محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827747604
منجیگرایی فیلسوفانه زمینی و قدسی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
منجیگرایی فیلسوفانه زمینی و قدسی
ابرمرد نیچه نیز همچون انسان آرمانی فردید، منجی است و در آینده ظهور خواهد کرد. اندیشه انتظار در هر دو فیلسوف، برجسته است. نیچه و فردید، هر دو آشفته سخن گفتهاند و در مورد آنها نمیتوان از منظومه افکار سخن گفت.
بخش دوم و پایانی ابرمرد؛ آرمانی است نیچه، تولد ابرمرد را به سپری کردن «دگردیسی سهگانه» وابسته میداند که در آن، انسان در مرحله نخست، اطاعتگر است. در مرحله دوم، در برابر بایدها و نباید یا همان ارزشهای حاکم بر جامعه میایستد. سپس در مرحله سوم به معصومیت کودکانه و طبیعت غریزی خویش باز میگردد. «سه دگردیسی جان... : که چگونه جان بدل به شتر میشود و چگونه شتر بدل به شیر میشود و چگونه شیر بدل به کودک میگردد. شتر، نماد اطاعتگری و بارکشی است و شیر، نماد برافکندن بارها و پاره کردن رسوم... کودک، معصوم است و فراموشی است، آغازی نوین... .» (فینک: 112) سویههای عرفانی در دگردیسی سهگانه ابرمردزا ملموس است، اما این سویهها و تشابهها صرفاً ظاهری است و غلبه بر نفس، چیرگی بر خود و از خود فرارفتن در عرفان اسلامی، محصولی دیگر در پی دارد که انسان مؤمن کامل است و انسان آرمانی فردید هم از این نظر مستثنا نیست. «در برابر جاودانگی مورد نظر نیچه، فردید به جسمانی و روحانی بودن آن باورمند [است] و معاد را چیزی فراتر از معاد تن و روان معرفی میکند.» (دیباج، 1386: 324) او گفته است که «زمان هایدگر به نظر من، زمان مهدی موعود است. هایدگر در کتاب وجود و زمان، باقی را به رواق وجود تفسیر میکند... .» (صادقی، 1380: 97) یا «مراد هایدگر از ساحت اقدس و قدس و ساحت اسلام، زمان باقی است.» (فردید، 1387: 61) آرمانی بودن انسان آرمانی فردید و ابرمرد نیچه، مهمترین وجه اشتراک آنهاست؛ با این تفاوت مهم که ابرمرد نیچه، مصداق عینی ندارد و مبهم است، اما انسان آرمانی فردید دارای مصادیق است. «نیچه... در دام منطق آرمانها اسیر است؛ زیرا ابر انسان، به او امید آینده را میدهد و او را قادر میسازد که بر احساس نفرت خود از وضع موجود چیره شود. به این معنا، ابر انسان آموزهای است که نارضایتی شدید نیچه از بشریت کنونی و وضع موجود را با آینده تسلا میبخشد.» (انسل پیرسون، 1375: 155) شهید مطهری نیز میگوید که ابرمرد نیچه در آینده است:... و بعد [نیچه] گفت که طبیعت به سوی انسان برتر سیر میکند و انسان کامل باید در آینده به وجود بیاید. (مطهری، 1389: 220)ابرمرد، حاصل ابتکار و اختراع خود نیچه بود. فردید درباره ابرمرد میگوید:ابرمرد قبل از دوره جدید نداریم. پیامبر(ص) و علی(ع)، ابرمرد نیستند. آنها انسانهای کاملیاند... . (دیباج، 1386: 19) درباره جدید بودن ابرمرد در سخن رابینسون نیز چنین آمده است: ... ابرمرد، موجودی جدید و شخصیتی متعالی است که... حیات زمینی را با برخورداری از لذات جسمانی فارغ از خطای اعتقاد به هر گونه واقعیت ماورایی... تجربه نماید. (رابینسون، 1380: 26) ملاحظه میشود که ابرمرد نیچه در عین متعالی بودن، ضد امر استعلایی و آرمان است. تناقضی آشکار وجود دارد و آن این است که ابرمرد با اعتقاد یافتن به «بازگشت جاودان» و در فرآیند آن، ابرمرد میشود. «بازگشت جاودان»، یک اسطوره و چیزی ماورایی است. حال آیا میتوان ابرمردِ قایل به اسطوره «بازگشت جاودان» و زاییده آن را ضد آرمان دانست؟ ابرمرد نیچه نهتنها آرمانی است، بلکه با مترتب شدن تئوری «بازگشت جاودان»، جنبه اسطورهای و افسانهای هم میگیرد. (سوفرن، 1388: 153 - 157) در حالی که نیچه، ضد تعالی است، فردید، خدا را با تعالی یکی میگیرد. (دیباج، 1386: 76) او از ترانسادانس دفاع میکند و میگوید:تاریخ مغربزمین، عکس ترانسادانس است. اگر ما قوسی تصوّر کنیم در ترانسادانس، انسان، خودش صعود میکند و میرود تا آنجا که از خودش فنا و وصل به حق پیدا کند... کلمه تراسانسادانس را... «تعالی» تعبیر میکنم. (فردید، 1387: 292) در جایی دیگر، فردید، تعالی از تدانی ـ حرکت از دانی به عالی ـ را مطمح نظر خویش قرار میدهد. (همو: 185) مصداق ابرمرد در دوران حاکمیت نازیسم در آلمان، آنگونه تبلیغ میشد که ابرمرد نیچه در هیئت هیتلر متجلی گشته است. نگارنده بر آن است که ابرمرد نیچه، نهتنها در هیتلر، بلکه در هیچ فرد دیگری در تاریخ متجلی نشده است و نخواهد شد. فردید میگوید:... نیچه احساس عمیق به آخرالزمان... پسفردا دارد و در این راه است. نیچه نه سوسیالیسم را قبول دارد و نه ناسیونالیسم را و هیتلر به دروغ، خود را هوادار نیچه میداند. (دیباج، 1386: 404) «... آنچه دربارۀ نیچه میگویند، آن چیزی نیست که نازیها به ناروا درباره او میگویند. در هیچیک از کتابهای نیچه، او چنین تعابیری را که نازیها از آن بهرهبرداری کردهاند، به کار نبرده است.» (نیچه، 1377ب: 7) «مطمح نظر نازیسم ـ پس از نژادگرایی ـ ستایش دولت است و اما نیچه ضدیتی بس جدّی با دولت دارد. او دولت را دزد، دروغگو و خونسردتر از تمام غولهای خونسرد مینامد.» (نیچه، 1370: 61) تنهایی و خوداتکایی ابرمرد تا جایی است که نیچه آن را از عوامل آفرینشگری میداند و میگوید که «... راه آفرینشگر در آشکارترین انزوا و تنهایی هدایت میشود...» (همو: 301) «ابرمرد نیچه، تنهاست و تنها بر خودش تکیه دارد. فرد فاشیست یا نازیست، جمعگراست. در فاشیسم، فردگرایی مضمحل شده، حال آنکه نیچه، فردگراست. نیچه آن فرد والایی را میخواهد که شجاعتش را از خود میگیرد، نه به اتکای دیگران و جمعیّت.» (نیچه، 1377ج: 56) «ابرمرد نمیتواند فرمانبردار کسی باشد. پس چگونه میتواند در دولت که نظام اطاعت است، قرار گیرد؟ ابرمرد، زیردست هیچ موجودی نباید باشد. از اینرو، تا خدایی باشد، به وجود نخواهد آمد.» (استرن، 1373: 149) «نیچه، انگشت تأکید بر دروغگو بودن فرهنگ معاصر و ترسو بودن انسانهای مدرن میگذارد. او ستایشگر راستگویی است؛ اما راستگویی را فینفسه باارزش نمیداند، بلکه از آن حیث ارزشمند میداند که حاصل شجاعت و قدرت است.» (نیچه، 1377ب: 8) «همواره تاریخ، قدرتمندترین شاهان کمتر دروغ میگفتهاند؛ چرا که زورمندی، ترس از راستگویی را کم میکند. مستبد کمتر دروغ میگوید تا یک حکمران دموکرات که برای بقای خود به رأی مردم یا مجلس نیاز دارد. در برابر نیچه، برای فردید، راستگویی فینفسه ارزش دارد و یک اصل دینی تکریم شده است.» (فردید، 1387: 59) نیچه در مورد صداقت زرتشت میگوید:... او راست گوتر از هر اندیشمند دیگری است. تعالیم او و تنها او، راستگویی را به مثابه فضیلت برین در نظر دارد... گفتن حقیقت... این است فضیلت پارسی. (نیچه، 1384: 202) «با وجود منجیگرایی ظاهری نیچه، او تنها به نجات و انقلاب فردی معطوف است، حال آنکه فردید به انقلاب اجتماعی و امّت نیز نظر دارد.» (دیباج، 1386: 102)«دعوت خلاق نیچه به آفرینشگری، خطاب به افرادی است که در زندگی خویش انقلاب میکنند، نه در جامعه یا ملّت خویش.» (اشتراوس، 1373: 70) ای تنهایان امروز... روزی قومی خواهید شد و از میان شما، که خود را برگزیدهاید، قومی دیگر خواهد خاست و از آن میان، ابر انسان! به راستی، زمین، شفاخانهای خواهد شد... . (نیچه، 1370: 8)مفهوم نسبی منجی در ادیان و آیینهای بزرگ با آنچه نیچه در مفهوم «ابرمرد» به تصویر میکشد، به جز در سه خصوصیت که: «روزی مردی خروج خواهد کرد» و «شریران را منقطع خواهد کرد» و «وارث زمین خواهد گشت»، در راستای هم قرار نمیگیرند. (رضوی، 1381: 13) به راستی، کدام انسان در تاریخ ظهور یافته است که ترکیبی از داوینچی و اسکندر باشد؛ یعنی ترکیب روح هنری و دیونیسوسی با جنگآوری و شجاعت شوالیهای باشد. در مورد شخصیت ابرمرد گفته شده است که «سوپرمن ((Superman از نظر نیچه، کسی است که آمیزهای از خصیصههای اسکندر و داوینچی را داشته باشد.» (قیصر، 1383: 105) محمد بقایی در حاشیه کتاب اقبال و شش فیلسوف غربی احتمال میدهد که با توجه به آشنایی نیچه با فرهنگ ایرانی، نیچه، مفهوم ابرمرد را از «رستم دستان» و «شیر خدا» گرفته باشد که از ترکیبشان، انسان آرمانی مولانا پدید میآید. (قیصر، 1383: 69) سادهانگاری است که تا این اندازه، ابرمرد نیچه را به انسان آرمانی و کامل در اسلام نزدیک کنیم. ابرمرد، بیشتر یک نماد اعتراض و واژگونی ارزشهاست، تا واقعیتی کالبدیافته. «دریدا معتقد است که زن در نوشتههای نیچه تنها یک استعاره مجاز است، نه چیزی بیشتر. استعارهای برای حقیقی نبودن حقیقت، یعنی همچنانکه حقیقت وجود ندارد، زن نیز وجود ندارد.» (پیرسون، 1375: 254؛ شاهنده، 1386: 74) ابرمرد نیز در آثار نیچه به همینسان استعاری است. ابرمرد نیچه در صورت وجود، مربوط به آینده است و وجهه پیشگویی دارد و تأویل خود را نه در گذشته، بلکه در آیندهای مبهم میجوید. ابرمرد، منجی است، اما او همانند انسان آرمانی فردید (امام زمان)، منجی و غایب، اکنون موجود نیست، بلکه عدمی است که پس از واپسین انسان خواهد آمد. «نیچه آنجا که ظهور ابرمرد را خاورزمین و مشرق میداند، به آموزههای منجیگرایانه شرق نزدیک میشود.» (نیچه، 1370: 88) «شرق نیز نزد فردید، جایگاه ظهور امام زمان است و فردید در ارجگذاری به مفهوم شرق تا بدانجا پیش میرود که آن را معادل خدای راستین و الله (خدای پریروز و پسفردا) میانگارد. او شرق را مظهر اسم پریروز و پسفردا و غرب را مظهر اسم امروز، دیروز و فردا میدانست. البته منظور فردید از شرق و غرب، صرفاً شرق و غرب جغرافیایی نبود.» (هاشمی، 1386: 104) «از آنجایی که فردید تقابل غرب و شرق را در قالب زمانهای دیروز، امروز و فردا از یکسو و پریروز و پسفردا از سویی دیگر مطرح میکند، بیشتر تقابل زمانی و معنایی غرب و شرق را [در] نظر دارد تا معنای جغرافیایی. فردید آنجا که مفهوم آخرالزمان یا زمان قارعهزده، علم حضوری تاریخ، حوالت تاریخی، میقات تاریخی، مواقیف تاریخی، ادوار و اکوار تاریخی را طرح میکند، حاکی از علاقه او به زمان و مباحث مربوط است. همچنین امّت واحدۀ او پس از ظهور امام زمان شکل میگیرد و به این ترتیب، آخرالزمان و نیستانگاری حقیقت و خود بنیادی نیز به پایان میرسد.» (معارف، 1388: 249) اگر با مبانی نیستانگارانه (فردید به جای «ism»، از «انگار» استفاده میکرد) یا پوزیتیویستی بتوان در امّت واحده موعود و ظهور امام زمان شیعیان شک کرد و بنابراین، مصداق انسان آرمانی فردید در آینده را بتوان به چالش کشید، اما دیگر نمیتوان مصادیق پیشینی آن را مانند پیامبر(ص) یا امامان معصوم(ع) که خود امام زمان(عج) نیز یکی از آنان است، متزلزل ساخت. البته غلامحسین ابراهیمی دینانی به درستی گفته است: «لازمه تفکر فردید، اعتقاد به مهدی نوعی است و نه شخصی که شیعیان انتظار او را دارند.» (ابراهیمی،1380: 67 - 68) اگر مهدی موردنظر فردید را «نوعی» در نظر بگیریم، این سبب پهلو زدن انسان آرمانی او به ابرمرد نوعی و بیمصداق نیچه میشود، اما مسلّم است که انسان آرمانی فردید در قالب شخصیت پیامبران و امامان معصوم(ع) متجلی است. اراده معطوف به قدرت «اراده معطوف به قدرت یا خواست قدرت، تنها... یکی از خواستها و امیال انسان نیست، بلکه هستی همه جا حاضر است که ما را در بر گرفته است و بافتار جهان را شامل میشود. بنابراین، قدرت نزد نیچه از حالت مادی صرف، خارج [میشود] معنایی بنیادی و هستیشناسانه مییابد.» (کاشی: 89) نیچه در اینباره میگوید: مفهوم پیروزمندانه «نیرو» که به یاری آن، فیزیکدانان ما پروردگار جهان را آفریدهاند، هنوز نیاز به کار دارد: باید خواست و اراده درونی را به آن نسبت داد که من آن را «خواست و اراده معطوف به قدرت» مینامم... نیز فیزیکدانان... نمیتوانند قدرت دافعه (یا جاذبه) را ریشهکن کنند... . (نیچه، 1377ب: 454) فردید در مقابل اراده معطوف به قدرت نیچه میگوید:صورت نوعی شرق به معنای تاریخی آن، که همان امت واحده است، چیزی نیست جز مهر و داد و صورت نوعی غرب به معنای تاریخی آن، کبریاطلبی و سلطهگری است که این کبریاطلبی و سلطهگری همواره با نیستانگاری حق و حقیقت ملازمت دارد. (معارف، 1388: 424) چنانکه میبینیم، فردید، کبریاطلبی و سلطهگری را همراه با انکار حق و حقیقت میدید. باید توجه داشت که نیچه یکی از کارکردهای مهم اراده معطوف به قدرت را همین انکار حقیقت و اثبات دروغین بودن آن میداند. (نیچه، 1377ج: 203) «خواست قدرت را نمیتوان از لحاظ اخلاقی داوری کرد... اگر ما خواست قدرت را بپذیریم، چگونگی همه وقایعی که تا کنون درکناشدنی مینمود... قابل فهم خواهد شد.» (جیکوب، 1378: 97) ابرمرد زاییده چه نیازی است؟ از آنجایی که ابرمرد نیچه بر هیچ بنیاد معنوی، متکی نبوده و قایل به هیچ اندیشه الهی نیست، نیچه بر آن میشود تا ابرمرد را جایگزین خدا سازد و معنای هستی را اینگونه برای اندیشه خود تدارک ببیند؛ یعنی ابرمرد را به عنوان معنای زمین و جهان میانگارد. (پیرسون، 1375: 151) «نیچه وقتی که میگوید جهان در شکل و صورت اثری هنری توجیه میشود، نشان میدهد که این فرآیند خلق نظم از آشوب ـ نظم دادن هنری به واقعیت ـ است که در زندگی معنایی میبخشد. این خلق معنا جز به دست انواع برتر نوع بشر... میسر نیست.» (جیکوب، 1378: 63) او با ابرمرد خواست تا نظمی را بر جهان تحمیل کند. اراده قدرت نیز در منظر او همین وظیفه را به عهده میگیرد. خود ابرمرد چگونه معنا مییابد؟ چنانکه دیدیم، نیچه برای معنابخشی به ابرمرد، تئوری «بازگشت جاودان» را طرح میکند. در مقابل، انسان آرمانی فردید، محصول عشق به خدا و احساس وظیفه دینی است و در هیئت بقیهاللّه متجلی میشود؛ کسی که انسان میتواند با «ترسآگاهی» از زمان فانی به سوی زمان باقی (بقیهاللّه) هجرت کند. (نک: فردید، 1387: 43) به نظر وی، «انسان نمیتواند بدون ترس آگاهی از زمان فانی برود به زمان باقی که من به بقیهاللّه تعبیر کردم.» (همو) چنانکه دیدیم در حالی که ابرمرد زاییده بحران معناست و میخواهد نظم و معنایی را بر جهان تحمیل کند، اما انسان آرمانی فردید، معنای خود را از خدا (الله) میگیرد. ملاحظه شد که فردید، انسان آرمانی خویش را با عنوان بقیهاللّه مطرح میکند؛ کسی که ادامه، مظهر و باقیِِ «الله» است و بنابراین، با «الله» معنا مییابد. عشق فردید میگوید که نمیخواهد به عرفان خدشهای وارد کند و با حمایت از تصوف راستین و عرفان عشق در برابر عرفان زهد، آن را از دیگر موردها به حقیقت، نزدیکتر میداند. از سرچشمههای مهم اندیشه فردید، محییالدّین عربی ـ مؤسس عرفان مدون ـ است. (دیباج، 1386: 288 - 290) «در مقام عشق وساطت میرود. روابط علل و معلول عوض میشود و از کثرت به وحدت میرود.» (همو) جایی دیگر در وصف عشق میگوید:مرتبۀ کمالی که انسان از دنیا به آخرت، از مصنوع و کار هنری به هنر، از ممسوخیتبشری و نسناسی به حقیقت انسانی رفتن است... . (همو: 243)اگر نیچه میگفت «قدرت میورزم، پس هستم»، فردید میگفت: «عشق میورزم، پس هستم» نیچه، عشق را زاییده حسانیّت میدانست و مسیحیت را به سبب روحانی کردن آن سرزنش میکرد. (نیچه، 1381: 27) اخلاق و ترس در عرصه اندیشگی، آنچه نیچه بیشتر با آن نامبردار گشته، ضدیت خاص او با «اخلاق» است. نیچه همانگونه که خدا را مانع ظهور ابرمرد میدانست، اخلاق را نیز سدّی بزرگ بر سر راه ابرمرد و تجلی یافتن او میشمرد. برتراند راسل مینویسد:... از نیچه بیزارم؛ زیرا... مردانی که وی بیش از همه میپسندد و میستاید، فاتحانی هستند که افتخارشان عبارت است از مهارت در کشتار مردمان... . (راسل، 1373: 1055) نیچه، اخلاق را مانع ظهور ابرمرد میدانست. ابرمردی که به قول کاپلستون: بربرها و جانور سفیدپوست... مرد نیرومندی که ضعیف را پایمال میکند، ماجراجویی خودخواه و قدرتطلب بیمبالات... است. (کاپلستون، 1371: 184) از نظر نیچه، دین و اخلاق بر ترس مبتنی است و حاصل اخلاق بردگان و توطئه آنان برای زنجیر بستن بر پای اربابان است. (مطهری، 1389: 226) در مقابل، فردید، طرفدار ترس است؛ البته ترس را به عنوان خشیت، خشوع و پروا در برابر خدا منظور میدارد. (فردید، 1387: 218) او لازمه تفکر آمادهگر، انتظار آمادهگر، تفکر حضوری یا فکر و ذکر را ترسآگاهی و مرگآگاهی یا همان یاد مرگ میداند. از جمله انتقادات جدّی او به تمدن امروزین، فراموشی مرگ است. (دیباج، 1386: 126 - 127) او متأثر از هایدگر، میان تعقل و تفکر، تفکیک قایل بود و تفکر یا فکر و ذکر را بر خلاف تعقل، توأمان یاد از مرگ میدانست. (هاشمی، 1386: 85) همچنین فکر را در معنای حضوری آن افاده میکرد که در آن، غرض وجود ندارد و در برابر تفکر حسابگر قرار دارد. (فردید، 1387: 218 - 219) نیچه نیز به سبب حسابگری فرهنگ و تفکر غرب با آن میستیزد. (نیچه، 1381: 49) روح و تن نیچه، حقیقت انسان را در تن خلاصه میکند و با خوار دارندگان تن به ستیز برمیخیزد. (نیچه، 1370: 45 - 47) او میگوید: آنها که... از غیر زمین و طبیعت سخن میگویند و پای آخرت را به میان میآورند، دشمنان تن و زندگیاند. (همو: 42 - 45) «او پیشانگاره ارزشهای شه سوارانه ـ مهانسالارانه را داشتن تن نیرومند و تندرستی روزافزون و پربار و سرشار، همراه با... جنگ و ماجراجویی و شکار و رقص و بازیهای رزمی... دانسته است.» (نیچه، 1377ج: 38) در مقابل تفکر تنسالارانه نیچه، فردید، جهان را روحانی میداند و از حرکت از دار فنا به دار بقا دفاع میکند و میخواهد تا انسان در پیمودن این حرکت به حلول و اتحاد برسد و از دار اضداد رهایی یابد. (فردید، 1387: 293) جایی دیگر پس از آنکه میان وَلایت به معنای حکومت و وِلایت به معنی دوستی تفاوت قایل میشود، از قدرت روحانی که مبنایش، وِلایت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) باشد، دفاع میکند. (فردید، 1387: 285) عقل، غرب و دین فردید میخواهد اهل عمل باشد تا نظر؛ اهل فعل و عشق باشد تا اندیشه. او میگوید:
فلسفه وجود ندارد. همة اینها بافت است. عمده، عمل است، اصالت با عمل است. (فردیدfont>، 1387: 149)
فردید، سلاح مبارزه با غرب را انقلاب و جهاد میدانست (مددپور، 1372: 5) و میگفت:
مسجد اگر مبارزه در آن نباشد، سجدهگاه نفس اماره خواهد بود. (فردید، 1387: 53)
در مقابل جهانبینی عشقمحور فردید، (دیباج، 1386: 242) نیچه، غریزهمحور است و «غریزة کور را مبنای انسان تلقی میکند. او قدرت طبیعت را ناشی از کور و بیشعور بودن آن میداند.» (مچر، 1384: 92) ابرمرد او هم غریزی است. این در حالی است که انسان آرمانی فردید ـ چنانکه دیدیم ـ نه غریزهگرا و شهوتمحور، بلکه در پی مهار غرایز و نفس امّاره است.
فردید، منتقد تند عقلگرایی غربی است، اما آن را مانند نیچه بهکلی نفی نمیکند. او در عین حال که مخالف عقل غربی است، از عقل قرآنی جانبداری میکند و میگوید:
عقل قرآنی «ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» است. عقل قرآنی، نه عقل متبوع امروز ماست. (دیباج، 1386: 244)
فردید میان عقل مسموع و عقل متبوع تمیز قایل بود و میگفت:
علی میفرماید عقل دوتاست: عقل متبوع و عقلی که گوش هوش آن به ندای مینو خرد است یعنی عقل مسموع. (همو: 246)
او با دست زدن به تقسیمبندی دیگری در مورد انواع عقل، عقل مشترک و عقل هدایت را نیز از یکدیگر منفک میکند، عقل مشترک را عقل بازاری و عوام و عقل هدایت را عقل خواص میداند. عقل مشترک را همان عقل معاش و عقل هدایت را همان عقل معاد میشمرد و همچنین عقل پریروز و پسفردا را عقل هدایت معرفی میکند. (همو)
انسان آرمانی فردید نیز مظهر عقل هدایت است که از آن به نام خدای پسفردا یا بقیةالله یاد میکند. فردید با تفکیک قایل شدن میان علم حصولی ـ که غرب، نماد آن است ـ و علم حضوری ـ که مظهر آن، شرق است ـ خود را طرفدار علم حضوری معرفی میکند. به نظر او، هدف قرآن از کاربرد لفظ علم، علم به معنای علم حضوری است، نه علم حصولی که با قضایا و اثبات و ابطال سر و کار دارد. او علم حضوری را محصول طاغوت غرب و نیستانگاری میداند؛ طاغوت و غربی که به جای توجه به «وجود»، به «موجود» توجه کرده و حقیقت در آن مغفول مانده است. (دیباج، 1386: 259 - 270)
نیچه، منکر حقیقت بود. به این ترتیب، نیچه ـ با تمام ضدیتی که با غرب و عقل غربی دارد و فردید به این دلیل، او را میستاید ـ نیز از منظر فردید، غربزده خواهد بود؛ زیرا فردید، غربزدگی را نه اساساً در تکنولوژی یا تجددگرایی، بلکه در نیستانگاری حقیقت میداند.
فردید، شرق و پریروز را یکی میدانست و در مقابل، غرب را با امروز، دیروز و فردا، یکسان میگرفت. (فردیدfont>، 1350: 33) فردید با غرب در ستیز بود؛ زیرا آن را از فکر و ذکر، مرگآگاهی و تفکر حضوری بیبهره میدانست. او تحت تأثیر هایدگر، فکر را که در منظر هایدگر، فکر حضوری است، میستود. (دیباج، 1386: 130) او میگفت:
آنچه دشمن سرسخت تفکر است، همان عقل است و عقل. تفکر و تعقل را هیدگر از هم جدا میکند... زبان فاقد ذکر و فکر و صد رحمت به بازار مکاره نیچه امروزی، بازار آشفتهای هست... شلوغی زبان نشانگر... فقدان تفکر است. (فردید، 1387: 97)
فردید باز میگوید:
نیچه توجه کرده است که هرچه از یونان به این طرف آمده، عصر سراشیب آمده است. انسان تمامیت عصر قارعه است. (دیباج، 1386: 244)
تقابل نیچه با فرهنگ غرب به دلیل به حاشیه رانده شدن «شجاعت» و «شور» است که بنا به فرهنگ حسابگرانة غربی مکتوم گشته است. «... به نظر نیچه، دلیری، قهرمانی، بزرگمنشی و حتی فضیلت تنها در جوامع اشرافی، یافتنیاند. جامعة بورژوایی به معنای فرمانروایی تُنکمایگی است.» (گیدنز، 1382: 174) نیچه در اشرافگرایی رادیکال خود، فرهنگ سلحشورانه را ستایش میکند و از فرهنگ سفلهپرور دوران جدید بیزار است؛ چون فرهنگ والاتبارانه و قهرمانی ندارد. (نیچه، 1377ب: 22 - 24) نیچه در اعتراض به زوال ارزشهای اشرافی، ابرمرد را اختراع کرد. بهطور کلی، «نیچه مدعی است دین را ضعفا اختراع کردند تا به اقویا افسار بزنند... .» (مطهری، 1389: 226)
دین نزد نیچه، مذموم است و بیتردید، انسان کامل ادیان از جمله اسلام نیز مذموم است. انسان کامل فردید در مسیح نیز متبلور است؛ ولی نیچه در کتاب دجّال، دشمنی با مسیح را به اوج میرساند. در نگاه او، فرهنگ اعراب اسپانیا، حتی برتر از فرهنگ باستان بود. در مقابل، نیچه، برتری فرهنگ اسلام و عرب را به دلیل ستایش غریزههای مردانه و شهوت به دست آنها میداند؛ یعنی او اسلام را شهوتسالار و غریزی دانسته است. (نیچه، 1385: 130 - 131) فردید میگوید:
نیچه، اسلام را بر مسیحیت ترجیح میدهد، به این علت که دین شمشیر است. (دیباج، 1386: 405)
در برابر این دیدگاه نیچه، فردید، بازگشت به سلف صالح و اسلام صدر را خواهان است. (دیباج، 1386: 132) فردید در اسلامگرایی خود جملة قصاری دارد که میگوید:
حق غربی، باطل اسلام و باطل اسلام، حق غربی است. (همو: 120)
یکی از وجوه تشابه نیچه و فردید، مخالفت هر دو با زهد و متافیزیک است. نیچه، نماد شتر در دگردیسی سهگانه را که باید بر آن چیره گشت، زاهد میپندارد و زهد را وسیلهای برای فریب مردم میشمارد و با ریا یکی میداند. نیچه، زاهد را کسی میدانست که زیر بار متافیزیک (مانند شتر) کمرش خم شده است. (سوفرن، 1388: 169) فردید نیز با زهد مخالفت میکند و حتی ملاصدرا را دارای زهد همراه متافیزیک معرفی میکند و میگوید که به زهد متافیزیکی اعتقادی ندارد و در عوض، «رندی» را قبول دارد که حافظ مطرح میکند. وی در ادامه میگوید: این «رندی» با «زهد»، متفاوت است. (دیباج، 1386: 219) فردید حتی زهد و ازخودبیگانگی را یکی میداند. (فردید، 1387: 45) او نهتنها به سبب خودبنیادی متافیزیک، مخالف آن بود، بلکه با فلسفه هم مخالفت میکند. (فردید، 1387: 149) فردید میگوید:
بنده در نظر اول گفتهام که هیچکدام از ایسمها را قبول ندارم و رد و نهی میکنم، اعم از ایدهآلیسم، رئالیسم، ماتریالسم... راسیونالیسم و ایرراسیونالیسم... . (همو: 199)
نیچه نیز با ایدهآلسیم، رئالسیم و راسیونایسم (اصالت عقل) مخالف است. (فینک: 112 و 119) چنانکه دیدیم، فردید، مخالف ایرراسیونالیسم (ارادهگرایی) است و از آنسو، فردید، نیچه را ایرراسیونالیسم میداند و بنابراین، در برابر او هم قرار میگیرد:
[مکاتب غربی] از لحاظ نیستانگاری خودبنیادانه و منطق و اصالت اراده و انفعالات نفس... باز به اصالت وجود انسانی میرسند و به هر صورتی که به اینها (مکاتب غربی) میرویم، اصالت را به نفس اماره میدهیم یا مثل ایرراسیونالیسم نیچه که اراده به سوی قدرت میرود، باز متافیزیک است. (فردیدfont>، 1387: 200)
فردید به مانند نیچه، تفکر منطقی را عامل نیستانگاری میداند و میگوید:
از تعبیراتی که نیچه از نیهیلیسم میکند، منطق «نیستانگارانه تا با نهایت کشاننده تفکر منطقی» است. یعنی تفکر منطقی کنونی کار پوشیدن تفکر میکند... این منطق مستوری را به نهایت رساندن است و این تعریف، تعریف دیگر نیچه از نیهیلیسم است. بیجهت نیست که هایدگر از نیچه تعریف میکند... . (دیباج، 1386: 409)
فردید نیز همچون نیچه، ضددموکراسی بود. او دموکراسی را از مصادیق فتنه الدهما دانسته و آن را از منظر نیچه فتنة الزمان و دموکراسی آخرالزمان معرفی میکند. (فردیدfont>، 1387: 215) فردید در مورد دموکراسی میگوید:
هر کس دعوی خدایی میکند و انسانها به جایی میرسند که همگی دیکتاتور میشوند. (همو: 128)
آخرالزمان
فردید، نیچه را به دلیل طرح فلسفة تراژیک، کسی میداند که عافیتطلب صرف نیست و گویا در کنار عافیتاندیشی، عاقبتاندیشی نیز دارد. (دیباج، 1386: 101) وی در همین زمینه گفته است:
نیچه لطفش این بود که از درام به تراژدی رفته، دردی عمیق در او هست، [اما] زمانی نرسیده بود که زمان باقی پسفردا و مهدی منتظر را طرح کند... در حقیقت، خود زرتشت، آن ابرمرد نیچه، امام کفر جامعهشناسانه نیست، عمقی دارد؛ تراژدی دراش هست، درام نیست. (فردید، 1387: 200)
چنانکه میبینیم، در منظرگاه فردید، نیچه با آنکه اندیشة درد و انتظار دارد، نمیتواند
زمان باقی را طرح کند. فارغ از اینکه منظور فردید از امام منتظر خواندن زرتشت نیچه،
مهدی موعود است یا خیر، این گفتة فردید دال بر آن است که به هیچروی نمیتوان از
ابرمرد نیچه، تصویری صرفاً شیطانی ساخت. فردید جایی دیگر در مورد نیچه و آخرالزمان
او میگوید:
خدا خوسته بوده که نیچه در آخرالزمان فریاد زند. یکی از حرفهای نیچه این است: «بیابان وخشیدن گیرد. بدا به آنکس که بدین بیابان پناه آرد!» امروز برهوت گویند و این برهوت همین بیابان امروز و آشفتهبازار امروز است. (دیباج، 1386: 407)
آنگونه که از سخن فردید برمیآید، نیچه نیز همنوا با فردید به نابسامانی و آخرالزمان بودن عصر خود باور داشته است. نیچه از منظر فردید همچون خود او به زمانة خود و زمان فانی یورش میبرد:
وقت زمان نیچه یورش است به زمان کنونی که اصیل نیست... زمان عرفانی نیست... . (همو: 408)
نتیجه
ابرمرد نیچه، متمایز از تمامی تئوریهای انسان آرمانی بوده و حاصل ابتکار اوست. در مقابل، انسان آرمانی فردید، ساختة او نیست، بلکه مفهومی است از پیش موجود که فردید آن را روزآمد کرده است. انسان آرمانی فردید متأثر از انسان آرمانی در عرفان اسلامی است ـ چنانکه میدانیم از سرچشمههای اصلی تفکر او، محییالدّین عربی است ـ با این تفاوت که انسان آرمانی فردید، اجتماعیتر و اهل مبارزة سیاسی است. اینجا اثر بهروزکردن انسان آرمانی که در معارف پیش از فردید موجود بود، مشخص میشود. مثلاً انسان کامل و آرمانی در نظر امامان معصوم یا عارفان تاریخ اسلام، انسانی ضدغرب نبود، چون غرب در زمانة آنان به عنوان مسئله مطرح نبوده است. بیتردید، انسان آرمانی فردید نیز ویژگیهایی از افکار و انتظارات او را انعکاس میدهد. انسان آرمانی فردید همانند او ضد دموکراسی و مکتبهای غرب خواهد بود. بنابراین، نمیتوان متوقع بود که مصداق تمام و کمال انسان آرمانی او در شخصیت امام زمان یا امامان معصوم محقق شود. به راستی نمیتوان پیشبینی کرد که برای مثال، اگر امام زمان ظهور کند، دقیقاً در برابر غرب چه موضعی میگیرد. فردید و نیچه از انسان موعودشان توقع دارند تا آرزوها و خواستهایشان را تأمین کند. نیچه، صفات خود را نیز به ابرمرد تسری میدهد؛ مثلاً ابرمرد همچون خود او، ضدسوسیالیسم و دموکراسی خواهد بود. ابداعی بودن ابرمرد نیچه، یافتن مصداق برای آن را دشوارتر میسازد. انسان آرمانی فردید که در عین آرمانی بودن، مصداقی نیز هست، با ابرمرد آرمانی و بیمصداق نیچه تفاوت عمده و ماهوی پیدا میکند؛ آن هم ابرمردی که به گفتة نیچه، ضدآرمان است، حال آنکه انسان آرمانی فردید در پی عینی کردن آرمانهاست. تفسیر اندیشة نیچه و فردید، دشوار است؛ چون نیچه به زبان تفسیر سخن نگفته و نوشتههایش مانند زندگیاش پر از تناقض است. از آنسو، فردید، فیلسوف شفاهی بود. آثار نیچه و فردید را باید با توجه به زندگی این دو فیلسوف خواند. اندیشههای نیچه و فردید در مورد انسان موعود مورد نظر آنها، امکان فهم بیشتری مییابند. در جدولهای زیر، وجوه اشتراک و افتراق ابرمرد نیچه و انسان آرمانی فردید بهطور کلی آمده است. این همانی میان اندیشة نیچه و فردید و انسان موعود آنها در این جدولها مبنا قرار گرفته است.
منابع
1. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، «آینههای فیلسوف» (گفتوگوی عبدالله نصری)، ماهنامه سروش، تهران، 1380ش.
2. اسپریگنز، توماس، فهم نظریههای سیاسی، ترجمه: فرهنگ رجایی، تهران، نشر آگه، 1377ش.
3. استرن، جوزف پیتر، نیچه، ترجمه: عزتالله فولادوند، تهران، انتشارات طرح نو، 1373ش.
4. اشتراوس، لئو، فلسفة سیاسی چیست؟، ترجمه: فرهنگ رجایی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1373ش.
5. انسل پیرسون، کیت، چگونه نیچه بخوانیم؟، ترجمه: لیلا کوچکمنش، تهران، نشر رخداد نو، 1388ش.
6. هیچانگار تمامعیار، ترجمه: محسن حکیمی، تهران، انتشارات خجسته، 1375ش.
7. بقایی (ماکان)، محمد، اقبال به چهارده روایت، تهران، انتشارات قصیدهسرا، 1379ش.
8. دیباج، موسی، آرا و عقاید سیّداحمد فردید (مفردات فردیدی)، تهران، نشر علم، 1386ش.
9. رابینسون، دیوید، نیچه و مکتب پستمدرن، ترجمه: ابوتراب سهراب و فروزان نیکوکار، تهران، نشر پژوهش فروزانفر، 1380ش.
10. راسل، برتراند، تاریخ فلسفة غرب، ترجمه: نجف دریابندری، تهران، نشر پرواز، 1373ش.
11. رضوی، مسعود، طلوع ابرانسان، تهران، انتشارات نقش جهان، 1381ش.
12. سوفرن، پیر اِبر، زرتشت نیچه، ترجمه: بهروز صفدری، تهران، نشر بازتاب نگار، 1388ش.
13. سیّدین، غلام، مبانی تربیت فرد و جامعه از دیدگاه اقبال، ترجمه: محمد بقایی (ماکان)، تهران، انتشارات فردوس، 1379ش.
14. شاهنده، نیکو، زن در تفکر نیچه، تهران، نشر قصیده سرا، 1386ش.
15. صادقی، مهدی، «تفکر مارتین هایدگر و استاد احمد فردید»، نامة فلسفه، سال چهارم، ش11، 1380ش.
16. ضیمران، محمد، نیچه پس از هیدگر، دریدا و دولوز، تهران، انتشارات هرمس، 1382ش.
17. فردید، احمد، «پاسخ به نظرخواهی در مورد شرق»، فرهنگ و زندگی، ش7، 1350ش.
18. دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان، به کوشش: محمد مددپور، تهران، مؤسسة فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر، 1387ش.
19. فینک، اویگن، زندآگاهی فلسفة نیچه، ترجمه: منوچهر اسدی، آبادان، نشر پرسش، 1385ش.
20. قیصر، نذیر، اقبال و شش فیلسوف غربی، ترجمه: محمد بقایی (ماکان)، تهران، نشر یادآوران، 1383ش.
21. کاپلستون، فردریک، فردریک نیچه؛ فیلسوف فرهنگ، ترجمه: علیاصغر حلبی و علیرضا بهبهانی، تهران، انتشارات بهبهانی، 1371ش.
22. گیدنز، آنتونی، فراسوی چپ و راست، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، 1382ش.
23. مچر، توماس، جامعة مدنی و آگاهی پسامدرنیستی، ترجمه: فرهاد بامداد، تهران، نشر پیلا، 1384ش.
24. مددپور، محمد، انقلاب اسلامی و نظریة پایان تاریخ، قم، نشر بضعة الرسول، 1381ش.
25. خودآگاهی تاریخی، تهران، حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر مطالعات دینی هنر، 1372ش.
26. سیر فرهنگ و ادب در ادوار تاریخی، تهران، حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1378ش.
27. مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، انتشارات صدرا، 1389ش.
28. معارف، عباس، نگاهی دوباره به مبادی حکمت انسی، تهران، سلسله انتشارات بنیاد استاد فردید، رایزن، 1388ش.
29. نیچه، فردریش، آنک انسان، ترجمه: رؤیا منجم، تهران، نشر کتاب مس، 1384ش.
30. چنین گفت زرتشت، ترجمه: داریوش آشوری، تهران، نشر آگه، 1370ش.
31. دجال، ترجمه: سعید فیروزآبادی، تهران، نشر جامی، 1385ش.
32. غروب بتها، ترجمه: داریوش آشوری، تهران، نشرآگه، 1381ش.
33. فراسوی نیک و بد، ترجمه: داریوش آشوری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1362ش.
34. خواست و ارادة معطوف به قدرت، ترجمه: رویا منجم، تهران، نشر هرمس، 1377ش (الف).
35. سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی انسان، ترجمه: عباس کاشف و ابوتراب سهراب، نشر و پژوهش فروزان فر، 1377ش (ب).
36. تبارشناسی اخلاق، ترجمه: داریوش آشوری، تهران، نشرآگه، 1377ش (ج).
37. جیکوب، نیوهاوس مارتین، فردریش نیچه، ترجمه: خشایار دیهیمی، تهران، نشر ماهی، 1378ش.
38. هاشمی، محمدمنصور، هویتاندیشان و میراث فکری احمد فردید، تهران، انتشارات کویر، 1386ش.
39. هومن، ستاره، نیچه، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1383ش. عباسعلی رهبر
محسن سلگی فصلنامه مشرق موعود شماره 15
94/02/14 - 02:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]
صفحات پیشنهادی
مفهوم مقدسی به نام «انتظار»
انتظار مفهوم مقدسی به نام انتظار امام باقر علیه السلام فرمود اذا قام القائم ذهب دولة الباطل وقتی امام مهدی ظهور نماید حکومت باطل از بین می رود به گزارش سرویس دینی جام نیوز یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت مساله امیدواری به آینده است حاکم شدن روحیه ضعف و شکست بر افکار فرکشف شهر زیر زمینی هنگام تعمیر لولهکشی ساختمان در «لچه» ایتالیا
کشف شهر زیر زمینی هنگام تعمیر لولهکشی ساختمان در لچه ایتالیا مردی که قصد تعمیر لوله کشی ساختمان خود را داشت با دنیایی از اشیاء عتیقه روبرو شد به گزارش خبرنگار میراث و گردشگری باشگاه خبرنگاران به نقل از آرت نت مردی که قصد تعمیر لوله کشی ساختمان خود را داشتجزییات طرح دخالت زمینی در یمن
جزییات طرح دخالت زمینی در یمن یک رسانه اروپایی در گزارشی به جزییات طرح دخالت زمینی در یمن و وضعیتی که رقم خواهد خورد پرداخته است روز نو رادیو اوستن که از نروژ پخش می شود در گزارشی اعلام کرد همه مراکز مطالعاتی غرب و دستگاه های اطلاعاتی اروپایی بر این باورند که سعودی ها اجزییات طرح دخالت زمینی در یمن |اخبار ایران و جهان
جزییات طرح دخالت زمینی در یمن یک رسانه اروپایی در گزارشی به جزییات طرح دخالت زمینی در یمن و وضعیتی که رقم خواهد خورد پرداخته است کد خبر ۴۹۳۸۹۱ تاریخ انتشار ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱ ۱۵ - 22 April 2015 یک رسانه اروپایی در گزارشی به جزییات طرح دخالت زمینی در یمن و وضعیتی که رقم خواهسعودی ها از حمله زمینی به یمن بیمناک اند
فعال عربستانی سعودی ها از حمله زمینی به یمن بیمناک اند شناسهٔ خبر 2560114 پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۵ ۵۳ بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی یک فعال سرشناس عربستانی که به افشاگری علیه خاندان آل سعود شهرت یافته در جدید ترین مطلبش در صفحه شخصی خود از نگرانی شدید رژیم عربسفرمانده نیروی زمینی ارتش: تمامی تحرکات در مرزها رصد میشوند؛ نیروهای مسلح غافلگیر نخواهند شد
فرمانده نیروی زمینی ارتش تمامی تحرکات در مرزها رصد میشوند نیروهای مسلح غافلگیر نخواهند شد سیاست > نظامی - فرمانده نیروی زمینی ارتش با اشاره به اینکه تمامی تحرکات در مرزهای کشور رصد میشوند گفت نیروهای مسلح کشورمان هیچگاه غافلگیر نخواهند شد به گزارش تسنیم امیرهشدار روسیه در خصوص حمله زمینی به یمن
هشدار روسیه در خصوص حمله زمینی به یمن شناسهٔ خبر 2560404 پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷ ۰۲ بین الملل > اوراسیا مسکو بر حل بحران یمن از راه های دیپلماتیک تاکید کرده و در خصوص عواقب حمله زمینی به این کشور هشدار داد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اسپوتنیک گنادی گاتیلوف معاونهشدار مسکو درباره پیامد عملیات زمینی در یمن |اخبار ایران و جهان
هشدار مسکو درباره پیامد عملیات زمینی در یمن کد خبر ۴۹۴۰۶۶ تاریخ انتشار ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶ ۱۰ - 23 April 2015 معاون وزیر خارجه روسیه به ائتلاف عربستان سعودی درباره پیامدهای هرگونه عملیات زمینی احتمالی در یمن هشدار داد به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم گنادی گاتیلوف روهشدار مسکو نسبت به پیامدهای عملیات زمینی علیه یمن
پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴ ۴۴ معاون وزیر خارجه روسیه با هشدار به ائتلاف کشورهای عربی به رهبری عربستان تاکید کرد که انجام هرگونه عملیات زمینی در یمن به پیچیدهتر شدن بحران این کشور میانجامد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از سایت روسیه الیوم این سخنان گنادیاردوغان عمليات زمينی عليه داعش را خواستار شد
اردوغان عمليات زمينی عليه داعش را خواستار شد رئیس جمهور ترکیه از ائتلاف ضد داعش خواست عملیات زمینی را علیه این گروه ستیزه جو در سوریه و عراق آغاز کند به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از شین هوا رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از ائتلاف ضد داعش خبازیگر شدن خواننده زیرزمینی!/تصویر
بازیگر شدن خواننده زیرزمینی تصویر منتشر شدن این تصویر در صفحه اینستاگرام عماد طالب زاده یکی از خواننده های غیر مجاز داخل کشور حکایت از بازیگر شدن اوست روز نو به گزارش روز نو منتشر شدن این تصویر در صفحه اینستاگرام عماد طالب زاده یکی از خواننده های غیر مجاز داخل کشور حکایت افائو خواستار اقدام فوری برای جلوگیری از کاهش جبران ناپذیر منابع آب زیرزمینی شد
فائو خواستار اقدام فوری برای جلوگیری از کاهش جبران ناپذیر منابع آب زیرزمینی شد سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد فائو همگام با یونسکو بانک جهانی تسهیلات جهانی محیط زیست جف و انجمن بین المللی متخصصان آبهای زیرزمینی خواستار اقدام جامعه جهانی برای مدیریت کاهش و تخریب فزآیندهنزدیکی حمله زمینی به یمن/ واکنش ایران چیست؟
روزنامه اماراتی خبر داد نزدیکی حمله زمینی به یمن واکنش ایران چیست اسرائیل این فرصت را غنیمت می شمرد و برای برقراری روابط مبتنی بر منفعت با کشورهای عربی از طریق فاش کردن اطلاعات درباره خطر ایران تلاش می کند به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز روزنامه اماراتی "الخلروزنامه اماراتی:احتمال مي رود هر لحظه مداخله زميني در يمن آغاز شود |اخبار ایران و جهان
روزنامه اماراتی احتمال مي رود هر لحظه مداخله زميني در يمن آغاز شود روزنامه اماراتی با بیان این که جنگ یمن در محدوده کنونی خود باقی می ماند و هیچ پیامد منطقه ای نخواهد داشت تصریح کرد احتمال می رود هر لحظه مداخله زمینی آغاز شود کد خبر ۴۹۳۴۹۸ تاریخ انتشار ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵مصری ها با حمله زمینی به یمن مخالفت کردند |اخبار ایران و جهان
مصری ها با حمله زمینی به یمن مخالفت کردند بر پایه این گزارش در همین حال 42 درصد از مصری ها در این نظر سنجی اعلام کرده اند که موافق حمله به یمن هستند کد خبر ۴۹۳۴۶۲ تاریخ انتشار ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳ ۳۹ - 21 April 2015 روزنامه مصری الشروق روز سه شنبه نوشت نتایج یک نظر سناز اعلام آمار کشتار سه هزار شهروند يمنی یا احتمال آغاز جنگ زمینی |اخبار ایران و جهان
از اعلام آمار کشتار سه هزار شهروند يمنی یا احتمال آغاز جنگ زمینی عربستان سعودی در حالی از پایان عملیات علیه یمن عاصفه الحزم و به نتیجه رسیدن اهداف آن خبر داد که طی 27 روز جنگ در حدود 3000 شهروند یمنی شهید و مجروح شدند در میان شهدا 150 کودک و بیش از 100 زن وجود دارد اعلام پاز اعلام آمار کشتار سه هزار شهروند يمنی تا احتمال آغاز جنگ زمینی |اخبار ایران و جهان
از اعلام آمار کشتار سه هزار شهروند يمنی تا احتمال آغاز جنگ زمینی عربستان سعودی در حالی از پایان عملیات علیه یمن عاصفه الحزم و به نتیجه رسیدن اهداف آن خبر داد که طی 27 روز جنگ در حدود 3000 شهروند یمنی شهید و مجروح شدند در میان شهدا 150 کودک و بیش از 100 زن وجود دارد اعلام پ-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها