تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819753123




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سال جديد-مدرسه نو


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سال جديد-مدرسه نو
سال جديد-مدرسه نو نويسنده:حميده رودباراني روشنک فرياد زد:«من مدرسه قديمي نمي روم».مامان به آرامي گفت:«خوب اينکه دعوا ندارد.»روشنک کتابش را ازروي ميز برداشت و گفت:«مامان همه دوستانم مي خواهند بروند مدرسه غيرانتفاعي. حتي سارا هم مي رود آنجا.حتماً درسش هم از من بهتر مي شود.»مامان که حوصله جر وبحث نداشت، گفت:«من بايد با پدرت صحبت کنم».شب بود. مادراستکان چاي خوش رنگ را جلوي پدرگذاشت وبه پدرروشنک که خسته به نظرمي آمد،گفت:«خسته نباشي.»پدر گفت:«سلامت باشي».پدرتا غروب کار مي کرد، ولي به قول قديمي ها ، هنوز نتوانسته بود خرج ودخلش را يکي کند. مادرگفت:«مي خواهم اسم روشنک رابراي سال جديد بنويسم».پدرگفت:«خوب چه اشکالي دارد».مادرکه با نخ هاي قالي بازي مي کرد، گفت:«چطوربگويم. روشنک دوست ندارد آنجا برود. مي گويد نمي تواند آنجا درس بخواند».پدرگفت:«پس حتماً مي خواهد به مدرسه غيرانتفاعي جديدي که تازه ساخته شده، برود».مادر گفت:«بله، ولي من گفتم نمي تواند آنجا برود».پدرلبخندي زد و بعد گفت:«من بايد با او پدرچند ضربه به دراتاق روشنک زد. روشنک گفت:«بفرماييد تو».پدروارد اتاق شدو نگاهي به اتاق روشنک انداخت.روشنک دختر با سليقه اي بود. پدر گفت:«دخترم،تو اينجا را خيلي زيبا تزيين کرده اي .»روشنک لبخندي زد و گفت:«ممنون پدر».پدر کناراو نشست .درحالي که به نقطه دوري خيره شده بود،گفت:«دخترم،وقتي من هم سن تو بودم،آرزوهاي زيادي داشتم. مي خواستم دکتربشوم و...،ولي وقتي به خودم آمدم، ديدم زمان گذشته است وبه هيچ کدام از آرزوهايم نرسيدم».روشنک گفت:«چرا پدر؟»پدرگفت:«خوب براي اينکه فکر مي کردم به دست آوردن آرزوهايم سخت نيست. فکر مي کردم اگرکيف و کفش گران بپوشم و اگرمدرسه غيرانتفاعي بروم،حتماً شاگرد درس خواني هم هستم، ولي فرق ميان اينها را نمي دانستم .يکي ازدوستانم که خيلي فقير بود،الان جزو بهترين مهندسان است. روشنک جان ،اگر مي خواهي نام تورادرمدرسه جديد بنويسم، هرچند برايم مشکل است، اشکالي ندارد».روشنک با حرف هاي پدرش،به فکر فرورفته و باخودش گفت:«پدرراست مي گويد».مدرسه ها خيلي با هم فرقي ندارند.خودم بايد تلاش کنم وخودش رادرلباس سفيد دکتري ديد.منبع:نشريه قاصدک،شماره 48/ج
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن