تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837807708




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نزدیک تر بیا احمد !


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نزدیک تر بیا احمد !
نزدیک تر بیا احمد ! نويسنده:زهرا زوّاریان عرش را چه شده؟چه همهمه ی غریبی!چه آواز خوشی!چه نوری!ملائک حیرت زده اند!همه منتظر از هفت آسمان گرد آمده اند! پیامی از جانب خداوند!- ای جبرئیل! بال و پر خود را بیارای!پیامبران ایستاده اند صف در صف! انتظاری در نگاهها! پلک نمی زنند!گشوده خاطر اکا شگفت زده . از هم میپرسند !:( عرش را چه شده؟) و به هم می نگرند.ملائک تسبیح گویانو هروله کنان به گرد هم می چرخند د ر انتظار کدام ماموریتند؟جبرئیل بال وپر آراسته پیشاپیش چون حرکت مواج نور د رپیشگاه فرشتگان کی ایستد :- به صف شوید! آماده ! هر کدام به سمتی!- ای جبرئیل برو حبیب ما را به عرش بیاور!جبرئیل مقصد را فهمیده است می خواهد لب به سخن گشاید که نوای رب العالمین عرشیان را به سکوت وا می دارد:- یا جبرئیل! هو حبیبی و انا محبه. هو الطالب و انا مطلوب. هو العبد و انا المعبود ................!و صدا در عرش طنین می افکند وتکرار میشود:- هو سید المرسلین و انا رب العالمین.- ای احمد!- آه خداوندا! ....این صدای توست! لبیک پروردگارا!...لبیک...!- نزدیک تر بیا احمد!-نزدیک تر؟ چگونه؟...آیا باور کنم...؟ چقدر عجیب است!عجیب!- بیا احمد !...بیا نزدیکتر!- مولای من عظمت تو آنچنان است که مرا به سجده وا می دارد!! در برابر تو چه از دست من بر می آید؟!...هزار بار شکر! هزار بار سجده! ...اینجا خاک نیست !...همه نور است. در دریایی از نور در پیشگاهت سجده می کنم ای معبود آسمانها و زمین!-برخیز احمد ! به عزت و جلال خودم سوگند که اگر تو نبودی آدم را نمی آفریدم و اگر علی نبود بهشت را بوجود نمی آوردم.- آه خداوندا! این تویی با من سخن می گویی یا پسر عمم علی؟!- من تو را خلق کردم از نور خود و علی را از نور تو و آگاهم از اسرار دلها!هیچ کس را ندیدم که چون تو علی را دوست داشته باشد لذا با زبان علی با تو سخن می گویم!نزدیکتر بیا احمد...آنگاه از بهشت نیز گذشتند و به سوی سدرة المنتهی عروج کردند ...و سدره را دیدند با درختی آن سان عظیم که هر برگی از آن مردم کشوری بزرگ و امتی بی شمار را در سایه خود پناه می داد و از آنجا به مقام قرب معنا و جایگاه قاب قوسین او ادنی رسیدند.در این مقام بود که جبرئیل را در چهره اصلی اش روئت کرد .چهره ای که تا کنون نظیر نیکوئی و زیبایی آن را ندیده بود .از این پس جبرئیل چون وجودی مستنیر { نور پذیر } که در برابر وجود مطلقه نورالانوار قرار گیرد ؛ از آن پس هر چه بالاتر میرفتند ؛ چهره زیبای جبرئیل لطیف تر و روحانی تر می گشت ...آنگاه به نهری رسیدند که آن را نهر نور گویند.چنانچه در قران آمده <خلق الظلمات و النور >جبرئیل به او گفت :از این نهر عبور کن و در آن غوطه ای بزن و غسلی کن و آنگاه در پناه رحمت و برکت حق برو.که خداوند چشمانت را به انواری متبارک روشن کند .و افزود : برو که راه عروج تو گشاده و مراتب علو تو آماده است و این نهری است که احدی جز من و تو در آن غوطه نزده ؛ چه این نهر رحمت و حیات است.آنگاه که از آب بیرون می آیم بالهای خود را می افشانم و از هر قطره آبی که از بالهایم فرو میچکد پروردگار بلند مرتبه فرشته عظیم مقربی از آن قطره می آفریند که آن فرشته بیست هزار چهره دارد و چهل هزار زبان و با هر زبان به الفاظی سخن میگوید که زبان مجاور آن را فهم نکند ...پیامبر گفت : جبرئیلا ...دوست من در چنین مکانی ترکم میکنی !! و تنهایم می گذاری ؟؟جبرئیل گفت : از این پس تو خود تنها بایید عروج کنی و بالا بروی به خدا سوگند ای احمد بدان که این مکانها که تو طی کردی هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقرب را یارای نزدیکی به آن نبوده و نیست ...برو که اگر من گامی از این فراتر نهم و به اندازه سر سوزنی پیشتر روم پرهایم بسوزد ؛ خاکستر شوم و نابود گردم ...برو که تو را به رب العزه ؛ بخشایشگر کریم ؛ مهیمن اعلی و پروردگار قدرت و رحمت میسپارمبدین سان رفت و نزدیک و نزدیکتر شد و به دریاهای نور افتاد و امواج جلال و عظمت حق او را در پوشانید.که از هر حجاب تا حجاب دیگر پانصد سال راه از راه های آسمانی نور بود.که اگر آنها نبودند عرش پروردگار هر چه را که در زیر آن بود می سوخت و خاکستر میکرد.آنگاه در نزد حجابی که از نور می درخشید ایستاد و آن حجاب از زبر جد سبز بود و از آن همه اقیانوس نا متناهی انوار حق به اندازه کمتر از قطره و نیز ناچیزتر از نوری که از سوراخ سوزنی بتراود بر او دمیدن گرفت و از همین روزنه کوچک چنان انوار جمال و جلال نا متناهی و هیمنه حضرت پادشاهی بر وی فیضان کرد و سرریز نمود که از شدت عظمت و جذبه تجلی‌ ؛ تو گویی مدهوش می گشت.آنگاه آفریدگار بزرگوار او را چنین مورد خطاب قرار داد :ای محمد نزدیک چشمه ص بیا و سجده گاه های خود را بشوی و به نماز بایست.{ ص (صاد) چشمه ای است که از یکی از ارکان عرش بیرون میزند همان که در قران در باره اش چنین آمده -ص و القران ذی الذکر - سوگند به ص و قران صاحب ذکر }او خود را شستشو داد و به نماز ایستاددر آن مقام بود که خداوند سبحان مورد خطابش قرار داد و فرمود :انی انا الله لا اله الا انا السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الرئوف الرحیم ......از اینجا به بعد بود که پرده سبزی برایش آویختند که قدرت توصیف زیباییهایش نیست بدان پرده آویخت و عروج کرد...****- ای احمد!- آه! خداوندا! این صدای توست! لبیک پروردگارا! لبیک...- نزدیک‌تر بیا احمد!- نزدیک‌تر؟ چگونه؟ آیا باور کنم...! چه‌قدر عجیب است! عجیب!- بیا احمد! بیا نزدیک‌تر...- مولای من! عظمت تو آن‌چنان است که مرا به سجده وامی‌دارد. در برابر تو چه از دست من برمی‌آید؟ هزار بار شکر، هزار بار سجده...؟ این‌جا خاک نیست، همه نور است. در دریایی از نور در پیشگاهت سجده می‌کنم ای معبود آسمان‌ها و زمین!- برخیز احمد! به عزت و جلال خودم سوگند که اگر تو نبودی آدم را نمی‌آفریدم، و اگر علی نبود، بهشت را به وجود نمی‌آوردم.- آه خداوندا! این تویی که با من سخن می‌گویی یا پسرعمم علی؟- من تو را خلق کردم از نور خود و علی را از نور تو و آگاهم از اسرار دل‌ها. هیچ‌کس را ندیدم که چون تو علی را دوست داشته باشد؛ لذا با زبان علی با تو سخن می‌گویم.پی نوشت ها:1- از سخنان پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سفر معراجبرگرفته از کتاب: (نزدیک‌تر بیا احمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، زهرا زوّاریان)منبع: http://nahrenur.blogfa.com/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن