تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799070312




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سروش محلاتی: چرا از بحث کردن درباره دلایل احکام می هراسیم؟/ خدا ما را به تعقل دعوت کرده است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


سروش محلاتی: چرا از بحث کردن درباره دلایل احکام می هراسیم؟/ خدا ما را به تعقل دعوت کرده است فرهنگ > دین و اندیشه - حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی گفت: برای فهم رابطه دین و دنیا نیازمند درک معنا و مفهوم حکم هستیم چرا که تنها در آن صورت می توانیم بفهمیم این حکم چه خلئی را در زندگی ما پر می‌کند و از قبل این حکم به چه منافعی دست پیدا می‌کنیم.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در دومین جلسه از سلسله مباحث «دین در دنیای امروز» که شب گذشته در کانون توحید برگزار شد به نکات زیر اشاره کرده است. گفت: برای درک حقیقت دین، می‌توانیم درباره احکامی که خداوند دلایل آنها را بیان کرده تأمل و تحقیق کنیم و شرایط مطرح شدن یک حکم را دریابیم تا بتوانیم بحث کنیم در صورت تغییر شرایط آیا تغییر حکم هم ممکن است یا خیر. * میان فهم از دین و حقیقت دین تفاوت وجود دارد و نمی توان گفت که هر فهمی از دین نشان دهنده حقیقت دین است. با این وجود به این نتیجه رسیدیم که امکان دستیابی به حقیقت دین وجود دارد، اما در حد یک امکان است. دسترسی به دین و درک حقیقت دین در چه سطحی امکان پذیر است؟ * برای فهم از دین می توان سه سطح قائل شد، سطح اول در مورد فهم دستور الهی است، اینکه انسان درک کند که خداوند از او چه چیزی خواسته، چه وظیفه ای را برای او مقرر کرده است و همچنین چه حقی را برای او در نظر گرفته است. سطح دوم مربوط می ‌شود به فهم این مسئله که این حکم، وظیفه یا حقی که خداوند برای انسان در نظر گرفته، مستند به چه دلیلی است. دلیل هم به معنای آیات و روایات است. * این دو سطح را معمولا اکثر متفکران و علما می پذیرند چرا که راه برای فهم آنها باز است، اما سطح سوم از فهم این است که انسان علت حکم را هم بداند. در اینجا لازم است بین علت و دلیل تفاوت قائل شویم. دلیل به معنای سند و مدرک یک حکم است، اما علت یعنی فلسفه یک حکم یا مصلحت آن. * برای مثال در مورد آیه «الرجال قوامون علی النساء» خداوند می فرماید که مدیریت امور خانواده با مرد است. این یک حکم است و اگر دلیل آن را بخواهند آدرس آیه را می دهیم، اما سطح سوم درک و فهم در مورد این آیه این است که بفهمیم فلسفه چنین حکمی چیست. این سطح معمولا مورد اختلاف متفکران اسلامی است، اینکه آیا ما قادریم مصلحت احکام الهی را درک کنیم و آیا در اسلام راه برای چنین فهمی باز است؟ * لازم به ذکر است که برای فهم رابطه دین و دنیا نیازمند درک معنا و مفهوم حکم هستیم چرا که تنها در آن صورت می توانیم بفهمیم این حکم چه خلئی را در زندگی ما پر می‌کند و از قبل این حکم به چه منافعی دست پیدا می‌کنیم. فهم این مسئله به ما کمک می کند که شرایط مطرح شدن یک حکم را دریابیم و بتوانیم بحث کنیم در صورت تغییر شرایط آیا تغییر حکم هم ممکن است یا خیر؟ اما اگر بپذریم که دستورات الهی را باید به هر قیمتی اجرا کنیم، وظیفه ما فقط اجراست نه فهم فلسفه حکم. آیا درک فلسفه احکام الهی برای انسان ممکن است یا خیر؟ * برای فهم این مسئله مثالی مطرح می کنم. خداوند در قرآن می فرماید، «السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما» به این معنی که دست سارقان باید قطع شود. پرسشی که ایجاد می شود این است که فلسفه این مجازات چیست؟ نسب بین دین و دنیا موکول به پاسخ این پرسش است که آیا ما می توانیم فلسفه احکام را درک کنیم یا خیر؟ در این باره چهار احتمال وجود دارد: 1- در احکام الهی علت و فلسفه وجود ندارد. بر اساس این نظر مشکل ما ندانستن نیست، بلکه اصلا علتی وجود ندارد که بخواهیم درباره آن تفکر کنیم. یعنی خداوند دستور داده و ما باید اطاعت کنیم. سوالی که پیش می آید این است که پس خداوند برای چه چنین حکمی را صادر کرده است؟ جواب طرفداران این نظر این است که خداوند با این کار میزان عبودیت انسان ها را می سنجد. 2- دستورات خداوند علت ها و حکمت‌هایی دارد ولی معمولا انسان آنها را در نمی‌یابد، یعنی دانش او تا این حد نیست. 3- دستورات الهی علت‌ها و حکمت‌هایی دارد و انسان قادر است بسیاری از آنها را دریابد. 4- مصلحت و فلسفه همه دستورات الهی برای انسان قابل درک است. بر این اساس در دین هیچ مسئله غیر قابل فهمی وجود ندارد و هیچ حکمی نیست که تنها جنبه عبودیتی داشته باشد. نتیجه چنین نظری این است که بگوییم هر چه را بفهمیم عمل می‌کنیم و هر چیزی را که نفهمیم الزامی برای عمل کردن به آن نداریم. * نظریه اول در میان اهل سنت رواج دارد، برای مثال اشاعره معتقدند احکام الهی پشتوانه‌ای از حکمت و مصلحت ندارد، اما در بین علمای شیعه چنین نظریه‌ای وجود ندارد به همین دلیل هم درباره آن بحث نمی‌کنیم. * نظریه چهارم که همه احکام الهی برای انسان قابل درک است، در میان متفکران اسلامی طرفداری ندارد. عیب این نظریه در این است که اگر فردی بگوید هر حکمی باید الزاما برای ما قابل درک و فهم باشد، منظورش این است که دانش و درک انسان در سطح دانش خداوند است. این تلقی از انسان و درک و فهم او با تعریف مسلمانی در قرآن سازگار نیست. خداوند در قرآن می‌فرماید «فما اوتیتم من العلم الا قلیلا» یعنی خداوند دانش اندکی در اختیار انسان قرار داده است. موردی هم که حساب کنیم، می‌بینیم در اسلام مسائلی وجود دارد که ما نمی‌فهمیم، در عیادات که فراوان است؛ حتی برخی مسائل غیرعبادی هم برای ما قابل درک نیست. در قرآن داریم «الله یعلم و انتم لاتعلمون» یا اینکه خداوند در ذیل آیه ارث مهر جهل بر فکر ما زده است. بنابراین ما نمی‌توانیم تمام زوایای احکام الهی را دریابیم. * نظریه دوم و سوم اما قابل تأمل هستند و حالا باید به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه می‌توانیم به قلمرو فلسفه احکام وارد شویم و علت‌ها را کشف نماییم؟ خوش بینانه ترین نظری که در این باره وجود دارد مربوط به نظر مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است. ایشان بر اساس تحلیل قرآن به این نتیجه می‌رسند که معمول احکام الهی این است که هر کجا خداوند حکمی را بیان کرده، به علت آن هم اشاره کرده است. * علامه طباطبایی معتقدند شیوه و رویه قرآن این است که احکام و شرایط خودش را با مصالح کلی همراه می‌کند و علت و فلسفه هر حکم را به مسلمانان نشان می‌دهد. اگر این نظر را بپذیریم، گام بعدی این است که تمام آیاتی را که می‌توانند فلسفه‌ای داشته باشند، بررسی کنیم. در این مرحله با چهار دسته از احکام مواجه می‌شویم: 1- احکامی که در قرآن علتی برای آنها بیان نشده و ما هم چیزی درباره علت این احکام نمی‌دانیم. به عنوان مثال درباره آیه 234 سوره بقره که خداوند در آن می‌فرماید زنان باید پس از مرگ همسرانشان چهار ماه و ده روز از ازدواج کردن خودداری کنند، علتی را برای ما مشخص نکرده است. برای ما این پرسش ایجاد می‌شود که خصوصیت این عدد چیست، کسی تا به حال در این باره به نتیجه‌ای نرسیده است. 2- دسته دوم آیاتی هستند که حکمی را بیان می‌کنند اما دلیلی برای آن مطرح نمی‌شود. در عین حال ما می‌توانیم درباره فلسفه حکم احتمالاتی را مطرح کنیم. به عنوان مثال خداوند در آیه 237 سوره بقره حکمی در این باره مطرح می‌کند که اگر فردی پس از ازدواج و قبل از عروسی همسرش را طلاق دهد باید نیمی از مهریه او را پرداخت کند. در این آیه دلیلی مطرح نشده اما ما احتمالاتی را می‌دهیم. 3- دسته سوم شامل آیاتی است که علتی ذکر نشده اما عقل و تجربه انسان می‌تواند علت را کشف کند. در برخی احکام قرآن امکان بحث و بررسی علمی وجود دارد. به عنوان مثال شهید مطهری درباره حقوق زن در اسلام تحلیل‌های عقلایی جالبی را مطرح کرده‌اند، مثلا درباره تعدد زوجات. 4- برخی احکام که خداوند علت را خودش برای آنها بیان کرده است. * در مورد دسته اول و دوم، وظیفه ما عمل به آنهاست، چرا که خداوند مصلحت انسان را بهتر از خود او می‌داند و چون ما تنها درباره فلسفه این احکام، به صورت احتمالی نظر می‌دهیم باید عمل کنیم. * مشکلی که ما داریم درباره دسته سوم و چهارم احکام است. در این دسته از احکام باید بررسی کنیم و ببینیم آیا علت یک حکم دائمی و همیشگی است یا موقت و مشروط. اگر علت آن همیشگی باشد، حکم همیشگی است، اما اگر مقطعی باشد می‌توان با توجه به تغییر شرایط حکم را نیز تغییر داد. اما تشخیص این مسئله به آسانی ممکن نیست. در برخی احکام به عنوان مثال ربا، حکم خداوند مبنی بر ممنوعیت رباست، ائمه هم درباره ظلم بودن ربا مباحثی را مطرح کرده‌اند، بحث‌های علمی نیز این مسئله را تأیید کرده اند، اما در برخی احکام به عنوان مثال قیمومیت مردان در خانواده تشخیص حکم به آسانی ممکن نیست. حکم خداوند این است که «الرجال قوامون علی النساء» در تفسیر المیزان درباره این حکم آمده که مردان سرپرستی خانواده را برعهده دارند، اما گروهی این مفهوم را توسعه داده و گفته‌اند، منظور از سرپرستی مردان تنها در خانه و خانواده نیست، بلکه منظور سرپرستی در جامعه هم هست، بنابراین زنان نمی‌توانند در جامعه سرپرستی کنند. این حکم از آن دسته احکامی است که خداوند دلیل آن را بیان کرده است. * دلیل اول این حکم این است که مردان توانایی‌هایی دارند که منجر می‌شود آمادگی بیشتری برای مدیریت خانوار داشته باشند. نمی‌توانیم بگوییم برخی زنان توانایی‌شان بیشتر از مردان است یا برخی مردان کمتر از زنان توانایی دارند، در قانون ما به تک تک افراد توجه نمی‌کنیم بلکه نوع انسان را در نظر داریم. دلیل دوم این است که هرکسی هزینه خانوار را بدهد او رئیس است و چون هزینه خانوار برعهده مردان است، پس مدیریت هم حق آنهاست. * هر زمان که خداوند دلیل را مطرح کرده باشد ما می‌توانیم درباره علت‌ها بحث و تأمل کنیم، از این جهت که آیا در شرایطی که ما در آن به سر می‌بریم، علت‌ها تغییر کرده‌اند یا خیر. آیا برتری مردان بر زنان به قوت خود باقی است، یا نه شرایط تغییر کرده و زنان رشد پیدا کرده اند؟ * برای این کار باید ببینیم که آیا در نقش اقتصادی مرد تغییر ایجاد شده یا خیر. اگر مقصودمان این باشد که پرداخت نفقه بر عهده کیست، باید بگوییم برعهده مرد است. اگر مقصودمان نقش اقتصادی زنان باشد، از قبل بوده حالا هم هست. شرع حکمی به نفع زنان داده، یعنی هر درآمدی دارند مال خودشان، اما مردان هر چه در می‌آورند باید اول هزینه خانواده کنند، بعد اگر چیزی ماند، خرج خودشان کنند. می‌بینیم که تمام این دلایل در قرآن مطرح شده است، خداوند می‌توانست تنها به ذکر حکم اکتفا کند، اما اشاره به دلایل این امکان را برای ما ایجاد می‌کند که ببینیم آیا علت‌ها همچنان به قوت خود باقی است یا خیر. * مثال دیگر مربوط به شهادت زنان در سوره بقره است. خداوند درباره بدهی می‌فرماید اگر بدهی دارید، آن را مکتوب کنید و شاهد هم داشته باشید، در این آیات آمده است که اسناد و مدارک مالی خود را با دو شهید از مردان گواهی کنید، اگر نتوانستید با یک مرد و دو زن. شاهد باید مورد اعتماد فرد باشد. * سؤال این است که چرا دو زن به جای یک مرد؟ خداوند می‌توانست این مسئله را از نظر بیان علت مسکوت بگذارد، اما علت را هم ذکر کرده و گفته است دو زن شهادت دهند تا اگر یکی از آنها دچار انحرافی شد، دیگری متذکر شود. علت این حکم این است که ما در شهادت نیازمند آنیم که شاهد دچار فراموشی یا انحرافی نشود، به عبارتی هم مقام تحمل شهادت را داشته باشد و هم بتواند شهادت خود را به خوبی در دادگاه بیان کند. * پرسشی که در اینجا به وجود می‌آید این است که آیا زنان از نظر قدرت حفظ یک رویداد با آقایان فرقی دارند؟ آیا حافظه زنان ضعیف تر است؟ این مسئله نه تنها از نظر علمی قابل اثبات نیست، بلکه دانشمندان عکس این مسئله را هم مطرح کرده‌اند. ممکن است گفته شود که تفاوت زنان با مردان در احساساتی بودن آنهاست. این هم قابل بحث نیست، چرا که حکم مذکور درباره مسائل مالی است نه جنایات یا مسائل کیفری، بنابراین نمی‌توانیم بگوییم زنان در چنین مسئله‌ای نمی‌توانند احساسات خود را کنترل کنند. * نکته قابل طرح این است که بنا به گفته مرحوم شهید مطهری، معنای این آیه این نیست که حافظه زنان ضعیف تر از مردان است، اما در امور مالی و اختلافاتی از این دست که مورد اهتمام زندگی زنان نیست، ممکن است فراموشی ایجاد شود اما مردان به دلیل اینکه اصلی‌ترین دغدغه‌شان مسائل مالی است، در چنین مواردی دقیق‌تر از زنان هستند. * در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که خداوند در مورد برخی احکام دلایل را بیان کرده است، بنابراین راه تأمل، تحقیق و مطالعه را درباره این دلایل باز گذاشته است. * در نهایت مسئله‌ای که مطرح می‌شود این است که چرا علمای ما تا به حال وارد این فاز از مسائل فقهی نشده‌اند؟ توجیه علما این است که چنین بحث‌هایی خطرناک و لغزنده است. من خدمت این بزرگواران عرض می‌کنم چرا خداوند از سویی این دلایل را مطرح کرده و از سوی دیگر ما را به تعقل دعوت کرده است؟ این مسئله نشان می‌دهد که خداوند بدش نمی‌آید ما درباره دلایل احکام تفکر کنیم و به نتایجی برسیم. /6262

کلید واژه ها: احکام فقهی - فقه اسلامی - دین -




چهارشنبه 3 تیر 1394 - 18:03:46





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن