واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خميني(ره) و مسئله رويارويي با صهيونيسم سید حسن نصرالل، دبیر کل حزب الله لبنان درآمد پيوندهاي عقيدتي، معنوي و عاطفي ميان ملت هاي مسلمان ايران، لبنان و فلسطين از ديرباز شناخته شده است. اين روابط در پي حمله گسترده رژيم صهيونيستي به لبنان در سال 1982و تأسيس حزب الله لبنان به دستور امام خميني (ره) ابعاد تازه اي به خود گرفت. آقاي سيد حسن نصر الله دبير کل حزب الله در اين مقاله ديدگاه هاي امام را درباره خطر صهيونيسم در جهان اسلام شرح داده که با هم مي خوانيم : - بسم الله الرحمن الرحيم : سلام بر نواده بزرگ حضرت زهرا (س)، آن سلاله کوثر... شخصيت استثنايي تاريخ ... نعمت بزرگ خدا به امت اسلامي ... احياگر دين... بنيانگذار قيام مستضعفان ... امام مجاهدان ...روح الله الموسوي الخميني(ره) که از آغاز نهضت پرشکوه ديدگاه روشن خودشان را درباره صهيونيسم و اسرائيل و ميزان خطر آن رژيم را براي امت بيان کردند، و روش علمي و عملي قاطعي جهت مقابله با اين خطر تاريخي فرا روي مسلمانان قرار دادند. امام از آغاز نهضت ديدگاه هاي خويش را در برابر خطر صهيونيسم اعلام کرده و همه امکانات و توان خود را در جهت عملي کردن آن ها به کار گرفتند. مهمتر از همه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و بازتاب اين پيروزي معجزه آسا،در سراسر جهان، به ويژه در ميان ملت هاي خاورميانه، نهضت ضد صهيونيستي را وارد مرحله تازه اي کردند. به طوري که مي توانم بگويم که پيروزي انقلاب اسلامي سرآغاز نابودي رژيم اشغالگر و فاسد اسرائيل مي باشد . رژيمي که به رغم فراهم شدن شرايط سقوط و اضمحلال آن، ولي در ظاهر همچنان داراي ثبات سياسي و اجتماعي بوده و بر ديگران اعمال سليقه مي کند. امام براي مبارزه با دشمن صهيونيستي ديدگاه هاي نظري و شيوه هاي عملي ارائه کرده که به بررسي برخي از آن ها ميپردازم: اول : امام اسرائيل را ساخته و پرداخته قدرت هاي بزرگ غربي دانسته و معتقد بودند که اين رژيم به عنوان پايگاه نظام استکبار جهاني در مرکز جهان اسلام و در خدمت طرح هاي مستکبران براي چيره شدن بر کشورهاي خاورميانه و امت اسلامي بر پا شده تا منافع ديرينه استعمارگران و چشمداشت هاي تاريخي يهوديان و صهيونيسم را در فلسطين تأمين کند. لذا غربي ها اين فرزند نامشروع را در سرزمين اشغال شده فلسطين به وجود آوردند، و پس از برپايي دولتي که آن را اسرائيل ناميدند ، منافع شان با منافع صهيونيسم در اين نقطه با يکديگر گره خورد. همان رژيمي که امروزه مورد حمايت و پشتيباني سرکرده استعمار نوين و وارث استعمار کهن يعني آمريکاي جهانخوار قرار گرفته و کاملاً سياست حفظ برتري کمي و کيفي اسرائيل را در منطقه اعمال مي کند، تا در مقابل کشورهاي عرب منطقه سراسر جهان اسلام بايستد. و از سوي ديگر همه امکانات قدرت را در اختيار اسرائيل قرار مي دهد. کار به جايي رسيده که اسرائيل به خاطر جنايت هايي که در غزه و الخليل و قدس و قانا مرتکب مي شود و محافل جهاني آن را محکوم مي کنند، اما آمريکا اين محکوميت را در شوراي امنيت و تو مي کند. در مورد روابط موجود ميان آمريکا و اسرائيل، گفتارها و نوشتارهاي زيادي ارائه شده است. تا جايي که برخي مدعي شده اند که جنبش صهيونيستي در حقيقت، به دولت مردان آمريکا خط مي دهد و سياستمداران آمريکا مغلوب و فرمانبر گروه فشار يهودي موجود در واشنگتن شده اند. به طوري که برخي از طرفداران اين ايده به اين نتيجه رسيده اند که براي رهايي از اين مشکل بايستي گروه فشار عربي و يا اسلامي در آمريکا تشکيل داده شود. ولي من براين باورم که اين پيشنهاد به معني تلف کردن وقت و تلاش هاي انجام شده است . چون يکي از ايده هاي تشکيل چنين گروهي، اين است که مي گويد براي آزاد سازي سرزمين اشغالي و مقدسات خودمان در فلسطين، سوريه و لبنان، ابتدا لازم است سياستمداران آمريکا را از سلطه گروه فشار صهيونيستي رها کرد. اين طرح بيانگر اوج ساده انديشي تحليلگران، و بيهودگي آرزوهاي پژوهشگراني است که ايده ها و گرايش هاي غربي ها را به ذهن ملت هاي منطقه تزريق مي کنند. يا اين که مي خواهند از مسئوليت مبارزه واقعي شانه خالي نمايند . امام در ديدگاهشان نسبت به خطر اسرائيل بسيار روشن و صريح بودند. ايشان اسرائيل را دست پرورده و فرزند نامشروع آمريکا مي دانستند که هر گاه اراده کند آن را براي اجراي طرح هاي سلطه جويانه و استکباري خود به کار مي گيرد . به عبارت ديگر اسرائيل ژاندارم آمريکا در منطقه ما بوده و جنبش صهيونيسم در خدمت طر ح هاي استبدادي آمريکا در منطقه مي باشد. البته اين حقيقت نيز به نوبه خود به طور همزمان اميدها ، آرزوها و چشمداشت هاي صهيونيست ها را جامه عمل مي پوشاند . چون آنان همواره در خدمت منافع شيطان بزرگ براي تحقق آرزوها و چشمداشت هاي اوبوده وهستند.لذا با توجه به اين دو برداشت متفاوت ازماهيت روابط آمريکا واسرائيل ،ونيز به منظور يافتن راه هاي برخورد با سياست هاي آمريکا در خاورميانه به تحليل شيوه هاي عملي نياز داريم که به چند نوع آن اشاره مي کنم: 1ـ دولت هاي عربي و ملت هاي مسلمان بايد پيش از هر چيز آمريکا را مسئول همه اشغالگري ها، تجاوزگري ها، کشتارها و جنگ افرزوي هاي شبانه روزي اسرائيل در منطقه دانسته و تأکيد کنند که مسئول و عامل اصلي پايمال کردن حقوق مليون ها انسان فلسطيني به صورت گسترده و هولناک توسط اين رژيم، آمريکا است 2ـ دولت هاي عربي و ملت هاي مسلمان بايد آمريکا را دشمن شماره يک وواقعي خود دانسته و در حقيقت اين آمريکا است که به وسيله دست پرورده اش، اسرائيل، با ملت ما وارد نزاع و جنگ شده است.
3ـ دولت هاي منطقه وظيفه دارند هر گونه داوري و مرجعيت آمريکا را در بحران خاورميانه رد کرده و با تمام توان از دخالت آن کشور به عنوان ميانجي و يا داور بي طرف جلوگيري به عمل آورند. آمريکا که به ملت هاي جهان به ويژه امت مسلمان رحم نمي کند، و از تجاوز به کشورهاي منطقه هيچ ترديدي ندارد چگونه مي تواند داور بيطرف باشد ؟ 4ـ امروزه شيطان بزرگ، آمريکا نماد همه قدرت هاي استکباري جهان است و براي کوتاه کردن دست آمريکا از مراکز تصميم گيري خاورميانه و جلوگيري از ادامه غارت ثروتها و منافع کشورهاي اسلامي لازم است طرح جامعي تدوين و به مورد اجرا گذاشته شود تا بتوانيم به وسيله آن طرح نبرد را با عامل آمريکا در منطقه (اسرائيل) به نفع خود تمام کنيم. اين همان مطلبي است که امام خميني (ره) در طول عمر مبارک شان به آن توصيه مي کردند. دوم: امام خميني (ره) اسرائيل را غده سرطاني ناميدند و طبيعي است که غده سرطاني به نقطه معيني محدود نمي شود، و تا جايي که در توان دارد پيشروي مي کند. اين بدين معني است که اسرائيل مي خواهد جوامع اسلامي را فاسد کند، ملت هاي مسلمان را نابود کند، و بدون هيچ حد و مرزي به فزون خواهي خود ادامه دهد. اما م عقيده داشتند که چشمداشت هاي اسرائيل فراتر از نيل تا فرات است. هر اندازه قدرت اسرائيل در منطقه بيشتر شود، فزون خواهي و چشمداشت آن رژيم به همان ميزان افزايشي مي يابد. به همين دليل است که امام خطر اسرائيل را به تصرف اراضي مسلمانان و غارت ثروت هاي طبيعي شان محدود نمي دانستند. ايشان همواره تأکيد مي کردند که اسرائيل تمامي ارزش هاي انساني، ديني و فرهنگي و تمدن اسلامي را نيز تهديد مي کند. براساس همين ديدگاه است که امام راهکارها و شيوه برخورد با اسرائيل را مشخص کردند و فرمودند که اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود . اين غده سرطاني بايد ريشه کن شود. چون هرگز نمي توان در برابر سرايت و پيشروي سرطان آرام نشست يا در کنار آن زندگي کرد . بنابر اين وظيفه داريم در برابر اين غده سرطاني مقاومت کنيم، هر چند که اين کار دردناک باشد و براي ما گران تمام شود. سوم: از ديدگاه امام خميني (ره) مسئله قدس تنها به فلسطيني ها و اعراب محدود نيست و مشکل همه مسلمانان است، مسئوليت همه ملت ها، دولت ها و ساير اقشار جوامع اسلامي است. به همين دليل است که امام مهمترين روز از مهمترين ماه رمضان، يعني آخرين جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز گراميداشت قدس ... روز جهاني قدس ...روز فلسطين ... روز اسلام ... اعلام کردند. در چارچوب رويارويي مسلمانان با صهيونيسم و استکبار جهاني امام با اين موضع گيري اصولي شان مسئله قدس را به جايگاه طبيعي و تاريخي بازگرداندند. و آن را از چنگ کساني که آرمان آزادي قدس را به مسئله فلسطين محدود کرده بودند نجات دادند. چرا که هيچ مسلماني در اين جهان حاضر نيست بپذيرد که قدس بخشي از اسرائيل بوده باشد، يا سندي را امضا کند که قدس را پايتخت اسرائيل بداند . اين مسلمان خواه زمامداري بوده باشد يا نماينده سازماني بوده باشد . بي ترديد ملت فلسطين هيچگاه و به هيچ شکلي چنين سندي را امضاء نخواهد کرد. تا زماني که اين ملت روحي و نشاني از روح و عزم امام خميني دارد هرگز قدس را به بيگانگان نمي بخشد. از سوي ديگر امام خميني(ره)قدس را محوري و زمينه اي براي وحدت و همبستگي ملت هاي عربي و اسلامي مطرح کردند تا در ميان ملت ها زنده، محترم و شايسته و عزيز بماند.مردم اگر در برخي امور با يکديگر اختلاف نظر دارند، اما در مقابله با صهيونيسم و مقاومت در برابر اشغالگران اسرائيلي که سرزمين ما را اشغال کرده است ، قدس را مهمترين عامل مي دانند که مي تواند همه نيروها و جنبش ها و جريان هاي گوناگون سياسي را پيرامون اين محور سرنوشت ساز گردآوري و يکپارچه کند. چنانچه در همبستگي پيرامون چنين محوري ناکام بمانيم بي ترديد پيرامون ساير محورها ضعيف و سست و ناکام خواهيم بود. چهارم: امام همواره تأکيد مي کردند که باز پس گيري اماکن مقدس فلسطين و ريشه کني اين غده سرطاني هرگز از راه ها و مانورهاي سياسي تحقق نمي يابد. بايد با تفنگ هايي که بر بازوان مؤمنان تکيه دارد انجام شود. ايشان روش جهاد و مبارزه را با قدرت تمام به عنوان تنها راه حل پايان منازعه خاور ميانه مطرح کردند. طرحي که امام ارائه نمودند، سياست جمهوري اسلامي ايران و راهکار اصولي و عملي جنبش هاي مقاومت لبنان و فلسطين را تشکيل مي دهد. اين راهکارها، دشمن صهيونيستي را در برابر رويارويي بي نظير و بي سابقه قرار داده است. بي ترديد هر جنگي جهاد نيست ... هر کشته اي شهيد نمي باشد... نبردي که در راه خدا و نجات انسان شکل مي گيرد جهاد است . کشته شدگان اين راه شهيد هستند. نبردي را که امام با اسرائيل آغاز کردند با شيوه نبردهاي گذشته اعراب با اسرائيل تفاوت دارد. به طور مثال مقاومت اسلامي لبنان بر اساس راهکارها و رهنمودهاي امام گام برمي دارد و از تفکر ايشان الهام مي گيرد. به همين دليل است که ماهيت جنگ و مقاومت در لبنان و فلسطين با ماهيت جنگ هاي گذشته متفاوت است. نبردي است در راه خدا و هدف از آن کسب رضاي خدا و عشق به لقاء الله است. جنگ عارفان شب زنده دار و مشتاقان رسيدن به معبود است. مقاومت کساني است که با مرگ انس مي گيرند و شهادت را شيرين تر از عسل مي دانند . مقاومت زنده دلان آرامش يافته به ذکر الله است که هرگز به مال و منال مادي و دنيوي چشمداشتي ندارند. اين مقاومت شعارش، محتوايش، فرهنگش، نفس هايش، عاطفه هايش ، دوستي اش ، دشمني اش، رضايش، خشمش، اندوهش، شادي اش، والائي اش، اطمينانش، عزمش، خونش و همه عناصر تشکيل دهنده ماهيتش از نوع ديگري است . اين مقاومت که توسط امام بزرگوارمان بنيانگذاري شده به ظهور حجت حق حضرت مهدي (عج) موعود که خداوند ظهور ايشان را در قرآن وعده داده اميدوار است . چون اينچنين است امام دو سال پيش از رحلت ملکوتي شان فرمودند :جهاد حزب الله لبنان حجت خداوند بر تمامي علماي جهان اسلام است.تجربه مقاومت اسلامي لبنان به روشني شيوه عملي امام را متجلي ساخت . امام فرمودند که يک گروه مؤمن کوچک که بر خداي بزرگ توکل کرده است، مي تواند قدرتمندترين ارتش خاورميانه را شکست دهد و آن را به ذلت بنشاند و افسانه شکست ناپذيري آن را از بين ببرد . چه رسد به اينکه طرف اين جنگ امت بزرگ، مقتدر و ميليوني باشد. سخن امام که فرمودند اگر هر مسلمان يک سطل آب بر اسرائيل بريزد، سيل آن را از جا مي کند، مبالغه نبوده است . امروز آرمان فلسطين در آستانه خطرناک ترين زد و بندهاي سازشکارانه و تحريف هاي تاريخي قرار گرفته است. گسترش شهرک سازي و تلاش براي يهودي کردن قدس موقعيت اين شهر را بيش از پيش با تهديدهاي جدي مواجه کرده است. هر روز يک شهرک صهيونيست نشين در قدس ساخته مي شود. مسجدالاقصي نيز به علت حفاري هاي گسترده در معرض خطر ويراني قرار دارد... انقلاب اسلامي ايران از لحظه پيروزي، پرچم فلسطين را در تهران برافراشت و صهيونيست ها و عوامل استکبار را از اين سرزمين بيرون راند و در کنار ملت هاي آزاديخواه ايستاد. مقام رهبري ولي امر مسلمين حضرت آيت الله العظمي امام خامنه اي نيز راه امام را ادامه مي دهد . فشار هاي گوناگون را به خاطر اين موضع گيري ديني و اعتقادي در برابر مسئله فلسطين وآرمان قدس تحمل مي کند. اکنون جايگاهي براي مقاومت و شهادت در لبنان و فلسطين به وجود آمده است . امت اعتماد به نفس را بازيافته و به پيروزي نهايي اميدوار است . سرانجام ... شيوه و راه امام خميني (ره) همچنان چراغ راه همه مجاهدان راه آزادي و آزادسازي روشن خواهد ماند، به اميد روزي که مسلمانان در قدس نماز پيروزي برپا دارند. در آن روز نه اشغالگري وجود خواهد داشت و نه از صهيونيسم اثري خواهد بود. منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 553]