تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه قرآن ظاهرش زيباست و باطنش عميق، عجايبش پايان ندارد، اسرار نهفته آن پايان نم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846200114




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ديدار يار غايب


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ديدار يار غايب
ديدار يار غايب نويسنده:احمد قاضى زاهدى نامش سيد يونس و از اهالى آذرشهر آذربايجان بود. به قصد زيارت هشتمين امام نور، راه مشهد مقدس را در پيش گرفت و بدانجا رفت، اما پس از ورود و نخستين زيارت، همه پول او مفقود شد و بدون خرجى ماند.ناگزير به حضرت رضا، عليه‏السلام، توسل جست و سه شب پياپى در عالم خواب به او دستور داده شد كه خرج سفر خويش را از كجا و از چه كسى دريافت كند و از همين جا بود كه داستان شنيدنى زندگى‏اش پيش آمد كه بدين صورت نقل شده است.خود مى‏گويد: پس از مفقود شدن پولم به حرم مطهر رفتم و پس از عرض سلام گفتم: « مولاى من! مى‏دانيد كه پول من رفته و در اين ديار ناآشنا، نه راهى دارم و نه مى‏توانم گدايى كنم و جز به شما به ديگرى نخواهم گفت. »به منزل آمده و شب در عالم رؤيا ديدم كه حضرت فرمود: « سيد يونس! بامداد فردا، هنگام طلوع فجر برو دربست پايين خيابان و زير غرفه نقاره‏خانه، بايست، اولين كسى كه آمد رازت را به او بگو تا او مشكل تو را حل كند. »پيش از فجر بيدار شدم و وضو ساختم و به حرم مشرّف شدم و پس از زيارت، قبل از دميدن فجر به همان نقطه‏اى كه در خواب ديده و دستور يافته بودم، آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم كه به ناگاه ديدم«آقا تقى آذرشهرى» كه متأسفانه در شهر ما بر بدگويى برخى به او « تقى بى‏نماز » مى‏گفتند، از راه رسيد، اما من با خود گفتم: « آيا مشكل خود را به او بگويم؟ با اينكه در وطن متهم به بى‏نمازى است، چرا كه در صف نمازگزاران نمى‏نشيند. » من چيزى به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرّف شد.من نيز بار ديگر به حرم رفته و گرفتارى خويش را با دلى لبريز از غم و اندوه به حضرت رضا، عليه‏السلام، گفتم و آمدم. بار ديگر، شب، در عالم خواب حضرت را ديدم و همان دستور را دادند و اين جريان سه شب تكرار شد تا روز سوم گفتم بى‏ترديد در اين خوابهاى سه‏گانه رازى است، به همين جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولين نفرى كه قبل از فجر وارد صحن مى‏شد و جز « آقا تقى آذرشهرى » نبود، سلام كردم و او نير مرا مورد دلجويى قرار داد و پرسيد: « اينك، سه روز است كه شما را در اينجا مى‏نگرم، كارى داريد؟»جريان مفقود شدن پولم را به او گفتم و او نيز علاوه بر خرج توقّف يك ماهه‏ام در مشهد، پول سوغات را نيز به من داد و گفت: « پس از يك ماه، قرار ما در فلان روز و فلان ساعت آخر بازار سرشوى در ميدان سرشوى باش تا ترتيب رفتن تو را به شهرت بدهم. »از او تشكر كردم و آمدم. يك ماه گذشت، زيارت وداع كردم و سوغات هم خريدم و خورجين خويش را برداشتم و در ساعت مقرر در مكان مورد توافق حاضر شدم. درست سر ساعت بود كه ديدم آقا تقى آمد و گفت: «آماده رفتن هستى؟»گفتم: «آرى! »گفت: «بسيار خوب، بيا! بيا! نزديكتر. » رفتم.گفتم: «خودت به همراه بار و خورجين و هر چه دارى بر دوشم بنشين.» تعجب كردم و پرسيدم: «مگر ممكن است؟»گفت: «آرى!» نشستم. به ناگاه ديدم آقاتقى گويى پرواز مى‏كند و من هنگامى متوجه شدم كه ديدم شهر و روستاى ميان مشهد تا آذرشهر بسرعت از زير پاى ما مى‏گذرد و پس از اندك زمانى خود را در صحن خانه خود در آذرشهر ديدم و دقت كردم ديدم، آرى خانه من است و دخترم در حال غذا پختن. آقاتقى خواست برگردد، دامانش را گرفتم و گفتم: به خداى سوگند! تو را رها نمى‏كنم. در شهر ما به تو اتهام بى‏نمازى و لامذهبى زده‏اند و اينك قطعى شد كه تو از دوستان خاص خدايى ، از كجا به اين مرحله دست يافتى و نمازهايت را كجا مى‏خوانى؟او گفت: « دوست عزيز! چرا تفتيش مى‏كنى؟» او را باز هم سوگند دادم و پس از اينكه از من تعهد گرفت كه راز او را تا زنده است برملا نكنم، گفت: سيد يونس! من در پرتو ايمان، خودسازى، تقوا، عشق به اهل‏بيت و خدمت به خوبان و محرومان بويژه با ارادت به امام عصر، عليه‏السلام، مورد عنايت قرار گرفته‏ام و نمازهاى خويش را هر كجا باشم با طى‏الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت مى‏خوانم.آرى!مصلحت نيست كه از پرده برون افتد رازورنه در عالم رندى خبری نيست ، كه نيستمنبع: شيفتگان حضرت مهدى علیه السلام،احمد قاضى زاهدى، ج2/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن