تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى تقاضا مى‏شد، اگر ايشان آن را مى‏خواستن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806692638




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زندگينامه « فقيه فداکار » آيت الله شيخ محمد صدوقي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زندگينامه « فقيه فداکار » آيت الله شيخ محمد صدوقي
زندگينامه « فقيه فداکار » آيت الله شيخ محمد صدوقي نام و نسب به سال 1327 هجري قمري در يزد و در خانواده اي روحاني ، کودکي زاده شد که او را محمد نام نهادند . پدرش ، مرحوم آقا ميرزا ابوطالب ، از عالمان وارسته آن سامان بود که در مسجد روضه محمديه – معروف به حظيره – اقامه جماعت مي کرد و محل رجوع مردم بود و به جهت خط خوشي که داشت در تنظيم اسناد عقود و معاملات مردم مي کوشيد . پدر بزرگش ميرزا محمد رضا کرمانشاهي نيز مرجع حل مشکلات مردم و از روحانيون دامنه وسيع کوير بود . او نيز فرزند مرحوم آخوند ملا محمد مهدي کرمانشاهي بود که توسط فتحعلي شاه قاجار به يزد تبعيد گرديده بود و به سال 1236 هـ .ق در آن شهر دار فاني را وداع کرد . نسب شريف « صدوقي » بر اساس آنچه که بر سنگ مزار آخوند ملا مهدي کرمانشاهي حک شده است ، به چهره والاي شيعه ، شيخ جليل فقيه ، ابوجعفر ، محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي معروف به « شيخ صدوق » رضوان الله تعالي عليه مي رسد . محمد در هفت سالگي ، پدر و نه سالگي مادر را از دست مي دهد . تحصيل و تدريس علوم ديني در سايه سرپرستي مرحوم آميرزا محمد کرمانشاهي ، پسر عموي خود به تحصيل علم پرداخته ، شرح لمعه و قوانين را در مدرسه عبد الرحيم خان يزد نزد اساتيد آن مدرسه فرا مي گيرد و در بيست سالگي با دختر عموي خود ازدواج مي کند . در سال 1348 هـ . ق براي ادامه تحصيل راهي حوزه کهن اصفهان شده ، در مدرسه چهار باغ ( امام صادق فعلي ) – از مدارس زيباي باقيمانده از عصر صفوي – سکني مي گزيند . از بد حادثه آن سال ، زمستاني طاقت فرسا را به همراه مي آورد ؛ به گونه اي که مجبور مي شود ، از راه قمشه و آباده و پس از حدود يک ماه راهپيمايي ، در کمال مشقت به يزد مراجعت کند .پس از سالي اقامت مجدد در وطن ، هواي هجرت به حوزه قم – که کمي پيشتر نبود به همت بلند بنيانگذار عظيم الشأن آن حاج شيخ عبد الکريم حائري يزدي تأسيس شده بود – دل بي تابش را مشتاق سفر کرده ، عازم شهر جهاد و اجتهاد مي شود . او خود هنگام عزيمت به قم را سال 1349 هـ . ق و مدت اقامت خود را در اين شهر بيست و يک سال ذکر کرده است . اقامت وي در قم مصادف است با ششمين سال سلطنت استبدادي رضا خان و اوج حملات وي به روحانيت . همزمان جو ارعاب و تهديد « امنيه هاي » رضا خاني بيداد مي کند و پوشيدن لباس روحانيت جرم است مجلس روضه ممنوع و مؤسس حوزه در فشار طاقت فرسا و مردم به پوشيدن کت و شلوار و کلاه پهلوي مجبورند . رضا خان دست از مقدس بازي برداشته و چهره واقعي خود را آشکار کرده است .امام خميني (رحمت الله علیه) در تشريح فضاي حاکم بر آن روز مي فرمايند : « از اولي که ... رضا خان آمد و آن کودتا را کرد که شايد شماها يادتان نباشد ، اکثراً يادتان نيست . شايد بين شما کسي باشد يادش باشد ، لکن من يادم هست و شاهد بودم . از اول ، به تدريج البته ، نه يکدفعه ، آن وقتي که آمد ، ابتدائاً شروع کرد همان مقدس بازي ها که پسرش در مي آورد و سالوسي ، آن هم شروع کرد . مثلاً در يک محرمي من يادم است که گفتند که همه تکاياي تهران را اين ( رضا خان ) رفته ، ديدن کرده ، شرکت کرده در عزا و خودشان ، دسته قزاق ها ، هم روضه داشتند و مسائل تبليغي و همه اين ها را داشتند تا کم کم وقتي مستقر شد ، پايش محکم شد آن وقت ، آن صورت ديگرش را نشان داد . تمام مجالس روضه و وعظ و خطابه را در تمام سطح ايران قدغن کرد . در قم ، مجلس اين طوري بود که آقاي صدوقي يک مجلس داشتند ، قبل از اذان صبح شروع مي شد ، اوايل اذان تمام بود ، آن هم چند نفر و احتمال مي دهم که آن را هم آمدند جلويش را گرفتند .تمام چيزهايي که مربوط به ديانت بود شروع کرد آنها را يکي يکي جلويش را گرفت . شروع کرد با شدت با روحانيت عمل کرد ؛ به طوريکه من در مدرسه فيضيه آن وقت يک درسي مي گفتم ؛ يک عده چند نفري بودند . يک روز که رفتم ، يک نفر بود . اين شخص گفت که اين آقايان همه فرار کردند ، رفتند به باغات . طلبه هاي مدرسه هم قبل از آفتاب ، آن طور که مي گفتند ، فرار مي کردند به باغات . مي رفتند و آخر شب آن وقت ها مي آمدند و بنابراين بود که اين لباس به کلي خلع بشود . » وي در قم پس از مدتي به درس حاج شيخ عبد الکريم راه مي يابد و مورد لطف و توجه خاص ايشان قرار مي گيرد و بر اثر اعتماد ايشان ، آقاي صدوقي محل رجوع طلاب و حلال مشکلات آنان مي شود .با فوت آيت الله حائري در سال 1355 هـ . ق که در پي مسئله کشف حجاب اجباري زنان ايراني به وقوع پيوست ، رضا خان نفسي به راحتي کشيد و از خلاً مرجعيت در ايران استفاده کرده ، اوضاع را بر اهل علم و روحانيت سخت تر کرد ، به گونه اي که همگان با نااميدي تنها به توسل و تضرع روي آوردند . شهيد صدوقي خود مي گويد : « اوضاع بر اهل علم سخت شد که بعداً توسلاتي از اهل علم شد و خيلي مؤثر افتاد . تحصيل در آن دوره خيلي سخت بود؛ به جهت اينکه قم مرجعي نداشت ، چرا که مرجع تقليد ، مرحوم آسيد ابوالحسن اصفهاني بودند که ايشان هم در نجف اقامت داشتند . » آيات ثلاثه آن روزگار قم آقايان سيد محمد تقي خوانساري ( 1295-1371 هـ .ق ) سيد صدر الدين صدر ( 1299-1377 هـ .ق ) و سيد محمد حجت کوه کمره اي ( 1310- 1373 هـ .ق ) پس از ارتحال مؤسس حوزه علميه قم ، سال هاي نفس گيري را پشت سر گذاشته ، مشترکاً به رتق و فتق امور حوزه پرداختند .در اين راه آيت الله صدوقي نيز با همتي بلند و عزمي استوار به ياري آنان شتافت : « پس از فوت مرحوم آيت الله حائري قسمت عمده از کارهاي حوزه به دوش ما افتاد و علاوه بر توليت مدارس ، تقسيم شهريه هاي طلاب نيز زير نظر بنده بود . » همزمان با تدبير امور حوزه و تحصيل در محضر آيات ثلاثه ، خود نيز به تدريس دروس سطح مشغول مي گردد و به جهت برخورداري از بيان شيوا و حافظه قوي و محضر خوش ،تدريس وي مورد استقبال طلاب جوان قرار مي گيرد که اکثر فضلا و مدرسين فعلي حوزه درس شيرين شرح لمعه و سطح را به ياد مي آورند . شروع جنگ جهاني دوم و فرار رضا خان ، موجب دميدن آزادي و شکست پيکره استبداد گرديد . در اين سالها ، حوزه علميه قم رونق گذشته خود را بازيافت و بر اثر سعي و تلاش آيات عظام قم تعداد طلاب رو به فزوني نهاد .آيت الله صدوقي ، از بدو ورود به قم ، به دوستي و هم صحبتي با امام خميني (رحمت الله علیه) دل بست به طوري که هر دو بزرگوار در جلسات و محفل انس يکديگر شرکت مي کردند : « بنده در سال 1349 هـ . ق که وارد قم شدم ، دو سه روز پس از ورود ، با امام خميني آشنا شدم و کم کم آشنايي ما بالا گرفت و به رفاقت کشيد و گاه در تمام مدت شبانه روز با ايشان بودم . » آيت الله العظمي بروجردي در روز 14 محرم سال 1364 هـ . ق مطابق با 9 دي ماه 1323 هـ . ق در ميان استقبال پر شور و زايد الوصف صدها تن از علماي بزرگ و مردم مشتاق وارد قم مي شوند . « وقتي که مرحوم آيت ا... بروجردي به علت کسالت در بيمارستان فيروز آبادي بستري شدند ، در همين خلال ، بعضي از اهل علم و مدرسين به فکر افتادند که ايشان را به قم بياورند و به همين خاطر نامه هايي از قم به خدمتشان ارسال شد و اشخاصي به نمايندگي از روحانيت با ايشان ملاقات کردند . بنده هم به اتفاق داماد آقاي صدر به بيمارستان رفتيم و بعد به همراه مرحوم آيت الله بروجردي به قم آمديم . عمده سعي و کوشش براي آمدن آقاي بروجردي به قم ، از ناحيه حضرت آيت ا... خميني بود ايشان خيلي اصرار داشتند که اين کار انجام شود » همکاري با فداييان اسلام موج توفنده جريان فداييان اسلام و شور هيجاني که در حوزه ايجاد کرد ، صدوقي را نيز به سوي خود کشاند . او از جمله عالماني است که با حمايت از اين نهضت جوشيده از متن روحانيت مبارز پرداخت و در هنگام خطر خانه خود را پناهگاه امن آنان قرار داد . « زمان فداييان اسلام ، ايشان با آنان تماس نزديک داشتند . حتي نواب صفوي در آن زمان خفقان ، تنها جايي که به عنوان پناهگاه اختيار مي کرد ، منزل پدرم بود . شبانگاه در مي زند ،وارد مي شود و مي گويد : « من تحت تعقيب هستم و به شما پناه آورده ام و ايشان باروي گشاده در را به روي ايشان باز مي کند و او چند روز در منزل ما مخفي بود . » ايشان در شب وارد کردن جنازه منحوس پهلوي ( رضا خان ) فعاليت چشمگيري داشتند که کسي براي جنازه او در قم نماز نخواند و تظاهراتي که در مدرسه فيضيه ، عليه ورود جنازه حين وارد کردن آن به صحن صورت گرفت زير نظر و هدايت چند نفر من جمله آيت ا... صدوقي بود .در سال 30 – 1329 فداييان اسلام ، من جمله مرد شماره 2 آن ، آقاي سيد محمد واحدي، مورد تعقيب رکن دو و شهرباني قم قرار گرفت و ايشان به منزل آيت ا... صدوقي پناه آوردند . ايشان آقاي واحدي را در دولا بچه پشت آينه بزرگ جا داده بودند و دو مرتبه ، مأمورين شهرباني و رکن دو ، نصف شب به منزل هجوم آوردند تا آقاي واحدي را در آن خانه دستگيرکنند .ولي با شيوه اي که آيت ا... صدوقي به کار بسته بودند به مقصد خود نرسيدند و با عذر خواهي خانه را ترک گفتند . من خود نيز جريان را مي دانستم و آقاي واحدي در محوطه حياط کوچک خانه ، شب و سحر ورزش مي کردند تا در اثر نشستن در دولابچه خسته و رنجور نشوند . بازگشت به يزد آيت ا... صدوقي تا سال 1330 هـ .ش در محضر زعيم حوزه به تدريس و تحصيل و خدمت به طلاب سرگرم و در ايام فراغت نيز براي امرار معاش از دسترنج خويش ، به کار کشاورزي در منطقه عباس آباد قم مي پرداخت . سرانجام در پي اصرار مردم و علماي يزد ، به ويژه عالم فرزانه مرحوم سيد علي محمد وزيري و ارسال تلگراف هاي گوناگون به خدمت آيت الله بروجردي و ساير مراجع و علي رغم داشتن موقعيت ممتاز در شهر قم ، به يزد مراجعت مي کند و مورد استقبال بي نظير مردم آن ديار قرار مي گيرد . « تقريباً هشت کيلومتر مردم ايشان را روي دست آوردند و به هر شهر و دهي که مي رسيدند ، مردم ، گاو و گوسفند قرباني مي کردند . » امامت جمعه و نمايندگي امامامامت جمعه و نمايندگي امام ، مسئوليت ديگري است که او بدان شرف مي بخشد و از عهده اجراي آن در راستاي حل مشکلات مردم ، تعديل تندروي ها ، تحريض مردم به بازسازي استان ، و کمک به محرومان و مستضعفان به نيکوترين وجه برمي آيد . او با درايت و کارداني و مديريت بالاي خود بگونه اي عمل مي کند که در طول سالهاي بحراني اول انقلاب – که هر روز ايران زمين شاهد توطئه اي بود – استان يزد از کمند توطئه هاي گوناگون در امان مي ماند . در روزهاي آغازين بعد از پيروزي ، لانه هاي توطئه و فساد گروهک هاي چپ و راست را تعطيل مي کند و بساط آنان را برمي چيند ، و هر حرکت خزنده دشمن را در نطفه خفه مي کند . با شروع جنگ تحميلي ، سيل کمک هاي مردمي و نيروي انساني را از يزد راهي جبهه هاي نبرد مي کند و خود نيز در بعضي عمليات افتخارآفرين حضور مي يابد و گرمابخش فضاي جبهه ها مي شود که شورانگيزترين حضور او در عمليات غرور آفرين بيت المقدس و فتح خرمشهر بود . او در شهادت اولين شهيد محراب ، « مدني » را « اسوه » مي خواند و قاتلان او را دشمنان کوردل و فريب خوردگان ابرقدرت ها مي نامد . او مي نويسد : « مکتبي که با خون علي ها پايه گذاري شده ، بايد با خون امثال مدني ها آبياري شود ...» . در شهادت دومين رفيق راه خود مي نويسد : واي امام ملت ما در مکتب حسين (علیه السّلام) ، اين مسئله را بخوبي دريافته که مرگ در بستر براي شخصيتي چون آيت الله دستغيب کم بود . » همچنين مي نويسد : « و همه ما آمادگي براي اين چنين مسايل داشته و داريم . »شهادت ایشانتا اينکه در يک روز گرم کويري ناگهان صداي جمهوري اسلامي ايران خبري جانکاه را چنين اعلام کرد : « شنوندگان عزيز توجه فرماييد . شنوندگان عزيز توجه فرماييد . با کمال تاسف اطلاع حاصل شد که حدود ساعت يک ونيم بعدازظهر امروز ( جمعه يازدهم تيرماه 1361 ) عالم رباني ، مجاهد خستگي ناپذير ، آيت الله صدوقي ، يار امام و امت و نماينده امام وامام جمعه يزد با دهان روزه ، در محراب نمازجمعه به شهادت رسيده است ... » آري چندلحظه پس از پايان نماز جمعه ، با زبان روزه و در سن 57 سالگي . و بدين سان دفتر عمر سراسر زهد وتلاش و خدمت و جهاد و مبارزه وي بسته مي شود و حيات جاودان و ابدي در جوار رحمت الهي – با نيل به فيض شهادت – آغاز مي گردد . بعضي راديوهاي بيگانه اعلام کردند : « مرد شماره 2 انقلاب ايران ترور شد.»به فرموده امام خميني (رحمت الله علیه): « چه کسي اولي به شهادت است در عصري که استکبار جهاني و فرزندان خلف آن در داخل و خارج ، اسلام عزيز را تهديد مي کنند از امثال شهيد بزرگوار ما و فقيه متعهد و فداکار اسلام شهيد صدوقي عزيز رضوان الله عليه ؛ شهيد بزرگي که درتمام صحنه هاي انقلاب حضور داشت و يار و مددکار مستمندان بود و وقت عزيزش را صرف در راه پيروزي اسلام ورفع مشکلات انقلاب مي کرد و براي خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمي شناخت . »منبع: http://www.sadoughi.ir/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1194]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن