تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند،‌ انتظار فرج و گشایش است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836759150




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تکلیف الهی و عناصر تصمیم گیری سیاسی - بخش دوم و پایانی احدی الحسنیین و نتیجه‌گیری در هر صورت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تکلیف الهی و عناصر تصمیم گیری سیاسی - بخش دوم و پایانی
احدی الحسنیین و نتیجه‌گیری در هر صورت
عنصر دیگر در «نظریه تکلف»، بویژه با توجه به خلوص انگیزه و اغراض مکلف که به عنوان یکی از اجزای سه گانه تکلیف نام برده شد، عنصر «اعتقاد به امدادهای غیبی و تأییدات پنهان و آشکار خداوند» مکلفین است .

خبرگزاری فارس: احدی الحسنیین و نتیجه‌گیری در هر صورت



  3. عدم شرط غلبه بر خصم مطلب بعدی در این نظریه «عدم تضمین شرط غلبه بر خصم و موفقیت قطعی» می‌باشد. این نظریه، هرگز قول پیروزی قطعی صد درصد بر دشمن را نمی‌دهد، البته لفظ پیروزی در این میان خود محتاج تعریف است زیرا مکلف پیروزی خود را در انجام تکلیف و بر حق عمل کردن و حق بودن می‌داند و این مهم با انجام تکلیف بدست می‌آید و بنابراین بعد از انجام تکلیف او پیروز است خواه در مبارزه با خصم پیروز و یا مغلوب از کارزار بیرون آید، امّا بهر حال این نظریه به پیش‌بینی پیروزی صد درصد بر دشمن و پیروزی ظاهری را هرگز تقبل نمی‌کند بلکه عملاً ممکن است مکلف عمل به تکلیف کند و موفق نیز نباشد چنانکه بسیاری از انبیاء و اولیاء و از جمله مبارزات حضرت علیj و حضرت سیدالشهداءj دارای چنین نتایج ظاهری بوده است. در بیان امام این نکته با صراحت لهجه بیان شده است. «ما تکلیف شرعی داریم عمل می‌کنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم برای این‌که آن را ما نمی‌دانیم» و در جای دیگر نیز می‌فرمایند: «ما یک تکلیفی داری ادا می‌کنیم. ما به شرط غلبه قیام نمی‌کنیم انبیاء هم خیلی‌شان، اولیاء هم خیلی‌شان قیام می‌کردند و نمی‌توانستند به مقصد خودشان برسند.»48 «از اول من گفته‌ام که ما به شرط این‌که پیروز بشویم در میدان نیامده‌ایم.»49 پس در متن نظریه تکلیف مسئله شکست پیش‌بینی شده است و اساساً شکست از دشمن و عدم موفقیت ظاهری قیام به عنوان یکی از دو حالت قهری نتیجه از قیام مورد بحث قرار گرفته است چنانکه امام با لفظ «اگر پیش بردیم» و «اگر پیش نبردیم»، «توانستن» و «نتوانستن» از این دو حالت نام برده‌اند. امّا برغم همه این مطالب، امیدواری زیادی برای پیروزی حتی ظاهری مؤمن و مکلف وجود دارد مخصوصاً با اعتقاد قلبی او مبنی بر «تأییدات و امدادهای غیبی» خداوند این امر تقویت می‌گردد. 4. امدادهای غیبی عنصر دیگر در «نظریه تکلف»، بویژه با توجه به خلوص انگیزه و اغراض مکلف که به عنوان یکی از اجزای سه گانه تکلیف نام برده شد، عنصر «اعتقاد به امدادهای غیبی و تأییدات پنهان و آشکار خداوند» مکلفین است مخصوصاً که این مسئله با وعده صریح خداوندی مبنی بر نصرت و یاری رهپویان راه خدا همداستان شده است آنجا که می‌فرماید «ان تنصروالله ینصرکم و یُثَبَّتْ اقدامکم ـ اگر خداوند را یاری کنید خداوند نیز شما را یاری می‌کند»50 پس علیرغم این‌که گفته شد تضمین صددرصد پیروزی و غلبه در این نظریه وجود ندارد، امّا با توجه به این مسئله امدادهای غیبی و نیز با توجه به روحیه و انگیزه‌های بسیار قوی موحد، امید پیروزی بصورت بسیار جدی و امیدوار کننده در قیام خالصانه‌ او وجود دارد بهمین منظور است که امام می‌فرمایند: «چون برای خدا کار می‌کنید، پس موفق خواهید شد.»51 بنابراین، در نظریه تصمیم‌گیری براساس تکلیف، از آن‌جائی‌که فرد برای مقاصد خدایی قیام لله می‌کند، نصرت و یاری و مددهای غیبی خداوند چه بصورت تمهید امکانات و چه به صورت تقویت روحی موحدان و مکلفان بر عکس تضعیف روحیه دشمنان یار و مددکار او خواهد بود و اساساً مکلف باید روی آن‌ها حساب جدی باز کند و قضاوت و ارزیابی خویش را صرفاً براساس ظواهر امور مبتنی نکند. از این جهت عنصر «توکل» و اتکال به خداوند دقیقاً در همین رابطه و در ارتباط حسن ظن و خوش‌بینی به خداوند و اعتماد به وعده او مبنی بر نصرت و یاری موحدین، مطرح می‌گردد. 5. احدی الحسنیین و نتیجه‌گیری در هر صورت بُعد دیگر مسئله تکلیف که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نظریه «تصمیم‌گیری تکلیفی» را تشکیل می‌دهد مسئله شکست‌ناپذیری آن و یا رسیدن به «احدی الحسنیین ـ (یکی از دو خوبی و نیکی) است یعنی پس از اقامه تکلیف و تلاش برای غلبه بر باطل دو فرض و دو صورت قهری پیش می‌آید که تقریباً در تمام گفتار امام خمینی(ره) که در این زمینه است طرح شده است «پیش بردن» و «پیش نبردن»، «توانستن یا نتوانستن»، «پیروزی، غلبه و یا شکست و مغلوب شدن» مثلاً حضرت امام هدفی را به عنوان تکلیف خود دنبال می‌کنند و آن اسقاط نظام شاهنشاهی و رژیم پهلوی است و در این راه به انجام تکلیف خود و قیام بر علیه آن اقدام کرده‌اند نتیجه چنین قیامی از دو حالت کلی خارج نیست یا موفق می‌شوند که شاه را بر کنار و قدرت را بدست گیرند و یا چنین موفقیتی بدست نمی‌آید حال در فرض اول که پیروزی و نتیجه گرفتن آن آشکار است یعنی نتیجه مضاعف گرفته شده است هم غلبه بر خصم برون و فراتر از آن انجام ادای تکلف و در فرض دوم نیز به جهت این‌که هدف اصلی انجام تکلیف بوده و آن هم حاصل شده است پس فرض دوم نیز نتیجه بخش است عبارت امام چنین است: من این‌طور تشخیص دادم که باید این‌کار را بکنیم [حالت اول] اگر پیش بردیم هم تکلیف شرعی عمل کرده‌ایم، هم رسیده‌ایم به مقصد [حالت دوم] اگر پیش نبردیم به تکلیف شرعی‌مان عمل کرده‌ایم.52 پس در هیچ صورت طرف ضرر واقع نمی‌شود، یا سود مضاعف را می‌برد، و یا سود عمل به انجام وظیفه تکلیف را نکته دیگری که در دنباله بحث نتیجه گرفتن در دو حال مطرح می‌گردد این است که چون هدف مکلف عمل به تکلیف است لذا هدف، سویی درونی دارد یعنی دست‌یابی به هدف فقط به خود مکلف بستگی دارد و بس، یعنی دشمن در مسیر او نمی‌تواند مزاحمتی و ایجاد خللی کند، به عبارت دیگر هدف بیرونی و مقصد خارجی را دشمن می‌تواند خللی در راه رسیدن به آن برای مکلفین ایجاد نماید امّا هدف درونی یعنی عمل به تکلیف را هرگز! بنابراین مکلف در حرکات و تصمیم‌گیری‌های خود دو هدف را تعقیب می‌کند هدفی که سویی درونی دارد و به ادای تکلیف او مربوط می‌شود. هدفی که بیرونی است و براساس همان تکلیف، در پی دستیابی به آن است، هدف اصلی او انجام و اقامه تکلیف است و رسیدن به هدف و مقصد خارجی فرع بر آن محسوب می‌گردد و چون پیروزی او در ادای تکلیف خلاصه می‌شود از این نظر بعد از تحقق تکلیف، دیگر شکست متعلق چنین تصمیماتی نمی‌شود: «ما هدفمان این است که تکلیف‌مان را عمل کنیم، تکلیف ما، این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را، کشته بشویم، تکلیف را عمل کرده‌ایم، بکشیم هم تکلف را عمل کرده‌ایم»53 بنابراین، هدف یعنی «عمل به تکلیف»، و «پیروزی» یعنی رسیدن به هدف، پس هرگاه موفق به انجام تکلیف شد همان لحظه، لحظه جشن پیروزی اوست، البته در اجزای سه گانه تکلیف گفته شد که یکی از ارکان مهم تکلیف، انگیزه ناب و اخلاص است و آن انگیزه نقش مهمی در پیروزی عمل به تکلیف عهده‌دار است به عبارت دیگر در خصوص رابطه هدف و انگیزه بایستی گفت: انگیزه عامل حرکت است و هدف غایت حرکت، انگیزه درونی است هدف بیرونی، انگیزه علت فاعلی است و هدف علت غایی است و هر دو در گفتار امام به یکدیگر گره می‌خورند وقتی غایات الهی شد انگیزه‌ها نیز الهی می‌شوند54 از این رو در وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی چنین آمده است: «رمز پیروزی را ملت می‌داند و نسل‌های آینده در تاریخ خواهند خواند که این دو رکن آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی... و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.»55 حالت بحث انگیزه و هدف برونی، جایگاه خود را در نظریه تکلیف باز می‌کند یعنی اهتمامِ مکلف به انجام تکلیف است نه رسیدن به نتیجه: «ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم، راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است!؟»56 یعنی بعد از آن‌که هدف و انگیزه درونی عمل به تکلیف بود، ممکن است ما به هدف خارجی و مقصد مورد نظر مثلاً تشکیل حکومت اسلامی نرسیم اما ما پیروزیم زیرا در قاموس حضرت امام در خصوص تصمیم‌گیری تکلیفی، پیروزی‌ها از انگیزه‌ها شروع می‌شود و نه در رسیدن به اهداف، پس هر لحظه‌ای که برای رسیدن به اهداف الهی موفق به کسب انگیزه‌هایی الهی و خلوص و لله قیام کردن شدیم، همان لحظه ما به پیروزی دست یافته‌ایم از همین روست که امام خمینی(ره) به جستجوی مبدأ تمام شکست‌ها و پیروزی‌ها از درون انسان و انگیزه‌های مکلفین پرداخته‌اند: «این‌که ما برای خدا کار کردیم، وقتی برای خدا چیزی شد، این پیروزیست خودش.»57 «خداوند همه شما را توفیق بدهد و همه ما را توفیق بدهد که برای خدا کار بکنیم تا شکست در آن نباشد... کوشش کنید که کارتان برای خدا باشد از هیچ چیز باک نداشته باشید خدا همراه شماست و کسی که خدا همراهش است از هیچ چیز نباید باک داشته باشد.»58 از این جهت «نتیجه‌گیری» جایگاه مشخصی در تصمیم‌گیری براساس نظریه تکلیف دارد یعنی در مواردی که انجام امری و اقدامی برای انسان بطور تکلیف مطرح است علم و یقین به نتیجه رسیدن آن اقدامات و عملیات و تلاش‌ها لازم نیست حتی احتمال آن نیز ضروری نیست پس در این‌گونه اقدامات و تصمیمات پاسخ به این سؤال که آیا این کوشش‌ها به نتیجه خواهد رسید یا خیر؟ ضرورتی ندارد، یعنی تأثیری در تغییر تصمیمِ مکلف بر انجام تکلیف نخواهد گذاشت بلکه بر عکس بعضاً دیده شده که به بیان امام(ره) علم و اطلاع به عدم حصول نتیجه نیز از آغاز بر شخص مشخص بوده است، با این وجود به آن اقدام شده است عمل سید‌الشهداء(ع) در برابر یزید شاهد این مدعاست: «در همه مسائلی که انسان اقدام می‌کند یک جورش این‌طور است که، یک قسم از مسائل اینطور است که انسان باید ملاحظه کند که در این عملی که می‌کند نتیجه حاصل می‌شود؟ نمی‌شود؟ آیا می‌رسد به این مقصدی که دارد؟ نمی‌رسد؟ اگر مطمئن شد که به آن مقصد می‌رسد اقدام می‌کند، اگر مطمئن نشد، اقدام نمی‌کند. یک قسم از مسائل هم هست. انسان تکلیف دارد از طرف خدا که اصل مطلب یک تکلیفی هست و نتایجی هم احتمال می‌رود حاصل بشود و احتمال هم می‌رود حاصل نشود. در این مسائلی که آدم تکلیف دارد که اقدام بکند دیگر لازم نیست علم پیدا کند. انسان دنبال این است که آن تکلیفی که به انسان شده است به آن تکلیف عمل بکند»59 6. قاطعیت یکی دیگر از ویژگی‌ها و اثرات نظریه تکلیف در تصمیم‌گیری «قاطعیت» تصمیم گیرندگان است. چنانکه این ویژگی، به عنوان یکی از ویژگی‌های برجسته در انبیاء و اولیای بزرگ الهی و از جمله حضرت امام(ره) مشهود است این ویژگی در واقع از رکن انگیزه از نظریه تکلیف سرچشمه و نشأت می‌گیرد، به عبارت دیگر در جستجوی پاسخی برای این قاطعیت در تصمیم‌، چیزی جز خلوص آن‌ها در تصمیم‌گیری‌ها و بیان خواسته‌ها و تکالیف، نمی‌توان ذکر کرد یعنی چون تصمیمات و رفتارهای آن‌ها براساس احساس تکلیف الهی و یا مستقیماً به اوامر الهی و خداوندی استوار بوده است، از این جهت تصمیمات آن‌ها برگشت‌ناپذیر بوده است از این رو آن‌ها بر سر اصول هرگز اهل معامله و زدوبند سیاسی نبودند «هنگامی که ابوطالب عموی پیغمبر اکرم(ص)، پیام قریش را به آن حضرت ابلاغ کرد مبنی بر این‌که حاضریم او را به پادشاهی برگزینیم، زیباترین دختران خود را به عقد او درآوریم و او را ثروتمندترین فرد خود گردانیم به شرط این‌که از سخنانِ خود دست بردارد در جواب فرمود: «به خدا قسم اگر خورشید را در یک کفم و ماه را در کف دیگرم قرار دهند هرگز از دعوت خود دست برنمی‌دارم.»60 رمز آن قاطعیت در اخلاص آن حضرت نهفته بود: «آن کسی [که علی(ع)] می‌گوید اگر عرب با هم مجتمع بشوند و با من چه بکنند، من بر نمی‌گردم، برای این‌که قضیه، قضیه خداست آن چیزی که مال خداست شکست در آن نیست، برگشت ندارد، برگشت به چه؟»61 و اما خود بارزترین نمونه تصمیمات قاطع بود از اینجاست که حضرت امام(ره) به مناسبتی در جواب آیت‌الله سعیدی که می‌گوید خدمت امام عرض کردم: «شما را تنها می‌گذارند»! امام فرمود: «اگر جن و انس یک طرف باشند و من یک طرف، حرف همین است که می‌گویم.»62 و قریب به این مضمون در جای دیگر می‌فرمایند: «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستی است ادامه می‌دهد.»63 از این جهت قاطعیت و برندگی در تصمیمات ایشان بگونه‌ای برجسته مشهود است و عمل به تکلیف و حفظ مکتب از جمله مسائلی است که هرگز قابل گذشت و اغماض و نیز متعلق معامله واقع نمی‌شود: «از قضایای دیگر انسان می‌تواند صرف‌‌نظر کند، از خانه‌اش بگذرد، از اولادش صرف‌نظر کند از جهات دیگر بگذرد لکن از اسلام نمی‌تواند بگذرد، هیچ کس حق ندارد که از اسلام بگذرد.»64 7. الطاف الهی تکلیف ویژگی‌ و برداشت دیگر تکلیف در نگاه امام خمینی(ره) این است که تکالیف الهی «الطاف الهی» است یعنی برخلاف تصوری که «از تکالیف» ممکن است به ذهن تبادر کند که تکالیف توأم با مشقّت و زحمت است امام خمینی(ره) در ورای این مشقت‌ها و سختی‌های امور و تکالیف، الطاف الهی را جستجو می‌کنند: «تمام تکالیف الهیه الطافی است الهی و ما خیال می‌کنیم تکالیفی است، همه‌اش الطاف است چه تکالیف فردی که برای هر نفری هست برای تربیت او، برای تکمیل او، برای این‌که غیر از این راه، راه تکمیل و راه ترقی نبوده است، درجاتی هست که بدون این راه نمی‌شود به آن درجات رسید. و چه تکالیف اجتماعی که ما مکلف هستیم در اجتماع تکالیفی داریم و باید به آن تکالیف عمل کنیم برای تنظیم این اجتماع.»65 در کتاب اراده و طلب، نیز امام خمینی(ره) بعد از بحث فلسفه احکام الهی و مطابقت آن با فطرت انسان همه تکالیف را نتیجه تفضّلات الهی بر بندگان می‌داند تا بدینوسیله آن‌ها را از زندان طبیعت آزاد و به جایگاه مقربین رهنمون سازد و سپس نتیجه می‌گیرند که بنابراین، «تکالیف الهی همه الطاف الهی است و داروهایی است ربّانی برای درمان روح‌های بیمار و پیامبران الهی اطبای نفوس و مربیان ارواح‌اند که شاگردان حق را از تاریکی‌ها به نور برند و از نقص به کمال رسانند.»66 بدین ترتیب یکی از تبعات و اثرات چنین باوری، رضایت به نتیجه مهما امکن می‌باشد اگر در مبارزه یا بعد از انجام تمام مقدمات و تکالیف مقرره از سوی خداوند، به نتایج ظاهری ناگواری رسید، برخورد او با مسئله، برخورد شاکرانه و رضایتمندانه است و در هر حال او راضی است از این جهت در تصمیم‌گیری‌ تکلیفی، «پشیمانی از گذشته» و از عملکردها و تصمیمات سابق جایی ندارد: «ما در جنگ یک لحظه نیز نادم و پشیمان نیستیم»67 و علت این امر و عدم پشیمانی در تصمیمات مکلف را حضرت امام(ره) در همین جا، تشریح می‌کنند از آنجائی‌که هر تصمیم تکلف براساس تکلیف بنا شده است و تکلیف را به سامان رساندن خود هدف اصلی است از این جهت نتایج ظاهری و دنیایی فرع بر قضیه است و از همین رضایت به نتیجه، بعد از انجام تکلیف است که ایشان عبارت «الخیر فی ما وقع» بهترین بیان برای زبان حال امام خمینی است، مثلاً در ماجرای اختلافات بنی‌صدر رئیس جمهور وقت با دیگر مسئولین امام بعد از تلاش‌های فراوانی که برای حل این مسئله مبذول داشتند و به نتیجه نرسید و بناچار حکم به عزل بنی‌صدر دادند می‌فرمایند: «من واقعاً متأسفم از این‌که این مسائل پیش آمد، من در مدت‌های طولانی زحمت کشیدم که این کارها پیش نیاید و نشود اینطور، لکن شد (الخیر فی ما وقع)»68 محدودیت‌ها و نظریه تکلیف یکی دیگر از ویژگی‌های عمل براساس نظریه تکلیف، مسئله محظورات و محدودیت‌های شرعی ـ انسانی است. این خصیصه بویژه در ارتباط نزدیک با عملکردهای دشمن از یک سو، و عدم اصالت دادن به پیروزی ظاهری به هر قیمت و تأکید مکلف بر معیارهای مکتبی از سوی دیگر برجسته می‌گردد. 1. انواع محدودیت‌ها محدودیت‌ها انواع و اقسام گوناگونی دارد مثلاً محدودیت‌های جسمی و بدنی (به اصطلاح ژنتیکی)، محدودیت‌های امکانات و قدرت در بعد اجتماعی، محدودیت‌های قانونی و محدودیت حوزه اختیارات و تصمیم‌گیری که مخصوصاً در ساختارِ سازمان‌ها و نظام‌ها جلوه‌گر می‌شود، البته محدودیت قانونی خود انواع و اقسامی دارد: محدودیت قانونی داخلی، که ناشی از قانون اساسی و قوانین مصوبه توسط قوه قانونگذاری است. محدودیت قانونی منطقه‌ای که نشأت گرفته از تعهدات یک کشور است و بوسیله انعقاد قرارداد بین خود و دیگر کشورها صورت می‌پذیرد و بالاخره محدودیت قانونی بین‌المللی که عبارت از تعهدات بین‌المللی یک کشور در قبال نظام بین‌المللی است. البته روشن است که قوانین و تعهدات باید مغایرتی با موازین اسلامی نداشته باشد والا محترم نمی‌باشد: «هرچه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن می‌نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد ولو قانون اساسی باشد ولو الزامات بین‌المللی باشد ما با آن مخالفیم.»69 اما محدودیت‌های مورد بحث در این‌جا در دو قالب کلی به صورت محدودیت‌های انسانی و محدودیت‌های شرعی تقسیم می‌گردد، محدودیت‌های انسانی: عبارت از محدودیت‌هایی است که صرفنظر از اعتقادات و مذهب و گوناگونی عقاید، هر انسان بما انه انسان برای آن احترام قائل است و نقض آن‌ها مستلزم نقض حقوق بشر و طبع انسان آن‌ها را ناپسند و مکروه می‌شمارد مانند بمباران مناطق شهری و مردم بی‌دفاع در جنگ. محدودیت‌های شرعی اسلامی: محدودیت‌هایی که از اعتقادات مذهبی ـ اسلامی سرچشمه می‌گیرد و این دسته از محدودیت‌ها اعم از دسته قبل است یعنی محدودیت‌های شرعی‌، محدودیت‌های انسانی را نیز در برمی‌گیرد و رعایت آن‌ها به عنوان تکلیف شرعی فرض می‌شود. بعلاوه یک سری محدودیت‌های دیگر که خاص شرع مقدس اسلام است و انسان‌های دیگر بما انه انسان معتقد به آن‌ها و ملتزم به رعایت آن‌ها نیستند مثلاً حرمت غیبت، تهمت، و در شکل کلی عدم مغایرت تصمیمات با قوانین اسلام. در آثار امام خمینی بحث فراوانی از محدودیت‌های شرعی ـ انسانی شده است تذکر به رعایت این محدودیت‌ها (که به اختلاف تعبیر می‌توان آن‌ها را «معصیت» نامید) بویژه هنگامی که درباره دشمن و واکنش و عکس‌العمل در برابر او و مقایسه عملکردهای دو جبهه خودی و دشمن عینی می‌شود.70 بطور نمونه حضرت امام به صورت قاعده کلی بیان می‌کنند که: «ما با همه اشخاصی که با ما مخالف هم هستند، به طور انسانیت عمل می‌کنیم.»71 «هیچ رژیمی به اندازه اسلام، پایبند اخلاق و ارزش‌های انسانی نیست»72 این محدودیت‌ها در آثار امام بطور بسیار مشخص در دو موضوع پایبندی رزمندگان اسلام در مقابل فقدان این پایبندی از سوی دشمن در حمله به مناطق غیر نظامی و مسکونی و نیز موضوع کیفیت رفتار با اسراء در دو جبهه در جریان جنگ ایران و عراق دیده می‌شود اما ضمن مقایسه تطبیقی عملکرد ارتش عراق و ارتش ایران می‌گوید: «فرق است بین قوای مسلح ایران و قوای مسلح عراق... این است که این‌ها به اسلام فکر می‌کنند و روی قواعد اسلام می‌خواهند عمل بکنند و لهذا به شهرهایی که دفاع ندارد به مردم بازار و به مردم و فقرای جاهای دیگر کاری ندارند... لکن فرماندهان عراق از خدا بی‌خبرند، اعتقادی به این مسائل ندارند و لهذا توی شهرها می‌اندازند بمب‌هایشان را.»73 و سپس در دنباله گفتار ضمن تصریح در وجود چنین محدودیت‌هایی، از محظورات خودی و دست بسته بودن مکلفین بواسطه قواعد اسلام و دست باز بودن دشمن و عدم پایبندی دشمن به اصول اعتقادی اسلام و فراتر از آن حتی به اصول انسانی می‌گویند: «ما دستمان بسته است از این جهت که نمی‌خواهیم مردم عادی و بی‌گناه تلف شوند و آن‌ها دستشان باز است از باب این‌که اعتقاد به آن چیزهایی که در اسلام مطرح است، آن چیزهایی که «بما انه انسان» می‌فهمد، آن چیزهایی که شرف انسان اقتضا می‌کند آن‌ها این مسائل پیششان مطرح نیست آن‌ها همان پیش بردن، رفتن و این طور چیزها»74 و در نمونه بارز دیگری از بیان این محدودیت‌ها، و مقایسه رفتار رزمندگان اسلام با اسرای عراقی و در مقابل رفتار ارتش عراق با اسرای ایران سخن می‌گویند: «اسرای بسیاری از آن‌ها داریم، پناهندگان بسیار از آن‌ها داریم، لکن با اسرا عملی کردیم که هیچکس با اسرای خودش آن عمل را نمی‌کند. ما مثل برادرهای خودمان با آن‌ها عمل کردیم در صورتی که اسرایی که آن‌ها از ما گرفتند در تحت شکنجه هستند.»75 و در جای دیگر چنین آمده است: تعهد به اسلام راستین اقتضا می‌کند تا رزمندگان اسلام به اسرای جنگی و پناهندگان، با عطوفت و فتوت و به گونه‌ای اسلامی رفتار کند که بحمدالله می‌کنند هر چند صدام و صدامیان بر خلاف اینان رفتارشان غیرانسانی و سبعانه باشد.76 «این‌هایی که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت را، جهات اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند و قدرت را در محلش خرج کنند، تجاوز از محلّش نشود.»77 2. محدودیت یا مصونیت و مصلحت در موضوع محدودیت، نکات دیگری نیز شایان توجه است بویژه این‌که مکلف و موحد طرف خسارت واقع نخواهد شد به دلائل مختلف: این‌که این محدودیت‌ها در واقع مصونیت‌هاست و در راستای منافع مکلف قابل ارزیابی است. استاد مطهری ضمن طرح این مطلب در قالب بحث تقوا چنین نتیجه می‌گیرد که «تقوا محدودیت نیست مصونیت است و اگر اسم آن را محدودیت بگذاریم محدودیتی است، عین مصونیت» و در ادامه می‌گوید: «نام محدودیت را روی چیزی می‌توان گذاشت که انسان را از هویت و سعادتی محروم کند، اما چیزی که خطر را از انسان دفع می‌کند و انسان را از مخاطرات صیانت می‌کند او مصونیت است نه محدودیت»78 به بیان دیگر روح و روان را از آلودگی‌ها محافظت می‌کند. امام(ره) نیز ضمن ذکر محدودیت‌های اسلام برای انسان از این محدودیت‌ها به مصلحت تعبیر می‌کنند و در واقع این محدودیت‌ها را مصلحت‌ها می‌دانند، مصلحت‌هایی که خداوندِ خالق انسان و عارف به سعادت و رموز خوشبختی او، در شکل قوانین و تکالیف که بخشی از آن شامل «نبایدها» می‌باشد ترسیم کرده است: «اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان قائل شده است همه به صلاح خودتان بوده است و تمام قوانین اسلام چه آن‌هایی که توسعه می‌دهد، چه آن‌هایی که تحدید می‌کند همه به صلاح خود شماست.»79 و در جای دیگر قریب به همین مضمون می‌فرمایند: «اسلام اگر محدودیتی برای زنان و مردان قائل شده است همه به صلاح خودشان بوده است.»80 و از همین روست که مکرر از تکالیف الهی، که قسمتی از آن محدودیت‌ها و نبایدهاست، به عنوان الطاف الهی خداوند بر بشر نام می‌بردند81 یعنی در آن‌ها مصلحتی پنهان می‌باشد و ممکن است در کوتاه مدت آن مصلحت برای ما مبهم باشد و بخشی از آن‌ها در درازمدت مصلحت بودن خود را نشان می‌دهد. 3. بی‌عرضگی در استفاده از وسایل و راه‌های حلال و مشروع و آخرین نکته‌ای که در زمینه محدودیت‌ها، در بیانات امام خمینی(ره) می‌توان به آن پرداخت این است که بسیاری از مشکلات ما، هیچ ارتباطی به محدودیت‌های شرعی ـ انسانی (برای جبهه حق و عدم وجود آن محدودیت‌ها برای دشمن) ندارد بلکه آن‌ها به بی‌عرضگی مکلفان در استفاده از وسایل و راه‌های مجاز و حلال مربوط است، به عبارت دیگر ما حتی در همان موارد هم که شرع مقدس دست ما را باز گذاشته و جایز شمرده و فراتر از آن تأکید بر آن کرده است، یا اصلاً استفاده نمی‌کنیم، یا استفاده کامل و به وجه احسن نمی‌کنیم. به بیان امام، «ضعف ما در راستگویی» به عنوان مثال یکی از نارسایی‌های مبارزه تبلیغاتی ما با دشمن است همچنانکه ایشان در خصوص جنگ و تجاوز نظامی عراق به ایران و تبلیغاتِ دشمن در معرفی ما به عنوان آغازگر جنگ می‌گویند: «ما متاع خودمان را تبلیغ نکردیم و تجاوزاتِ دیگران را بر خودمان [را] تبلیغ نکردیم و آن‌ها... تبلیغ کردند و ما را معرفی کردند که اول آن‌ها به ما حمله کردند و ما حق خودمان را، دفاع از خودمان می‌خواهیم بکنیم، این‌ها برای ضعف تبلیغات است و قدرت آن‌ها بر دروغ گفتن و ضعف‌ ما در راست گفتن.»82 قدرت و نظریه تکلیف یکی دیگر از ارکان تصمیم‌گیری که در رابطه با نظریه تکلیف بطور جدی مطرح می‌گردد مسئله قدرت است، رابطه قدرت و تکلیف چگونه رابطه‌ای می‌باشد و قدرت و تصمیم چگونه با یکدیگر پیوند می‌خورند؟ در یک تقسیم‌بندی کلی، می‌توان قدرت را بر دو نوع مادی، ملموس و معنوی، روحی، غیبی تقسیم‌بندی کرد که در میان قدرت‌های فوق‌الذکر، در حرکت‌ها و تصمیم‌گیری‌های سیاسی حضرت امام خمینی(ره) عنایت بسیار ویژه‌ای به قدرت افکار عمومی و مردم و نیز قدرت ایمان و اتکال به خدا و معنویت شده است، از این روست که قیام و حرکت امام خمینی(ره) همچون حرکت انبیای عظام از بیداری مردم آغاز می‌گردد و با این بیداری، قدرتی ایجاد می‌گردد که هیچکس و هیچ کشور و اراده‌ای توان مقاومت در برابر آن ندارد، چرا که اراده ملت‌ها و قدرت‌ ناشی از آن رقم زننده سرنوشت و نتیجه و غلبه کننده بر دیگر قدرت‌هاست: «اگر ملت‌ها چیزی را خواستند، تحقق پیدا می‌کند، ملت ما خواست که آن حکومت حائر دو هزار و پانصد ساله در ایران نباشد و همانطور شد و خواست که دست ابرقدرت‌ها از ایران کوتاه باشد و کوتاه شد.»83 نویسنده کتاب نهضت امام خمینی(ره) در کتاب خود، به نقل صحبت‌هایی از امام در دی ماه سال هزار و سیصد و چهل و یک می‌پردازد که این نظر را با صراحت بیشتری بیان می‌کند. امام در این بیانات توصیه به استراتژی بیداری مردم در قبال توطئه‌ها و دسیسه‌های شاه می‌نمایند و با جرأت بیان می‌کنند که با تحقق این بیداری حتماً شاه را شکست خواهند داد، چرا که ما نمی‌خواهیم به جنگ او با توپ و تانک برویم که می‌گوئید از ما ساخته نیست و مشت با درفش تناسبی ندارد و در ادامه مطلب می‌گویند: «بزرگ‌ترین کاری که از ما ساخته است بیدار کردن و متوجه ساختن مردم است. آنوقت خواهید دید که دارای چه نیروی عظیمی خواهیم بود که زوال ناپذیر است و توپ و تانک هم حریف آنان نمی‌شود»84 و از همین روست که تبلیغات و بیدارگری مردم در داخل و خارج مورد عنایت تام امام خمینی(ره)‌ قرار گرفته است که در جای خود به آن پرداخته می‌شود. قدرت دیگر در نگاه امام خمینی(ره) «قدرت ایمان» و اتکال به خداوند و امدادهای غیبی است که از سویی حقیقتاً موحد را از لحاظ روحی چنان تقویت می‌کند که یک فرد، توان و قدرت ده برابر و بیشتر را پیدا می‌کند (که بحث آن در فصل دوم بخش روحیه گذشت) و از سویی واقعاً براساس اعتقادات و باورهای خود و ایمان خود به وعده الهی، یقین دارد که خداوند او را یاری می‌کند پس از مشکلاتی که در راه خدا برایش حادث می‌گردد نمی‌هراسد: «ان تنصروا الله ینصُرکُم» ـ (اگر خداوند را با گام نهادن در راهش، یاری کنید، خداوند نیز شما را یاری می‌کند): «مادامی که این مطلب در بین شما باقی است ـ توجه به خدا و یاری خواستن از مبدأ قدرت ـ شما قدرتمند هستید»85 از این جهت موحد معتقد است که مبدأ همه قدرت‌ها، اعم از قدرت‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، تبلیغاتی...، خداوند است و وقتی او در راه خداوند و برای کسب رضایت او، گام بردارد مطابق وعده صریح خداوند امدادها و لشگرهای غیبی و امکانات غیبی به نصرت و یاری او می‌شتابند پس موحد بطور جدی پایه محاسبات خود را در تصمیم‌گیری‌های خود بر این فرض می‌نهد. پس حسابگری مادی و حسابگری ایمانی در ارزیابی قدرت و امکانات دارای مبانی مختلف و تحلیل‌های گوناگونی می‌گردد. در ارزیابی امکانات و قدرت چه در بُعد نیروهای خودی و چه در بُعد نیروهای دشمن، که بخش مهمی از تحلیل و تصمیم‌گیری افراد را تشکیل می‌دهد اشخاص به حسب جهان‌بینی خویش به دو نوع مادی و الهی تقسیم می‌پذیرند و تحلیل‌های افراد نیز هم سو و متناسب با جهان‌بینی و اعتقادات آن‌ها خواهد بود از این جهت تحلیل‌های مادی ـ تجربی تنها در فضای علل و عوامل مادی و ملموس دور می‌زنند و بر همین اساس امکان موفقیت و دسترسی به هدف و یا عدم آن، در یک حرکت سیاسی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. از این رو بسیاری از امور قضایا، ممتنع الوقوع می‌گردند: امّا یک فرد دارای مکتب الهی که دایره هستی را در شهود و عوامل مادی خلاصه نمی‌کند بلکه به جهان غیب و عوامل معنوی در کنار عوامل مادی و در طول آن‌ها اعتقاد دارد و نیز وعده خداوند بر نصرت و یاری او را باور دارد، تحلیل چنین فردی از امکانات با خوش‌بینی همراه خواهد بود و از همین جاست که در مقابل تحلیل پدیده‌هایی همچون انقلاب اسلامی ایران تحلیل‌گران مادی غافلگیر می‌شوند چرا که تئوری‌های مادی آن‌ها قادر به تفسیر و توجیه اینگونه پدیده‌ها نیست امام اینگونه می‌فرمایند: «آن‌ها حساب مادیات را کرده بودند، حساب ایمان را نکرده بودند. روی قواعد مادی صحیح می‌گفتند و آن‌ها حساب مادیات را کرده بودند، روی قواعد مادی همین بود که می‌گفتند، ما هیچ نداشتیم، یک مشتِ خالی بود، آن‌ها همه چیز داشتند لکن قدرت ایمان آمد.»86 و بدین‌سان و با تفصیل و تصریح بیشتر، تحلیل انقلاب را با تغییر افکار و تحول درونی مردم آن هم همه آحاد ملت ایران همراه و آن را خارج از حیطه قدرت بشر تلقی می‌کنند: «این دست غیب است که این تحولات را در کشور ما ایجاد کرده است اگر شما گمان کنید که تمام بشر و تمام قوای انسانی جمع بشوند و بتوانند یک قلب را تحویل و تحول بدهند، هرگز نخواهند شد این خداست که در یک شب، خانه قلب‌های این ملت را متحول کرد و تمام این ملت را در مقابل آن قدرت‌های بسیار عظیم شیطانی به ایستادگی واداشت و دست قدرت‌ها را از کشور شما کوتاه کرد.»87 منبع: مبانی تصمیم گیری سیاسی از دیدگاه امام خمینی(ره)، احمد برزگر، بخش سوم، ص 219-163.  پی نوشت ها: 48. همان، ج 13، ص 33و32، 28/5/59. 49. همان، ج 16، ص 240، 16/5/61، ر ایضاً ر.ک: به همان مدرک ج 12، ص 163، 20/3/59. 50. محمد، 7. 51. صحیفه نور، ج 14، ص 50، 18/11/59. 52. همان، ج 15، ص 78، 11/5/60. 53. همان، ج 13، ص 107، 8/7/59. 54. برای مطالعه بیشتر به چهل حدیث، امام خمینی(ره)، ص 284و283 مراجعه کنید. 55. وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی ـ بند. 56. پیام روحانیت، 3/12/67. 57. صحیفه نور، ج 5، ص 61، 19/11/57. 58. همان، ج 10، ص 214، 11/8/58. 59. صحیفه نور، ج 3، ص 182، 27/8/57. 60. جهان‌بینی اسلامی، وحی و نبوت، استاد مطهری، ص 150. 61. تفسیر سوره حمد، امام خمینی(ره)، ص 37. 62. زی‌طلبگی، نهضت زنان مسلمان، ص 3. 63. صحیفه نور، ج 20، ص 113، 6/5/66. 64. همان، ج 7، ص 78، 21/3/58. 65. همان، ج 1، ص 256و255، 10/10/56. 66. اراده و طلب، امام خمینی(ره)، ص 157. 67. پیام به روحانیت، 3/12/67. 68. صحیفه نور، ج 15، ص 82، 11/5/60. 69. همان، ج 1، ص 17، 11/9/41. 70. برای پیگیری بحث در علم سیاست رجوع شود به تئوری تعامل متقابل «interation». 71. صحیفه نور، ج 13، ص 270، 19/10/59. 72. همان، ج 14، ص 53. 73. همان، ج 13، ص 107، 8/7/59. 74. همان. 75. همان، ج 14، ص 68، 22/11/59. 76. همان، ج 16، ص 102، 12/1/61. 77. همان، ج 18، ص 159، 15/1/62. 78. دو گفتار، استاد مطهری، مقاله تقوی، ص 28. 79. صحیفه نور، ج 11، ص 254، 12/11/58. 80. همان، ج 5، ص 154، 15/12/57. 81. همان، ج 1، ص 255، 10/10/56. 82. همان، ج 14، ص 43، 16/11/59. 83. همان، ج 14، ص 25، 4/11/59. 84. نهضت امام خمینی(ره)، سیدحمید روحانی، ص 277. 85. صحیفه نور، ج 15، ص 242، 11/9/60. 86. همان، ج 7، ص 117، 25/3/58. 87. همان، ج 15، ص 228، 3/9/60.  ابراهیم برزگر ماهنامه فرهنگ پویا-28 انتهای متن/

94/07/16 - 03:29





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن