محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846491271
علي محمد باب(1) و حسينعلي نوري
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
علي محمد باب(1) و حسينعلي نوري در روز اول محرم 1235 هجري قمري در شيراز شخصي به نام سيد علي محمد از پدري به نام سيد محمد رضا و مادري به نام فاطمه بگم متولد شد. در اوان کودکي پدرش فوت کرد. در نتيجه تحت کفالت دايي خود، حاج سيد علي، درآمد. چون 7 ساله شد، نزد شيخ عابد به تحصيل پرداخت . در 17 سالگي همراه دايي خود به منظور بازرگاني به شهر بوشهر رفت. در آنجا 5 سال اقامت داشت. در اين 5 سال کاري به بازرگاني نداشت و معمولا در پشت بام به دعا و ذکر مي پرداخت . از اين جهت به او «سيد ذکر» مي گفتند. در 22 سالگي از بوشهر به شيراز بازگشت و از آنجا به عتبات عاليات رفت. در کربلا دو سال يا بيشتر در درس سيد کاظم رشتي حاضر شد. دعوت در آغاز چه بود و سرانجام چه شد؟!در سال 1259 هجري قمري سيد کاظم رشتي که شاگرد شيخ احمد احسائي ( سرسلسله ي فرقه ي شيخيه ) بود از دنيا رفت و براي خود جانشيني معرفي نکرد، بلکه پيروانش را سرگردان گذاشت. تا اين که گروهي اطراف حاج محمد کريم خان کرماني که از شاگردان او بود گرد آمدند و او را به عنوان «رکن رابع» برگزيدند. در سال 1260 هجري قمري سيد علي محمد به کمک ملا حسين بشرويه اي خود را «رکن رابع» و جانشين سيد رشتي و سرانجام «باب امام غايب» معرفي کرد. بقيه ي پيروان سيد کاظم رشتي به او پيوستند. درست معلوم نيست که آيا سيد علي محمد از آغاز دعوت ، هواي مهدويت و سوداي رسالت در سر داشته يا اين که در آخر کار چنين فکري در وي پيدا شده است؟ خلاصه اين که در پايان خود را «قائم» ، «مهدي» ، «رب» و «خدا» ناميد.هنگامي که سيد علي محمد در شيراز ادعاي بابيت و نيابت خاصه کرد، گروهي از شيخيه - که 18 نفر بودند - دعوتش را پذيرفتند . او آنها را «حروف حي» ناميد. سيد علي محمد و پيروانش در شيراز مورد تنفر مردم واقع شدند، در نتيجه وي تصميم گرفت از شيراز بيرون رود و در شوال 1260 هجري قمري با دايي خود عازم حجاز شد. در اين وقت ملا حسين بشرويه اي را به مشهد فرستاد و گفت : « با پرچم هاي سياه از مشهد به نجف بيا. » خودش نيز از مکه خروج کرده به نجف بيايد و قصدش اين بود که کارش منطبق با رواياتي شود که مي گويد: «مهدي - عليه السلام - از مکه خروج مي کند و از خراسان هم پرچم هاي سياه...».سيد علي محمد در مکه به واسطه ي کثرت جمعيت مرعوب شد و از فکر رفتن به نجف منصرف گرديد. در نتيجه به طرف ايران حرکت کرد و از راه دريا به بوشهر وارد شد. از آنجا به شيراز رفت، ولي حاکم شيراز او را دستگير و محبوس کرد. آنگاه مجلسي با حضور علما آراست و آنها از او بازجويي کردند. وي در آن مجلس رسوا شد و قرار شد او را تنبيه کنند. تا اين که در مسجد وکيل شيراز روي منبر حرفهايش را پس گرفت و توبه کرد. سيد علي محمد چون در شيراز اوضاع را نامساعد ديد و از طرفي با معتمد الدوله - والي اصفهان - دوستي و روابط پنهاني داشت، در شوال 1261 هجري قمري که بيماري و با شيوع پيدا کرده بود از شيراز فرار کرد و به اصفهان آمد. در نزديکي اصفهان نامه اي به معتمد الدوله نوشت و او چند نفر را به استقبالش فرستاد. او را به منزل امام جمعه راهنمايي کردند. چهل روز در آنجا از او پذيرايي نمودند.والي اصفهان جهت عزت دادن به او در اصفهان مجلسي آراست و از علماي اصفهان در خواست کرد که در آن جلسه شرکت کنند. فقط چهار نفر از علما در اين مجلس شرکت نمودند.(2) يکي از علما از سيد علي محمد پرسيد : «تو مقلدي يا مجتهد ؟» او با پرخاش گفت: «من باب و نايب خاصم و امام مهدي و پيغمبرم و مقام ربوبيت دارم. شما چنين سؤالي از من مي کنيد؟» سؤالات و پاسخ هايي ديگر نيز به ميان آمد. اصولا وقتي که از او دليل مي خواستند، مهملاتي مي بافت که اصلا مفهوم نداشت، مثل: «هو الله من له البهي و البهيوت. يا من له الجل و الجليوت! يا من له الکمل و الکملوت ! يا من له العظم و العظموت! يا من له الکرم و الکرموت! يا من له النصر و النصروت ! ...».سيد علي محمد تحت حمايت والي اصفهان بود تا اين که پس از 6 ماه والي اصفهان فوت کرد. علما از سيد علي محمد به والي بعد شکايت کردند. او گزارش امر را به تهران داد. از تهران دستور رسيد که او را به تهران اعزام کنيد. در اين مسير 40 روز در قريه کلين - در نزديک تهران - زنداني شد. از آنجا او را به قلعه ماکو بردند (3) و مدت 9 ماه - يا يک سال - محبوس نمودند. بعد از اين هم سه ماه در قلعه ي چهريق زنداني شد. سپس او را به تبريز بردند.محمد شاه و وزيرش (آقاسي) از بودن او در تبريز احساس خطر کردند. محمد شاه به حاکم تبريز يعني ناصرالدين که وليعهد بود دستور داد که علما را جمع کند تا در مجلسي او را محاکمه کنند . (4) او را از زندان چهريق خارج و به مجلس آوردند. ملا محمد مامقاني و نظام العلماء و چند تن ديگر که در آن مجلس حاضر بودند، سؤالاتي از سيد علي محمد نمودند که مهمترين آنها را با جوابها مي آوريم .نظام العلماء پرسيد: «معني باب چيست؟» پس از سخناني که رد و بدل شد، سيد علي محمد گفت : «أنا مدينه العلم و علي بابها» نظام العلماء گفت: « پس تو باب مدينه علم هستي؟» سيد علي محمد گفت : «بلي.»پس از سخناني ، نظام العلماء گفت: «سخن پيغمبر - يا حکيمي - است: العلم علمان : علم الأبدان و علم الأديان ، آن گاه سؤالاتي از طب نمود. سيد علي محمد گفت: «من علم طب نخوانده ام.» وليعهد (ناصرالدين) به باب گفت: «با ادعاي تو منافات دارد.» نظام العلماء سؤالاتي در علم اصول کرد. جمله اي پاسخ دادکه لازمه ي آن تعدد و مرکب بودن خداست. ناچار بهانه آورد که من حکمت نخوانده ام. نظام العلماء از علم صرف از او پرسيد . گفت: «من فراموش کرده ام». از نحو پرسيد. گفت : «در نظرم نيست». باز از او پرسيد : «اگر کسي در نماز بين رکعت دو و سه شک کند ، چه بايد بکند؟» سيد علي محمد جواب داد: «بنا را بايد بر دو بگذارد.» نظام العلماء گفت: «اي بي دين! شکيات نماز را نمي داني، ادعاي بابيت مي کني؟» باب گفت: «بنا را بر سه بگذارد.» نظام العلماء گفت:«شاه مرض نقرس دارد. کرامتي کن که او شفا يابد!» وليعهد گفت: «اگر نظام العلماء را جوان کردي، دستگاهم را به تو مي دهم.» باب گفت: «در قوه ي من نيست. » باب در پايان گفت: «من کسي هستم که هزار سال انتظار او را مي کشيديد. » نظام العلماء گفت: «ما انتظار کسي را مي کشيديم که پدرش حسن و مادرش نرجس بوده و در سامرا متولد شده .» مجلس تمام شد. وليعهد ( ناصرالدين) دستور کتک زدن او را داد و در مجلس ديگري به طور مفصل او را کتک زدند. پس از کتک خوردن توبه کرد. گفتند: «بنويس». توبه نامه اي نوشت که تصوير آن در کتاب ادوارد براون به چاپ رسيده است و عين اين توبه نامه در مخزن کتابخانه ي مجلس موجود ا ست. (5)سرانجام پس از مرگ محمد شاه ناصرالدين به جايش نشست. صدر اعظم ( امير کبير) ، چون ديد هر روز در گوشه اي آشوبي برپاست، دستور قتل باب را صادر کرد. او را که در آن هنگام 31 سال داشت از زندان بيرون آورده و با محمد علي زنوزي به چوبه ي دار بسته و تيرباران کردند. اين واقعه در 28 شعبان 1266 هجري قمري رخ داد. ميرزا حسينعلي (بهاء) از آنجايي که نام باب و بهاء با هم گره خورده و پيروان اين دو ( بابيان و بهائيان) احکام و آئينشان به حدي در هم آميخته است که گويي از هم تفکيک شدني نيست، ناگزيريم از حسينعلي (بهاء) نيز سخني به ميان آوريم . او ادعاي مهدويت نکرده، بلکه ادعاهاي بالاتري داشته است. ميرزا حسينعلي در سال 1233 هجري قمري يعني دو سال پيش از تولد ميرزا علي محمد (باب) در تهران متولد شد. ادبيات و علوم مقدماتي را در تهران خواند. دو سال هم در سلميانيه ي کردستان تحصيل کرد.در کتاب «الکواکب الدريه » آمده است: بهاء در 27 سالگي به باب ايمان آورد. بابيها از سال 1261 تا 1268 هجري قمري فتنه هايي به پا کردند. (6) پيشتر ياد آور شديم که در سال 1266 هجري قمري باب را اعدام کردند. در سال 1268 هجري قمري بابيها به سوي ناصرالدين شاه تيراندازي کردند، اما ناصرالدين شاه از اين سوء قصد جان سالم به در برد. مأموران شاه پس از اين سوء قصد، 40 نفر از بابيان را دستگير کردند. در اين حادثه بهاء به سفارت روس پناهنده شد، و سرانجام با يک محاکمه ي صوري تحت حمايت روس از ايران خارج شد. بهاء 11 سال در عراق به سر برد. وي موجودي بود که در موقع خطر به گوشه اي مي خزيد. گاهي در خلوت خود را «من يظهره الله » و باب را مبشر خود قلمداد مي نمود. بهاء در تمام مدت 11 سال که در بغداد بود وانمود مي کرد که من از طرف باب مأمورم که فرمان هاي برادرم ميرزا يحيي ( صبح ازل) را ببرم و مروج آيين باب باشم. بدين جهت بهاء کتاب «ايقان» را در طرفداري از آيين باب و قائميت او نوشت و تا زماني که در عراق بود رسما ادعاي استقلال و من يظهريت و رجعت و امثال اينها نکرد.در سال 1280 هجري قمري بهاء و پيروانش از بغداد کهنه حرکت نموده ، 12 روز در بيرون باغ نجيبيه توقف کردند. بهاء دعوت خود را در اينجا آغاز کرد. بهائيان اين 12 روز را ايام رضوان و اعظم مي شناسند. با توافق دولت ايران و عثماني با بيان از عراق به اسلامبول تبعيد گشته و پس از 4 ماه توقف در آنجا به اَدرنه منتقل شدند. در ادرنه بود که بهاء خود را «پيغمبر مطلع امر» ، در نسخه دست نويس «جمال ابهي» نوشته اند، «عيساي از آسمان فرود آمده » و... خوانده و باب را مبشر خويش قلمداد نمود. بهاء آرزو داشت خود را «من يظهره الله » معرفي کند، ولي چون باب در کتاب «بيان» درباره ي «من يظهره الله » صريحا گفت بود که «من يظهره الله » ممکن است بعد از «المستغاث» (7) بيايد و او در اصلاب و ارحام خواهد بود ( بدين جهت مني پاک است!!) از طرفي هم برادرش ميرزا يحيي ( صبح ازل) مانع بود، بهاء حيران شده بود چه کند. سرانجام دل به دريا زد و اين ادعا را نمود و براي اثبات دعوي خود ياوه ها سر هم نموده و وصايت ميرزا يحيي را هم جعلي باعث شد که حکومت عثماني در سال 1275 هجري قمري حسينعلي را با 73 نفر به عکاء و ميرزا يحيي را با 30 نفر به قبرس بفرستد. از آن سال تا سال 1309 هجري قمري که 34 سال مي شود وي در عکاء بساط الوهيت را چيد. (8) رفته رفته صاحب مزارع و باغها و کاخ هاي مجلل شد. او در پيش بعضي، معلم اخلاق، نزد ديگري افندي مسلمانِ نماز جمعه خوان، به عقيده ي بعضي ديگر، رجعت حسيني ، به اعتقاد بعضي مريدان ، عيساي از آسمان فرود آمده و نزد مريدان خاص، خداي مهيمن قهار بود. وي سرانجام در سال 1309 هجري قمري در سن 76 سالگي از دنيا رفت. (9) پي نوشتها: 1- در نگارش اين بخش و بخش آتي از کتاب « جمال ابهي» و کتاب « تاريخ جامعيت بهائيت» استفاده شده است. 2- کتاب «تاريخ جامع بهائيت» محاکمه باب را در 11 محرم 1262 هجري قمري ذکر نموده است. 3- در ص 151 کتاب تاريخ جامع بهائيت آمد است که : باب از شعبان 1263 هجري قمري تا جمادي الاولي 1264 هجري قمري در ماکو بوده است. 4- به نظر مي رسد که شاه و آقاسي در اين مورد اشتباه کردند . اگر از اول سيدعلي محمد را آزاد مي گذاشتند، مردم ياوه و گفته هاي بي سر و ته او را مي شنيدند و در نتيجه هيچ کس دنبال او نمي رفت. 5- در کتاب تاريخ جامع بهائيت ص 170 آمده است: توبه نامه تا سال 1315 در کتابخانه مجلس درون قاب آويخته بوده ولي بعد از آن ناپديد شد.6-از قبيل فتنه قلعه ي طبرسي که در آن فتنه ملا حسين بشرويه اي در آن قلعه با 70 نفر محاصره و کشته شد. فتنه قلعه ي نيريز که در آن سيد يحيي دارابي با 70 نفر محاصره و کشته شدند. غائله ي زنجان که در آن تعداد زيادي کشته شدند. 7- واژه «المستغاث» به حروف ابجد 1642 مي شود. 8- همه ي انبيا و رسولان الهي با شرک مبارزه کردند و پيامبران اولوالعزم به کوبيدن و شکستن بتها اقدام نمودند. به ويژه ابراهيم و موسي با نمرود و فعون که مدعي ربوبيت بودند درافتادند. جالب اينجاست که باب و بهاء علاوه بر ادعاي نبوت و رسالت، ادعاي ربوبيت و حتي الوهيت کردند. 9- نقل، به طور اختصار، از کتاب « جمال الهي .منبع: کتاب موعود امم/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]
صفحات پیشنهادی
علي محمد باب(1) و حسينعلي نوري
علي محمد باب(1) و حسينعلي نوري در روز اول محرم 1235 هجري قمري در شيراز شخصي به نام سيد علي محمد از پدري به نام سيد محمد رضا و مادري به نام فاطمه بگم متولد شد.
علي محمد باب(1) و حسينعلي نوري در روز اول محرم 1235 هجري قمري در شيراز شخصي به نام سيد علي محمد از پدري به نام سيد محمد رضا و مادري به نام فاطمه بگم متولد شد.
چرا بهائی ها نجس هستند ؟
[8] برخي از عقايد بهائيت از قرار زير مي باشد: 1. اعتقاد به الوهيت علي محمد باب و حسينعلي نوري يكي از سخيف ترين و غير معقول ترين اعتقادات بهائيت و بابيت ...
[8] برخي از عقايد بهائيت از قرار زير مي باشد: 1. اعتقاد به الوهيت علي محمد باب و حسينعلي نوري يكي از سخيف ترين و غير معقول ترين اعتقادات بهائيت و بابيت ...
Light Scribe چیست؟
فوائد پیشوای غایبتناسب غيبت با هدايت گريحبيبمحضرت مهدی عليه السلام و ملل و اديان...علي محمد باب 1 و حسينعلي نوري...فرج و انواع آن راههاي ارتباط با حضرت مهدي ...
فوائد پیشوای غایبتناسب غيبت با هدايت گريحبيبمحضرت مهدی عليه السلام و ملل و اديان...علي محمد باب 1 و حسينعلي نوري...فرج و انواع آن راههاي ارتباط با حضرت مهدي ...
خودكامگي و نقصان معرفت ديني , دامهاي استعمار براي مذهب سازي
خودكامگي و نقصان معرفت ديني , دامهاي استعمار براي مذهب سازي-خودكامگي و نقصان ... (1 ) اين خودخواهي ها و جاه طلبي ها در كنار ضعف هاي ايدئولوژيك (2 ) باعث شد كه « همفر .... سيد علي محمد باب , ميرزا حسينعلي نوري (بها الله ) , ميرزا يحيي نوري (صبح ازل ) و ...
خودكامگي و نقصان معرفت ديني , دامهاي استعمار براي مذهب سازي-خودكامگي و نقصان ... (1 ) اين خودخواهي ها و جاه طلبي ها در كنار ضعف هاي ايدئولوژيك (2 ) باعث شد كه « همفر .... سيد علي محمد باب , ميرزا حسينعلي نوري (بها الله ) , ميرزا يحيي نوري (صبح ازل ) و ...
مستشرقان و مهدويت
مستشرقان و مهدويت نويسنده: سيد رضي موسوي گيلاني اشارهروند شرق شناسي، از گذشته ... اين موضوع، دربارة نوشتههاي بيشتر مبلغان (ميسيونرها) صادق است.1 البته وي ..... ميدانست؛ زيرا ميرزا حسينعلي نوري و ديگران ميدانستند كه علي محمد باب، ميرزا ...
مستشرقان و مهدويت نويسنده: سيد رضي موسوي گيلاني اشارهروند شرق شناسي، از گذشته ... اين موضوع، دربارة نوشتههاي بيشتر مبلغان (ميسيونرها) صادق است.1 البته وي ..... ميدانست؛ زيرا ميرزا حسينعلي نوري و ديگران ميدانستند كه علي محمد باب، ميرزا ...
هويدا و بهائيت
هويدا و بهائيت نويسنده:ابراهيم ذوالفقاري فتنه سيد علي محمد باب در شيراز که با ... شيخ حسينعلي نوري با هدايت و نظارت بيگانگان، «بهاء الله» شد و در سرزمين عکا ... (امير عباس هويدا به روايت اسناد ساوک، ج 1، ص 286)هر چند اين اظهارات، قبل از آن که به ...
هويدا و بهائيت نويسنده:ابراهيم ذوالفقاري فتنه سيد علي محمد باب در شيراز که با ... شيخ حسينعلي نوري با هدايت و نظارت بيگانگان، «بهاء الله» شد و در سرزمين عکا ... (امير عباس هويدا به روايت اسناد ساوک، ج 1، ص 286)هر چند اين اظهارات، قبل از آن که به ...
فرقه ضاله بهائيت
او فرزند ميرزا عباس نوري است و در سال 1233 هـ. ... فرقه ضاله بهائيت نويسنده: يزدان نصر هرندي 1- چگونگي پيدايشبهائيت فرقهاي است كه ميرزا حسين علي نوري موسس آن ... (1)با ظهور و غوغاي «علي محمد باب»، او و برادر ناتنياش، يحيي صبح ازل، و تني ...
او فرزند ميرزا عباس نوري است و در سال 1233 هـ. ... فرقه ضاله بهائيت نويسنده: يزدان نصر هرندي 1- چگونگي پيدايشبهائيت فرقهاي است كه ميرزا حسين علي نوري موسس آن ... (1)با ظهور و غوغاي «علي محمد باب»، او و برادر ناتنياش، يحيي صبح ازل، و تني ...
بهائيت، استمرار انحراف
بنيانگذار آيين بهايي، ميرزا حسينعلي نوري، معروف به بهاء الله است. ... در زمان ادعاي بابيت سيد علي محمد شيرازي، در جمادي الاولي 1260، او جواني 28 ساله و ساكن تهران بود كه در پي ... وي در سفرهاي خود، تعاليم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، خصوصاً تحت ... برخي مناسک و احکام که بهاء الله و جانشينانش واجب کردهاند عبارتند از:1.
بنيانگذار آيين بهايي، ميرزا حسينعلي نوري، معروف به بهاء الله است. ... در زمان ادعاي بابيت سيد علي محمد شيرازي، در جمادي الاولي 1260، او جواني 28 ساله و ساكن تهران بود كه در پي ... وي در سفرهاي خود، تعاليم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، خصوصاً تحت ... برخي مناسک و احکام که بهاء الله و جانشينانش واجب کردهاند عبارتند از:1.
مروری بر آنچه دین بهائیت خوانده می شود
ميرزا حسين علي با يكي از مدعيان نبوت به نام "باب" ملاقات نمود و جزو مريدان او ... اسلام مرد بسيار شوريده حال و سرسخت حسين علي نوري بود كسي كه در آن كنفرانس عمومي ... خداوند در باب و بهاء معتقدند.[1]2. به تناسخ كائنات معتقدند و وجود پاداش و عقاب را تنها روحي ... معتقدند كه دين باب نسخ كننده شريعت محمد _صلي الله عليه و سلم _ است.9.
ميرزا حسين علي با يكي از مدعيان نبوت به نام "باب" ملاقات نمود و جزو مريدان او ... اسلام مرد بسيار شوريده حال و سرسخت حسين علي نوري بود كسي كه در آن كنفرانس عمومي ... خداوند در باب و بهاء معتقدند.[1]2. به تناسخ كائنات معتقدند و وجود پاداش و عقاب را تنها روحي ... معتقدند كه دين باب نسخ كننده شريعت محمد _صلي الله عليه و سلم _ است.9.
پيوند و همکاري متقابل بهائيت و صهيونيسم
مؤسس اصلي آئين بهائيت، ميرزا حسينعلي نوري است كه ابتدا پيرو باب بوده و د. ... دوشنبه، 27 شعبان 1266 ق، علي محمد باب در تبريز اعدام شد و طبق وصيت ميرزا يحيي، ..... شوقي افندي تصميم گرفت به کمک اسرائيل، دو کار اساسي را تحقق بخشد:1.
مؤسس اصلي آئين بهائيت، ميرزا حسينعلي نوري است كه ابتدا پيرو باب بوده و د. ... دوشنبه، 27 شعبان 1266 ق، علي محمد باب در تبريز اعدام شد و طبق وصيت ميرزا يحيي، ..... شوقي افندي تصميم گرفت به کمک اسرائيل، دو کار اساسي را تحقق بخشد:1.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها