تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد با من دشمنى نمى كند و اگر هم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812830786




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به سريال رستگاران


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: فراتر از هرگونه انتقاد يا امتيازي كه مي‌توان به كارهاي سيروس مقدم نسبت داد، بايد پذيرفت كه او توانايي زيادي در جذب مخاطبان تلويزيوني دارد و اغلب آثار او با استقبال خوبي از سوي تماشاگران مواجه مي‌شود. سريال «نرگس» يكي از مهم‌ترين عوامل خلوتي خيابان‌ها در شب‌هاي تهران بود و سريال‌هاي بعدي او مثل «اغما» و «روز حسرت» نيز در جذب مخاطب، رتبه بالايي را به خود اختصاص داد. او با روان‌شناسي مخاطب ايراني بخوبي آشناست و مي‌كوشد از اين آگاهي در شخصيت‌پردازي و فضاسازي‌هاي داستان خود بدرستي استفاده ‌كند و به اصطلاح رگ خواب مخاطبان را در دست دارد. «رستگاران» ششمين سريالي است كه مقدم براي تلويزيون ساخته است و باز هم مثل گذشته، مخاطبان زيادي را نسبت به سريال‌هاي در حال پخش به خود اختصاص داده است. شايد بتوان عامل موفقيت او را در دو علت عمده رديابي كرد كه يكي به فرم و ساختار روايي و شيوه قصه‌گويي او بر مي‌گردد و ديگري به مضامين و قصه‌هايي كه اغلب به ژانر خانوادگي، مسائل و چالش‌هاي آن در جامعه معاصر مرتبط مي‌شود. اگر در اغما، او با به كاربردن خلاقيت‌هاي تازه در نورپردازي كه نسبت معني‌داري با محتواي قصه هم داشت، اين كار را انجام داد در رستگاران با نوع تصويربرداري، قاب‌بندي و تنوع در زاويه‌بندي دوربين اين كار را پي گرفت كه هم باعث مهيج شدن و عمق بخشيدن به حس تعليق قصه مي‌شود و هم قرار است با نماهاي كلوزآپ و بسته از شخصيت‌ها و حتي موقعيت‌ها و اشياي پيراموني آنها همين روند را پي بگيرد. ضمن اين‌كه به اين فرم‌ها بايد موسيقي متن و ترانه تيتراژي را هم اضافه كرد كه در آثار سيروس مقدم حضور پر رنگي دارد. اما بيش از اينها در صورت‌بندي داستان، كارگردان به حس تعليق در سريال‌هاي خود توجه زيادي دارد و در پايان هر قسمت داستان در اوج تعليق و رمزگذاري به پايان مي‌رسد تا انگيزه مخاطب براي رمزگشايي و پيگيري قصه بيشتر شود ضمن اين‌كه هيجان داستان نيز از اين طريق بيشتر مي‌شود. اين تمهيد شايد در رستگاران بيش از مجموعه‌هاي قبلي باشد. در اين سريال با يك داستان چند لايه مواجهيم كه قصه‌هاي مختلفي را در هم تنيده و به موازات هم تعريف مي‌كند و در نهايت همه اين پازل‌ها را در يك معناي مشترك به هم پيوند مي‌دهد. در رستگاران دست‌كم 3‌قصه و موقعيت داستاني به موازات و در ارتباط با هم تعريف مي‌شود اول و مهم‌ترين آن قصه خجسته، قهرمان اصلي داستان است. دوم شايسته، ضد قهرمان سريال كه موقعيت دراماتيكي او مستقل از نسبتش با داستان خجسته نيز قابل تميز است و سوم، داستان پونه و خانواده‌اش است كه البته بي‌ربط با خط اصلي داستان نيست. اين شيوه روايت، اگرچه از يك سو باعث تعليق بيشتر قصه و موقعيت‌سازي‌هاي متعدد دراماتيكي مي‌شود اما از سوي ديگر زوائد داستاني زيادي را شكل مي‌دهد كه در بسياري از مواقع هيچ نوع ضرورت نمايشي با ساختار كلي قصه ندارد و همچنين موجب نوعي سردرگمي ‌در مخاطب و پراكندگي داستان مي‌شود كه در نهايت انسجام ساختاري و روايي آن را از بين مي‌برد و حتي باعث كش آمدن قصه مي‌شود كه حوصله بيننده را سر مي‌برد. رستگاران همچون بيشتر آثار مقدم پر از مفاهيم و انگاره‌هاي اخلاقي است كه موجب مناسبتي شدن اثر مي‌شود. براي همين است كه شباهت ساختاري زيادي بين اين مجموعه و سريال‌هاي مناسبتي كارگردان مي‌توان ديد كه ما را به اين نتيجه مي‌رساند كه سيروس مقدم در طرح مضامين سريال‌هاي خود فراتر از تفاوت داستاني و دراماتيك به دوعنصراخلاقو خانواده نيز توجه ويژه‌اي دارد و موقعيت قصه خود را در فضاي اين دو مفهوم ترسيم و تعريف مي‌كند. نماد بارز اين صورت‌بندي را مي‌توان در ديالوگ‌پردازي رستگاران جستجو كرد كه تا مرز اندرزگويي و ارشاد مخاطب پيش مي‌رود و البته اين روند به ضعف عمده اين سريال بدل مي‌شود. جايي كه خجسته قهرمان داستان قرار است به عنوان الگوي اخلاقي يك زن مسلمان ايراني، ديگران را تحت تاثير كلمات قصارگونه خود قرار دهد و تصويري ايده‌آليستي از يك زن قهرمان ترسيم كند. درست است كه او نمادي از يك زن مقاوم و وفادار به زندگي‌اش است، اما اغراق‌و افراط در ترسيم او گاهي به ضد خويش بدل مي‌شود و نوعي دافعه براي مخاطب ايجاد مي‌كند. در حالي كه شخصيت‌هاي منفي و ضد قهرمان اثر مثل شايسته و پونه، جاذبه بيشتري براي مخاطب دارند. البته شخصيت‌پردازي در كارهاي سيروس مقدم از مهمترين علت جذابيت آثار اوست كه خاطرات سريال را به واسطه همين شخصيت‌ها در ذهن مخاطب تداعي مي‌كند. هنوز هم با نام نرگس، مخاطب ياد شوكت و نسرين مي‌افتد يا نام الياس بيش از خود داستان در ذهن ما حك شده است. در رستگاران نيز اسامي ‌خجسته، شايسته و پونه در خاطره مخاطبان مي‌ماند تا شخصيت‌پردازي به عنوان يكي از امتيازات سيروس مقدم در سريال‌سازي شناخته شود. البته ميان شخصيت‌هاي مختلف او در سريال‌هاي تلويزيوني شباهت‌هاي زيادي وجود دارد، مثلا خجسته رستگاران هم سنخ با شخصيت افسانه بايگان در روز حسرت است يا عاطفه نوري در نقش پونه همان شخصيت يا دستكم جنس بازياي را دارد كه در كاراكتر نسرين تجربه كرده بود. به طور كلي نوعي قطب‌بندي سياه و سفيد در شخصيت‌پردازي‌هاي سيروس مقدم به چشم مي‌خورد كه در قياس با داستان‌پردازي و ساختار روايي آن، ضعف بزرگي به شمار مي‌آيد. ملودرام بودن داستان‌هاي او اگرچه با ذائقه مخاطبان ايراني همسوست، اما اين مساله در شخصيت‌پردازي‌هاي وي موجب نوعي اغراق مي‌شود كه در جاهايي سوي رئاليستي اثر را مخدوش مي‌كند. رستگاران همچون آثار قبلي كارگردان فرآيندي اخلاقي را طي ميكند كه دراين مسير شخصيت‌هاي داستان از ظلمت و تاريكي به روشنايي و رستگاري مي‌رسندرستگاران همچون آثار قبلي كارگردان، فرآيندي اخلاقي را طي مي‌كند كه در سير اين فرآيند شخصيت‌هاي داستان متحول مي‌شوند و از ظلمت و تاريكي به روشنايي و رستگاري حركت مي‌كنند. اين ساختار درام خود را براساس اين تضاد و دوگانگي قرار مي‌دهد كه در كشمكش دراماتيك و مهيجي اين خط سير را طي مي‌كنند و در پايان داستان، با ارائه تصوير عادلانه و اخلاقي از موقعيت هر يك از آنان، كيفيت سرنوشت هر كدام رقم مي‌خورد. همان‌طور كه از آيه قرآني ابتداي سريال بر مي‌آيد مقدم قصد داشته 2 رذيلت اخلاقي يعني حرص و طمع را كه در جامعه امروز به دلايل اجتماعي و فرهنگي بسط عمومي ‌يافته است، به تصوير بكشد و در رهگذر تعريف اين قصه به آسيب شناسي اخلاقي و اجتماعي انسان معاصر در جامعه كنوني بپردازد. ردپاي اين رويكرد را در آثار قبلي مقدم نيز مي‌توان دنبال كرد. به طور كلي مفاهيم و ارزش‌هاي اخلاقي متصور شده در رستگاران و ديگر آثار مقدم در پارادوكس دنيا طلبي و آخرت‌گرايي ترسيم مي‌شود كه در تضاد آن انواع رذيلت‌ها و فضيلت‌هاي اخلاقي و انساني در مقابل هم صف آرايي مي‌كنند و در يك پروسه پر كشمكش وپرفراز و نشيب‌ به يك فينال اخلاقي مي‌رسند كه هر كس در جاي حق خود مي‌نشيند. ويژگي ديگر رستگاران كه در مجموعه‌هاي قبلي مقدم وجود نداشته است، حضور متفاوت پليس در اين مجموعه و جناييشدن داستان در عين خانوادگي بودن آن است، اگرچه مقدم سريال «پليس جوان» را در كارنامه خود دارد، اما آن سريال به شكل ويژه‌اي به اين موضوع پرداخته و در واقع يك ژانر پليسي بوده است. تصويري كه از پليس در رستگاران ارائه مي‌شود، تصويري جذاب‌تر و باورپذيرتر از پليس در بسياري از فيلم‌ها و سريال‌هاي ايراني است كه هم بازيگر آن آرش مجيدي بخوبي از پس نقش برآمده و جاذبه‌هاي خوبي به نقش داده است و هم موقعيت پليس در آن منطقي‌تر به نظر مي‌رسد. در واقع از ظرفيت دراماتيكي آن بدرستي استفاده شده و به دليل آميختگي با تعليق حادثه در موقعيت اصلي قصه، همپوشاني خوبي با آن يافته است. به عبارتي ديگر حضور پليس در موقعيت‌هاي داستاني اثر، اضافه و زائد به نظر نمي‌رسد. در حقيقت مقدم از اين عنصر بخوبي در بستر دراماتيكي اثرش استفاده مي‌كند و موقعيت رفت و برگشتي پرتعليقي را ميان موقعيت پليسي و درام عاطفي و خانوادگي قصه شكل مي‌دهد كه به مهيج شدن آن كمك زيادي مي‌كند. به عبارت ديگر، كارگردان با آميختن ژانر پليسي و خانوادگي، قصد داشته درامي‌ مهيج و پر تعليقي را شكل دهد كه هيجان و احساس مخاطب را برانگيزد. سبك تصويربرداري و قاب‌بندي‌هاي سريال نيز مبتني بر همين منطق صورت گرفته است. يكي از ويژگي‌هاي آثار مقدم ضرباهنگ تند آثار اوست كه هيجان و شتاب خوبي به آن مي‌دهد كه يكي از دلايل مخاطب‌پذيري آثار او در همين ويژگي نهفته است اما در رستگاران اين ضرباهنگ، اگرچه همچنان در فرم و سويه تكنيكي اثر وجود دارد اما در محتواي داستان و فرايند دراماتيكي آن بتدريج و با پيش رفتن سريال بيشتر مي‌شود كه همين مساله موجب شده جذابيت اوليه آن كمرنگ‌تر شود و چه بسا بتدريج از تعداد مخاطبان آن نيز كاسته شود. به نظر نگارنده، سيروس مقدم با حذف حواشي احساسي داستان، پرهيز از قهرمان‌سازي و دوري از اخلاق‌گرايي فرماليته، مي‌تواند نام خود را به عنوان موفق‌ترين كارگردان تلويزيوني ثبت كند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن