تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829723988




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«ناکارآمدی تحلیل‌ها و تلاش‌های ضد انقلاب برای سلب هویت انقلابی»


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتاری از رحیم پور ازغدی؛
«ناکارآمدی تحلیل‌ها و تلاش‌های ضد انقلاب برای سلب هویت انقلابی»

رحیم پور ازغدی


شناسهٔ خبر: 3051991 - یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۹
دین و اندیشه > اندیشمندان

در متن پیش‌رو رحیم‌پور‌ازغدی به تبیین «ناکارآمدی تحلیل‌ها و تلاش‌های ضد انقلاب برای سلب هویت انقلابی» در دوران پس از انقلاب اسلامی می‌پردازد. به گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو خلاصه‌ای است از جزوۀ «سلسله اوهام» که درس‌گفتارى از حسن رحیم پور ازغدی در باب تحلیل‌ها و تلاش‌های نافرجام ضد انقلاب است. این درس‌گفتار حاصل سلسله جلسات پانزدهمین دورۀ آموزشى- تربیتى «والعصر» بوده که در شهریور ماه سال ۱۳۹۱ برگزار شده است. لزوم دانش‌­افزایی شخصی در کار فرهنگی تشکل‌های فعال و انقلابی و نهادهایی که در سطح جامعه فعالیت فرهنگی می‌‌کنند، مانند رگه‌‌هایی هستند که خون فکری و انرژی معنوی را در سطح جامعه، نهادهای اجتماعی و افکار عمومی منتشر می‌‌کنند و طبیعتاً خود، بیش از مخاطبانشان به محتوای فکری و معنوی نیازمند هستند. کسانی که مطالعات اسلامی‌شان در حد چند کتاب ناقص و چند مقاله است اما گمان می‌‌کنند دیگر نیازی به مطالعۀ بیشتر ندارند و مسائل برایشان روشن است و باید به سایر افراد رسیدگی کنند. این تفکر بسیار اشتباه است. باید هم‌زمان با کار اجتماعی، برای مطالعات عقلانی ـ اسلامی و تأمین محتوای فکری و معنوی، هم برای شخص خودمان و هم برای تشکیلات و گروهمان انرژی بگذاریم. تحلیل مادی برخی افراد از انقلاب اسلامی در دو یا سه دهۀ گذشته، از جمله طرح‌‌هایی که برای سلب هویت انقلابی در کشور ما صورت گرفت و هنوز هم در جریان است اما گاهی قوی و گاهی ضعیف می‌‌شود، این بود که یک زمان برخی افراد این‌طور نظریه‌پردازی می‌‌کردند و در واقع  ترجمه می‌‌کردند که دلیل اینکه انقلاب دینی و اسلامی اتفاق افتاد یا می‌‌افتد این است که یک جامعه هنوز وارد مرحلۀ توسعه نشده است. این جوامع معمولاً به این دلیل انقلاب می‌کنند که در آنها فقر، عقب‌‌ماندگی، عقده‌‌های طبقاتی و مانند این‌ها وجود دارد. آنها تمام مسائل مانند انقلاب، جنگ و همه چیز را تحلیل مادی می­‌کنند. پیش‌بینی تضعیف مذهب در اثر رشد مادی در منظر مادی‌‌گرایان پس از مدتی گفتند هر قدر فضای شهرنشینی، زندگی صنعتی، رشد تحصیلات، طبقۀ متوسط و مانند این‌ها در کشور بیشتر شود، روح مذهب و انقلابی‌گری ضعیف‌‌تر می­‌شود. در واقع هم هویت انقلابی و هم به تعبیر آن‌ها سنت مذهبی، ضعیف می‌‌شود و هر چه فاصله بگیریم، جلوتر برویم و پیشرفت و توسعۀ مادی تحقق پیدا کند، شهرنشینی گسترش پیدا کند، جامعۀ مدنی تشکیل شود، جامعه صنعتی‌تر بشود و رسانه، تسهیلات و مانند این‌ها رشد کنند، مردم از حالت مذهبی بودن و تعصب انقلابی خارج می­‌شوند و راحت­‌تر می‌­توان کار کرد. به این ترتیب هویت انقلابی رقیق و ضعیف می‌شود. در این صورت دیگر نیازی نیست که با جنگ، اشغال و یا برخوردهای سنگین این اتفاق بیافتد بلکه زمینه خود به خود آماده می‌شود. نقض پیش‌بینی‌ ها در عمل پس از گذشت سی سال اکنون سی سال گذشته و جامعۀ ما شهری‌‌تر و صنعتی‌‌تر شده است و دیگر آن جامعۀ سی سال گذشته نیست. طبقۀ متوسط نیز تشکیل شد و فربه شد اما چیزی که آن‌ها می‌‌خواستند، اتفاق نیفتاد. اکنون جوانانی در تمام شهرها و استان‌‌ها درست با همان روحیه، تفکر و انگیزۀ جوانان اول انقلاب وجود دارند اما آن زمان فضای انقلاب بود و در فضای انقلاب، جنگ و تحریم، عرصه برای فداکاری و زهد انقلابی نسبت به زمانی که در ظاهر هیچ خبری نیست، بیشتر است. بنابراین در طول این سی سال تحولات شهرنشینی و صنعتی به وجود آمد و طبقۀ متوسط تشکیل شد اما مشکل این‌ها حل نشد. هویت انقلابی نه تنها نابود نشد، بلکه گسترش پیدا کرد، صادر شد، به صورت منطقه‌‌ای و جهانی درآمد و امروز یک هویت رسمی و جهانی یافته است. ناکام ماندن امید ضد انقلاب به دموکراسی و رسانه‌ها  پس از آن مردم‌‌سالاری، انتخابات و دموکراسی را مطرح کردند و اینکه جامعۀ ما در آن می‌‌مانَد و همین انتخابات باعث می‌­شود که جامعه سکولاریزه بشود. سپس ملاحظه کردند که انتخابات نیز مدام انجام شد اما نه‌ تنها جامعه سکولاریزه نشد و هویت انقلابی زیر سؤال نرفت، بلکه این هویت انقلابی تشدید شد. تصور اشتباه ما دربارۀ مردم دهۀ شصت این تصور که در دهۀ شصت تمام مردم انقلابی و حزب‌‌اللهی بودند و روزها مشغول جهاد و شب‌ها مشغول نماز شب بودند، از آن دروغ‌‌هایی است که برخی مردم مدام بیان می‌‌کنند. برخی افراد معتقد هستند که نسل آن زمان، طور دیگری بود. اتفاقاً در آن زمان انسان‌های لااُبالی بسیار بودند. امام رحمه‌‌الله که آمد، فضا تغییر کرد و فرصت جهاد و انقلاب به وجود آمد. البته نه همۀ مردم و نه اکثریت، بلکه اقلیتی از مردم در صف مقدم انقلاب، مبارزه و فداکاری آمدند. اکثر ملت تماشاچی بودند. همیشه نیز همین‌­طور است. در دهۀ شصت نیز مانند اکنون اکثر جوانان به دنبال منافع و لذت‌‌های خود بودند. امکاناتشان کمتر بود اما کار خود را می‌‌کردند و به دنبال منافع و وقت­‌گذرانی خود بودند. اکنون وضعیت نسل جوان نسبت به گذشته فاجعه‌‌آمیز نیست. بسیاری از جوانان هستند که علاقه‌‌مند، صادق و پاک‌باز اند. دلیل غلبۀ انقلاب بر پروژه‌‌های تصنعی و طبیعی ضد انقلاب دشمنان دیدند که انتخابات، رسانه‌‌ها، بالا رفتن تحصیلات، گسترش شهرنشینی، افزایش رفاه نسبت به گذشته، افزایش ارتباطات با خارج از کشور و سفرهای خارجی و تمام مسائلی که آنها گمان می‌‌کردند هویت انقلابی و دینی را نابود خواهد کرد، خواه به طور طبیعی یا تصنعی و با پروژه یا با پروژۀ طبیعی، تحقق پیدا کردند و افراد بسیاری تغییر کردند اما هویت انقلابی و روح سخنانی که امام رحمه‌‌الله بیان می ‌کرد، هم‌چنان در کشور زنده است و حتی از کشور نیز فراتر رفته است. دلیل این مسئله آن است که اگر هویت انقلابی و دینی قوی باشد، با این مسائل از پا در نمی‌آید اما اگر در عرصۀ تولید فکر و نظریه و در عرضۀ گسترش موج تحول، حرکت و خلوص مردمی، ضعیف عمل کنیم، نخستین موجی که بیاید، ما را از بین می‌‌برد. شرط اول: جنگ فرسایشی میان نخبگان انقلاب آن‌ها معتقدند شرط اول این است که نباید اجازه داد نخبگان انقلابی و کسانی که به اصطلاح، به حساب می‌آیند، منسجم باشند. این‌ها به تعبیر جامعه‌‌شناسی سیاسی، همان نخبگان انقلابی هستند که در حوزۀ رسانه‌‌ها، دانشگاه و مانند آن کاری از آن‌ها برمی‌‌آید و گفتمان می‌‌سازند. اگر این‌ها منسجم شوند و یک رقابت منفی بین خودشان باشد و اختلافاتشان ادامه پیدا کند به نحوی که هیچ کدام بر دیگری غلبه نکند؛ یعنی یک حالت جنگ فرسایشی در پشت جبهه ایجاد شود و نیروهایی علی‌رغم اختلاف‌نظرهایی که با یکدیگر دارند به اصول انقلاب معتقد هستند ایجاد بشود، یک شرط لازم برای فروپاشی هویت است. شرط دوم: تساوی در بسیج نیروهای اجتماعی برای جریان‌های انقلابی شرط دوم این است که اجزای مختلف آن اِلیتی که برای جریان و جناح انقلاب فرهنگ‌سازی می‌‌کنند، با هم رقابت منفی داشته باشند و در بسیج نیروهای اجتماعی، سازماندهی‌هایشان در حد یکدیگر باشد تا هیچ کدام نتواند بر دیگری غلبه کند و یک گفتمان غالب انقلابی و اسلامی نتواند بر حکومت و جامعه مسلط شود. شرط سوم: به حاشیه کشاندن مباحث انقلابی از تودۀ مردم به سمت بحث‌‌های روشنفکری شرط سوم این است که هیچ کدام متکی به فشار توده‌ای قوی به معنای پایگاه‌‌های اجتماعی قوی که بسیار قوی‌‌تر از بقیه است، نباشند. آنها معتقد هستند که نباید اجازه داد هویت‌سازی انقلابی و دینی متصل به پشتوانۀ سازماندهی فشار توده‌ای اجتماعی بشود. شرط چهارم: بحران‌‌های داخلی و خارجی و وارد شدن به معامله شرط دیگر که آن‌ها معتقدند، این است که یک سری بحران‌‌های بزرگ داخلی و خارجی، بحران‌‌های عاجل و یا در حال وقوعی باید باشد و شکل بگیرد تا ما مجبور بشویم به خاطر منافع مادی و شخصی، منافع حکومتی و یا هر چیز دیگری، وارد معامله بشویم. ما در مسائلی مانند ایمان، جهاد، شهادت، تقوا، سعادت و مانند این‌ها با کسی معامله نمی­‌کنیم. علت غلبۀ جریان اسلامی بر سایر جریان‌‌ها در اول انقلاب از دیدگاه ضد انقلاب دلیل اینکه اسلام‌‌گراها، انقلابیان مسلمان و کسانی که تفکر امام را داشتند و به ولایت فقیه با تعبیر درست آن معتقد بودند در صحنه ماندند و هنوز شکست نخورده‌‌اند این است که در یکی از این چند عرصه‌ای که بیان کردیم، نتوانستند در این‌ها رخنه ایجاد نمایند و نفوذ کنند. نیمۀ دوم دهه‌ هفتاد، فرصتی مانند اوایل انقلاب از دیدگاه ضد‌ انقلاب تحلیل ضد انقلاب این بود که این شرایط تا سال‌های آخر دهۀ شصت و اوایل دهۀ هفتاد بوده است. پس از آن کم کم هویت انقلابی و دینی به علل مختلف ضعیف و رقیق شد تا زمانی که به نیمۀ دوم دهۀ هفتاد رسید و قدرت و حکومت در اختیار هویت­‌های غیرانقلابی افتاد. استبداد دینی، تفکر غلط برخی از مدافعان ولایت فقیه برخی افراد به نام ولایت فقیه و ولایت اهل بیت علیهم‌‌السلام یک شاه مذهبی را تئوریزه می‌کردند و عملاً یک حکومت دینی را ترسیم می‌‌کردند که به لحاظ نظری مرز مشخصی با استبداد دینی نداشت. هنوز نیز کسانی هستند که معتقدند تفاوت حکومت اسلامی و ولایت فقیه با سلطنت تنها در این است که در این نظام سلطنتی اسلامی، شاه یک فرد مذهبی و روحانی است و در واقع سیستم همان است. تعریفی که از ولی فقیه در ذهن برخی افراد طرفدار ولایت فقیه وجود دارد، شخصی است که هر کاری دلش بخواهد بکند، هر طور دلش بخواهد تصمیم بگیرد. این تعریفی است که نه امام رحمه‌‌الله آن را قبول داشت و نه مقام معظم رهبری آن را قبول دارد. خود رهبری بارها این تعبیر را به کار بردند که ولایت فقیه، سلطنت مذهبی نیست. اصلاً سلطنت نیست. مسئول‌ترین فرد، ولی فقیه است نه اینکه آزادترین فرد ولی فقیه باشد که هر کاری دلش بخواهد بکند. جریان متحجرِ مذهبیِ مخالف انقلابی‌‌گری یک جریان متحجر مذهبی نیز وجود داشت و هنوز هم وجود دارد و اکنون متأسفانه فعال‌تر نیز شده‌اند. این جریان معتقد است که دین از سیاست جداست و هویت انقلابی ربطی به دین ندارد. دین اصلاً انقلابی نیست. هویت دینی عبارت از نماز، روزه، انگشتر عقیق، صد لعن، هر سال به کربلا، حج و حرم امام رضاعلیه‌السلام رفتن است و هر اتفاقی در بازار، سیاست، عرصه‌های عمومی، رسانه­‌ها و روابط بین‌الملل بیافتد، اهمیتی ندارد. این‌ها کسانی هستند که دیندار اند اما هویت انقلاب را قبول ندارند. آن‌ها معتقدند همه بی‌خود انقلاب کردیم. حکومت یا حق امام معصوم است یا شاه، صدام، بوش و مانند این‌ها. نباید حکومت در دست خمینی رحمه‌‌الله باشد. یا باید در دست پاک‌ترین انسان و یا پلیدترین انسان باشد و در این میان چیزی وجود ندارد. باید اجازه دهیم همین پلیدترین‌‌ها حکومت کنند تا پاک‌‌ترین انسان بیاید. اشتباهات ضد انقلاب در میانۀ دهۀ هفتاد تحلیل دشمن این بود که برای اینکه دوباره آن محیط پیش نیاید و مجدداً یک جریان رادیکال بنیادگرای اسلامی و جریان غیردموکراتیک بر سر کار نیاید، باید مراقب باشند که اشتباهات اوایل انقلاب را مرتکب نشوند. در واقع مسئله تنها اشتباهات این‌ها نبود که تکرار نیز شد. حمله به ارزش‌‌های انقلاب، امام رحمه‌‌الله، اسلام، پیامبرصلی‌­الله و شهدای جنگ صورت گرفت. به جز این، مسئلۀ دیگری نیز بود و آن نقطۀ قوت و هویت انقلابی و دینی بود که این طرف محکم بود. زمانی که افراد ضد انقلاب به خارج از کشور فرار کردند، جمع‌‌بندی کردند و پی‌بردند که چرا از ما شکست خورده‌‌اند. دشمن به این نتیجه رسید که نمی‌شود افراد انقلابی را را حذف کرد بلکه باید دور زد. تعویض گفتمان اسلامی با گفتمان غربی در دهۀ هفتاد با شرایطی که ذکر شد، سخنان و شعارها تغییر کرد. مدام بحث دنیاداری و تنش‌‌زدایی در میان بود و سوء تفاهم‌‌هایی که با آمریکا، غرب و اسرائیل داشتیم، حل شد. بر این مسئله هم تأکید می‌شد که مسئله‌ی اسرائیل ربطی به ما ندارد و نباید از فلسطینی‌‌ها فلسطینی‌ تر باشیم. صدور انقلاب هم سخن بیهوده‌‌ای است. امام رحمه‌الله یک زمان هیجان‌‌زده شد و سخنی گفت اما بنا را باید بر تنش‌­زدایی گذاشت. تغییر افق حقیقت و افق دموکراسی، تحلیلی دیگر از ضد انقلاب برای تحقق این پروژه‌‌ها، ما به دو چیز احتیاج داریم. این ادعا هم از همان کلمات زیبا با معانی بیهوده است. مسئلۀ اول این است که باید افق حقیقت را تغییر دهیم. نتیجۀ تغییر افق حقیقت چیست؟ آیا حقیقت افق دارد یا افقش قابل تغییر است؟ آن حقیقتی که افقش قابل تغییر باشد، حقیقت نیست زیرا اصل حقیقت به معنی ثابت است. چطور می­‌توان افق حقیقت را تغییر داد؟ در واقع آن‌ها می‌‌خوهند یک حقیت قلابی بسازند و آن را به افکار عمومی و خصوصی در جامعه القا کنند. مسئلۀ دوم افق دموکراسی است. باید برای دموکراسی، افق ایجاد کنیم؛ به این معنا که امکان تفسیرهای گوناگون از حقیقت و حقوق را مطرح کنیم. ما باید برای این دو پروژه کار کنیم. نمی‌‌توان روشنفکر بود و گفتگو نکرد. نمی‌‌شود اندیشه داشت و دگراندیش نشد. پروژۀ ما عقل انتقادی است که از عقل ابزاری یا همان تکنولوژی مهم‌‌تر است. انگیزه‌ای برای فعالیت انقلابی انگیزۀ انقلابی و دینی جزئی از هویت دینی است. برای اینکه فعالان انقلابی که مخاطب این نوشتار هستند، به کار خود امیدوار بشوند، با انگیزۀ الهی کار کنند، روح انقلابی در آنها تقویت بشود و یأس، ترس، نگرانی و بی‌‌غیرتی به سراغشان نیاید، باید به آیات قرآن از جمله آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سورۀ مبارکۀ توبه و آیات دیگری در این باب توجه کنند. فردی که به این آیات اعتقاد داشته باشد، در فعالیت‌‌های فرهنگی شجاع است، از کسی نمی‌هراسد و از کسی توقع ندارد زیرا برای خدا کار می‌کند خواه همه او را مسخره کنند، خواه از او تشکر کنند.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن