تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826525840




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مصلح بزرگ قرن چهاردهم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مصلح بزرگ قرن چهاردهم
مصلح بزرگ قرن چهاردهم نويسنده: محمد اصغرى نژاد گزاره اى از زندگى يكى از شخصيتهاى به تمام معنا كامل و جامع آيت الله العظمى محمد مهدى خالصى (1) است . وى داراى افكارى مصلحانه بود و فرد مبارز و سياستمدارى (2) به شمار مى آمد.اين شخصيت سترگ در نهم ذيحجه سال 1276 ق در كرخ - از توابع كاظمين - چشم به جهان گشود. (3)پدرش شيخ حسين و پدر بزرگش شيخ عزيز هر دو از علما بودند.(4) آيت الله خالصى در شهرهايى نظير نجف اشرف و كاظمين به تلمذ و فراگيرى دروس حوزوى پرداخت و از عالمان بزرگ و فضلاى سر آمد روزگار شد. (5)از جمله مهم ترين اساتيد آيت الله خالصى ميرزا حبيب الله رشتى و آخوند خراسانى و ميرزاى شيرازى را بايد بر شمرد. (6)جدايى ناپذيرى سياست از ديانت آيت الله خالصى مرد ميدان سياست بود و مداخله در آن را جزئى از دين به حساب مى آورد. و از اين رو لحظه اى از امور جارى كشورش يعنى عراق غافل نبود. وى سالهاى زيادى از عمر شريفش را در امر مبارزه با استعمارگران خصوصا بزرگترين قدرت استعمارى آن عصر يعنى انگلستان سپرى كرد. اما اين باعث نشد كه وى دست از پژوهشهاى علمى خويش ‍ بردارد و جهان اسلام را از دانشهاى خود محروم بگذارد.آثار علمى تاليفات آيت الله خالصى عبارتنداند از:- بيان تصحيف المنحه الالهيه عن النفثه الشيطانيه (7)- حاشيه الالفيه (8)- حاشيه بر ((الرساله فى تداخل الاغسال )) (اثر محقق اول )(9)- الشريعه السمحا فى احكام سيد الانبياء. اين كتاب رساله عمليه آيت الله خالصى بود. (10)- تلخيص الرسائل (11)- حاشيه كفايه الاصول (12)- الدرارى اللامعات فى شرح التطرات و الشذرات (13)- الحسام البتار فى جهاد الكفاراين اثر عنوان سلسله مقالاتى است كه آيت الله خالصى در زمينه وجوب پيكار با اشغالگران انگليسى در خلال جنگ جهانى اول به رشته تحرير در آورد و در روزنامه ((صداى اسلام )) به چاپ رسيد. (14)- الوجيزه فى المواريث (15)- عناوين الاصول- مختصر الرسائل العلميه و الاصول الدينيه (16)- القواعد الفقهيه- پاسخنامه اى به شيخ محمد حسن در زمينه مسائل تقليد (17)- اشعارى بالغ بر هزار بيت در علوم عربى (18)حيات سياسى آيت الله خالصى شيخ محمد مهدى خالصى در حوادث حاد و مهم سياسى چون نهضت مشروطه و بر پايى نظام پارلمانى و قانون اساسى در ايران و استانبول فعاليت چشمگير داشت . (19)مهم ترين فعاليت آيت الله خالصى در ماجراى جنگ جهانى اول ،(20) در عراق و روى كار آمدن فيصل پس از اشغال آن سرزمين به دست انگليسيها بود.در پى تهاجم انگليس به عراق - كه در آن هنگام تحت سلطه امپراتورى عثمانى بود - به سال 1914 م / 1293 ش . آيت الله خالصى همگام با ديگر رهبران مذهبى شهرهاى بزرگ و مهم عراق ، مردم را به مبارزه عليه آنان تشويق كرد و به وجوب بذل مال در راه جهاد حكم نمود و در انجام اين مهم سلسله مقالاتى در روزنامه ((صداى اسلام )) منتشر نمود.(21) نيز درصدد بر آمد با برپايى جلسه اى متشكل از علماى كاظمين به نظريه مشتركى درباره فتواى جهاد عليه دشمنان دست يابد. ليكن چون در اين زمينه ناكام ماند به همراه موافقانش به استراتژى پيشين خود كه مبارزه مسلحانه عليه انگليس بود ادامه داد و حتى رهبرى يكى از جبهه هاى جنگ را بر عهده گرفت .(22)مبارزات علما و روحانيات به همراه ديگر مردم عراق نه تنها از كاظمين ، كه از همه شهرهاى نجف و بصره و بغداد و جز آن عليه متجاوزان به طور جدى آغاز شد. آنان با رشادتهاى بى نظيرى كه از خود نشان دادند ضربات سهمگينى بر پيكر خصم اهريمنى وارد كردند. در مجموع نيروهاى مردمى به رهبرى علما به مدت هيجده ماه در ناحيه كوت العماره (يكى از نواحى عراق ) سر سختانه در برابر ارتش اشغالگر انگليس مقاومت كردند و اگر پيروزى نهايى متفقين و شكست آلمانها نبود انگليسيها موفق به درهم شكستن مقاومتهاى مردمى و نهضت روحانيان و اشغال عراق نمى شدند.(23)عراق پس از اشغال به هر حال با پايان يافتن جنگ جهانى اول به سال 1918 م . عراق زير چكمه هاى انگليس قرار گرفت و ((پرسى كاكس )) كه از شخصيتهاى برجسته و با تجربه آن كشور بود، به عنوان حاكم سياسى عراق منصوب گشت و كليه اختيارات قانون گذارى و اجرايى از سوى دولت متبوعش بدو واگذار گرديد.(24)در سال 1297 ش . ((كاكس )) به عنوان وزير مختار انگلستان به تهران فرا خوانده شد و درصدد تحميل قرارداد 1919 وثوق الدوله بر ملت ايران بر آمد و به جاى او ((آرنولد ويلسون )) به عنوان وكيل ، كارهاى او را در عراق به عهده گرفت .ويلسون با كوششهاى طاقت فرساى خويش توانست تشكيلات نسبتا منسجمى بر طبق ميل انگلستان در عراق ايجاد كند؛ ليكن پختگى لازم را چون كاكس نداشت . به همين دليل انگلستان در تابستان 1919 م . (1297 ش .) درصدد باز گرداندن كاكس به عراق شد. ولى چون او هنوز دست اندر كار قرارداد وثوق الدوله بود، بازگشتش به تعويق افتاد.(25)تشكيل حكومتى فرمايشى در عراق در 30 تشرين (اكتبر) آخر سال 1918 م . برابر با سال 1297 ش . دولت انگلستان طى تلگرافى از ويلسون خواست از مردم عراق نسبت به سه موضوع ذيل پرسش كند و نظر آنان را جويا شود:1 - تمايل مردم نسبت به تشكيل دولتى عربى تحت راهنمايى انگليس2 - عقيده آنان نسبت به اينكه رئيس دولت كذايى يكى از اعضاى خاندان شريف باشد.3 - در صورت مساعد بودن پاسخ پرسش دوم ، آن فرد مورد نظر را تعيين كنند.پيشنهادات فوق دستورى لازم الاجرا از سوى ويلسون تلقى گرديد. و از همين رو او درصدد بر آمد به هر صورت كه شده ، آراء مردمى را در راستاى خواسته انگلستان سوق دهد.ويلسون براى نيل به هدف فوق از استانداران خود خواست با برپايى جلساتى سرى با شخصيتهاى محلى هر ناحيه از آنان بخواهند با اتخاذ تدابيرى مناسب آراء مردم را موافق طبع لندن نمايند.زمينه انقلاب 1920 گر چه استانداران انگليسى و شخصيتهاى محلى درصدد تحميل خواسته انگلستان بر مردم عراق بر آمدند، در شهرهاى مهم آن سامان چون نجف و كربلا و كاظمين و بغداد با مخالفتهاى جدى از سوى شمار زيادى از مردم مواجه گشتند. با اين حال نتيجه همه پرسى به نفع انگلستان تمام شد؛ ليكن با خشونتهاى نابخردانه ويلسون و عمال ، بذر انقلاب 1920 در ميان مردم افشانده شد.هسته مركزى انقلاب به هنگام اشغال عراق از سوى قواى انگليس آيت الله يزدى مرجع شعيان بود. پس از وفات وى به سال 1298 ش . / 1919 م . آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى در شهر سامرا بود كه بعدها به كربلا تغيير يافت .(26)آيت الله شيرازى در سال 1337 ق . شيخ مهدى خالصى را به منظور مشاوره در امور دينى و سياسى به كربلا فراخواند و او تا اواخر ماه ماه حزيران 1338 در همانجا ماندگار شد و آنگاه به كاظمين مراجعت كرد.(27)آيت الله شيرازى براى مشاوره در امور حساس كشور از آيت الله سيد ابوالقاسم كاشانى و سيد محمد على شهرستانى و ميرزا احمد خراسانى و فرزندش به نام شيخ محمد رضا هم بهره مى گرفت . در حقيقت پنج تن نامبرده دست راست و زبان گويا و يار و ياورش در مشكلات و بحرانها بودند.(28)اسباب و پيامدهاى انقلاب ويلسون مى پنداشت با اعمال سياستهاى تند و خشونت آميز در ماجراى همه پرسى ، خوش خدمتى بزرگى به اربابانش خواهد نمود. غافل از اينه پيامدهاى رفتارى او در آن رويدادها چيزى جز نهضت مسلحانه و انقلاب 1920 در عراق به وجود نياورد. انقلابى كه پايه هاى آن از كاظمين و به دست تواناى سيد ابوالقاسم كاشانى پى ريزى شد و دامنه اش سراسر عراق را فرا گرفت .(29) شعله هاى انقلاب 1920 در موقعيتى زبانه كشيد كه استعمار انگليس چنگالهاى خويش را در خاور ميانه فرو برده بود آنان در صدد به يغما بردن ذخاير ملتهاى مظلومى چون عراق بودند. در اين انقلاب ملت عراق با جنگ افزارهايى بسيار ابتدايى بدون اتكا به قدرتهاى خارجى در مقابل بزرگترين امپراتورى عصر خويش قايم كرد.گر چه مجاهدان عراقى در اين انقلاب به پيروزى كامل دست نيافتند ليكن با مبارزات و مقاومتهاى دليرانه خود به رهبرى علما توانستند انگلستان را از سياست جابرانه تحميل حاكميت خود كه بشدت از سوى ويلسون تعقيب مى شد، منصرف كنند. اين تغيير سياست تحميل شده بر بريتانيا را مى توان به سادگى از سخن كاكس پس از بازگشت مجدد وى به عراق استنباط كرد. او در اين زمينه گفت : ((من آمده ام كه دولت عربى مستقل در عراق تاسيس ‍ كنم و فقط انتظار من اين است كه جنگ تا حدى فروكش كند.)) و نيز انگلستان را مجبور نمود به ظاهر با درخواست استقلال موافقت نمايد و عراق را به مثابه كشورى مستقل به رسميت بشناسد و با تشكيل حكومتى ملى و مردمى - گر چه به ظاهر - موافقت نمايد.(30)تشكيل حكومت مامور تشكيل حكومت به ظاهر ملى و مردمى در عراق كسى جز كاكس ‍ نبود. نخستين تصميم كاكس براى اين كار تشكيل كابينه اى موقت بود. وى رئيس اين كابينه را نقيب اشراف بغداد موسوم به عبدالرحمان گيلانى قرار داد.(31) و آنگاه وزراى دولت را از ميان عراقيان برگزيد و براى هر وزير مستشارى انگليسى قرار داد. در واقع آن مستشار بود كه رياست هر وزارتخانه رابر عهده داشت . و وزير عنوانى بيش نبود. (32)از ديگر ترفندهاى كاكس براى ملى جلوه دادن حكومت فرمايشى انگليس و برقرارى ثبات سياسى در عراق وارد كردن شمارى از مردم عراق - خاصه شيعيان - در پستهاى حكومتى بود. اما او در اين زمينه موفق نشد. زيرا در همان هنگام آيت الله خالصى فتوايى عليه اقدام وى بدين مضمون صادر كرد: ((داخل شدن در پستهاى دولتى حرام و به مثابه همكارى با كافران است .))با صدور اين فتوا بسيارى از شيعيان از پذيرفتن مقامهاى دولتى صرف نظر كردند.(33)كاكس بعد از تشكيل كابينه تصميم گرفت پادشاهى ميانه رو و موافق طبع انگليس براى پادشاهى عراق به مردم تحميل كند. اين شخص كسى جز فيصل نبود . وى با تبليغات مسمومى كه به نفعش در عراق از سوى انگليس ‍ و عمالشان مى شد بر مردم - به ظاهر با آراء آنان - تحميل شد.فيصل پس از رهسپار شدن به عراق و ورود به شهر بصره براى فريفتن مردم ، به پيامبر و آلش سوگند خورد كه هيچ گونه حرص و توجهى به مقام ندارد و صرفا براى خشنودى خداوند و خدمت به مردم خواهان حكمرانى است .(34)فيصل نظير عكس العمل فوق را در ديدار با مردم در شهرهاى ديگر عراق چون نجف و بغداد انجام داد و بدين ترتيب با استفاده از حقه هاى سياسى آلوده به اهداف پليد و به كارگيرى شيوه هاى جذاب در سخنرانى و تظاهر به خدمت تا حد زيادى افكار عمومى را در موضوع حاكميت خويش بر عراق ، به خود متمايل ساخت . تنها مانعى كه بر سر راهش وجود داشت آيت الله خالصى بود.مشكل بزرگ فيصل آيت الله خالصى با فيصل و ملك حسين و عبدالله و همه اعضاى اين تبار آشنا بود مى دانست آنان نوكر سر سپرده انگلستان هستند. از آن سو فيصل مى دانست كه اگر نظر خالصى را به خود جلب كند برگ برنده را در دست خواهد داشت . از اين رو وقتى به عراق آمد نهايت تلاش خود را براى برقرارى رابطه اى صميمانه با خالصى به كار گرفت . سرانجام آيت الله خالصى به سبب در نظر گرفتن مصالحى با وى ستيزى را آغاز نكرد.شيخ محمد خالصى - فرزند آيت الله محمد مهدى خالصى - در اين باره مى گويد:فيصل مى دانست كه اگر پدرم با وى بيعت نكند حاكميت وى بر عراق با مشكل مواجه خواهد شد. هر كسى فيصل را مى شناخت . مى دانست او مجسمه خدعه و نيرنگ است . فيصل ادعا مى كرد براى اسلام و مسلمانان خلوص نيت دارد و قصدى جز آزاد سازى سرزمينهاى اسلامى در سر نمى پروراند. وى به طور مكرر با پدرم در مدرسه كاظميه ملاقات كرد. در يكى از ملاقاتهايش به پدرم گفت : من براى آزاد سازى عراق از سلطه انگلستان به اينجا آمده ام . و اين مهم جز با موافقت و بيعت شما حاصل نمى شود. پدرم در پاسخش گفت : به شرط اينكه به استقلال عراق صدمه اى وارد نشود و از سلطه بيگانه به هر نحو ممكن به دور باشد با تو دست بيعت مى دهم و تو مى توانى به حكمرانى در عراق بپردازى . و الا بايد از اين كار منصرف شوى و مردم عراق و انگلستان را به هم واگذارى تا آنان حق خود را از متجاوزان بگيرند. فيصل بى درنگ گفت : من با تو با شرطى كه گفتى ، بيعت مى كنم . و آنگاه با يكديگر دست دادند. فيصل آنگاه براى رسمى شدن آن پيمان به قرآن قسم خورد. و بر اين اساس قرار شد كه چنانچه بر خلاف پيمانش عمل كند، با كوچكترين اشاره پدرم ، عراق را ترك كند.محمد خالصى در ادامه مى گويد: پس از اينكه فيصل از مدرسه كاظميه رفت به نزد پدرم بازگشتم و به او گفتم : اين مرد نخستين كسى است كه وحدت مسلمانان را از بين برد و عليه آنان به دشمنانش كمك كرد. با اين حال چگونه مى توان سخنانش را پذيرفت و با او در حاكميت پيمان بست ؟ چه چيزى باعث اطمينان خاطر از اين مرد با آن پيشينه هاى سوئى كه دارد، مى شود؛ گر چه هزار بار هم شرط كند و سوگند بخورد؟ اگر او بر عراق مسلط شد و از پيمانش تخلف ورزيد با چه وسيله اى مى توانيم او را به وفاى به شروطش ملزم كنيم ؟وقتى پدرم اين سخنان را شنيد، گفت : ((فاتخذوا آل فرعون ليكون لهم عدوا و حزنا)) و در توضيح افزود: ممكن است انگلستان آل شريف را براى مصالح خود برگزيده باشند ولى خداوند آنان را يارى كننده مسلمانان و دشمن انگليس قرار دهد.ايشان در ادامه مى گويد: وقتى مردم از اطراف پدرم پراكنده شدند او مرا به خانه فرا خواند و گفت : گمان مى كنى آنچه را كه تو مى دانى من نمى دانم ؟! فيصل پست تر از آن است كه تو گفتى ، ليكن مى ترسم مردم با وى پيمانى سر بسته ببندند و ما ياراى طرد او را نداشته باشيم . مى ترسم مردم سند بندگى خود را - گرچه به نام فيصل - امضا كنند و حق آنان پايمال شود. روى اين نظر خواستم به مردم اعلام كنم كه چگونه با او بيعت نمايند تا حقشان محفوظ بماند.(35)فيصل پادشاه رسمى عراق پس از موافقت آيت الله خالصى با حاكميت فيصل ، كاكس با تدوين معاهده اى ، از كارگزاران خويش خوست آن را در معرض آراء عمومى قرار دهند. نويسنده كتاب ((العراق دراسه فى تطور السياسى )) در اين باره گويد:پروتكل رسمى ظاهرى كه از طرف حكومت تدوين شده بود، در بغداد مورد قبول شيعيان قرار نگرفت . اين مخالفت به سبب پروتكل شيخ مهدى خالصى - يكى از بزرگترين علماى شيعه - بود.(36)شيخ مهدى در بيانيه خويش اصرار شديدى در دورى از سلطه بيگانه دارد و نيز خواستار ايجاد حزبى متشكل از نمايندگان مردم است . در ميتينگى عمومى كه به منظور امضاى بيانيه رسمى ظاهرى در 28 تموز 1339 در بغداد تشكيل شد قطعنامه ديگرى تهيه و در معرفى آراء عمومى قرار گرفت . همگان آن را بدون اينكه صداى مخالفى شنيده شود امضا كردند. در 29 تموز همان سال هنگامى كه بيانيه جديد در حضور نمايندگان بغداد قرار گرفت از مجموع 80 نماينده 66 نفر از آنان با پادشاهى فيصل منوط به دو شرط موافقت كردند: نخست اينكه عراق كشورى مستقل و به دور از سلطه اجانب باشد. و دوم اينكه مجلس قانون گذارى در خلال سه ماه بعد از امضاى بيانيه تشكيل گردد.(37)سرانجام فيصل با كسب 96 از كل آراء به طور رسمى بر تخت سلطنت نشست و در همان سال 1339 تاجگذارى كرد. وى در مراسم تاجگذارى با ايراد سخنرانى ، ضمن تشكر و قدردانى از مردم عراق ، نشانه سر سپردگيش ‍ را به انگلستان اظهار كرد.(38)آغاز خيانت (39) چند روز پس از مراسم تاجگذارى ، فيصل براى ايجاد روابط رسمى ميان عراق و انگلستان ، از لندن خواست معاهده اى كه در آن ذكرى از قيموميت به ميان نيامده تنظيم كند. گر چه مقامات بلند پايه لندن با اين پيشنهاد موافقت كردند. ليكن باز عهدنامه اى را تهيه كردند كه در آن مضمون و مفهوم قيموميت نهفته بود و به طور طبيعى مخالفت شديد مردم را در برداشت . متن نهايى معاهده در 25 حزيران 1339 به تصويب هيات وزيران عراق رسيد.در 26 حزيران شمار زيادى از روساى عشاير عراق و علماى كاظمين به محضر آيت الله خالصى رسيدند و با وى درباره معاهده مزبور كه سر سپردگى عراق به انگلستان را در بر داشت مذاكره كردند. ايشان شيخ مهدى در آن جلسه خطاب به حضار فرمود:به اين دليل كه فيصل به شروطى كه در بيعت نامه متعهد شده بود اخلال وارد كرده ، بيعت مردم با وى ملغى است .در 27 حزيرا بر شدت اعتراضات مردم كاظمين و بغداد عليه فيصل و انگلستان افزوده شد؛ به گونه اى كه به كاكس گزارش دادند: زعماى مخالف با تشكيل تظاهراتى بزرگ در صدد قيام هستند.مخالفتهاى شديد مردم عليه فيصل و دولت وقت در نهايت منجر به سقوط كابينه نقيب اشراف شد.(40)در سال 1340 ق . سالروز تاجگذارى فيصل ، هزاران نفر از اعضاى حزب وطنى و حزب نهضت عراق تظاهراتى به راه انداختند و از فيصل خواستند قموميت انگلستان بر عراق را ملغا سازد و با استعمار انگليس مبارزه كند.كاكس پس از شنيدن خبر فوق با نگارش نامه شديد اللحنى از فيصل خواست عليه تظاهر كنندگان موضع گيرى كند(41) ولى چون فيصل با آن كار موافق نبود، كاكس شخصا در 26 ماه اوت (دو ماه پس از ماه حزيران ) وارد عمل گرديد.وى پس از انتشار بيانيه اى تهديدآميز عليه مردم عراق ، و تعطيل كردن حزب وطنى و نهضت و توقيف و تبعيد سران شان و عزل حاكم و دو قائم مقام حله ، دستور داد چند هواپيما بر فراز مناطق مسكونى عشاير آن منطقه به پرواز در آيد تا بدين وسيله آمادگى انگلستان براى سركوبى هر نوع قيامى را اعلام كند.(42)كاكس آنگاه در 28 همان ماه شخصى را به نمايندگى خويش به نزد آيت الله خالصى و سيد حسن صدر فرستاد و از آنان خواست به فرزندان خود يعنى شيخ محمد و سيد محمود لزوم ترك عراق در ظرف 24 ساعت را اعلام كنند.(43)در سال 1340 كابينه جديدى در عراق به رياست نقيب عبدالرحمان تشكيل شد. در همان سال ، معاهده مورد نظر انگلستان كه به امضاى فيصل رسيده بود در بغداد منتشر گرديد. در پى آن فيصل معاهده مزبور را اين گونه ستايش كرد: اين معاهده بر مصالحى كه بين عراق و بريتانياى كبير وجود دارد، مبتنى است و مسلما مردم در آينده به اهميتش پى خواهند برد و ارتباط ما با هم پيمان بزرگمان از اين نظر كه تامين كننده استقلال و پيشرفت اقتصادى و عمرانى اين مملكت است ، ضرورى مى نمايد.(44)مبارزه با مجلس فرمايشى در پى تشكيل كابينه جديد در عراق دولت درصدد تشكيل مجلس ‍ نمايندگان بر آمد تا با امضاى معاهده مزبور آن را رسمى كند.فيصل و انگلستان هر دو بر اين عقيده بودند كه اين بار در انتخابات با مشكلى مواجه نمى شود. ليكن بعد از چند روز به اشتباه خود پى بردند و متوجه شدند كه علماى كاظمين و نجف به تحريم انتخابات مجلس فتوا داده اند.آيت الله خالصى بعد از صدور فتاوايى شديد اللحن در تحريم انتخابات ، به طور پياپى در مجامع عمومى به مذمت فيصل و كارشكنى او پرداخت . وى در مدرسه كاظميه در اين زمينه گفت : با فيصل بر اساس شرطهايى بيعت كرديم تا بتواند بر عراق پادشاهى كند، ولى چون آنها را نقض كرده از اين پس او بر ما و عراقيان هيچ گونه بيعتى ندارد.(45)سقوط كابينه دوم و تشكيل كابينه سوم به علت مخالفت شديد علما با مطامع انگليس و فيصل و ناتوانى دولت عبدالرحمن در برقرارى حالت طبيعى ، و نيز به سبب معارضات شديدى كه در برخى از جرايد عليه رئيس دولت صورت مى گرفت كابينه وقت سقوط كرد.(46) و پس از آن عبدالمحسن سعدون - كه نوكر در بست انگليس بود - به تشكيل دولتى جديد فرا خوانده شد.هدف از تشكيل دولت سعدون خارج شدن از تنگناى غير قابل تحملى بود كه در پى تشكيل مجلس نمايندگان بر اثر مخالفت علما به چشم مى خورد. سعدون براى اينكه بتواند خود به طور مستقيم بر امر انتخابات نظارت داشته باشد رياست وزارت داخله را نيز عهده دار شد و براى اينكه پيروزى خويش را در اين مهم مسلم كند از كليه ادارات دولتى خواست با وزارت داخله در امر انتخابات همكارى كنند.(47)در زمانى كه انتظار مى رفت سعدون با قاطعيت تمام به اجراى امر انتخابات بپردازد عمليات انتخاباتى در تمامى سرزمين عراق متوقف شد و حتى رهبران مبارزه با انتخابات فرمايشى كه به جزيره هنگام (در دو كيلومترى جنوب جزيره قشم ) تبعيد شده بودند، آزاد گشتند. و اين به سبب تهديد مرزهاى شمالى عراق از سوى تركيه و استعفاى اعضاى كابينه لويد جرج در 23 تشرين دوم 1922 (ماه نوامبر)، و امتناع كابينه جديد تشكيل شده در لندن از پذيرش و امضاى معاهده مورد نظر با عراق بود.(48)به نظر مى رسيد كه تركيه درصدد است موصل و تمامى شهرهاى عراق را از سلطه انگليس خارج سازد.آنچه بر وخامت اوضاع مى افزود فتاواى علمايى نظير آيت الله خالصى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله نايينى مبنى بر تحريم دفاع از عراق در مقابل تركيه بود.(49)ترفندى تازه در سال 1341 ق . بعد از اينكه از ادامه تهاجم تركيه به عراق جلوگيرى شد، كاكس تبصره اى به نام پروتكل به معاهده مورد بحث الحاق كرد و به فيصل و هيات دولت داد و مورد امضا قرار گرفت . وى در اين تبصره مدت معاهده را از بيست سال به پنج رساند.در پى اين موفقيت ، فيصل با روساى فرات وسط - كه از لحاظ استراتژيك براى انگلستان بسيار خطر آفرين بود - براى از سرگيرى انتخابات مذاكراتى به عمل آورد و همگى آنان جز يك نفر به نام محسن ابو طبيخ را براى شروع عمليات انتخاباتى قانع ساخت . دليل ابو طبيخ اين بود كه نمى تواند با فتواى عملا مخالفت كند. با اين حال او به فيصل خاطر نشان كرد كه كوشش ‍ خود را براى امتناع علما به كار خواهد گرفت .پس از اتمام مذاكرات فوق ، فيصل دو تن از سران عشاير آن منطقه را براى قانع كردن شيخ مهدى خالصى و بازگشت از فتواى پيشين خود به كاظمين فرستاد. ليكن چون آنان با پاسخ منفى و قاطعانه وى مواجه شدند، مايوسانه بازگشتند. سپس آيت الله خالصى به طور مجدد فتواى سابق خود را مبنى بر تحريم انتخابات صادر كرد. وقتى از علما و فقهاى جامع الشرايط وقت هم فتوا خواستند، همگى فتاواى سابق خود مبنى بر ممنوعيت شركت در انتخابات را نافذ دانستند.(50)موضع گيرى محسن ابو طبيخ در امر انتخابات موجب وحشت فيصل شد. از اين رو از وى خواست تا بازگشت حالت عادى ، عراق را ترك گويد. لذا مقرر شد او در چهاردهم حزيران 1341 ق . به طرف سوريه برود.آيت الله خالصى تصميم گرفته بود به بهانه مشايعت ابو طبيخ تظاهراتى در كاظمين به راه اندازد و فيصل و كابينه وقت را با بر پايى انقلاب به سقوط تهديد كند.در صبح روز چهارده حزيران ، اجتماعى بزرگ در صحن مطهر كاظميه بر پا شد و در آن آيت الله خالصى و جمع انبوهى از روساى عشاير و سران انقلابى تجمع كردند و شعارهايى عليه حكومت داده شد و ميان نيروهاى پليس و مردم درگيرى به وجود آمد.گر چه با تبعيد ابو طبيخ و خاتمه درگيرى حالت عادى به كاظمين بازگشت ، ليكن حكومت آن را شورش و تهديدى جدى عليه خود به شمار آورد. از اين رو در صدد بر آمد با تبعيد ياران و فرزندان آيت الله خالصى به غائله خاتمه دهد.كسانى كه در طرح مذكور از سوى پليس كرخ كاظمين دستگير شدند، اين افراد بودند:علينقى خالصى (نوه برادر آيت الله خالصى ) و حسن و على خالصى (دو تن از فرزندان وى ) و سلمان قطيفى از ياران نزديك آيت الله خالصى .(51)بازداشت آيت الله خالصى وقتى با دستگيرى فرزندان و ياران شيخ مهدى هيچ گونه واكنش از سوى مردم مشاهده نشد دولت سعدون تصميم گرفت وى را نيز بازداشت كند. سعدون در تلگرامى كه در اين زمينه به فيصل مخابره كرده بود، گفت : شيخ مهدى عامل اصلى كليه حوادث اخير است و اوست كه به طور علنى مردم بغداد و كاظميه را به قيام عليه حكومت دعوت مى كند. و دولت نمى تواند در مقابل وى بى تفاوت باشد. بنابراين ضرورى است سريعا او و فرزندانش ‍ و قطيفى و شيخ على به خارج از عراق تبعيد شوند.پس از موافقت فيصل با تصميم سعدون ، آيت الله خالصى در شب 26 حزيران 1341 دستگير شد.گر چه براى آيت الله خالصى امكان استمداد از مردم براى نجات خويش از دست نيروهاى پليس - كه منزلش را محاصره كرده بودند - وجود داشت ، ليكن وى به چنين كارى كه منجر به ريختن خون مردم مى شد، راضى نگرديد و خود را تسليم پليس كرد.نيروهاى امنيتى پس از بازداشت شيخ مهدى ، وى را به همراه حسن و على و علينقى خالصى و سلمان قطيفى با قطار به بصره منتقل كردند.واكنش مردم و علما پس از انتشار خبر دستگيرى آيت الله خالصى مردم كاظمين مغازه هاى خود را بسته ، در صحن شريف اجتماع كردند. ليكن با ارعاب نيروهاى پليس ‍ متفرق شدند و اقدام به گشودن مغازه هايشان نمودند. همچنين بر اثر اختلافى كه ميان علماى آن شهر در نحوه واكنش عليه حكومت ، بروز كرد عملا هيچ حركت ثمر بخشى ديده نشد.عكس العمل مردم بغداد هم چون مردم كاظمين بود. در شهر نجف هم پس ‍ از دريافت خبر مزبور بازارها بسته شد و مردم گرد هم آمدند و مجتهدان و علما اعلان كردند كه با آيت الله خالصى متحدند و تبعيد وى اهانت به مسلمانان و دين اسلام است . و در پى آن در صدد بر آمدند به نشان اعتراض ‍ از عراق خارج شوند. در عصر آن روز جمعى كه در پيشاپيش آنان آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و نايينى قرار داشتند(52) نجف را به مقصد ايران ترك گفتند و پس از رسيدن به كرمانشاه عازم قم شدند.مجتهدان و علماى معترض از هر شهرى كه مى گذشتند با استقبال بى نظير مردم مواجه مى شدند. حتى برخى از مردم براى اينكه نشان دهند فداييان آن بزرگواران هستند، خود را جلو ماشينهاى آنان مى انداختند. شهر حله نيز به نشانه اعتراض به عمل سعدون واكنشهايى از خود نشان داد. اين واكنشها به رهبرى شيخ محمد سماكه - عالم مذهبى حله و وكيل يكى از مجتهدان بزرگ نجف - بود.گر چه در اين شهر نيز تظاهراتى صورت گرفت ولى متاسفانه با دستگيرى عالم مزبور آن خيزشها همه به سردى گراييد.(53)فيصل و روساى فرات وسط به دنبال بازداشت و تبعيد آيت الله خالصى ، فيصل در 28 حزيران جلسه اى در بغداد در قصر خويش تشكيل داد و از روساى فرات وسط - كه از مهمترين دست اندركاران انقلاب عليه حكومت بودند - دعوت به عمل آورد. در آن نشست ، همگان با خوردن سوگندهايى تاكيدآميز به پيروى از فيصل ، تبعيد آيه اله خالصى را مورد تاييد قرار دادند و مخالفان حكومت را بشدت سرزنش كردند و با بستن پيمان محكم ، خود را شمشير بران فيصل در تاييد و اجراى سياستهايش اعلام كردند.در پى نشست فوق روزنامه ها از هر سو با لحنهايى شديد و توهين آميز آيت الله خالصى و مجتهدان معترض را مورد تمسخر و سرزنش قرار دادند!(54)از بصره تا مكه قصر ((آقا جعفر)) محل اسكان مواقت آيت الله خالصى و همراهانش پس از انتقال از كاظمين به بصره بود. حكومتيان درباره اين قصر و امكاناتش گفته بود: علت اسكان آنان در اين قصر، وجود انواع وسايل پذيرايى در آنجاست .سخن سران حكومت در تعريف از محل آيت الله خالصى و همراهانش ‍ ادعايى بيش نبود. چون آنان را در زير زمين آن قصر كه بسيار گرم و از هر گونه فرش و زيراندازى خالى بود، جاى داده بودند، بدون اينكه ذره اى غذا و قطره اى آب به آنان بدهند. وجود پشه هاى بسيار و رايحه هاى بد و مشمئز كننده و نگهبانان خشن و تندخو بر دشوارى و خفقان فضاى زندان افزوده بود. اين موضوع باعث شد كه آيت الله خالصى و يارانش تا سه روز دست به اعتصاب غذا بزنند. پس از اين مدت پاره اى از امكانات رفاهى در آنجا فراهم گرديد.پس از مدتى آيت الله خالصى و يارانش را به طرف جده منتقل كردند. در بين راه در عدن تلگرامى از سوى دولت ايران به منظور دعوت از آيت الله خالصى و فرزندانش براى رهسپار شدن به آن كشور به آنان رسيد. اما شيخ مهدى در پاسخ گفت كه موسم حج نزديك است و از اين رو واجب است براى اداى فريضه به مكه برود و آنگاه درباره پيشنهاد تصميم بگيرد.آيت الله خالصى در مكه بر خلاف معمول همگان به ملاقات ملك حسين نرفت . وى معتقد بود كه علما نبايستى به ديدار پادشاهان بروند. بلكه بر پادشاهان است بر اين كار اقدام كنند.(55)ترور نا فرجام آيت الله خالصى پس از انجام فريضه حج رهسپار ايران شد. وى در بوشهر مورد استقبال با شكوهى قرار گرفت . در اثناى اين مراسم شخصى انگليسى - كه در شركت نفت آبادان مشغول به كار بود - شتابان و با شكافتن جمعيت خود را به ماشين حامل آيت الله خالصى رساند و او را با اسلحه كمرى مورد اصابت گلوله قرار داد كه خوشبختانه تيرش به خطا رفت .(56)به دنبال انتشار خبر آن ترور نافرجام در تهران ، مردم به شدت خشمگين شدند و در صدد برپايى تظاهرات بر آمدند ولى با دخالت ماموران انتظامى از اين كار منصرف شدند.آيت الله خالصى در قم شيخ مهدى پس از چند روز اقامت در بوشهر به شيراز و از آنجا به اصفهان و سپس به قم رفت . در آنجا به علمايى كه پيش از وى به نشان اعتراض راهى ايران شده بودند پيوست . ليكن بر اثر اختلاف نظرى كه با آنان در نحوه مبارزه با حكومت سر سپرده فيصل پيدا كرد نتوانست در آنجا بمان و عازم خراسان گرديد.(57)در مشهد شيخ مهدى در اوايل سال 1342 ق . به مشهد وارد شد. وى پس از زيارت مرقد مطهر حضرت رضا عليه السلام براى اقامت در آن شهر با قرآن استخاره كرد. چون حاصل استخاره آيه ((بلده طيبه و رب غفور)) بود، تصميم گرفت مدتى در آنجا اقامت كند.(58)مصلح بزرگ قرن چهاردهم نخستين اقدام مهم شيخ محمد مهدى خالصى در مشهد تاسيس حزبى به نام ((جمعيه استخلاص الحرمين الشريفين و بين النهرين )) بود. وى در همان سال با انتشار بيانيه اى به زبان عربى از مسلمانان كشورهاى اسلامى خواست با پيوستن به جمعيت نامبرده اماكن مقدس و شريف در حجاز و عراق را از لوث وجود كافران پاك كنند.آيت الله خالصى همچنين براى تقويت بنيه اقتصادى و نظامى ايران و رشد و شكوفايى آن و سوق دادن اين كشور براى مبارزه با ابر قدرت آن عصر يعنى انگلستان اين فتوا را هنگامى كه از شيراز عازم قم بود، صادر كرد: حكومت ايران مى تواند زكات و خمس را از مسلمانان اخذ و آن را براى نيروهاى مسلح كه مسوول حفاظت از مرزها و سرحدات هستند صرف كند.شيخ مهدى در زمينه اشاره شده ، فتواى دوم خويش را بعد از استقرار در مشهد بدين مضمون صادر كرد: دولت ايران مى تواند به منظور از بين بردن خلاء مالى خود از اموالى كه وقف حضرت رضا عليه السلام مى شود استفاده كند.آيت الله خالصى بعد از صدور دو فتواى پيشين با مخالفتهاى بسيارى از سوى رجال دين مواجه گشت . نقطه اوج اين مخالفتها در پى استفتايى بود كه بدين مضمون از محضر آيت الله خالصى شده بود: آيا بر پايى مراسم جشن در عيد نوروز امسال در زمانى كه مكه و مدينه و نجف و كربلا و كاظمين و سامرا تحت سلطه دشمنان اسلام و خاك مقدس آنها زير سم اسبهاى بيگانگان است ، جايز مى باشد؟پس از صدور فتوا از سوى آيت الله خالصى مبنى بر جايز نبودن مراسم جشن ، دشمنان اين عالم بزرگ ، در ميان مردم شايع كردند كه وى بهايى است . زيرا عيد نوروز آن سال مصادف با سالگرد مرگ ((عباس افندى )) - يكى از سران بهائيت - بود.مخالفان آيت الله خالصى با برپايى تظاهراتى در حمايت از مراسم عيد نوروز شعارهايى در اين باره سر دادند و بهائيت را محكوم و انزجار خويش را نسبت به اين مرام ابراز كردند. آنگاه با رهسپار شدن به سوى منزل آيت الله خالصى ، شعارهاى خويش را عليه وى معطوف ساختند.فرداى همان روز، پيروان آيت الله خالصى تظاهراتى در محكوميت بهائيت به راه انداختند و عليه عقيده جمهوريت - كه در آن هنگام از سوى جمعى از ايرانيان علم شده بود و آيت الله خالصى آن را نيرنگى براى از بين بردن اسلام مى دانست - شعارهايى دادند.برخوردهاى خصمانه تنى چند از علما و اهانتهاى شديد انبوهى از مردم مشهد، روحيه آيت الله خالصى را سخت آزرد. از اين رو وى تصميم گرفت آن شهر را به مقصد تهران ترك گويد. چون معتقد بود كه در خراسان بيش از مزدوران انگليسى به او توهين كرده اند.بعد از انتشار خبر فوق ، بسيارى از مردم مشهد به نزد آيت الله خالصى رفتند و از وى نسبت به اعمالى كه مرتكب شده بودند عذر خواهى كردند و درخواست نمودند همچنان در آنجا باقى بماند، و او پذيرفت و تا چندى بعد كه مرگ او را در ربود، از آن شهر مقدس به جايى ديگر كوچ نكرد.غروب خورشيد سرانجام اين عالم بى نظير و مصلح بزرگ و حامى دين محمد صلى الله عليه و سلم ، همو كه غالبا لبخندى زيبا بر لبانش نقش مى بست و به اندكى سخن مشهور بود، همانى كه به زخارف دنيوى به ديده حقارت مى نگريست ، آن مجاهد نستوه و خستگى ناپذير، در شامگاه يازدهمين روز ماه مبارك رمضان 1343 ق . به سكته قلبى دچار شد و با لقاى معبود، دار فانى را وداع گفت .(59)پي نوشت : 1.((خالص )) نام شهرى است بزرگ در شرق بغداد در كنار رودخانه اى به همين عنوان (مراصد الاطلاع ، و منتهى الارب ، ماده خالص ).2.مقصود از سياست به معناى صحيح آن است ، بدين معنا: قيام بر امرى به گونه اى كه آن را اصلاح كند. طريحى در اين زمينه گويد: ((السياسه و هو القيام على الشى ء بما يصلحه )). (مجمع البحرين ، با تغييرات محمود عادل ، نشر فرهنگ اسلامى ، ج 2، ص 468.)3.معارف الرجال ، محمد حرزالدين ، ج 2، ص 147. موسوى اصفهانى در ((احسن الوديعه ))، جزء دوم ، ص 123، ولادت او را پانزدهم ذيحجه 1277 و در شهر كاظمين ذكر كرده است .4.-اعيان الشيعه ، محسن امين ، ج 10، ص 157.5.-معارف الرجال ، ص 147 و 148 و 149، احسن الوديعه ، ص 123 و 124.6.همان .7.الذريعه آقا بزرگ تهرانى ، ج 3، ص 177.8.احسن الوديعه ، ص 125.9.الذريعه ، ج 24، ص 17، فهرست كتابهاى چاپى عربى خان بابامشار، ص 451.10.الذريعه ، ج 14، ص 186، فهرست كتابهاى چاپى عربى خان بابامشار، ص 571.11.اعيان الشيعه ، ص 157، احسن الوديعه ، ص 125.12.فهرست كتابهاى چاپى عربى ، ص 293.13.الذريعه ، ج 8، ص 52، احسن الوديعه ، ص 124.14.لمحات الاجتماعيه ، على وردى ، جزء 4، ص 130.15.الذريعه ، ج 25، ص 52، احسن الوديعه ، ص 125.16.اعيان الشيعه ، ص 157، الذريعه ، ج 20، ص 197.17.معارف الرجال ، ص 150.18.اعيان الشيعه ، ص 157.19.موسوعه العتبات المقدسه ، جعفر خليلى ، ج 9، ص 139.20.جنگ جهانى اول از سال 1914 تا 1918 م به طول انجاميد.21.لمحات الاجتماعيه ، جزء 4، ص 130.22.مجله ((آفاق عربيه ))، ص 33 به روايت صادقى تهرانى در ((نگاهى به تاريخ انقلاب 1920 عراق )) ص 6.23.همان ، ص 13 و 16.24.همان ، ص 22.25.همان ، ص 24.26.لمحات الاجتماعيه ، جزء 5، القسم الاول ، ص 62.27.همان ، ص 63.28.الحسايق الناصعه ، فريق مزمر آل فرعون ، ج 1، ص 95. الحايق الناصعه از مهمترين مآخذ و معتبرترين آنها در نگارش انقلاب 1920 شركت داشت . وى به مدت بيست سال در زمينه اسناد و مدارك و تدوين تاريخ اين انقلاب پژوهش نمود.29.نگاهى به تاريخ انقلاب اسلامى 1920 عراق ، ص 38.30.همان ، ص 101 - 110.31.لمحات الاجتماعيه ، جزء 6، القسم الاول ، ص 21 - 20.32.همان ، ص 26.33.همان ، ص 43 و 44.34.همان ، ص 87.35.با اندكى توضيح از همان مآخذ، ص 107 - 109.36.گفتنى اينكه شيخ مهدى خالصى پس از بيعت با فيصل در مدرسه كاظميه ، به درخواست فيصل آن را مكتوب كرد و در جرايد منتشر ساخت . متن آن بدين قرار است : ((بسم الله الرحمن الرحيم و به ثقتى الحمدلله الذى نشر لواء الحق على رووس الخلق ، فايدهم بالنصر برثاسه من حاز الشرف و الفخر الملك المطاع الواجب له علينا الاتباع الملك المبجل عظمته مليكنا فيصل الاول - دامت شوكته - نجل جلاله الملك حسين الاول - دامت دولته - فاحكموا بيعته و ابرموا طاعته و امتخوا باسمه مذعنين لحكمه . و نحن ممن قد اقتضى هذا الاثر و بايعه فى السز و الجهر على ان يكون ملكا على العراق ، مقيدا بمجلس نيابى ، منقطعا عن سلطه الغير، مستقلا معه بالامر و النهى )). ولله الامر. 7 ذى القعده 1339. الراجى عفوربه محمد مهدى الكاظمى عفى عنه . (همان ، ص 106 - 110). حسن علوى ماجراى بيعت آيت الله خالصى با فيصل را به گونه اى ديگر روايت كرده است . ر.ك : الشيعه و الدوله القوميه ص 339 - 340.37.موسوعه العتبات المقدسه ، ج 9، قسم 1، ص 291.38.براى مزيد اطلاع بنگريد به لمحات اجتماعيه ، الجزء السادس ، القسم الاول ، ص 119.39.در تفضيل اين بخش به مآخذ پيشين ، ص 162 به بعد نگاه كنيد.40.ر.ك : مآخذ گذشته ، ص 179 - 184.41.همان ، ص 187 - 189.42.همان ، ص 194.43.همان ، ص 194 و 195.44.همان ، ص 198 و 199.45.ر.ك : ماخذ گذشته ، ص 204.46.همان ، ص 204 و دنباله .47.روساء العراق ، سليم حسينى ، ص 36 و 37.48.لمحات اجتماعيه ، ص 210 و 211.49.همان ، ص 213 و 214، روساء العراق ، ص 37 و 38.50.لمحات اجتماعيه ، ص 216 و 217.51.همان ، ص 220 و 221.52.علمايى كه خاك عراق را به مقصد ايران ترك گفتند، عبارت اند از آيات عظام : سيد ابوالحسن اصفهانى ، حسين نايينى ، جواد جواهرى ، على شهرستانى ، عبدالحسين شيوا، احمد خراسانى ، مهدى خراسانى ، حسن طباطبائى ، عبدالحسين طباطبايى و 25 تن از ياران آنان (ماخذ پيشين ، ص ‍ 229.)53.همان ، ص 231 - 233.54.همان ، ص 233 و 235.55.همان ، ص 239 - 243.56.همان ، ص 245 و 246.57.همان ، ص 246 - 248.58.همان ، ص 248.59.همان ، ص 248 - 251.منبع: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن