تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد وضو و كليد هر چيزى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837976118




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تفسیر المیزان مرجع هر مفسری در عالم شیعه است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یک مفسر قرآن در گفتگو با مهر:
تفسیر المیزان مرجع هر مفسری در عالم شیعه است

گفتگو با عادل نادر علی


شناسهٔ خبر: 2966311 - یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۳
دین و اندیشه > اندیشمندان

دکتر نادرعلی، نویسنده تفسیر مطلع الانوار گفت: تفسیر المیزان را اگر نگویم منفرد است، می گویم از بزرگترین تفسیرهای شیعه در دوره معاصر و مرجع هر مفسری در عالم شیعه است. به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت سالروز درگذشت مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائی گفتگویی انجام داده ایم با دکتر عادل نادرعلی، نویسنده تفسیر روایی مطلع الانوار که از نظر می گذرد؛ *لطفا شرح مختصری از زندگی و شخصیت مرحوم علامه طباطبایی را به عنوان مقدمه بفرمایید. علامه سید محمد حسین طباطبایی از سادات طباطبایی است که در آبان سال ۱۲۸۱ متولد و در سال ۱۳۶۰ فوت می کند. در ۵ سالگی مادر و در ۹ سالگی پدر خود را از دست می دهد و سرپرستی او بر عهده برادرش یعنی آقای الهی قرار می گیرد. علامه همراه با ایشان به نجف می رود. البته مقدمات تحصیل وی در مدرسه طالبیه تبریز است و بعد به نجف می رود و ده سال در نجف می ماند. ریاضیات را نزد سید ابوالقاسم خوانساری می خواند. فقه و اصول را بیشتر نزد آیت الله نائینی و آیت‌الله محمد حسین غروی اصفهانی می آموزد. اما فلسفه و حکمت را نزد سید حسین بادکوبه ای می خواند و سیر و سلوک و اخلاق را در نزد عارف معروف، قاضی می خواند. حتی بعد ها در کلمات علامه طباطبایی شبیه این جمله وجود دارد که هرچه دارم از ایشان دارم. بعد از ده سال به تبریز برمی گردد و بعد به قم می رود. از جمله تألیفات ایشان تعدادی به زبان عربی است که یکی از آنها کتاب توحید است که درحقیقت سه رساله در توحید اسماء و افعال است. کتاب انسان که آن هم در سه قسمت انسان قبل از تولد، انسان در دنیا و انسان بعد از دنیاست. رساله وسائل، رساله الولایه، رساله النبوغ و الامامه  هم از تالیفات وی است. بدایه و النهایه الحکمه که این ها به زبان عربی هستند. اما به زبان فارسی هم تالیفاتی دارد که مشهورترین آنها تفسیر وزین المیزان است اما کتاب های دیگری هم به زبان فارسی مانند شیعه در اسلام، قرآن در اسلام وحی یا شعور مرموز، اسلام و انسان معاصر و روش رئالیسم که شاید مهمترین کتاب وی در فلسفه باشد از آثار ایشان هستند. اما مشخصا از مشهورترین تألیفاتش یکی تفسیر وزین المیزان و یکی هم بدایه و نهایه الحکمه است. شاگردان بزرگی هم مانند شهید مطهری، شهید محمد جواد باهنر، جوادی آملی و حسن زاده آملی از بزرگان عارفان و اخلاق و ولایت حوزه از شاگردان ایشان اند. آیت الله امجد، آقای فاطمی نیا و مصباح یزدی نیز همچنین از جمله شاگردان ایشان هستند. *درباره ابعاد شخصیتی ایشان بفرمایید. آنچه که من به طور مختصر از ایشان می توانم عرض بکنم این است که در این چند بیت شعری که از ایشان زیاد نقل است که در یک مصرع می گوید «بود کیش من مهر دلداراها» که مصداق بارز این دلدارها ائمه اطهار و شاگردان مخلَص اهل بیت اند و این مهردلدارها به معنای بزرگان سیر وسلوک و اخلاق و دینداری و محبت است که اینها را سرلوحه زندگی خودش می داند. شما مستحضرید که عامل اصلی سیر و سلوک، محبت است اما محبت به هر چیزی نیست. از باب اینکه در متون عرفانی ما بر این نکته تاکید می شود که به هر چه دل می بندی با آن حشر می شوی. «المرأ يحشر مع من يحب» حدیث پیامبر است که می گوید آدمی با آنچه دل می بندد حشر می شود.

از پیامبر(ص) نقل است که در زمان هجرت گفت: هرکی برای خدا می خواهد هجرت کند به خدا می رسد هرکسی برای شتری به شتر می رسد و... یا این آیه قرآن که می گوید هرکسی که نقره و طلا جمع می کند و آن را در راه دوست خرج نمی کند در قیامت با باطن همین حشر می شوند. آیه قرآن می گوید که داغ می شود و به پیشانی و پشتشان چسبیده می شود. در حقیقت آنچه به صورت ضمنی از این آیه برداشت می شود این است که آدمی به آنچه دل می بندد، عاقبت با آن محشور است منتها با صورت ملکوتی آن. اگر نقره و طلاست با صورت ملکوتی آن و اگر انسان والایی است با آن انسان والا. روایت معروفی از اهل بیت می گوید: «من احبنا فهو منا...» هر که به ما دل ببندد از ماست. من این حدیث را ادامه می دهم و می گویم که «من احبنا فهوا یحشروا منا» شاید این شرحی به این روایت باشد که هرکس دل می بندد عاقبت محب با محبوب خود متحد می شود. گرچه بعضی ها گفته اند که وحدت پیدا می کند، اما من می گویم که متحد می شود. این دو دوصورت اند اما یک حقیقت؛ محبت به اهل بیت ما را با اهل بیت محشور می کند. مکتب علامه طباطبایی در سیر و سلوک گرچه از سید علی قاضی دریافت شده اما سید علی قاضی هم از اهل بیت دریافت کرده و این دریافت دریافت محبتی است. شاید اشاره ای به همان روایتی است که در صفین کسی اسب خودش را می تازاند و در کنار امیرالمومنین(ع) می آید و می گوید ای کاش این پیروزی را برادرم شاهد می شد. حضرت گفت: برادرت دلش با ما بود؟ گفت بله، امام گفت برادرت و همه کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند اما دلشان با ماست شاهد این صحنه هستند. این نشان می دهد که محبت در دینداری چه مقام بلندی دارد. عشق ورزیدن یک ناقص به یک کامل، آن ناقص را همچون آن کامل، کامل می کند. *به خاطر اینکه تخصص شما در تفسیر است علاقه مندم که بیشتر روی تفسیر المیزان تمرکز کنیم همانطور که می دانید تفسیرالمیزان را تفسیر قرآن به قرآن می گویند اگر ممکن است توضیحی در این زمینه که اصلا این تفسیر چگونه تفسیری است بفرمایید؟ من در مقدمه تفسیرم هم اشاره کرده ام که ما هر تفسیری که داریم تفسیر به رأی است، تفسیر به غیر رأی وجود ندارد. بعضی ها براین باور خطا هستند که تفسیر روایی تفسیر به رأی نیست. یعنی مفسران روایاتی را از پیامبر و اهل بیت، در تفسیر خود نقل می کنند و خودشان نظری نمی دهند، در صورتی که بعد از مطالعه متوجه می شوید که فلان آیه سه روایت تفسیری از پیامبر یا اهل بیت دارد، چهار روایت از پیامبر یا صحابه دارد و مفسر در انتخاب و گزینش روایت دست داشته است و آنچه را که موافق اندیشه اش بوده آورده و از چند روایت دیگری که مخالف با اندیشه اش بوده صرفنظر کرده است یا اگر آورده سریعا در پاورقی به دنبال تضعیف آن و تحکیم روایت موافق با عقیده اش بوده است. لذا همه تفسیرها حتی تفسیرهای روایی ای که صاحبانش مدعی این هستند تفسیر به رای نیست و ما دخلی در تفسیر نداشتیم، در واقع تفسیر به رأی است و تفسیر ما مجموعه ای از روایاتی است از اهل بیت و صحابه اهل بیت. این مطلب در آنها هست اما خود تفسیر به رای به دو قسمت تفسیر به رای ممدوح و مذموم تقسیم می شود. علی ایحال در اینکه تفسیر به رای ممدوح کدام است وارد این بحث نمی شوم، چراکه در مقدمه تفسیرم یک مقدمه در این زمینه وجود دارد. تفسیرعلامه طباطبایی تحت عنوان تفسیر قرآن به قرآن است. اما هرصاحب نظری آن را ورق بزند می بیند که چنین نیست. بالاخره بخش هایی تفسیر روایی دارد، عناوین فلسفی دارد، عناوین کلامی و اجتماعی دارد و این عناوین درست است که به  پشتوانه بعضی از آیات است، اما چنین نیست که بتوانیم آن را تفسیر قرآن به قرآن بدانیم. در بخش روایاتی که علامه طباطبایی در تفسیرش نقل می کند غالب مراجع روایی آن، تفسیرهای روایی شیعه است. یعنی تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی، البرهان و بعضی از روایاتی که در تفسیر مجمع البیان وجود دارد که خود مجمع البیان و تبیان غالب روایات تفسیرشان از همین دو تفسیر کهن شیعه یعنی تفسیر علی بن ابراهیم قمی و تفسیر عیاشی است. در اینکه چقدر این روایات صحت دارد و چقدر آنها حدیث موضوعه است، (احادیث موضوعه یعنی احادیث جعلی) باید گفت این بحث تخصصی خودش را می طلبد و مفصل است. برخی  از صاحب نظران بر این باورند که کلیه احادیث شیعه صحیح است و اگر هم بعضی از صاحب نظران ظاهر روایتی را موافق با عقل یا موافق با سنت تایید شده نمی بینند، این از باب عدم تاویل آنهاست. در مقابل گروهی  هستند که مجموعه زیادی از روایات را به دلیل وجود بعضی از روات در آنها، آنها را از احادیث موضوعه می دانند. بالاخره نظرات مختلف است و جای تامل دارد که چقدر این روایات قابل اعتبار است و چقدر آنها مطروحه است و چقدر آنها حدیث موضوعه است.   علامه طباطبایی به نظر من فقط از این باب که این روایات موجودند آنها را نقل می کند و الا حرف خودش را در عناوین دیگری که خارج از بخش روایی است بیان می کند و گاهی این نظرات موافق با روایاتی که نقل می کند نیستند، اما مجبور از آوردن روایات به دلیل وجودشان در تاریخ شیعه بوده است. در بعضی از موضوعات مانند موضوع رجعت یا موضوع مسخ در آیات مربوط به خودشان من احساس می کنم که علامه طباطبایی نظر خاص خودش را بیان نکرده است. روایات مربوط به این موضوعات را نقل می کند اما به نظرم نظر خاص خودش را شاید به دلیل اینکه ممکن است از آن سوءبرداشت بشود بیان نمی کند و سریع از این موضوع عبور می کند.

مستحضرید که بنده به عنوان یک شخصی که با قرآن و با تفسیرهای شیعه و غیر شیعه سروکار داشته ام، مسخ را این گونه نمی بینم که یک بار در عمق تاریخ برای عده ای از یهودیان اتفاق افتاده باشد که دستوری را اجرا نکردند و خداوند آنها را قلب ماهیت کرده باشد و به حیوان تبدیل شده باشند. بلکه براین باورم که آدمی صورتی دارد و سیرتی، سیرت یعنی شاکله درونی آدم و با هر صورتی که در قوه خیال می نشیند صورت سیرتی انسان تغییر می کند. بنابراین مسخ اتفاقی است که لحظه به لحظه در طول تاریخ تا الان دم به دم برای هر انسانی اتفاق می افتد. منتها تبدیل صورت سیرتی در سمت استدراج و در سمت عروج تعالی است. چون هر صورتی که در قوه خیال می نشیند بر حقیقت آدمیان، بر همان صورت سیرتی اش اثر می گذارد، یا زیباتر یا زشت تر می شود. بنابراین مسخ چیزی نیست که یک بار اتفاق افتاده و قلب ماهیت باشد. منکر ظاهر آیه نیستم. اما بر این باورم که اصالت در مسخ، مسخ صورت سیرتی انسان است. صورتی که می خواهد بعد از ما و مرگ جاوید بماند. در قسمت دوم یعنی رجعت، علاوه بر پذیرش صورت ظاهری روایاتی که برای ما آمده گروه هایی برمی گردند به عالم ملک. بر این مطلب باطنی هم اسرار دارم که مراتب وجودی والا، مثل مرتبه شاگردان درجه یک ائمه، به فرض مثال مرتبه حبیب بن مظاهر، زهیر بن قین از شاگردان حسین بن علی (ع) است که اینها به مراتب والایی رسیده اند. این طور نیست که دنیا خالی از این مراتب باشد. آقای «الف»، یا «ب» رشد می کند و هم رتبه وجودی حبیب بن مظاهر می شود. صاحبان دیده ممکن است که به این آقای «الف» یا «ب» نگاه کنند باطن حبیب بن مظاهر را ببینند آن موقع متاسفانه حکم می کنند که حبیب بن مظاهر به دنیا برگشته است. درصورتیکه آنکه رفته، آنکه از بالقوه به بالفعل شده، دوباره به بالقوه برنمی گردد، این محال عقلی است. بلکه این آقای «الف» است که رشد کرده و هم رتبه آقای حبیب بن مظاهر یا زهیر بن قین شده است. بنابراین دنیا هرگز از زیبا رویان باطنی خالی نمی شود همانطور که از زشت رویان باطنی هم خالی نمی شود. دائم یزیدها و شمرها هستند. دائم زهیرها و حبیب بن مظاهرها هستند. هر چند در ظاهر ترک یا عرب یا هندو باشند. این مطالب را در تفسیر علامه طباطبایی می بینم به اینجا که می رسد شاید رعایت ظاهر خوانندگان را کرده است، درحالیکه من با سابقه ای که از شاگردان این مرد بزرگ و شاگردان شاگردان شان دارم، یقین دارم که این امور باطنی را واقف بوده و این تعبیرهای حقیقی را می دانسته است. اما از باب مصلحت بیان نکرده و از آنها عبور کرده است. این قسمت هایی از بعضی از تفسیر آیاتی است که در تفسیر المیزان آمده است. اما به طور کلی تفسیر المیزان را اگر نگویم منفرد است می گویم از بزرگترین تفسیرهای شیعه در عصر معاصر است و مرجع هر مفسری در عالم شیعه است. *آیا ایشان از روایات اهل سنت هم استفاده کرده است؟ بله از روایات اهل سنت هم  استفاده کرده است و تلاش کرده است که روایات معروفه اهل سنت را در تفسیر بیان کند. در حالیکه می دانید در عالم حدیث حتی گروهی از حدیث شناسان معاصر، احادیث تفسیری، احادیث فتن، احادیث ملاحم و...کلیه این احادیث را احادیث موضوعه می دانند و با یک چوب واحد همه اینها را طرد می کنند، در صورتی که این طور نیست. اگر احادیث ملاحم، یا فتن را نگاه بکنید. احادیث فتن یعنی احادیثی که خبر از آینده داده اند، که مثلا فلان فتنه در فلان جا اتفاق می افتد. یا فلان حکومت سرکار می آید. به این صورت نیست که با یک چوب همه آنها را رد بکنیم. در عالم حدیث ما اصحاب اجماع داریم که هر روایتی که به این ها برسد با اتصال و روات صحیح دیگراز آن به بعد را بررسی نمی کنند، چرا که این اصحاب اجماع فقط از اهل وثوق نقل حدیث می کنند. وقتی روایتی هر چند که موضوعش در فتن باشد به این اصحاب اجماع برمی گردد، ما نمی توانیم و حق نداریم که متن حدیث را رد بکنیم، به دلیل اینکه خبر غیبی از آینده نامعلوم دارد، یا یک خبری است که به ظاهر عقل ناسازگار است یا با سنت تایید شده قبلی ناسازگار است. خوب است که بگوییم که ما قادر به تاویل یا بیان این روایت نیستیم و به قول ابوعلی سینا هر چه به گوشت می رسد آن را در عالم امکان قرار بده شاید حقیقتی در آن باشد. *نکته ای که فرمودید که رد پای مفسر به هرحال وجود دارد، می خواهم این را اشاره کنید که رد پای فلسفی علامه طباطبایی را در کجاها می توان بیشتر دید؟ به طور مطلق می گویم که هیچ تفسیری پیدا نمی شود که ردپای اندیشه مفسر در تفسیرش پیدانشود. از باب اینکه در ابتدا حکم کردم که هیچ تفسیری نیست که تفسیر به رأی نباشد. منتها آن را به ممدوح و مذموم تقسیم کردم. بنابراین رد پای اعتقاد، باور و حتی تخصص مفسر در تفسیر آن دیده می شود. شخصیتی مانند علامه طباطبایی که اخلاق را در نزد قاضی گذرانده است. بدایه الحکمه و نهایه الحکمه دارد، علاقه مند و بهتر است که بگوییم از پیروان مکتب ملاصدراست. ناچاراً شما اندیشه های ملاصدرایی را در اندیشه هایش ملاحظه می کنید. اشاره به اسفار اربعه و اشاره به بعضی از مطالبی که از اهم اندیشه ملاصدراست، در تفسیر علامه طباطبایی کاملاً مشهود است و اگر به عناوین فلسفی- کلامی موجود در تفسیر المیزان مراجعه کنید اینها را کاملا مشاهده می کنید و در تفسیرش مشهود است که ایشان در فلسفه پیرو فلسفه ملاصدرایی است.  









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن