واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: صفات و اسماء الهی (4)معرفت به ذات و اسماء و صفات الهی، به دلیل نقشی که در معرفت توحیدی ایفاء میکند، از اهمّ مسائل کلامی، فلسفی و عرفانی توحیدی به شمار میرود. ملاصدرای شیرازی آن را از دشوارترین مباحث علمی و لغزش گاه بزرگان معرفی میکند و در خصوص آن میگوید: «علم اسمای الهی، علمی مشکل و راه آن باریک و دقیق است؛ گامهای بسیاری از اشخاص در آنجا لغزیده است.» (صدر المتألهین، شرح اصول کافی، کتاب توحید، ص 416). در این مقاله نیز مسئلهی صفات و اسماء الهی میپردازیم و یکی از مباحث مطرح در این زمینه (عینیت صفات و ذات الهی) را مورد بررسی قرار میدهیم.
همانطور که پیش از این اشاره کردیم، صفت به معنای کمالی وجودی است که از ذات الهی انتزاع شده باشد. علم، قدرت، حیات همگی از صفات ذات الهی هستند. همچنین دستهی دیگری از صفات الهی وجود دارند که انسان از مقایسه بین ذات الهی و مخلوقاتش انتزاع میکند. خالق، ربّ، رازق و ... همگی از صفات فعل الهی هستند. در مقالات پیشین به اندیشهی برخی از مذاهب کمالی از قبیل مذهب تعطیل، تشبیه، تنزیه و نظریهی عرفای اسلامی در جمع بین تشبیه و تنزیه نیز اشاره کردیم. نظریهی حکمای شیعه این است که انسان میتواند ذات الهی را با صفات کمالیهی آن در نظر بگیرد. بنابراین آنها منکر تعطیل توانائی عقل در شناخت خداوند متعال هستند. برای مثال، ملاصدرا میگوید؛ «هر کس از او معانی صفات را نفی کند، وجود ذات و علم و قدرت و اراده، و شنوایی و بینایی او را انکار کرده است» (ملاصدرا، شرح اصول کافی، کتاب توحید، ص 93). نکتهی بسیار مهم در باب صفات الهی این است که نباید پنداشت اینکه صفات چیزی افزون بر ذات هستند. به عبارت دیگر، صفات عین ذات هستند. صدرالمتالهین شیرازی در این زمینه میگوید: «صفات او ذات اوست و ذات او، صفات اوست. نه اینکه آنجا چیزی به نام ذات و چیز دیگری به نام صفت باشد تا ترکیب در خداوند لازم آید.خداوند از این، مبرّا و برتر است. بنابراین ذات او، وجود و علم و قدرت و حیات و اراده و شنوایی و بینایی است.او نیز موجود است و عالم و قادر و حیّ و اراده کننده و شنوا و بیناست.» (ملاصدرا، شرح اصول کافی، کتاب توحید، ص 339)البته مراد از صفات در این بیان، صفات ثبوتی یا کمالی است. از میان صفات ثبوتی نیز تنها صفات ذاتی (در مقابل صفات فعلی) هستند که عین ذات هستند. همانطور که در مقالات پیشین به صفات ذاتی و فعلی اشاره کردیم، صفات فعلی صفاتی هستند که موصوف در اتصاف به آنها نیازمند فرض امری خارج از ذات واجب است و از آنجا که در تحققشان نیازمند به تحقق آن امر خارجند، از مقام فعل انتزاع میگردند نه از مقام ذات و از همین رو این صفات از مقام ذات پایینتر بوده، مرتبه و موطن آنها همان مرتبهی فعل است (علامه طباطبایی، نهایة الحکمة: ص278). بنابراین، صفات الهی عین ذاتند. نخست اینکه اگر بپذیریم صفات غیر از ذات هستند به معنای این است که ذات الهی را مرکب از اجزاء بدانیم. در حالی که در جای خود ثابت شده است که خداوند از وجودی بسیط برخوردار است. هر گونه ترکیب در ذات الهی مستلزم فقر و احتیاج خداوند متعال استدلیل این امر خیلی روشن است و شما با کمی دقت میتوانید به این موضوع پی ببرید. اگر صفت غیر از موصوف باشد، غیریت آنها مستلزم این است که هر دوی آنها محدود به حدودی باشند که دیگری از آن برخوردار نیست. در غیر این صورت اصلاً مغایرتی محقق نمیشود. در حالی که در بحث از اثبات باری تعالی و بحث توحید وجود هر امری خارج از ذات الهی را منتفی دانستیم. بنابراین، صفات الهی عین ذات خداوند هستند و این ماییم که در مقام انتزاع صفات از ذات، آنها را به شئون مختلف مثل قدرت، علم و ... متصف میکنیم. همین جا لازم است به این نکته اشاره کنیم که ممکن است که در برخی از روایات مشاهده کنید که ائمهی معصومین (ع) وجود صفات الهی را منافی با توحید میدانند. و در برخی از روایات، به ذکر صفات الهی پرداختهاند. در مواردی که صفات الهی نفی میشود (مثل خطبهی اول نهجالبلاغه که حضرت میفرمایند: و کمال توحیده الاخلاص له، و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه ...)، مراد غیریت و زائد دانستن صفات و ذات است و در مواردی که تایید میشود، مراد عینیت صفات و ذات است.
همانطور که از مطالبی که تا کنون گفتیم بدست میآید، به طور کلی درباره صفات الهی (مراد صفات ذاتی است) سه نظریه وجود دارد. 1. نظریهی نفی صفات از خداوند. 2. نظریهی اثبات صفات الهی و قبول زائد بودن صفات بر ذات. 3. نظریهی اثبات صفات الهی و عینیت صفات با ذات. حکمای شیعه با نظریه 1 و 2 را ردّ و نظریهی 3 را اثبات میکنند. قبول هر گونه غیریت میان صفات الهی و ذاتی خداوند متعال مستلزم اسناد برخی امور ناروا و محال بر خداوند متعال است. نخست اینکه اگر بپذیریم صفات غیر از ذات هستند به معنای این است که ذات الهی را مرکب از اجزاء بدانیم. در حالی که در جای خود ثابت شده است که خداوند از وجودی بسیط برخوردار است. هر گونه ترکیب در ذات الهی مستلزم فقر و احتیاج خداوند متعال است. روایات ائمه (علیهم السلام) نیز بر عینیت صفات و ذات تاکید دارند: «از امام صادق ـ علیهالسّلام ـ پرسیدند: معنای اینکه خداوند شنوا و بینا است چیست؟ فرمود: خداوند بینا است و شنوا بودن چشم و گوش بلکه ذاتش میشنود و ذاتش بینا است، اینکه میگوییم، ذاتاً شنوا و بینا است مراد این نیست که خداوند چیزی است و نقش چیز دیگری است بلکه این عبارت را به خاطر پرسش و فهم شما به کار میبریم، بلکه با تمامش میشنود، این تعبیر هم باز برای تقسیم شما است والا برگشت حرف من این است که خداوند شنوا و بینا و دانا آگاه است. بدون اختلاف ذات با صفات» (ابو جعفر محمد بن صدوق، التوحید، ص224، ذیل روایت1، باب 36).بنابراین، صفات کمال و ذاتی خداوند عین ذات اویند. اختلاف در اسماء مفهومی است و نه مصداقی. یعنی ما مفاهیم متفاوت (مثل علم، قدرت و ...) را از یک مصداق انتزاع میکنیم و به خداوند متعال نسبت میدهیم. ولی باید توجه داشته باشیم که علم عین قدرت و هر دو عین ذات الهی هستند.علیزادهبخش اعتقادات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 894]