پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848261507
آيا شيعه عقايد خود را از يهود گرفته است ؟
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيا شيعه عقايد خود را از يهود گرفته است ؟ دست اندرکاران تفرقه در ميان مسلمانان ، عنوان کرده اند مردي از صنعاي يمن ( از پدري يهودي و مادري حبشي به نام : عبدالله بن سبا، معروف به ابن سودا ) در زمان خليفه ي سوم اسلام آورد . او باعث فتنه هاي زيادي در صفوف مسلمانان شد ، از جمله وي عامل آشوبهاي زير بوده است : 1 - اين يهودي خيالي ، به دليل رجعت موعود عيسي عليه السلام ، قائل به رجعت پيامبر اکرم ، حضرت محمد صلي الله عليه و آله شد و گفت : چون محمد افضل از عيسي است پس براي رجعت سزاوارتر است . و همو گفت : قرآن گوياي اين مطلب است : « براستي آن خدايي که احکام قرآن را بر تو فرض کرد ، هر آينه تو را به جايگاه خود ، باز مي گرداند ...» (1) حال که شيعه قائل به رجعتند ، اين عقيده را از آن يهودي خيالي آموخته اند . 2 - ابن سبا همان کسي است که اين عقيده را که علي بن ابي طالب وصي و جانشين پيامبر خداست منتشر کرده است به اين دليل که پيش از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هزار پيامبر وجود داشته است وهر پيامبري جانشيني داشت ، پس علي وصي پيامبر است ، و آن افرادي که پس از وفات پيامبر صلي الله عليه و آله ( از آن جمله عثمان ) حکومت کردند ، حکومت را غصب کرده اند . 3 - ابن سبا آن کسي است که صحابه ي معروف - ابوذر و عمار بن ياسر - را بر ضد عثمان شوراند . به زعم اينان ، او با ابوذر موقعي که وي در شام بود ملاقاتي کرد و اعتقاد به حرمت اندوختن طلا و نقره را ، و همچنين اين عقيده را که اموال زکات و ماليات متعلق به همه ي مسلمانان است و سزاوار نيست که بگوييم مال الله است ، به ابوذر القا کرد . و به زعم ايشان ، با عمار بن ياسر ديداري داشته است و او را بر ضد عثمان تحريک کرده است . 4 - ابن سبا همان کسي که باعث ايجاد شورش بر ضد خليفه ي سوم شد ، با توطئه هاي مخفيانه هسته هاي مقاومت سياسي انقلابي را در بصره ، کوفه و مصر تشکيل داد که هدف همه ي اينها نابود ساختن خليفه ي سوم بود . 5 - او کسي است که طرح صلح بين امام علي عليه السلام و رهبران سه گانه : طلحه ، زبير و عايشه ام المؤمنين را بر هم زد . ابن سبا متهمان به قتل عثمان را بر آن داشت که آتش جنگ را بين سپاه امام عليه السلام و سپاه رهبران سه گانه شب هنگام در بصره برافروزند ، تا هر کدام از دو سپاه ، ديگري را متهم کند که او آغازگر جنگ بوده است . ما بايد به ترتيب راجع به اين خيالبافي ها بحث و بررسي کنيم : عقيده ي رجعت پيامبر صلي الله عليه و آله راستي که انتساب عقيده به رجعت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به اين يهودي خيالي بسيار سخيف و زشت است . و اين انتساب ناشي از عدم درک تاريخ اسلام است . اگر اين تفرقه اندازان ، تاريخ اسلامي را به دقت مي خواندند ، خوب مي فهميدند اول کسي که قائل به رجعت پيامبر صلي الله عليه و آله شده است ، شخص عمر بن خطاب است . از مسلمات تاريخ است که در روز وفات پيامبر صلي الله عليه و آله ، عمر در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله به پا خواست و گفت : « برخي از مردم منافق تصور مي کنند که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از دنيا رفته است . پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نمرده است بلکه نزد پروردگار خود رفته است ، چنان که موسي بن عمران رفت . و به خدا سوگند برمي گردد ، همان طوري که موسي برگشت و بايد دست و پاي کساني را که مي پندارند پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مرده است ، بريد . (2) طبيعي است که عمر ، اين طرز تفکر را از عبدالله بن سبا و يا از ديگري نياموخته بود ، چرا که تا آن وقت حتي در مخيله ي سيف بن عمر تميمي که اين مطلب را ساخته است ، نيز ابن سبايي وجود نداشته است . عقيده ي به رجعت پيامبر صلي الله عليه و آله از جمله عقايد مسلمانان شيعه نيست ، و اگر کسي از مسلمانان هم چنين چيزي را بگويد ، حرف منطقي اين است که ما بگوييم ريشه ي گفتار او سخنان خليفه دوم در روز وفات پيامبر صلي الله عليه و آله است و نه تعليمات يهودي خيالي . اعتقاد بر اين که علي عليه السلام وصي و جانشين پيامبر خداست دست اندرکاران اختلاف ميان مسلمانان تصور کرده اند که ابن سبا کسي است که اين اعتقاد را که علي عليه السلام وصي پيامبر خداست ، جعل کرده است . اما تاريخ گواهي مي دهد که شخص پيامبر صلي الله عليه و آله وصايت علي عليه السلام را اعلان کرد . طبري به سند خود از عبدالله بن عباس و او از علي بن ابي طالب عليه السلام نقل کرده است که فرمود : وقتي که اين آيه نازل شد « و هشدار بده خويشاوندان نزديکتر خود را » پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مرا طلبيد و فرمود يا علي ، خداوند مرا مأمور ساخته است که به خويشان نزديکم بيم دهم . اين مطلب بر شانه ام سنگيني کرد و دريافتم که هر گاه اين امر را با آنها در ميان بگذارم ، از طرف آنها ناخوشنوديم فراهم خواهد شد ... و سرانجام ، پيامبر صلي الله عليه و آله آنها را جمع کرد بر کنار سفره اي که اندکي نمک و کمي شير در آن بود ، وعده ي ايشان آن روز از چهل تن يک نفر بيشتر يا کمتر بود . همه ي آنها غذا خوردند به حدي که سير شدند و آشاميدند تا سيراب گشتند . پس پيامبر خدا صلي الله عليه و آله شروع به سخن کرد و فرمود : اي فرزندان عبدالمطلب به خدا سوگند من سراغ ندارم جواني را در ميان عرب که براي قومش آورده باشد بهتر از آن چيزي که من براي شما آورده ام . براستي که من براي شما خير دنيا و آخرت را آورده ام . و خداي متعال مرا امر کرده است که شما را به سوي او دعوت کنم پس کدام يک از شما در اين کار مرا کمک مي کند تا برادر ، وصي و جانشين من در بين شما شود ؟ پس همه ي آن جمعيت از پاسخ خوداري کردند ، و من عرض کردم : « ... اي پيامبر خدا من در آن کار تو را ياري مي کنم . » پس دست به گردن من انداخت و فرمود : « اين برادر من ، وصي و جانشين من در ميان شماست ، همه به سخن او گوش فرا دهيد و مطيع او باشيد. » علي عليه السلام مي گويد : آن گاه جمعيت برخاستند در حالي که مي خنديدند و به ابوطالب مي گفتند : تو را مأمور ساخت تا به حرف پسرت گوش فرا دهي و مطيع او باشي . (3) در اين جا از کساني که اين تهمت را به مسلمانان شيعه مذهب مي زنند ، يک سؤال مطرح مي کنيم و آن اين است که امام علي عليه السلام از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده است که مقام وصيت ، برادري و خلافت به او واگذار شده است . و سيف بن عمر تميمي روايت کرده است که انديشه ي وصايت علي بن ابي طالب از طرف يک يهودي به نام عبدالله بن سبا اظهار شده است . پس ما اين حق را داريم که از ايشان بپرسيم : آيا شما گفتار امام علي بن ابي طالب را باور مي کنيد و يا قول سيف بن عمر تميمي دروغگويي را که بزرگان از دانشمندان سني به او زندقه ، ضعف ايمان و دروغگويي نسبت داده اند ؟ طبيعي است هيچ انساني که متدين به دين اسلام باشد ، به خود اجازه نمي دهد که روايت دروغگويي چون سيف تميمي را بر روايت اميرمؤمنان علي بن ابي طالب برادر پيامبر صلي الله عليه و آله ترجيح دهد ، که پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمود : « آيا نمي پسندي که تو نسبت به من به منزله ي هارون باشي نسبت به موسي عليه السلام جز اين که پيامبري پس از من پايان يافته است . » (4) حديث غدير آيا سوداگران تفرقه ي ميان مسلمانان ، فراموش کرده اند که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در حضور دهها هزار از حاجيان در محل غدير خم ، موقعي که از حجة الوداع باز مي گشت ، بصراحت فرمود : « آيا من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر نيستم ؟ گفتند : چرا يا رسول الله . آن گاه دست علي بن ابي طالب را گرفت و گفت : هر کسي را که من سرپرست اويم اين علي سرپرست و مولاي اوست . بار خدايا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد . » هيچ مسلماني ترديد ندارد که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله سرور و سرپرست همه ي مسلمانان همه ي نسلهاست . و همان درجه و مرتبه را به علي عليه السلام مرحمت کرده است ، زيرا فرموده ، علي عليه السلام رهبر و سرپرست هر کسي است که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله سرپرست اوست . اين عبارتهاي صريح را که حدود صد تن از صحابه آنها را روايت کرده اند ، نه تنها دلالت دارد بر اين که علي عليه السلام وصي پيامبر صلي الله عليه و آله است بلکه دلالت دارد بر اين که او در رهبري تمام مسلمانان نيز جانشين پيامبر صلي الله عليه و آله است . نسبت ناروا به دو دوست پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ابوذر و عمار بن ياسر علاوه بر اين ، تفرقه افکنان ميان مسلمانان پروا نداشتند از آن که به دو صحابي بزرگوار پيامبر صلي الله عليه و آله ؛ ابوذر و عمار بن ياسر نسبت دهند که اين دو تن با آن يهودي خيالي ملاقات کرده و تحت تأثير تبليغات او قرار گرفته اند و همين ملاقات باعث مخالفت آنها با عثمان شد .در حالي که تاريخ گواهي مي دهد ، ابوذر يک بار وارد بر عثمان شد در حالي که کعب الاحبار نزد او بود ، پس ابوذر رو به عثمان کرد و گفت : « نبايد از مردم ، در اين حد راضي باشي که باعث ناراحتي نشوند ، بلکه بايد به ديگران نيکي و احسان کنند ، سزاوار است آن که زکات مي پردازد ، به اين مقدار بسنده نکند ، بلکه به همسايگان و برادران ديني ، احسان کند و نسبت به خويشاوندان صله ي رحم نمايد . » کعب در جواب گفت : « هر کس تکليف واجب خود را ادا کند به وظيفه ي خود عمل کرده است . » پس ابوذر ، چوب دستيش را بلند کرد و چنان بر سر کعب نواخت که سر او را مجروح ساخت و گفت : يهودي زاده ، تو کجا و اين مقام کجا ؟ و در روايت ديگري ، به او گفت : « پسر يهودي ، آيا تو احکام دين ما را به ما مي آموزي !! به خدا سوگند يا گوش به حرف من مي دهي ، يا اين که به حسابت مي رسم . » کسي که کعب الاحبار را ( که هر دو خليفه عمر و عثمان ، بزرگش مي داشتند ) - به دليل اظهار نظر - کتک مي زند ، ممکن نيست بر خود بپسندد که از يک شخص يهودي چيزي بياموزد که در زمان عثمان مسلمان شده است در حالي که نه عثمان را درک کرده است و نه خلفاي پيش از او را . آري تفرقه افکنان از اين که ابوذر و عمار را مورد حمله قرار دهند يا به آن دو نسبت دهند که از تعليمات ابن سبا متأثر شده اند ، پروايي ندارند . و نبايد فراموش کنيم که آنها با يورش به اين دو صحابي بزرگوار در حقيقت به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله حمله کرده اند که اين دو صحابي را به پاکي ستوده است : ابن ماجه روايت کرده است که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود : « همانا خداوند مرا مأمور به دوستي چهار تن فرموده است و به من خبر داده است که او خود ايشان را دوست مي دارد » گفتند : « يا رسول الله آنان کيستند ؟ » فرمود : « از آن جمله علي است ( اين جمله را سه بار تکرار کرد ) ، ابوذر ، سلمان و مقداد ». (5) ترمذي نقل کرده است که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : « به هر پيامبري هفت تن همراهان برگزيده دادند و به من چهارده تن مرحمت کردند ... » و از آن جمله عمار و مقداد را برشمرد . (6) و نيز ترمذي روايت کرده است که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : « آسمان سايه نيفکنده و زمين حمل نکرده است کسي را راستگوتر از ابوذر ، او روي زمين با زهد و پارسايي عيسي راه مي رود . » (7) ابن ماجه در صحيح خود از علي بن ابي طالب نقل کرده است که او گفت : « در خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله نشسته بوديم ، پس عمار بن ياسر اجازه ي ورود خواست . پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : اجازه دهيد ، خوش آمد پاک و پاکيزه شده . »و ابن ماجه از عايشه نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود : « هيچ گاه عمار بين دو کار مخير نشد مگر اين که بهترين آنها را انتخاب کرد . »و ترمذي روايت کرده است که پيامبر صلي الله عليه و آله عمار را در حالي ديد که پدر و مادرش در مکه زير شکنجه بودند ، فرمود : « بردبار باشيد ، اي خاندان ياسر ، زيرا وعده گاه شما بهشت است . » (8) به اين ترتيب ، عمار و پدر و مادرش نخستين کساني بودند که مژده ي بهشت دريافت کردند . اين جاست که مي گوييم آن کس که مي داند پيامبر صلي الله عليه و آله اين دو صحابي را به طور مشخص به پاکي و طهارت ياد کرده است ، اگر ايمان داشته باشد ، به خود اجازه نمي دهد تا درباره ي اين دو صحابي زبان طعن و ملامت بگشايد ، زيرا طعن درباره ي آنها به منزله ي مردود شمردن گواهي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله درباره ي آنهاست . به اين ترتيب است که حمله ي سيف بن عمر تميمي - کسي که در قرن دوم هجري زندگي مي کرد - و حمله ي شاگردان معاصر او ، بر شيعيان اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و آله ، باعث شد سيف و همفکران او افسانه ي ابن سبا را ترويج کنند . براي اين که سيف مي دانست ، نسبت دادن سازماندهي انقلاب عليه عثمان به ابن سبا ، با اين دانستنيهاي تاريخي که دو صحابي بزرگوار ؛ ابوذر و عمار بن ياسر از سرسخت ترين مخالفان سياست خليفه ي سوم بودند ، و حتي عمار مخالف بيعت با عثمان براي خلافت بود ، منافات دارد . و چون سيف آن مطالب را مي دانست ، تصميم گرفت که افسانه ي خود را با پيوند دادن اين دو صحابي بزرگ به شاگردان آن يهودي خيالي ، تکميل کند . و براي اين که خليفه ي سوم را از هر نوع تهمتي تبرئه کند ، کساني را که بر عثمان شوريدند متهم کرد که آنها شاگردان ابن سبا بودند . و بعد آن را با ضميمه کردن اين دو صحابي به صف شاگردان ابن سبا تکميل ساخت ، غافل از اين که آن دو صحابي در صف اول از شاگردان رستگار پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله ، و از بهترين کساني بودند که پيامبر آنان را به پاکي ستوده بود . پس نتيجه آن شد که دروغگويي سيف ، او را به در شهادت پيامبر صلي الله عليه و آله کشانيد و بدين وسيله ، سيف دروغ بودن افسانه ي خود را به تمام و کمال به اثبات رسانيد .پي نوشتها: (1) در سوره ي قصص (28) آيه 85 چنين است : ( ان الذي فرض عليک القرآن لرادک الي معاد ... ) (2) السيرة النبويه ، ابن هشام ، ج 2 ص 655 . (3) تاريخ طبري ، ج 2 ، ص 319 -321 و نيز اين حديث را ابن اسحاق ، ابوحاتم ، ابن مردويه ، ابونعيم و بيهقي در الدلائل نقل کرده اند . و متقي هندي در کنز العمال ( ج 15 ، ص 100 ) روايت کرده است . و جمعي از مورخان از جمله ابوالفداء و ابن اثير اين رويداد را نقل کرده اند . محمد حسين هيکل در کتاب حياة محمد ، چاپ اول ، آن را آورده است . (4) بخاري در صحيح خود ، ج 6 ص 3 ، از سعد بن ابي وقاص صحابي معروف روايت کرده است . و مسلم در صحيح خود ، ج 15 ، ص 176 نيز همان طور نقل کرده است . (5) سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 52 ، حديث 149 . (6) صحيح ، ترمذي ، ج 5 ، ص 329 ، حديث 3877 . (7) همان ، ج 5 ص 334 ، حديث 3889 .(8) همان ، ج 5 ، ص 233 . منبع: مقاله ي آيا شيعه عقايد را از يهود گرفته است ؟/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
آيا شيعه عقايد خود را از يهود گرفته است ؟ دست اندرکاران تفرقه در ميان مسلمانان ، عنوان کرده اند مردي از صنعاي يمن ( از پدري يهودي و مادري حبشي به نام : عبدالله بن سبا، ...
آيا شيعه عقايد خود را از يهود گرفته است ؟ 2 - ابن سبا همان کسي است که اين عقيده را که علي بن ابي طالب وصي و جانشين ... (2) طبيعي است که عمر ، اين طرز تفکر را از ...
باید جلوی ترویج خرافات در مساجد گرفته شود-جامعه > شهری - ایلنا نوشت: حسین ابراهیمی نماینده ... از گناه باز مىدارند، اما خود باز ن. .... آیا پایه گذار شیعه یهودی است؟ ... برقراري حكومت يهودي بر عالم، ترويج اعتقادات و عقايد باطل مانند خرافات، سكس و.
نويسنده: فؤاد ابراهيم شيعه در نگاه وهابيان-نويسنده: فؤاد ابراهيم شيعه در نگاه وهابيان ... تحصيلات نويسنده اين كتاب در سطح بسيار پائيني است، وي از يك دانشگاه ديني فارغ ... وي در اثر خود ادعا كرده يهوديان درراستاي اهداف خود، تشيع را بنيان نهاده اند. ... در هر حال اينكه آيا علماي وهابي جبهه متحدي را عليه تشيع تشكيل داده اند يا به دو طيف ...
عقاید کفر آمیز نام کتاب : عقاید کفر آمیز نویسنده : ناشناس حجم کتاب : ۲۶۷ ... كتاب حاضر گفت: نويسنده در اين كتاب ابتدا به راهكارهاي مقابله وهابيان با عقايد شيعه و اهل سنت . ... محمدبن عبدالوهاب بعضي از عقايد خود را از ابن تيميه گرفته است، از آنجا كه وي تحت ... عقایدی که یهودیان از مصر باستان با آن آشنا شدند، «کابالا» نام داشت.
(1) نويسنده: مهدی جوزدانی فِرَق اسلامی و مقایسه ای با عقاید شیعه چکیده :در این مجمل ... شده لازم است تا بهترين نتيجه گرفته شود و ناقص بودن برنامه سبب هلاکت آن امر مي ... اصلاً به فرقه های اسلامی ملحق نمي شوند چرا که دچار انحراف اساسی در عقايد خود شده اند .... جماعت : اين کلمه يا به معنی جميع مسلمانان در مقابل يهود و نصاری است که با متن ...
مسعودى در مروج الذهب مى گويد, غلاة يا غاليه , اسم عام جهت فرقى است كه در حق حضرت ... على (ع) در سالهاى آخر زندگى ايشان آغاز شده و با شهادت او اوج گرفته است نمى توان ترديد نمود. .... قريش او را متهم مى نمودند كه تعاليم خود را از مسيحيان و يا يهوديان دريافت نموده است. .... بلكه پيوند نزديكى بين عقايد اصولى شيعه و نقطه نظرهاى غلاة زده اند.
واكنش شدید مراجع عظام تقلید شیعه به گستاخی پاپ بندیکت شانزدهمصبح امروز، شنبه، آیتالله وحید خراسانی در درس خارج اصول خود، طی سخنانی در دفاع ... سؤال کردند، با توجه به این عقاید، آیا اسلام دین بیمنطق است یا مسیحیتی که شما به آن اعتقاد داری؟ ... او جهاد اسلام را با آنچه كه آمریكا به نام تروریسم خلق نموده است اشتباه گرفته است.
نخست از شما ميپرسيم كه در كدام كتاب و سخنرانيِ شيعه ديدهايد كه گفته باشند حضرت ... آيا اين راه برخورد علمي است كه نسبتهاي ناروايي را به جمع عظيمي از امّت اسلام ... ربيع ميگويد: مذهب شافعي بر اين عقيده است كه قاضي به علم خود عمل ميكند و اگر در ... در اين هنگام گروهي از پاكسرشتان يهود و نصارا به وي ميگروند و گروهي از عربها و به ...
اينك مناسب است ديدگاه امام علي ـ عليه السّلام ـ كه خود باب مدينهي علم پيامبر .... [11] گذشته از اين، قرآن كريم، خود در اثبات عقايد ديني از برهان و استدلال عقلي بهره گرفته است. ... يكي از عماي يهود نزد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ آمد و دو پرسش ذيل را مطرح ... ديگر در پي آن بودند كه همهي معارف و احكام را با عقل خود اثبات يا تبيين كنند.
-