقاد والتز نشاندهنده اهميت روزافزون توانمنديهاي نظامي در تغيير موازنه قوا محسوب ميشود. با اين حال، نوواقعگرايان ديگري مانند گيلپين بر اهميت روزافزون توان اقتصادي توجه بيشتري نشان دادند. او ثبات هژمونيك نظام بينالملل را تحت تأثير سلطه اقتصادي قدرت هژمون در جهان تلقي نمود. وي نيز مانند والتز، بازتوزيع قدرت در نظام جهاني را موجب تغيير موقعيت قدرتهاي برتر يا فروتر دانست. او با توضيح كنش مبتني بر هزينه- فايده بيان كرد، اگر دولتي به اين نتيجه برسد كه تلاش براي تغيير در وضعيت موجود، سودي بيشتر از هزينههاي آن (حتي هزينههاي نظامي و انساني) داشته باشد، به آن اقدام خواهد كرد زيرا برخلاف اقتصاد كه در آن، حاصل جمع غيرصفر نيز ممكن ميشود و ميتوان به نتيجهاي برد- برد دست يافت؛ در سياست اينگونه نيست و قدرت امري نسبي است كه كاهش آن مستلزم افزايش آن در سوي ديگر منازعه است. بنابراين، تغيير نظام بينالملل نيازمند كاهش هزينههاي چنين اقدامي براي يكي از دولتهايي است كه تا پيش از آن در موقعيت برتري قرار نداشتهاند. برداشت گيلپين به تفسير «واقعگرايان تهاجمي» نزديكتر است. آنان ميگويند در صورتي كه هزينه توسعهگرايي در سياست خارجي كمتر از منافع آن باشد و تصور كنند كه توانمندي نسبي كشور بيشتر شده بدان مبادرت ميورزند. در مقابل، واقعگرايان تدافعي معتقدند واكنش نظامي دولتها در زماني است كه از توانمنديهاي نظامي دولتي در نزديكي جغرافيايي خود، احساس تهديد كنند و اين قدرتنمايي نيز تنها در سطح ايجاد موازنه و بازگشت به وضعيت پيشين خواهد بود. تأكيد هر دو تفسير بر عوامل ادراكي و نيات دولتمردان باعث شد بعدها، واقعگرايان نوكلاسيك با نوعي بازگشت به برخي مفاهيم واقعگرايي كلاسيك، برداشتهاي ذهني سياستورزان مؤثر در يك دولت و همچنين ساختارهاي تصميمگيري دروني آن دولت را نيز بااهميت جلوه دهند. تمايز بارز واقعگرايان نسبت به آرمانگرايان در برتري عملگرايانه مصلحت نسبت به حقيقت آشكار ميشود. چنانچه حتي گيلپين نيز، سلاحهاي هستهاي را از منظري كاركردگرايانه موجب بازدارندگي تجاوز دشمن، افزايش استقلال و پرستيژ سياسي عنوان كرد.
ميليتاريسم ليبراليسم
حال ميتوان به بررسي تجربه تاريخي دولتهاي مدعي ليبراليسم پرداخت تا دريابيم حتي مدعيان حقوق بشر و دموكراسي نيز همواره از توانمنديها و تجهيزات نظامي خود به عنوان يكي از مهمترين (اگر نه مهمترين) گزينههاي روي ميز خود بهره ميبرند و نظاميگري در دولتهاي غربي اگر بيشتر از نمونههاي غيرغربي باشد، كمتر نيست. اگر بگذريم از دستور حمله كليساي كاتوليك به سرزمينهاي مقدس اسلامي و تصرف بيتالمقدس در جريان جنگهاي صليبي؛ جنگ جهاني اول، اولين نمونه از رويارويي قدرتهاي در حال ظهور با ابرقدرتهاي پيشين بر سر نحوه بازتوزيع قدرت در نظام بينالملل بود. اين جنگ بزرگ به واسطه رشد تجهيزات و تسليحات جديد مانند هواپيما و تانك، قربانياني به مراتب بيشتر از نبردهاي نظامي كلاسيك بر جاي گذاشت و پهنه آن تنها به حدود و ثغور دولت- ملتهاي غربي محدود نشد و حتي تا مرزهاي ايران نيز كشيده شد. در شرايطي كه اروپاي بازمانده از اين جنگ، به بازسازي خويش مشغول و روسيه برآمده از انقلاب اكتبر در تب و تاب تأسيس اتحاد جماهير شوروي بود، امريكاي تازه استقلال يافته بيشترين ميزان بودجهريزي و برنامهريزي را در خصوص توسعه توان نظامي خود پرداخت و به ابرقدرت نظامي جهان بدل شد. به همين دليل، در شرايطي كه نيروهاي بلوك متحدين (آلمان، ايتاليا و ژاپن) در دومين جنگ جهاني، عرصه را بر دولتهاي جبهه متفقين (فرانسه، انگلستان و شوروي) بيش از پيش تنگ كرده بودند و ميرفت كه نفوذ فاشيسم نه فقط اروپا كه آسيا را نيز دربر گيرد، اين ورود امريكا به منازعه بود كه موازنه نيروها را به شدت تغيير داد و علاوه بر ارسال نيروهاي زميني به جبهه فرانسه، با نبرد دريايي و هوايي با ژاپن، متحدين را به زانو درآورد. همين جا بود كه يكي از بزرگترين دروغهاي تاريخ كه چهره گوبلز (وزير تبليغات آلمان نازي) را هم سپيد كرده، زاده شد و آن اينكه امريكا براي پايان جنگ جهاني دوم مجبور به بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي شد. حال آنكه اولاً آلمان كه هسته اصلي متحدين بود پيش از آن به طور كامل تسليم شده بود. ثانياً ورود شوروي به نبرد عليه ژاپن رسماً اين دولت را در آستانه شكست قرار داده بود به خصوص كه نيروهاي نظامي شوروي در نزديكي مرزهاي ژاپن بودند. بنابراين استفاده از سلاحهاي اتمي نه با انگيزه شكست ژاپن بلكه اولاً با نيت آزمايش اين سلاح مرگبار با نمونههاي واقعي (انسانهايي چنان موشهاي آزمايشگاهي!) صورت پذيرفت و ثانياً براي جلوگيري از فتح ژاپن توسط شوروي و در اختيار گرفتن يكي از مناطق استراتژيك جهان در جبهه ليبراليسم. وارد ويلسون يكي از محققان امريكايي در مقالهاي در فارينپاليسي اشاره ميكند كه نه لزوماً بمبهاي اتمي، بلكه تحولات در عرصه سياسي و به خصوص اعلان جنگ شوروي به ژاپن محرك اصلي اين كشور در تسليم بوده است. حتي اگر به فرض، بمباران هيروشيما به دليل واداشتن ژاپن به تسليم بود، بمباران دوم در ناكازاكي هيچ توجيهي نداشت!
اما اين تنها نمونه برخورد نظامي، آن هم از نوع سلاحهاي كشتار جمعي نبود كه غرب و به خصوص ايالات متحده به آن دست يازيد. مداخله نظامي در ويتنام كه به شكست مفتضحانه اين دولت منجر شد؛ مداخله در نبرد عراق با كويت و سپس چراغ سبز به رژيم بعث در سركوب شديد شيعيان و اكراد و در جديدترين نمونههاي بيخردي اين دولت، اشغال افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروريسم و ترويج دموكراسي بود. نبردهايي كه با پوشش انگيزههاي بشردوستانه و تحت عنوان جنگ عادلانه مورد تبليغ و تقدير برخي روشنفكران ليبرال قرار گرفتند ولي امروز بر همگان مشخص شده كه نتيجهاي جز تشديد بنيادگرايي و عقبماندگي سياسي در افغانستان و ناامني و بنيادگرايي در عراق دربر نداشته و منطقه غرب آسيا و شمال آفريقا را در چرخه تكراري ديكتاتوري و هرج و مرج گرفتار كرده است. اينها مواردي است كه نشان ميدهد دولتهاي غربي مدعي ليبرالدموكراسي و حقوق بشر، بسيار بيش از دولتهاي غيرغربي (اسلامي[مانند ايران]، كنفوسيوسي[مانند چين] يا اسلاو[مانند روسيه]) در سياست خارجي به اقدامات نظامي در جهت منافع خود پرداختهاند. هماكنون نيز امريكا و سپس فرانسه، مهمترين پشتيبانان دولت عربستان سعودي و متحدان اقماري آن در شوراي هماهنگي خليج فارس هستند كه تجهيزات نظامي آنان، آتش جنگ را در سوريه و يمن شعلهور ساخته و تلفات شديدي بر جاي گذاشته است. حال آنكه جبهه مقابل غرب در مواردي بسيار كمتر از آنان به اقدامات نظامي متوسل شده است. روسيه پس از فروپاشي شوروي تنها در جهت حمايت از منافع اقليتهاي روستبار و خودمختاري بخشي از مناطق گرجستان و اوكراين دست به مداخله نظامي زد. چين، هرگز دست به تجاوز نزده و تنها در مواردي به مانور نظامي جهت هشدار به ژاپن درباره اختلافي در خطوط مرزي اقدام كرده است. ايران نيز جز يك بار و آن هم در دفاع از تماميت ارضي و استقلال سياسي خود در برابر تجاوز رژيم بعث عراق، از توانمنديهاي نظامي خود بهره مستقيم نبرده و در موارد ديگر نيز تنها به كمكهاي نظامي و مستشاري به دولتهاي قانوني و مشروع سوريه و عراق و همچنين هسته اصلي جبهه مقاومت در لبنان پرداخته كه امروزه تنها سنگر مقابله با تروريسم در خاورميانه هستند. حال بايد پرسيد كه اگر همين مقدار از تواناييهاي نظامي در عرصه تجهيزات و نيروهاي انساني را كه از جهت كمّي بسيار كمتر از ميزاني است كه دولتهاي غربي به كار ميبرند؛ و البته از جهت كيفي (و ارزشمندي ايماني) به مراتب از آنان برتر است؛ رو به كاهش و نقصان گذارَد، آيا گزينههاي روي ميز دشمن از حالت بالقوه به حالت بالفعل در نخواهند آمد؟! طبيعي است كه نميتوان همچون آرمانگرايان سادهانگار، گمان كرد كه ميتوان به همه جهان دست دوستي داد و از هر خطري رهيد. امروزه اختلاف منافع و برخورد متقابل دولتها به حدي است كه ديگر در چارچوب سيستم دوقطبي جنگ سرد نميتوان به تحليل آن نشست و نشان از چندقطبي نامتوازني دارد كه تنها راه رهايي از خطراتش، خودياري و اتكا به نيروهاي درونزا به خصوص در دو زمينه نظامي و اقتصادي است. حال بايد پرسيد در شرايطي كه خطر جنگ (و آن هم نه جنگي كلاسيك مانند سالهاي دفاع مقدس بلكه نبردي پارتيزاني و سخت پيچيده با نيروهايي كه كمترين ضمانتي براي موازين حقوقي و رسمي قائل نيستند) در چند كيلومتري مرزهاي ماست و شرق و غرب ايران مستعد پرورش بنيادگراياني است كه ميخواهند بهشت خيالي خود را به هر قيمتي در اين جهان محقق كنند؛ آيا ميتوان فارغ از قدرت و اقتدار نظامي به گفتوگو و گفتمان اميدي داشت؟!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]
صفحات پیشنهادی
ادعاي حقوق بشرشان تزوير است
ادعاي حقوق بشرشان تزوير است امروز دنيا دنياي ظلم و دروغ و فريب است پرچم دفاع از حقوق بشر را كساني به دوش گرفتهاند كه بزرگترين دشمنان حقوق بشرند در رأس آنها هم دولت امريكاست ببينيد در داخل كشورشان با سياهان چه ميكنند اينكه ديگر خبر از گذشته نيست خبر از 50 سال 100 سال پيقدرت دفاعی کشور مانع از اجرای گزینه های روی میز آمریکا شد/ هدف برجام های ۲ و ۳ براندازی نظام جمهوری اسلامی ایر
امام جمعه فریدونکنار با بیان اینکه هدف برجام های 2 و 3 براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است گفت این قدرت دفاعی کشور بود که مانع از اجرای گزینه های روی میز آمریکا شد به گزارش بلاغ به نقل از بصیرنیوز حجت الاسلام سیدمحمود جلالی در بخشی از خطبه های نماز سیاسی عبادی جمعه با اشارهکی روش گزینه اصلی روی میز برای هدایت الجزایر
کی روش گزینه اصلی روی میز برای هدایت الجزایر روز نو پس از آنکه یک روزنامه الجزایری دو روز پیش از منابع نزدیک به فدراسیون فوتبال الجزایر خبر داد که کارلوس کیروش سرمربی تیمملی کشورمان رزومه خود را به فدراسیون این کشور فرستاده است و مدیر برنامه این سرمربی پرتغالی در حال مذاکره بتنها گزینه روی میز برانکو/عکس
به گزارش بانک و بیمه تنها گزینه روی میز برانکو برد است او اعلام کرده مشکل تمدید قراردادش مالی نیست آنها بازی استقلال خوزستان و استقلال تهران را بازی شیک کلاسیک و زیبای هفته نام برده اند یکشنبه ۱۵فروردین۱۳۹۵همه گزینه ها روی میز است!
چند ماهی است که بحث نوسازی و البته ایجاد جایگاه های تک پمپه بنزین توسط مسوولان دولتی بر سر زبان ها افتاده است موضوعی که احتمال افزایش قیمت بنزین را دوباره بر راس خبرهای رسانه ای بازگرداند پیش از عید بارها بحث برندسازی جایگاه های سوخت از سوی مسوولان وزارت نفت و حتی وزیر نفت مطرحبیانیه وزارت دفاع به مناسبت سالروز شهادت امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی شهادت صیاد شیرازی چهره فریبکارانه مدع
بیانیه وزارت دفاع به مناسبت سالروز شهادت امیر سپهبد شهید صیاد شیرازیشهادت صیاد شیرازی چهره فریبکارانه مدعیان دروغین حقوق بشر را افشا کرد وزارت دفاع با صدور بیانیهای اعلام کرد اندیشههای دفاعی و کارنامه درخشان و الهامبخش شهید صیاد شیرازی ولایی و انقلابی رهگشای نیروهای مساتحادیه اروپا تحریم های ضد ایرانی در زمینه حقوق بشر را یک سال دیگر تمدید کرد
اتحادیه اروپا تحریم های ضد ایرانی در زمینه حقوق بشر را یک سال دیگر تمدید کرد شورای اتحادیه اروپا روز دوشنبه تحریم های ضد ایرانی در زمینه حقوق بشر را برای یک سال دیگر تمدید کرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر پایگاه اینترنتی شورای اتحادیه اروپا روز دوشنبه در بیانیه ای اعلاماتحادیه اروپا تحریمهای حقوق بشری علیه ایران را تمدید کرد
اتحادیه اروپا تحریمهای حقوق بشری علیه ایران را تمدید کردتاریخ انتشار دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۲۳ ۱۲ شورای وزیران اتحادیه اروپا روز دوشنبه تحریمهای وضع شده به بهانه نقض حقوق بشر علیه ۸۲ فرد و یک موسسه را تمدید کرد به گزارش فارس شورای وزیران اتحادیه اروپا روز دوشنبه تحافزایش نقض حقوق بشر در ماه مارس در مصر
پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۰ ۲۳ طبق گزارش ماهیانه NGO شبکه عربی اطلاعات حقوق بشر عملیات مقامات مصری علیه مدافعان حقوق بشر در مصر به طور قابل توجهی در ماه مارس شدت گرفته است به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از پایگاه خبری ایجیپشن استریتز طبق این اسناد که به بررسدیده بان حقوق بشر سوریه اعلام کرد؛ فرستاده البغدادی به حلب ، کشته شد
اسلام تایمز دیده بان حقوق بشر سوریه اعلام کرد فرستاده ابوبکر البغدادی در حلب در حمله هوایی ائتلاف ضد داعش در اطراف شهر رقه سوریه کشته شده است به گزارش اسلام تایمز به نقل از سایت شبکه اسکای نیوز دیده بان حقوق بشر سوریه امروز پنجشنبه اعلام کرد در جریان حمله هوایی چهارشنبه شب-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها