تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از ق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804366642




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ميرزا آقا خان‌ نوري‌ و حسينعلي‌ بهاء


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ميرزا آقا خان‌ نوري‌ و حسينعلي‌ بهاء
ميرزا آقا خان‌ نوري‌ و حسينعلي‌ بهاء نویسنده : مهرداد صفا برغم‌ مخالفت‌ شديد مرحوم‌ اميركبير با باب‌ و بهاء، ميرزا آقا خان‌ نوري‌ (رقيب‌ و عامل‌ قتل‌ امير) با حسينعلي‌ بهاء روابط‌ صميمي‌ و همكاري‌ سري‌ داشت. ذيلاً‌ نخست‌ با منش‌ اخلاقي‌ و مواضع‌ سياسي‌ ميرزا آقاخان‌ آشنا مي‌شويم‌ و سپس‌ روابطش‌ با بهاء را بررسي‌ مي‌كنيم. 1. ميرزا آقا خان‌ نوري؛ پيوند با انگليس‌ (و روس)مورخان‌ نوعاً‌ ميرزا آقاخان‌ نوري‌ اعتمادالدوله‌ (1281ـ1222ق) را فردي‌ «انگلوفيل‌ و تحت‌الحمايه‌‌ انگليس» مي‌شمارند و بر تباهي‌ اخلاق‌ و اعمال‌ او، بويژه‌ نقشش‌ در فرايند عزل‌ و قتل‌ اميركبير اتفاق‌ دارند. سخن‌ را از بستگي‌ او به‌ بيگانگان‌ آغاز مي‌كنيم: به‌ نوشته‌‌ دكتر منصوره‌‌ اتحاديه: ميرزا آقاخان‌ «قبل‌ از صدارت‌ رسماً‌ تحت‌الحمايه‌‌ دولت‌ انگليس‌ بود» . 1 ديگران‌ همچون‌ عباس‌ اقبال، فريدون‌ آدميت‌ و عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوي‌ نيز بر همين‌ باورند 2 و اسناد و منابع‌ خارجي‌ هم‌ به اين‌ نكته‌ صراحت‌ دارند. مري‌ شيل، همسر كلنل‌ شيل‌ (سفير انگليس‌ در زمان‌ امير) با اشاره‌ به‌ نكته فوق مي‌نويسد: پس‌ از عزل‌ امير، و تـصـمـيم‌ ناصرالدين‌ شاه‌ به‌ واگذاري‌ صدارت‌ به‌ ميرزا آقاخان، شاه‌ سه‌ روز آقاخان‌ را در كاخ‌ سلطنتي‌ زنداني‌ كرد و از وي‌ خواست‌ كه‌ يكي‌ از دو راه‌ را انتخاب‌ كند: «قبول‌ صدراعظمي‌ شاهنشاه‌ و يا ادامه‌ دادن‌ به‌ نوكري‌ سفير انگليس» . وي‌ نيز براي‌ «تعيين‌ تكليف‌ خود و رهايي‌ از محبس... پيغامي‌ به‌ سفارت‌ انگليس» فرستاد «تا بداند كه‌ صلاح‌ كارش‌ چيست؟ جواب‌ سفارت‌ اين‌ بود: مسلماً‌ قرار داشتن‌ در تحت‌ حمايت‌ انگليس‌ از تاج‌ كياني‌ هم‌ برتر است، ولي‌ چون‌ ميرزا آقاخان‌ جهت‌ صدراعظمي‌ ايران‌ برگزيده‌ شده‌ بهتر است‌ خودش‌ در اين‌ باره‌ تصميم‌ بگيرد، و به‌ اين‌ ترتيب‌ نظر شاه‌ تأمين‌ شد و صدراعظم‌ با دست‌ كشيدن‌ از تحت‌ الحمايگي‌ انگلستان» صدارت‌ را از آن‌ خود ساخت.3كلنل‌ شيل‌ نيز پس‌ از آن‌ ماجرا در نامه‌‌ 18 نوامبر 1851 به‌ پالمرستون وزير خارجه‌‌ انگليس‌ نوشت: «از آنجا كه‌ الغاي‌ تحت‌الحمايگي‌ به‌ زور از اعتمادالدوله‌ [ميرزا آقاخان] گرفته‌ شده، نمي‌دانم‌ آن‌ را معتبر بدانم‌ يا اين‌كه‌ اگر روزي‌ اعتمادالدوله‌ را دستگير و يا تبعيد كردند، مي‌توانم‌ به‌ پشتيباني‌ او به‌ عنوان‌ عنصر تحت‌الحمايه‌‌ انگليس‌ دخالت‌ كنم؟ البته‌ در هر حال‌ اگر به‌ سفارتخانه‌ روي‌ آورد پناهش‌ خواهم‌ داد» .4حقوق‌ بگيري‌ از سفارت، اتهام‌ ديگر آقا خان‌ است.5 پس‌ از عزل‌ او، سفير ايران‌ در دربار تزار طي‌ گفتگو با وزير خارجه‌‌ روسيه‌ خاطرنشان‌ ساخت‌ كه: ميرزا آقاخان‌ «از بدو امر... بستگي‌ به‌ دولت‌ انگليس‌ داشت‌ و... اعتقاد بعضي» اين‌ بود «كه‌ از دولت‌ انگليس، موظف‌ هم‌ بوده» است. وزير خارجه‌‌ روسيه‌ نيز سخنان‌ وزير مختار ايران‌ را «تصديق» كرد.6 او كراراً‌ براي‌ حل‌ مشكلات‌ و پيشبرد اهداف‌ خود به‌ سفارت‌ انگليس‌ ملتجي‌ شده‌ است.7 گروهي‌ از مطلعين، نوري‌ را در مقدمات‌ ايجاد «فراموشخانه‌‌ فراماسونري» توسط‌ ملكم‌ خان‌ ارمني‌ در ايران، دخيل‌ و مؤ‌ثر مي‌شمرند 8 و بعضي‌ از نويسندگان‌ پا فراتر نهاده‌ و (همچون‌ سعيد نفيسي) آقاخان‌ را عضو فراموشخانه‌‌ ملكم‌ و حتي‌ (همچون‌ خان‌ ملك‌ ساساني) عضو گراند لژ انگليس‌ مي‌دانند.9با چنين‌ خصوصياتي، ميرزا آقاخان‌ (در حيات‌ سياسي‌ خود) راهي‌ جز رعايت‌ دستورات‌ لندن‌ نداشت. آدميت‌ از وي‌ به‌ عنوان‌ «صدراعظم‌ بيگانه‌ پرست» ياد مي‌كند 10 كه‌ «يكسره‌ تسليم‌ سفارت‌ انگليس‌ بود» .11 ديگران‌ نيز وي‌ را «همواره‌ زير چتر حمايت‌ بريتانيا» 12 و «صورتاً‌ و معناً‌ از كاركنان‌ انگليس» دانسته‌اند.13 آقاخان‌ حتي‌ اسرار محرمانه‌‌ ايران‌ را به‌ انگليسي‌ها لو مي‌داد.14 آدميت‌ مي‌نويسد: «در گزارش‌هاي‌ وزير مختار انگليس‌ بارها مي‌خوانيم‌ كه‌ ميرزا آقاخان‌ اسرار سياسي‌ دولت‌ را در امور داخلي و همچنين‌ گفتگوهاي‌ امير [كبير] را با سفارتخانه‌هاي‌ خارجي، به‌ طور «محرمانه» به‌ سفارت‌ انگليس‌ در تهران‌ خبر مي‌داده‌ است.15جالب‌ است‌ كه‌ ميرزا آقاخان، در اواخر دوران‌ صدارت‌ (كه‌ اوضاع‌ را براي‌ بقايش‌ مساعد نمي‌ديد) به‌ روسها نزديك‌ شد16 و به‌ همين‌ دليل‌ هم‌ پس‌ از عزل‌ وي‌ توسط‌ ناصرالدين‌ شاه، تزار از شاه‌ ايران‌ مصراً‌ درخواست‌ كرد كه‌ جان‌ او محفوظ‌ مانده‌ و خونش‌ ريخته‌ نشود!172. تباهي‌ اخلاق‌ آقاخان، افزون‌ بر فساد سياسي، تباهي‌ اخلاقي‌ نيز داشت. خودنمايي‌ و تكبر نسبت‌ به‌ مردم‌ و در عين‌ حال‌ چاپلوسي در برابر شاه، همراه‌ با هرهري‌ مسلكي، پول‌‌پرستي، خودفروشي‌ و نيرنگ، از سيئاتي‌ است‌ كه‌ مورخان‌ ايراني‌ در كارنامه‌‌‌اش نوشته‌اند.18 كلنل شيل، در نامه‌ به‌ پالمرستون‌ راجع‌ به‌ او‌ مي‌نويسد: «دامنش‌ ملوث‌ به‌ پول‌ پرستي‌ است‌ و مطلقاً‌ در قيد آن‌ نيست‌ كه‌ از چه‌ راهي‌ به‌ دست‌ مي‌آورد» .19 در نامه‌‌ ديگر نيز مي‌گويد: «از آنجا كه‌ ميرزا آقاخان‌ آدم‌ ناقلا و نيرنگسازي‌ است» اميركبير «از او بدش‌ مي‌آيد. بعلاوه‌ مردي‌ است‌ به‌ نهايت‌ خودفروش» .20 آقاخان، خود، فاسد بود و متأسفانه‌ رفتارش‌ بر شاه‌ جوان‌ نيز تأثير سوء مي‌نهاد.21 او به‌ دليل‌ سوء سياست‌هايش‌ ـ بر خلاف‌ اميركبير ـ بـين‌ مردم‌ محبوبيتي‌ نداشت، بلكه‌ خود و حتي‌ بستگانش‌ مورد نفرت‌ مردم‌ قرار داشتند22 و في‌المثل‌ تجار كشور در جريان‌ درگيري‌ ايران‌ و انگليس در زمان صدارتش، از كمك‌ به‌ دولت‌ سرباز زدند.23 بي‌جهت‌ نيست‌ كه‌ برخي‌ از رنود، به‌ عنوان‌ ماده‌‌ تاريخ‌ مرگ‌ او (1281ق) تعبير «عثمان‌ ثاني» را ساختند.24 شاه‌ نيز به‌ وي‌ بي‌اعتماد بود و لذا، چنانكه‌ گذشت، در آستانه‌‌ صدارت‌ از وي‌ تعهد گرفت‌ كه‌ به‌ دولت‌ ايران‌ خيانت‌ نكند.25دشمني‌ با اميركبير، و توطئه‌ بر ضد وي‌ تا مرحله‌‌ عزل‌ و قتل‌ او 26، بي‌كفايتي‌ و تعلل‌ در دفاع‌ از مرزها و مصالح‌ ايران‌ در جريان‌ درگيري‌ انگليسي‌ها با ايران‌ بر سر هرات‌ و افغانستان‌ (كه‌ به‌ تجزيه‌‌ هرات‌ از كشورمان‌ انجاميد)27 و نيز اخلال‌ در كار دارالفنون28، خبطها و خيانت‌هايي‌ است‌ كه‌ كارنامه‌‌ سياسي‌ آقاخان‌ را سياه‌ كرده‌ است. در ماجراي‌ درگيري‌ نظامي‌ ايران‌ و انگليس‌ بر سر هرات، نامه‌اي‌ محرمانه‌ به‌ سفير انگليس‌ نوشت‌ و در آن، ضمن‌ بري‌ شمردن‌ ذمه‌اش‌ از جنگ‌ با انگليس، شاه‌ را عامل‌ كشاكش‌ با بريتانيا خواند و براي‌ خود «كما في‌‌السابق‌ بستگي‌ به‌ دولت‌ انگليس‌ را طالب» شده‌ و وعده‌ داد كه‌ كلاً‌ بر وفق‌ «منظورات‌ آن‌ دولت» اقدام‌ خواهد كرد. اين‌ نامه‌ به‌ دست‌ شاه‌ افتاد و ميرزا سعيد خان‌ انصاري‌ (دستيار اميركبير، و وزير خارجه‌‌ ايران‌ پس‌ از قتل‌ آن‌ بزرگمرد) پس‌ از عزل آقاخان، براي‌ منصرف‌ ساختن‌ روسها از حمايت‌ او، آن‌ را به‌ روسها‌ نشان‌ داد.29 اين‌ بود منش‌ و روش‌ ميرزا آقاخان؛ ناراست‌ مردي‌ كه‌ تاريخ، قضاوتي‌ سخت‌ منفي‌ نسبت‌ به‌ او دارد و به‌ قول‌ برخي‌ مورخان، كه‌ پرونده‌اش را نيك‌ بررسيده‌اند: «دزدترين‌ دزدان، رسواترين‌ رسوايان، و خائن‌ترين‌ خائنان» ادوار تاريخ‌ ماقبل‌ معاصر ايران‌ است.30 اينك‌ كه‌ با ماهيت‌ و مواضع‌ ميرزا آقاخان‌ آشنا شدبم‌ نوبت‌ آن‌ است‌ كه‌ روابط‌ و مناسبات‌ او با حسينعلي‌ بهاء را بررسي‌ كنيم:3. ميرزا آقاخان‌ و حسينعلي‌ بهاء سابقه‌‌ روابط‌ بهاء و ميرزا آقاخان، به‌ دوران‌ پدرشان: ميرزا عباس‌ نوري‌ (پدر بهاء) و ميرزا اسدالله‌ خان‌ نوري‌ (پدر آقاخان) مي‌رسد و ميرزا عباس‌ اساساً‌ ترقي‌ سياسيش‌ را در پايتخت‌ با نويسندگي‌ در دفتر لشكر (اداره‌‌ حسابداري‌ وزارت‌ جنگ) آغاز كرد كه‌ رياست‌ آن‌ با پدر آقاخان‌ بود.31 به‌ گفته‌‌ منابع‌ بهائي: زماني‌ كه‌ آقاخان‌ توسط‌ ميرزا آقاسي‌ تنبيه‌ بدني‌ و جريمه‌‌ مالي‌ شد و به‌ كاشان‌ تبعيد گرديد، آقاخان‌ توان‌ پرداخت‌ وجه‌ را نداشت‌ و بهاء به‌ كمك‌ او آمد و پول‌ لازم‌ را براي‌ او تهيه‌ كرد و در طول‌ تبعيد نيز به‌ وي‌ كمك‌ مالي‌ داد.32 چنان‌كه‌ قبلاً‌ گذشت، جرم‌ آقاخان‌ در آن‌ واقعه، از جمله، داشتن‌ ارتباط‌ با سفارت‌ انگليس‌ بود 33 و حتي‌ آقاخان‌ كوشيده‌ بود «سفير انگليس‌ را حامي‌ خود» قراردهد كه‌ البته‌ شاه‌ نپذيرفته‌ بود.34 نوري، طبق‌ نوشته‌‌ مطالع‌ الانوار، با نظر اميركبير مبني‌ بر خشكاندن‌ ريشه‌‌ غائله‌‌ بابيان‌ به‌ وسيله‌‌ اعدام‌ باب، مخالف‌ بود. علاوه‌ بر اين، امير، پيرو كشف‌ برخي‌ از توطئه‌هاي‌ بابيان‌ بر ضد‌ او و دولت‌ در تهران، بهاء را در 1267ق‌ به‌ عراق‌ تبعيد كرد، اما پس‌ از بركناري‌ وي، ميرزا آقاخان‌ رسماً‌ از بهاء دعوت‌ كرد به‌ تهران‌ برگردد و پس‌ از بازگشت‌ نيز او را توسط‌ برادرش‌ (جعفرقلي‌ خان) يك‌ ماه‌ تمام‌ در منزل‌ برادر، مورد پذيرايي‌ گرم‌ قرار داد.35 سپس‌ هم‌ بهاء را به‌ ده‌ افجه‌ انتقال‌ داد كه‌ از مستملكات‌ خود آقاخان‌ بود.36 به‌ نوشته‌‌ عباس‌ امانت‌ (مورخ‌ بهائي‌تبار):بهاء «كه‌ همولايتي‌ صدراعظم‌ بود، از ديرباز با نوري‌ و خانواده‌اش‌ آشنايي‌ داشت. امير كبير در 1267 هـ . ق‌ وي‌ را به‌ عتبات‌ تبعيد كرده‌ بود. او پس‌ از بازگشت‌ از اين‌ سفر ماهها مهمان‌ صدراعظم‌ بود و قبل‌ از سوء قصد در خانه‌‌ جعفر قلي‌ خان، يكي‌ از برادران‌ ميرزا آقاخان‌ نوري، در شميران‌ به‌ سر مي‌برد...» .37 ابوالقاسم‌ افنان، مورخ‌ معاصر بهائي، نيز مي‌نويسد: آقاخان‌ «در وقت‌ ورود» بهاء از عراق‌ «به‌ طهران...، برادرش‌ جعفرقلي‌ خان‌ را مأمور ميهمان‌ داري‌ و پذيرايي‌ از حضرت‌ بهاءالله نمود. او در افجه‌ در باغ‌ شخصي‌ خودش‌ وسائل‌ پذيرايي‌ فراهم‌ ساخت‌ و ايشان‌ به‌ باغ‌ تشريف‌ بردند» و سران بابيه به ديدار او مي‌رفتند.38 از نامه‌‌ سليمان‌ خان‌ تبريزي‌ (از عناصر مهم‌ بابيه) پس‌ از تبعيد اميركبير به‌ كاشان‌ خطاب‌ به‌ سيد جواد كربلايي‌ (از بزرگان‌ بابيه) برمي‌آيد كه‌ بابيان‌ به‌ حكومت‌ ميرزا آقاخان‌ خوشبين‌ بودند و صدارتش‌ را مايه‌‌ پـيـشـرفـت‌ كـارشـان‌ مـي‌شـمـردنـد. سـلـيـمان‌ خان‌ مي‌نويسد: «اميرنظام‌ بحمدالله تمام‌ شد، معزول‌ ابدي‌ گرديد. الان‌ در باغ‌ فين‌ كاشان‌ محبوس‌ است. ميرزا آقا خان‌ اعتمادالدوله‌ وزير و صدراعظم‌ گرديد. ان‌ شاء‌الله امورات‌ بهتر نظم‌ خواهد گرفت. البته‌ جناب‌ ايشان‌ [حسينعلي‌ نوري] بايد خيلي‌ زود تشريف‌ فرما شوند كه‌ وجود مبارك‌ ايشان‌ مثمر ثمر است» .39مطالع‌ الانوار، از منابع‌ مهم‌ بهائي، مي‌نويسد: آقا خان‌ «براي‌ حفظ‌ مقام‌ خويش‌ در اول‌ مي‌خواست‌ ميانه‌‌ اصحاب‌ باب‌ و دولت، صلح‌ و آشتي‌ برقرار سازد ولكن‌ واقعه‌‌ تيراندازي‌ به‌ [ناصرالدين] شاه‌ مانع‌ مقصود او شد...» . 40 حتي‌ پس‌ از ترور نافرجام‌ شاه‌ توسط‌ بابيان و تعقيب‌ سخت‌ آن‌ جماعت‌ از سوي‌ دربار، ميرزا آقا خان‌ در صدد مخفي‌ كردن‌ بهاء (كه‌ متهم‌ به‌ همدستي‌ با ترويستها بود) برآمد 41، كه‌ البته‌ خود بهاء، با احساس‌ خطر شديد، پيشنهاد آقا خان‌ را نپذيرفت‌ و «شتابزده» خود را به‌ خانه‌‌ شوهر خواهرش: ميرزا مجيد آهي،‌ رساند كه‌ منشي‌ سفارت‌ روسيه‌ بود و در زرگنده‌ (محل‌ ييلاقي‌ سفارت‌ روس) و در مجاورت‌ خانه‌‌ سفير روس‌ (پرنس‌ دالگوروكي) مي‌نشست‌ و پس‌ از آن‌ نيز شخص‌ سفير، به‌ شرحي‌ كه‌ در متون‌ معتبر بهائيت‌ آمده، بهاء را تحت‌ حمايت‌ آشكار و پيگير خود گرفت‌ و با سرسختي‌ تمام، موجبات‌ رهاييش‌ از حبس‌ و قتل، و خروج‌ بي‌خطرش‌ از ايران‌ را فراهم‌ ساخت. (ايام: در مقاله‌‌ «حسينعلي‌ بهاء؛ پيوند ديرپا با روس‌ تزاري» مفصلاً‌ به‌ اين‌ مطلب‌ پرداخته‌ شده‌ است). پس‌ از دستگيري‌ بابيان‌ به‌ جرم‌ قتل‌ شاه‌ نيز، زماني‌ كه‌ بهاء (علي‌ رغم‌ پناهندگي‌ به‌ خانه‌‌ امن‌ فاميلش: منشي‌ سفير روسيه) توسط‌ ميرزا علي‌ خان‌ حاجب‌الدوله‌ (فراشباشي‌ دربار) دستگير و حبس‌ شد، ميرزا آقاخان، بابت‌ اين‌ عمل‌ شديداً‌ نسبت‌ به‌ حاجب‌الدوله‌ «عداوت» نشان‌ داد و حتي، به‌ نشانه‌‌ اعتراض، در مقام‌ استعفاي‌ از صدارت‌ برآمد، كه‌ البته‌ شاه، از حاجب‌ الدوله‌ حمايت‌ كرد و استعفاي‌ وزير را نپذيرفت.42اين‌ سوابق، سبب‌ شده‌ است‌ كه‌ منابع‌ بهائي، نسبت‌ به‌ ميرزا آقاخان‌ نوري‌ (با همه‌‌ منفوري‌ او نزد ملت‌ ايران) لحني‌ جانبدارانه‌ اتخاذ كنند و اقدامات او‌ زمان صدارت‌ در حمايت‌ از بهاء را با آب‌ و تاب‌ گزارش‌ كنند.43پي نوشت : 1. گوشه‌هايي‌ از روابط‌ خارجي‌ ايران‌ (1280ـ1200ق)، منصوره‌‌ اتحاديه، ص‌ 2852. ميرزا تقي‌ خان‌ اميركبير، عباس‌ اقبال، ص‌ 319؛ امير كبير و ايران، فريدون‌ آدميت، صص‌ 701 ـ 699؛ «ميرزا آقاخان‌ تبعه‌‌ انگليس‌ بود يا تحت‌ الحمايه؟» ، عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوي، اطلاعات‌ سياسي‌ ـ اقتصادي، ش‌ 81-82، ص‌ 125.3. خاطرات‌ ليدي‌ شيل، ترجمه‌‌ دكتر ابوترابيان، ص‌ 2234. اميركبير و ايران، ص‌ 700 5. ميرزا تقي‌ خان‌ اميركبير، ص‌ 318 6. يكصد سند تاريخي‌ دوران‌ قاجاريه، ابراهيم‌ صفايي، ص‌ 65 7. ر.ك، سياستگران‌ دوره‌‌ قاجار، خان‌ ملك‌ ساساني، 1/14 ـ 15؛ مجله‌‌ محيط، سال‌ 1، ش‌ 2، مهر 1321ش، ص‌ 55، به‌ نقل‌ از: مقاله‌‌ كنت‌ دوگوبينو، مندرج‌ در: مجله‌‌ پاريس، سال‌ 40، ش‌ 4، فويه‌‌ 1933؛ خلسه، اعتمادالسلطنه، ص‌ 86 8. ر.ك، افكار اجتماعي‌ و سياسي‌ و اقتصادي‌ در آثار منتشر نشده‌‌ دوران‌ قاجار، فريدون‌ آدميت‌ و...، ص‌ 65 9. ر.ك، فراموشخانه‌ و فراماسونري‌ در ايران، اسماعيل‌ رائين، 1/522 ـ 522، 10. اميركبير و ايران، ص‌ 648 11. همان، ص‌ 642 12. آدمها و آيينها در ايران‌...، كارلاسرنا، ترجمه‌‌ علي‌ اصغر سعيدي، ص‌ 99.13. گزارش‌ ايران...، مخبرالسلطنه، ص‌ 83 و نيز ص‌ 7414. اميركبير و ايران، ص‌ 699 15. همان، ص‌ 196، به‌ نقل‌ از: تلگراف‌ شيل‌ به‌ پالمرستون، 21 ژوئن‌ 1850 و 4 اوت‌ 185116. ر.ك، يكصد سند تاريخي، ص‌ 69.17. همان، ص‌ 66.18. ر.ك، سياستگران‌ دوره‌‌ قاجار، 1/17، 22ـ21 و 45؛ خاطرات‌ و خطرات، مخبرالسلطنه، ص‌ 79؛ شرح‌ حال‌ رجال‌ ايران، بامداد، 4/364 و 36819. اميركبير و ايران، ص‌ 698 20. همان، ص‌ 698 21. ر.ك، سياستگران‌ دوره‌‌ قاجار، 1/1722. ر.ك، گوشه‌هايي‌ از روابط‌ خارجي‌ ايران...، ص‌ 283؛ خلسه، اعتمادالسلطنه، ص‌ 86 و 89 23. سه‌ سال‌ در ايران، فوريه، ص‌ 56 ـ 57 24. يغما، سال‌ 14، ش‌ 5، مرداد 1340ش، يادداشت‌هاي‌ فرهاد ميرزا25. اسناد و نامه‌هاي‌ اميركبير، تدوين سيد علي‌ آل‌ داود، ص‌ 26220. ر.ك، سياستگران‌ دوره‌‌ قاجار، 1/3 ـ 5 و 43ـ42؛ امير كبير و ايران، ص‌ 704، 725، 736، 744 و...؛ خلسه، اعتمادالسلطنه، ص‌ 86 ؛ رجال‌ دوره‌‌ قاجار، حسين‌ سعادت‌ نوري، ص‌ 2026. ر.ك، سياستگران‌ دوره‌‌ قاجار، 1/32 ـ 29. و نيز: امير كبير و ايران، صص‌ 640 ـ 648 ؛ شرح‌ زندگاني‌ من، مستوفي، 1/81 ـ 84؛ يكصد سند تاريخي، ص‌ 67 ؛ رجال‌ دوره‌‌ قاجار، صص‌ 139ـ 138؛ حقوق‌ بگيران‌ انگليس‌ در ايران، رائين، صص‌271 ـ 27527. گوشه‌هايي‌ از ورابط‌ خارجي‌ ايران...، ص‌ 280 و 28228. ميرزا تقي‌ خان‌ امير كبير، عباس‌ اقبال، صص‌484 ـ 48529. يكصد سند تاريخي، ص‌ 68 30. اميركبير و ايران، ص‌ 75931. شرح‌ حال‌ رجال‌ ايران، 6 /12732. بهاء الله‌ شمس‌ حقيقت، ح.م. باليوزي، ترجمه‌‌ مينو ثابت، ص‌ 129 33. سياستگران‌ دوره‌‌ قاجار، 1/ 14 ـ 1534. خلسه، ص‌ 86، از زبان‌ خود ميرزا آقاخان‌ در محاكمه‌اي‌ خيالي.35. مطالع‌ الانوار ... ، ترجمه‌ و تلخيص‌ عبدالحميد اشراق‌ خاوري، مؤ‌سسه‌‌ ملي‌ مطبوعات‌ امري، 134 بديع، ص‌ 590 36. همان، ص‌ 591 37. قبله‌‌ عالم، عباس امانت، ص‌ 288. نيز ر.ك، توضيحات‌ و تعليقات‌ دكتر عبدالحسين‌ نوايي‌ در كتاب‌ فتنه‌‌ باب، صص‌ 201 ـ 20038. عهد اعلي...، ص‌ 49339. همان، ص‌ 493 40. مطالع‌ الانوار، ص‌ 598 41. ر.ك، همان، صص‌ 592 -593 42. روزنامه‌‌ خاطرات‌ اعتمادالسلطنه، ص‌ 957، يادداشت‌ 16 ذي‌قعده‌‌ 1311ق43. براي‌ نمونه‌ ر.ك، مطالع‌ الانوار، ص‌ 506 و بعد.منبع:ايام 29/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 611]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن