تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند به شكل شما و اموال شما نگاه نمى كند بلكه به دلها و اعمال شما توجه مى نمايد....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845464657




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

كارنامه غرب متجدد در اندیشه شهید مطهری


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
كارنامه غرب متجدد در اندیشه شهید مطهری

مطهری


شناسهٔ خبر: 2582166 - پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۷
دین و اندیشه > اندیشمندان

اغلب اندیشمندان غربی بر این باورند که گذار جامعۀ غربی از سنت به مدرنیته را باید یک روند تکاملی و رو به پیشرفت انگاشت. به همین سبب است که آنها این روند را برای سایر جوامع و اقوام نیز تجویز می‌کنند. به گزارش خبرنگار مهر، یک پرسش شایع این است که دربارۀ وضعیت فعلی غرب، چه قضاوتی باید داشت؟ آیا غرب در دورۀ پس از رنسانس[۱]، در مجموع، «پیشرفت» کرده یا «انحطاط» داشته است؟! روشن است که اغلب متفکران و اندیشمندان غربی بر این باورند که گذار جامعۀ غربی از سنت[۲] به مدرنیته[۳] را باید یک روند تکاملی و رو به پیشرفت انگاشت. به همین سبب است که آنها این روند را برای سایر جوامع و اقوام نیز تجویز می ­­کنند و آن را روندی «جهان­ شمول» و «عام» تصویر می­ کنند.علامه مطهری در بحثی به عنوان «تکامل اجتماعی انسان در تاریخ»، چهار قلمرو و ساحت برای زندگی انسان در نظر گرفته و به ارزیابی کارنامۀ انسان در آن پرداخته است: «رابطۀ انسان با طبیعت»، «ساخت اجتماعی»، «رابطۀ انسان با انسان­های دیگر» و «رابطۀ انسان با خودش». ایشان در زمینۀ رابطۀ انسان با طبیعت می­ گوید «انسان در عرصۀ ابزارسازی و تسخیر طبیعت، پیشرفت­های چشم­گیری کرده است؛ به خصوص در دوره ­های اخیر به واسطۀ علوم طبیعی، تکنولوژی­های حیرت­ انگیزی پدید آمده است»[۴].وی دربارۀ ساحت دوم نیز اضافه می ­کند که «از جهت تشکیلات اجتماعی نیز، زندگی انسان روزبه­ روز، پیچیده­ تر و گسترده ­تر شده است»؛[۵] به ­گونه ­ای که جوامع بدوی و ابتدایی، تبدیل به جوامعی با تقسیم کار بسیار تو در تو شده­ اند و تمایزات و تفکیک­های اجتماعی، فراتر از حد پیش­بینی شده­اند. اما در زمینۀ روابط انسان­ها با یکدیگر، داستان قدری متفاوت است، در حقیقت نمی­توان ادعا کرد که در جامعۀ کنونی، احساس تعاون و عواطف انسانی رو به گسترش نهاده یا استثمار و ظلم و تعدی کاهش یافته است.علامه مطهری می­ نویسد: «در مسألۀ روابط انسان با انسان، یا نمی­توان گفت پیشرفت و تکامل صورت گرفته است، یا اگر هم صورت گرفته است، بدون شک، به آن نسبت که ابزار و ساختمان و تشکیلات اجتماعی بشری جلو رفته است، حسن رابطۀ انسان با انسان، بهبود پیدا نکرده است.»[۶] عرصۀ چهارم، عرصۀ رابطۀ انسان با خودش است که علامه مطهری این عرصه را عرصۀ «اخلاق» می­خواند. در این­جا، پرسش این است که آیا بر وجود انسان معاصر، امیال حیوانی­ حکومت می ­کند یا ارزش­های عالی انسانی­؟! آیت­ الله شهید، انسان معاصر را در این ساحت نیز ناکام شمرده و تصریح می کند: «تا انسان از ناحیۀ اخلاقی، تکامل پیدا نکرده باشد؛ یعنی تا از درون خودش، [و] از حیوانیّت خودش، رهایی پیدا نکرده باشد، امکان ندارد که در رابطه­اش با انسان­های دیگر، حُسن رابطه داشته باشد.»[۷]ایشان تصریح می­ کند که «جز دین، هیچ عامل دیگری نیست که این قسمت اعظم تکامل بشریت؛ یعنی تکامل بشریت در ماهیت انسانی خودش را تأمین ­کند»[۸]؛ چراکه دین، ایدئولوژی­ ای است که تکیه ­اش بر آگاه کردن انسان از سرشت الهی و روحانی ­اش و پرورش دادن این جنبه از وجود انسان است.[۹] ایشان به صورت خاص­ تر و محدودتر، تنها دربارۀ کارنامۀ غرب متجدد نیز بحث کرده است.علامه مطهری معتقد است که تعریف غربی­ها از «پیشرفت»، یک تعریف «ناقص» و «محدود» است که تنها پیشرفت در ساحت «ابزارسازی» و «زندگی مادّی» انسان را دربرمی­گیرد و از ابعاد و سطوح «زندگی معنوی» انسان چشم می­پوشد. در واقع، آن­گاه که انسان، «حیوان ابزارساز» معرفی بشود، پیشرفت او نیز نباید معنایی جز «تکامل ابزار» داشته باشد. آیت­الله شهید تصریح می­کند که تکامل غرب، تکاملی «یک­ جانبه» و «یک­سویه» بوده است که تنها تکامل مادّی و تکنولوژیک را شامل می­شود؛ به طوری­که غرب در ساحت «انسانیّت» و «ارزش­های عالی انسانی»، تکامل و پیشرفت نداشته است.[۱۰] وی می­ نویسد: «[منطقاً] نمی­ شود کمال را در علم، آن هم علم طبیعی و در فن و تکنولوژی خلاصه کرد و دائم گفت "پیشرفت". یکی از گمراه­کنندترین حرف­ها[ی غربی­ها] همین مسألۀ "پیشرفت" است و "ملت­های پیشرفته" است، و پیشرفت­گی را هم ما در ابزار خلاصه می­ کنیم. روی این حساب، انسان خودش دیگر وجود [یعنی موضوعیت] ندارد، [بلکه] فقط مسألۀ ابزار مطرح است.»[۱۱]فیلسوف الهی، این پرسش کلیدی را مطرح می­ کند که این نوع پیشرفت که غرب از آن دفاع می­ کند و آن در اصطلاح خاص، «توسعه» معرفی می­کند، در حقیقت، «پیشرفت انسان [است] یا [پیشرفت] ابزار انسان»؟![۱۲]ایشان در مقابل نظریۀ پیشرفت در غرب، ملاک و معیار دیگری را برای پیشرفت و ترقّی جامعۀ بشری معرفی می­ کند و می­ گوید «آن­چه ملاک پیشرفت واقعی است، پیشرفت فرهنگ است نه تمدن».[۱۳] بر مبانی تلقی ایشان از دو واژۀ تمدّن و فرهنگ باید گفت «تمدّن» ناظر به ابعاد مادّی زندگی انسان از قبیل فن و ابزار است و «فرهنگ»، دربردارندۀ ابعاد معنوی و انسانی. بنابراین، پیشرفت حقیقی عبارت است از حرکت رو به جلوی یک جامعه­ در راستای متصف شدن فرد و جامعه به خصایص عالی و الهی، و جامعه ­ای که تنها در عرصۀ مادی و تکنولوژیک پیشرفت داشته است را نمی ­توان در منطق اسلامی، یک «جامعۀ پیشرفته»[۱۴] قلمداد کرد. از آن­جا که نگرش انسان­ شناختی اغلب متفکران غربی، بدن­ محور و مادی است، اینان از ساحت معنوی و روحانی وجود انسان غفلت می­ کنند و برای آن، ارزش و منزلتی قائل نمی ­شوند؛ حال آن­که، آن­چه در انسان اصالت دارد و مقوم و معرف انسانیت اوست، «روح» اوست و نه «جسم» او. از این رو، جامعه­ای که تنها در ابعاد ناظر به «جسم» انسان ترقّی کرده باشد را نمی­توان جامعه ­ای مطلوب و متعالی انگاشت.در قرآن کریم در موارد متعددی سخن از «هلاکت اقوام» و «فروپاشی جوامع» رفته، که علت آن، طغیان و عصیان این اقوام و جوامع در برابر شریعت الهی معرفی شده است. اگر جامعۀ غربی چنین است که توصیف شد، چرا عذاب الهی بر آنها نازل نمی­شود و تمدّن غرب فرو نمی­پاشد؟ به دنبال این پرسش، دو پرسش مهم دیگر نیز مطرح شود: یکی این­که، یک جامعه باید در «چه حدّی از انحطاط فرهنگی» قرار بگیرد تا مستحق هلاکت و فروپاشی واقع شود؟ دیگر این­که، «چه تعداد از افراد یک جامعه» باید در انحطاط فرهنگی غوطه ­ور شوند تا عذاب جمعی الهی بر آنها نازل گردد؟ آیت ­الله شهید با تدقیق در آیه­ی هفدهم سورۀ رعد، نکات و لطایف درخوری را به منظور «تحلیل فرهنگی»[۱۵] جوامع انسانی استنباط کرده است که برای پاسخ دادن به پرسش­های بالا، به کار می­ آید.در این آیۀ شریفه آمده است: «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیه بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَّابِیا وَمِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیه أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ یضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الأَرْضِ كَذَلِكَ یضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ»[۱۶] [خداوند همان است كه] از آسمان آبى فرو فرستاد. پس رودخانه ‏هایى به اندازۀ گنجایش خودشان روان شدند و سیل، كفى بلند روى خود برداشت و از آن­چه براى به دست آوردن زینتى یا كالایى در آتش مى‏گدازند هم نظیر آن، كفى برمى‏آید. خداوند حق و باطل را چنین مثل مى‏زند. اما كف بیرون افتاده، از میان مى‏رود، ولى آن­چه به مردم سود مى‏رساند در زمین [باقى] مى ‏ماند. خداوند مثل­ها را چنین مى ‏زند.از آیۀ یادشده[۱۷] چنین استفاده می­ شود که اولاً اگرچه در ظاهر، باطل نمود دارد، اما حق اصیل و ماندگار است نه باطل؛ ثانیاً باطل به طفیل حق پیدا می­ شود و نیروی حق حرکت می کند.[۱۸] بنابراین، از دیدگاه قرآنی، در تحلیل جوامع نیز به ظواهر بسنده کرد و اساس تحلیل و قضاوت را بر آنها بنا نمود؛ چراکه اگرچه ممکن است در ظاهر، غلبه با باطل باشد ولی حقیقت جامعه، چیز دیگری است و اکثریت مردم، رویۀ دیگری دارند. شخصیت­ها یا گروه­ها و جریان­های فاسد، همچون کف روی آب هستند که به چشم می­ آیند اما نمایندۀ وضعیت فرهنگی حاکم بر کلیت جامعه نیستند.[۱۹] «اکثریت» افراد اقوام و جوامع، انسان­هایی هستند که جهات خیر و صلاح آنها بر جهات شر و فسادشان غالب است و از این رو، به «هلاکت جمعی» مبتلا نمی­ شوند. حتی وجود انسان­های بسیار منحط و شیطانی در رأس جوامع بشری نیز نمی­تواند نمایانگر وضعیت فرهنگی همۀ افراد این جوامع باشد؛ زیرا اگر چنین بود، اساساً این جوامع در اثر نزول عذاب الهی، تداوم نمی ­یافتند و فرو می­ پاشیدند. بنابراین، وضعیت فرهنگی چنین افرادی نباید «تعمیم» داده شود و ملاک و مقیاس تحلیل وضعیت فرهنگی کلی جامعه قرار بگیرد.ایشان می­ نویسد: «اکثریت [افراد هر] جامعه[ای] را انسان­هایی تشکیل می ­دهند که صلاح[شان] بر فساد آنها، بسیار غلبه دارد؛ [و] اگر هم احیاناً فسادی در او هست، فساد ناشی از جهل و نادانی و قصور است. انسانی که فقط نادان است؛[یعنی] به نحو جهل بسیط نمی­داند، او را نمی ­شود مقصر حساب کرد. مسلماً اگر انسان بخواهد انسان­های فاسدی را که [در ادوار مختلف تاریخ] در رأس جامعه­ ها قرار گرفته ­اند، مقیاس [تصویرسازی فرهنگی از آن جامعه­ ها] قرار بدهد و همۀ مردم هم [در واقع، از نظر فساد و عصیان،] صد در صد نمونۀ آنها بخواهند باشند، امکان ندارد که این جامعه باقی بماند [؛ چراکه قهراً مشمول عذاب الهی می­ شود و فرومی­ پاشد].»[۲۰]ایشان می ­افزاید که «جامعۀ بیمار» و «جامعۀ مغلوب شر»، حکم واحد و فرجام یکسان ندارند. جامعه آن­گاه مشمول غضب و عقاب الهی می­شود و فرومی ­پاشد که شر و تباهی و ضلالت به میزانی در آن گسترش یابد که غالب شود: «فرق است بین جامعۀ بیمار و جامعه­ ای که شر در آن غالب شده باشد. شما [در مقام تحلیل یک جامعه]، آن قله­ های شامخ [فساد و تباهی] را در نظر نگیرید؛ [زیرا] آنها مقیاس [کلّ] جامعه نیستند. جامعه مثل یک فرد است. حکما می­ گویند حالتی که حیات بدن را حفظ می­ کند، بین دو حد است و به تعبیر آنها، مزاج، نوسان دارد. مثلاً فشار خون انسان بین دو حدّ، باید باشد؛ [به طوری­که اگر] از یک حد کمتر باشد، می­ میرد و [اگر] از یک حدّ هم بیشتر باشد، می­ میرد، یک حد تعادل دارد. [...] جامعه هم همین­ طور است. حق و حقیقت در جامعه اگر از یک حد کمتر باشد، آن جامعه می­ میرد. اگر جامعه­ای باقی باشد، معلوم می­ شود که در میان دو حد باطل افراط و تفریط، نوسان دارد. [...] جامعه ­هایی که قرآن می­ گوید آنها هلاک شدند، کدام جامعه­ هاست؟ جامعه­ هایی که باطل بر آنها غلبه کرده است. [...] پس مریض بودن جامعه غیر از این است که در جامعه، باطل غلبه داشته باشد. [...] هر وقت جامعه ­ای در مجموع، به باطل گرایید، محکوم به فنا شده است.»[۲۱]آیت­ الله شهید ادامه می­ دهد که «از نظر منطق قرآن، امکان ندارد که در مجموع جامعه و بشریت، غلبه با شر و فساد و ظلم باشد، و در عین حال، [این] جامعه باقی باشد»[۲۲]. هلاکت و فروپاشی یک قوم زمانی تحقق می ­یابد که «اکثریّت» افراد جامعه، فاسد باشند. بنابراین، وجود یک «اقلیّت» فاسد در جامعه، منجر به اضمحلال آن نمی ­شود: «قرآن [در آیۀ یاد شده] می ­گوید اگر همۀ مردم [یک جامعه،] این ­قدر شریر و فاسد و ظالم و دروغگو بودند، آن جامعه را هلاک می ­کردیم. [بنابراین،] چنین جامعه ای محال است وجود داشته باشد [...]. قبل از شما اقوامی بودند که وقتی اکثریّت [افراد] آن اقوام، بد شدند، ریشۀ آنها را کندیم. پس اگر [یک] جامعه، دوام دارد، بدانید که اکثریّت مردم [آن جامعه]، فاسد نیستند، بلکه [تنها] اقلیّتی فاسدند که [بر اساس این آیه،] آنها هم کف­های روی آبند.»[۲۳]فیلسوف الهی برای تأیید این­که «[در طول تاریخ بشریت،] قطعاً اکثریّت با خوبان [بوده] است»[۲۴]، به نظریه­ های برخی از حکمای مسلمان نیز اشاره کرده است. وی می­ گوید از نظر حکمای اسلامی، قرآن کریم، مردم را به سه دسته تقسیم می­ کند:یکم. «اصحاب­ المیمنه» که مشتمل بر انسان­های متوسطی هستند که در آنها، خوبی­ها بر بدی­ها غلبه دارد؛ اکثریت افراد جوامع بشری را، انسان­های متوسط شامل می­شود.دوم. «اصحاب ­المشئمه» که مشتمل بر انسان­های بد مطلق هستند. چنین افرادی در جامعه، در اقلیت­اند.سوم. «السابقون­ السابقون» که مشتمل بر انسا­ن­های خوب مطلق هستند. چنین افرادی در جامعه، در اقلیت­ اند.آیت­ الله شهید، به این گفتۀ شیخ­ الرئیس بوعلی سینا نیز اشاره کرده که می ­گوید افراد بشر از نظر «سلامت جسمی» سه گروه هستند: افراد کاملاً سالم، افراد کاملاً مریض، و افرادی که در آنها سلامتی بر بیماری غلبه دارد. وی معتقد است که دو گروه نخست در اقلیت هستند و بیشتر افراد، جزء گروه سوم­اند. همین نظر را ملاصدرا در قالب مثال دیگری ـ «زشتی» و «زیبایی» ـ بیان کرده است.[۲۵]_____________________________نویسنده: مهدی جمشیدی، * عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.[۱] . Renaissance.[۲] . Tradition.[۳] . Modernity.[۴] . همو؛ نبرد حق و باطل (به ضمیمۀ تکامل اجتماعی انسان در تاریخ)؛ صص۶۶ – ۶۷.[۵] . همان، صص ۶۷ – ۷۰.[۶] . همان، ص ۷۳.[۷] . همان، ص۷۴.[۸] . همان، ص۷۶.[۹] . همان، ص۱۰۱.[۱۰] . مرتضی مطهری؛ فلسفۀ تاریخ؛ جلد اول؛ ص ۲۴۶.[۱۱] . همان، ص ۲۴۷.[۱۲] . همان، ص ۲۴۷.[۱۳] . همان، ص ۲۴۷.[۱۴] . Advanced society.[۱۵] . Cultural Analysis.[۱۶] . رعد: ۱۷.[۱۷] . آیات دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که حکایت از اصالت حق و زوال باطل می­کنند:«مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یبْصِرُونَ«(بقره: ۱۷).مثل آنان [کافران] همچون مثل كسانى است كه آتشى افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایى داد، خدا نورشان را برد و در میان تاریكی­هایى كه نمى‏بینند، رهای­شان كرد.«وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ«(صافات: ۱۷۱-۱۷۳).و قطعاً فرمان ما دربارۀ بندگان فرستادۀ ما از پیش [چنین] رفته است كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتماً پیروز خواهند شد و سپاه ما، هر آینه غالب ‏هستند.«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا لَاعِبِینَ لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِینَ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ»(انبیاء: ۱۶-۱۸).و [ما] آسمان و زمین و آنچه را كه میان آن دو است را به بازیچه نیافریدیم. اگر مى‏خواستیم بازیچه‏اى بگیریم، قطعاً آن را از پیش خود اختیار مى‏كردیم، بلكه حق را بر باطل فرو مى‏افكنیم؛ پس آن را در هم مى‏شكند و به ناگاه، آن نابود مى‏گردد.[۱۸] . همو؛ نبرد حق و باطل (به ضمیمۀ تکامل اجتماعی انسان در تاریخ)؛ صص ۴۵- ۵۴.[۱۹] . همان، صص ۵۴- ۵۶.[۲۰] . مرتضی مطهری؛ فلسفۀ تاریخ؛ جلد چهارم؛ ص ۳۱۳.[۲۱] . همو؛ نبرد حق و باطل (به ضمیمۀ تکامل اجتماعی انسان در تاریخ)؛ صص۳۳- ۳۴.[۲۲] . همان، ص ۳۸.[۲۳] . همان، ص ۵۶.[۲۴] . فلسفۀ تاریخ؛ جلد چهارم؛ ص ۳۱۴.[۲۵] . همان، ص ۳۱۶.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 609]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن