واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
ارزش سنجی فلسفه های مضاف در تولد علوم انسانی
شناسهٔ خبر: 2942723 - سهشنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۷
دین و اندیشه > سایر
اگر فلسفه های مضاف به اندازه نیازهای امروزی طراحی نشوند نمی توان به سبک زندگی اسلامی، علوم انسانی اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی رسید. به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو یادداشتی است به قلم محمد بحرینی که به اهمیت فلسفه های مضاف در تولید علوم انسانی پرداخته است؛ بعد از اینکه دستگاه فلسفی و فکری اندیشه یک تمدن طراحی می شود، نوبت به فلسفه های مضاف می رسد. فلسفه های مضاف در واقع فلسفه های موضوعی هستند و بر مبنای دستگاه فلسفی و فکری ما در موضوعات مختلف موضع و جهت حرکت ما را روشن می کنند. در دنیای پیچیده امروزی موضوعات مبتلا به زندگی یک جامعه به اندازه ای زیاد و پیچیده شده است که برای رسیدن به هدف تمدن سازی نوین اسلامی می بایست برای تمامی این موضوعات بر مبنای فلسفه اسلامی فلسفه مضاف طراحی کرد. اگر فلسفه های مضاف به اندازه نیازهای امروزی طراحی نشوند نمی توان به سبک زندگی اسلامی، علوم انسانی اسلامی و تمدن سازی نوین اسلامی رسید. در دنیای غرب امروز حدود هزار فلسفه مضاف تاکنون طراحی شده است و برای بعضی از این ها چندین دایره المعارف ارائه شده است. باید دید که آیا در اندیشه اسلامی به تمامی این فلسفه های مضاف به اندازه پرداخته و تبیین شده است؟ آیا دستگاه فلسفه اسلامی امروز بی نقص است و می توان ادعا کرد که فلسفه اسلامی موجود امروز صد در صد منطبق با قرآن و عترت است و از همین فلسفه اسلامی می توان فلسفه های مضاف را استخراج کرد؟ آیا نظریات علوم انسانی که امروز تدریس می شود منطبق با اندیشه اسلامی است یا از دل فلسفه های دیگر و حتی متعارض با اسلام استخراج شده است؟ برای تولید نظریات جایگزین آیا فلسفه های مضاف در اندیشه اسلامی به اندازه کافی طراحی و تولید شده است؟ این ها سوالات مهمی است که باید به آن ها توجه کرد و با پرداختن به آن ها در واقع ملات و زیر بنای تولد علومی انسانی اسلامی متناسب با شرایط زمان محیا خواهد شد. اما پاسخ این سوالات را در بیان علامه مصباح یزدی بنگریم. علامه مصباح یزدی در دیدار اعضای هیئت رئیسه مجمع عالی حکمت اسلامی در تاریخ ۹۱/۴/۸ به نکات قابل تأملی در این زمینه اشاره می کنند. ایشان می فرمایند: «اگر بناست، فلسفه نقش خود را در مقابله با علوم انسانی موجود و طراحی علوم انسانی مطلوب، ایفا کند، آیا همین فلسفه امروز کافی است یا باید در فلسفه نیز تحول و تکامل ایجاد شود؟ لازم است پژوهشی عالمانه، محققانه و غیرمتعصبانه در خصوص آن ها صورت گیرد تا فلسفه بتواند نقش خود را در دفاع از معارف اسلامی، رفع شبهات و طراحی علوم انسانی اسلامی ایفا کند. فلسفه اسلامی با گرایشات مختلف و زحماتی که بزرگان کشیدهاند، این پتانسیل را دارد که به همه این سؤالات پاسخ دهد، منتها به شرطی که فرآوری شود. برای رهایی از برخی تعصبات نابجا در مورد فلسفه باید به آیات قرآن و سنت اهل بیت(ع) توسل جست. قرآن کریم علاوه بر آیات فقهی، آیات بسیار دیگری دارد که به شکلی در حیطه فلسفه است. همانطور که تمام حوزههای علمیه ما بر پایه همین آیات فقهی شکل گرفته، باید به آیات فلسفی نیز بیتعصب نگاه کرد و بنیان فکری و اعتقادی را بر اساس این اصول عقلی بنا نمود. بهترین الگو برای بهرهمندی از فلسفه را قرآن و اهل بیت(ع)، به ما معرفی کردهاند. البته نباید به فلسفه به گونهای نگاه کرد که گویا ثمراتش وحی منزل است و قابل خدشه نیست؛ بلکه باید با نگرشی منطقی با فلسفه برخورد کنیم. باید با دید منطقی به مطالب و شبهاتی که در غرب مطرح است، گوش کرد و آن ها را با نگاه عمیق علمی مورد نقد و بررسی قرار داد تا روز بهروز بر گسترش و شکوفایی فلسفه افزوده شود و به این وسیله فلسفه بتواند جایگاه واقعی خود را بیابد. » [۱] همان طور که از بیان علامه مصباح نیز پیداست، فلسفه اسلامی نیاز به فراوری دارد. آن «هم با نگاه غیر متعصبانه. همچنین ملاک، قرآن و عترت است و نه فلسفه. همچنین در انتهای این سخنان که اشاره به این می شود که فلسفه اسلامی باید جایگاه واقعی خود را بیابد، این پیام را در دل خود دارد که فلسفه اسلامی موجود، جایگاه واقعی خود را ندارد. بنابراین برای تولید فلسفه های مضاف ابتدا باید خودِ فلسفه بر مبنای قرآن فرآوری شود و سپس به تولید فلسفه های مضاف بپردازیم. در غیر این صورت به بیراهه رفته ایم. بسیاری از فلسفه های مضافی که امروز طراحی شده است و بر اساس آن ها علوم انسانی رقم خورده اند، ریشه در نگاه قرآن ندارند و بر اساس دستگاه فلسفی غرب رقم خورده اند. به عنوان مثال در نگاه غرب به اقتصاد، مفاهیمی مثل ربا، طمع، اصالت سود، اصالت سرمایه، بورژوازی، اصالت پول و مانیتاریسم وجود دارد که نظریات متعددی بر مبنای آن ها طراحی شده است. حتی نهاد های اقتصادی متعددی برای آن ها و بر مبنای آن ها به وجود آمده و طراحی شده است. اما در نگاه اقتصادی اسلام، مفاهیمی مثل انفاق، زکات، خمس، عدالت و ... مطرح است. تا چه اندازه بر مبنای این مفاهیم تولید نظریه و نهاد سازی کرده ایم؟ در ادامه به بعضی از فلسفه های مضاف در اندیشه غرب می پردازیم و آن ها را با آیات قرآن محک می زنیم. لازم به ذکر است تمدن غرب برای تمامی این فلسفه های مضاف نظریه پردازی های گسترده ای کرده به طوری که برای بعضی از آن ها چندین دایره المعارف منتشر کرده است. فلسفه ذهن = سوبژکتیویسم فلسفه بدن = سلولیسم فلسفه زندگی = هدونیسم (اصالت لذت) در این رابطه در کلام امام حسین (ع) داریم: اِنَّ الحياةَ عَقيدَةٌ وَ جِهادٌ. همانا زندگی عبارت است از عقیده و جهاد در راه آن عقیده. که بسیار با نگاه هدونیستی متفاوت است. فلسفه تعلیم و تربیت = اگوئیسم (خودمحوری) فلسفه تعلیم و تربیت در غرب پرورش خود و انانیت انسان است حال آن که در نگاه قرآن این مسأله کاملاً متفاوت است. وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَـئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ. و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقیاند؛ برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایستهای است. [۲] فلسفه مد = تبرج همچنانی که در سوره احزاب می بینیم تبرج در نگاه اسلام به جاهلیت نسبت داده شده و نفی شده است: وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى. همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید. [۳] فلسفه قدرت = اتوریتانیسم فلسفه دانش = پوزتیویسم تجربه گرایی و اصالت تجربه بشری در نگاه غرب امروز به دانش وجود دارد، حال آن که قرآن کریم بهره ی انسان از دانش را بسیار اندک می شمارد: وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا. و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است. [۴] فلسفه ورزش = هیجان گرایی در حالی که در نگاه اسلام در مورد ورزش، اصالت با هیجان نیست و حتی در کنار پرورش جسم، به پرورش روح و منش و جوانمردی نیز توصیه شده است. فلسفه تروریسم فلسفه اقتصاد = نئو مرکانتیلیسم فلسفه بورزوازی = تمتع گرایی فلسفه تجارت = سودمندی گرایی فلسفه سود = تصرف گرایی که تمامی این فلسفه های اقتصادی درست در مقابل نگاه اسلام قرار دارد. فلسفه رقابت = حرص گرایی رقابت در نگاه قرآن بر سر امور خیر و نیکی هاست و نه برای حرص و طمع: فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ. در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید. [۵] فلسفه ثروت = تکاثر گرایی تکاثر ثروت نیز به صراحت در قرآن نفی شده است: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. افزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. [۶] فلسفه مالیات = رفاه گرایی فلسفه رفاه = استثمارگرایی فلسفه استثمار = انحصارگرایی فلسفه ماشین = مصرف گرایی فلسفه نیاز = مصرف کننده گرایی فلسفه بانک = رباگرایی ربا که با حیله های مختلف امروز در سیستم بانکی وجود دارد در قرآن جنگ با خدا نامیده شده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ. فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ. ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید. اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد. [۷] فلسفه رسانه = عملیات روانی این نگاه هم با نگاه قرآن در مفهوم بلاغ مبین در تعارض است: فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ. بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگری نیست. [۸] همان طور که می بینیم بسیاری از چهارچوب های فکری و فلسفه های مضاف در علوم انسانی امروز با نگاه قرآن در تضاد است و همچنین برای طراحی فلسفه های مضاف با نگاه قرآنی، ابتدا باید فلسفه اسلامی بدون تعصب فرآوری شود و جایگاه خود را بیابد. ____________________________ [۱] http://www.hawzah.net/fa/news/view/۹۲۹۱۱ [۲] سوره انفال، آیه ی ۷۴، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی [۳] سوره احزاب، آیه ی ۳۳، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی [۴] سوره اسراء، آیه ی ۸۵، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی [۵] سوره بقره، آیه ی ۱۴۸، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی [۶] سوره تکاثر، آیه ی ۱، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی [۷] سوره یبقره، آیه ی ۲۷۸ و ۲۷۹، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی [۸] سوره مائده، آیه ی ۹۲، ترجمه ی آیت الله ناصر مکارم شیرازی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]