واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در دیدار با همسر و فرزند شهید اندرزگو؛
حکایت عاشقی سروهای سرافراز انقلاب اسلامی روایت شد
شناسهٔ خبر: 3562838 - دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۹
دین و اندیشه > سایر
در برنامه «به تماشای سرو» فرهنگسرای رضوان در دیدار با خانواده شهید سیدعلی اندرزگو، از پایداری، ایثار و فداکاری های همسر این شهید والامقام انقلاب اسلامی تجلیل شد. به گزارش خبرگزاری مهر، در برنامه هفتگی فرهنگسرای رضوان کبری سیل سه پور همسر شهید اندرزگو که چهارفرزند پسر به نامهای سید مهدی، سیدمحمود، سیدمحسن و سید مرتضی ازآن شهید بزرگوار به یادگار دارد؛ خاطرات شهید والامقام و زندگی پرماجرای آن دوران را روایت کرد. عطر یاس درخانه پیچیده بود وارد خانه که شدیم؛ عطر یاس درخانه پیچیده بود. با سکوت وارد اتاق نشیمن شدیم وآهسته سلام کردیم. همسر بزرگوار شهید اندرزگو، داخل اتاق و مقابل دوربین فرهنگسرای رضوان نشسته و با مهربانی، میزبان همکاران ما بود. ارتباط «سید» با اهل بیت (ع) به ویژه حضرت زهرا(س) خیلی قوی بود همسر شهید اندرزگو درباره مسایل اعتقادی این شهید بزرگوارگفت: ارتباط «سید» با اهل بیت(ع) به ویژه حضرت زهرا(س) خیلی قوی بود. چون همیشه در منزل پدری شهید اندرزگو همیشه روضه خوانی بود. البته در منزل پدری من هم همینطور بود. او ادامه داد: سید همیشه تاکید داشت وجه به برپایی مجالس اهل بیت (ع) باعث می شود عشق به اهل بیت (ع) مثل خون در روح و جان بچه ها جریان داشته باشد. او درخصوص شیوه تربیتی و رفتاری این شهید بزرگوار افزود: سید همیشه با رفتار عملی نشان می دادکه چگونه به اهل بیت(ع) علاقه داشته باشیم و به جای بیان مستقیم با کردارو رفتارش ما را هدایت می کرد. او همیشه موقع قسم خوردن، جده اش حضرت زهرا(س) را مورد خطاب قرار می داد و درکارها از حضرت زهرا (س) استمداد می طلبید. مادرم حضرت زهرا(س) کمک مان می کند؟ ! ... همسرشهید اندرزگو درباره یکی از خاطرات سید شهید که در مرز زابل اتفاق افتاده بود گفت: در دوران تعقیب و گریز سید شهید زمانی که از افغانستان عازم مشهد بودیم و به مرز زابل رسیدیم. «سید» به من گفته بود که تعدادی اسلحه را باید به ایران انتقال بدهیم و چون احتمال بازرسی خانم ها ضعیف است، بهتر است من مخفیانه سلاح ها را از مرز عبور دهم. من با این که یک فرزند ۴ ماهه را باردار بودم، تمام اسلحه ها وفشنگ ها را به دور کمر و پهلویم بستم. «سید» می گفت: تمام این کارهارا که انجام می دهیم بخاطر اهل بیت(ع) و به خاطر دین اسلام است که ان شاء الله خداوند هم کمک مان خواهدکرد. همسراین مبارز خستگی ناپذیر انقلاب ادامه داد: وقتی اتوبوس را به اجبار در پاسگاه بین راه متوقف کرده بودند و ماموران مرزی با چهره های وحشتناک، مسافران را به بهانه کشف مواد مخدر بازرسی می کردند، ناگهان به فکر فرو رفتم که نکند مرا هم بازرسی کنند و آنوقت چه خواهد شد... د. این همراه و همرزم مبارز انقلابی افزود: در این لحظه بود که سید» به من گفت: نگران نباش الآن به مادرم حضرت زهرا(س) متوسل شده ام، مطمئن باش که با ما کاری ندارند! بعد از شنیدن این حرف آرامش وصف ناپذیری وجودم را گرفت و از اتوبوس پیاده شدم، احساس می کردم دارم خدا را می بینم ...او به ماموران گفت پزشک هستم و همسرم اصلا حال ش خوب نیست و نیاز به استراحت دارد. با این تدبیر او، از رییس پاسگاه اجازه گرفت که مرا به قهوه خانه ای درکنار پاسگاه ببرد تا استراحت کنم. بعد از تمام شدن بازرسی همه ی مسافران اتوبوس، بدون اینکه بازرسی شوم به داخل اتوبوس برگشتم. وقتی اتوس داشت حرکت می کرد، سید به دیوار پاسگاه اشاره ای کرد وگفت: آنجارا ببین عکس مرا به عنوان مجرم فراری روی دیوارنصب کرده اند! وی تشریح کرد:البته آن عکس با لباس روحانیت بود، اما سید درآن زمان کت وشلوار پوشیده بود وکراوات هم زده بود. بعدازحرکت ماشین، من نفس راحتی کشیدم و اینجا بود که. سید تکرار کرد نگفتم مادرم حضرت زهرا (س) کمک مان می کند؟... قامه نماز جماعت مغرب وعشاء، روضه خوانی به مناسبت گرامیداشت ایام فاطمیه(س)، اهداء لوح یادبود به همسر شهید اندزگو و گرفتن عکس یادگاری پرسنل فرهنگسرای رضوان با خانواده معظم شهید اندرزگو، بخش پایانی این برنامه بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]