واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشتی از فرشاد مومنی؛
چالشهای اساسی توسعه نیافتگی در ایران و نقش تحریم
شناسهٔ خبر: 3022236 - دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۷
دین و اندیشه > اندیشمندان
به اعتقاد دکتر فرشاد مومنی عدم داشتن درک نظری درست از مسألۀ توسعه منجر به سردرگمی در عرصه عمل شدهاست. به گزارش خبرگزاری مهر، به اعتقاد دکتر فرشاد مومنی عدم داشتن درک نظری درست از مسألۀ توسعه منجر به سردرگمی در عرصه عمل شدهاست. برخی از مهمترین عوامل توسعهنیافتگی در ایران مفاهیمی چون: بلاتکلیفی، کوتهنگری، عدم درک درست از بهرهوری و عدم درک درست از خود مفهوم توسعه است. به اعتقاد وی تحریم دارای سه جهتگیری کلیدی در اقتصاد ایران بودهاست: عدم ارتقا بنیه تکنولوژیک، تنزل بخشی به تولید ملی و افزایش هزینه مبادله برای اقتصاد ایران. چالشهای اساسی توسعه نیافتگی برخی از نظریهپردازان بزرگ توسعه، چالش اساسی توسعه را در کادر کوتهنگری در برابر دورنگری در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع توضیح میدهند. این زاویه نگرش در مواجهه با چالشهای اقتصاد ایران ما را یاری مینماید. یکی از مشکلاتی که اقتصاد سیاسی ایران با آن مواجه است، مفهوم بلاتکلیفی است. یکی از این مسائل رشد اقتصادی در د.ره قاجار است. در دوره قاجار ما کشوری نیمه استعماری بودهایم و تمام هزینههای یک کشور استعمار شده را پرداختهایم، پس برای پرداختن به مفهوم رشد باید به این مهم در این دوره توجه شود. در همین دوره ایران هزینههای یک کشور مستقل را نیز پرداختهاست اما از دستاروردهای آن نتوانسته استفاده کند. پدیده بلاتکلیفی از نیمه قرن نوزده همراه با ایران است. اکنون اقتصاد ایران یک اقتصاد مختلط است؛ ما تمام هزینههای اقتصاد بازار را پرداخت میکنیم اما قادر به استفاده از دستاوردهای آن نیستیم و در کنار آن هزینههای یک اقتصاد دولتی را نیز پرداخت میکنیم و از دستاوردهای آن نیز محرومیم. مساله بعدی که در اقتصاد ایران با آن مواجهیم مساله کوتهنگری نسبت به مصالح بلندمدت است و این به معنی خو کردن به «روزمرگی» است. تا زمانی که تکلیفمان را با این مساله روشن ننمودهایم،امکان برون رفت از شرایط نامطلوب چه در سطح نظری و چه درسطح علمی میسر نخواهدبود. در ادبیات توسعه این کوتهنگری ۵ عارضه به همراه خود دارد که مهمترین عوامل بازتولیدکننده دورهای باطل توسعه نیافتگی هستند.. هر یک از این عوارض به تنهایی برای زمین گیر نمودن اقتصاد ایران و توسعه ملی کفایت میکند و ترکیب آن شرایط پیچیدهتری را رقم میزند. این ۵ پیامد عبارتند از: ۱- گسترش و تعمیق نابرابریها ۲- افزایش فساد مالی ۳- تضعیف بخشهای مولد ۴- تبدیل شدن فعالیتهای سوداگران به عنوان موتور خلق ارزش افزوده در اقتصاد ملی ۵- تعمیق شکاف میان بنیه تولید ملی و نیازهای مصرفی جامعه تنها خود مساله نابرابری اختلالهای بیشماری به نظام ملی تحمیل میکند و میتواند توضیحدهنده مساله توسعهنیافتگی باشد. مساله بعدی مفهوم بهرهوری است. پرداختن به این موضوع نیاز به فرصتی موسع دارد و در این مجال زمینه پرداختن به آن فراهم نیست. چهارمین مساله خود بحث توسعه است. با اینکه ایران یکی از کشورهای پیشرو در بحث برنامهریزی برای توسعه است اما به سوالات بنیادین این بحث توجهی نشدهاست. در توسعه کمبود منابع دلیلی اصلی توسعه نیافتگی نیست، بلکه وجود ناهنجاریها در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع است. یکی از مهمترین عرصههای اندیشهای بلاتکلیفی ایرانیان، مشخص کردن سهم و ضریب اهمیت عوامل خارجی در سرنوشت ماست. با بلاتکلیفی نمیتوان سراغ توسعه رفت. بلاتکلیفی در مواجهه با تحریم این بلاتکلیفی در مواجهه با تحریم نیز اتفاق افتادهاست. واکنشهایی بوده که از تریبونهای رسمی از تحریمکنندگان سپاسگذاری شدهاست. از طرف دیگری از حاکمیت نیز این مطلب به گوش میرسد که به حکم علیالاطلاق تمام مشکلات کنونی ما به تحریم برمیگردد. بلاتکلیفی در عرصه نظر بلاتکلیفی در عرصه عمل را بوجود میآورد. ما از بدو انقلاب با مساله تحریم مواجهیم و به نوعی با تحریم خو نمودهایم؛ اما در ۳ سال اخیر تحریمها ابعاد بیسابقهای پیدا کرد. تحریمها ۳ جهتگیری عمده دارند و ۳ مولفه قابل مشاهده است. مساله اول از منظر توسعه بحث فناوری است. طرف مقابل سعی برآن داشتهاست که به صورت نظاموار هر نوع ارتقای بنیه تکنولوژیکی ایران با مانع روبرو شود. برای فهم دلایل این مساله باید فهمی عالمانه از مساله فناوری داشتهباشیم. مساله بعدی که در کانون توجه تحریمکنندگان بوده، تنزل بخشیدن به بنیه تولید ملی در ایران بودهاست. این مساله نیز باید در زمانی مناسب مورد واکاوی قرار بگیرد. سومین مساله نیز افزایش هزینه مبادله در اقتصاد ایران است. در حقیقت طراحان تحریم برای عدم ارتقای بنیه فناوری و تکنولوژی و تنزل بخشی به تولید ملی ایران در کنار هزینههای مبادله فزاینده صورتبندی نظری خوبی انجام دادهاند. حال اگر شرایط داخلی را در طول ۲۵ سال گذشته بنگریم، آنچه در دستور کار نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع ما بودهاست، دقیقا همین سه مولفه را دنبال میکند؛ گویی ما راضی به زحمت استکبار جهانی نیستیم و در وضعیت اسفباری از جهت کیفیت سیاستگذاری هستیم. در حقیقت قدرت خودتخریبی ما بسیار بالا است. ابتدا ما باید به سطحی از بلوغ اندیشهای برسیم تا بتوانیم حد نصابی از خودشناسی و سلطهشناسی پیدا کنیم و هر چقدر جلو میرویم، «هزینه فرصت» غفلت از این مساله برایمان بیشتر میشود. نکتهایکه در مورد تحریم قابل توجه بود، این بود که در اوج تحریم مسالهای که در معرض کنترل و ممانعت قرار گرفت، وارد کردن ماشینآلات صنعتی و خلق ظرفیتهای جدید تولیدی بود؛ حال آنکه اگر کسی میخواست واردات کالای لوکس انجام بدهد با گشادهدستی اجازه آن داده میشد. در سال ۲۰۱۲ در اوج تحریم، نصف پورشههایی که در خاورمیانه به فروش رفتهبود مربوط به ایران میشد، واردات کالاهای مصرفی و مواد آرایشی آزاد بود. اقتصاد سیاسی به ما میگوید باید به ریشههای هر مساله توجه نمود و برندگان و بازندگان هر مساله را شناخت. در این مساله در داخل برندگان، واسطهها، دلالها و رباخورها و در مجموع غیرمولدها بودهاند و بازندگان اصلی تولیدکنندگان و مردم بودهاند. توخالی بودن شعارها در اقتصاد ایران یکی از نکات تلخ دیگر در اقتصاد ایران توخالی بودن مفاهیم و شعارها است. یکی از شعارهای اصلی ما بحث استقلال بودهاست. اما در تمام سالهای بعد انقلاب شما ۵ مقاله پیدا نمیکنید که به این مفهوم پرداختهباشد. گویی ما در عرصه علم و دین تنها مسولیت رجزخواندن و ادعا نمودن را به عهده گرفتهایم و مسولیت عمل نمودن را به دیگران واگذار کردهایم. یکی از امارههایی که نشان میدهد ما نسبت به مفهوم استقلال درک و شناخت درستی نداریم تراز تجاری غیر نفتی است. این تراز در سالهای ۷۹ تا ۸۳ این رقم منهای ۸۹ میلیارد دلار بودهاست، یعنی ما اگر یک درک اولی و حداقلی از مفهوم استقلال داشتیم باید اعلام وضعیت اضطراری میکردیم. این رقم در طی سالهای برنامه پنجم توسعه به منهای ۱۶۱ میلیارد دلار رسید. تصور بکنید اگر نفتی وجود نداشتهباشد، چه اتفاقی رخ خواهد داد. در توسعه «فردریک لیست» کتاب بسیار مهمی دارد و تمامی الگوهای موفق توسعه از این کتاب بهره بردهاند. در این کتاب «لیست» الگوی جذب سرمایههای انسانی توسط انگلستان را بیان میکند. ما باید این الگو را تکمیل کنیم یعنی علاوه بر الگوی جذب باید الگوی دفع نیز داشتهباشیم. دورهای باطل بازتولیدکننده توسعهنیافتگی و فهم این مساله و پرداختن به آن میتواند ما را در حل و فصل مسائل توسعه کشور یاری نماید. در ایران دور باطل تورم نیز همراه با دور باطل توسعه نیافتگی گره خوردهاست لذا برای خروج از این مهلکه باید گامهای بنیادین برداشته شود و هر نوع غفلت از این مساله هزینههای سنگینی برای ایران به همراه خواهدداشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]