تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كاغذى را كه روى آن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم نوشته شده است از روى زمين برد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818969293




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نظام سیاسی امام(ره) مبتنی بر معنویت، عدالت و عقلانیت اسلامی است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: استاد مؤسسه امام خمینی در گفتگو با مهر:
نظام سیاسی امام(ره) مبتنی بر معنویت، عدالت و عقلانیت اسلامی است

نوروزی


شناسهٔ خبر: 2767106 - جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۵
دین و اندیشه > اندیشمندان

دکتر محمدجواد نوروزی گفت: مهمترین امتیاز نظام سیاسی امام(ره) در قیاس با سایر نظامها و به ویژه نظامهای مبتنی بر لیبرالیسم تاکید بر معنویت است. این نظام مبتنی بر معنویت، عدالت و عقلانیت اسلامی است. به گزارش خبرنگار مهر، امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر سیاسی، نظام سیاسی ای مبتنی بر اسلام و با توجه به مقتضیات روز طراحی کرده بودند که جوابگوی نیازهای حکومت اسلامی باشد. در گفتگوی پیش رو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد نوروزی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به بررسی ویژگیهای نظام سیاسی امام پرداختیم که از نظر شما می گذرد؛*رهبر انقلاب در بیانات سال گذشته خود به مناسبت سالگرد رحلت امام، به این موضوع اشاره کردند که کار اصلی امام، بنای یک نظم مدنی ـ سیاسی براساس عقلانیت اسلامی بوده است، از این حیث تفاوت این نظم با سایر نظام های سیاسی در چیست؟نظامی که حضرت امام(ره) بر پایه عقلانیت اسلامی طراحی کرد با سایر نظامهای سیاسی از جهات مختلف متمایز است. اولاً این نظام مبتنی بر معنویت، عدالت و عقلانیت اسلامی است. مؤلفه هایی که در سایر نظام های سیاسی یافت نمی شود و دغدغه ای نسبت به معنویت و عدالت در آنها وجود ندارد. این امر نشانگر آن است که نظام سیاسی مورد نظر حضرت امام، در اهداف، مبانی، فرآیند تصمیم سازی و اجرا با سایر نظام های سیاسی متمایز است؛ بدان معنی که هرچند همه نظام های سیاسی درپی ایجاد امنیت و تأمین حداقل معیشت اند، اما نظام اسلامی چون بر انسان شناسی دقیق و برآمده از وحی و آموزه های دینی استوار است، برپایه پاسخگویی واقع بینانه به بعد روحی انسان در صدد ایجاد زمینه های رشد و تعالی معنوی است. تأمین بعد معنوی انسان و توجه به مقوله فرهنگ و ارزش های الهی خط مرز جدایی نظام اسلامی از نظام های دیگر است.افزون بر آنچه گفته شد، نظم اسلامی با تأکید برمعنویت در ساحت هویت سازی و اعتماد به سرمایه عظیم فکری اسلام به مثابه مبنای مشروعیت بخش نظم سیاسی استوار است. الگوی فکری که برنامه زندگی آن و سبک سلوک سیاسی آن تمامی لایه های زندگی از گهواره تا گور را پوشش می دهد و نظم سیاسی فلسفه وجودی کار قواعد و قوانینی گسترده آن در ساحات وجودی انسان از گهواره تا گور و در پهنای ابعادی مختلف فردی و اجتماعی و وجوه نیازهای مختلف فرهنگی، مبانی، اقتصادی و اجتماعی است.*یکی از شاخص های اصلی این نظم مدنی ـ سیاسی عبارت است از مردم سالاری و سپردن کارها به مردم. جایگاه مردم در اندیشه سیاسی اسلام کجاست؟ چرا اسلام برای «مردم» از حیث نظر و عمل، جایگاه ویژه ای قائل است؟مردم در نظام اندیشه آدمی جایگاه بس سترگی دارند و این امر واقعیتی برآمده از بنیان های فکر اسلامی و عینیت تجربه شده الگوی حاکمیتی نبوی و علوی در صدر اسلام است. حضرت امام(ره) بر این عقیده بودند که مردم سالاری حقیقی تنها در اسلام یافت می شود و مدعیان دموکراسی در غرب در گفته و ادعای خود صداقت ندارند. نادرستی ادعای غربیان را نیز می توان از تحلیل مبانی فکری آنان نظیر اومانیسم و تجربه عملی ناروای آن در گذشته و حال جستجو کرد.آموزه هایی چون عدالت، امربه معروف و نهی از منکر، اینکه مردم عیال الله اند، اخوت اسلامی، ضرورت پیش انداختن دیگران بر خود، اهتمام به امور ضعیف ترین افراد جامعه، ایثار طلبی و غیر آن تنها گوشه ای از آموزه های اسلامی است که هریک از آنها ثمره مردم سالاری دینی را به خوبی عیان می سازد.اسلام در ساحت عمل و نظر جایگاه ویژه ای را برای مردم قائل است و بر این نکته تأکید می کند که مردم خود عهده دار جامعه اند و یک پایه اساسی تغییرات و تحولات مبانی در جامعه شمار می روند. در اسلام انسان موجودی مختار است و اختیار انسانی اقتضا می کند که مسیر زندگی خود را با درایت و بصیرت انتخاب کند و آموزه های جامعه مطلوب را به انسان ارزانی و نشان می دهد از این رو هرجا مردم خود حضور یافته و عهده دار کارها شده اند نظام اسلامی کارآمدی  و کامیابی داشته است و هرجا حضور مردم کمرنگ شده به همان میزان از کارآمدی کاسته شده است. مردم علت فاعلی تعیین و حرکت نظام سیاسی در جهت آن بوده و هستند.*تجربه انقلاب اسلامی آن گونه است که به تعبیر رهبر انقلاب هرجا کار را به مردم سپردیم، در آن کارها جلو رفته ایم، مصادیق این تجربه ها بعد از انقلاب اسلامی کجاهاست؟مروری بر تحولات بیش از سه دهه انقلاب اسلامی تا به امروز نشان می دهد که در معضلات و مشکلات، هرگاه بر بدنه قدرت اجتماعی ناشی از حضور مردم در صحنه تکیه شده است به گونه ای معجزه آسا مسائل حل و فصل شده است. در این زمینه توجه به نکات زیر ضروری است:الف) درک درست سیره حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ایمان و باور به مردم در حدوث پیروزی استمرار و افق های انقلاب اسلامی استوار است. این نگرش را می توان هم در تئوری هم در عمل حضرت امام و رهبری نشان داد. تأکید بر جایگاه مردم در ایجاد و استمرار انقلاب اسلامی به گونه ای است که اینک این امر به یک راهبرد برای جنبش های اسلامی تبدیل شده استب) پیروزی انقلاب اسلامی بر پایه مشارکت میلیونی مردم و پرهیز از برخورد مسلحانه با رژیم است. تکیه بر نخبگان، راهبرد اساسی امام در خلق نظریه انقلاب اسلامی است. مطالعه و تحلیل پیام های امام در روند انقلاب، مقابله با گروهک های سیاسی و گذر از بحران های سیاسی نشانگر کشف ظرفیت عظیم قدرت اجتماعی است که امام و رهبری با تکیه بر آن انقلاب اسلامی را پیش برده و از انواع توطئه ها آنرا حفظ کرده اند.ج) تجربه هشت سال دفاع مقدس نیز گواه دیگری بر تجربه موفق سپردن کار به مردم در انقلاب اسلامی است علیرغم تأکید لیبرال ها در سال های نخست انقلاب اسلامی مبنی بر تمام شدن فضای انقلاب و ضرورت بازگشت مردم به خانه های خود و یا اتخاذ راهبرد جنگ های کلاسیک در مقابله با دشمن بعثی، حضرت امام بر بسیج مردمی تأکید کرد و در استمرار این تجربه موفق، اقدام رهبری معظم در حفظ نهاد بسیج و گسترش فرامرزی آن در سوریه عراق و یمن و سایر نقاط گواه صدقی در درک درست جایگاه مردم در معادلات سیاسی و برخورد با نظام سلطه است.د) تجربه گذر از بحران ۷۸ و فتنه ۸۸ گواه دیگری برتجربه کامیاب مشارکت مردمی در گذر از بحران بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که این انقلاب بر پایه آموزه های ناب اسلامی که عملی آن با اشاره امام و رهبری عینیت یافته است بر حضور فعال مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی استوار است و هرگونه رویکردی که این مهم را نادیده گیرد بی تردید با اندیشه امام و رهبری فاصله دارد.*ارکان اصلی شریعت اسلامی بر مبنای اندیشه رهبر انقلاب کدام هاست؟ رابطه آنها با یکدیگر چگونه است؟از منظر مقام معظم رهبری شریعت اسلامی به مثابه راهنمای عملی و تجلی بخش دین در ساحت زندگی سیاسی دربردارنده چهار مولفه اساسی است:الف) آزادی:آزادی شعار اساسی انقلاب اسلامی از آغاز تا کنون بوده است. تبین آزادی در حیات سیاسی، الهام گرفته از تحلیل انسان شناسی اسلامی و به ویژه مختار بودن انسان است. آزادی سیاسی – اجتماعی بیانگر آن است که نظام اندیشه اسلامی نه همچون اندیشه لیبرالیستی که بر لذت طلبی و اباحه گری استوار است و لجام گسیختگی را مجاز می شمارد و نه همچون نظام فکری توتالیتریستی در همه ساحت زندگی سیاسی اجتماعی قانون جعل می کند و در نتیجه هیچ آزادی را به رسمیت نمی شناسد، بلکه اندیشه اسلامی بر پایه تحلیل واقع بینانه ابعاد و ساحات وجودی انسان و توجه به دیگر ویژگی شریعت اسلامی یعنی معنویت در پی شکوفایی استعدادهای مادی و روحی انسان است. از این رو آزادی را در عرصه حیات سیاسی با هدف گزینش اختیاری انسان در پیمودن مسیر درست و نیل به سعادت جستجو می کنند. آزادی ابعاد گوناگونی دارد که آزادی بیان، ابراز عقیده، انتخاب شغل و دیگر ابعاد را دربر می گیرد.ب) استقلال:استقلال خواهی دیگر ویژگی شریعت اسلامی در سلوک سیاسی – اجتماعی است. تکریم انسان در آموزه های دینی مبنای جستجوی عدالت و پرهیز از ذلت پذیری و پذیرش سلطه مستکبران است. مولفه استقلال در اندیشه اسلامی افزون بر آنکه ریشه در آموزه های فراوانی دارد و قرآن کریم در حرمت پذیرش سلطه کفار و تمسک به کفر و انعطاف در مقابل دشمنان تأکید می کند، ریشه در تجربه تلخ وابستگی حاکمان سیاسی در دو سده اخیر دارد این تجربه و تأکید آموزه های دینی موجب شده تا در روند پیروزی انقلاب و تحولات پس از انقلاب همواره این مهم مورد توجه سیاست گذاران و قانون گذاران قرار گیرد و مروری بر اندیشه های حضرت امام و رهبر معظم نیز حاکی از اهمیت فراوان این مفهوم در روند انقلاب اسلامی است.ج) معنویتمهمترین امتیاز نظام سیاسی امام در قیاس با سایر نظامها و به ویژه نظامهای مبتنی بر لیبرالیسم تأکید بر معنویت است. شریعت اسلامی در ساحت نظام سازی هدایت محور است و هدایت محوری اسلامی اقتضا می کند که به موازات دغدغه معیشت معنویت که ارضا کننده حقیقت وجودی انسان و بعد روحی او است را نادیده نگیرد. دغدغه معنویت و عدالت خواهی در ترسیم شاکله نظام سیاسی مبنی بر شریعت اسلامی مستلزم آن است که در ساختار نظام اجرایی، نمادهایی در جهت فرهنگ سازی و ایفای رسالت فرهنگی و اجرای شریعت اسلامی تعبیه شود. بر این اساس دولت اسلامی موظف است معنویت را در جامعه زنده نگه دارد، با چالش های آن مبارزه کند و بستر رشد و تعالی معنوی شهروندان را مهیا سازد.د) عدالتعدالت در سلسله نظام ارزشی اسلام دارای ارزش ذاتی است و در مقام تزاحم با دیگر ارزش ها، بر آنها مقدم است. عدالت خواهی در تمام لایه های حکومت اسلامی از کارگزاران، قوانین، سیاست ها، اندیشه ها و رفتاری سریان و در جریان است. بی توجهی به مقوله عدالت موجب دوری و انحراف از مسیر شریعت اسلامی است. در حقیقت عدالت برترین ویژگی تمایز بخش حاکمیت دینی از حاکمیت های غیر دینی به شمار می رود و ما معتقدیم که مصداق های عینیت بخش عدالت تنها در کار  فکر و اندیشه، قوانین و مقررات اسلامی در عرصه زندگی اجتماعی دست یافتنی است.*چرا شریعت اسلام هم متضمن آزادی و استقلال کشور است و هم تضمین کننده معنویت و عدالت؟شریعت اسلامی تنها ضمانت اجرای احکام اسلامی است زیرا:الف) در شریعت اسلامی مکانیزم اجرای ارکان شریعت اسلامی در ساحت باور، نظام سازی و قوانین رفتاری پیش بینی شده است. بدون تردید شریعت اسلامی تنها پنجره گشوده شده به سوی حقیقت است و سایر ادیان و مکاتب ساخته و پرداخته دست بشری ناتوان از درک عدالت در زندگی سیاسی و اجتماعی است. همین امر موجب تفسیرهای بعضاً متعارض در میان مکاتب در ارتباط با عدالت گردیده است. اما در شریعت اسلامی به برکت آموزه های اهل بیت این اختلاف فهم به حداقل رسیده است. بنابراین در حوزه باور، درک عدالت تنها در سایه شریعت اسلامی ممکن است.در حوزه نهاد سازی و اینکه چه افرادی صلاحیت ایفای مسئولیت در این نهادها را دارند، نیز اسلام سخن دارد. این امر بدان معنی است که اسلام صرفاً به یک سری توصیه و نصیحت بسنده نکرده است بلکه در میدان عمل ظرفیت نظام سازی داشته و معتقد است تنها حاکمیت مبتنی بر ارزش های اسلامی، قادر است بشر را به سرمنزل مقصود برساند در این راستا تأکید بر نهاد حکومت، قضاوت، حسبه، بازار اسلامی، مسجد و دیگر نهادهای سیاسی و اجتماعی نشانگر توجه عمیق دین اسلام به طراحی نهادهایی بر پایه عدالت و ارزش های الهی است.ب) شریعت اسلامی رویکردی جامع نگر به ابعاد وجودی انسان دارد و چنان نیست که پرداختن به یکی از ابعاد وجودی انسانی، موجب غفلت از ابعاد دیگر وجودی انسان گردد. شریعت اسلامی با درک شبکه متداخل و گسترده ابعاد و نیازهای انسان قوانینی مبتنی بر عدالت را وضع کرده است که اولاً این قوانین مکمل همدیگر بوده و از روی دیگر دارای انسجام درونی می باشد.*وقتی به تاریخ انقلاب اسلامی نگاه می کنیم، در می یابیم که همه جریان هایی که در تضاد و تقابل با انقلاب اسلامی قرار گرفتند، همین دو اصل اساسی را نشانه گرفته بودند، چرا؟تأمل در عملکرد احزاب و گروه های معارض سیاسی در تجربه انقلاب اسلامی از آغاز تا به امروز حاکی از چالش آنها با عدالت و معنویت است. شکوفایی عدالت و معنویت در انسان، عرصه را بر گروههای معارض تنگ می کند. چنانچه در عرصه جهانی اگر مردم کشورهای غیر اسلامی طعم عدالت و معنویت واقعی را لمس کنند، هیچگاه حاضر به تمکین در برابر قدرت های مادی نخواهند بود. این امر از آن روست که گروه های معارض و قدرت های سلطه جو در گستره جهانی حیات خود را در ظلم و بی عدالتی جستجو می کنند. به دیگر سخن آنان در صدند با طرح هویتی جعلی و بیگانه از واقعیت و فطرت انسانی انسان ها را به بردگی خود وادار کنند و عدالت و معنویت در شریعت اسلامی مانع تحقق این هدف است.در گفتمان شریعت اسلامی عدالت و معنویت و استقلال و آزادی نوید بخش هویتی انسانی در مقابل گفتمان غیر دینی یا التقاطی است. گروه های معارض با تفسیر عدالت و معنویت بر پایه خواسته های حزبی و گروهی خویش در صددند گفتمانی در مقابل گفتمان شریعت اسلامی عرضه کنند و شاخص عدالت و معنویت در گفتمان شریعت اسلامی برترین مانع در برابر مطامع گروه ها و جریان های معارض است. بر اساس آنچه گفته شد یکی از ویژگی های مهم عصر حاضر منازعات ایدئولوژیکی است که هر ایدئولوژی و مرام فکری در صدد یارگیری از افراد جامعه است و اسلام سد عظیمی در مقابل این زیاده خواهی است. بصیرت و بیداری مردم مسلمان در عصر حاضر که به مدد رهبری ولایی بدست آمده است، با استحکام در برابر زیاده خواهی مستکبران عالم و احزاب و باندهای قدرت در داخل کشور ایستاده است.*چرا جریانهای لیبرالی مثل نهضت آزادی، به دنبال محدود ساختن حدود و ثغور شریعت اسلامی بوده و هستند؟شریعت مستلزم حاکمیت امام معصوم در عصر حضور و ولایت فقیه در عصر غیبت به اجماع عالمان شیعه است. افزون بر آن تحقق شریعت در جامعیت آن که نماد تحقق عدالت و معنویت است، مستلزم مبارزه با خواست و الزام های گروهی و حزبی است. جریانهای لیبرال هیچگاه با تحقق اسلام با جامعیت آن که عدالت و معنویت را به دنبال دارد، روی خوش نشان نخواهد داد. زیرا حاکمیت اسلام با حاکمیت حزب و ایده های لیبرالیستی که مأخوذ از مبانی اندیشه غربی است، تعارض اساسی دارد. نگاهی به تجربه سالهای نخست انقلاب نشان می دهد که احزاب لیبرال در تدوین قانون اساسی و تصویب قانون اجرای حدود الهی در مقابل نظام اسلامی ایستادند و در سالهای پس از آن به این اقدام رفتاری خود لباس تئوریک پوشاندند و در آثار خود سخن از حکم حداقلی دین و ضرورت جدایی دین از سیاست سر دادند.احساس این گروه ها و جریان ها آن بود که تحقق نظام ولایی بر پایه عدالت و معنویت با آمال و آرزوهای آنها تعارض جدی دارد و برای مقابله با آن دو اقدام را همزمان انجام دادند؛ نخست در ساحت تئوریک سعی در نظریه پردازی برپایه آمال و آرزوهای خود کردند و دیدگاه قلمرو حداقلی دین را عرضه کردند و دوم در ساحت عملی سعی در به چالش کشاندن نظام اسلامی در ابعاد مختلف کردند اما رهبری ولایی و همراهی امت اسلامی این چالش ها را ناکام گذاشت. گفتگو از: اسماعیل پورهواشمی









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن