واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: چه شگفت آوراست این تاریخ!!
اسدالله افشار
کد خبر: ۵۴۰۸۲۴
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۶ - 20 October 2015
عاشورا، حادثه و به تعبیر دیگر متنی دینی است که توسط یکی از اولیاء بزرگ دین رقم زده شده است و همچون هر متن دینی مقدس دیگر از دو منظر قابل مشاهده و تامل و اندیشه است؛یکی نگاه به خود این حادثه و دیگر تعبیر و تفسیری که از آن صورت می گیرد. طبیعی است که این دو را نمی توان یکسان انگاشت.
از نگاه اول، عاشورا حادثه جانسوز و دلخراشی است که در سال 61هجری قمری در کربلا رخ می دهد و طی نبردی نابرابر، ولی مطلق الهی (ع)، وتر موتور، به مصیبت و رزیه ای بی مانند گرفتار می آید و ثارالله خون خود وعزیزترین عزیزانش را به پیشگاه پروردگار سبحان تقدیم می کند. از این منظر بحث در مورد متن خود این واقعه و حادثه عظیم است. اما از نگاه دوم، سخن در باره فهم و برداشتی است که از این حادثه انجام می گیرد و تفسیر و تعبیری است که در مورد آن ارائه شده یا می شود و به بیان دیگر، قرائتی است که دیگران از آن داشته و دارند.
عاشورا و نهضت کربلا، حادثه ژرفی است که زمینه هایی عظیم برای درس آموزی و عبرت در آن نهفته است و از چنان قدرت و پتانسیل نیرومندی برخوردار است که می تواند همواره مشعلی روشن فرا روی بشریت قرار گیرد و به آنها درس دینداری، آزادگی، ظلم ستیزی و چگونه زیستن و چگونه مردن را بیاموزد. واقعه طف که توسط نواده پیامبر خاتم (ص) و خامس اصحاب کساء طراحی و اجراء گردیده، برای عموم مسلمانان و به ویژه برای ارادتمندان خاندان رسالت و پیروان اهل بیت (ع) قابل الگوبرداری است و می تواند اسوه برای حرکت های آنان باشد.
حادثه عاشورا را با توجه به ماهیت و اهداف و پیامدهایش، میتوان عظیمترین واقعه در نظام هستی برآورد کرد، این بدان روست که قهرمان و شخصیت حادثه ، شخصیتی همچون حسین بن علی علیهالسلام ؛ برترین هدف آن، حفظ اصالت برترین ادیان، و مهمترین پیامد آن بقای اسلام است.
چنین حادثهای با این ویژگیها از عصر آدم علیهالسلام تا بعثت حضرت خاتم صلیاللهعلیهوآله سابقه نداشته است؛ اسلام که با بعثت نبی گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در عرصه هستی رخ نمود، در بقایش ریزهخوار خوان قیام حسینی است. دردمندان دلسوزقلم زده وباسوزوگدازنگاشته اند ؛ عصرعاشوراست . اینک حسین درپیشگاه تاریخ، یکه وتنها، ازحریم عشق پاسداری میکند و صحرای کربلا، آخرین قربانی خود را به نظاره ایستاده است.
دیگرکودکان، عباس را در کنار خود نمیبینند. فرات، تشنهتر از همیشه، بیتاب و پریشان، به خود میپیچد. سینهی خیمهها از آتش درد میسوزد. خورشید ازشرم، آرام آرام رخ در نقاب میکشد. همهی هستی، مبهوت این که آیا حسین را تشنه سرمیبرند یا نه؟ آیا از این پس، زینب، قافله را به پیش خواهد راند؟ آیا پارهی تن رسولاللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم لگدمال سم اسبها خواهد شد؟ لحظه به لحظه چهرهی حسین برافروختهتر میشود. برای زینب، مثل روزروشن است که دیگر حسین جز خدا را نمیبیند و نمیخواهد. زینب میداند که واپسین دقایق حیات برادراست. برادری که یک به یک زنجیرهای تعلق را ازدست و دل میبرد تا مجال پریدن بیابد.
حسین در گودال قتلگاه سر بر آسمان میساید تا به تاریخ اعلام کند که اگر این همه، درراه دوست باشد، در حضیض نیز میتوان عزیز بود. به راستی کربلا چکیده همه تاریخ است ؛ تاریخی که هماره شاهد ستیز حق با باطل بوده است.یک روز، حق، ابراهیم میشود و تبر در دست ، بتهای نمرودی را در هم میشکند تا در هرم آتش، غرق گل و بلبل شود. یک روز، موسی میشود و با عصایش، دریا میشکافد و فرعون را از سریر بخت به زیر میآورد. یک روز، محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم میشود و بتهای ابوسفیانی را به کرنش وا میدارد و اینک، در سال 61 هجری، خداوند اراده کرده است که بیرق حق در دستهای حسین(ع) چهره بنماید. چه شگفتآور است این تاریخ!!
آنان كه ازحسين (ع) نوشته اند ومي نويسند وخواهند نوشت، به درستي اعتقاد دارند كه ؛ تاريخ گواهى مىدهد كه نبردهاى خير و شر، تا دنيا دنياست، در جريان است و هميشه حسينيانِ روزگارند كه بايد عليه يزيديان برخيزند. عاشورا، در فكرها و انديشهها، در قلبها، رگها و خونها جارى است؛ در طلوعِ فجر، در حلولِ بهار و دروقت «ظهور» جارى است. زمان تا زمان است، ازعاشورا خالى نخواهد شد وزمين تا زمين است، ازكربلا تهى نخواهد گشت.
آري اين خون سرخى است كه در مظلوميت هابيل جوشيده است و در توبه آدم و استقامت نوح و در شهادت يحيى فوران كرده است ؛ با هجرت ابراهيم عليهالسلام زخم خورده است و تا قربانى اسماعيل پيش رفته است. اين خون سرخى است كه مصائب مسيح را مىداند و در امتحانِ ايوب، استوار مىماند؛ با رنجهاى موسى دويده است و به ميراث محمد صلىاللهعليهوآله رسيده است.
اين خط سرخى است كه ازآدم(ع) تا خاتم انبيا(ص) ادامه دارد و از على عليهالسلام تا واپسين حجت خدا بر زمين ادامه خواهد داشت. عاشورا، سرنوشتِ زمين است و خون سرخى است كه نسل به نسل و سينه به سينه، در هر كه رنگ حسينى داشته باشد، خواهد جوشيد و عليه هر كه رنگ و بوى يزيدى داشته باشد، خواهد خروشيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]