تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833166793
معماري مدرن بر ما تحميل شده است
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: معماري مدرن بر ما تحميل شده است
معماري سنتي ايران خاصه بعد از ظهور اسلام، مبتني بر اصول و مباني تفكرات ديني شكل گرفت.
اما در دو سده اخير و با تهاجم انديشه مدرن، وجوه آن بر همه ابعاد زندگي از جمله ساختارهاي معماري تأثير گذاشت. تفاوتهاي اين دو سبك معماري و خاستگاه اين تفاوت در ايدئولوژي مدرن و انديشه اسلامي را در گفتوگو با عطاءالله بيگدلي بررسي نموديم. دكتر بيگدلي استاد دانشگاه و مدير گروه حقوق و سياست مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق (ع) است. معماري چه نقشي در شكلگيري و تغيير هويت افراد يك جامعه دارد؟ من معمولاً براي تبيين اين مسئله از سه گانه تفكر، فرهنگ و تمدن استفاده ميكنم. ساحتي كه وضعيت ايماني، اعتقادي و رويكرد كلي ما را نسبت به وجود تبيين ميكند. اين همان ساحت تفكر در ماست. اگر اين وضعيت منجر به انجام عملي بشود يعني ما با جوارح خود عملي را انجام دهيم، آرام آرام موجب به وجود آمدن ساحت فرهنگ ميشود و در نهايت اگر براي تسهيل اين عمل، ساختارهاي اجتماعي وضع كنيم يا اينكه محسوسات و كالبدهاي عيني بسازيم در حقيقت شروع به تمدنسازي كردهايم. به عنوان مثال اينكه بنده اعتقاد دارم خداوند وجود دارد و شايسته كرنش است و اين مبناي تفكر من است. اگر براساس اين تفكر و اعتقاد، نماز بخوانم، فرهنگ من شكل گرفته است و اگر براي نماز خواندن خود، مسجدي كه ملموس و عيني هست را بسازم تمدن خود را شكل دادهام. نكته مهم اين است كه چه رابطهاي بين تفكر، فرهنگ، تمدن و ساختارهاي تمدني ما كه معماري، شهرسازي و كالبدهايي كه ما طراحي ميكنيم يكي از مهمترين شئون آن است، وجود دارد؟ به نظر ميرسد كه يك نسبت رفت و برگشتي در اين رابطه وجود دارد. همانگونه كه تفكر موجب ايجاد فرهنگ ميشود و عمل و نيز فرهنگ موجب ايجاد تمدن ميشود از آن طرف هم تمدن و ساختارها و كالبدهاي آن بر روي فرهنگ و وضع تفكر تأثيرگذار است يعني ما با يك وضعيت دوسويه در اين رابطه مواجه هستيم. البته تبيين مكانيزم، ساختار و فرآيند اين تأثير و تاثّرها قدري مشكل است و به همين راحتي نميتوان بيان كرد كه چگونه اين اتفاق ميافتد ولي تقريباً ميتوان با يقين گفت كه اين اتفاق ميافتد به خصوص اينكه ما زماني كه به دنيا ميآييم، در واقعيت زندگي خود ابتدا به ساكن با ساختارها، پوستهها و كالبدهاي تمدني مواجه ميشويم و به دنبال اين ساختار تمدني است كه فرهنگي را ميپذيريم و سر انجام به وجه تفكري آن ميرسيم و چون انسانها غالباً ابتدا در ساختارهاي تمدني تربيت ميشوند، با اين نمادها و ظهور و بروز اين وضعيتهاي فرهنگي و تفكري كه پدران آنها به وجود آوردند مواجه ميشوند. عدهاي معتقدند معماري نمود احساسات بشري است و لذا آن را صرفاً هنر تجليكننده احساس ميدانند. بر خلاف اين ديدگاه عدهاي آن را به فلسفه نزديك و ماحصل انديشههاي بشري به حساب ميآورند. نظر شما در اين رابطه چيست؟ زماني كه انسانها دست به ساختن چيزي ميزنند، ديدي كلنگر دارند، به اين معنا كه مبتني بر تمام وجودشان اين كار را انجام ميدهند دقيقاً به همين دليل است كه به طور بنيادي چنين تقسيمبنديهايي كه آيا اين حركت «عقلاني» است يا «احساسي» صحيح نيست. اين يك تقسيمبندي انتزاعي و غيرواقعي است، زماني كه شما قصد انجام كاري داريد از تمام آن چيزهايي كه از آن بهرهمند هستيد را به ميان ميآوريد و با تمام وجود خود دست به اين كار ميزنيد. البته ممكن است قسمتهايي از وجود شما رنگ و بوي بيشتري از عقلانيت برده باشد يا اينكه قسمتهاي ديگري از بعد عاطفي بيشتري برخوردار باشد، يا حتي قسمتهاي ديگري رنگ و بوي شهواني داشته باشد. اصولاً انسانها و هر آنچه كه به انسانها بستگي دارد از پيچيدگيهاي زيادي برخوردار هستند و همه محصولاتي كه به وسيله انسان ساخته ميشوند محصول اين كليت هستند. معماري هم از اين قاعده مستثني نيست. ريشههاي شكلگيري معماري اسلامي و معماري مدرن چه مباني و اصولي است؟ به عبارت ديگر چه تفكري موجب به وجود آمدن اين نوع معماريها شده است؟ يكي از نكات جالب توجه كه در مقايسه بين تمدن مدرن و تمدن اسلامي مورد توجه است طراحي شهرها و معماري آن است و به وضوح اين دو تمدن، اين دو شهر، اين دو معماري و اين دو خانه از اساس باهم تفاوت دارند، قطعاً تفاوتهاي ظاهري بين اينها از تفاوتهاي تفكري و ريشهاي آنها ناشي ميشود. بگذاريد با دو مثال اين موضوع را براي شما قدري باز كنم. مورد اول به طراحي خانههاي ما برميگردد. معماري خانههاي ما در گذشته كه برگرفته از معماري سنتي و مذهبي ما بود از طراحي پيچيدهاي برخوردار بود. طراحياي كه عمدتاً درونگرا و همراه با حوض و درخت بود. خانههايي دو يا سه طبقه كه داراي اندروني و بيروني بود. در اين خانهها امكان كوچ كردن عمودي و افقي نيز وجود داشت. شما دو يا سه طبقه خانه داشتيد و ميتوانستيد در هواي گرم تابستانها به ضلع جنوبي كه پشت به آفتاب بوده يا زير زمين برويد. شبهاي آن را در پشت بام بخوابيد. يا اينكه در فصل زمستان به ضلع شمالي خانه برويد. اين خانهها مرتفع هم نبوده است چون زمين را حفر ميكردند و از زير زمين به خوبي استفاده ميكردند به اندازه خانههاي يك طبقه ما بوده است. طراحي اين خانهها مبتني بر انديشه و تفكر و نگاهي خاص بر جهان و مبتني بر عالم و تفكري بوده است. تفكري كه اهميت حيا، جايگاه زنان و رعايت محرم و نامحرم را در خانوادههاي ما نشان ميداده است. در نگاه ديني ما مرتفعسازي مطلوب نيست چون همواره يك نوع طاغوتيت و يك نوع سركشي را به اذهان متبادر ميكرده است. ارتباط انسانها با طبيعت، با آب و اينكه حداقل ميزاني از منابع طبيعي را استفاده كنند. همه اينها موجب شده بود تا ما خانههايي را كه در معماري سنتي خود داشتهايم طراحي كنيم و بسازيم. اما خانههاي مدرن با ايده رفاه و بهشت زميني به وجود آمده است و نگاهي فردگرايانه در آن بسيار مهم بوده است؛ در اين معماري بلند مرتبهسازي بسيار مهم قلمداد شده است چوننشان دهنده قدرت انسان و امكان استيلاي آن بر طبيعت است. در اين خانهها از حيا خبري نيست، خانههايي باز و يكپارچه و غالباً اوپن هستند. مقتضيات آپارتماننشيني و به وجود آمدن شهرهاي جديد و نامعقول موجب شده است كه به صورت تدريجي خانهها از حالت خانه بودن به خوابگاه بودن و لانه بودن تغيير شكل بدهند. امروزه در بسياري از كشورهاي جهان سوم و خصوصاً در شهرهاي شبهسنتي و شبهمدرن مانند پكن، كاراكاس، برازيليا و حتي تهران، خانهاي وجود ندارد. به اغلب خانههايي را كه در اين شهرها وجود دارند نميتوان عنوان خانه اطلاق كرد و در واقع لانههايي هستند كه مردم از سرما و گرما به آن پناه ميبرند. مثال دوم مربوط به كالبد شهر است؛ به اين صورت كه اكثريت شهرهاي اسلامي به صورت دايرهوار و گرد يك حرم ساخته ميشدند و اين نشاندهنده جود ذات و ماهيت و مركزيت و حقيقت در اين شهرها بوده است. يعني حقيقتي وجود دارد كه شهر بايد دور آن شكل بگيرد. اما در شهرهاي جديد مثل نيويورك كه در قرن نوزدهم و با تفكر خاصي طراحي و ساخته شده است مشاهده ميكنيد كه غالباً شكلي شطرنجي دارند، اين شهرها فاقد مركزيت هستند به اين خاطر كه سعي ميكنند همه افراد به صورت مساوي در شهر تقسيم شوند و هيچكس برترياي بر ديگري نداشته باشد. البته در بعضي از شهرهاي مدرن هم مركزيت وجود دارد. نمونه اين شهرها لاس وگاس است. ولي مركزيت شهرسازي در اين شهرها بر مبناي شهوانيت است و تأكيد بر بعد نفساني انسان موجب ساخته شدن اين شهرها شده است. اما در تمدن اسلامي ( و نه تمدن ايراني، چراكه معماري و شهرسازي در ايران معاصر را نه ميتوان تمدن اسلامي ناميد و نه تمدن غربي. بلكه از هر دوي اينها چيزهايي را وام گرفته است. شهرسازي در ايران معاصر وضعيتي مغشوش و مبهم دارد.) آن محوريتي كه خدا، مسجد و حرم است. كار كردها و ويژگيهاي متفاوتي در مقايسه با معماري مدرن دارد. جهان مدرن، يك جهان تخت است و در آن نگاه ولايتمدار وجود ندارد و حقيقتي در ميان نيست و به همين دليل بيشتر اين شهرها شطرنجي هستند تا بالا و پايين و مركزيت را از بين ببرند. اين دو مثال نمونههايي است كه ميتواند نشاندهنده تأثيرات تفكر بر معماري و شهرسازي باشد. دليل پذيرش معماري به سبك مدرن در كشور ما و به كار بسته شدن آن در اين مقياس وسيع چه بوده است؟ البته ما معماري مدرن را به كار نبستيم، بلكه اين معماري بر ما تحميل شده است و ما آن را به ناچار پذيرفتهايم. بعد از اينكه حدود 60 يا 70 سال پيش فرهنگ مدرنيزاسيون به طور جدي در كشور ما اعمال شد، به طور تدريجي معماري خاص خود را با خود آورد كه معلول طبيعي اين وضعيت زندگي وارداتي بوده است كه همچنان نيز ادامه دارد. تمدن تأثيرات مهمي بر فرهنگ ميگذارد يعني سيستمها و نظامهايي كه شما ميسازيد بر روي زندگي، نوع تفكر و شرايط حيات شما بسيار تأثيرگذار است به همين دليل است كه خيلي از معضلاتي كه امروزه ما با آن روبهرو هستيم به خاطر طراحي شهري وارداتي يا فقدان طراحي شهري اصيل است. ما در ساخت خانهها و شهرهاي خود فكر طراحي نداشتهايم؛ بلكه قالبي وارداتي اخذ كرديم و با مجموعهاي از تغييرات جزئي مانند جابجا كردن ديوارهاي اتاق شروع به ساخت و ساز كرديم. در حال حاضر معمارهاي ما خانهاي طراحي نميكنند يعني اصلاً امكان چنين كاري را ندارند. زماني كه وضعيت زندگي در تهران به گونهاي است كه تقريباً نصفي از جمعيت ما در خانههاي 50، 60 متري سكونت دارند، دست معماران براي طراحي كاملاً بسته ميشود. ما در حال حاضر در شرايط طراحي اسلامي نيستيم و به شدت از آن مرحله ايدهآل فاصله داريم؛ يعني جايي كه معمارهاي ما امكان طراحي پيدا كنند. امروزه شهر ما به صورتي لجامگسيخته و بر اساس قواعد سرمايهداري درآمده است و اصولاً از طراحي و فكر در آن خبري نيست و عقلانيتي در آن به چشم نميخورد. زماني كه معماري شهري بر اساس قواعد سرمايهداري و مبتني بر سود و منفعت باشد ديگر نميتوان از انسانهايي كه در اين فضا زندگي ميكنند انتظار داشت كه به صورت ديگري باشند، مطمئناً اين معماري و ساختار شهري بر نگرش افراد و فرهنگ آنها نيز تأثير منفي ميگذارد. انسانهايي كه در چنين شهري هستند، دنياپرست ميشوند و به چنين وضعيتي دچار ميشوند. ويژگيهاي اصلي متمايزكننده بين معماري اسلامي و معماري مدرن چيست؟ اولين تفاوت در مصالحي است كه در معماري و شهرسازي اسلامي استفاده ميشود، اين مصالح بازگشتپذيري راحتي در طبيعت دارد. بر خلاف مصالحي كه در معماري مدرن استفاده ميشود و به دليل نگاه استيلاگر انسان مدرن به طبيعت، تقريباً برگشتناپذير است. در صورتي كه نگاه انسان در تمدن اسلامي به طبيعت، نگاهي همدلانه است و مطابق بر بستر زيستي متفاوت، طريقه ساخت خانه نيز تغيير ميكند. به همين دليل است كه در يزد از خشت و گل، در همدان از سنگ يا در مناطق شمالي از چوب و گياهان براي ساخت بنا استفاده ميشده است. اما در تمدن مدرن اين گونه نيست و صرفنظر از اينكه در چه منطقهاي هستند، با آهن و سيمان و آجر خانه ميسازند. اگر با اين مواد در شمال كشور بنايي را بسازيم و بعد از چند سال بخواهيم آن را تخريب كنيم، نميدانيم كه نخالههاي ساختماني آن را چه كار كنيم و همين باعث به هم ريخته شدن شكل طبيعت آنجا ميشود. دومين نكتهاي كه قبلاً نيز عرض كردهام اين است كه در نگاه ديني بلندمرتبهسازي مذموم است و نشاندهنده طغيان و سركشي و استيلاي او بر طبيعت است اما در نگاه غربي به معناي موفقيت و غلبه بر طبيعت است. مورد سوم در شهرسازيهاي اسلامي، كوچههاي باريك و تنگ و محلهمحور بودن و قبيلهمحور بودن در آنهاست. يعني شما آرام آرام از يك وضعيت عمومي به كوچههاي باريكتر نيمه خصوصي و در نهايت به بن بستهاي باريك خصوصي ميرسيد كه اين نشان دهنده زندگي يك طايفه و فاميل در آن محله است. اين خود اولاً اهميت صله رحم در نگاه اسلامي را نشان ميدهد كه سعي ميشده اقوام در كنار هم زندگي كنند و ثانياً ناظر به اهميت شهر بوده زيرا مسلمانان همواره در معرض تعارضات خارجي بودند و ثالثاً زيرا اين شهرها غالباً در مناطق گرم و خشك بودند، كوچههاي بدين شكل اين امكان را ميدادند كه بتوان در سايه بيشتر تردد كرد و از ميزان آسيب بادهاي بياباني كاست. در وضعيت مدرن خيابانها معمولاً پهن هستند و هيچ ملاحظهاي براي زندگي خانوادگي در آن نشده است و علاوه بر آن مشكلات زيستي زيادي ايجاد كرده است مثلاً در تهران شما معمولاً در زير نور آفتاب بايد راه برويد. تفاوت بعدي اين است كه ما در شهراسلامي با آب مأنوس بودهايم زيرا از آب براي تكاليف ديني استفاده ميكرديم به همين خاطر حوضها و قناتهاي زيادي در شهرها وجود داشت. آبي كه در حوض خانهها، مساجد و حرمها قرار داشت داراي كاركردي واقعي بوده است؛ در صورتي كه در شهرهاي مدرن آب يا حضور ندارد يا اينكه به صورت تشريفاتي در پاركها حضور دارد كه كارآيي چنداني ندارد. نكته بعدي كوچك بودن شهرها در تمدن اسلامي است به اين گونه كه شهرها كم جمعيت با قطر پنج يا شش كيلومتري بوده است. اما در شهرهاي بزرگ به دليل اينكه انسانها به صورت نامعقول جمع شدهاند قطر زيادي دارند. در حال حاضر با اضافه شدن منطقه 22 به تهران، پيشبيني ميشود جمعيتي 15 ميليوني تا پنج سال ديگر در تهران زندگي خواهند كرد. همين باعث ايجاد زيست ناهمگون ميشود. فكر كنيد حتي براي فراهم كردن آب براي اين جمعيت دردسرهاي زيادي به وجود ميآيد. تفاوت بعدي در ارتباط با طبيعت در اين دو نوع شهر است به گونهاي كه در شهرهاي اسلامي همواره با طبيعت و حيوانات همزيستي مسالمتآميز وجود داشته است. حيوانات در خانهها زندگي ميكنند و توصيه اسلامي است كه در خانه حيواناتي نگهداري شود. در بيشتر اين خانهها درخت و باغچه وجود دارد. اين همان خانههايي بوده است كه ما و پدرانمان در قم و كاشان و تهران و ديگر شهرها ديدهايم. اما در نگاه مدرن امكان همزيستي با حيوانات مهيا نيست، نميتوانيد درخت بكاريد چون فضاي كمي در اختيار شماست. درختهاي شما محصور در پاركها شده است. آيا در شرايط كنوني و با اين جمعيت و اين حجم از ساختارهاي معماري مدرن موجود در شهرها ميتوان معماري سنتي و اسلامي را احيا كرد؟ وضعيتي كه ما در آن گرفتار شدهايم ارتباطي به جمعيت ندارد. يعني اصل جمعيت منجر به ساخته شدن شهرهاي مدرن نشده است بلكه تجميع نامعقول جمعيت موجب اين شرايط شده است. تقريباً با وقوع انقلاب صنعتي، شهرهاي مدرن ايجاد شده است و بسياري از اين شهرها از مراكز صنعتي قرون 18 و 19 به شمار ميروند. بسياري از آنها در كنار كارخانهها و بر اساس مصرف و مصرفگرايي شكل گرفتهاند و چون اقتضاي اين شهرها تراكم بيش از حد است گاهاً در آن جمعيتهاي 10 تا 20 ميليوني زندگي ميكنند. در اين نوع زندگي و اين نوع از چينش جمعيت، هيچگونه امكاني براي برگشت به يك معماري سالم و برگشت به طبيعت نيست. در ايران 100 تا 150 ميليون نفر به راحتي ميتوانند زندگي كنند اما نه با اين چينش و نه با اين آيش سرزميني. ما بايد دوباره به فلات ايران و به كوهپايههاي زاگرس و البرز برگرديم و شهرهاي جديدي ايجاد كنيم، شهرهايي كه يك يا حداكثر دو ميليون نفر جمعيت داشته باشند. شهري كه بيش از اين تعداد را در خود جاي دهد به ناچار شما را به سمت يك زندگي غيرطبيعي، پرتراكم، چگال و پرترافيك و كثيف ميبرد. در چنين شهرهايي هست كه غذاها صنعتي و زندگي ماشيني است. شهر نبايد بيش از دو ميليون جمعيت داشته باشد، اين دو ميليوني هم كه عرض ميكنم ميزان حداكثري است و مربوط به موارد استثنايي مثل شهر تهران است. شما الان مشاهده ميكنيد كه جمعيت تهران در روزهايي به حدود 12 ميليون نفر هم ميرسد. زماني كه اين حجم از جمعيت در شهري زندگي كنند محصول طبيعي آن ورود به اقتضائات زندگي در چنين شهرهايي است، شما ناچار ميشويد كه مترو احداث كنيد كه مشكلاتي را به دنبالش ميآورد، خطوط حمل و نقل را گسترش بدهيد، بزرگراه بسازيد كه خود باعث بيهويتي محلهها ميشود. همه اين مشكلات ناشي از جمعيت نامتوازن است. كارشناسيها نشان ميدهد كه ايران ظرفيت جمعيت صد ميليوني را دارد اما اين دليل نميشود كه اين جمعيت در 10 شهر 10 ميليوني زندگي كنند تا موجبات نابودي محيطزيست و منابع طبيعي را فراهم كنند؛ بلكه بايد تغييراتي در آمايش سرزميني صورت بگيرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]
صفحات پیشنهادی
عجایب 10 گانه معماری مدرن +عکس
عجایب 10 گانه معماری مدرن عکس معماری سنتی با کمک علم فیزیک و ریاضی پیشرفتهای زیادی را به خود دید تا جایی که ساختمانهایی در دنیا ساخته میشود که بشر هرگز فکرش را هم نمیکرد به گزارش نامه نيوز ساخت بناهای عظیمالجثه در دوران باستان هنوز برای بشر سوال برانگیز است اما بناهای ممعماري پيام اخلاقي و معنوي دارد
معماري پيام اخلاقي و معنوي دارد وقتي ما از معماري اسلامي يا شهرسازي اسلامي سخن ميگوييم بايد به ابعاد اخلاقي و حقوقي در معماري و شهرسازي و مديريت توجه كنيم در باب اين بعد ممكن است عدهاي بگويند نوع معماري مگر پيام اخلاقي و معنوي هم دارد بله حتماً دارد مجسمههايي كه در يك شهر نهماندیشی «شهرسازی و معماری در شهر مهدوی» برگزار میشود
در حوزه هنری هماندیشی شهرسازی و معماری در شهر مهدوی برگزار میشود شناسهٔ خبر 2888932 - پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۳۸ دین و اندیشه > اندیشکده ها دومین نشست از سلسله نشستهای هماندیشی شهرسازی و معماری در شهر مهدوی ساعت ۱۴ روز یکشنبه اول شهریورماه نود و چهار در سالن سلمانمیرکاظمی: حکم کرسنت علیه ایران صادر شده و باید قرار داد اجرا شود / نقش ترکان و دروغ یک روزنامه در تغییر رای دا
به گزارش آناج به نقل ازرمز عبور رأی اعتماد مجلس اصولگرا به بیژن زنگنه از آن اتفاقات تاریخی بود که حتی خوشبین ترین حامیان دولت هم انتظارش را نمی کشیدند اتفاقی که با همراهی برخی بزرگان مجلس صورت گرفت و نتیجه اش را هم این روزها باید در محکومیت ایران در دادگاه لاهه بر سر پرونده کرسمعماری شهر ارومیه از الگوهای ایرانی اسلامی فاصله گرفته
جوان پرس مدرسدانشکده شهید قاضی طباطبایی ارومیه گفت معماری ایرانی اسلامی در شهرارومیه مغفول مانده است عوضعلی الوفی در گفت و گو با ایسنا افزود معماری شهر ارومیه از الگو های ایرانی اسلامی فاصله گرفته و معماری غربی جایگزین معماری ایرانی اسلامی شده است وی گفت نداشتن دانش و مهارگیلان از مدرنترین جایگاههای CNG برخوردارست
مدیر شرکت پخش فرآوردههای نفتی استان گیلان از مدرنترین جایگاههای CNG برخوردارست مدیر شرکت پخش فرآوردههای نفتی منطقه گیلان با بیان اینکه این استان از مدرنترین جایگاههای CNG برخوردار است گفت مدرنترین پمپ بنزین گیلان نیز هفته دولت به بهرهبرداری میرسد به گزارش ایلنا از رشتتاکتیکهایمان را بر شیلیهاییها تحمیل کردیم/آنها اجازه قدرت نمایی نداشتند
وکیلی تاکتیکهایمان را بر شیلیهاییها تحمیل کردیم آنها اجازه قدرت نمایی نداشتند سرمربی تیم ملی کشورمان پس از دیدار پیروزی سه بر صفر ایران مقابل شیلی گفت تمرکزمان روی سرویس جواب داد به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی فدراسیون والیبال محمد وکیلی سرمربی تیم ملی والیبال نوجوانپیروزی در جنگ تحمیلی را مدیون ملت هستیم
مشاورعالی فرمانده کل ارتش پیروزی در جنگ تحمیلی را مدیون ملت هستیم شناسهٔ خبر 2885012 - یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۳ ۳۹ سیاست > امنیتی و دفاعی امیر خرم طوسی بیان اینکه پیروزی در جنگ تحمیلی را مدیون ملت هستیم گفت هیچ کس نمی تواند ادعا کند که جنگ سهم شخص خاصی است زیرا همه با جنگنظام سلطه از هر ابزاری برای تحمیل اراده خود بر کشورها استفاده می کند
دبیر شورای مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی نظام سلطه از هر ابزاری برای تحمیل اراده خود بر کشورها استفاده می کند مراغه - ایرنا - دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی گفت نظام سلطه هیچ محدودیتی برای تحمیل اراده خود بر کشورهای مورد هدف ندارد و از هر ابزاری چه نتحمیل تلفات سنگین به نظامیان سعودی
"خیبرآنلاین" - نیروهای یمنی در ادامه حملات موشکی خود به مواضع نظامی عربستان در پاسخ به تجاوزات هوایی عربستان پایگاه های نظامی الخوبه و الردیف را بار دیگر هدف قرار دادند که در پی آن چندین سرباز سعودی کشته شدند به گزارش فارس منابع میدانی یمن اعلام کردند که نیروهای ارتش-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها