تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833613832
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه آفرينان تاريخ اسلام، خصوصاً تاريخ تشيع، هركدام براي پيشرفت دين تلاش كرده و گامي در اين راه برداشته و سهمي به خود اختصاص دادهاند. در اين ميان، درخشش بيشتري پيدا كردهاند. از جمله اين قهرمانان و حماسه سازان، ابراهيم بن مالك اشتر است كه به اقرار همه، سهم بزرگي در گرفتن انتقام خون اهل بيت دارد. در اين مقاله، سعي براين است كه تا حدّ امكان، او را براي شيفتگان امام حسين عليهالسلام معرفي كنيم. تولد از سال تولد او اطلاع دقيقي در دست نيست؛ اما به استناد اين كه ابراهيم در جنگ صفين نوجوان بوده، معلوم ميشود كه او بين سالهاي 15 تا 21 ق. به دنيا آمده است. قبيله او از قبيله نخع كه تيرهاي از قبيله مذحج است، ميباشد. قبيله مذحج، يكي از بزرگترين و مشهورترين قبائل يمن است. اين قبيله در مقابل دشمن شديدتر از همه قبائل مبارزه ميكرد. آنها بعد از شهادت حضرت علي عليهالسلام در كوفه ساكن شدند.1 فرزندان نام پنج تن در زمره فرزندان ابراهيم به چشم ميخورد: «نعمان»، «مالك»2، «محمد»3، «قاسم»4 و «خولان»5. مردم بيشتر او را «ابونعمان» ميخواندند و به اين كنيه شهرت داشت.6 از ميان پسرانش، محمد و قاسم از راويان حديث بودهاند و با واسطه، رواياتي از اهل بيت عليهمالسلام راجع به ظهور امام مهدي(عجّ) و ولايت اميرمؤمنان علي عليهالسلام نقل كردهاند. نسبت «ورّام» عالم بزرگ شيعه و صاحب مجموعه ورّام، از طريق خولان به ابراهيم و مالك اشتر ميرسد. سرباز فداكار علي عليهالسلام ابراهيم كه در دامان مالك اشتر رشد كرده و فنون نظامي را از افسر رشيد ولايت آموخته بود، همراه پدرش در جنگ صفين شركت جست و رشادتهاي زيادي از خود نشان داد. يك صحنه از رشادتهاي او چنين پديد آمد كه: پدرش مالك اشتر، در مقابل عمروبن عاص قرار گرفت و نيزهاي به طرف او انداخت. او از صحنه گريخت. جواني از جوانان قبيله حميره كه در سپاه معاويه بود، صحنه را ديد و پرچم را از عمروبن عاص گرفت و گفت: اكنون هنگام نبرد جواني چون من است. و شروع به رجز خواندن كرد. مالك اشتر، دست فرزندش ابراهيم را گرفت و گفت: به ميدان نبرد برو؛ زيرا او جواني نوسال است و تو نيز چون او جواني نوسال هستي. ابراهيم به ميدان رفت و رجزي زيبا سرداد و حملهاي سخت كرد. بعد از مدتي نبرد، طرف مقابلش را به هلاكت رساند. و بدين ترتيب مراتب عشقش را به مقام شامخ ولايت نشان داد. نصربن مزاحم، نويسنده كتاب «وقعة الصفّين» مينويسد: ابراهيم در جنگ صفّين با وجود اين كه نوجواني بيش نبود، دركنار اميرمؤمنان و پدرش مالك، رشادتها از خود نشان داد.7 همراهي با مختار از زندگي ابراهيم تا هنگامي كه مقدمات قيام مختار فراهم شد، اطلاعي در دست نيست. از آن جايي كه او محبّ اهل بيت و يكي از شيعيان شناخته شده بود، احتمالاً در زمان قيام امام حسين عليهالسلام در زندان به سر ميبرده يا شايد جاي ديگري بوده است. به هر حال، تا زمان قيام مختار خبري از او در دست نيست. وقتي مختار، نمايندگي خود را از طرف محمد حنفيّه اعلام كرد و مقدمات قيام فراهم آمد، نزديكان مختار به او گفتند: حال كه همه چيز مهيا گشته، اگر مردي چون ابراهيم در ميان ما باشد، اميد به پيروزي ما يقيناً بيشتر خواهد بود؛ زيرا او جواني دلير، شريف و آيندهنگر است و علاوه بر اينها، قبيلهاش نيز طرفدار او هستند. مختار اين رأي را پسنديد و گفت: به ديدار او برويد و بگوييد: هدف ما جز خونخواهي امام حسين عليهالسلام واهل بيت او نيست و از طرف اهل بيت نيز اجازه داريم. عامر شعبي ميگويد: من و پدرم گروه منتخب مختار، به ديدار ابراهيم رفتيم. يزيد بن انس پس از دعوت ابراهيم براي همراهي با قيام، گفت: اين مسأله مهمي است؛ اگر بپذيريد، به خير و منفعت شماست و اگر نپذيريد، ما با شما اتمام حجّت كرديم و از شما ميخواهيم كه اين مسأله را جايي مطرح نكنيد و مخفي نگه داريد. ابراهيم گفت: فردي چون من ازجاسوسي خبرچينان باكي ندارد. من از افراد حكومت نيستم كه به خاطر حفظ مقامم از جاسوسي واهمهاي داشته باشم. دشمن هم عددي نيست؛ عدهاي افراد سبك مغزند كه همّتشان نيز پست و بيارزش است؛ لذا ترس از آنان، معنا ندارد. در كلام ابراهيم نكتهاي بسيار مهم ديده ميشود و آن، اين كه: ابراهيم چون مقامي ندارد كه وابسته به آن باشد و بخواهد آن را حفظ كند؛ لذا از جاسوسي واهمه ندارد و به ما اين درس را ميآموزد كه اوّلاً مقام پرست نباشيد تا به خاطر حفظ آن، ذليل شويد. ثانياً اگر مقامي هم داريد، درعين حال، مستقل باشيد و به آن وابستگي پيدا نكنيد. نكته ديگر در كلام ابراهيم اين است كه دشمن دو ضعف عمده دارد: الف ـ سبك مغز است و معمولاً منافع زودرس و موقت را در نظر ميگيرد و در آن راه، تلاش ميكند كه اين كار آنان عين سبك مغزي است. ب ـ همّتشان پست و بيارزش است؛ چون در طرز تفكر آنان فقط دنيا و شهرت و پول مهم است؛ لذا همّتشان را نيز در همين راه صرف ميكنند و كسي كه از خود گذشته نباشد و براي خدا به ميدان نبرد نيايد، زود از ميدان بيرون خواهد رفت و انگيزه كافي و قوي براي دفاع و مقابله نخواهد داشت. در ادامه، يزيد بن انس گفت: ما هدفمان اجراي حكم خدا و رعايت سنّت پيامبر و خونخواهي از مظلومان كربلاست. احمر بن شميط نيز گفت: من خير خواه شما هستم. خدا پدرت را بيامرزد كه مرد بزرگي بود. تو نيز اگر طرفدار حق باشي، همان جايگاه را در دلها خواهي داشت. ابراهيم در پاسخ گفت: من حاضر به همكاري هستم؛ به شرط آن كه من فرمانده باشم. گفتند: البته تو لياقت و شايستگي اين مقام را داري؛ اما مختار نماينده محمد حنفيه است و از جانب او اذن دارد. ابراهيم بعد از شنيدن اين سخنان، سكوت كرد. پيام رسانان، به محضر مختار برگشتند و گزارش ديدار خود را ارائه دادند.8 عامر شعبي ميگويد: بعد از سه روز از اين واقعه، مختار، ده نفر از يارانش را ـ كه من و پدرم نيز با آنان بوديم ـ طلبيد و دستور حركت داد و مقصد را مشخص نكرد. در بين راه، نامهاي به من داد و گفت: پيش خود نگهدار. سرانجام به منزل ابراهيم رفتيم. در آن ديدار، مختار به ابراهيم گفت: من از طرف محمد حنفيّه مأمور اين كار هستم و از جانب او براي تو نيز نامهاي دارم. سپس رو به من كرد و گفت: نامه را به ابراهيم بده. من نيز چنين كردم. او نامه را باز كرد و خواند. متن نامه چنين بود: «مِن محمد المهدي الي ابراهيم بن مالك الاشتر انّي قد بعثت اليكم...؛ از محمد (مهدي) به ابراهيم بن مالك الاشتر، همانا وزير و امين خودم را به سوي شما برانگيختم و به او دستور دادم تا به خونخواهي اهل بيتم برخيزد. پس تو و قبيلهات با او باش كه اگر چنين كني، تو را به فرماندهي كلّ سپاه انتخاب ميكنم و از كوفه تا دورترين نقطه، هرجا كه به تصرّف ما در آيد، تو را بر آن جا حاكم خواهيم كرد.» ابراهيم پس از قرائت نامه، گفت: پيش از اين، محمد حنفيّه كه به من نامه مينوشت، چيزي براسمش اضافه نميكرد! (يعني ادعاي مهدويت نداشت)، مختار كه ديد ابراهيم مردّد شده است، گفت: شرايط آن زمان با شرايط اين زمان فرق ميكند. ابراهيم سؤال كرد: آيا كسي از حاضرين، اين نامه را تأييد ميكند؟ همه جز، من (شعبي) و پدرم، نامه را تأييد كردند. ابراهيم كه اطمينان و آرامشخاطر يافته بود، از جاي برخاست و مختار را به جاي خود نشاند و با او بيعت كرد. هنگامي كه مهمانان قصد رفتن كردند، او نيز تا منزل مختار آمد و همراهيشان كرد. سپس به من (شعبي) گفت: با من بيا. من با او تا خانهاش رفتم. او از من سؤال كرد: تو چرا گواهي ندادي؟ گفتم: آنها كه شهادت دادند، همه از بزرگان هستند و يقيناً راست ميگويند.9 شعبي ميگويد: اگرچه به ابراهيم چنان گفتم، اما خودم مردّد بودم تا اين كه پس از تحقيق فراوان، از «ابوعزّه كيسان» ـ يكي از گواهان صحّت نامه فهميدم ـ گواهان نيز به خاطر اعتمادي كه به مختار داشتند، شهادت دادهاند.10 نظري در مورد نامه قدر مسلم اين است كه محمد حنفيّه شخصي نبوده است كه ادّعائي داشته باشد، يا خودش را از ائمه بالاتر بداند؛ بلكه تاريخ كاملاً نشان ميدهد كه او هيچ گونه ادعائي نداشته، تا چه رسد به ادّعاي مهدويت. لذا نميشود اين نامه را از اين باب توجيه كرد. اما از آنجا كه قيام مختار از نظر اكثر علماي اهل سنّت، روي اغراض دنيايي بوده است، ممكن است اين قطعه تاريخي را جعل كرده باشند تا بيش از پيش بتوانند قيام او را زير سؤال ببرند. احتمال ديگري هم وجود دارد و آن، اين است كه مختار به خاطر جذب ابراهيم به اين قيام سرنوشتساز ـ كه هدفش نيز جز رضاي خدا نبوده ـ اين كار را كرده باشد؛ كه در اين فرض سكوت ابراهيم جاي نقد و اعتراض دارد.11 پس از بيعت ابراهيم با مختار، رفت و آمدهاي ابراهيم به خانه مختار آغاز شد. بررسي نقشه قيام ابراهيم و يارانش كه حدوداً صد مرد جنگي ميشدند، هرشب، به خانه مختار ميرفتند و در مورد قيام، برنامه ريزي ميكردند. بعد از بررسي قرار شد شب پنج شنبه 14 ربيع الاول سال 66 ق. قيام آغاز شود.12 ابراهيم همچنين در زير زمين منزل مختار فنون نظامي را به افرادي كه آشنا به اين فنون نبودند، ميآموخت.13 در اين گيرودار، ابن مطيع، كه از جانب عبدالله بن زبير به فرمانداري كوفه منصوب شده بود، مشكوك شد. و وقتي علائم وقوع قيام را ديد، روز دوشنبه 12 ربيع الاول اعلام حكومت نظامي كرد. غروب همان روز بود كه طبق معمول، ابراهيم بر مأذنه رفت و اذان گفت و نماز به امامت ابراهيم اقامه شد. بعد از نماز، مثل هر شب، به طرف منزل مختار حركت كردند. اياس بن مضارب، رئيس شهرباني كوفه، شهر را زير نظر داشت. رفت و آمدها را كنترل ميكرد. حميد بن مسلم ميگويد: ما در حالي به طرف خانه مختار، حركت كرديم كه يك صد مرد جنگي بوديم و همه مسلح و زير قباي خود، زره داشتيم و شمشير حمل ميكرديم. من به ابراهيم پيشنهاد كردم كه اگر از خانه خالد بن عرطفه و از محله نخيله تا خانه مختار برويم، امنتر خواهد بود. ابراهيم با قاطعيت جواب داد: به خدا قسم! ازكنار دارالعماره و از ميان بازار ميگذرم تا دشمن را مرعوب كنم و به آنها بفهمانم كه آنان را چيزي به حساب نميآوريم. سپس راه باب الفيل را پيش گرفت، و وقتي به خانهعمروبن حريث رسيديم، ناگهان، اياس بن مضارب، رئيس پليس شهر، با نيروهاي مسلح خود راه را بر ما بست. اياس پرسيد: شما كه هستيد و چه كارهايد؟ ابراهيم جواب داد: من ابراهيم بن مالك اشترم. پرسيد: اين گروه مسلح چيست؟ به خدا قسم! كار شما مشكوك است و هرشب، از اينجا عبور ميكنيد. من نميتوانم اجازه بدهم كه به راهتان ادامه دهيد، بايد نزد امير برويم و هرچه او گفت، همان ميشود. ابراهيم با لحن تهديدآميزي گفت: كنار برو. اياس گفت: هرگز نميشود. مردي به نام ابوقطن در سپاه اياس حضور داشت كه مشاور و محافظ اياس نيز بود و همچنين با ابراهيم، سابقه رفاقت و دوستي داشت. ابراهيم او را صدا زد: اي ابوقطن! پيش بيا. اياس كه گمان ميكرد ابراهيم ميخواهد او را واسطه قرار دهد و امان بگيرد، به او اجازه داد تا نزد ابراهيم برود. ابوقطن در حالي كه نيزهاي بلند در دست داشت، به سمت ابراهيم آمد. وقتي نزديك ابراهيم رسيد، او با زيركي تمام نيزه را از دست ابوقطن ربود و به اياس حمله كرد و در يك لحظه، او را از پاي درآورد و سر او را جدا كرد و به خانه مختار برد. بقيه سربازان اياس نيز وقتي قتل فرمانده را ديدند، فرار كردند.14 دستور قيام پس از ورود به خانه مختار، ابراهيم گزارشي از اين اتفاق ارائه داد. وقتي مختار سر اياس را ديد، خوشحال شد و رأي ابراهيم ـ مبني بر آغاز قيام در همان شب (شب سه شنبه) ـ را پسنديد و دستور قيام را صادر كرد. جمع آوري نيروها ابراهيم به مختار پيشنهاد داد: اكنون كه نيروهاي دشمن در ميدانها و مراكز حساس شهر مستقرند مانع از پيوستن مردم به ما خواهند شد؛ لذا من با نيروهايم، به طرف قبيلهام ميروم و با آنان در شهر رژه ميرويم تا راه براي مردم باز شود. سپس به مختار توصيه كرد: نيروهايت را متفرق نكن؛ تا اگر به شما حمله كردند، نيروي كافي براي دفاع داشته باشي. من و يارانم نيز به سرعت به تو ملحق خواهيم شد. ابراهيم با عملي كردن نقشهاش، راه را براي پيوستن مردم به مختار، هموار كرد و همه نيروها نماز صبح را با مختار در مسجد بهجا آوردند.15 جنگ تمام عيار مختار پس از نماز، ابراهيم و نعيم بن هبيره را با 1800 نيرو ـ كه فقط 300 نفر آنان سواره بودند ـ به مقابله با راشد بن اياس ـ كه با 4000 نيرو مستقر بود ـ فرستاد، و خودش به مقابل شبث بن ربعي رفت. ابراهيم در محله مراد با راشد روبه روشد. او با شجاعت صدا زد: اي ياوران من! از دشمن نهراسيد؛ چرا كه يك مرد از شما، مقابل ده مرد آنان مقاومت ميكند. «كم من فئة قليلة...»؛ «چه بسا گروه اندك كه عده زيادي را مغلوب ميكنند» او به خزيمة بن نصر فرمان داد تا با سوارانش مقابل لشكر را سد كند و سپس با شعار «يا منصور اَمِتْ؛ اي پيروزمند! بميران»، به قلب دشمن حمله بردند. ناگهان صداي خزيمة بن نصر در فضا طنين انداز شد: اللّه اكبر، فرماندهشان را كشتم. با اين خبر، بقيه افراد دشمن نيز روحيهشان را باختند و فرار كردند. ابراهيم فوراً «نعمان بن ابيجعد» را فرستاد تا اين خبر مسرتبخش را به مختار برساند. مختار و نيروهايش از طرف شبث بن ربعي و يزيد بن حارث محاصره شده بودند. وقتي خبر پيروزي ابراهيم به مختار رسيد، خوشحال شد و نيروهايش نيز قوّت ديگري يافتند و با روحيه بيشتري مبارزه را ادامه دادند. حلقه محاصره هر لحظه تنگتر ميشد و خطر شكست، انقلاب را تهديد ميكرد كه ابراهيم سر رسيد و خودش به طرف نيروهاي شبث بن ربعي رفت و خزيمه بن نصر را به طرف نيروهاي يزيد بن حارث فرستاد؛ دشمن كه حضور ابراهيم را ديد، وحشت زده شد و شروع به عقب نشيني كرد و حلقه محاصره شكسته شد.16 تصرّف قصر و فرار ابن مطيع مختار، نيروهايش را در ميدان مقابل مسجد استراحت داد؛ اما ابراهيم ممانعت كرد و گفت: اگر صبر كنيم، آنها تجديد قوا ميكنند و شكست دوباره آنان مشكل است. الآن بهترين موقع است تا كار را يكسره كنيم. مختار پذيرفت. ابراهيم جلوتر به راه افتاد و بقيه، پشت سرش حركت كردند. به هرگروهي از دشمن كه ميرسيدند، يك نفر را با گروهي مأمور جنگ با آنان ميكردند و خودشان راه را تا نزديكي قصر پيمودند. در آن جا ابراهيم با ابن مطيع و افرادش رو به رو شد. مختار نيز قبل از ابراهيم با شمر و افرادش در حال جنگ بود. ابراهيم قبل از حمله، فرياد زد: سوگند به خدا! اگر ضربت شمشير شما را بچشند، مانند بزغالهاي كه از گرگ فرار ميكند، گريزان ميشوند. سپس با حملهاي سخت، آنان را درهم كوبيد. ابراهيم و نيروهايش فوراً قصر را كه ابن مطيع به آن جا پناه برده بود، محاصره كردند.17 اين محاصره سه روز ادامه داشت تا اين كه ابن مطيع با لباس زنانه از قصر گريخت و افراد درون قصر، امان خواستند، كه ابراهيم به آنان امان داد.18 پی نوشت ها :1 ـ اعيان الشيعه، ج 9، ص 41 و ج 2، ص 249. 2 ـ همان، ج 2، ص 202. 3 ـ بحارالانوار، ج 52، ص 330. 4 ـ كمال الدين، ج 2، ص 407. 5 ـ بحارالانوار، ج 1، ص 10. 6 ـ دائرة المعارف تشيع، ج 1، ص 268 و دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 2، ص 450. 7 ـ وقعة صفّين، نصربن مزاحم، ص 441 و اعيان الشيعه، ج 2، ص 200. 8 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 365؛ تاريخ طبري، ج 6، ص 15ـ16؛ الكامل فيالتاريخ، ابن اثير، ج 4، ص 215. 9 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 365ـ366؛ تاريخ طبري، ج 6، ص 17؛ الكامل، ج 4، ص 216؛ اشاب الاشراف، ج 5، ص 233. 10 ـ دائرة المعارف بزرگ السلامي، ج 2، ص 450؛ اخبارالطوال، دينوري، ص 290. 11 ـ طبقات الكبري، ابن سعد، ج 5، ص 72. 12 ـ تاريخ طبري، ج 6، ص 18؛ تاريخ ابن كثير، ج 8، ص 266. 13 ـ البداية و النعماية، ج 8، ص 268. 14 ـ تاريخ طبري، ج 6، ص 18ـ20؛ الكامل، ج 4، ص 216ـ218؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 201. 15 ـ تاريخ طبري، ج 6، ص 21. 16 ـ همان، ص 27. 17 ـ همان، ص 29؛ الكامل، ج 4، ص 223. 18 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 368؛ تاريخ طبري، ج 6، ص 31. ادامه دارد ......* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2995]
صفحات پیشنهادی
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)-ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه آفرينان تاريخ اسلام، خصوصاً تاريخ تشيع، هركدام براي پيشرفت دين ...
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)-ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه آفرينان تاريخ اسلام، خصوصاً تاريخ تشيع، هركدام براي پيشرفت دين ...
سلحشور به زندان می رود؟
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)-ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه آفرينان ... مردم بيشتر او را ...
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)-ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه آفرينان ... مردم بيشتر او را ...
مالک اشتر زمان مشخص شد
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)-ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه ... از آن جايي كه او محبّ اهل بيت و يكي از شيعيان شناخته شده بود، احتمالاً در ...
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1)-ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) طليعه حماسه ... از آن جايي كه او محبّ اهل بيت و يكي از شيعيان شناخته شده بود، احتمالاً در ...
راهى كه همه مىروند (THE WAY OF ALL FLESH)
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های معجزه وار · تاثیر نماز بر بهبودی بیماری ها · تاثیر نماز بر ...
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های معجزه وار · تاثیر نماز بر بهبودی بیماری ها · تاثیر نماز بر ...
صدف و مرد روحانى
دنياى تبهكاران (UNDERWORLD) · دانشكده (COLLEGE) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های ...
دنياى تبهكاران (UNDERWORLD) · دانشكده (COLLEGE) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های ...
طلوع (SUNRISE)
دنياى تبهكاران (UNDERWORLD) · دانشكده (COLLEGE) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های ...
دنياى تبهكاران (UNDERWORLD) · دانشكده (COLLEGE) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های ...
تاجر
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · دانشكده (COLLEGE) · دنياى تبهكاران (UNDERWORLD). . مطالب پیشین. تاجر ...
ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · دانشكده (COLLEGE) · دنياى تبهكاران (UNDERWORLD). . مطالب پیشین. تاجر ...
دنياى تبهكاران (UNDERWORLD)
شرح فيلم: داستان بن هكت به فون استرنبرگ فرصت مىدهد تا از استعدادهايش براى خلق اين فيلم گنگسترى رمانتيك ... ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) ...
شرح فيلم: داستان بن هكت به فون استرنبرگ فرصت مىدهد تا از استعدادهايش براى خلق اين فيلم گنگسترى رمانتيك ... ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) ...
دعا برای سلامتی امام زمان (عج) چرا؟
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست هر كجا هست خدايا به سلامت دارش1 دعا از هر حيث مخصوصاً براىسلامتىامام زمان(عج) آثار و .... ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) ...
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست هر كجا هست خدايا به سلامت دارش1 دعا از هر حيث مخصوصاً براىسلامتىامام زمان(عج) آثار و .... ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) ...
دانشكده (COLLEGE)
متروپوليس (METROPOLIS). . مطالب پیشین. ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های معجزه وار ...
متروپوليس (METROPOLIS). . مطالب پیشین. ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (2) · ابراهيم بن مالك اشتر، افسر سلحشور (1) · تاثیر نماز بر درمان های معجزه وار ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها