واضح آرشیو وب فارسی:دکتر سلام:
گاهی اوقات نیز مردان در معرض خشونت های خانگی توسط همسرانشان قرار می گیرند که در این مطلب به بررسی روانشناختی این موضوع می پردازیم. کتک خوردن مردان موضوعی که هر از چندگاهی صدایش از خانهها و کوچهها و محلهها به رسانهها و جامعهی بزرگتر میرسد،پدیدهای به نام خشونت است. صدایی که از بین هزاران موضوع ریشه دوانده شده، سرانجام پایش به مراجع قضایی باز میشود تا چند و چون آن ابهام خارج شود. وقتی پا به یکی از همین مراجع قانونی بگذاریم، گذشته از ماجراهای رنگارنگ و تلخ، که به گرمای کانون خانواده چمبره زده، چشمهای ورم کرده و دست شکستگی، روایت دیگری دارد. این موضوع را ۴۵ هزار و ۵۵۵ مراجعه به پزشکی قانونی که در سال گذشته خشونت قرار گرفتهاند اثبات میکند. البته ناگفته نماند که آمار دقیقتر، بسیار بیشتر از آن جیزی است که، ثبت میشود. قبحها و ترس از مطرح شدن آن تکرار دفعات خشونت، بسیاری از پروندهها را برای همیشه در کنج خانهها نگه میدارد.
*دنیای پست مدرن گریبان مردان را هم گرفت هروقت اسم همسر آزاری به گوش میرسید، فوری زنی تصور میشد که، با چشمی کبود و خونبار، به همراه فرزندش و یا فرزندانش، در حالی که، طاقتش به طاق رسیده بود، روانهی دادگاهها میشد. تصویری که برای فمینیست ها خوش آمد. همسرآزاری به معنای خشونت مرد علیه زن، واژهای است که، ردپایش در میان همه جوامع و در تاریخ وجود داشته که البته گویا روشنفکری و علم و دانش هنوز نتوانسته بسیاری از جوامع را از این خواب بیدار کند و طبیعی است که، هروقت اسم همسرآزاری به گوش میرسد، فوری تصویر زنی با چشم کبود و خونبار تصور میشود که، وقتی طاقتش به طاق میرسد، به دنبال احقاق حقوق خود، روانه دادگاهها میشود. اما، گاهی از بین آمارها، اعدادی بیرون میآیند که، بسیار قابل تامل است. این موضوع در مورد خشونت هم مصداق پیدا کرده و اینبار مردان را در جایگاه شاکی قرار دادهاست. آری ؛ هزار و 384 مردی که، ۷ ماهه نخست سال گذشته در پزشکی قانونی برای آزارهای همسرشان پرونده باز کردند گویای این مدعا و شاید بتوان گفت دستپخت عصر پست مدرنیسم است، عصری که، الگوهای فمینیستی در آن جا ورم کردهاست.
زمانی که فمینستها برای احقاق حقوق از دست رفته زمان شروع نظریهپردازی کردند و آن قدر جلو رفتند که، گاهی خود در این کلمهها و جملههای قلمبه سلمبهشان غرق شدند! زمانی که، همه چیز و همه وظایف درهم شد تا زن و مرد مساوی باشند، طبیعی است که مردان هم چون زنان قربانی خشونت همسران خود قرار بگیرند. اما، شاید سوال پیش آید که چطور یک زن میتواند یک مرد را که بیشتر از او قدرت جسمانی دارد، مورد آزار قرار دهد.
باید گفت آنچه در خصوص همسرآزاری مرد علیه زن صورت میگیرد بیشتر جنبه جسمانی دارد اما مردان هم علاوه بر اینکه از این قاعده جدا نیستند خشونتهای دیگری را متحمل می شوند، خشونتهای روانی که مصداق بیشتری دارد و تاثیرات مخربی بر روان و شخصیت مرد میگذارد، تخریب شخصیت، فحاشی ، بدبینی و سوء ظن ، بزرگنمایی مسائل جزئی، مقایسه نامناسب همسر با سایر مردان ، متاسفانه از رفتارهای شایعی است که اگر از کنار هر خانه دیوار نازکی عبور کنی به خوبی صدایش را تا صد کوچه آنورتر هم میشنوی. * فراگیر شدن مسئله شوهر آزاری علت های زیادی وجود دارد که یک رابطه عمیق را به میدان جنگ تبدیل میکند. علل فرهنگی ، روانشناختی و اجتماعی هر کدام میتوانند به خودی خود کبریتی باشند بر روی یک رابطه عمیق عاطفی. افسردگی ، تنهایی ، ترس، قدرت طلبی، علاقه نداشتن، دخالت های دیگران، عدم شناخت وظایف و مسئولیتها هر کدام عاملی باشد تا یک پرونده همسر آزاری ثبت شود البته گاهی هیچگاه به روی کاغذ نخواهند آمد.
*چرا مردان خشونت های خانگی را دیر گزارش می کنند
از قدیم گفتهاند مرد است و غرورش، ترجیح می دهد زیر همه چیز له شود اما غرورش لکه بر ندارد.شاید به خاطر همین است که آمارها از واقعیت کمتر است. اما زنان تا تقی به توقی میخورد به راحتی زبانشان را به گفتن شرح ماوقع باز میکنند و همه این داستانها را نیز باور میکنند. مردان هم در این برای اینکه از کارزار آزار همسرشان جا نمانند به رفتارهایی چون اعتیاد، طلاق، همسرگزینی مجدد و … روی میآورند. به نظر میرسد هر اندازه جامعه به سمت پست مدرن شدن پیش میرود و نقشهایی سنتی در آن رنگ ببازد ناخودآگاه شرایط جدید به همراه نقشهای نو در جامعه تعریف میشود. نقش هایی که وظایف ان را روند تغییرات تعریف میکند.”زنان مساوی مردان هستند” همان شعار قدیمی برای فرار زنان از تبعیضها است. شعاری که فمینیستها به خوبی آن را علم کردند تا سایه مردانگی را از چهره زنان پاک کنند اما غافل از آن که خود همان مردان شدند.
باشگاه خبرنگاران
4 مرداد 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دکتر سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]