واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
از غدير تا ظهور نويسنده: مرتضى مهدوى حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند: انّما كلّف النّاسف ثلاثة: معرفة الائمة، و التسليم لهم فيما ورد عليهم، و الرّد اليهم فيما اختلفوا فيه. 1مردم تنها به سه چيز تكليف شدهاند: شناخت امامان، تسليم در برابر آنان و رجوع به ايشان هنگام اختلافات.»غدير« و »ظهور«، ابتدا و انتهاى يك راه است. غدير، اجمال و ظهور تفصيل غدير است و بدين روى، انگشت اشارت هر يك به سوى آن ديگرى است .حضرت حق غدير را پديد آورد تا انسان را در بستر تعالى و تكامل قرار دهد؛ و در نهايت، سعادت و فلاح بشريت را در زمان ظهور رقم زند.بدون غدير، اسلام بىمنطق و محتوا خواهد بود.و بدون ظهور، غدير تجليگاه جهانى و آرمانى خويش را نخواهد داشت .و بدون اين دو، نظام تكوين و تشريع هيچ يك هدفمند و معقول نخواهد بود.نگاهى به طراحى خلقت انسان و جهان در نظام حكيمانه و والاى الهى، طراحى آفرينش انسان و جهان، محتوايى متقن و اصيل دارد. در اين طراحى، جهان به منزله »راه« است ؛ انسان »رهرو«؛ رسيدن به مرتبه قرب حق و مقام منيع عبوديت، »مقصد«؛ و دين »برنامه« حركت و سير انسان تلقى مىشود.خداوند متعال بر اين اساس، انسان را آفريده و او را رهرو راه كمال قرار داده است. امكانات، استعدادها ونعمتهاى بيشمارى كه به او عطا فرموده، همه زمينهها و لوازمى است كه براى طى راه تكامل ضرورى است و به همين سبب آنها را مسخر انسان فرموده است .با اين همه هنوز جاى يك عنصر اساسى و عامل اصلى در نقشه الهى باقى است و آن، وجود »رهنما« است. در واقع راهنما حلقه واسطى است كه اضلاع و حلقههاى ديگر اين مجموعه را به يكديگر متصل نموده و آن را كامل مىكند.وجود راهنماى الهى است كه موجب اتصال صحيح و متعالى انسان به جهان و حركت واقعى و جهت دار او به سوى مقصد مىگردد؛ و تنها با وجود راهنماست كه آفرينش جهان و حيات انسان معنا مىيابد، حركت تكاملى او توجيه مىگردد و طراحى حضرت حق نسبت به كل نظام خلقت هدفمند جلوه مىكند.از همين جاست كه ارسال پيامبران و بحث نبوت و امامت به عنوان يك ضرورت جايگاه خود را باز مىيابد و انسجام طرح آفرينش انسان و جهان درك مىگردد. بسيارى از حقايق در اين زمينه كه از زاويه علم كلام و نظام تشريع تاكنون با بحثها و مناظرههاى طولانى همراه بوده است، از اين دريچه به صورتى كاملاً معقول، متين و »ضرورى« فهميده مىشود و در محضر خردمندان و فرزانگان مورد تأييد و تأكيد قرار مىگيرد. برخى از حقايق مذكور عبارتند از: اين كه جانشين پيامبر و امام بعد از او بايد به تعيين الهى باشد؛ اين كه زمين و زمان هيچ گاه خالى از امامت و حجت الهى نبوده و نخواهد شد؛ اين كه امام و راهنماى الهى بايد از علم و عصمت برخوردار باشد؛ اين كه انسانها در صورتى به فلاح و رستگارى نايل شده و به هدف خلقت خويش مىرسد كه: الف - راهنماى راه را »بشناسد« (معرفت) ؛ب - به او »ايمان« آورده و معتقد گردد( ايمان و اعتقاد) ؛ج - از او »اطاعت« كرده و به او مهر ورزد (تبعيت و دوستى) ؛د - هميشه با او باشد و حتى لحظهاى نيز رشته اتصال و اطاعت خدا را از او نگسلد (بيعت، معيت و طى راه).از مجموعه اين مفاهيم و حقايق ما به طور خلاصه به »ولايت« تعبير مىكنيم و مىگوييم رستگارى انسانها تنها در مكتب ولايت تامين مىشود و در روايات تاكيد گرديده است كه: ولايت روح و حقيقت دين است و اسلام منهاى ولايت چون كالبدى بىجان است ؛ ولايت ضامن سعادت انسان در دو عالم است؛ هويت انسان و شخصيت راستين او تنها در گرو پيوند با مكتب ولايت رقم مىخورد؛ حيات واقعى و سيادت و اقتدار امت اسلامى و مجد و عظمت آنان فقط در مكتب ولايت شكوفا و تضمين مىگردد؛ اعمال و عبادات انسان تنها با اعتقاد به ولايت مورد پذيرش درگاه حق قرار مىگيرد. و ... .يك روايت جالب آنچه گذشت خلاصه و عصاره آيات و روايات بسيارى است كه به دليل كمى مجال از ذكر آنها صرف نظر مىكنيم وتنها به ذكر يك روايت جالب در اين زمينه مىپردازيم .حضرت امام باقر (ع) فرمودند: انّما كلّف النّاسف ثلاثة: معرفةف الائمة، و التسليم لهم فيما ورد عليهم، و الرّد اليهم فيما اختلفوا فيه. 1مردم تنها به سه چيز تكليف شدهاند: شناخت امامان، تسليم در برابر آنان و رجوع به ايشان هنگام اختلافات.اين روايت در واقع در مقام تبيين اصول تكاليف و رسالتهاى اساسى انسان است كه با زبان خاص روايى و ادبيات فرهنگ شيعه بيانگر حقايقى است كه ذكر نموديم. در حقيقت تمام تكاليف و وظايف ديگر به اين سه تكليف اساسى باز مىگردد.بر اين اساس، تكليف اول (شناخت و معرفت)، انسان را از حيرت، انحراف، پوچى و بىهويتى نجات مىبخشد.او را به صراط مستقيم الهى وارد مىسازد و در استمرار راه توحيد و نبوت به پيش مىبرد. راهش را از مسير طاغوت جدا مىسازد و به او هويت دينى و انسانى مىبخشد.تكليف دوم (تسليم)، در حقيقت تحقق عملى شناخت و جريان آن در متن زندگى آدمى است. تسليم چنانچه از عمق و اصالت برخوردار گردد، ايمان، اعتقاد، بيعت، معيت و حركت در مسير تكامل را با خود به ارمغان مىآورد.به بيان ديگر، تكليف نخست انسان را به حقيقت متصل كرده و در راه خدا وارد مىكند و تكليف دوم او را در اين مسير به پيش برده و به مقصد نزديك مىگرداند.تكليف سوم نيز همين حقايق را در بعد اجتماعى و سياسى تحقق مىبخشد و از آفات، ابهامها، موانع، بنبستها، توطئهها، انحرافها، اختلافها، زمينه نفوذ و تسلط دشمن و هر آنچه مانع اقتدار، سيادت و پيشرفت جامعه و امت اسلامى است، جلوگيرى مىكند.در مجموع، اين سه تكليف حكايتگر و ترسيم كننده همان خطوط اصلى و جايگاه راستين انسان درنظام تشريع الهى براى رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است كه بيان آن گذشت.اصالت غدير با توجه به آنچه گفتيم اصالت و جايگاه بنيادين غدير نيز بخوبى آشكار مىشود .با اين نگاه تحليلى و نگاه جهان شناسانه و انسان شناسانه، غدير در نظام آفرينش يك »ضرورت« شناخته مىشود. بدين ترتيب بعد از ختم نبوت، غدير، »بايد«باشد تا تحقق هدف آفرينش همچنان تا آخر استمرار يابد و خلقت انسان و جهان از معنا و محتواى حكيمانه الهى تهى نشود و ابتر نگردد.بنابراين غدير استمرار حلقه اتصال انسان به خداست و در يك نگاه تمثيلى همچون دست الهى است كه براى گرفتن دست انسانها و هدايت و سعادت آنها از آسمان به سوى زمين دراز شده است .در اين ميان نقش انسانها را نيز نبايد از ياد برد. بىتوجهى وعدم ايفاى اين نقش، موجب عدم تحقق هدايت و رستگارى انسان خواهد گشت. اگر انسان هدايت و ولايت الهى را نپذيرد و دست خود را به دست خدا كه به سويش دراز شده ندهد، قطعاً به سعادت نخواهد رسيد. اين سنت تغييرناپذير خداوند متعال در جهان و لازمه اختيار و انتخاب آدمى است .بر اين مبناست كه آحاد جامعه اسلامى بايد با غدير و امام رهبر الهى »بيعت« كنند و ملتزم شوند كه: همواره به دنبال او حركت و از او تبعيت مىكنند؛ هيچ گاه از او و مكتب ولايت جدا نمىشوند و بيعت و عهد خويش را نمىشكنند؛ براى تحقق آرمانها و اهداف اين مكتب حاضر به فداكارى هستند.متقابلاً مكتب ولايت و امام و رهبر الهى نيز به عهد خود وفا كرده و مردمان را به سعادت دنيا و آخرت رهنمون مىگردد. آيه شريفه »و أوفوا بعهدى أوف بعهدكم؛ به عهد من وفا كنيد،2من هم به عهد شما وفا مىكنم« چنانكه در روايات آمده به همين حقيقت اشاره دارد و عهد را عهد ولايت معرفى مىنمايد.پيام غدير پيام غدير نيز در دو بعد جلوهگر است؛ بعد معنوى وبعد دنيوى. در بعد معنوى مردم را در مراتب ايمان، معنويت، رشد و تكامل روحى و قرب به حضرت حق بالا مىبرد و در بعد دنيوى حكومت دينى تشكيل داده و اقتدار و مجد و عظمت آنان را تضمين مينمايد.3اينها همه در صورتى است كه مردم بيعت و عهد خود با غدير و ولايت نقض نكنند. امام و رهبر نظام اسلامى را تنها نگذارند؛ بر اساس شناخت خويش، همواره به دنبال او حركت كرده و اوامر و منويات او را تحقق بخشند و در يك سخن، به عهد خود وفا نمايند.لزوم بازگشت مردم به سوى غدير حضرت حق در طراحى آفرينش و نقشه سعادت انسانها هيچ كم وكاستى روا نداشته واز هيچ نعمت و عنايتى فروگذار نفرمود. او مكتب غدير را به بشريت عرضه داشت و سلسله امامت را از هنگام رحلت حضرت پيامبر (ص) تا قيامت طرحريزى نمود. امّا مردم از آن اعراض كردند. آنان عهد و بيعت خويش را شكستند و از مكتب ولايت منقطع شدند و البته تنها و تنها خود زيانكار گرديدند و هرگز بر دامان كبريايى حضرت حق و اولياى او گردى ننشست .خط سقيفه و ادامه آن تا امروز كه در لباس استكبار و حاكميت دشمنان اسلام اشكار گشته، چيزى جز به معناى تباهى انسان و انحراف بشريت از صراط مستقيم و هويت راستين آدمى در طول روزگار نبوده است. چنانكه متقابلاً غدير نيز جز ضمانت رستگارى و فلاح بشريت در طول تاريخ نبوده است .در اين نگاه، بشريت و به خصوص مسلمانان براى نيل به خوشبختى و سعادت خويش چارهاى جز رجوع به غدير و ولايت ندارند. اين امر از اصول ثابت و تغييرناپذير طراحى الهى و نظام سنن ربوبى است .البته نقشه و طراحى ربوبى تام و كامل است؛ يعنى براى عاقبت و پايان آن نيز مرحلهاى زيبا و شيرين تعبيه شده است. در نقشه الهى، غدير ابتر نمىماند و حركت انسان و جهان به كاملترين و والاترين مرحله؛ يعنى »ظهور« مىرسد. در عين حال اينجا نيز تحقق ظهور به خواستن و آمادگى مردم بستگى دارد؛ زيرا همواره فيض حق در ظرف آماده جريان مىيابد و هدر نمىرود.بنابراين اگر انسانها و خصوصاً مسلمانان از دنياى پر از ظلم و ستم و تباهى امروز كه نتيجه دورى از مكتب غدير و نقض عهد با صاحب ولايت است، خسته و آزرده شدهاند چارهاى جز حركت به سوى ظهور و امام خود ندارند. آنان بايد به غدير بازگردند و در راه وفا به عهد خويش قدم گذارند. لااقل شيعيان و رهروان مكتب ولايت بايد بدين امر عنايت ورزند و جايگاهى بسيار جدّى و واقعى براى آن در زندگى فردى و جمعى خود قائل شوند. چنانچه اين امر واقع نشود تحقق وعده الهى نيز همچنان انجام نخواهد پذيرفت. البته لطف و عنايت حضرت حق در اين برهه از تاريخ به راستى شامل ايران اسلامى و ملت قهرمان ايران شد و به پاس رجوع آنان به صاحب ولايت فقيه و نايب امام عصر، ارواحنا فداه، جلوهاى از ظهور آن حضرت در اين كشور متجلى گرديد و بدان مقدار كه مردم به عهد ولايت خويش وفا كردند، حضرت منّان نيز به عهد خود وفا فرمود. اين امر نشان مىدهد كه اگرمردم در سطحى وسيعتر و عميقتر به پيمان خويش وفا كنند، خداوند متعال نيز به ميثاق خويش وفا فرموده و ظهور امام عصر(ع) را تحقق خواهد بخشيد. حقيقت مزبور در فرمايش خود امام عصر (عج) صريحاً بيان گشته است .و لو أنّ أشياعنا وَفقهم اللّه لطاعته - على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، على حق المعرفة منهم بنا... 4و اگر شيعيان ما - كه خداوند به طاعت خويش موفقشان فرمايد - در وفا به پيمانى كه با ما دارند يكپارچه و همدل مىشدند، هرگز از ميمنت ملاقات ما محروم نشده [و ظهور ما به تاخير نمىافتاد] و البته سعادت حضور در محضر ما با معرفتى حقيقى هر چه زودتر نصيبشان مىگشت .آرى ظهور، آخرين و شيرينترين مرحله طراحى آفرينش است .ظهور پايان همه ناكامىها و تلخىهاى حيات انسانى است .تنها در زمان ظهور است كه حقيقت غدير براى بشريت جلوهگر خواهد شد و انسانها در خواهند يافت كه چقدر بدان محتاج بودهاند .آنها در آن زمان در مىيابند كه طعم شيرين حيات راستين انسانى در كوثر غدير نهفته بوده و لذت غدير نيز در زمزم زلال و گواراى ظهور تجلى كرده است .تنها در آن زمان وجدان مىكنند كه انسان يعنى چه! و معناى جهان چيست؟ ساكنان باغ سبز و پر طراوت ظهور تازه در خواهند يافت كه شجره طيبه آفرينش به بار نشسته است، گر چه باغبان مهربان از همان آغاز و در بيابانهاى گرم و سوزان سرزمين غدير بشريت را از كوير گرم و مهلك گمراهى و تباهى به سوى اين باغ حياتبخش دعوت كرده بود .پي نوشت : 1. اصول كافى، ج 1، ص 235.2. سوره بقره(2)، آيه 40.3. تفسير صافى، ج 1 ص 85.4. بحارالانوار، ج 53، ص 176. منبع:ماهنامه موعود شماره 30/س
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]