واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جمهوري اسلامي فرانسه
«تسليم»، آخرين رمان پرفروش و جنجالبرانگيز ميشل ولبك، مشهورترين و مهمترين رماننويس معاصر فرانسه است.
ماجراي كتاب، داستان خيالي به قدرت رسيدن مسالمتآميز رهبر حزبي اسلامگرا در انتخابات است. منتقدان در اولين واكنشها، ولبك و اثرش را به اسلامستيزي متهم كردهاند. ۷ ژانويه ۲۰۱۵ كتاب بهصورت رسمي منتشر شد؛ يعنييك روز پيش از حمله به دفتر مجله شارلي ابدو. كتاب موضوعي ساده دارد. در آينده بسيار نزديك در فرانسه، احزاب محترم جمهوريخواه آرا را در انتخاباتي چندحزبي تقسيم ميكنند و دوشخصي كه بيشترين آرا را كسب ميكنند مارين لُپَن۲ و محمّدبن عباس۳، رهبر خيالي انجمن مسلمانان فرانسه هستند. در دور نهايي انتخابات، احزاب چپ فرانسه از مسلمانان حمايت ميكنند؛ زيرا شيطاني كه نميشناسند را به شيطاني شناختهشده ترجيح ميدهند. دولت بن عباس بلافاصله بعد از به قدرت رسيدن قوانين شريعت را در سرتاسر فرانسه برقرار ميكند. اين شوخي و نكته مركزي كتاب است. ولبك نخستينبار نيست كه از انحطاط جامعه اروپا در رمانهايش سخن ميگويد. او پيشتر در رمان ذرات بنيادي (1988) كه باعث شهرتش شد، اين ايده را مطرح كرد كه جامعهاي كه دلبستگي عنانگسيختهاي به ليبراليسم اقتصادي و بيبندو باري جنسي داشته باشد عاقبت به نوساني هر روزه ميان امور جنسي و امور مالي دچار خواهد شد. در اين جامعه بانكدارها عملاً كمرشان را به خاطر داشتن نزديكي جنسي – بيشتر از صدبار در روز – ميشكنند. در رمان «تسليم» ما در سال ۲۰۲۲ به سر ميبريم و انتخابات رياست جمهوري نزديك است. همچون زمان حال، منابع مالي سرمايهداران كهنهكار به سوي جبهه ملي مارين لپن سرازير ميشود كه دور نخست انتخابات را ميبرد؛ واقعهاي كه سبب ميشود ساير احزاب براي متوقف كردن او دست به ائتلاف بزنند. در ميان تمامي احزاب، برگ برنده به دست حزبي مسلمان، نوظهور و ميانهرو ميافتد (الاخوانالمسلمون) كه تا بدينجاي انتخابات پنج درصد آرا را بهدست آورده است كه معادل همان درصدي است كه سوسياليستها به دست آوردهاند. رهبر و مؤسس حزب، «محمد بن عباس»، كه شخصيتي است ميان طارق رمضان و رجب طيب اردوغانِ پيش از دستيابي به قدرت، مردي است خوشمشرب كه با رهبران اجتماعات مسيحي و يهودي كه در آراي محافظهكارانه با او شريكند، به خوبي كنار ميآيد و به همين طريق با طبقه تجار كه حمايت او از رشد اقتصادي را خوش ميدارند. رؤساي دول خارجي- و از همه پيشتر پاپ- به بن عباس تبريك ميگويند. شايد تصورش دشوار باشد كه حزبي مسلمان بتواند در طول 10 سال آينده در فرانسه وزنه اعتباري بهدست آورد- مسلمانان حداكثر ۶ الي ۸ درصد از جمعيت فرانسه را تشكيل ميدهند، اما ايده وِلبك بر بصيرتي راستين ابتنا دارد: راستهاي افراطي در پي آنند كه مسلمانان را اخراج كنند، سياستمداران محافظهكار از بالا به آنها نظر ميكنند و سوسياليستها كه در آغوش ميكشندشان، در پي آنند كه وادارشان كنند تا ازدواج همجنسگرايان را بپذيرند، هيچ حزبي نيست كه منافع آنها را نمايندگي كند. «رديجر»، شخصيت اول داستان كه محيط ياد شده پيرامون وي در حال اتفاق است، رئيس دانشگاهي است كه آغاز دوران دانشجويياش كاتوليكي راستگرا و افراطي بوده است و در آن زمان بيشتر از آنكه آثار پدران كليسا را مطالعه كند، آثار «نيچه» را مطالعه ميكرده است. اما بنا به دلايلي اين افكار را كنار ميگذارد و از كاتوليكهاي بيگانهستيز عبور ميكند. از مقطعي خاص او ديگر نميتواند اين واقعيت را ناديده بگيرد كه پيامهاي اسلامي با عقايد او همپوشاني دارند. تنها چيزي كه او را از مسلمانان جدا ميكند اين است كه آنها بر سجاده عبادت ميكنند و او در محراب؛ اما هرچه كه رديجر بيشتر تأمل ميكند بيشتر درمييابد كه تمدن اروپايي و اسلامي به واقع ديگر با يكديگر قابل قياس نيستند. با هر سنجه به واقع معتبري كه بسنجيم اروپاي مسيحي مرده است و اسلام در حال شكوفايي است، اگر اروپا آيندهاي داشته باشد، اين آينده اسلامي خواهد بود. بنابراين رديجر به طرف برنده روي ميكند و پيروزي حزب اسلامي ثابت ميكند كه حق نيز با او بود. رديجر كه پيش از اين به عنوان متخصص مسائل اسلام با سرويسهاي جاسوسي كار كرده است، به فرانسوا ميگويد كه بن عباس از آن اسلامگرايان افراطياي نيست كه رويايشان از نو باب كردن خلافت در سواحل مديترانه باشد. او يك اروپايي مدرن است بدون خطاهاي يك اروپايي مدرن و علّت موفقيت او نيز همين است. سوداي اوهمان سوداي امپراتور «آگوستوس» است: از نو متحد كردن قاره بزرگ و گسترش آن تا شمال آفريقا، ايجاد فرهنگ باصلابت و نيروي اقتصادي. پس از فاتحاني چون شارلماني و ناپلئون (و هيتلر)، نام بن عباس بايد در تاريخ اروپا به عنوان نخستين فاتحِ صلحطلب ثبت شود. چنانچه انتظار ميرود، مارين لپن دور نخست انتخابات را ميبرد اما سوسياليستها و حزب محافظهكار ميان رأيدهندگانِ به لپن طرفدار خاصي ندارند تا بتوانند شكستش دهند؛ بنابراين تصميم ميگيرند تا در دور نهايي از بن عباس حمايت كنند؛ و بدين ترتيب فرانسه با اختلافي ناچيز نخستين رئيسجمهور مسلمان خود را انتخاب ميكند. بن عباس تصميم ميگيرد به ساير احزاب اين مجال را بدهد تا وزارتخانهها را ميان خود قسمت كنند و فقط پست وزارت آموزش را براي حزب الاخوانالمسلمون نگه ميدارد. او بر خلاف شركاي ائتلافياش ميداند كه سرنوشت يك ملت به نحوه آموزش ارزشهاي بنيادين و غنابخشيدن به زندگي دروني افراد جوان وابسته است. او طرفدار تكثر فرهنگي نيست و مدارس سختگير جمهوري كه خودش هم در آنها درس خوانده را ستايش ميكند؛ مدارسي كه فرانسه كنارشان گذاشته است. در آغاز به نظر ميرسد كه به جز در مدارس تغيير خاص ديگري رخ نداده است، اما بعد از يك ماه فرانسوا كمكم متوجه تغييرات خردي ميشود كه آغازشان با پوشش زنان است. گرچه دولت هيچ قانوني در خصوص پوشش زنان وضع نكرده است، ولي حالا فرانسوا در خيابان، دامن يا پيراهنهاي زنانه را كمتر ميبيند و شلوارهاي بگ و پيراهنهاي گشادي كه انحناهاي بدن را پنهان ميكند، بيشتر. به نظر ميرسد كه زنان غيرمسلمان به صورت طبيعي اين سبك پوشش را اختيار كردهاند تا از بازار جنسي احتراز كنند– بازاري كه وِلبك در ديگر رمانهايش به نحوي تكاندهنده توصيفش كرده است. به تدريج نرخ جرائم جوانان كاهش مييابد، نرخ بيكاري هم كم ميشود و دليلش هم اين است كه زنان كه سپاسگزار آرامش از نو حاصل شده در خانوادهها هستند، نيروي كار را ترك كردهاند و به خانه بازگشتهاند تا از بچههايشان مراقبت كنند. اين رمان را عدهاي به عنوان هجوي اسلامستيزانه تلقي كردهاند. اينكه رمان ياد شده مملو از هجويات است غيرقابل انكار است، اما اين اتهام كه ولبك اسلامستيز است بيمورد به نظر ميرسد. او اسلامستيز نيست. او فرانسهستيز است. پرتره رژيم اسلامي در رمان تسليم كاملاً محبتآميز ترسيم شده است، ولبك قاطعيت و متانت بنيادگرايان را ميپسندد. اصلاحات بنعباس در نظام آموزشي سودمند است و سوداهاي او براي بازسازي فرانسه را ميتوان تقريباً گونهاي از «نئوگوليسم» دانست. او موفق ميشود مراكش، الجزيره، تونس و تركيه را به اتحاديه اروپا ملحق كند و بلوك قدرتي بزرگتر از بلوك قدرت امريكا ايجاد ميكند. در حقيقت تمامي شخصيتهاي وِلبك در جستوجوي راهي براي فرارند و در اين رمان اين راه را در مذهب مييابند. اروپا در سال ۲۰۲۲ بايستي راهي ديگر براي فرار از زمان حال بيابد و اسلام تنها نامي ديگر براي اين بدل در آينده است. ماجرايي كه كمابيش در اروپاي آتي ميتواند به يك پيشگويي شاعرانه، اما حقيقي تبديل شود. تنظيم و تلخيص از سايت ترجمان علوم انساني: حسين صداقت
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]