محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826902866
بررسی تفسیری عصمت حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی تفسیری عصمت حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام)
آیات 150 سوره اعراف و 92 و 93 سوره طه به بیان برخورد تند حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) پس از گوساله پرست شدن بنی اسرائیل می پردازد. این آیه حاوی یکی از چالشی ترین مسائل مطرح شده در قرآن است.
بخش دوم و پایانی 4. نحوه بازگشت حضرت موسی به میان بنی اسرائیل و اقدامات آن حضرت بنابر تصریح قرآن کریم، حضرت موسی(علیه السلام) با حالتی ناراحت و غضبناک به میان بنی اسرائیل برگشت. (اعراف / 150؛ طه / 86) آن حضرت بعد از بازگشت، ابتدا سراغ بنی اسرائیل رفت و از پس صحبت با آنها، با حضرت هارون(علیه السلام) برخورد تندی کرد و در مرحله سوم ماهیت این حادثه را از زبان سامری به گوش بنی اسرائیل رساند. نگاهی اجمالی به آیات سوره طه و اعراف این مطلب را ثابت می کند. در آیه 85 سوره طه، بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) به میان قوم و صحبت با آنها، در آیه 92 تا 94 برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با هارون(علیه السلام) و در نهایت از آیه 95 به بعد برخورد با سامری مطرح شده است. همین چینش نیز در آیه 150 سوره اعراف، بدون اشاره به سامری و سرانجام وی مشاهده می شود: «و هنگامی که موسی خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من، بد جانشینانی برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [و] او را به سوی خود کشید». نکته قابل توجه در مواجهه حضرت موسی(علیه السلام) با بنی اسرائیل این است که علی رغم ناراحتی شدید و غضبناک بودن، با جملاتی که با تأسف، توبیخ، تهدید و حتی مهربانی آمیخته بود، با آنها صحبت کرد. به قسمتی از این جملات که سوره اعراف آمده است، اشاره شد. این گفتگو در سوره طه مفصل تر بیان شده است: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟ آیا مدّت جدایی من از شما به طول انجامید یا می خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟» (طه / 86) همان گونه که از لحن این آیات پیداست برخی از فقرات متضمن توبیخ است، مثل «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید»؛ «آیا در مورد فرمان پروردگارتان عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟»؛ «آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید»، برخی از فقرات دارای لحنی همراه با عطوفت و تأسف است مثل: «ای قوم من» «مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟»؛ و برخی از فقرات دربردارنده تهدید و بیان عاقبت کار آنهاست مثل: «می خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟» حال سؤال این است چرا با اینکه خدای متعال به حضرت موسی(علیه السلام) اطلاع داده بود که عامل گمراهی بنی اسرائیل، شخصی به نام سامری است، (طه / 85) بعد از بازگشت ابتدا سراغ قوم خود رفت و در مراحل بعدی سراغ حضرت هارون(علیه السلام) و سامری؟ معمولاً در این گونه موارد به ذهن انسان خطور می کند که باید سراغ عامل اصلی انحراف یا شخصی که رهبری قوم به آنها سپرده شده، رفت نه مردم عادی. همین برخورد اولیه حضرت موسی(علیه السلام) با بنی اسرائیل این احتمال را تقویت می کند که ایشان از همان ابتدا به فکر درمان این واقعه بود و قصد داشت ضمن صحبت با بنی اسرائیل، آنها را محک بزند و وضعیت فعلی و فضای فکری آنان را از زبان خودشان بشنود. این مطلب می تواند حاکی از این باشد که غضب حضرت موسی(علیه السلام)، در مواجهه با بنی اسرائیل و حضرت هارون(علیه السلام)، یک غضب کنترل شده بوده است. برای اثبات دقیق تر این نکته، بررسی دو اشکال لازم به نظر می رسد: 1. حضرت هارون(علیه السلام) در مقابل توبیخ شدید و رفتار تند حضرت موسی(علیه السلام)، از عبارت «یا ابْنَ أ مَّ» (طه / 94) و «ابْنَ أ مَّ» (اعراف / 150) (فرزند مادرم) استفاده کرد، با اینکه هر دو از یک پدر و مادر بودند. بنابر روایات کاربرد این عبارت برای تحریک عواطف حضرت موسی(علیه السلام) بوده است. (صدوق، 1988: 1 / 87) این شیوه برخورد می تواند حاکی از عصبانیت کنترل نشده باشد. 2. طبق برخی روایات، کسی که به وی خبری داده می شود با کسی که همان خبر را می بیند همانند نیستند؛ زیرا خداوند به حضرت موسی(علیه السلام) خبر داد که قوم وی امتحان شده است. حضرت موسی(علیه السلام) در این حال الواح را در دست خود نگه داشته بود، با اینکه به خوبی می دانست این خبر خداوند صادق است، اما وقتی به میان قوم خود برگشت و آنها را دید، غضبناک شد و الواح را انداخت. (طبرسی، 1372: 4 / 741) از این روایت نیز برداشت می شود که غضب حضرت موسی(علیه السلام) کنترل نشده بوده است. در بررسی این دو اشکال باید گفت اولاً: دلالت این دو روایت بر اینکه غضب حضرت موسی(علیه السلام) کنترل شده نبود، روشن نیست؛ ثانیاً: بر فرض قبول ظهور این روایات بر مطلب مورد نظر، برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با بنی اسرائیل و شیوه سخن گفتن با آنها (با توجه به توضیحاتی که گذشت)، این ظهور را از بین می برد. حضرت موسی(علیه السلام) در ادامه اقدامات خود، در انتهای این جریان و پس از پشیمان شدن بنی اسرائیل، کشتن هم دیگر را به عنوان راه توبه به گوساله پرستان معرفی کرد. (بقره / 54) 5. شخصیت سامری معرفی دقیق شخصیت سامری به دلیل فقدان مدرک معتبر، تقریباً امری ناممکن است و تمامی اقوال ارائه شده، در حد چند احتمال قابل قبول هستند. (برای نمونه: ر.ک به: قمی مشهدی، 1368: 8 / 339) اما با این وجود، یک نکته را می توان با اطمینان بیشتری بیان کرد و آن اینکه سامری نه یک شخصیت عادی و معمولی بلکه شخصیتی مقبول، با نفوذ و مذهبی در میان بنی اسرائیل داشته است؛ زیرا آنان در مدت بسیار کوتاهی جذب تفکر دینی وی شدند و آن را به نحوی پذیرفتند که در مقابل پیامبر خود ایستادند. بسیار بعید است که یک شخصیت معمولی بتواند منشأ چنین اثر بزرگی باشد. دلیل قرآنی این مطلب را می توان در آیه «فَأ خْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوار فَقالُوا هذا إ لهُکُمْ وَ إ لهُ مُوسى؛ و برای آنان مجسّمه گوساله ای که صدایی همچون صدای گوساله داشت بیرون آورد و (به یکدیگر) گفتند: این خدای شما و خدای موسی است» (طه / 88) پیدا کرد. در ابتدای این آیه، فعل «أَخْرَجَ» به صورت مفرد بیان شده است اما در ادامه، فعل «قالُوا» به صورت جمع، همراه با حرف عطف «فاء» که بر ترتیب بدون فاصله دلالت دارد، (سیوطی، 1387: 2 / 69؛ ابن هشام، 1412: 214 ـ 213) ذکر می شود. (درویش، 1415: 6 / 235) درباره فاعل «قالُوا» دو احتمال مطرح شده است: 1. بنی اسرائیل، 2. سامری و اتباع وی. (مکارم شیرازی، 1374: 13 / 271) به نظر می رسد از بین این دو احتمال، احتمال اول به واقع نزدیک تر باشد؛ زیرا تمام ضمایر جمعی که قبل و بعد از فعل «قالُوا» در این آیه و آیات بعدی ذکر شده اند، همه به بنی اسرائیل اشاره دارند. (طه / 92 ـ 88) ازاین رو وحدت سیاق ایجاب می کند که ضمیر در «قالُوا» به بنی اسرائیل ارجاع داده شود. از جمع بین این مطالب می توان فهمیدکه سامری به محض عرضه مجسمه گوساله، از حالت فرد، به یک جریان و حرکت گروهی تبدیل شد. توجه به این نکته در کنار رفتار خشن بنی اسرائیل با حضرت هارون(علیه السلام) (اعراف / 150) به خوبی ثابت می کند که فضای حاکم بر بنی اسرائیل تا قبل از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام)، فضایی کاملاً ضد توحیدی بود. 6. عکس العمل بنی اسرائیل در مواجهه با اقدامات حضرت موسی(علیه السلام) بنی اسرائیل بعد از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام)، سه عکس العمل نشان دادند: 1. بعد از قرار گرفتن در مقابل توبیخ های شدید و تهدیدات حضرت موسی(علیه السلام)، بدون توجه به عمق فاجعه و قبول ذره ای از اشتباه خود، با بهانه تراشی و فرافکنی گفتند: «ما به میل و اراده خود از وعده تو تخلّف نکردیم بلکه مقداری از زیورهای قوم را که با خود داشتیم افکندیم». (طه / 87) 2. پشیمان شدن آنها: «و هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد و دیدند گمراه شده اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، به طور قطع از زیانکاران خواهیم بود»». (اعراف / 149) برخی از محققان بر این باورند که بنی اسرائیل قبل از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) از کار خود پشیمان شدند؛ زیرا در آیه 148 سوره اعراف، بحث گوساله پرستی، در آیه 149 بحث پشیمان شدن آنان و در آیه 150 بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) و اقدامات ایشان مطرح شده است. این سیاق گویای پشیمانی تعداد قابل توجهی از بنی اسرائیل قبل از بازگشت آن حضرت است. (بهجت پور، 1390: 506) در بررسی این دیدگاه می توان گفت: اگرچه چینش آیات، چنین مطلبی را به ذهن القا می کند، اما سیاق به وجود آورنده یک ظهور است که می توان با قرائن دیگری از آن دست کشید. در این بحث چند قرینه وجود دارد که ثابت می کند بنی اسرائیل تا قبل از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) از کار خود پشیمان نشدند: اولاً: در همین قسمت اشاره شد که بنی اسرائیل بعد از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) و مواجه شدن با توبیخ ها و تهدیدات آن حضرت با فرافکنی و بهانه تراشی، ذره ای از اشتباهات خود را قبول نکردند. اگر آنان به اشتباه خود پی برده بودند، دلیلی برای این بهانه تراشی وجود نداشت و به راحتی می توانستند بگویند: چنین کاری انجام شد ولی ما واقعاً از کار خود پشیمان شدیم. ثانیاً: سخنان حضرت هارون(علیه السلام) در مقابل رفتار تند حضرت موسی(علیه السلام) حاکی از این است که بنی اسرائیل وی را به موضع ضعف کشاندند و تا پای قتل ایشان پیش رفتند. (اعراف / 150) از این سخنان برداشت می شود که این برخورد خشن آنان و اصرار بر گوساله پرستی تا زمان بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) ادامه داشت؛ زیرا اگر آنان از این عمل پشیمان شده بودند، دلیلی نداشت حضرت هارون(علیه السلام)، فقط بر وضعیت خود تأکید کند، بلکه می توانست به پشیمانی بنی اسرائیل هم اشاره کند. 3. پذیرش حکم کشتن یکدیگر برای توبه از این گناه: «و [به یاد آورید] زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید. پس توبه کنید و به سوی خالق خود باز گردید و یکدیگر را به قتل برسانید. این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه پذیر و رحیم است». (بقره / 54) در اینجا این سؤال مطرح می شود که چه امری موجب شد تا قومی مانند بنی اسرائیل که تا قبل از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) قصد کشتن پیامبر خود را داشتند (اعراف / 150) و در ابتدا هم ذرّه ای از اشتباه خود را قبول نکردند، در آخر پشیمان شدند و برای جبران اشتباه خود حکم سنگینی مانند کشتن یکدیگر را پذیرفتند؟ به نظر می رسد اقدامات سه گانه حضرت موسی(علیه السلام) (صحبت با قوم، برخورد با حضرت هارون(علیه السلام)، برخورد با سامری) نقش مؤثری در این تحول داشته است. اگرچه اثبات میزان تأثیر هر کدام یک از این اقدامات در پدید آمدن این تحول امر مشکلی است اما به هر حال نمی توان از احتمال تأثیر برخورد با حضرت هارون(علیه السلام) در این تحول چشم پوشی کرد. ازاین رو یکی از نکاتی که در تحلیل این برخورد، حتماً باید در نظر گرفته شود، جنبه تأثیرگذاری این برخورد در توبه بنی اسرائیل است. 7. نحوه برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) بنابر آیات قرآن کریم، حضرت موسی(علیه السلام) بعد از بازگشت به میان بنی اسرائیل، «سر برادر خویش را گرفت [و] او را به سوی خود می کشید» (اعراف / 150) و خطاب به ایشان فرمود: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند، از من پیروی نکردی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟» (طه / 93 ـ 92) مجموع این رفتار و سخنان حاکی از آن است که حضرت موسی(علیه السلام) رفتاری تند و غضبناکی با حضرت هارون(علیه السلام) داشته است. اما با این وجود، با توجه به فقره «سر برادر خویش را گرفت [و] او را به سوی خود می کشید» (اعراف / 150) می توان فهمید که حضرت موسی(علیه السلام) فقط سر برادرش را گرفت و به طرف خود می کشید و این مقدار از عمل دلالتی بر تحقیر یک فرد ندارد بلکه در برخی موارد برای اغراض خاصی انجام می شود. (رازی، 1420: 22 / 94) در مقابل، برخی از مفسران بر این باورند که حضرت موسی(علیه السلام) در این برخورد علاوه بر سر حضرت هارون(علیه السلام)، ریش ایشان را هم گرفت (سیوطی و محلی، 1416: 321) و برای اثبات این مطلب به سخن حضرت هارون(علیه السلام) استناد کرده اند. آن حضرت بعد از برخورد تند حضرت موسی(علیه السلام)، خطاب به ایشان فرمود: «ای فرزند مادرم! [ای برادر] نه ریش مرا بگیر و نه سرم را». (طه / 94) در این فقره حضرت هارون(علیه السلام) به طور صریح از حضرت موسی(علیه السلام) تقاضا کرد که سر و ریش وی را نگیرد. اگر حضرت موسی(علیه السلام) واقعاً این کار را انجام نداده بود، دلیلی برای مطرح کردن این تقاضا وجود نداشت. با اثبات این مطلب، رفتار حضرت موسی(علیه السلام) هم خشن تر به نظر می رسد و هم قبیح تر؛ به خصوص که در برخی تفاسیر تصریح شده است که حضرت موسی(علیه السلام)، ریش حضرت هارون(علیه السلام) را با دست چپ و سر ایشان را با دست راست گرفت. (قرطبی، 1364: 11 / 238؛ مراغی، بی تا: 16 / 144) در بررسی این دیدگاه باید به این نکته توجه کرد که از سخن حضرت هارون(علیه السلام) به تنهایی نمی توان برداشت کرد که حضرت موسی(علیه السلام) چنین کاری را انجام داده است، زیرا نهی از یک شیء، دلالتی بر وقوع آن ندارد. به عنوان مثال خداوند در آیات زیادی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) را از کارهایی مثل اطاعت از کفار و منافقین نهی کرده است (احزاب / 1) درحالی که قطعاً پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) آنها را انجام نداده بود. (رازی، 1420: 22 / 94) از طرف دیگر به خاطر فقدان مدرک معتبر، درباره نحوه گرفتن سر و ریش حضرت هارون(علیه السلام)، اصلاً نمی توان نظری داد. شاید به همین دلیل، برخی از مفسران این سخن حضرت هارون(علیه السلام) را کنایه محسوب کرده اند: «ای پسر مادر من «لاتَأْخُذْ بِلِحْیَتِی» فرا مگیر محاسن مرا «لا بِرَأْسِی» و نه موی سر مرا و گویند کلام بر وجه کنایه است چنان که یکی گوید که دست از ریش من بدار که من در این کار بی جرمم و مرا بدین معاتبه مکن». (کاشانی، 1336: 6 / 16 ـ 15) البته؛ با توجه به روایتی می توان گفت که احتمال دارد حضرت موسی(علیه السلام) ریش حضرت هارون(علیه السلام)، را هم گرفته باشد. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد که «چرا موسی سر و ریش برادر خود را گرفت، درحالی که سر او را به طرف خود می کشید با اینکه هارون در گوساله پرست شدن بنی اسرائیل هیچ گناهی نداشت». (صدوق، 1988: 1 / 87) به دنبال این سؤال، امام(علیه السلام) بدون هیچ اصلاحی نسبت به اصل سؤال، جواب آن را ارائه کرد. (1) اگر واقعاً حضرت موسی(علیه السلام) ریش برادر خود را نگرفته بود، امام(علیه السلام)، این سؤال را تصحیح می کرد. این تقریر نشان می دهد که این کار توسط حضرت موسی(علیه السلام) انجام شده است. اما با این حال، نحوه گرفتن سر و ریش همچنان مبهم باقی می ماند. ب) برخورد موسی با هارون، راهی برای آگاه کردن بنی اسرائیل قبل از بررسی علت برخورد حضرت موسی(علیه السلام) و تحلیل آن، بازسازی فضایی که این برخورد در آن انجام گرفته است، کمک شایانی به کشف این علت می کند. به نظر می رسد بازسازی این فضا با استفاده از مطالب به دست آمده در بخش قبل به این شرح باشد: حضرت موسی(علیه السلام) بنی اسرائیل را با تمام خصوصیات از جمله حس گرایی، لجوج بودن و دور بودن از فضای عقلانی و تفکر می شناخت. اگر شناخت سامری از بنی اسرائیل به قدری دقیق بود که با یک حرکت حساب شده، آنها را به انحراف کشاند، حضرت موسی(علیه السلام) هم نقاط ضعف و قوت آنها را به خوبی می شناخت. آن حضرت در طور مطلع شد که خداوند بنی اسرائیل را امتحان کرده است. در این امتحان که دست خدا به خوبی در آن مشهود بود، شخصی به نام سامری که دارای شخصیتی موجه و بانفوذی بود، مجسمه گوساله ای از جنس طلا که صدای گوساله تولید می کرد را به عنوان معبود معرفی کرد. بنی اسرائیل هم با پذیرش این معبود، در مواجه با این امتحان، گمراه شدند. آن حضرت به طور اجمالی می دانست که حضرت هارون(علیه السلام) به وظیفه رهبری خود عمل کرده است. ایشان با حالتی ناراحت و غضبناک به میان قوم خود برگشت اما با این حال، هیچ برخورد عملی با آنان نکرد بلکه در مرحله اول با لحنی همراه با توبیخ، تهدید، تأسف و حتی مهربانی با آنها صحبت کرد و اشتباه آنها را به گوششان رساند. اما بنی اسرائیل بدون توجه به عمق فاجعه و قبول ذره ای از اشتباه خود، کار خود را توجیه کردند. بدیهی است که در این فضا هیچ اقدامی در جهت اصلاح وضع موجود کارگر نخواهد بود، مگر اینکه این فضا به نوعی شکسته شود. ازاین رو آن حضرت در مرحله دوم با انداختن الواح و برخورد تند با حضرت هارون(علیه السلام) فضای به وجود آمده را شکست و در مرحله سوم گمراه شدن بنی اسرائیل را از زبان خود سامری به آنها گوشزد کرد. به این ترتیب قوم لجوجی مانند بنی اسرائیل نه تنها اعتراضی نکردند بلکه علاوه بر پشیمانی، حاضر شدند برای توبه از این عمل به کشتن یکدیگر روی بیاورند. (2) با این توضیحات روشن می شود که برخورد شدید حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) وسیله ای برای بیدار کردن بنی اسرائیل و بازگرداندن آنها به فضای توحیدی بوده است. ج) بررسی تحلیل «آگاه کردن بنی اسرائیل» به نظر می رسد این تحلیل از جهاتی دارای نقاط قوت باشد: 1. خمیر مایه اصلی این تحلیل، روشی عقلائی است. یکی از عادت های رایج در بین مردم این است که در برخی مواقع شخص نزدیک را مخاطب خود قرار می دهند و او را به خاطر کاری که انجام نداده، مؤاخذه می کنند تا به این وسیله سایر افراد، به اشتباه خود پی ببرند و یا از انجام کاری که موجب سرزنش آنها می شود، دوری کنند. از این روش با نام «به در بگو تا دیوار بشنود» یاد می شود. (بابایی، 1387: 172) مطابق برخی روایات، قرآن کریم بر اساس همین روش نازل شده (کلینی، 1365: 2 / 631) (3) و در آیات زیادی کاربرد این روش کاملاً مشهود است. (برای نمونه ر.ک به: مائده / 116) (4) 2. این تحلیل با مقام مخلَص بودن حضرت موسی(علیه السلام) و نیز با بی گناهی حضرت هارون(علیه السلام) سازگاری دارد. 3. در این تحلیل به وقایع قبل از این برخورد و به وقایع و تأثیرات بعد از آن و نیز به شخصیت و اطلاعات حضرت موسی(علیه السلام) و شخصیت بنی اسرائیل و همچنین به فضای حاکم قبل از بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) و دیگر جوانب اشاره می شود. به عبارت دیگر در این تحلیل، برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام)، به عنوان حلقه یک زنجیره در نظر گرفته شده است. 4. حضرت موسی(علیه السلام) علاوه بر دارا بودن مسئولیت پیامبری، رهبری بنی اسرائیل را نیز بر عهده داشت. هر رهبر حکیم و خداباوری اگر در میان قوم خود انحرافی ببیند، علاوه بر ابراز ناراحتی، به فکر اصلاح آن انحراف نیز می افتد. این ویژگی در مورد پیامبر اولواالعزمی مانند حضرت موسی(علیه السلام) (احزاب / 7؛ شوری / 13) به مراتب برجسته تر خواهد بود. ازاین رو اگر در این تحلیل گفته شد که حضرت موسی(علیه السلام) از همان لحظات اولیه بازگشت به فکر اصلاح این انحراف بود، به خاطر این است که به نقش رهبری حکیمانه آن حضرت توجه ویژه ای شده است. 5. سازگار بودن با ظاهر آیات قرآن کریم؛ اقدامات حضرت موسی(علیه السلام) بعد از بازگشت به میان بنی اسرائیل در دو سوره اعراف و طه با تفاوت های قابل توجهی آمده است. مهم ترین این تفاوت ها عبارتند از: ـ در سوره اعراف برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با بنی اسرائیل کم رنگ تر از سوره طه مطرح شده است. ـ در سوره اعراف اقدامات حضرت موسی(علیه السلام) به صورت فشرده و پشت سر هم نقل شده است درحالی که در سوره طه این اقدامات با تفصیل بیشتری ذکر شده است. ـ در سوره طه به عکس العمل بنی اسرائیل در مقابل توبیخ ها و تهدیدات حضرت موسی(علیه السلام)، به اقدامات حضرت هارون(علیه السلام) در مقابله با این انحراف و به برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با سامری اشاره شده است (طه / 98 ـ 86) اما در سوره اعراف به هیچ یک از این موارد اشاره ای نشده است. ازاین رو برای بررسی سازگاری این تحلیل با ظاهر آیات قرآن کریم باید هر دو سوره در نظر گرفته شوند؛ زیرا اگر فقط به سوره اعراف توجه شود، این تحلیل با ظاهر آیات آن سازگاری چندانی ندارد. برای روشن شدن این مطلب، ذکر آیه 150 سوره اعراف که این اقدامات را بیان می کند، ضروری به نظر می رسد: «و هنگامی که موسی خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [و] او را به سوی خود می کشید». از چینش متوالی کلماتی مثل خشمگین و بسیار اندوهناک بودن، انداختن الواح و گرفتن سر برادر بدون پرسیدن هیچ گونه سؤالی به ذهن انسان خطور می کند که برخورد با حضرت هارون(علیه السلام)، یک اقدام نسنجیده بوده است، اما وقتی همین اقدامات در سوره طه با تفصیل بیشتری درباره گفتگو با بنی اسرائیل، برخورد با حضرت هارون(علیه السلام) و سامری بیان می شود، احتمال سنجیده بودن این رفتار بسیار پررنگ و قوی می شود. بنابراین می توان گفت این تحلیل به دلیل توجه به غضبناک بودن حضرت موسی(علیه السلام) و در نظر گرفتن تمام اقدامات آن حضرت هماهنگ و سازگار با ظاهر آیات قرآن کریم است. این تحلیل ولو با اضافه کردن مقدمات دیگری، به تمام سؤال های مطرح شده در این زمینه به صورت منسجم پاسخ می دهد. در اینجا مهم ترین این سؤال ها و جواب آنها براساس این تحلیل بررسی می شود: سؤال اول: چرا حضرت موسی(علیه السلام) در ابتدای ورود هیچ اقدام عملی در قبال بنی اسرائیل انجام نداد و فقط آنها را توبیخ و تهدید کرد؟ جواب این سؤال را می توان با رجوع به فضای صددرصد غیرتوحیدی و توجیهی حاکم بر بنی اسرائیل پیدا کرد. همان طوری که قبلاً اشاره شد، در این فضا هیچ اقدامی در جهت اصلاح به خصوص بر روی بنی اسرائیل که با تفکر و عقلانیت بیگانه بودند، کارگر نبود. ازاین رو باید این فضا به نحوی شکسته می شد. به نظر می رسد شکستن این فضا از طریق برخورد با سامری یا بزرگان قوم و یا خود بنی اسرائیل گزینه مناسبی نبود؛ زیرا سامری با معرفی یک مجسمه گوساله به عنوان معبود بنی اسرائیل به خواسته های درونی آنها از جمله میل شدید آنها به بت پرستی، جواب مثبت داده بود. به همین خاطر دل در گرو سامری و مجسمه وی داشتند. برخورد با هر کدام از این افراد احتمال داشت ویژگی بهانه جویی و لجاجت آنها را تحریک کند و فضایی به وجود آورد که زمینه هر اقدامی در جهت اصلاح این انحراف را از بین ببرد. ازاین رو حضرت موسی(علیه السلام) با توبیخ ها و تهدیدهای اولیه خود هم آنها را محک زد و هم تا حدود زیادی اذهان آنها را برای اقدامات بعدی آماده کرد. سپس به وسیله برخورد شدید با حضرت هارون(علیه السلام)، فضا را کاملاً متحول نمود. سؤال دوم: چرا حضرت موسی(علیه السلام) در این برخورد، قبل از شنیدن دلایل حضرت هارون(علیه السلام) دست به اقدام عملی زد و سر ایشان را گرفت و به طرف خود کشید؟ قبل از جواب دادن به این سؤال، اشاره به یک نکته لازم است و آن اینکه یکی از اصول مورد اعتناء عقلاء این است که هرگاه به شخصی مسئولیتی سپرده شود، هر امری که در حیطه مسئولیت وی اتفاق افتاد، باید جوابگو باشد و اگر این شخص نتواند خود را تبرئه کند، عقلا او را مؤاخذه می کنند و در برخی مواقع مجازات هایی را برای وی در نظر می گیرند. مؤید این مطلب را می توان در رفتار حضرت سلیمان(علیه السلام) با هدهد مشاهده کرد. آن حضرت جویای حال مرغان شد ولی هدهد را پیدا نکرد، به همین خاطر سؤال کرد: چرا هدهد را نمی بینم مگر او غایب است؟ (نمل / 20) «قطعاً او را کیفر شدیدی خواهم داد یا او را ذبح می کنم یا باید دلیل روشنی (برای غیبتش) برای من بیاورد.» (نمل / 21) تعیین مجازات برای هدهد حاکی از این است که غیبت او تخلف بوده است. اما چرا حضرت سلیمان(علیه السلام)، سیر مجازات هدهد را به این شکل مطرح کرد: ابتدا، کیفر شدید، بعد ذبح، بعد آوردن دلیل موجّه؟ چرا آن حضرت اصل را تبرئه هدهد نگذاشت و از همان اول نگفت احتمالاً هدهد برای غیبت خود دلیلی دارد؟ جواب این سؤال با توجه به نکته مورد اشاره کاملاً واضح است، وقتی شخصی مسئول کاری شد، در صورت بروز تخلف، متهم است مگر اینکه با دلیل موجهی خود را تبرئه کند. برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با هارون(علیه السلام) را می توان در همین راستا توجیه کرد. اگر در این جریان حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام) برخوردی مجرم انگارانه دارد و به شدت با وی برخورد کرد به این دلیل است که هر مسئولی باید در برابر مسئولیت خود جوابگو باشد و لو اینکه پیامبر خدا یا برادر انسان باشد. (معرفت، 1386: 3 / 452؛ سبحانی، 1366: 5 / 122) اما به نظر می رسد این تحلیل به تنهایی نتواند همه جوانب این برخورد را توضیح دهد؛ زیرا نهایت چیزی که این تحلیل ثابت می کند این است که چون در حیطه مسئولیت حضرت هارون(علیه السلام) انحرافی اتفاق افتاده است، باید از همان ابتدا به ایشان به عنوان یک متهم نگاه کرد مگر اینکه ایشان دلایل کافی برای برائت خود اقامه کند. اگر از عهده این امر برنیامد، باید مجازاتی برای ایشان در نظر گرفت. اما چیزی که در عالم خارج اتفاق افتاده است فراتر از این است؛ زیرا حضرت موسی(علیه السلام) قبل از اثبات جرم، دست به اقدام عملی زد و سر حضرت هارون را گرفت و به طرف خود کشد. این عمل در حقیقت مجازات قبل از اثبات جرم است. بنابراین، اگرچه به برخی از سؤالات مطرح در این واقعه با این نکته جواب داده می شود اما هنوز برخورد تند حضرت موسی(علیه السلام) با یک فرد بی گناه بی جواب می ماند. اما اگر درکنار این نکته، تحلیل بیدار کردن بنی اسرائیل هم در نظر گرفته شود، به این سؤال نیز پاسخ داده می شود. سؤال سوم: چرا حضرت موسی(علیه السلام) با سامری که عامل اصلی انحراف بود، برخوردی عادی داشت؟ بعد از شکسته شدن فضای حاکم بر بنی اسرائیل، همه اذهان آماده شنیدن واقعیت ماجرا بودند، اما هنوز احتمال متشنج شدن فضا از طرف هواداران با وفای سامری یا همه بنی اسرائیل وجود داشت؛ زیرا هنوز ماهیت کار سامری روشن نشده بود. ازاین رو احتمال داشت برخورد تند با سامری فضا را متشنج کند و زمینه را برای اقدامات بعدی از بین ببرد. بنابراین وقتی حضرت موسی(علیه السلام) به صورت عادی از سامری خواست که واقعیت امر را بیان کند، هم واقعیت را از زبان عامل گمراهی به گوش بنی اسرائیل رساند و هم عملاً بنی اسرائیل را در مقابل سامری قرار داد و به این ترتیب از متشنج شدن فضا جلوگیری کرد. با توجه به توضیحاتی که تاکنون ارائه شده می توان ادعا کرد این تحلیل، رفتار حضرت موسی(علیه السلام) را «خردپذیر» (5) می کند و بر فرض تنزل از این امر، این تحلیل با ارائه یک احتمال قابل توجه، این برخورد را به خوبی «خردگریز» (6) می کند. د) بررسی تقریری از تحلیل بیدار کردن بنی اسرائیل همان گونه که در ابتدای مقاله اشاره شد برخی از مفسران برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) را در راستای بیدار کردن بنی اسرائیل تحلیل کرده اند. اگرچه این تحلیل با تقریرهای مختلفی ارائه شده است اما به نظر می رسد هنوز کاستی هایی در آنها وجود دارد. برای روشن شدن این مطلب لازم است همه آنها مورد نقد و بررسی قرار گیرند. اما پرداختن به این امر باعث طولانی شدن این نوشتار خواهد شد. ازاین رو در این مجال، تقریر کتاب پیام قرآن به عنوان نمونه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. مؤلف کتاب پیام قرآن با ترسیم فضایی که این کار در آن به وقوع پیوست بیان می کند که این برخورد حضرت موسی(علیه السلام) نه تنها اشکالی نداشت بلکه واجب بوده است. خلاصه این تحلیل به شرح ذیل است: ـ حضرت موسی(علیه السلام) برای برپایی توحید زحمات زیادی کشید ولی با گوساله پرست شدن بنی اسرائیل همه این زحمات را بر باد رفته دید. (مکارم شیرازی، 1375: 7 / 130) ـ حضرت موسی(علیه السلام) باید کاری می کرد که بنی اسرائیل به عمق فاجعه و قبح عمل خویش پی ببرند و اگر چنین نمی کرد، ممکن بود آثار بت پرستی برای آنها و نسل های آینده باقی بماند. (همان) ـ برای بیدار کردن قوم، نیاز به یک عکس العمل شدید بود، ازاین رو الواح را کنار گذاشت و بر سر برادر خود فریاد زد. به دنبال این عمل بنی اسرائیل به یکدیگر گفتند: [به نظر می رسد زبان حال باشد] ببینید گوساله پرستی چه قدر زشت بوده که موسی با برادر خود این کار را کرد. (همان: 131) ـ در این مسئله احترام یک انسان یا احترام تعدادی الواح مطرح نبوده، بلکه مسئله انحراف یک قوم از توحید است. (همان) این تقریر تا حدود زیادی برخورد حضرت موسی(علیه السلام) را از حالت خردستیز بودن (7) خارج می کند؛ زیرا با ارائه یک احتمال قابل توجه، ظالمانه بودن رفتار حضرت موسی(علیه السلام) را تا حدودی بی رنگ یا کم رنگ می کند اما در عین حال چند نکته قابل تأمل است: 1. در این کتاب تصریح شده است که این کار حضرت موسی(علیه السلام) نه تنها اشکالی نداشته بلکه واجب بوده است. این در حالی است که وقتی می توان در مورد این برخورد چنین حکمی کرد که تمامی احتمالات ممکن دیگر را با ارائه شواهد و قرائن کافی کنار گذاشت. در این مورد حضرت موسی(علیه السلام) می توانست برای بیدار کردن بنی اسرائیل به جای برخورد با حضرت هارون(علیه السلام)، با سامری یا بزرگان بنی اسرائیل که در این ماجرا نقش کلیدی داشتند، برخورد کند. ازاین رو زمانی می توان برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) را واجب دانست که (حداقل) دو احتمال دیگر کنار گذاشته شوند. 2. این مطلب که در برخی مواقع برای بیدار کردن افراد، باید عکس العمل شدیدی نشان داد، امر مورد قبولی است ولی براساس کدام دلیل، در این واقعه نیز باید به این نحو برخورد می شد؟ اثبات یک امر کلی، اثبات مصداق آن را در پی ندارد مگر اینکه شواهد کافی ارائه شود. 3. در این کتاب تصریح شده است که در این مسئله احترام یک انسان یا احترام تعدادی الواح مطرح نبوده، بلکه مسئله انحراف یک قوم از مسئله توحید است. سؤال مهم در این باره این است که آیا در راه اقامه توحید می توان از هر راهی و لو برخورد شدید با یک پیامبر معصوم بهره جست؟ برای رفع این اشکال ضمن اشاره به روش عقلایی «به در بگو تا دیوار بشنود» باید نحوه برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با هارون(علیه السلام) به خوبی تبیین می شد. نتیجه در این مقاله چند مطلب به اثبات رسید: 1. اگرچه تاکنون برای توجیه برخورد تند حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) بعد از گوساله پرستی بنی اسرائیل، تحلیل های متفاوتی ارائه شده است اما به نظر می رسد این برخورد وسیله ای برای بیدار کردن بنی اسرائیل بوده است. 2. برای ارائه این تحلیل باید به تمام جنبه های این برخورد از جمله شخصیت حضرت موسی(علیه السلام) و هارون(علیه السلام)، اطلاعات حضرت موسی(علیه السلام) قبل از بازگشت از کوه طور، شخصیت سامری، اقدامات حضرت موسی(علیه السلام) بعد از بازگشت، شخصیت بنی اسرائیل و عکس العمل آنها درباره اقدامات حضرت موسی(علیه السلام)، نقش این برخورد در بیدار شدن بنی اسرائیل و غیره، توجه کرد. 3. این تحلیل با افزودن مقدمات دیگر جواب سؤالات مطرح شده در این زمینه را می دهد و ضمن توجه به تمامی جنبه های این برخورد، با ظاهر آیات قرآن کریم و مقام عصمت انبیا نیز سازگار است. 4. عمده اشکال تقریرهای ارائه شده از این تحلیل، عدم توجه به همه جوانب این برخورد و عدم ارائه شواهد کافی است. برای اثبات این مطلب، از باب نمونه، تقریر کتاب پیام قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفت. پی نوشت: [1]. متن روایت به این شرح است: «قَالَ قُلْتُ لَهُ فَلِمَ أ خَذَ برَأ سِهِ یَجُرُّهُ إ لَیْهِ وَ بلِحْیَتِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی اتِّخَاذِهِمُ الْعِجْلَ وَ عِبَادَتِهِمْ لَهُ ذَنْبٌ فَقَالَ إ نَّمَا فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ لِأ نَّهُ لَمْ یُفَار قْهُمْ لَمَّا فَعَلُوا ذَلِکَ وَ لَمْ یَلْحَقْ بمُوسَى وَ کَانَ إ ذَا فَارَقَهُمْ یَنْز لُ بهِمُ الْعَذَابُ أ لَا تَرَى أ نَّهُ قَالَ لَهُ مُوسَى یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إ ذْ رَأ یْتَهُمْ ضَلُّوا أ لَّا تَتَّبعَن أ فَعَصَیْتَ أ مْر ی قَالَ هَارُونُ لَوْ فَعَلْتُ ذَلِکَ لَتَفَرَقُّوا وَ إ نِّی خَشِیتُ أ نْ تَقُولَ لِی فَرَّقْتَ بَیْنَ بنی اسرائیل وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی». 2. بنی اسرائیل در غالب جریان ها مثل واقعه ذبح گاو برای پیدا کردن قاتل، (بقره / 73 ـ 67) جریان فتح سرزمین مقدس، (مائده / 26 ـ 20) درخواست دیدن خدا، (بقره / 56) در مورد اقدامات حضرت موسی(علیه السلام) بهانه جویی کردند، اما در این جریان تسلیم محض بودند. 3. متن روایت به این شرح است: «نزل القرآن بایاک اعنی و اسمعی یا جاره؛ قرآن به [روش] «تو را [به ظاهر] قصد می کنم و ای همجوارش، بشنو» نازل شده است» 4. عموم مفسران در تفسیر آیه شریفه «و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم می گوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟ او می گوید: «منزهی تو، من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم. اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می دانی، تو از آنچه در جان من است آگاهی و من به آنچه در ذات توست، آگاهی ندارم. به یقین تو از تمام اسرار و پنهانی ها با خبر هستی»»، (مائده / 116) بر این باورند که این گفتگو با اینکه لحنی عتاب آمیز دارد اما هیچ گونه لغزشی را برای حضرت عیسی(علیه السلام) اثبات نمی کند. در حقیقت با این سؤال و جواب، اعتقاد مسیحیانی که پرستش حضرت عیسی(علیه السلام) و مریم را مرام خود قرار داده اند، به نقد کشیده شده است. خداوند در این گفتگو، با اینکه می داند چنین سخنی گفته نشده، (مائده / 116) حضرت عیسی(علیه السلام) را تبرئه می کند و راه هرگونه اتهامی را می بندد. (برای نمونه ر.ک به: کاشانی، 1336: 3 / 354 ـ 353؛ الزحیلی، 1418: 7 / 121؛ حقی بروسوی، بی تا: 2 / 465) 5. باورها و احکام «خردپذیر»، آنهایی هستند که از راه عقل مستقل از شرع یا تجربه متعارف بشری قابل توجیه اند و دلیل عقلی یا تجربی به سود آنها وجود دارد که اعتقاد به آنها را معقول می کند. (فنایی، 1389: 480) 6. باورها و احکامی «خردگریز» هستند که راه مستقلی برای توجیه عقلی یا تجربی به سود یا زیان آنها وجود ندارد. (همان) 7. باورها و احکامی «خردستیز» هستند که دلیل عقلی یا تجربی مستقلی به زیان آنها یا به زیان پذیرش تعبدی آنها، وجود دارد. پذیرفتن این احکام و باورها خلاف عقل، عقلانیت و ناقض ارزش ها و هنجارهای عقلانی است. (فنایی، 1389: 480) منابع و مآخذ قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1379، شریف رضی، تحقیق و ترجمه محمد دشتی، قم، الهادی.
ابن هشام، جمال الدین، 1412 ق، مغنی اللبیب، تحقیق و تعلیق مازن مبارک، محمدعلی حمدالله، بیروت، دار الفکر.
بابایی، علی اکبر و دیگران، 1387، روش شناسی تفسیر قرآن، قم و تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سمت.
بهجت پور، عبدالکریم، 1390، همگام با وحی، قم، مؤسسه التمهید.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، تسنیم، ج 4 و 5، قم، اسراء.
حقی بروسوی، اسماعیل، بی تا، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر.
درویش، محیی الدین، 1415 ق، اعراب القرآن و بیانه، سوریه، دار الارشاد.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
زحیلی، وهبه بن مصطفی، 1418 ق، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت و دمشق، دار الفکر المعاصر.
زمخشری، محمود، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی.
سبحانی، جعفر، 1366، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
سید مرتضی، ابوالقاسم علی بن حسین، بی تا، تنزیه الانبیاء، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه.
سیوطی، جلال الدین، 1387، البهجه المرضیه علی الفیه ابن مالک، تعلیقه مصطفی دشتی، قم، دار التفسیر.
سیوطی، جلال الدین و المحلی، جلال الدین، 1416 ق، تفسیر الجلالین، بی جا، مؤسسه النور.
شوکانی، محمد بن علی، 1414 ق، فتح القدیر، دمشق و بیروت، دار ابن کثیر و دار الکلم الطیب.
صدوق، محمد بن علی، 1988 م، علل الشرایع، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
ـــــــــــــــ ، 1378ق، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، بی جا، انتشارات جهان.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1380، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو.
عیاشی، محمد بن مسعود، 1380 ق، تفسیر عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه.
فنایی، ابوالقاسم، 1389، اخلاق دین پژوهی، تهران، نگاه معاصر.
قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو.
قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، 1368، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
کاشانی، ملافتح الله، 1336، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتاب فروشی محمدحسن علمی.
کلینی، محمد بن یعقوب، 1365، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه.
مراغی، احمد بن مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مصباح یزدی، محمدتقی، 1388، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل.
مصطفوی، حسن، 1380، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب.
معرفت، محمدهادی، 1386، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1375، پیام قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام).
ـــــــــــــــ ، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، 1416 ق، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دار الکتب العلمیه. حمید نادری قهفرخی: دانشجوی دکتری قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی. سعید رهایی: استادیار دانشگاه مفید. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 12 انتهای متن/
94/02/20 - 06:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]
صفحات پیشنهادی
فضائل و مناقب حضرت زینب علیهاالسلام
به مناسبت وفات حضرت زینب س فضائل و مناقب حضرت زینب علیهاالسلام لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء ملائكه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند به گزارش سرویس دینی جام نیوز زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده بزیارت حضرت زينب كبرى(عليها السلام)
الزيارة المفجعة زیارت حضرت زينب كبرى عليها السلام سلام بر بانويى كه دلش از جاى كنده شد براى حسين سرویس دینی جام نیوز «الزيارة المفجعة» - زيارت دوم حضرت زينب كبرى عليها السلام بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ سلام بر بانويى كه دلش از جاى كنده شد براىچگونه حضرت یوسف(علیه السلام) از اموال بیت المال به برادرانش داد؟
پرسش و پاسخ چگونه حضرت یوسف علیه السلام از اموال بیت المال به برادرانش داد یوسف علیه السلام از این حق در مورد برادران خویش که در آن هنگام مستضعف بودند استفاده کرد همان گونه که در مورد سایر مستضعفان استفاده مى کرد به گزارش سرویس دینی جام نیوز متن پرسش مطرح شده وپاسخ این موداع با باب الرأس حرم حضرت عباس(علیه السلام)
صحنههای بیاد ماندنی وداع با باب الرأس حرم حضرت عباس علیه السلام کاروان وفا و ادب حامل دربهای حرم حضرت عباس علیه السلام در آخرین روز حضور در شهرستان زرندیه به شهر پرندک رسید و فضای این شهر ولایی مملو از شور حسینی شد به گزارش سرویس دینی جام نیوز دلدادگان به خاندان عصمت وفضائل امیرالمومنین علی(علیه السلام)
مناقب فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام ديگر علي عليه السلام را نديدم نفهميدم به آسمان رفت يا به زمين و سپس به کوفه آمدم صداي اذان مسجد را شنيدم به مسجد رفتيم ديديم اميرمؤمنان علي عليه السلام به نماز جماعت ايستاده است به گزارش سرویس دینی جام نیوز اصبغ بن نباته مي گويد هسفارش امام علی(علیه السلام) به یارانش برای پیمودن راه سعادت
آیت الله مکارمبیان فرمودند سفارش امام علی علیه السلام به یارانش برای پیمودن راه سعادت تقوا که همان حالت خداترسى باطنى و جهت گیرى معنوى و درونى در مخالفت با گناه و توجّه به طاعت پروردگار است سرچشمه اصلى تمام نیکى ها و خوبى ها است و به همین دلیل در همه جا به عنوان مقدمه اى برقطره ای از آگاهی و علم امام علی علیه السلام
فضائل علی علیه السلام قطره ای از آگاهی و علم امام علی علیه السلام أبوذر غفاري میگوید من با حضرت أميرالمؤمنين عليه السّلام براي بعضي از مقاصد آن حضرت روانه شديم تا اينكه رسيديم به يك وادي و بيابان وسيعي كه به گزارش سرویس دینی جام نیوز أبوذر غفاري میگوید من با حضرت أميرالمؤسيماى پرفروغ و عالم تاب امام جواد(عليه السلام)
به مناسبت ولادت امام جواد ع سيماى پرفروغ و عالم تاب امام جواد عليه السلام سيماى پرفروغ و عالم تاب امام جواد علیه السلام نه تنها شيعيان را شيداى جمال و جلال خويش ساخته كه دانشمندان اهل سنّت را نيز از سكوت و خاموشى رهانيده است به گزارش سرویس دینی جام نیوز سيماى پرفروغ و عمختصری از زندگی امام علی علیه السلام
به مناسبت ولادت امیرالمومنین ع مختصری از زندگی امام علی علیه السلام زمانی که حضرت رسول صلوات الله علیه قنداقه این نوزاد مبارك را از مادرش تحویل گرفت نوزاد با زبان فصیح خواند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ الَّذینَ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَامام جواد علیه السلام در یك نگاه
به مناسبت ولادت امام جواد ع امام جواد علیه السلام در یك نگاه در لحظه ای كه امام جواد به دنیا آمد فرمود اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه 5 گواهی می دهم كه خدایی غیر از خدای یگانه نیست و به راستی محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا است بهزیارت امام جواد (علیه السلام)
زیارتنامه زیارت امام جواد علیه السلام اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَرْضِ سرویس دینی جام نیوز زیارت امامام جواد(علیه السلام) تجسم صلابت
به مناسبت ولادت امام جواد ع امام جواد علیه السلام تجسم صلابت صنعانى مىگويد روزى در محضر امام رضا علیه السلام بودم فرزندش ابوجعفررا كه خردسال بود آوردند امام فرمود اين مولودى است كه براى شيعيان ما با بركتتر از او زاده نشده است به گزارش سرویس دینی جام نیوز در ميان خاجشن میلاد امیرالمومنین علیه السلام/ حاج محمود کریمی
13 رجب جشن میلاد امیرالمومنین علیه السلام حاج محمود کریمی برنامه چیذر جام دینی دانلود دانلود 501 لینک لینک لینک لینک ۱۱ ۰۲ ۱۳۹۴ - ۱۰ ۰۰علی (علیه السلام) بر دوش پیامبر (صلی الله علیه وآله)
خاطره امام علی ع از پیامبر اکرم ص علی علیه السلام بر دوش پیامبر صلی الله علیه وآله پیامبر ص فرمود اَوَّلُ مَنْ کَسَرَ الاَْصْنامَ جَدُّکَ اِبْراهیمُ ثُمَّ اَنْتَ یا عَلِیُّ اولین کسی که بتها را شکست جدت ابراهیم بود و بعد از او تو هستی علی به گزارش سرویس دینیصلوات خاصه امام جواد(علیه السلام)+صوت
صلوات صلوات خاصه امام جواد علیه السلام صوت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الزَّكِيِّ التَّقِيِّ وَ الْبَرِّ الْوَفِيِّ وَ الْمُهَذَّبِ النَّقِيِّ سرویس دینی جام نیوز صلوات خاصه امام جواد علیه السلام دانلوامسال در ارومیه صورت میگیرد برگزاری جشنواره مقاله و شعر با موضوع «همسر حضرت علی علیه السلام»
امسال در ارومیه صورت میگیردبرگزاری جشنواره مقاله و شعر با موضوع همسر حضرت علی علیه السلاممدیر کانون فرهنگی و اجتماعی بانوان آذربایجان غربی گفت جشنواره مقاله و شعر با موضوع همسر حضرت علی علیه السلام امسال در ارومیه برگزار خواهد شد نسرین ایمانی امروز در گفتوگو با خبرنگار فعلیرضا ذاکری/ Alireza Zakeri ولادت با سعادت حضرت امام علی علیه السلام
علیرضا ذاکری Alireza Zakeriولادت با سعادت حضرت امام علی علیه السلام13 رجب سالروز میلاد با سعاد امیرالمومنین حضرت امام علی علیه السلام و روز پدر 94 02 09 - 20 37-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها