تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند مى‏فرمايد: بنده من با هيچ كارى پسنديده‏تر از انجام آن چه كه بر او فرض كردم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826453263




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حرکت شهید مطهری در جهت رفع نیازها و پرسشهای جامعه


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مطهری و بحث زمان و مکان؛
حرکت شهید مطهری در جهت رفع نیازها و پرسشهای جامعه

حجت الاسلام دکتر سیدسجاد ایزدهی


شناسهٔ خبر: 2565361 - شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۸
دین و اندیشه > اندیشمندان

احساس شهید مطهری این بود که مشکل جامعه آن روز، مباحث کلامی است که جامعه را با خود درگیر کرده و اگر مشکلات جامعه با این مسائل کلامی حل نشود، طبیعتاً رویکرد مناسبی به دین وجود نخواهد آمد. به گزارش خبرنگار مهر، در بحث زمان و مکان و اقتضائات آن برای هر عصر، مبنایی اساسی در دین اسلام وجود دارد و آن این است که دین اسلام به عنوان دین خاتم و دینی که پس از آن دین آسمانی نخواهد آمد، باید پاسخگوی همه نیازهای بشری در همه ادوار، زمانها و مکانها باشد. این منطق اقتضاء می کند که در هر زمانی ولو  ۱۰۰۰ سال بعد از بعثت بلکه در زمان معاصر و حتی بعدها همچنان بتوانیم از متون دینی برای نیازهای زمانه خود پاسخ مناسب و مطلوب را بگیریم.از جهت دیگر بحث زمان و مکان، بحثی بسیار جدی است و دو  رویکرد مخالف دارد: از یک طرف چنانچه امروزه مشاهده می کنیم افرادی هستند که جانب تفریط را در بر گرفتند یعنی قائل به همان اسلام ۱۴ قرن قبل هستند و می خواهند عین همان مطالب را برای امروز اجرا کنند و هیچ عقیده ای به تحول و نوزایی در آن ندارند که طبیعتاً اینها منطق سلفی گری است که امروزه مشاهده می کنیم و یکی از مشکلات عمده جهان اسلام را تشکیل می دهند و عملاً گزینه جدی دین گریزی را در جامعه موجب شدند.سلفی گری خواه در قالب اهل سنت و یا قالبهای دیگر باشد فرقی ندارد، به هر صورت انطباق دین اسلام با شرایط جدید را بر نمی تابد و دین، همچنان مختص به زمان و مکان و افراد خاص است. در مقابل این رویکرد، افراد دیگری جانب افراط را در نظر گرفتند و معتقدند ما برای اینکه با زمانه همراه شویم طبیعتاً باید دست از یک سری از ثابتات دین هم بکشیم و با زمانه و درک توده مردم از مقتضیات زمان و مکان همراه شویم و طبیعتاً بسیاری از مباحث دینی مربوط به زمان گذشته است و امروزه اصلاً کاربرد ندارد و لذا باید دین را در آن عرصه کنار بگذاریم.در مقام جمع بین این دو نکته، یعنی از یک طرف ما باید براساس مبنای خاتمیت به این باور باشیم که «لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ: هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در شریعت گفته شده است.» و از طرف دیگر شریعتی است که «هُدًى لِّلنَّاسِ» است یعنی برای همه مردم آمده، «هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ» است یعنی برای همه مردم بیان شده است و از طرف دیگر «لِلْعَالَمِين» یعنی برای همه مردم جهان گفته شده و برای همه مردم جهان می توان این را ارائه کرد.اینکه اقتضاء می کند خاتمیت را در همه زمانها و مکانها عملیاتی کنیم، به ثابتات و متغیراتی که در داخل دین اسلام وجود دارد برمی گردد یعنی همواره ثابتاتی وجود دارد که این ثابتات در همه زمانها و مکانها خود را نشان می دهد و قابلیت عبور از آنها وجود ندارد مثل بسیاری از اخلاقیات، اخلاق ورزیدن، نماز خواندن، روزه گرفتن، حج به جا آوردن و ... بسیاری از اینها در طول زمان و مکان قابلیت تغییر ندارند و در مقابل اینها یک سری از متغیرات وجود دارد که موجب می شود ما بتوانیم از آن مباحث زمان گذشته عبور و آنها را برای زمان حاضر نیز کاربردی کنیم.نکته ای که در انطباق زمان و مکان با شرایط جلوه می کند این نکته محوری است که اگر ما دست از ثابتات دین برداریم و فقط به مقتضیات زمان و مکان اعتنا کنیم لازمه اش این است که این دین در طول زمان چون نقطه محوری و ثابتات ندارد دچار تحول بنیادین و استحاله خواهد شد.بنابراین دین موجود با دین صدر نزول متفاوت خواهد شد و این امر به از بین رفتن دین منجر می شود. از طرف دیگر اگر به ثابتات دین فقط اکتفا کنیم و به متغیرات دین اعتنا نکنیم، لازمه اش این خواهد بود که همراه با تحولات جامعه جهانی حرکت نخواهیم کرد و مخاطبهایی در جهان معاصر نخواهیم داشت و همچنان دین، دین محلی و بومی و برای افراد محدودی خواهد بود.مرحوم شهید مطهری به تبع بسیاری از فقهای دیگر به فراست این نکته را در عصر حاضر دریافت که باید دین را باید به گونه ای ارائه کنیم که هم قابلیت فرا افرادی، فرازمانی و فرامکانی داشته باشد و در عین حال از اصول ثابت خود هم کوتاه نیاید و بتواند براساس همان اصول رفتار کند و لذا در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» عمدتاً به این بحث زمان و مکان و جایگاه زمان و مکان، ثابتات دین و مخصوصاً آنهایی که قائل به تفریط بودند(به صورت خاص خوارج که دین را بسیار سطحی نگاه می کردند و در مقابلش روشنفکرانی که بر این باور بودند که دین مربوط به زمان گذشته است و اقتضائات آن مربوط به زمان گذشته است.) می پرداخت. شهید مطهری در مقام اینکه به این دو انحراف پاسخ بگوید به نظریه «اسلام و مقتضیات زمان» روی آورد و به تفصیل در مورد آن صحبت کرد.نکته ای که مرحوم شهید مطهری بر آن تأکید می کند و در مباحث ایشان محوریت دارد، عنصر اجتهاد است. اقبال لاهوری می گوید: «اجتهاد، موتور محرکه شیعه برای پیشرفت است.»، یعنی این ظرفیت را دارد که براساس استفاده از اصول و قواعد، مسائل روز را در خودش بپذیرد و مسائل را به شریعت عرضه کند و پاسخ مناسب و قابل قبول را به دست بیاورد و برای مؤمنان عرضه کند که آنها را در جامعه (چه سنتی و چه مدرن)، عملیاتی و اجرا کنند و زندگی مؤمنانه داشته باشند.این امر اقتضا می کند که اجتهاد و اجتهاد کردن را به صورتی که مسائل جدید را بتوان در آن گنجاند و حرفهای جدید را به شریعت مستند یا منتسب کرد بشناسیم. حضرت امام خمینی(ره) به دو عنصر مکان و زمان در اجتهاد تأکید کردند. فقهای شورای نگهبان هم بر این امر تأکید دارند که زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در بحث اجتهاد است. ممکن است مسأله ای در زمان گذشته حکمی داشته باشد و همان مسأله در زمان حاضر حکم دیگری در مورد آن بیان شود.به عبارت دیگر زمان و مکان موجب می شود که موضوع حکم عوض شود و تحت قاعده و دلیل دیگری مسأله مندرج شود، لذا فقها باید به بحث زمان و مکان تأکید جدی داشته باشند و آن را در اجتهاد لحاظ کنند. برای آنکه بحث زمان و مکان را در بحث اجتهاد توضیح دهم، شاید بتوان گفت سه تبیین نسبت به جایگاه زمان و مکان و اقتضاء آن در بحث اجتهاد می توان لحاظ کرد؛  از یک جهت تصویر سطحی و ساده از دین می توان ارائه کرد و آن این است که ما همواره تابع زمان و مکان هستیم و مکان و زمان امروزه موضوع مورد بحث را نپسندید و بنابراین ما هم آن را نخواهیم پسندید. مثلاً اگر روزگاری، جامعه ربا را نپسندید، ربا حرام است و اگر جامعه ربا را پسندید، ربا به حلیت تغییر حکم پیدا می کند که طبیعتاً این عقیده درستی نیست. هیچ کسی از فقها و اندیشمندان اصیل شیعه تاکنون چنین حرفی نزدند و لذا به این اعتقاد نمی توان اعتماد کرد.نکته دوم که نکته بسیار محوری است و دقت به آن در استنباط ها و نگاه دینی تأثیرگذار است این است زمان و مکان موجب می شوند که موضوع کاملاً تغییر پیدا کند. مثلاً از قدیم این مثال را می زدند که یخ در تابستان کالای مهم و با ارزشی است اما همین کالا در زمستان عنصر بی ارزشی خواهد بود، یعنی زمان و مکان موجب ارزشمندی کالا می شود. در فقه شیعه یکسری از مسائل  طرح شد که نام آن را «مسائل مستحدثه» گذاشته اند؛  مثلاً بحث بیمه، بحث تغییر جنسیت، تلقیح مصنوعی، پول(اسکناس)، یا نظامهای جدید سیاسی مثل جمهوری اسلامی، نظامهای پارلمانی و... که در گذشته اصلاً وجود نداشت و اگر ما بخواهیم با جامعه جهانی زندگی کنیم و اسلام را در قالبهای مختلف ارائه کنیم طبیعتاً باید به این مسائل پاسخ دهیم و این مقتضای خاتمیت است.یعنی اگر بگوئیم که اسلام فقط در جامعه سنتی می تواند زندگی کند و نظر دهد و در جامعه مدرن نمی تواند، طبیعتاً این ناقض خاتمیت است و دین اسلام باید در تمام زمانها و مکانها و براساس قالبهای موجود، نظر خود را ارائه کند. بنابراین مباحث مستحدثه به فقه عرضه شده است.فقها به چند صورت در قالب اجتهاد قرار می گیرند. مثلاً بحث عقل در کتاب «اسلام و مقضیات زمان» بسیار مورد توجه شهید مطهری و عنصر متحول کننده فقه است البته استفاده حداکثری از عقل، عقلی که دچار شائبه شبهی شدن نباشد، عقلی که همه درک می کنند و جایگاه آن در فقه تقویت می شود. مرحوم امام(ره) در بحث ولایت فقیه از عقل شروع می کند - برخلاف دیگر افرادی که از روایات شروع می کنند- و ولایت فقیه را با عقل اثبات می کنند و بعدا روایات را می آورند و می گویند روایات تأکید بر مقتضای عقل است. طبیعتاً نوع برداشت امام(ره) از ولایت فقیه با برخی دیگر تفاوت خواهد داشت و آثار و ثمرات بسیاری به بار می آورد.اینکه فقها بتوانند مقتضای تغییر زمان را لحاظ کنند؛ یعنی مثلاً قبلاً در فقه ما فروش خون حرام بود به خاطر اینکه خون، عنصری نجس بود و در ثانی منفعت عقلایی در آن زمان بر فروش خون مترتب نبود یعنی خون دارای منفعت نبود و لذا خون، کالا شمرده نمی شد اما امروزه خون پس از اینکه قابلیت تزریق به دیگران را پیدا کرده، کالای با ارزشی شده و مالیت پیدا کرده است و همان کالایی که قابلیت خرید و فروش نداشت، الان قابلیت خرید و فروش پیدا کرده است.بنابراین نکته دوم در بحث اقتضائات زمان و مکان، درک صحیح زمان‌مند و مکان‌مند از موضوعات است. مثلا مرحوم امام خمینی(ره) یک زمانی قائل بودند که باید جنگ ادامه پیدا کند اما پس از چند سال اعلام کردند که با مشورت دیگران به این نتیجه رسیدم که اکنون جنگ به مصلحت ما نیست. یعنی همان حکم وجوب به جهاد به قرارداد صلح تبدیل می شود. اگر اقتضائات زمانه را ملاحظه نکنند و فقط بر یک منطق تأکید کنند طبیعتاً این امر موجب می شود به ایستایی دچار شویم و در تحولات جامعه جهانی گم شویم و عملاً سردمداری و فعالیت را از دست بدهیم و به انفعال دچار شویم.نکته سوم که در مورد جایگاه عقل باید مورد توجه باشد و مورد تأکید شهید مطهری است، این است که جایگاه زمان و مکان موجب می شود درک وسیع تری برای اندیشمند یا فقیه حاصل شود که در نوع نگاهش به جامعه تأثیرگذار است. وقتی با درک بهتری از جامعه حاصل می شود در احکام مترتب بر آن با نگاه فراخ تر ارائه دهد.مرحوم شهید مطهری وقتی از قم به تهران رفتند، با اینکه فقیهی جامع الشرایط و از لحاظ قدرت فقهی، قوی بودند اما احساسشان این بود که مشکل جامعه آن روز، مباحث کلامی است که جامعه را با خود درگیر کرده و اگر مشکلات جامعه با این مسائل کلامی حل نشود، طبیعتاً رویکرد مناسبی به دین وجود نخواهد آمد.  لذا ایشان عمده بحثهایشان، کلامی است؛ بحثهایی که عمدتاً به فلسفه احکام، جایگاه زنان، اقتصاد و ارتباط زمان و مکان بر می گردد. چون درک مناسبی از دین وجود نداشت مشکل جامعه آن روز موجب دین گریزی مردم می شد، اما شهید مطهری دیدگاه مناسب اسلام را عرضه کرد تا فضای دین گریزی کمرنگ و دین باوری در جامعه ایجاد شود.مشکل امروز بحث نظام سازی است.  امروزه با توجه به اینکه بیش از سه دهه از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران می گذرد ضرورت یک نظام متمرکز که قالب و الگو داشته باشد و بتواند هم برای ایران براساس نظم مشخصی رفتار کند و هم بتواند قابلیت الگوگیری برای کشورهای دیگر داشته باشد بیش از پیش محسوس است و چه بسا اگر شهید مطهری امروز در قید حیات بودند به آن می پرداختند.مقام معظم رهبری در سالهای اخیر همواره بر این نکته تأکید کردند که ما باید بر اسلامی سازی علوم تأکید کنیم و علومی که داریم را بر مبانی آن عرضه کنیم.  لازم است ما علوم اصیل اسلامی را برای خود و دیگران عرضه کنیم. مرحله این است که بحث الگوی اسلامی ـ ایرانی است که هم مبتنی بر اسلام و هم مبتنی بر محیط زیست فرهنگی ما باشد را ارائه کنیم که طبیعتاً بتواند این الگو، تمامی فعالیتهای نظام را متمرکز و کارآمدی نظام را تأمین کند. از جهات دیگر بحث مسائلی که کاملاً نوپدید است،  در عرصه فرهنگ، اقتصاد و ... وجود دارد. هنوز تبیین مناسب و جدی و عملیاتی از ماهیت پول، تورم، بورس و ...ارائه نشده است. نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی، مدیرگروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن