محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853791297
مبانی و ساختار نظام فرهنگی از منظر قرآن کریم - بخش دوم و پایانی مشروعیت هنجارها تابع حق است نه پیروی از اکثریت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مبانی و ساختار نظام فرهنگی از منظر قرآن کریم - بخش دوم و پایانی
مشروعیت هنجارها تابع حق است نه پیروی از اکثریت
شکلگیری جامعه مطلوب قرآنی یا به تعبیری دیگر طراحی نظام اسلامی، به شکلگیری نظام فرهنگی مطلوب منوط است تا بتوان از طریق اعمال کارکردهای آن، نحوه تعامل و رفتار را در نظامهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مشخص و نظارت نمود.
4. روششناسی
نظر به اینکه قرآن کریم ابزارهای گوناگونی نظیر وحی، حس، عقل، شهود، تاریخ و طبیعت را به عنوان ابزارها و منابع معرفت معرفی مینماید، بجاست که بگوییم روش شناسی قرآن فقط استقرا و تجربه یا فقط استدلال یا تهذیب نفس نیست، بلکه فرآیند ترکیبی و به اصطلاح اجتهادی است.
براساس این روش و برای کشف گزارههای علمی و دینی ناگزیریم برخی از پیش فرضهای بایسته را در نظر بگیریم و از به کارگیری برخی پیش فرضهای نابایسته و رهزن نیز خودداری نماییم.
پیش فرضهای بایسته در روششناسی اجتهادی عبارت است از: پیش فرضهای ابزاری (روشهای تکنیکی، تجربهپذیری، مشاهدهپذیری)، پیش فرضهای استفهامی و پرسش از پدیده و پیش فرضهای معنایی مانند پارادایمهای فلسفی و مکتبی.
امّا پیش فرض نابایسته و رهزن این است که از پارادایمهای فلسفی و مکتبی غربی برای تبیین و فهم انسانی استفاده کنیم.
ج) عناصر نظام فرهنگی
چنانکه در تعریف نظام فرهنگی بیان گردید، یک نظام فرهنگی زمانی صبغه وجودی به خود میگیرد که واجد نظامهای اعتقادی، ارزشی و هنجاری باشد؛ بنابراین، اگر بتوانیم شاخصههای این نظامها را به دست آوریم، ساختار فرهنگی مد نظر قرآن کریم نیز مشخص میگردد:
1. نظام باورها و اهداف مشترک انسانی
قرآن کریم برای ایجاد باورهای مشترک در قالب یک نظام مشخص میفرماید: Pقُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلانُشْرِک بِهِ شَیئاً وَلایتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَO؛ «بگو: ای اهل کتاب! بیایید، به سوی سخنی که میان ما و میان شما یکسان است که: جز خدا را نپرستیم و هیچ چیزی را شریک او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما بعض [دیگر] را ـ به غیر خدا ـ به پروردگاری برنگزینیم. و اگر [از این دعوت] روی برتابند، پس بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.» (آلعمران / 64)
علامه طباطبایی6 ذیل این آیه شریفه میفرماید: منظور از «کلمه سواء» کلمهای است که تمسک بدان و عمل به لوازمش بین افراد جامعه تساوی ایجاد میکند. به نظر ایشان، مراد از تمسک، تمسک به معنای کلمه است نه خود آن؛ زیرا معنای کلمه همان توحید است که آیه بدان فرا میخواند (طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص 389).
بنابراین در صورتیکه اعتقادِ به توحید، در جامعه به یک باور مشترک تبدیل گردد و اعضای جامعه بر مدار آن گرد هم آیند، تشتّت و پراکندگی نیز از جامعه رخت بر میبندد و انسجام اجتماعی به وجود میآید؛ زیرا جمعی که قرابت اعتقادی بیشتری دارند، آرامش بیشتری نیز خواهند داشت و کمتر به سوی رفتارهای فردگرایانه و انزوای اجتماعی کشیده میشوند. شاید به همین دلیل باشد که خداوند متعال میفرماید: Pوَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَلاتَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَکنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْها کذلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَO و یا Pإِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌO (حجرات/10)؛ چرا که در واقع، چنگزدن به ریسمانی که از جنس توحید است و معیت با کسانی که وجه اشتراک آنها اعتقاد به این باور است، تألیف قلوب، آرامش و انسجام اجتماعی را به دنبال دارد.
علاوه بر توحیدگرایی که یک باور بنیادی در اندیشۀ قرآن کریم است، یکی از اعتقادات اساسی دیگری که مورد توجه قرآن قرار گرفته و انسانها را بدان فرامیخواند، برخورد عادلانه و فارغ از نابرابریهای اجتماعی است. از منظر قرآن، تمامی انسانها از خلقت یکسان برخوردارند (حجرات/13) و تمایزات آنها ناشی از استعدادهای متفاوت ایشان است (زخرف/32)؛ بنابراین کسی حق ندارد به ایجاد تفکرات مبتنی بر اشرافیگری، سلسله مراتب اجتماعی و تبعیضات قومی و نژادی، به برتری نژادی خود فخر بفروشد و به نظام فرهنگی جامعه لطمه بزند.
این اعتقاد که انسانها در خلقت برابرند و تنها وجه تمایز آنها تقوا و پرهیزگاری است، باعث میگردد که تا تفکر اشرافیگری، سلسله مراتب اجتماعی، تبعیضات قومی و نژادی و قشر بندی اجتماعی نادیده گرفته شود و انسانها با در نظر گرفتن تفاوت استعدادها، نگاه برابر نسبت به یکدیگر داشته باشند و برای برپایی عدالت به عنوان مهمترین هدف و فلسفۀ بعثت نیز اقدام کنند: Pلَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَالْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَمَنافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزیزٌO (حدید / 25).
در این آیه و آیات دیگر، قرآن به برپایی عدالت اشاره دارد و آن بدان معناست که رسولان و پس از آنها مردم در ایجاد جامعه عادلانه وظیفه دارند؛ چرا که وجود عدالت در جامعه زمینههایی را به وجود میآورد که زمینههای رشد و کمال انسانی را فراهم میسازد و از طرفی به ایجاد همبستگی کمک مینماید.
همچنین از دیگر اعتقادات اساسی در جامعه که به انسجام اجتماعی کمک میکند، باور به قیامت و روز جزاست. اگر اعضای جامعه به این باور رسیده باشند که باید در قبال اعمال خویش در برابر خداوند پاسخگو باشند، بدون شک، حقوق و حریم دیگران را رعایت میکنند و به وظایف فردی و اجتماعی خویش درست عمل مینمایند؛ در نتیجه، اعتماد و تعهد به عنوان شاخصهای فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد.
2. نظام ارزشی مشترک
در نظام فرهنگی اهمیت نظام ارزشی کمتر از نظام اعتقادی نیست، زیرا اولاً تدبیر امور، تحت نظارت نظام ارزشی صورت میگیرد، ثانیاً باورها در ارزشها تجلّی پیدا میکند و در هنجارها و نمادها آشکار میشود.
به موازات باورهایی که در گذشته بدان اشاره شد، از منظر قرآن کریم، نظام ارزشی جامعه باید مبتنی بر ایمان باشد؛ زیرا به باور برخی منشأ ارزشهای رایج در جامعه، ایمان است.
بارزترین ویژگی نظام ارزشی مورد نظر قرآن، علاوه بر ابتنای بر ایمان، ناظر به چگونگی ایجاد روابط مطلوب اجتماعی است؛ به همین دلیل، وقتی قرآن از ارزشهای مدنظر خویش سخن میگوید، به اصولی مانند امانتداری و وفای به عهد اشاره میکند که بدون توجه به آنها امکان ایجاد جامعه منسجم و همبسته بعید مینماید.
وقتی قرآن کریم خیانت در امانت را به منزلۀ خیانت به خدا و رسولش تلقی میکند و میفرماید: Pیا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَماناتِکمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَO (انفال/27) در حقیقت، این واقعیت اجتماعی را گوشزد میکند که انسجام اجتماعی، نیاز اعتماد اجتماعی است؛ بنابراین، در صورتی که خیانت و نفاق در جامعه فراگیر شود و به عنوان ضدّ ارزش در جامعه حاکم شود، انسجام اجتماعی که محصول کارکردهای نظام فرهنگی است نیز از بین میرود. همچنین وقتی میفرماید: Pوَالَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعُونَO (مؤمنون /8)، باز هم بر اصول امانتداری و وفای به عهد تکیه میکند و شالوده انسجام روابط اجتماعی را بر این اصول استـوار میسازد.
بنابراین، از منظر قرآن، نظام ارزشی تنها در صورتی کارکرد مطلوب دارد که انسجام مطلوب اجتماعی را به دنبال داشته باشد و این امر نیز تنها زمانی محقق میشود که نظام ارزشی موجود در جامعه مبتنی بر ایمان، اصول امانتداری و وفای به عهد باشد.
3. نظام هنجاری مشترک
هنجارها، صورت عملی باورها و ارزشهاست؛ به بیان دیگر، بر خلاف باورها و ارزشها که سطح انتزاعی فرهنگ است، هنجارها سطح عینی و ملموس فرهنگ است که در قالب رفتارهای افراد و نمادها ظهور و بروز مییابد. باتوجه به اینکه باورها در ارزشها و ارزشها نیز در هنجارها ریزش مینماید، در صورتی که باورها و ارزشهای رایج در جامعه مبتنی بر توحید و ایمان باشد، لزوماً هنجارها نیز ماهیت الهی و دینی دارد؛ برای مثال، یک سنخ از هنجارها که هنجارهای قانونی است، از نظر قرآن در جامعه دینی نمیتواند مغایر با شریعت اسلامی باشد؛ زیرا Pإِنِ الْحُکمُ إِلاَّ لِلَّهِO (انعام /57) بر اساس این گزاره قرآنی، تنها مرجع قانونگذاری، خداوند متعال است و از طرفی هر آنچه در قالب حدود و قوانین الهی است، کسی مجاز به تخطی از آن نیست؛ Pتِلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَمَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَO (بقره / 229).
بنابراین تمامی قوانینی که برای ادارۀ جامعه وضع میگردد، باید نسبت الهی پیدا کند و با شریعت در تناقض نباشد. وقتی اینگونه شد و مرجع قانونگذاری مشخص گردید، تفاهم قانونی ـ هنجاری در جامعه به وجود میآید، و بر اثر آن انسجام اجتماعی تحقق مییابد.
از آنجا که سنخ دیگری از هنجار، هنجارهای اجتماعی است، یعنی منشأ وضع آنها جامعه است، در صورتی که چنین هنجارهایی نیز مبتنی بر سنّتهای الهی و آداب و رسوم پسندیدۀ اجتماعی باشد، قواعد رفتاری مطلوبی را برای اعضای جامعه به وجود میآورد که عمل به آنها نظام فرهنگی آرمانی را میسازد.
با توجه به اهمیت هنجارها در ساخت عینی و جلوۀ بیرونی فرهنگ، برای اینکه ساختار نظام فرهنگی مد نظر قرآن کریم نمود عینی بیابد و با استقرار آن در سطح جامعه، نظم اجتماعی مطلوب به وجود آید، ضروری است که به این مطلب اشاره شود که اصولاً جامعه، دقیقاً به واسطه نظمیابی و قاعدهداری رفتارهای گروهی از انسانها «جامعه» میشود؛ بنابراین، میتوان گفت که در یک تحلیل سیستمی و ارگانیک، نظم (نظام اجتماعی) در واقع، همان وضعیتی است که هر چیز در جایگاه خویش قرار دارد و هنجارها نیز قواعد لازم برای استقرار مطلوب امور در چنین جایگاههایی است. با این توضیح که در خصوص رابطه نظم و هنجار میتوان تصریح کرد که هرچه نظم دارد، بهنجار و آنچه بینظم است، نابهنجار است. به عبارت دیگر، چون پای حفاظت از وضع موجود و هماهنگی اجزای سیستم و کارکردهای آن در میان است، نظم و هنجار هر دو یک چیزند و هرچه دگرگونی و نوآوری باشد، نابهنجاری و ناهمنوایی است و عین بینظمی (صدیق سروستانی، آسیبشناسی اجتماعی، 246). این تلقی از رابطه نظم و هنجار بدان معناست که هر چه جامعه هنجارمند باشد، منظّمتر نیز هست و در طرف مقابل، به هر میزانی که جامعه دچار اختلالات هنجاری باشد، به همان اندازه نیز گرفتار بی نظمی میشود.
حال با توجه به این اهمیت، این سئوال پدید میآید که یک نظام فرهنگی چگونه هنجارمند خواهد بود؟ به نظر میرسد برای دریافت پاسخ این پرسش، ضروری است با استناد به مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، ارزششناختی و انسانشناختی قرآن، باید ویژگیها و شاخصهای مهمّ هنجارها استخراج گردد تا نظام فرهنگی به درستی شکل بگیرد.
در ادامه، با تکیه بر منابع قرآنی و روایی به برخی از این ویژگیها اشاره میکنیم:
یک) ابتنای بر عدالت
هنجارها لزوماً باید عادلانه باشد؛ زیرا هدف انسانی برپایی عدالت است. به همین دلیل، از منظر قرآن هنجاری مطلوب است که لزوماً عادلانه باشد؛ نظام هنجاریای که در آن دستیابی به حیات طیبه ممکن باشد. مقصود از «حیات حسنه و پاکیزه» (نحل/ 97) به مثابه غایت دینداری در سطح اجتماعی برخورداری از نظام اجتماعی عادلانه است (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 10/241 و244). در اسلام عدالت تنها صفت خود هنجار نیست، بلکه ویژگی اصلی اجرای آن هم است؛ یعنی هنجار باید به صورت عالانه اجرا شود (نساء/58، مائده/42). واضح است که اگر هنجارها عادلانه نباشد یا موجب نافرمانی از آن میشود یا به نابرابریهای اجتماعی دامن میزند و از این طریق، ضمن از بین بردن تفاهم اجتماعی، اعتماد و همبستگی اجتماعی را متزلزل مینماید و به تبع آن نظم اجتماعی پایدار و نظام فرهنگی با ثبات به وجود نمیآید. به بیان دیگر، یک هنجار وقتی رفتار ما را نظم میدهد که از روی رغبت پذیرفته شود؛ لذا هنجار ناعادلانه به دلیل ناسازگاری سرشت انسان مقبول واقع نمیشود و زور و اجبار هم نمیتواند تداوم آن را حفظ نماید. در مقابل، هنجار عادلانه به دلیل همسویی با فطرت و سرشت مشترک انسانها مقبول همه واقع میشود و این، همان تفاهم هنجاری و وحدت نظام فرهنگی است. بعلاوه، هنجار در صورتی در میان تمام اعضای جامعه مقبول واقع میشود که عادلانه باشد و الا افرادی که احساس ظلم میکنند، هنجارها را نمیپذیرند و این باعث شکاف هنجاری در جامعه میشود.
عدالت هنجاری از منظر دیگری نیز قابل طرح و بررسی است و آن اینکه در جوامع معاصر خرده فرهنگها و هویتهای مختلف در کنار هم حضور دارند. اقتضای رعایت عدالت در مواجه با خرده فرهنگهای مختلف این است که ارزشها و هنجارهای هر کدام ضمن رعایت اصول کلی نظام ارزشی و هنجاری اسلام پذیرفته شود (آلعمران/64؛ کافرون/6)؛ زیرا اگر به تنوعات فرهنگی توجه نشود، پایههای نظم اجتماعی متزلزل میشود؛ چون هر خرده فرهنگ به نیازهای خاصی پاسخ میدهد که دیگر خرده فرهنگها از پاسخ دادن به آن عاجز است. اما اگر خرده فرهنگها با هنجارهای دینی کاملاً در تضاد باشد، حذف و طرد آنها باید براساس رفتارها و اقدامات عادلانه صورت بگیرد. نباید عدالت در هیچ حالی نسبت به خرده فرهنگهای دیگر نادیده گرفته شود. شهید مطهری با استناد به آیه Pوَلایجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْویO (مائده/8) توضیح میدهد که رعایت عدالت نسبت به تمام خرده فرهنگها در هر حالی ضروری است (مطهری، مجموعهآثار، 22/ 752)؛ زیرا عدالت پایه نظم اجتماعی است (غرر الحکم و دررالکلم، 339؛ شیخ صدوق، التوحید، 96). نه تنها رعایت عدالت در وضعیت عادی لازم است، بلکه در وضعیتهای آنومی چون جنگ، در حق دشمنان نیز ضروری است (بقره/190).
دو) ابتنای بر عقل و فطرت
هنجاری توان بقا و قدرت نظم بخشی و فرهنگ سازی دارد که با عقل و فطرت انسان همسو و همنوا باشد. هنجارهای مغایر باعقل و خرد نمیتواند تفاهم بخش باشد. جامعهای که در آن خرد به حاشیه رانده شود، ممکن است به ظاهر متحد و منسجم باشد، اما در حقیقت، جامعه چند تکه و متفرق و دچار فروپاشی فرهنگی است. چنان که قرآن جامعه مشرکان را چنین توصیف نموده است (حشر/14). بنابراین، هنجاری مفید است و به نظاممندی فرهنگی میانجامد که با عقل به عنوان وجه مشترک همه انسانها همسو باشد. به همین دلیل، اگر منصفانه با آن برخورد شود، هم پذیرش آن آسان است و هم استمرار آن بیشتر است؛ چون با معرفتهای راستین انسان همسو و همساز است. دلیل عقلانی بودن نظام هنجاری اسلام، اهمیتی است که به عقل در متون دین داده شده است. عقل از نظر هستی شناختی محبوبترین مخلوق خداوند است. از نظر معرفت شناختی از منابع و ابزارهای مهم معرفت است تا مرتبهای که در روایات از آن به حجت باطنی یاد شده است و بالاتر از آن، در برخی روایات عقل دارای مرتبه فراتر از دین است و دین در جایی است که عقل در آنجا باشد]1[؛ بنابراین، اگر هنجاری خرد انسان را نادیده بگیرد، نظم بخش نخواهد بود.
علاوه بر همسویی با عقل، یک هنجار باید با فطرت انسان نیز سازگار باشد. هنجارهای اسلامی نه تنها با عقل راستین همسوست، بلکه بر فطرت انسانی نیز ریشه دارد (روم/30). چون ریشه فطری دارد به آسانی مورد پذیرش قرار میگیرد (مطهری، مجموعه آثار، 3/384 و 388) و پایدار است. علامه طباطبایی در این باره مینویسد: «خلاصه کلام و جامع آن این است که قرآن اساس قوانین را بر توحید فطری و اخلاق فاضله غریزی بنا کرده، ادعا میکند که تشریع (تقنین قوانین) باید بر روی بذر تکوین و نوامیس هستی جوانه زده و رشد کند و از آن نوامیس منشا گیرد، ولی دانشمندان و قانونگذاران، اساس قوانین خود را و نظریات علمی خویش را بر تحول اجتماع بنا نموده، معنویات را بکلی نادیده میگیرند، نه به معارف توحید کار دارند و نه به فضائل اخلاق، و به همین جهت سخنان ایشان همه بر سیر تکامل اجتماعی مادی و فاقد روح فضیلت دور میزند، و چیزی که هیچ مورد عنایت آنان نیست، کلمه عالیه خداست» (طباطبایی، تفسیر المیزان، 1/ 99). از اینرو، هنجارهای مغایر فطرت و سرشت انسان چون همجنس گرایی فاقد عمومیت و ثبات لازم است.
سه) ابتنای بر حق نه خواست اکثریت
در نظام هنجاری اسلام مشروعیت هنجارها تابع حق است نه پیروی از اکثریت (توبه/34). مبنا قرار گرفتن اکثریت نه تنها نظم بخش نیست، بلکه به تضادهای اجتماعی و بیثباتی فرهنگی منتهی میشود (مؤمنون/71). در نظام هنجاری اسلام مبنای مشروعیت هنجار، پیروی از حق است نه خواست اکثریت؛ از اینرو، هدف جامعه اسلامی رسیدن به کمال مطلوب خلقت است (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 4/159). مطابق این بیان، دستیابی به تفاهم هنجاری در جامعه اسلامی وقتی میسور است که هنجار، تجلّی حق و حقگرایی باشد؛ در غیر این صورت، طبقات مختلفی در جامعه وجود دارد که در فرصتهای به دست آمده علیه نظام هنجاری ـ فرهنگی حاکم غلیان نموده و نظم اجتماعی را متزلزل میسازد.
چهار) هماهنگی با عرف نیکو
عرف نیکو یکی از معیارهایی است که هنجارها باید با آن تناسب داشته باشد. دلیل تمایز عرف از زمان و مکان، این امر است که اولاً عرف ممکن است فراتر از زمان حاضر مطرح شود و بیشتر در ارتباط با آداب و سنن پسندیده و پایدار مطرح باشد؛ ثانیاً بر اساس منابع معرفتی ما، برای تحقق عرف لازم نیست تمام افراد به آن پای بند باشند، بلکه پای بندی اکثریت به آن کافی است (حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، 403).
آنچه در اینجا مهم است، روشن سازی مفهوم «عرف» است. عرف که هنجارها با آن متناسب باشد، به چه معناست؟ علامه طباطبایی در تعریف این اصطلاح قرآنی میفرماید: «معروف» از ماده عرف و کلمه «عرف» به آن دسته از سنتها و سیرههای نیکو و حسن رایج در جامعه اطلاق میشود که عقلای جامعه آنها را خوب میشناسند و به بیان دیگر با عقل، شرع، قواعد اخلاقی و قوانین صحیح رایج در جامعه مغایرت نداشته باشد، و آن دسته اعمال نادر و غیر مرسومی که با ملاکهای فوق در تعارضاند، خارج از قلمرو معنایی واژه معروف است و واژه منکر نشانگر این سنخ امور است (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 8/ 380). در بیان علامه «معروف» به فعل و یا کنش نسبت داده شده است، اما معروف اختصاص به فعل ندارد، بلکه عام است و هر چیزی را که خوبی و حُسن آن به وسیله شرع یا عقل ثابت شده باشد، در برمیگیرد (حسینی، فرهنگ معارف و معاریف، 492). حال چه از نوع عمل باشد و چه از سنخ خواست و میل باشد که به یک شیء یا یک پدیده تعلق میگیرد یا حتی خود، پدیدهای باشد که از نظر عقلا و شرع از حیث حسن و نیکویی از سلسله مراتب برخوردار باشد.
دلیل اهمیت پیروی از عرف نیکو علاوه بر دستور مستقیم خداوند (اعراف/ 199) و نهی امام علیA از نقض آن، تحکیم الفت و محبت در میان مردم و اصلاح ناهنجاریهاست]2[. نقض هنجارهای نیکو و همین طور وضع هنجارهای مغایر با آن باعث میشود که از یک طرف الفت و همبستگی اجتماعی کاهش یابد و از این طریق، نظام اجتماعی متزلزل میشود.
پنج) هماهنگی با نیازها
هنجارها باید با نیازها هماهنگ باشد؛ زیرا هنجارها قواعد تأمین نیازهای انسان است و اگر هنجاری با نیازهای اصیل کنشگران همسو نباشد و یا آن را نادیده بگیرد، مقبول واقع نمیشود؛ از اینرو، ضروری است که اولاً نیازهای انسان و رابطه آن با نظم مطلوب شناسایی و بررسی گردد؛ ثانیاً نسبت بین هنجار و نیاز به درستی توضیح داده شود:
الف) هماهنگی با نیازهای مادی و زیستی
هنجارهایی که در یک جامعه وضع میشود، باید با نیازهای مادی انسان هماهنگ باشد، در غیر اینصورت، به سازگاری هنجاری و نظم مطلوب نمیانجامد؛ یعنی هنجارها باید بتواند نیازهای مادی انسان را به صورت عادلانه تأمین نماید و در برابر تمایلات طبیعی و غریزی انسان قرار نگیرد. در اسلام اگرچه ماهیتاً نیازهای مادی از نیازهای معنوی مستقل است، ولی از نظر وجودی نیازهای مادی مقدم بر نیازهای معنوی انسان است و اگر نیازهای مادی تأمین نشود، به ظهور نیازهای معنوی نوبت نمیرسد. چنانکه در برخی روایات انجام مناسک دینی مشروط به تأمین نیازهای مادی است (ر.ک: کلینی، الکافی، 5/ 73). بنابراین، یک هنجار در جامعه در صورتی نهادینه میشود که با نیازهای مادی انسان در تضاد نباشد؛ زیرا منشأ بسیاری از ناهنجاریها ریشه در فقر و ناتوانی انسان در پاسخ به نیازهای مادی دارد. از اینرو، اگر فقر از دری وارد شود، ایمان به عنوان یک باور از بین میرود و تجلّیات آن در نمادها و رفتارها ظهور نخواهد کرد (مجلسی، بحارالأنوار، 70/ 247). اگر هنجاری نتواند نظام مادی و تعاملات اقتصادی انسانها را تنظیم نماید، جامعه دچار بینظمی میشود. از نظر علامه طباطبایی خداوند امور اقتصادی را عنصر مهم نظم اجتماعی و مایه اصلی قوام جامعه قرار داده است؛ از اینرو عامل اصلی بحرانهای اخلاقی فقر مفرط یا نیل ثروت بیحساب است. عدم تنظیم نظام اقتصادی مستقیم و غیر مستقیم باعث اختلال نظام بشری میشود (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 9/331). شهید مطهری در توضیح حدیث «یا بُنَی انّی اخافُ عَلَیک الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَانَّهُ مَنْقَصَةٌ لِلدّینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِیةٌ لِلْمَقْتِ» (مجلسی، بحارالأنوار، 69/ 54) مینویسد: راه درست تأمین نیازهای مادی یکی از عوامل اصلی شکلگیری نظم در جامعه است؛ زیرا فقر از یکسو، قوه تفکر و خرد انسان را از بین میبرد و از سوی دیگر، فقر باعث ایجاد اختلاف در میان اعضای جامعه میشود (مطهری، مجموعه آثار، 23/ 746)؛ نتیجة هر دو مختل شدن نظم در جامعه است. پیامد اول مانع تشخیص هنجارهای درست از نادرست میشود و پیامد دوم در مسیر عمل به هنجار مانع ایجاد میکند. چون هر فرد از افراد جامعه خیال میکند که هنجارهای حاکم بر جامعه علیه اوست؛ در نتیجه، دستیابی به تفاهم هنجاری در جامعه فقیر مشکل و دشوار است. اگر هنجاری با نیازهای غریزی و زیستی انسان همسو نباشد، باز هم نظم در جامعه نهادینه نمیشود. چنانکه نظام اشتراکی افلاطون و کمونیستی نتوانست باقی بماند. از مطالب فوق به خوبی روشن میشود که هماهنگی هنجار با نیازهای مادی و زیستی تا چه اندازه در ایجاد تفاهم هنجاری و به دنبال آن نظم اجتماعی نقش دارد.
ب) هماهنگی با نیازهای معنوی
با توجه به انسانشناسی اسلام، مطلوب آن است که هنجارها مطابق مصالح و منافع مادی و معنوی انسان باشد؛ چون در پرتو این بعد است که راستی، درستی، وفای به عهد، خیرخواهی، ایثار، احسان و دیگر هنجارهای مرتبط با نظم مطلوب نهادینه میشود (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1/281). به بیان دیگر، هدف و ویژگی هنجارهای حاکم در جوامع معاصر، به حداکثر رساندن بهرهبرداری انسان از مزایای حیات مادی است و اساساً بالاترین درجه سعادت، سعادت مادی است، اما از نظر اسلام سعادت انسان، به برخورداری از لذایذ مادی تقلیل نمییابد، بلکه سعادت مادی در بُعد نازل سعادت است و بُعد متعالی آن، سعادت اخروی است که جز از طریق زیستن در نظام اجتماعی صالح میسور نیست؛ نظامی که همسو با نیازهای مادی و معنوی انسان است (همان، 4/ 172).
شش) داشتن استمرار و ثبات
یکی از شاخصهای نظام هنجاری مطلوب، داشتن ثبات و پایداری است؛ هرچه یک هنجار از عمر طولانیتری برخوردار باشد، به همان میزان ثبات و نظم در جامعه تقویت میشود و نظام فرهنگی از پایداری بیشتری برخوردار است؛ زیرا دگرگونی و نو به نو شدن سریع هنجارها، درک و فهم مشترک را از بین میبرد و بر اثر آن رویهها و رفتارهای متفاوت به وجود میآید. به همین دلیل، در متون دینی مکرر از نقض هنجارهای صالح و نیکو نهی شده است (اعراف/ 199). حضرت علیA خطاب به مالک اشتر میفرماید: «ولاتنقض سنّة صالحة عمل بها صدور هذه الامّة واجتمعت بها الالفة، وصلحت علیها الرّعیة ولاتحدثّن سنة تضرّ بشیء من ماضی تلک السّنن»؛ سنت پسندیدهای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد میکند، پدید نیاور. فرمایش حضرت یک مطلب مهم را بیان میکند. مطابق بیان حضرت حکومت و قدرت نقش بسیار مهمی در تحولات الگوهای رفتاری مردم دارد؛ زیرا حاکم در منشأ وضع قوانین قرار دارد و به دلیل برخوردار بودن از قدرت اجرایی میتواند نظام هنجاری یک جامعه را تثبیت یا تضعیف نماید؛ بنابراین، با اصلاح نظام سیاسی یک جامعه، نظام هنجاری آن هم اصلاح؛ و با تمایل آن به سوی فساد، نظام هنجاری یک جامعه نیز فاسد میشود. بدیهی است به تبع همین نگرش، هنجارهای اجتماعی هرچه از ثبات بیشتری برخوردار باشد، کنشهای اجتماعی را پیشبینیپذیر و زمینه تفاهم را افزایش میدهد؛ لذا بدعتگذاری در دین اسلام به شدت مذموم است؛ چون هر بدعتی مستلزم نقض یک هنجار نهادینه شده است. نه تنها ثبات هنجاری شرط لازم نیل به تفاهم هنجاری است، بلکه نشانه نیکو بودن یک هنجار هم است: «إِنَّ عَوَازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا» (حرعاملی، وسائل الشیعة، 16/76). طبق این سخن، گذشت زمان به تنهایی نمیتواند مشروعیت و پایداری یک هنجار را تضمین نماید، بلکه نیکو بودن به یک هنجار مشروعیت بخشیده و تداوم آن را تضمین مینماید. معنای نیکو بودن یک هنجار، این است که هنجار با نیازهای واقعی انسان سازگار است و این سازگاری به هنجارها نیرویی میبخشد که ثبات آن را تضمین میکند؛ بنابراین، برای برنامهریزان فرهنگی و قانونگذران لازم است که هنجارهای ثابت اسلام را به مردم معرفی نمایند تا نظام فرهنگی مطلوب در جامعه شکل بگیرد. نکته بدیهیتر این است که دستگاههای قانونگذار نباید قوانین را به منصه عمل نرسیده عوض نماید؛ زیرا این کار باعث سردرگمی و تحیر کنشگران اجتماعی میشود؛ در نتیجه، نظم در جامعه مختل میگردد.
نتیجه
ایجاد جامعه مطلوب مستلزم وجود نظام فرهنگی مطلوب است؛ زیرا چنین نظامی، افراد را به لحاظ باورها و ارزشها جامعهپذیر میسازد و مطابق با آن، کنشهای اجتماعی را سامان میدهد. باتوجه به اینکه مفهوم نظام در ادبیات جامعهشناسی به معنای «مجموعهای از موقعیتهای اجتماعی مرتبط با یکدیگر همراه با نقشها و پایگاههای اجتماعی» میباشد، برای استخراج نظام فرهنگی قرآن، ناگزیر باید این مفهوم باز تعریف شود. بدین منظور، در تحقیق پیشرو، این مفهوم برای نظام فرهنگی در نظر گرفته شد که: «نظام فرهنگی مجموعهای منسجم و مرتبط از باورها، ارزشها و هنجارهایی است که با تکیه بر مبانی خاص اسلامی دارای آثار و کارکرد جمعی است».
با توجه به این تعریف و با عنایت به مبانی هستی شناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و روششناسی قرآن، عناصر نظام فرهنگی قرآن متفاوت میشود. وجه تمایز این عناصر با سایر نظامهای فرهنگی در این است که نظام فرهنگی قرآن به لحاظ باورها و اهداف مشترک انسانی، بر توحید محوری و عدالتخواهی مبتنی است. به لحاظ نظام ارزشی نیز نظام فرهنگی مد نظر قرآن بر تعهدات اجتماعی و امانتداری مبتنی است. اما در مهمترین عنصر نظام فرهنگی یعنی نظام هنجاری که در واقع وجه عینی و ملموس فرهنگ است، ویژگیهای خاصی مطرح است. باتوجه به اینکه هنجارمندی جامعه به وحدت نمادی (تفاهم فرهنگی) و به دنبال آن نظم اجتماعی میانجامد، استخراج شاخصها و ویژگیهای هنجار از منظر قرآن ضروری است. در این نوشتار این ویژگیها برای هنجار به دست آمده است: «ابتنای بر عدالت»، «ابتنای بر عقل و فطرت»، «ابتنای بر حق نه خواست اکثریت»، «هماهنگی با عرف نیکو» و «هماهنگی با نیازهای مادی و معنوی».
پینوشتها
1. «انّ لِلّهِ عِلِی النّاسِ حجّتینِ حجّة ظاهرة وحجّةٌ باطنةٌ، فأمّا الظاهرةُ فالرّسلُ والانبیاءُ والائمّةُ وامّا الباطنةُ فالعقولُ» (اصول کافی، 1/16)؛ و در روایت دیگر از امام صادقA نزدیک به مضمون فوق چنین نقل شده است: «حجّةُ اللّهِ علَی العِبادِ النبیُّ، والحجّةُ فیما بینَ العبادِ وبینَ اللّهِ العقلُ» (همان، 1/ 25)؛ امام علیA در ارتباط با اهمیت عقل میفرماید: «هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَی آدَمَA فَقَالَ یا آدَمُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أُخَیرَک وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَدَعِ اثْنَتَینِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ یاجَبْرَئِیلُ وَمَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَالْحَیاءُ وَالدِّینُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّی قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلْحَیاءِ وَالدِّینِ انْصَرِفَا وَدَعَاهُ فَقَالا یاجَبْرَئِیلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیثُ کانَ قَالَ فَشَأْنَکمَا وَ عَرَجَ» (همان، 1/ 10 و 11).
2. امام علیA: «وَلَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَصَلَحَتْ عَلَیهَا الرَّعِیةُ وَلَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیءٍ مِنْ مَاضِی تِلْک السُّنَنِ فَیکونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَیک بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا» (نهج البلاغه، نامه 53).
منابع
1. امام علی، نهج البلاغه، تدوین، سیدرضی، انتشارات دارالهجرة، قم.
2. آشوری، داریوش، تعریفها و مفهوم فرهنگ، تهران، نشر آگه، چاپ دوم، 1381ش.
3. ابن هشام، عبدالملک، سیرة النبی، تصحیح عبدالحمید محمد محیالدین، بیروت، المکتبة التجاریة الکبری، بیتا.
4. اورعی، غلامرضا، بررسی ساختار نظام اجتماعی در اسلام، تهران، صدا و سیما، 1382ش.
5. برن، آگ و نیم کف، زمینه جامعه شناسی، مترجم ا. ح. آریانپور، تهران، شرکت سهامی افست، بیتا.
6. چلبی، مسعود، جامعهشناسی نظم، تهران، نشر نی، 1386ش.
7. حسینی، مصطفی، فرهنگ معارف و معاریف، قم، دانش، 1376ش.
8. حکیم، محمد باقر، الاصول العامه للفقه المقارن، قم، المجمع الجهانی اهلبیتD، 1382ش.
9. خسروپناه، عبدالحسین، گستره دین، تهران، نشر معارف، 1382 ش.
10. خمینی، روح الله، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1370ش.
11. دیلین، تیم، نظریههای کلاسیک جامعهشناسی، ترجمه بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران، نشر نی، 1387ش.
12. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، قم، جامعه مدرسین، 1398ق.
13. صدیق سروستانی، رحمت الله، آسیبشناسی اجتماعی (جامعهشناسی انحرافات)، تهران، سمت، چاپ ششم، 1389ش.
14. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
15. فکوهی، تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی، تهران، نشر نی، 1376ش.
16. لوپز، خوزه و جان اسکات، ساخت اجتماعی، ترجمه حسین قاضیان، تهران، نشر نی، 1385ش.
17. مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی پژهشی امام خمینی6، چاپ اول، 1376ش.
18. مطهری، مرتضی، اسلام و مقضیات زمان، تهران، انتشارات صدرا، بیتا.
19. ــــــــــــــــــ ، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1381ش. حجتالاسلام دکتر محمد رضا آقایی: عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه.
نصرالله نظری : دانشجوی دکتری قرآن و علوم اجتماعی. مجله قرآن و علم شماره 12. انتهای متن/
http://fna.ir/O1Z8HF
94/11/12 - 07:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
صفحات پیشنهادی
مبانی و ساختار نظام فرهنگی از منظر قرآن کریم - بخش اول مبانی نظام فرهنگی اسلامی
مبانی و ساختار نظام فرهنگی از منظر قرآن کریم - بخش اولمبانی نظام فرهنگی اسلامیشکلگیری جامعه مطلوب قرآنی یا به تعبیری دیگر طراحی نظام اسلامی به شکلگیری نظام فرهنگی مطلوب منوط است تا بتوان از طریق اعمال کارکردهای آن نحوه تعامل و رفتار را در نظامهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی مشخصتربیت عبادی از منظر قرآن - بخش دوم ابعاد تربیت عبادی در قرآن کریم
تربیت عبادی از منظر قرآن - بخش دومابعاد تربیت عبادی در قرآن کریمیکی از ساحتهایی که قرآن کریم انسان را در آن بُعد تربیت میکند و رشد میدهد بُعد معنوی و عبادی است تا آنجا که آیات توحیدی قرآن بیشتر بر توحید در خلق و امر و توحید در عبادت و اطاعت یکتا پرستی تکیه دارد 9نسبت دستاوردهای علمی با آموزههای قرآن از منظر علامه طباطبایی - بخش دوم و پایانی آسیبشناسی تفسیر علمی از دیدگ
نسبت دستاوردهای علمی با آموزههای قرآن از منظر علامه طباطبایی - بخش دوم و پایانیآسیبشناسی تفسیر علمی از دیدگاه علامهعلامه طباطبایی در تفسیر خود هر دو گروه را تخطئه کرده و راه میانهای برگزیده است ایشان در مواردی یافتههای علمی جدید را قطعی و مدلول برخی آیات علمی قرآن را نشانه اکشف سرزمین قوم عاد از منظر قرآن و باستانشناسی - بخش دوم و پایانی ردّ ادعای کشف اجساد قوم عاد
کشف سرزمین قوم عاد از منظر قرآن و باستانشناسی - بخش دوم و پایانیردّ ادعای کشف اجساد قوم عاداکتشافاتی همچون کشف برجهای بلند باقی ماندن خانههای قوم عاد کشف محل سکونت قوم عاد و مدفون شدن سرزمین عاد در زیر لایههای شنی و رملی از جمله مواردی است که با آیات قرآن مطابقت دارد &nbsبررسی کارکرد سیاسی نهاد ولایت فقیه در ایجاد همبستگی اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی ایران - بخش دوم و پایانی نمو
بررسی کارکرد سیاسی نهاد ولایت فقیه در ایجاد همبستگی اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی ایران - بخش دوم و پایانینمونه های تجربه کارآمدی ولایت فقیهموضوع انسجام یا همبستگی اجتماعی یکی از جدی ترین موضوعات روز و از مباحث علم جامعهشناسی در حوزه جامعهشناسی وفاق به شمار می رود قانونقرآن و آزادی سیاسی - بخش دوم و پایانی کار ویژههای بیعت و همسانی آن با رأی
قرآن و آزادی سیاسی - بخش دوم و پایانیکار ویژههای بیعت و همسانی آن با رأیآزادی همزاد آدمی و برترین گوهری است که انسان در اختیار دارد این اهمیت جایگاه ویژهای را در اندیشهها و مکاتب مختلف برای آزادی ایجاد کرده است و به تبع آن تعاریف و برداشتهای متفاوت و متعددی از آزادی ارایهحکمت تحریم گوشت خوک در قرآن، حدیث و علم - بخش دوم و پایانی بیماری های ناشی از خوردن گوشت خوک
حکمت تحریم گوشت خوک در قرآن حدیث و علم - بخش دوم و پایانیبیماری های ناشی از خوردن گوشت خوکدر جامعه امروزی که بشر خود را از تعالیم ناب آسمانی محروم کرده و مکاتب بشری عهدهدار قانونگذاری جوامع شدهاند تحلیل و ارائه دستورات قرآن کریم و شرع مقدس اسلام به همه بشریت بیش از هر چیز ضماهیت نمایندگی از منظر فقه سیاسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - بخش دوم وپایانی نقد و بررسی تفاوتهای وکا
ماهیت نمایندگی از منظر فقه سیاسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - بخش دوم وپایانینقد و بررسی تفاوتهای وکالت با نمایندگیمفهوم نمایندگی از مفاهیم اساسی حقوق عمومی است و تمام دموکراسی های مدرن نظام حکومتی خود را بر پایة این اصل بنا نمودهاند ج نقد نظریّه همان طور که ذنقش و جایگاه ولی فقیه در انتخاب و انتصاب کارگزاران نظام اسلامی در فقه سیاسی- بخش دوم و پایانی بررسی سیره و عمل
نقش و جایگاه ولی فقیه در انتخاب و انتصاب کارگزاران نظام اسلامی در فقه سیاسی- بخش دوم و پایانیبررسی سیره و عملکرد فقهاء در دوره غیبت معصوم ع انتخاب و انتصاب کارگزاران نظام اسلامی بر عهده ولی فقیه بوده و ولایت ولی فقیه به سایر ارکان حکومتی و مقامات اجرایی تسری یافته و اقدامات و تصقرآن و عصمت امام - بخش دوم و پایانی حکم الهی به اطاعت از اولی الامر مطلق است
قرآن و عصمت امام - بخش دوم و پایانیحکم الهی به اطاعت از اولی الامر مطلق استشناخت امام معصوم و دسترسی به او و هم چنین بهره گیری معرفتی از وی بیرون از توان مکلفان نیست با رجوع به آیات قرآن و احادیث اسلامی میتوان امام معصوم را خواه در زمان غیبت و خواه در زمان حضور شناخت &nbs-
گوناگون
پربازدیدترینها