واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شاخصه هاي جامعه و تمدن مورد نظر پيامبر (ص) (1) پيامبران الهي مأمور هدايت انسانها بودند . آنان افزون بر هدايت يكايك افراد ، رسالت هدايت و ساختن جامعه را نيز بر عهده داشتند و هر گاه موقعيت و امكانات به آنان اجازه مي داد به تشكيل حكومت و ادارة جامعه مي پرداختند . پيامبر اعظم (ص) نيز در اين امر ، اهتمام ويژه اي داشت و پس از ورود به مدينه اقدام به تشكيل حكومت اسلامي كرد . تلاشهاي آن حضرت و يارانش سبب شد كه جامعه اسلامي بنا گذاشته شود و مسلمانان در راه تداوم آن حكومت ، زحمات فراواني را متحمل شدند و در نتيجه جامعه اسلامي ، به تمدني بزرگ مبدل شد . شاخصه هاي مهم جامعه و تمدن موردنظر پيامبر (ص) عبارتند از : 1 . خدا محورينخستين هدف بعثت پيامبران ، سوق دادن انسانها و جوامع بشري به سوي خدا است . آنان مي خواهند بشر را به اطاعت خداوند دعوت كنند و از اطاعت غير خدا بازدارند : و لقد بعثنا في كل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت . ( نحل : 36 )و در حقيقت ، در ميان هر امتي فرستاده برانگيختيم [ تا بگويد : ] « خدا را بپرستيد و از طاغوت [ = فريبگر ] بپرهيزيد » . رسالت پيامبر اعظم (ص) نيز در همين مسير بود . تلاش و كوشش پيگير آن حضرت در طي 23 سال نبوت ، شاهد آن بود كه ايشان لحظه اي از اين هدف والا غافل نشد و همه جهادها ، جنگها و دلسوزيهاي آن جناب براي همين بوده است . خدامحوري تنها در دايرة عبادات فردي و زندگي شخصي و خصوصي افراد منحصر نمي شود ؛ بلكه نظام اجتماعي انسان را برمي گيرد و لازمة تحقق اين امر ، آن است كه خدامحوري ، اساس حكومتها و رهبري جوامع را نيز شامل شود و در حركت كلي جامعه نيز رضايت الهي و حركت در جهت تقرب به خداوند ، اساس كار قرار گيرد . براي تحقق اين امر ، بايد در همه قوانيني كه در جامعه شكل مي گيرد و نيز هنگام اجراي قوانين و حل معضلات و اختلافات به وجود آمده و دعاوي افراد ، تعاليم الهي محور حركت و تلاش جامعه باشد ؛ يعني در قانونگذاري قانوني مشروع تلقي گردد كه از ناحية خدا وضع شده است و اين همان قانوني است كه خداوند در كتابش نازل فرموده و يا به وسيلة حجتهاي خويش به مردم رسانده است . در مرحلة اجرا نيز بايد رضايت الهي موردنظر باشد و رهبران و حاكمان بر جامعه كساني باشند كه از طرف خداوند ، بر اين كار اذن داشته باشند . همچنين در امر قضاوت ميان مردم نيز كساني حكم برانند كه از سوي خداوند ، تعيين شده اند و مبناي قضاوتشان هم ، احكام نازل شده از ناحيه او باشد . از آيه شريفة ذيل استفاده مي شود كه حاكم بايد از سوي خداوند باشد و چون او مطابق احكام الهي حكم مي كند ، مؤمنان نيز بايد به آن رضايت قلبي داشته باشند و گرنه مؤمن حقيقي محسوب نمي شوند . فلا و ربك لايؤمنون حتي يحكموك فيما شجر بينهم ثم لايجدوا في أنفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما . ( نساء : 65 ) ولي چنين نيست ، به پروردگارت قسم كه ايمان نمي آورند ، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند ؛ سپس از حكمي كه كرده اي در دلهايشان احساس ناراحتي [ و ترديد ] نكنند ، و كاملا سر تسليم فرود آورند . بنايراين ، مهم ترين شاخصة جامعه و تمدن مورد نظر پيامبر (ص) ، همان خدامحوري است كه بايد در همه سطوح و ابعاد جامعه اجرا شود و روابط اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي و فرهنگي بر مبناي آن شكل مي گيرد . 2 . رهبري الهياز شئون اصلي جامعه ، موضوع رهبري آن است و مشروعيت نظام حاكم بر جامعه هم در پرتو رهبري است كه از سوي خداوند تعيين و نصب شود . خواه نصب مستقيم و بي واسطه ، يا نصب غير مستقيم و با واسطه . خداوند در قرآن كريم ، تكليف مؤمنان را روشن ساخته و فرموده است : يا ايها الذين امنوا و أطيعو الله و أطيعوا الرسول و أولي الامر منكم . ( نساء : 59 ) اي كساني كه ايمان آورده ايد ، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را [ نيز ] اطاعت كنيد .به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي : در اسلام سرپرستي جامعه متعلق به خداي متعال است . هيچ انساني اين حق را ندارد كه ادارة امور انسانهاي ديگر را بر عهده بگيرد . اين حق مخصوص خداي متعال است كه خالق و منشيء و عالم به مصالح و مالك امور انسانها ، بلكه مالك امور همة ذرات عالم جود است ... خداي متعال اين ولايت و حاكميت را از مجاري خاص اعمال مي كند ، يعني آن وقتي هم كه حاكم اسلامي و ولي امرمسلمين چه براساس تعيين شخص آن چنان كه طبق عقيده ما در مورد اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام تحقق پيدا كرد و چه براساس معيارها و ضوابط انتخاب شده ، وقتي اين اختيار به او داده مي شود كه امور مردم را اداره بكند ، باز اين ولايت خداست . 1البته دلايل نقلي فراوان در آيات و روايت وجود دارد كه مراد از اولي الامر كساني اند كه پيامبر اكرم (ص) به دستور خداوند براي هدايت و رهبري جامعه معرفي نموده و آنان ، همان امامان معصوم اند . امامان معصوم (ع) نيز براي رهبري جامعه در زمان غيبت ، فقيهاني را با شرايط ويژه مشخص كرده اند و مثلاً امام حسين (ع) فرموده اند : مجاري الامور و الاحكام علي ايدي العلماء بالله و الامناء علي حلاله و حرامه . 2 اجراي امور و احكام را خداوند به دست عالمان دين و امينان حلال و حرام خود داده است . سيرة عملي پيامبر (ص) نيز نشان مي دهد كه آن حضرت تعيين رهبري در جامعه را در انحصار خداوند مي دانسته اند . آن حضرت در پاسخ گروهي كه ايمان آوردن خود را مشروط به شركت در حكومت و رهبري جامعه ، پس از پيامبر مي كردند ، فرمود : اين امر [ حكومت ] مربوط به خداست [ و از اختيار من بيرون مي باشد ] ، او هر جا بخواهد ، قرار مي دهد . 3 بنابراين ، از ديگر شاخصه هاي اصلي حكومت و تمدن نبوي آن است كه رهبري جامعه در اختيار كساني باشد كه خداوند معين نموده و به زمامداري آنان ، رضايت داده است . البته اين مطلب هرگز به معناي نفي مقبوليت مردمي زمامداران جامعه اسلامي نيست ؛ همان گونه كه مشورت در تعيين فردي خاص از ميان واجدين شرايط رهبري در زمان غيبت معصوم (ع) كه ويژگيهاي نصب عام را دارند نيز منتفي نيست . همچنين ، در نظام اسلامي ، گزينش مسئولان اجرايي كشور و يا نمايندگاني براي وضع و تطبيق قوانين جزئي در قوانين كلي اسلامي ، نه تنها ممنوع نمي باشد ، بلكه ماية استحكام نظام و دلگرمي مردم است . آري ، از منظر تعليمات ديني ، اعتقاد به آراي عمومي به شكل بي حد و حصر و اصيل قرار دادن آن ، حتي در صورت تعارض با نظام الهي و دستورات خداوند ، در اعتقاد مؤمنان جايگاهي ندارد . پي نوشت ها :1. سخنراني روز عيدغدير خم ، 20/4/1369 . 2 .تحف العقول ، ص 172 . 3 . سيرة ابن هشام ، ج 2 ، ص 425 . منبع:www.payambarazam.ir/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]