واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
بیژن عبدالکریمی: شریعتی در کنار احمد فردید، شرقی ترین متفکران جامعه ما بودند فرهنگ > دین و اندیشه - مهر نوشت:
عبدالکریمی، فیلسوف و پژوهشگر ایرانی در سمینار «شریعتی و آینده علوم انسانی» گفت: شریعتی در کنار احمد فردید شرقی ترین متفکر جامعه ماست و این عنصر کم ارزشی نیست. سمینار بین المللی شریعتی و آینده علوم انسانی روز گذشته، دوشنبه 23 آذرماه با حضور میهمانان داخلی و خارجی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این سمینار که شامل دو بخش و پنل اختصاصی بود، اساتید و کارشناسان سرشناسی به ارائه مقاله پرداختند. یکی از سخنرانان این سمینار بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد بود که درباره موضوع « شریعتی و شاخصه های تفکر آینده» سخنرانی کرد. وی گفت: انديشة شریعتی با «تفکر آینده» نسبت دارد چون در اندیشة شریعتی عناصری وجود دارد كه میتواند راهگشای بن بستها و بحران های امروز و قوام بخش تفكر فردايما ایرانیان و مسلمانان باشد. اگرچه وقتی از آینده صحبت می کنیم، دو آینده را باید از هم تفكیك كنیم: «آینده ما ايرانيان/ مسلمانان» و «آینده جامعه جهاني». البته بين اين دو مرز قاطع وجود ندارد چرا كه با شدّت و حدّت گرفتن سرعت شكل گيري تاريخ جهاني و اضمحلال تاريخ هاي بومي و محلي، ميان سرنوشت ما با سرنوشت ديگر نقاط جهان (با هژموني و سركردگي تمدن غرب) ربطي بسيار وثيق وجود دارد. عبدالکریمی ادامه داد: به نظر پیش از هرچیزی ما باید به پاسخ این دو سوال درباره شریعتی و آینده بیندیشیم: اول اینکه شریعتی برای آیندة تفکر ما ایرانی ها/ مسلمانان چه ارمغان هایی دارد؟ و دوم اینکه در اندیشة شریعتی چه عناصری وجود دارد که با روند تفکر جهانی هم افقی و هم سویی دارد؟پاسخ من به هردو سوال مثبت است یعنی شریعتی هم در آینده ما و هم با روند تفکر جهانی هم سویی دارد. نویسنده «تفکر و سیاست» اضافه کرد: شریعتی برای ما ایرانیان- مسلمانان دستاوردهایي مهم و صرف نظرناكردني به ارمغان داشته است. که من در ادامه به تعدادی از این دستاوردها اشاره می کنم. اوبه ما یا داده که جهان مدرن فعالانه ونه منفعلانه برخودر کنیم به عبارت دیگر او اين درس بزرگ را به ما داد که ما می توانیم با جهان مدرن برخوردي فعال داشته باشیم. به رسمیت شناختن زیست جهان مدرن از دیگر دستاوردهای شریعنتی برای ماست به طوری که شریعتی، برخلاف سنت گرايان، عالَم و زیست جهان مدرن را به رسمیت می شناسد اما در عین حال می خواهد به جامعة ایرانی/ مسلمان بر اساس سنت تاریخی و فرهنگی خودش نوعی هویت نيز ببخشد. عبدالکریمی اضافه کرد: دیالوگ برقرار کردن با جهان مدرن، پایان شرق شناسی و شرق شناسی وارونه و پایان اروپامحوری ویژگی دیگر اندیشة شریعتی این است؛ وی کوشد میان جهان سنتی و دنیای مدرن، دیالوگ برقرار کند. شریعتی نه می خواهد عالم سنت را بر عالم مدرن تفوق ببخشد و نه در صدد است جهان مدرن را بر دنیای سنت چیره کند، در حالی که سنت گرایان ما، دُن کیشوت وار، با اسب چوبین باورهای تئولوژیک و ایدئولوژیک، بيهوده مي كوشند باورها و اعتقادات سنتی را به شکلی خام اندیشانه، کودکانه و پوپولیستیک بر جهان مدرن حاکم کنند - امری که صدالبته سودایي محال است- و در مقابل، بسیاری از روشنفکران ما نيز تلاش می کنند سنت را در دل مدرنیته مستحیل کنند. این فیلسوف وپژوهشگر ایرانی در ادامه دستاوردهای شریعتی برای ما گفت :برقراری رابطة دیالکتیکی میان سنت و مدرنیته ویژگی اساسی شریعتی کوشش در راه نقد توأمان مدرنیته از منظر سنت و مواجهه با سنت از منظر عقل مدرن است. این برقراري رابطة ديالكتيكي ميان سنت تاريخي و عقلانيت مدرن شاخصة اصلي تفكر شریعتی است كه وي را هم از غالب روشنفکران ما و هم از سنت¬گرایان ما تا حدود بسيار زیادی متمایز می کند. همچنین درک اجتناب ناپذیری مدرنیته به این معنا که شريعتي، برخلاف غالب سنت گرايان ما رويدادگي تاريخي، و لذا اجتناب ناپذيري و گريزناپذيري مدرنيته را به خوبي دريافت از دیگر دستاوردهای شریعتی برای ما ایرانیان است. عبدالکریمی تصریح کرد: تلاش برای «آزادی سوبژه: در عالم اسلام» ،«تجدید عهد با سنت تاریخی»، «رهاسازی سنت تاریخی از متولیان رسمی آن»، «جنگ مذهب علیه مذهب»، «فروپاشی سیستم ها: پایان متافیزیک، پایان ایدئولوژی و پایان تئولوژی تخریب تئولوژی و درک اگزیستانسیل از روح سنت تاریخی» از دیگر دستاوردهای تفکر شریعتی برای آینده ماست. وی در ادامه این دستاوردها گفت: شریعتی را می توان یکی از منادیان دعوت به نوعی تفکر غیرتئولوژیک -ـ-غیرسکولار دانست. همین وصف غیرتئولوژیک - غیرسکولار تفکر است که به اعتقاد اینجانب، یکی از مهم ترین شاخصه های تفکر آینده است و این همان وصفی است که تفکر شریعتی به خوبی آن را نمایان می سازد. شریعتی میان تاریخ و فراتاریخ تمایز قائل می شود به بیان دیگر تفکر شریعتی پایان هیستوریسیم است. سنتگرایان بنیادگرا دین و سنت تاريخي را به نحوي تام و یكپارچه حقايقي ازلي، ابدی، جهان شمول و در يك كلمه «فراتاریخی» تلقي كرده، وجه تاریخی سنت را درك نمیكنند. در مقابل نوگرايان نیز دین و سنت تاريخي را به نحوي تام و یکپارچه اموری تاریخی دانسته، دین و متن مقدس را حاصل ذهيت و سوبژكتیویتهای مي دانند که محصول یک روان شناسي خاص و يك وضعیت تاریخی، فرهنگي، اجتماعي، قومي، جغرافیایی، نژادي، سياسي، اقتصادي و... خاص است. در روزگار ما با بسط تفكر تاريخي و آگاهي هاي تاريخي به هيچ وجه ديگر نمي توان وصف تاريخي بسياري از باورها، اعتقادات و شعائر را همچون بسياري از سنت گرايان و بنيادگرايان ناديده گرفت. شریعتی نيز به سهولت بر وجه تاریخی ادیان و آموزه ها و تعاليم آنها دست می گذارد و با روشي تاريخي به فهم آنها نايل مي شود. ليكن مواجهة تاريخي شريعتي با سنت تاريخي، برخلاف نحوة نگرش نوگرايان، به انكار وجود هر گونه وجه فراتاريخي در سنت تاريخي و لذا به سكولاريسم و نيهيليسم نمي انجامد. در آثار او شاهد كوشش هايي هستیم كه وي به منظور نوعي تمييز ميان وجه تاريخي و وجه فراتاريخي مذهب و سنت تاريخي صورت ميدهد. این استاد دانشگاه افزود: مواجهة پدیدارشناسانه با همة سنن تاریخی، گشودگی به هستی، گذر از تئولوژی به انتولوژی یكی دیگر از دستاوردهای بزرگ شریعتی این است. وي به همة تاریخ و افق هاي تاريخي گشوده است. او برخلاف اصحاب تئولوژی، به سهولت به نداي بودا، زرتشت، ماني، مزدک، پاسكال، ماركس، وبر، سارتر، ماسينيون و... گوش مي سپارد و از آنها میآموزد. گویی در همة سنت ها و عوالم تاريخي و در همة مذاهب، مكاتب و انديشه ها عناصری وجود دارند كه با اندیشة دینی و معنوی او سازگارند. به نظر میرسد خدا و دین شریعتی، برخلاف اصحاب تئولوژی، دین و خدای بومی، جغرافیایی و نژادي نیست. به تعبير ديگر، شریعتی ندای هستی را هر جا كه هست میشنود. به اعتقاد من نه انديشه هاي تئولوژيك بيگانه از عقلانيت جديد و نه سكولاريسم جزمي و ضد سنت دوران مدرن هيچ يك افق تفكر فردا را تعيين نكرده، اين «گشودگي به هستي» است كه دين و مذهب فرداي تاريخ بشر خواهد بود. هایدگر می گوید: «روزگار ما برای خدایان گذشته بسیار دیر و برای وجود بسیار زود است». در تفکر آینده، «امر قدسی» تعبیر دیگری برای «وجود» خواهد بود و «امر قدسی» و «وجود» در وحدت و اين همانیشان مورد تأمل قرار خواهند گرفت، چرا كه وجود یگانه امر قدسی و همان است. به تعبیر دیگر، تفكر آینده تفكری است كه «مابعدالطبیعه بالمعنی الاعم» جایگزین «مابعدالطبیعه بالمعنی الاخص» خواهد شد. معناي ديگر اين سخن اين است: تفكر آينده گذر از تئولوژی به اونتولوژی است و «وجود» در وحدت و غنای سرشار و خوف برانگیزش جانشین همة خدایان بومی، قومی، نژادی و فرقه ای خواهد شد. نویسنده کتاب «شریعتی و تفکر آینده ما» در پایان اضافه کرد: یکی از مشکلات روشنفکران، شاگردان و فرزندان شریعتی که خودِ من هم یکی از آنها هستم این است که در پس واژه های شریعتی می مانیم و به روح کلمات او پی نمی بریم.شریعتی در کنار احمد فردید شرقی ترین متفکر جامعه ماست و این عنصر کم ارزشی نیست.
کلید واژه ها: علی شریعتی -
سه شنبه 24 آذر 1394 - 18:04:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]