واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خمينى(ره) و روابط بين الملل (2) نويسنده:سيد محمّد سادات امام خمينى(ره)اسوه جامعحيات مكتب ها و شخصيت هاى بزرگ الهى بر سه ركن استوار است كه راز ماندگارى و جاودانگى آنان نيز در پس اين اركان نهفته است:1ـ اصول ثابت;2ـ قواعد منعطف;3ـ مواضع و تطبيقات.اصول ثابت, معيارها و موازينى است كه رنگ زمانه و محيط نمى گيرد و شرايط بر آن تأثير نمى گذارد, و مى توان به عنوان نشانه هاى مكتبى و شخصيتى از آن ياد كرد. ويژگى اين اصول, شمول, جاودانگى و وضوح مفهومى و مصداقى است.قواعد منعطف, اصولى درجه دوم است كه در عين كليّت و ماندگارى, تفسيرهايى گوناگون مى پذيرد, ولى تنها در كنار اصول ثابت, تفسير بايسته را مى يابد.مواضع و تطبيقات, نيز ظهور عينى و خارجى آن دو ركن است.ييكى از آفت هاى بزرگ در شناخت مكتب ها و شخصيت ها, نگاه تجزيه اى به اين سه ركن است. اگر تنها به ركن اول انديشه شود, پى آمدِ آن, جمود, ايستايى و يك سونگرى است, و چنان چه تنها ركن دوم منظور گردد, به برداشت هاى دل خواهانه و بى ثبات منجر خواهد شد, و اگر تنها به مواضع و تطبيقات نگريسته شود, در ديد نخست تعارض و ناسازگارى در انديشه و فكر, چهره مى نمايد.نگاه جامع, توجه به سه ركن ياد شده در پژوهش, شناخت, شناساندن و الگوگيرى است. كه اين نگاه مى تواند ما را به دو خصلت جاودانگى و عصرى گرى رهنمون سازد; يعنى از يك سو با نشانه ها خود را براى هميشه محفوظ مى دارد و از ديگر سو واقعيت هاى عينى و اجتماعى را منظور مى دارد.امام خمينى ـ كه ملت مسلمان ايران چندى پيش نهمين سالگرد ارتحالش را گرامى داشت و با همه آرمان ها, اهداف و راه او بيعتى دوباره كرد ـ از شخصيت هاى برجسته و بى نظير تاريخ اسلام و ايران در عصر حاضر است. شناخت درست ايشان ـ بر پايه مقدمه پيش گفته ـ زمانى ميسر است كه اصول ثابت, قواعد منعطف و مواضع و تطبيقات وى در حيات علمى و سياسى اش, دانسته شود و گرنه تحريف ها و آفت ها بر پيكره انديشه و عمل, آسيب مى رسانند و آن را رنجور و ناتوان مى سازند.پيروان انديشه و راه امام اگر به اين قاعده نينديشند و بدان پاى بند نشوند, بى شك به بيراهه خواهند رفت.امام در حيات علمـى و سياسـى خـود مبنا و قاعده داشـت, وى بر اصولـى ثابت و قواعدى منعطف تكيه كرده و به مواضع شفاف و ژرفى رسيده بود. اينك تحليل موضع گيرى هايش نيز بايد در پرتو آن دو اصل باشد. در اين صورت است كه تصميم وى بر جنگ و صلح, تعطيلى حجّ و شروع آن و… تفسيرپذير است.امام خمينى هويتى جامع داشـت و جاودانگـى و عصرى گـرى را در كنش و منش به هم پيوند داده بود. از اين رو اقتباس معيارهاى جامد و لاينعطف, انحراف از مشى امام است; چنان كه ترويج ابتذال سياسى و فرهنگى به نام او, گونه اى ديگر از انحراف است.امام ديـن و دينـدارى را ركـن اصلـى در جامعـه اسـلامـى مى دانسـت و از مسلمات دينى به هيچ روى عدول نمى كرد.امام, اگرچه اجتهاد مصطلـح را براى اداره جامعـه كـافى نمى دانسـت, امّا حاكميت فقيه را به عنوان حاكميت دين و مظهر آن پذيرفته بود و فقه را تئورى كامل انسان سازى از گهواره تا گور مى دانست.امام مردم را صاحبـان حق مى دانسـت و آنان را در شكل گيـرى, انتخـاب و نظارت بر حكومت سهيم مى دانست.امام در درون جامعه اسلامى با تكيه بر اصلِ رحمت (رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) به نوعى تساهل پاى بند بود و به طبقات مردم و درجات ايمان توجه داشت.امام در برخورد بـا دشمنان به ويـژه دشمنان فكر و انديشه, بـه منشـور (اَشّداءُ عَلَى الْكُفّار) باور داشت و آن را در مناسبات و روابط خارجى منظور مى كرد.امام به پاكى فطرى انسان ها اعتقاد داشت و حساب توده هاى مردم را ـ از هر نحله و ملت ـ از حساب زورمداران و زرمدارانِ ستمگر و طاغيان و باغيان جدا مى كرد.امام همه جناح هـاى سياسـى را در چهارچـوب اصول ثـابت مى پذيرفـت و تعادل و موازنه قدرت آن ها را در جامعه حفظ مى كرد و توانمندى هاى افراد و گروه ها را به كار مى گرفت.امام, رضايت عامه را بر خشنودى خواص مقدم مى داشت.امام, مسؤولان را به زهد و ساده زيستى توصيه كرد و بر آن پا مى فشرد.امام, محرومان و مستضعفان و پابرهنه ها را گرامى مى داشت و رسيدگى به آنان را وظيفه حكومت اسلامى مى دانست.امام, از طبقات مرفه بـى درد, كه انسانيتشـان در لابه لاى چرخ هـاى ثروت مسخ شده, نفرت داشت.امام, صداقت انسانى در همه روابط را ترويج مى كرد.امام, حرمت همه نهادهاى قانـونى را نگه مى داشـت و مردم را بـدان ملـزم مى كرد.امام به استعـداد و شايستگـى بانـوان باور داشـت و بر مشاركـت فرهنگـى, اجتماعى و سياسى آنان تأكيد مى كرد.و امام…به هر حال سلوك فكرى و عملى امام و آموزه هاى سترگ آن پيشوا, كه در قالب وصيت نامه, صحيفه نور و آثار علمى ديگر به يادگار مانده, مشعلِ فروزانى براى هدايت انقلاب اسلامى است, ليك بايد از (يُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَيَكْفُرُ بِبَعْضٍ) كه نتيجه آن (كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ) است, پرهيز شود; زيرا امام همه اين ها است و كسى كه گزينش كند و بر بعضى از آن انگشت مى گذارد, خود را به جاى امام نشانده است. اميد است همه كسانى كه به امام و انديشه هاى والايش مى انديشند, او را نه از زاويه اى تنگ, كه در همه فراسو بنگرند و چونان اسوه اى فراگير, فراروى دارند./خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 713]