واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مرگ در مفهوم قرآنی به معنای انتقال از مقامی به مقام دیگر است. این بدان معناست كه انسان با مرگ خویش چیزی را از دست نمی دهد و یا اگر چیزی را از دست بدهد نسبت به آن چه به دست می آورد چیز باارزشی را از دست نداده است
واقعیت مرگ مرگ در انتظار همه ماست و راه فراري از آن، هرگز وجود ندارد. ما پدربزرگها و مادربزرگها، عمهها و عموها، والدين، دوستان، معلمان و همسايههايمان را از دست ميدهيم و با هر از دست دادني، بخشي از ما ميميرد...مرگ چیست ؟
مرگ پایان زندگی است ؛ اَلْمَوْت ُ غایَتُه ُ دنیا با مرگ پایان می پذیرد؛بِالموت ِ تَخْتِم ُ الدُّنیا.این تعریف در عین سادگی، واقعی ترین تعریف مرگ است. به هر سان زندگی دنیوی با مرگ به پایان می رسد. مرگ بر همه مسئولیت ها، تلاش ها، آرزوها و هدف های دنیوی انسان خط پایان می كشد. مرگ از دیدگاه اسلام
از ديدگاه انديشه اسلامي مرگ تنها گذرگاه جهان غيب است. پيامبر گرامي اسلام (ص)، زندگي دنيا را خواب و مرگ را بيداري ناميده است. يعني مرگ دريچه اي است براي خروج از عالم خيال و ورود به جهان حقيقت و واقعيّت.مفهوم مرگ
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای انتقال از مقامی به مقام دیگر است. این بدان معناست كه انسان با مرگ خویش چیزی را از دست نمی دهد و یا اگر چیزی را از دست بدهد نسبت به آن چه به دست می آورد چیز باارزشی را از دست نداده است. به تعبیری می توان مرگ را همانند دگردیسی كه در پروانه رخ می دهد همانند كرد. كرمی بر شاخه ای و سپس در پیله و در نهایت پروانه ای می شود كه پر پرواز دارد در حالی كه پیش از این نه تنها از زیبایی پروانه برخوردار نبود بلكه حتی نمی توانسته پرواز داشته باشد.
هر بخش از زندگی و مرگ آدمی در جهان زهدان و دنیا و برزخ و آخرت این گونه است. البته با این تفاوت كه پروانه به شكل طبیعی و روندی تكوینی در یك فرآیند تكاملی صعودی حركت می كند ولی انسان با توجه به تلاش ها و برون داد ظرفیت ها و توانمندی های استعدادی و ذاتی خویش این حركت را تنظیم می كند. او هرچه در این راه بتواند ظرفیت های مثبت را بروز دهد در جهان دیگر از بهره بیش تری برخوردار می شود.خواب نوعی از مرگ است:در تبیین و تحلیل قرآنی، انسان نیز این گونه است با این تفاوت كه انسان در طول شبانه روز به هنگام خفتن، مرگ را در آغوش می گیرد و توفی انجام می شود و جان را به خدا و یا فرشته مرگ تسلیم می كند. در این زمان تنها رشته ای نازك كالبد را به جان متصل می كند كه اگر این نیز بریده شود مرگ او كامل می شود و دیگر به كالبد خویش بازنمی گردد. این گونه است كه انسان ها در تحلیل قرآنی با هر خفتنی، مرگ را تجربه می كنند و دوباره باز می گردند تا به این شكل مفهوم رستاخیز به ایشان نموده شود و بدانند كه رستاخیز آدمیان چگونه پدیدار می شود.
رویدادهای دم مرگ:
قرآن در بیان مرگ تدریجی و قطع روح از بدن در لحظه نهایی (قیامت آیه 26 تا 30) به ابعاد مختلف و حالات مربوط به احتضار اشاره می كند و توجه انسان ها را به آن لحظه حساس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان دعوت می نماید. (انعام آیه 93 و محمد آیه 26 و 28).
در هنگام مرگ رویدادهای بسیاری رخ می دهد كه می توان به نمونه های زیر اشاره كرد:
رسیدن جان به گلو یكی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می كند گویی كه در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است.(احزاب آیه 11). قرآن تبیین می كند كه در این زمان جان به تراقی می رسد. تراقی جمع ترقوه، استخوانی است كه گلو را از چپ و راست دربرگرفته و یا به معنای جلوی حلق و بالای سینه است. (مفردات راغب ص 166 و 363). آیات قرآن این حالات را نشان دهنده قدرت خداوند و ناتوانی انسان در برابر خدا و دیگر پدیده های الهی می داند.برخورد با مرگ:محققان، پنج مرحله از واکنشهايي که افراد در قبال مرگ از خود بروز ميدهند را اينگونه توضيح مي دهند:
1) انکار (من؟ نه!)
در ابتدا، اينکه مرگ در حال وقوع است، اغلب بهوسيله بيماري که رو به مرگ است، پس زده ميشود! اين انکار و تکذيب بر شوک اوليه، غلبه يافته و اجازه ميدهد تا فرد شروع به جمعآوري منابع خود کند بنابراين اين انکار، در اين مرحله، پس از مدتي مکانيزم دفاعي خوبي است که ميتواند نگرانکننده شود اگر اقوام و دوستان فرد محتضر، آن را مورد تاييد قرار دهند.2) خشم (چرا من؟)
در دومين مرحله، فرد در حال فوت در ارتباط با مرگ قريبالوقوع شروع به احساس خشم و آزردگي کرده و اين عصبانيت و خشم ممکن است نسبت به خدا، يا اقوام و خانواده و مراقبتکنندگان از فرد باشد که در اين خصوص کاري از دست آنها برنميآيد اما سعي دارند تا هرگونه ابراز خشم را کنترل کرده و به بيمار کمک کنند تا وارد مرحله بعد شود.3) چانهزني (باشه من، اما...)
بيمار در اين مرحله ممکن است سعي به چانهزني آن هم با خدا کند تا راهي براي تغيير سرنوشت يا حداقل، تعويق مرگ پيدا کند. بيمار ممکن است در قبال بهبود، قول دهد که کار خوبي انجام دهد يا از اعضاي فاميل بيشتر دلجويي و مراقبت کند.4) افسردگي (آره، سراغ من اومده)
بيمار در چهارمين مرحله از مرگ به تدريج، شرايط کامل خود را تشخيص داده و اين کار با افسوس خوردن در مورد از دست دادن سلامت است و سپس به غم از دست دادن دوستان، اعضاي خانواده و يا زندگي تبديل ميشود. شايد اين زمان، سختترين اوقات باشد. فرد رو به مرگ نبايد در اين دوره، تنها باشد و از طرفي هم نبايد به او دلخوشي کاذب داد زيرا ناراحتي در اين مرحله امري اجتنابناپذير است و بايد با آن کنار آمد.5) پذيرش (بله، من! من حاضرم)
فرد در آخرين مرحله، واقعيت مرگ را پذيرفته است: اين نه ترسناک است و نه دردناک و نه غمناک است و نه مسرتبخش، بلکه غيرقابل اجتناب است. کسي که منتظر پايان زندگي است ممکن است بخواهد تا افراد اندکي را ملاقات کند و يا خود را از سايرين جدا کرده يا شايد هم فقط براي حمايت، به يک نفر پناه ببرد.عمومیت و حتمیت مرگ: مرگ سنتی همگانی است و بنا بر دیدگاه خداباوران، خداوند بقا و جاودانگی حیات دنیوی را برای هیچ کس قرار نداده است.در این جهان هرچه غیرخداوند است، فانی است و تنها ذات پروردگار عالمیان است که باقی خواهد ماند. مصافمطالب مرتبط:مرگ و لحظهي جان دادن آیا زمان مرگ انسانها از از قبل تعیین شده است؟زندگی با طعم مرگ
شنبه 25 مهر 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]