تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837336863
تکلیف الهی و عناصر تصمیم گیری سیاسی - بخش اول تحقق تکلیف و ارکان سه گانه آن
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تکلیف الهی و عناصر تصمیم گیری سیاسی - بخش اول
تحقق تکلیف و ارکان سه گانه آن
برای موحد، این اصل عمل به تکلیف در تصمیم;گیریها نقش «همه چیز و دیگر هیچ» را بازی میکند یعنی اشتغال خاطر اصلی او و موضوعی که شب و روز و در هر آنی و لحظهای به آن فکر میکند این است که تکلیف خود را شناسایی و با انگیزه ناب خدایی به آن اقدام کند.
مقدمه ارکان و عناصر و اجزای اصلی یک تصمیمگیری سیاسی چیست؟ این سؤالی است که این فصل در جستجوی پاسخی برای آنست، ابتدا رابطه احکام و تکلیف تصمیم و بررسی آن بویژه از دیدگاه یک فرد مکتبی و معتقد مورد توجه قرار میگیرد و از اصل تکلیف که در واقع محور اصلی بحث این بخش را به خود اختصاص میدهد و از تصمیم براساس احساس تکلیف و عمل و رفتار سیاسی در تحت لوای تکلیف و فرضیه تصمیمگیری براساس تکلیف و اجزاء و عناصر تکلیف سخن خواهد گفت و در نهایت در بخش دوم از عناصر دیگری که بگونهای بیاساس در ارتباط با تصمیمگیری سیاسی، در قالب تئوری راهها، است از قبیل اطلاعات، تحلیل، آیندهنگری، افکار عمومی، و کنش و واکنشهای دشمن و نقش آن در تصمیمگیریهای سیاسی از دیدگاه امام خمینی(ره) بحث خواهد شد. تکلیفشناسی: موضوعشناسی، حکمشناسی به تصمیماتِ تکلیفی موحد اشاره شد و اینکه اصل عمل به تکلیف پیوسته دغدغه خاطر اوست، امّا این اصل تکلیف را میتوان به اجزای کلی تقسیم کرد، به عبارت دیگر برای اینکه مکلف موضع خود را در مقابل یک پدیده سیاسی مشخص کند بایستی اولاً آن پدیده را بشناسد که آن را «موضوع» مینامند و ثانیاً حکم آن را از مکتب و موازین اتخاذ کند. بنابراین، تکلیفشناسی به دو بخش، موضعشناسی و حکمشناسی قابل تقسیم است البته این وظیفه مجتهد و در بعد نظامی سیاسی وظیفه ولی فقیه است. به این ترتیب که در برخورد با هر موضوعی یا حکم صریحی درباره آن از ناحیه شرع رسیده است که در این صورت فقها، به آن حکم و دستور عمل دادهاند و یا بدلیل اینکه قبلاً موضوعیت نداشته و مسئله مستحدثهای است و یا اینکه حکمی نیز در خصوص آن موضوع قبلاً بوده است منتهی موضوع در طول زمان تغییر کرده است و از آنجائیکه احکام تابع موضوعات است، و موضوع تغییر کرده است حکم نیز تغییر میکند، بنابراین حکم، جدیدی برای موضوع سابق داده میشود.1 امام خمینی(ره) اسلام را دین جامع الاطرافی میدانند که در خصوص زندگی فردی و اجتماعی انسان توسط «فقه» قوانین مقررات آن وظایف او مشخص شده است: «فقه تئوری کامل اداره انسان و اجتماع زگهواره تا گور است.»2 وی فقه را هم تئوری زندگی فردی و هم تئوری حکومت و سیاست میدانند، یعنی فقه در مرحله تئوری و طرح پاسخگوی تمام نیازهای بشر است از این جهت کلیه مسائل پیچیده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری که مورد ابتلای بشر است بطور جزئی یا کلی در فقه و کلمات فقهای بزرگ مورد بحث قرار گرفته است و چنانچه در این متون در خصوص برخی از موضوعات، بحثی نشده و حکمی داده نشده است، جهت آن مستحدثه بودن و عدم وجود موضوع در گذشته و «حوادث واقعه» بودنِ آن است امام در منشور برادری ضمن برشمردن مسائل و موضوعات بیشماری میگویند: «همه اینها گوشهای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کردهاند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها، امروز باید برای آن فکری بنمایند.»3 چنانکه در جای دیگر از تغییر موضوعات و در نتیجه تغییر احکام آنها سخن گفته، بویژه از نقش «نگرش حکومتی» در استخراج احکام اجتماعی ـ سیاسی و اینکه یک موضوع واحد چگونه با این نگرش تغییر حکم میدهد سخن میگویند: «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است.4 «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند مسئلهای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است «حکم جدیدی» پیدا کند بدان معنی که با شناختِ دقیقِ روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است و واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی میطلبد»5 مبتلا به واقعیت اجتماعیِ متعلق تصمیمگیری را همراه با شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر آن، با در نظر گرفتن زمان و مکان و جنبهها و قابلیت اجرایی آن مشخص میکند و از طرف دیگر با رجوع به منابع و متون اسلامی و تطبیق دقیق آن حکمشناسی میکند که در این حالت یکی از سه فرض مذکور پیش میآید که در هر صورت تصمیم متناسب با آن را اتخاذ میکند، از این جهت تصمیمگیری سیاسی براساس تکلیفشناسی از حقوق بیخبران از فقه نیست و در مسائلی که نیاز به تصرف در قانون و احکام ثانوی دارد منحصراً در اختیار ولی فقیه است چرا که اولاً بایستی مجتهد در استنباط احکام باشد و ثانیاً چون این تصمیمگیریها دارای بازتابی اجتماعی و سیاسی است و وظایف ولی فقیه استنباط است. امام خمینی(ره) که مروج فرهنگ تکلیف و عمل در ایران اسلامی است و اصل تکلیف به عنوان فرضیه اصلی در تصمیمگیریهای سیاسی اوست بر این باور است که تمام رفتارها، حرکات، سکنات، اقوال، سکوتها، قیام و قعودها و... همگی براساس امر و تکلیف خداوندی شکل میگیرد: «همه اینها برای خداست، خدا فرموده است ما عمل میکنیم. اگر فرموده بود که بروید در [منزلهایتان] در منزلتان بنشینید، آن وقت ما برای خدا میرفتیم منزل مینشستیم، وقتی میفرماید که قتال کنید «قاتلوهم» ما برای خدا، برای اطاعت است.»6 و میگویند پیوسته دنبال این هستیم که: «ببینیم خدا چی فرموده است، چه گفته است؟»7 و در ادامه مطلب مثالهای زیادی در این زمینه میزنند که از آنجائی که خداوند گفته به مستمندان رسیدگی کنید ما هم چنین میکنیم، چون فرمایش اوست که وحدت داشته باشید (واعتصموا بحبل الله) ما هم برای خدا وحدت خواهیم داشت و یا چون امر به دفاع از کشور کرده است، ما دفاع میکنیم و در یک کلام از کوچکترین رفتار تا بزرگترین رفتار سیاسی امام خمینی(ره) همگی حضور امر خدا، فرموده خدا، توصیه خدا، حکم خدا و قانون خدا، مشهود است و این کلمات و واژهها و مشقات آنها به همراه واژههایی همچون «اسلام» «تسلیم» و... بالاترین سطح، و کمیت مقداری گفتار و نوشتار امام در طول مبارزات سیاسی را تشکیل میدهد. و از همین رو، تمام موضعگیریها و تصمیمگیریها، مخالفت ها و مبارزات او با قدرتهای استکباری و عوامل داخلی آنها همگی با نام «خدا» و برای «خدا» و به عنوان «وظیفه» و «تکلیف شرعی» صورت پذیرفته است، مروری به تصمیمات بزرگ امام بهروشنی بیانگر این مسئله است که در کنار تمامی آنها واژههای «تکلیف»، «وظیفه»، «موظف» «مکلف» و... مشهود است به عنوان مثال به تصمیم بزرگ امام در مورد قبول آتش بس در جنگ تحمیلی توجه فرمائید: «ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم، راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است؟! ملت ما تا آن روز که احساس کرد توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود... آن ساعتی که مصلحت بقای انقلاب را قبول قطعنامه دید و گردن نهاد باز به وظیفه خود عمل کرده است آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد.»8 تحقق تکلیف و ارکان سه گانه آن برای موحد، این اصل عمل به تکلیف در تصمیم;گیریها نقش «همه چیز و دیگر هیچ» را بازی میکند یعنی اشتغال خاطر اصلی او و موضوعی که شب و روز و در هر آنی و لحظهای به آن فکر میکند این است که تکلیف خود را شناسایی و با انگیزه ناب خدایی به آن اقدام کند. به بیان دیگر قیام الله کند و انجام تکلیف با قصد و انگیزه الهی یعنی آنچه که برای او اهمیت دارد و کانون توجه او را تشکیل میدهد «حق بودن» است و: «حق بودن به این است که ما همه چیزمان را اسلامی کنیم، عقائدمان، عقاید اسلام باشد، ایمان را در قلبمان تقویت کنیم، اعمالمان را تطبیق بدهیم با اسلام، با قرآن و اخلاقمان را مهذب کنیم، تطبیق بدهیم با اسلام.»9 یعنی حق بودن در همان سه قالب کلی، بینشها، گرایشها و کُنشهاست، و حد نهایی آنچه که خداوند از ما خواسته است تا اینجاست یعنی هرگاه موفق به انجام تکلیف و تطبیق خود با حق شدیم، همان لحظه، لحظه رسیدن به نتیجه و لحظه پیروزی است: «مادامی که در مسیر حق باشیم پیروزیم... حق همیشه پیروز است لکن ما باید فکر این باشیم که مسیرمان مسیر حق باشد... و اگر خدای نخواسته انحرافی پیدا بشود حق پیروز است لکن ما حق نیستیم، قاعده حق پیروز است صحیح است.»10 و این «اصل عمل به تکلیف» و حفظ مکتب از جمله مسائل حیاتی است که هرگز قابل گذشت و مورد معامله و بده بستان نمیتواند قرار گیرد: «از قضایای دیگر انسان میتواند صرفنظر کند از خانهاش بگذرد، از اولادش صرفنظر کند از جهاد دیگر بگذرد لکن از اسلام نمیتواند بگذرد هیچ کس حق ندارد که از اسلام بگذرد.»11 لذا نگرانی موحد و مکلف در عدم انجام تکلیفش است والا چنانچه موفق به ادای تکلیف شود دیگر هیچ جایی برای نگرانی باقی نمیماند، امامw هیچگونه نگرانی از شکست چه در کارهای شخصی و چه کارهای اجتماعی را بیمورد میدانست بلکه نگرانی از عدم انجام تکلیف و نگرانی از خود را مطرح میکرد. و نگرانی از خود تا لحظه انجام تکلیف است. بعد از آن دیگر جای نگرانی نیست. 1. تکلیفشناسی روشن است که باید تکلیف، مکلف شناخته شده باشد تا بتواند آن را به انجم برساند که البته قبلاً اشاره شد در سطح کلان آن تکلیفشناسی وظیفه رهبر و ولی فقیه است که تصمیمات اصولی استراتژیک را از لابلای متون اسلامی بیرون کشیده (که البته این تکلیفشناسی در دو بعد موضوعشناسی (واقعیتشناسی) و حکمشناسی تقسیم میگردد) به هر حال فهم رهبری و استنباط او برای خود و پیروان سیاسی او حجت است ولو آنکه در بعد موضوع و یا در بعد حکم، تطبیق با واقع امر نکند. هِرَم تکلیفشناسی در نازلترین سطح آن به صورت تشخیص و احسان تکلیف و مسئولیت تودهها برای قیام و آگاهی و بلوغ فکری آنها از اوضاع اجتماعی و یا مشارکت آنها در صحنههای سیاسی جلوهگر است بنابراین «تکلیفشناسی» را میتوان معرفت و آگاهی به حکم خدا تعریف کرد که موحد بداند خداوند از او چه خواسته و چه دستور و حکمی در مورد موضوع خاص داده است تا بتوانند امتثال امر کند: «در هر کاری ببینید خدا چه میگوید، آن را انجام دهید»12 عنایت امام به تکلیفشناسی در فرآیند تصمیمگیری اجتماعی عنایتی تام بود به نحوی که مکرر در مواقع حساس ضمن تحلیل گذشته حرکت انقلاب، تأکید داشتند که تکلیف فعلی و تکلیف آینده را بایستی شناخت و بر آن اساس تصمیمگیری و اقدام کرد: «ما گذشته را پشت سر گذاشتیم و بحمدالله موفقیتآمیز بود. به گذشته خیلی نباید نظر کرد، عمده آینده است. تکلیف فعلی ما چیست؟ تکلیف بعد از این و آینده ما؟ فرق نیست بر اینکه ما همه مکلف هستیم به تکلیفهای الهی برای حال و برای آینده»13 و در جای دیگر نیز قریب به همین مضمون میفرمایند که: مهم شناخت وضعیت فعلی و پیشبینی آینده برای تعیین تکالیف حال و آینده است: «مهم این است که ما تکالیف حال و آینده را بدانیم. آنچه گذشته است بحمدالله خوب گذشت لکن آنچه مهم است این است که تکلیف ما در حال چه است و در آینده،»14 چنانکه اشاره شد برای تکلیفشناسی، ابتدا بایستی به شناخت موضوع و واقعیات همت گماشت زیرا متعلق احکام و تصمیمات هستند و در این جهت نیز بین احکام اولیه اسلام و احکام ثانویه تفاوتی نیست زیرا تشخیص موضوع در تشخیص اثباتی و یا سلبی حکم اعم از اولیه و یا ثانویه مؤثر است در تشخیص موضوعاتی که میتوان از کارشناسان و متخصصین متعهد علوم تجربی و علوم انسانی روز از آنها بهره جست و یا بعضاً از عرض متداول جوامع بهره گرفت امام خمینی(ره) ضمن توصیه به نمایندگان مجلس شورای اسلامی میفرمایند: «از کارشناسان متعهد و متدین در تشخیص موضوعات برای احکام ثانویه اسلام نظرخواهی شود که کارها به نحو شایسته انجام گیرد و این نکته نیز لازم است که تذکر داده شود که ردّ احکام ثانویه پس از تشخیص موضوع به وسیله عرف کارشناسی یا ردّ احکام اولیه فرقی ندارد و چون هر دو احکام الله میباشند و نیز احکام ثانویه ربطی به اعمال ولایت فقیه ندارد... و با تشخیص دو سوم مجلس شورای اسلامی که جمعی از علمای اعلام و مجتهدان و متفکران و متعهدان به اسلام هستند در موضوعات عرفیه که تشخیص آن با عرف است، با مشورت از کارشناسان حجت شرعی است که مخالفت با آن بدون حجّت قویتر خلاف طریقه عقلاست چنانچه تغییر احکام اولیه یا شک در موضوع و عدم احراز آن با طریقه عقلا مخالف است.»15 تشخیص موضوع مسئلهای بس مهم در تکلیفشناسی است از این جهت ابهام در تشخیص موضوع، ابهام در تشخیص تکلیف و تصمیم را بدنبال دارد. از هیمن جاست که تکلیفشناسی آنگاه مشکل میشود که موضوع;شناسی و پدیدهشناسی سیاسی مشکل شود به عنوان مثال، امام خمینی(ره) یکی از تکالیف مشکل را، تکلیف در مقابل منافقین دانسته، کار مسلمانان را با آنها بس مشکل ارزیابی کرده، حل مشکل منافقین را از اعظم مشکلات از صدر اسلام تاکنون و عصر حاضر میدانستند ایشان ضمن مقایسه تطبیقی دشمنی محمدرضا شاه و دشمنی منافقین تکلیف خویش و مردم را در قبال شاه آسان و در مقابل منافقین مشکل قلمداد میکردند زیرا موضوع و مطلب شاه روشن بود چون با صراحت حرف و عقیدهاش را بیان میکرد و حال آنکه موضوعیت منافقین مبهم است و این ابهام به حکمشناسی تکلیف در قبال او نیز تسری پیدا میکند: «امروز هم مسلمانها مبتلای به دستهای از منافقین هستند که کار این، کار مسلمانها با این منافقین مشکلتر است با کارشان با محمدرضا، محدرضا ایستاده بود و میزد و میکشت و تکلیف ملت با او معلوم بود ملت میرفت به جنگش، امّا یک دستهای که در ظاهر اظهار اسلام میکنند، در ظاهر برای اسلام دعوت میکنند، در ظاهر حرف اسلام میزنند، قلمهایشان و قدمهایشان برای اسلام است لکن زیر پرده با اسلام مخالفند، مخالفت با اسلام میکنند در زیر پرده با اینها باید چه بکنیم، کار با اینها بسیار مشکل است، حل مسئله منافقین، پیغمبر اکرم(ص) هم نمیتوانست حل بکند، حضرت امیر(ع) هم گرفتار اینها بود و حلّش نمیشد بکنی، حلش مشکل است.»16 2. عمل به تکلیف گام بعدی اقدام و عمل به تکلیف است و از قضا بیشتر آسیبها، نه از ناحیه، اطلاع بر تکلیف بلکه از ناحیه عمل و اقدام است. آیات و روایات وارده در زمینه عمل بدون عمل و عالم بیعمل بسیار است و بویژه عوامل گرایشی و روحیهای مانع تبدیل ایده به عمل میگردند که در بخش دوم، فصل اول مورد بحث قرار گرفت. این اقدام عملی در نظریه تکلیف از اهمیت بسیاری برخوردار است. درست است که مکلف در هر حال تلاش خود را در حصول به نتیجه ادامه میدهد امّا این تلاش بایستی در چارچوب موازین مکتبی (و نه توسل به اهرمهای نامشروع) صورت گیرد لذا تلاش برای حصول به نتیجه، خود تکلیف است و این مسئله موجب ظهور دو بعد ظاهراً متضاد گردیده است یعنی از سویی مأمور به نتیجه نباشیم و در عین حال نیل به نتیجه برای ما تکلیف باشد و از این جهت عدم اهمال و مسامحه و عدم قیام به تکلیف و انجام به نحو احسن و قصور و تقصیر در این راه مورد عقاب و سرزنش قرار گرفته است: «اگر مسامحه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند و رأی ندهند، مسئولیت متوجه خود آنهاست.»17 «ما نشستیم که حق خودش پیش برود، تکلیف خودمان را نتوانستیم ادا بکنیم»18 «ما قصور کردیم در آن و باید جبران بکنیم.»19 «اگر چنانچه ما قصور بکنیم، در این موقع که حساسترین موقعهایی است که بر کشور ما میگذرد تقصیر کاریم «خداوند با شماست به شرط اینکه شما هم به وظیفهتان عمل کنید»21 بنابراین ننشستن و منزوی نبودن، کناره;گیری نکردن، حضور در صحنه داشتن، دخالت کردن و مشارکت فعال داشتن و در یک کلام قیام کردن برای خدا یکی از ارکان مهم تکلیف است، نباید انتظار عمل و اقدام را از دیگری داشت چنانکه با انتظار یاری از دیگران زمان اقدام و عمل و تحقق تکلیف را نبایستی به تأخیر انداخت.22 امام خمینی(ره) در وصیتنامه خویش از ملتهای مسلمان میخواهند که انتظار کمک و یاری از خارج را نداشته باشند و خود به این امر حیاتی یعنی پیاده کردن احکام اسلام، که تحقق بخش آزادی و استقلال آنها است قیام کنند23 و نیز به علماء در مورد دخالت در سیاست و مشارکت سیاسی و مشارکت سیاسی فعّال آنها را تأکید ورزیده، و خواستار وارد شدن آنها در میدان و صحنه سیاسی شدهاند: «علماء مسائل را مطرح کنند ننشینید دیگران برای شما تکلیف معین کنند خودتان تکلیف را معین کنید»24 و در مواقع حساس و مختلف به ملت ایران تذکر عدم توقع انتظار عمل، از دیگری را تکرار میکنند مثلاً در مورد کنترل رفت و آمد منافقین و دستگیری آنها در اوج ترورها و انفجارها میفرمایند: «اگر نشسته ملّت که برای او پاسدارها فقط، کمیتهها فقط، دولت فقط، انجام وظیفه بدهد این اشتباه است، همه افراد الان موظفند به اینکه این مسائل را تعقیب کنند.»25 و در جای دیگر با تعبیر دیگری همین مطلب را میفرمایند: «اگر من بنشینم برای اینکه یکی دیگر کار بکند، شما بنشینید که من کار بکنم من بنشینم شما کار بکنید، نه من کار انجام میدهم نه شما انجام میدهید منتظر نباشید دیگران برای شما کار بکنند.»26 و فراتر از آن امام(ره) نه تنها از مکلفین، میخواهند که در انتظار دیگری عمل را به تأخیر و یا تعطیل نکنند بلکه از آنها میخواهند که به نحو احسن و شایسته هر کس در هر مقامی و مسئولیتی هست کار خود را به خوبی انجام داده، هر شخص، شغل و عمل خود را جدی بگیرد و با این نظریه اصلاح یک مملکت آن هم در یک مقطع زمانی کوتاه، میسر میشود: «تکلیف ما چیست؟ تکلیف هر یک از ما و هر یک از افراد ملت این است که آن کاری را که میکند خوب انجام دهد... تکلیف ما این است که اولاً هر کاری که محول به ماست خوب انجام دهیم، محصلید خوب تحصیل کنید، معلمید خوب تعلیم کنید، استادید خوب استادی کنید، کارگرید خوب کار کنید... اگر یک ملتی یک چنین هوشیاری برایش پیدا شد که هر که، هر شخصی کار خودش را خوب انجام بدهد، یک ملت اصلاح میشود زود هم اصلاح میشود»27 3. انگیزه ناب الهی بُعد سوم نظریه تکلیف که بطور جدی به عنوان یکی از آسیبهای تصمیمات موحد مورد عنایت قرار میگیرد و تقارن با عمل به تکلیف دارد، انگیزه و قصد الهی داشتن در عمل به تکلف است. یعنی صرف شناخت تکلیف و یا حتی عمل به تکلیف، کفایت نمیکند، بلکه روح عمل (انگیزه الهی) نیز بایستی در عمل حضور داشته باشد. مبحث انگیزه که الفاظ دیگری همچون «قصد»، «نیّت»، «خلوص»، «محرک»، «داعی»، «غرض» نیز بیان میگردد، بحث اساسی در تصمیمگیری سیاسی الهی است، زیرا قهراً بر حرکت و رفتار سیاسی انسان یک تصمیم مترتب است و بر آن یک نیت و انگیزه، بدون رعایت اینگونه انگیزهها، تلاشها فاقد ارزش خواهند بود و بقول حضرت امام «ماعندکم» است و «ما عندالله»28 نیست، لذا تنها کارهایی که با انگیزه الهی انجام میگیرد، باقی میماند (و ما عندالله باق) و دارای پاداش و نیز روحیه بخشی و قوّت معنوی دارد، و هر چند که حجم مادی عمل کم باشد امّا چون روح عمل در عمل عامل حضور دارد آن را بالا میبرد و حجیم میکند از منظر امام(ره): «اخلاص به منزله روح عمل است.»29 لذا حجم عمل را نه در ارتباط با حجم مادی عمل بلکه بایستی در ارتباط با حجم معنوی و روح عمل مشاهده کرد، چنانکه در انسان اینگونه است: «همانطوری که انسان به این حجم مادی انسان نیست. این حجم مادی را سایر چیزها هم، حیوانات، بسیاری از حیوانات هم بیشتر این حجم را از انسان دارند، آنکه اسباب امتیاز انسان است از سایر حیوانات، آن جهت معنویت انسان است، آن روح انسان است.»30 در مثالِ «قیام الله» که امام خمینی(ره) در تاریخیترین سند خود مربوط به 15 سال پیش یعنی سال 1363 هـ.ق و 20 سال قبل از 15 خرداد 1342 مطرح کردهاند و پیوسته در بیانات و پیامهای مکرر ایشان این نکته تکرار شده است سه رکن نظریه تکلیف بخوبی مشهود است، قدم اول یقظه و بیداری است31 انسانی که بخواهد تغییری در درون خود و یا در برون ایجاد کند و قیام کند، قدم اول بیداری است، بیداری همان تکلیفشناسی است که وضع خود و اجتماع را دریابد و تکلیف خود را بفهمند که وظیفهاش قیام است. بُعد دیگر نظریه تکلیف در اینجا قیام کردن، یعنی عمل به تکلیف است و بالاخره قسمت سوم اینکه صرف قیام نیز کفایت نمیکند بلکه قیام باید برای خدا باشد: «انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی» یعنی خودتان هستید قیام کیدلله» جمعیت هم که هستید، گروهها هم که هستید باز قیامتان الله» باشد فقط قیام نباشد»32 مسئله انگیزه و خلوص در بیانات و آثار امام خمینی(ره) بسیار مشهود است در مناسبتهای دیگر نیز بدان اشاره میکنند33 چنانکه در کتاب چهل حدیث نیز به این بحث پرداختهاند که این امر در مجموع بیانگر اهتمام تام امام به این مفهوم است، البته در برخورد با اصلاح این انگیزهها بطور ریشهای برخورد کرده، میفرمایند:34 «وقتی قلب الهی شد همه چیز انسان الهی میشود، یعنی حرف که میزند، حرفش هم الهی است، استماع هم که میکند استماعش هم الهی است، راه هم که میرود راه رفتنش هم الهی است.»35 یعنی با اصلاح قلب، انگیزهها نیز اصلاح میگردند چنانکه در ذیل حدیث بیستم از کتاب چهل حدیث اصلاح ملکات و غایات را مؤثر در اصلاح انگیزهها و نیّات میدانند. بدین ترتیب در تئوری تصمیمگیری تکلیفی آسیبپذیری، از سه ناحیه، بایستی جستجو کرد و آن سه نیز مربوط به سه بعد تحقق اصل تکلیف است یعنی آسیب از این است که با انگیزه الهی حرکت نکنیم، و یا از این ناحیه است که تکلیف را در بعد عملی انجام ندهیم و فراتر از آن اینکه تکلیف خود را دقیقاً نشناسیم پس یا به تکلیف عمل نشود و یا اگر هم عمل شود ممکن است اشتباهی در این زمینه صورت پذیرد بنابراین تحقق پذیرفتن تکلیف به سه جزء اساسی مذکور است و آسیب آن نیز از همین سه بُعد است بعد از تحقق تکلیف توسط مکلف در خارج، دیگر، هرچه هست برای مکلف، پیروزی است، آسیبها از خارج نیستند آسیبها از داخل و از درون خود مکلف و از عدم مؤمن بودن او و از عدم انجام تکلیف و تحقق آن در ابعاد سه گانه است، انفعال مکلف از درون و از عمل اوست نه از برون و از دشمن و محیط خارجی دشمن و عملکردهای او عاجزتر از آن است که مکلفِ معتقد به نظریه تکلیف را به موضوع انفعال اندازد. بنابراین در نظریه تکلیف نگرانی از درون و نگرانی از مکلف و از عدم انجام تکلیف است نه شکست ظاهری از دشمن: «نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم نگرانی ما از خودماست، اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده است عمل بکنیم، باکی از این نداریم که شکست بخوریم چه از شرق و چه از غرب چه از داخل و چه از خارج.»36 دقت بیشتر در نظریه تکلیف در جهت تفکیک بیشتر نظریه تکلیف و نیز ملاحظه اثرات نظری و عینی آن ابتدا به ذکر نمونه بارزی از این نظریه در بیان حضرت امامw اقدام کرده و سپس اجزای آن مورد اشاره مستقل قرار میگیرد: «من در پاریس که بودم، بعضی خیر اندیشها میگفتند که نمیشود دیگر، وقتی که نمیشود باید چه کرد، باید یک قدری، گفتم ما تکلیف شرعی داریم عمل میکنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم، برای اینکه آن را ما نمیدانیم قدرتش را هم الان نداریم امّا تکلیف داریم، ما تکلیف شرعی خودمان را عمل میکنیم من اینطور تشخیص دادم که باید ابتکار را بکنیم. اگر پیش بردیم هم به تکلیف شرعی عمل کردهایم، هم رسیدهایم به مقصد. اگر پیش نبردیم، به تکلیف شرعیمان عمل کردهایم نتوانستیم، حضرت امیر هم نتوانست، تکلیف را عمل کرد ولی در مقابلش ایستادند، اصحاب خودش ایستادند در مقابلش، نتوانست، این چیزی نیست، خوب ما به اندازه قدرتمان ما میتوانیم کار بکنیم... وقتی دین خدا را انسان در خطر دید برای خدا باید قیام کند. وقتی احکام اسلام را در خظر دید برای خدا باید قیام کند [1ـ] توانست، عمل کرده به وظیفه و پیش هم برده [2ـ] نتوانست، عمل به وظیفه کرده.»37 1. آخرتنگری اولین مسئلهای که در بطن نظریه تکلیف نهفته است، «آخرتنگری» است که مُلهم از جهانبینی و اعتقادات مکلف است در بخش معارف گفته شد که تصمیمات موحد، لباسی است که تمام هستی مؤمن را میپوشاند هم هستِ دنیایی او را و هم هستِ آخرتی او را، پس اعتقاد به آخرت، تأثیرات عمیقی در تصمیمات او بجا میگذارد و موجب میشود که او در تصمیمگیریها تمام نتیجه را در این جهان نبیند، بلکه اساساً این جهان را جهانِ کار، کشت، زحمت و تلاش دانسته، جهان آخرت را که جهانی است فناناپذیر و جاوید، محل برداشت و نتیجهگیری بداند و البته این نتایج که ما هم اکنون در ساخت روحی، خودمان داریم، همگی آنها معلول اعمال خودماست: «آن جهنمی که به ما میرسد آنیست که از خودمان درست کردهایم، هیچ چیزما نمیبینیم اضافه از آنکه خودمان درست کردهایم (ذلک بما کسب ایدیکم) ما خودمان درست کردیم جهنم.»38 بدین جهت مکلف تمام حرکات و رفتارها و تصمیماتِ سیاسیاش را در جهت دستیابی به اهداف آخرتی و دنیایی دیگر، جستجو میکند و بیان امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه: «ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع بر آن بوده است.»39 رساننده همین مفهوم است که، سخن از نتیجهگیری در جهان دیگر به میان میآورد و نتیجه این جهانی فرع بر نتیجه آن جهانی است، چنانکه عبارت زیر نیز ناظر بر همین معنی است که دستمایه و سرمایه ما آن چیزی است که در جهان دیگر بما میرسد: «وقتی برای اطاعت اوست، نصرت و شکستن هیچ فرقی با هم ندارند، برای اینکه وجههاش همهاش نصرت است. آن چیزی که مربوط به معنویات است مربوط به جهان دیگر است و برای ما، مایه دست است برای ما سرمایه است.»40 برای امام خمینی(ره) که براساس نظریه تکلیف، تصمیمگیری میکنند، آخرت اصل است و دنیا فرع، اهداف آن جهانی،مورد عنایت تام و اهداف این جهانی در پرتو آن قرار میگیرد پس مقاصد الهی و اُخروی هرگز مورد گذشت و معامله قرار نمیگیرد البته این به معنای کم ارزشی و یا بیارزشی مسئولیتهای دنیوی نیست امّا در مقام مقایسه با مسئولیتهای جهان آخرت و در هنگامهای که سائل خداوند تبارک و تعالی باشد عددی محسوب نمیگردد، چنانکه ملاک وجاهت و آبرو نیز وجاهت و آبروی نزد خداوند و آن جهانی است: «ما از این جا خواهیم رفت... باید فکر این را بکنیم که حالا که رفتیم، آنجا از ما پرسیدند که شمایی که وزیر بودید، چه بودید؟ چه کردید؟...» ملّت ازتان میپرسد که شما برای اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آن جا آبرو داشته باشیم.»41 «وقتی بنا شد که همه برای یک مقصد و آن مقصد، مقصد الهی است نه مقصد دنیایی که چون من حالا به آن رسیدم پس ول کنم. مقصد الهی است خدا هست قیامت هست و ما مسئولین، مقصد الهی است، یک مقصد الهی را با این چیزها نمیشود به همش زد»42 چنانکه این مسئله در خصوصیت و بعد دیگر نظریه تکلیف، یعنی احساس مسئولیت مکلف نیز بخوبی عیان است. 2. احساس مسئولیت نکته دومی که از فحوای نظریه تکلیف فهمیده میشود و در بیانات امام تصریح شده است. «احساس مسئولیتی» است که مکلف بر عهده خویش دارد، که تا آن تکلیف، وظیفه را به سامان نرساند، آسوده خاطر نمیگردد، تشویش او تنها در همین نقطه متمرکز شده است که تکلیف را شناخته و به آن عمل نماید تا آن هنگام که در روز جزا مسئول واقع میشود جواب برای آن لحظه آماده داشته، تکلیف خود را اداء کرده باشد: «من دارم تکلیف را از خودم برمیدارم، به گفتن، شما مکلفید که با توجه به همه مصالحی که دارید و میکنید عمل بکنید. من میگویم که این توطئه است برای اسلام.»43 چنانکه در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی نیز همین تعبیر را دارند که «خدایا من تکلیف خود را انجام دادم» و اینها همه بیانگر مسئولیتی است که مکلف در مقابل خداوند خویش احساس میکند: بارالها! من تکلیف فعلی خود را ادا کردم «اللهم قد بلغت» و اگر زنده ماندم تکلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد.»44 و تمام هم و غم و کانون توجه او ادای تکلیف است حتی پیروزی ظاهری بر خصم را مجوز زیر پا گذاشتن تکلیف نمیداند و او در هر حال مکلف به ادای تکلیف است و پیروزی نیز فرع بر این نکته بوده، مسئولیت اصلی او ادای تکلیف و بقیه امور متفرع بر این قضیه میباشد. «... ما مکلف هستیم کوشش کنیم برای اینکه ما به تکلیف خودمان عمل کرده بودیم و پیش خدا مسئولیت نداشتیم»45 و این احساس مسئولیت، در تعابیر امام دیگر نیز آمده است گهگاه آن را معادل تکلیف بکار میبرند یعنی به جای اینکه بگویند «تکلیف دارم»، میفرمودند: «مسئولیت دارم»: «چون امر مهم است و من احتمال میدهم که یک وقت مسئولیتی به من متوجه باشد و من برای اداء وظیفه باز چند کلمه عرض میکنم.»46 از سوی دیگر تعبیر امام(ره) از توجه تکلیف به اقشار مختلف، نیز ناظر بر مسئولیت بیشتر این قشرها میباشد یعنی تکلیف متوجه به هر کس شد، حال براساس قدرت بیشتر، مسئولیت او بیشتر میباشد. «عمده روحانیونند، این قشری که بیشتر از همه تکلیف بر او متوجه هست روحانیون هستند.»47 در جای دیگر نیز بعد از آنکه از اهمیت تهذیب نفس و تکلیف بودن آن سخن گفته و آن را بر همه افراد و مردم تکلیف میدانند امّا ابتدائاً آن را متوجه روحانیون، اندیشمندان، علماء و خبرگان ملت میدانند به جهت اینکه با توجه به قدرت فرهنگی و علمی و با توجه به اینکه خود را در معرض این تکلیف قرار دادهاند تکلیف بیشتر و اولاً متوجه به آنهاست: «این تکلیف ابتدائاً متوجه به اینهاست و همه مردم تکلیف دارند لکن اینها خودشان را در این معرض قرار دادند.» پینوشتها: 1. برای بررسی بیشتر. ر.ک: به دو گفتار، مقاله اجتهاد در اسلام، از استاد مطهری. 2. پیام به روحانیت3/12/67. 3. منشور برادری، 10/8/67. 4. پیام به روحانیت، 3/12/67 به نقل از «انوار تابان ولایت»، ص 145. 5. همان. 6. صحیفه نور، ج 19، ص 130، 1/1/64. 7. همان. 8. پیام به روحانیت در تاریخ 3/12/67 «انوار تابان ولایت»، ص 127. 9. صحیفه نور، ج 9، ص 266، 11/7/58. 10. همان. 11. صحیفه نور، ج 7، ص 78، 21/3/58. 12. همان، ج 17، ص 147، 18/10/61. 13. همان، ج 7، ص 42، 11/3/58. 14. همان، ج 7، ص 191، 23/3/58 و در ص 250 از ج 7 نیز همین مطلب را متذکر میشوند. 15. همان، ج 17، ص 202، 12/11/61. 16. همان، ج 10، ص 286، 24/9/58. - علاوه بر شاهد فوق الذکر، امام خمینی(ره) در ج 15، ص 10، 25/3/60 نیز از این مسئله یعنی مشکل موضوعشناسی دشمن، که مبدل به مشکل تکلیفشناسی در مقابل او میگردد، اشاره میکنند. 17. صحیفه نور، ج 12، ص 6، 22/12/58. 18. همان، ج 17، ص 43، 16/11/59. 19. همان، ج 19، ص 34، 4/6/63. 20. همان، ج 5، ص 205، 3/1/58. 21. همان، ج 9، ص 205، 4/7/58. 22. رابرت دال در کتاب تجزیه و تحلیل جدید علم سیاست، یکی از علل بیحسی و بیتفاوتی سیاسی افراد را انتظار عمل و نتیجه از سوی دیگران میداند. به بیان دیگر وقتی خود ببیند بدون مشارکت او نیز نتیجه مطلوب او حاصل میشود میل به رفتار سیاسی او کاهش مییابد. 23. وصیتنامه سیاسی ـ الهی، بند «ی»، ص 22. 24. صحیفهنور، ج 7، ص 152، 30/3/58. 25. همان، ج 15، ص 64، 13/4/60. 26. همان، ج 10، ص 77، 7/8/58. 27. همان. 28. تفسیر سوره حمد، امام خمینی(ره)، ص 36. 29. صحیفه نور، ج 9، ص 279، 18/7/58. 30. همان، همان صفحه. 31. ر.ک. همان، ص 279. 32. همان، ص 280. 33. همان، ج 19، ص 254و255، 19/9/64. 34. چهل حدیث، امام خمینی(ره)، حدیث بیستم، ص 283. 35. صحیفه نور، ج 8، ص 65، 17/4/58. 36. همان، ج 15، ص 78، 11/5/60. 37. همان، ج 7، ص 38و37، 10/3/58. 38. همان، ج 14، ص 139، 28/12/59. 39. پیام روحانیت، 3/12/67. 40. صحیفه نور، ج 19، ص 130، 1/1/64. 41. همان، ج 19، ص 240، 9/8/64. 42. همان، ج 19، ص 161، 16/2/64. 43. همان، ج 7، ص 38و37، 10/3/58. 44. همان، ج 1، ص 28و27، تاریخ 1341 و در موارد دیگری نیز این تعابیر آمده است، ج 6، ص 255، ج 15، ص 79 و پیام امام در 10/8/67. 45. همان، ج 12، ص 163، 20/3/59. 46. همان، ج 12، ص 5، 22/12/58. 47. همان، ج 19، ص 154، 16/2/64. ابراهیم برزگر ماهنامه فرهنگ پویا-28 ادامه دارد...
94/07/15 - 03:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]
صفحات پیشنهادی
تعیین تکلیف مجلس برای پاداش هیات مدیره بخش دولتی و خصوصی
در صحن علنی مجلس صورت گرفت تعیین تکلیف مجلس برای پاداش هیات مدیره بخش دولتی و خصوصی شناسهٔ خبر 2932257 - دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۲۰ سیاست > مجلس نمایندگان مجلس برای میزان پاداش بخشهای دولتی و خصوصی مقرر کردند پاداش نمیتواند برای هر عضو موظف از معادل یک سال حقوق پایه وی و ببلاتکلیفی دولت در بازار پول/اولویت های سرمایه گذاری معرفی شدند/افزایش قیمت تمام شده آب
در گزیده ای از مهم ترین عناوین روزنامه های اقتصادی11 مهر ماه کشور به مسائل اقتصادی مانند بلاتکلیفی دولت در بازار پول و پرداخته اند به گزارش پرستوها گزیده ای از عنوان رسانه های اقتصادی ۱۱مهر ۹۴ به شرح زیر است تلاش انگلیس برای امضای قراردادهای جدید نفتی با ایران ابرار اقتصادی- ابه مناسبت سالگرد رحلت آخوند خراسانی - بخش اول حاکمیت سیاسی فقیهان از دیدگاه آخوند خراسانی
به مناسبت سالگرد رحلت آخوند خراسانی - بخش اولحاکمیت سیاسی فقیهان از دیدگاه آخوند خراسانیعملکرد آخوند خراسانی در نهضت مشروطه میتواند بهعنوان مؤیدی بر مشروعیت تصرفات فقها در حوزة عمومی و سیاسی باشد او در مراحل گوناگون مشروطه با عمل خود برای خود و هممسلکانش حقّ دخالت در امور مختتصمیم مجلس برای تعیین تکلیف نسبت سود خالص سال مالی شرکت ها |اخبار ایران و جهان
تصمیم مجلس برای تعیین تکلیف نسبت سود خالص سال مالی شرکت ها کد خبر ۵۳۶۷۴۷ تاریخ انتشار ۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۰۷ - 05 October 2015 نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت سود خالص سال مالی شرکت های سهامی خاص و عام را تعیین کردند به گزارش خانه ملت نمایندگان در نشست علنی امروز دوشنبه 13 مهرم۹۲۰ رای تکلیف فینالیست «خندوانه» را روشن کرد / پست های ژوله و مسعودی پس از پایان رای گیری
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین امیرمهدی ژوله با اختلاف ۹۲۰ رای علی مسعودی را از دور مسابقات خارج کرد و به فینال رقابت خنداننده برتر رسید این نویسنده پس از پیروزی در اینستاگرام نوشت خدا را شکر دست تک تک شما را می بوسم خوشحالم که این مسابقات باعث شد رفیق نازنینی مثل علی مشدی پید920 رای تکلیف فینالیست «خندوانه» را روشن کرد / پستهای ژوله و مسعودی پس از پایان رای گیری
920 رای تکلیف فینالیست خندوانه را روشن کرد پستهای ژوله و مسعودی پس از پایان رای گیری فرهنگ > تلویزیون - رقابت نزدیک علی مسعودی و امیر مهدی ژوله با برتری ژوله به پایان رسید به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین امیرمهدی ژوله با اختلاف 920 رای علی مسعودی را از دور مسابقاتتکلیف همراهی با تیم ملی امشب مشخص میشود چرا جهانبخش دیشب آلکمار را همراهی نکرد؟
تکلیف همراهی با تیم ملی امشب مشخص میشودچرا جهانبخش دیشب آلکمار را همراهی نکرد مهاجم تیم ملی ایران شب گذشته به خاطر پیشگیری از مصدومیت تیمش را در لیگ هلند همراهی نکرد به گزارش خبرگزاری فارس علیرضا جهانبخش مهاجم تیم ملی ایران شب گذشته به خاطر پیشگیری از مصدومیت تیمش آلکمار را دتکلیف این زمانی و نتیجه فرازمانی در سیره سیاسی علمای معاصر
تکلیف این زمانی و نتیجه فرازمانی در سیره سیاسی علمای معاصرمیتوان جریانهای معاصر را بهطور کلّی به دو دسته تقسیم کرد 1 دستهای که نگاهی آیندهنگر نسبت به تحولات پیرامون خود دارند و 2 دستهای که تنها به نتایج سریعالوصول میاندیشند نتایج حاصل از یک اقدام میتواند این زمانیشهردار ایلام در گفتوگوی مشروح با فارس تأکید کرد لزوم تعیین تکلیف نیروهای شهرداری ایلام / ایجاد سامانه 137 برا
شهردار ایلام در گفتوگوی مشروح با فارس تأکید کردلزوم تعیین تکلیف نیروهای شهرداری ایلام ایجاد سامانه 137 برای اولین بار در استانشهردار ایلام بر لزوم تعیین تکلیف نیروهای شهرداری ایلام تأکید کرد و گفت ایجاد سامانه 137 برای اولین بار در استان ایلام در شهرداری اجرایی شده و سازوکاربخش اول گزارش برجام یکشنبه آتی در صحن قرائت می شود/بخش دوم گزارش برجام به عنوان سند ماندگار مجلس تقدیم کشور می
خبرگزاری میزان- رئیس کمیسیون ویژه برجام مجلس از قرائت بخش اول گزارش برجام در جلسه صحن یکشنبه آتی مجلس خبر داد و گفت بخش دوم این گزارش با پیوست اسناد به صورت یک سند ماندگار در مجلس تقدیم ملت می شود علیرضا زاکانی رئیس کمیسیون ویژه برجام مجلس در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی میزان-
گوناگون
پربازدیدترینها