تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834949274
خطیب و محدث سترگ
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خطیب و محدث سترگ نويسنده:ناصرالدین انصاری خطیب سترگ و محدث بزرگ، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی انصاری قمی، یکی از مبلغان نستوه دین به شمار میرفت که در وعظ و تبلیغات دینی و ترویج و نشر احادیث اهلبیت (علیه السلام) ، گوی سبقت از اقران ربود وصوت وصیت منبر و مواعظ حسنهاش به سراسر ایران رسید. او در غالب مسافرتهای تبلیغی خود و مبارزاتش بر علیه شیخیها و صوفیها و بابیها و بهائیها و کمونیستها، آثار نیکویی از خود به جای گذاشت و بسیاری از مردم را به راه دین هدایت کرد و از انحراف نجات داد...»(1)آن مرحوم با آن اسباب و ابزار، از آیات و روایات که در صندوق سینهاش محفوظ داشت، با ذوق و سلیقه شیرین و مخصوص خود به راه افتاد و چهل سال تمام، تابستان و زمستان در شرق و غرب و شمال و جنوب ایران و عتبات عالیات (کربلا و نجف و سامرا) به موعظه پرداخت.مرحوم آیت اللّه بروجردی میفرمود:«زبان انصاری و قلم سید شرف الدین، هر دو خدمتگذار واقعی اسلاماند.»(2)اینک در آستانه سیامین سال وفاتش، گذری کوتاه بر شرح زندگی و خدماتش داریم و اندکی از آگاهی و تعهد و مسئولیت وی را باز مینمایانیم.ولادتحاج شیخ انصاری در سال 1321 یا 1323 ق در قم، در خانوادهای پرفضیلت که نَسَب به شیخ الطائفه جناب سعد بن عبداللّه بن ابی خلف اشعریقمی، صحابی بزرگوار حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) میبردند، زاده شد.(3)پدرش مرحوم آقا شیخ محمد حسین زاهد، العبدالصالح العابد المتهجد(4) یکی از عباد و زهاد پایین شهر قم و از معتمدین وثقات حضرات آیات: آقا شیخ ابوالقاسم قمی و آقا شیخ مهدی حکمی قمی بود. وی و برادرش مرحوم حاج شیخ علی زاهد، تابستانهای گرم ماه رجب و شعبان را روزه گرفته و به ماه رمضان پیوند میزدند.و در دوره عمرشان کمتر اتفاق افتاد که نماز شب را ترک کنند. آنان در امر به معروف و نهی از منکر بسیار کوشا بودند و شخصاً مرتکبین امور خلاف شرع را توبه میدادند.(5)مرحوم انصاری از اوان تأسیس حوزه علمیه قم در سال 1340 ق (1300ش)، به تحصیل علوم دینی روی آورد، مقدمات و ادبیات را نزد مرحوم علامه ادیب تهرانی، سطوح را در محضر حضرات آیات: میرزا محمد همدانی، آخوند ملا علی همدانی، حاج شیخ محمد علی حایری قمی و آیت اللّه حاج سید محمد تقی خوانساری فرا گرفت و آن گاه در سال 1347ق، به درس خارج فقه و اصول آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری حاضر شد و به زودی در زمره شاگردان مبرز وی درآمد.(6) او در همان زمان سخت مورد توجه استاد قرار گرفت و داستان زیر مؤیّد این مدعا است:پیش از آن که وی به لباس روحانیت ملبس شود، روزی در تیمچه بزرگ بازار، بر فراز منبر بود که مرحوم آیت اللّه حایری وارد مجلس شد و زمانی که منبر شیرین وی را مشاهده کرد، او را نزد خود طلبید و پرسید: نام شما چیست و چرا تا کنون معمّم نشدهای؟مرحوم انصاری گفت: آقا! نام من شیخ مرتضی است و تا کنون در خودم صلاحیت معمّم شدن را ندیدهام! آیت اللّه حایری فرمود: «ان شاء اللّه که شیخ مرتضی انصاری بوده باشی (از همان زمان نام خانوادگیاش در میان علما و مردم به «انصاری» معروف شد.) تو بهترین کسی هستی که شایستگی عمامه نهادن را دارد. فردا من به حجرهات، در مدرسه فیضیه میآیم و عمامه بر سرت میگذارم.»روز بعد که مردم و بازاریان و طلاب با خبر شدند، آقای حاج شیخ به مدرسه فیضیه برای عمامه نهادن بر سر شیخ مرتضی میرود، به مدرسه فیضیه آمدند. داییاش، حاج غلامحسین مقتصدی نیز که از قنادهای معروف شهر بود، با نقل و شیرینی پذیرایی مفصل از آقایان کرد.همچنین آیت اللّه حایری خود برای خواندن خطبه عقد ازدواج شیخ مرتضی به مجلس آمد و سفارش او را کرد.هجرتوی از بنیانگذاران هجرت برای تبلیغ در ماه مبارک رمضان و ماه محرم همراه دوستانش مرحوم آیت اللّه محقق داماد و آیت اللّه شیخ محمد رضا طبسی بود. آیت اللّه طبسی در مصاحبهاش با مجله «حوزه» میگوید:«مرحوم آقای انصاری، حسب الامر آیت اللّه حایری، چندین سال برای اقامه جماعت و ترویج دین به قصبه گرکان - دو فرسخی آشتیان - رفت و مردم آن سامان را با مواعظ و خطابههای خود ارشاد نمود(7) و در حقیقت دین مردم گرگان و آشتیان تا کنون مرهون اقامت چندین ساله وی و زحمات بی دریغ و شبانه روزیاش بوده است.»استاد علامه مرحوم حجة الاسلام سید عبدالعزیز طباطبایی میفرمود:«آقای انصاری در این مدت نهایت بهره و استفاده را از اوقات خویش برد. هم نسلی متدین تربیت کرد و هم دوره کتاب بحار الانوار - چاپ کمپانی- را به همراه خود برد و از ابتدای آن به انتهایش رفت و از آخر به اولش آمد و همه را دقیق مطالعه کرد و به خاطر سپرد. او به اندازهای در حدیثشناسی متبحر و چیره دست بود که هر حدیثی را از او میپرسیدند با ذکر دقیق منبع آن - که در چه جلد و چه بابی است.- پاسخ میداد.»بازگشت به قم«پس از حدود 10 سال توقف در آن منطقه، به زادگاهش بازگشت و ارشاد مردم مسلمان را از طریق وعظ و تبلیغ آغاز کرد. او خطیبی رشید، سخنوری فصیح و بلیغ و واعظی دلسوز به حال جامعه بود. محبت و اخلاص وی به ائمّه اطهار (علیهم السلام) به حد کمال بود و برای اشاعه روایات و احادیث آنان تلاش میکرد. مردی روانشناس بود و اغلب مطالب روز را با احادیث و روایات تطبیق میکرد و با شیرینی و ملاحتی که داشت، آنها را به جامعه تفهیم میکرد. تخصص وی بیشتر در نشر احادیث و اخبار بود و مطلبی را که با آیاتی از قرآن عنوان میکرد، تا آخر منبر بر طبق آن، دهها حدیث و روایت تفسیر میکرد و آن را با اشعار، امثال و حکایتهای دلنشین میآمیخت...»(8) او حافظ بیش از سی هزار حدیث بود(9) و از این گنجینه گرانبها، در منبرهایش به خوبی استفاده کرد. آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی میفرمود:«در یک مجلس شمردم، تا هفتاد حدیث در یک موضوع خواند.»آیت اللّه مشکینی در خطبههای نماز جمعه قم(10) فرمودند:«زمانی که ما وارد قم شدیم، آقای انصاری بسیار مشهور بود. او در هر منبرش بیش از یکصد حدیث میخواند، من از صدا و سیما میخواهم نوارهای ایشان و امثال او را پیدا کنند و برای مردم پخش نمایند. اینها به گردن مردم حق دارند. اینها بودند که دین مردم را حفظ کردند...»آیت اللّه سبحانی میفرمود:«در یک شب اربعین، پای منبر او بودم. او چهل حدیث، با لفظ اربعین، خواند و همه را توضیح داد. منبرش به قدری مفید و با ارزش بود که همه از عالی و دانی و از فقیه و مجتهد تا آدمهای عادی از منبرش استفاده میبردند و حضور در پای منبر او را بر همه چیز ترجیح میدادند.»وی یک سال نیز در ماه مبارک رمضان، در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف به منبر رفت.مرحوم آیت اللّه حاج سید محمد روحانی میفرمود:آیت اللّه العظمی خویی شبها در مسجد خضرا درس میفرمود. ما به ایشان میگفتیم: آقا، درس را زودتر تعطیل کنید تا به منبر آقای انصاری هم برسیم. ایشان پرسید: مگر آقای انصاری در منبر چه میگوید که شما میخواهید از درس من کم کنید؟ گفتیم: آقا! منبر ایشان گفتنی نیست، دیدنی است و باید خود ببینید!ایشان، شبی درس را زودتر تعطیل کرد وبه مجلس انصاری، حاضر شد و از کثرت نقل احادیث در شگفت آمد و فرمود: «آری! شما حق دارید، این مجلس خیلی قابل استفاده است.»و از آن روز به بعد، هر شب درس را کمی زودتر تعطیل میکرد.به هر جا که شیخ مرتضی قدم مینهاد منشأ خیر و برکت بسیاری میشد. چه بسیار اشخاص گنهکار، از شرابخوار و قمارباز و مردان و زنان بدکاره در محضر ایشان توبه کردند و از کارهای زشت به یکباره دست کشیدند.او خود گفته بود:زمانی در شبهای محرم، در تهران، پس از نماز مغرب و عشا سه مجلس را اداره میکردم. طیب خان رضایی پیش من آمد و مرا برای مجلس بارفروشان (میدان شوش) دعوت کرد. عذر آوردم و گفتم:طیب خان! من پس از نماز سه مجلس دارم و دیگر به مجلس شما نمیرسم، وانگهی ساعت از نیمه شب هم میگذرد.او گفت: آقای انصاری! ما ده بیست نفر بودیم که همه جور کارهای خلاف را انجام میدادیم و در اثر منبرهای پارسال شما از همه آنها دست کشیدیم. حالا میخواهی بیا میخواهی نیا؛ ولی من شما را، چه دعوت ما را قبول کنی و چه قبول نکنی، به زور هم که شده میآیم میبرم. من هم قبول کردم و فکر میکردم که مجلسم بسیار خلوت است؛ اما وقتی رفتم دیدم مجلس مالامال از جمعیت است و از بهترین مجالس من در تهران شد.مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمد علی انصاری نیز مینویسد:در زمان رضاخان و پس از آن، در رشت و بندر انزلی - در اثر سیطره حزب توده - فحشا و منکرات رواج پیدا کرده بود.در چنین شرایط سخت که هم حزب توده قوی و هم از طرف حکام وقت کسی را یارای انتقاد و نشر احکام اسلامی نبود، عدهای از متدینین بندر به فکر فرو رفته از مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری دعوت کردند که دو ماه محرم و صفر برای تبلیغ به آن شهر برود.چند روزبه ماه محرم باقی مانده و من با مرحوم اخوی درمنزل نشسته بودم که تلگراف دعوت مجدد و یادآوری و آمادگی اهالی رسید، آن مرحوم که قبلاً قول داده بود و از طرفی با این شرایط روبرو بود، به فکر فرو رفت که چه کند؟دیوان حافظ در کنارم بود، گفتم: میخواهید تفألی از حافظ بگیریم؟ گفت: بد نیست. تفألی گرفتم و این شعر بیامد:دیده ما چو به امید تو دریا است چرابه تفرج گذری بر لب دریا نکنی؟وی آن سال را بدان شهر رفت، نخست با نماینده حزب توده ملاقات و از وی قول دوستانه گرفت که با وی مزاحمتی نداشته باشد و تبلیغات دینی را آغاز کرد.با همت وی، دو باب حمام و دو مسجد جدید ساخته شد. مساجد متروکه و مخروبه نیز تعمیر گردید.»یکی از علمای انزلی، که شرح تبلیغات ایشان را نقل میکرد، گفت:«خدا پدر انصاری را بیامرزد، او به شهر ما آمد و ما را از غربت و انزوا بیرون آورد. او آمد، شهر را به یک شهر مذهبی تبدیل کرد و نماز و عبادات را رایج ساخت.»(11)حاج شیخ مرتضی خودش بازسازی قبرستان بندر انزلی را این گونه شرح میدهد:«در بندر، کنار دریا قبرستانی بود که در اثر باد و طوفان، از شنها و ماسههای ساحل پوشیده شده بود و در اثر رفت و آمد چهارپایان، که برای کشتیها بار حمل میکردند، به وضع بدی درآمده بود و با پول آن روز، شصت هزار تومان خرج برداشتِ خاکها و شنها بود. من به مردم گفتم: روزهای جمعه، خود من با بیل و زنبه سر قبرستان برای خاک برداری حاضرم. روحانیون شهر هم حاضر شده و مردم هم به کمک آمده بودند و شنها را به دریا ریختند و قبرستان ظاهر گردید.»(12)واقعه مدرسه فیضیهپس از شکست خفت بار رژیم شاه در طرح «انجمنهای ایالتی و ولایتی» شاه به تصویب لوایح ششگانه و رفراندوم قلابی 6 بهمن 1341 روی آورد. این بار هم مراجع عالیقدر تقلید همراه با حضرت امام خمینی (ره) به میدان آمدند و مردم مسلمان و غیور ایران را بر مخالفت و اعتراض علیه آن برانگیختند. به این ترتیب موج تظاهرات و اعتراضات در کشور به راه افتاد و به دنبال آن، بسیاری از مساجد و درسهای حوزههای علمیه به تعطیلی کشیده شد و روحانیون به زندانها و سیاهچالها روانه شدند و در پی آن از سوی مراجع تقلید و علمای شهرستانها عید نوروز سال 1342 به عنوان عزا اعلام شد.با حلول فروردین 1342 که همزمان با ایام شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق (علیه السلام) بود، رژیم شاه برای حمله به حوزه علمیه قم آماده شد. در آن روز، میدان آستانه و خیابانهای اطراف حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) مالامال از کُماندوها و نیروهای ارتشی بود و کامیونهای مملو از سرباز مسلح در خیابانهای قم تردد میکردند و در حقیقت یک حکومت نظامی اعلام نشده در قم برقرار شده بود. حجة الاسلام سید حمید روحانی مینویسد:«...عصر روز جمعه، دوم فروردین (25 شوال 1382 ق) به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) از سوی مرحوم آیت اللّه العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه، مجلس عزاداری برقرار بود. ازدحام جمعیت - که تمام صحن حیاط، بالکنهای طبقه دوم و شبستانهای مدرسه آکنده از مردم بود - بسیار زیاد و چشمگیر بود.پس از سخنرانی حجة الاسلام حاج سید محمد آل طه، مرحوم آقای انصاری بر فراز منبر قرار گرفت و درباره زندگی امام صادق (علیه السلام) و کوششهای دامنه دار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقایق قرآن و مکتب تشیع و کارشکنیهای شدید مخالفین و معاندین در مقابل آن حضرت به سخنرانی پرداخت، آنگاه از حوزه علمیه قم به عنوان «دانشگاه امام صادق (علیه السلام) » و «سربازخانهامام زمان(علیه السلام)» سخن به میان آورد و رشته سخن را به نقش آن حوزه در حفظ و حراست احکام اسلام و استقلال ایران کشانید که یکباره صدای پر مهیب صلوات در فضای مدرسه پیچید و سخن او را قطع کرد. او بی اعتنا به این صلوات بی مورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد که بار دیگر صدای صلوات، او را از سخن گفتن بازداشت. در این هنگام آقای سید رضا موسوی اردستانی - که نزدیک منبر نشسته بود.- مرد نابکاری را دید که مرتب صلوات میفرستد، به او حمله کرد و مشت محکمی به دهان او کوبید که یکباره صدها مشت از چپ و راست به سر و صورت آن سید روحانی فرو آمد و او را به کلی گیج و از خود بی خود ساخت. مردم که متوجه روی دادن حادثهای در پای منبر شده بودند، از هر طرف سر میکشیدند تا ببینند چه خبر است؟ و برخی از جای خود برخاسته میکوشیدند خود را به محل حادثه نزدیک کنند، ولی آقای انصاری که سخت کوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، کوشید که با شوخی و بذله گویی جریان را به اصطلاح «ماست مالی» نماید از این روی مردم را دعوت به آرامش کرد و اظهار داشت: «بنشینید، چیزی نیست، چند نفر پای منبر ما سر یک دانه سیگار کشمکش داشتند، تمام شد.» و از آنجا که دریافت تمام افرادی که دور منبرش نشسته و با چشمان شرارت بار به او خیره شدهاند، به گفته خودش، عوضی هستند که برای بر هم زدن مجلس و آشوبگری بدانجا آمدهاند، لحن سخن خود را عوض کرد و با زبان نرم خواست آن دژخیمان وحشی را رام و آرام ساخته و از شرارت باز دارد، از این رو با لحنی ملایم اظهار داشت:«ما با کسی سر جنگ نداریم، ما در اینجا جمع شدهایم تا برای ششمین پیشوای شیعیان ذکر مصیبتی بکنیم و اگر حرفی میزنیم، سخنی میگوئیم جز نصیحت مشفقانه منظوری نداریم، ما وظیفه داریم خیر و صلاح ملک و ملت را...» که صدای صلوات بار دیگر طنین افکند و یکی از آنها از منبر بالا آمد تا بلندگو را از جلو او بکشد، آقای انصاری هم یک پله پایین آمد و بلندگو را از دست او کشید و فریاد برآورد:«آی مردم! آی مسلمان هایی که صدها فرسخ راه به این شهر مقدس آمدهاید، به شهر و دیار خود که بازگشتید به همه برسانید که دیگر به روحانیت اجازه ذکر مصیبت برای رئیس مذهب جعفری هم نمیدهند...»که بار دیگر صدای صلوات رشته سخن را از کَفَش ربود. او که میدید به هیچ وجه نمیتواند سخن بگوید و اوضاع وخیمتر از آن است که فکر میکرد، فوراً سر و ته مطلب را هم آورد و از منبر پایین آمد و رفت کنار آیت اللّه گلپایگانی نشست.(13)اما در همین لحظه، صدها کماندوی گارد با دستور سرهنگ مولوی به مردم و روحانیون حملهور شدند و به قصد کشت، آنان را با سبعیت و درندگی هر چه تمامتر میزدند، حمله دژخیمان به شدت هر چه تمامتر تا پاسی از شب ادامه داشت، در حین زد و خورد، بستگان آیت اللّه گلپایگانی و عدهای از طلاب خرم آبادی و دیگران، معظم له و آقای انصاری را به اتاق دوم سمت شرقی مدرس میبرند. کماندوها - که از منبرهای آقای حاج انصاری در صبح و عصر در مدرسه حجتیه و فیضیه، سخت عصبانی بودند و قصد کشتن او را داشتند.- که متوجه شدند آیت اللّه گلپایگانی و آقای انصاری درآن اتاق هستند، به آنجا حمله بردند و در و پنجره اتاق را در هم شکستند و خرد کردند و به دنبال آن وارد اتاق شدند با محافظین - که شمارشان بیش از پنجاه نفر بود.- به زد و خورد پرداختند...»(14)پس از خروج آیت اللّه گلپایگانی و مردم و روحانیون از مدرسه فیضیه، آقای انصاری هم از طریق رودخانه متواری شد و تا مدت 40 روز مخفیانه زندگی میکرد.بناهای خیریهمرحوم حجة الاسلام انصاری، به خاطر تشویق مردم برای ایجاد مساجد و بناهای خیریه، در اغلب شهرستانهای ایران آثار بسیاری از خود بر جای گذاشت.(15) کافی بود مرحوم انصاری در هر محلی که آب انبار یا مسجد یا حسینیه نداشت، منبر برود بلافاصله ساختمان مورد نیاز ساخته میشد. از نمونههای مشهود آن در قم، تعمیر مسجد امام حسن عسکری و مسجد جامع است. او هر شب در مسجد امام به منبر میرفت، مردم را برای عمران مسجد تشویق میکرد و پس از چند شب به آجرپزها دستور داد هر شب چند ماشین آجر و قزاقی و نظامی در مدخل ورودی مسجد بریزند و خود در منبر میگفت: هر کس وارد مسجد میشود، یک دانه آجر یک ریالی یا یک نظامی سه ریالی با خود بیاورد. و به این ترتیب شبی چند ماشین مصالح ساختمانی وارد مسجد میشد (که تسطیح کف حیاط مسجد و دیوار چینی دور پشت بام و تعویض درها و پنجرههای شبستانها یادگار آن ایام است.)یکی از محلات قم به نام کوچه حاج زینل، بدون مسجد بود. ایشان را دعوت کردند، وی در منبر پرسید: این کوچه را چه نام است؟ گفتند: کوچه حاج زینل. ایشان گفت: پسران حاج زینل، که ثروتمند محل بودند یا نام پدرشان را از این کوچه بردارند، من خودم مسجد را میسازم و نام انصاری بر آن میگذارم یا حاضر شوند مسجد را به نام پدرشان بسازند. که مسجدی بزرگ ساخته شد و اکنون هم برپا است.زمانی نیز (ماه مبارک رمضان) در مسجد ارکِ تهران منبر میرفت. کثرت جمعیت شرکت کننده به حدی بود که مسجد با تمام بزرگیاش کوچک مینمود. او در منبر گفت: این درست نیست که خانه خدا (مسجد ارک) کوچک باشد و خانه دولت (وزارت دارایی) بزرگ باشد. و سرانجام با پیگیری این موضوع و مکاتبات با نخست وزیری، موفق شد بخشی از حیاط وزارت دارایی را داخل مسجد ارک نماید.مبارزه با مظاهر فسادمرحوم حجة الاسلام انصاری، در راه مبارزه با فساد و منکرات بسیار میکوشید و هر جا قدم مینهاد، در اولین مرحله به تبلیغ علیه مظاهر گناه، مانند: رادیو و تلویزیون و سینما و شراب فروشیها برمیخاست، چه بسیار سینماهایی که در اثر تبلیغات وی تخریب شد و به آتش کشیده شد. از جمله، در یکی از ماههای مبارک رمضان که در کاشان منبر میرفت، شنید سینمایی در دست ساختمان است. مردم را تشویق کرد و آنان به آن جا هجوم بردند و سینما را به آتش کشیدند، نام آن محله و خیابان را نیز «سینما سوخته» گذاشتند که تا کنون این نام بر آن مکان، در خیابان ملک آباد، اطلاق میشود. (با آنکه به جای سینما، پاساژ ساخته شده است.)در اصفهان نیز سینمایی در دست احداث بود. مرحوم آقای انصاری مردم را به تخریب آن، تشویق نمود و مردم آن را خراب کردند. ایشان از مردم خواست تا آن مکان را بخرند و برای حسینیه وقف کنند. بلافاصله مردم متدین، زمین آن را خریدند و به نام حسینیه وقف کردند و معظم له، بقیه منبرهای خویش را بدان مکان انتقال داد.شرح نمونه دیگری که در قم روی داد، در مقدمه دیوان انصاری چنین نقل شده است:«در زمان متفقین (1321ش) چند باب مغازه شراب فروشی، در خیابان حضرتی، در مجاورت آستانه مقدسه، باز شده و اشاعه فساد میکردند. از طرفی هم بارندگی بسیار کم و خشکسالی سختی شد و اغلب زراعات مردم قم از آب بازماند. مردم دو قریه «محلات» و «نیماورد» به پشتیبانی قدرت نخست وزیر وقت، صدرالاشراف محلاتی، عهدنامه هزار ساله قم را نادیده انگاشته و آب رودخانهای را که قرن هاست پنج و شش میباشد، به کلی به روی مردم قم بستند. فریاد مردم به گوش دولت، که نخست وزیرش مالک آن قراء بود، فرو نرفت و از این راه نگرانی شدیدی برای اهل قم ایجاد شد. زارعین به ستوه آمدند و ماشینهایی چند تهیه دیدند و با چوب و چماق و تفنگ بر آن شدند تا به محلات رفته و سدها را بشکنند و آب را به طرف قم جاری نمایند، بیم فتنهای بزرگ و کشتاری بسیار میرفت.آقای انصاری در آن زمان بر فراز منبر، به آیات مبارکه سوره واقعه: افرایتم ما تحرثون ا أانتم تزرعونهام نحن الزارعونا و آیات: افرأیتم الماء الذی تشربون ا أانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون ا لو نشاء جعلناه اجاجاً فلو لاتشکرونا استناد کرده و پس از شرح و تفسیر آنها فرمود:«مردم، چرا جماعتها را به هم میزنید؟ اگر میخواهید انقلاب کنید که نتیجه بگیرید پس بریزید شراب فروشیها را به هم بزنید که در این شهر دینی و مذهبی، بر علیه قرآن و مقدسات مذهبی اشاعه منکرات نکنند. شما در این مغازهها را از خیابان حضرت معصومه (علیهاالسلام) ببندید، من از آسمان به شما آب میدهم، رفتن به محلات و نیماورد و جنگ کردن لازم نیست.»صبح روز بعد، جوانان و روحانیون و مردم، همه جمع شدند و با دامنهای پر از سنگ و چوب به طرف مراکز ترویج فساد حمله کردند و آن محلها را در شعلههای آتش سوزاندند.عصر روز بعد ابرهایی در آسمان پدیدار شد و باران شدید بارید که در رودخانه سیل جاری شد و زراعات و باغات مشروب گردید و نیازی به رفتن به نیماورد نیافتاد.(16)او هماره بر فراز منبر، از اوضاع بد اجتماع و اقتصاد و فرهنگ مملکت و کارهای دولت انتقاد میکرد و حقایق را میگفت، چندین بار به کلانتری احضار شد و پرونده برایش ساختند.از جمله در یکی از سالها، در ماه رمضان در مسجد ارک تهران منبر رفت. در شب نوزدهم ماه که شب قدر بود، وزرای وقت در کاخ گلستان، مقابل مسجد، مجلس شب نشینی و زیبایی اندام تشکیل داده بودند. (در آن شب، اشرف پهلوی جایزه 200 هزار تومانی را از آن خود کرد.) روز بعد که مرحوم انصاری باخبر شد، از شدت خشم چشمانش سرخ و رنگش برافروخته گردید، به منبر رفت و دودمان کثیف پهلوی را به باد انتقاد گرفت و گفت:«یک مشت فاحشه بی بندوبار از جان این ملت مسلمان چه میخواهند؟ شب قدر، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین، رجال دولت مشغول عیش و نوش و بد مستیاند؟»و تا پایان منبر با حرارتی هر چه تمام، با این که صدایش علاوه بر مسجد، به تمام خیابانهای اطراف میرسید و حدود پنجاه هزار نفر در مسجد و اطرافش اجتماع کرده بودند، این گونه سخن گفت.مجلس که تمام شد، پلیس شهربانی، انصاری را احاطه کرد و به شهربانی برد از طرفی مردم واقعه را به گوش مرحوم آیت اللّه میر سید محمد بهبهانی رساندند و او در تماس با رئیس شهربانی، آزادی فوری آقای انصاری را خواستار شد و گفت:«آقای انصاری، نماینده آیت اللّه العظمی بروجردی است، تا خبر به قم نرسیده با عرض معذرت ایشان را آزاد سازید.» و همین طور شد.(17)تألیفاتاز آن مرحوم، یازده دفتر قطور در تبویب آیات و روایات و اشعار باقی مانده، که یکی از آنها تفسیر سوره والعصر، به طور کامل، میباشد. خط آن مرحوم بدون نقطه بوده و خواندنش کمی مشکل است.وی در اقدام خداپسندانه دیگرش، وصیت کرد تا کتابخانه نفیس او را در اختیار مرحوم آیت اللّه خویی قرار دهند و پس از مرگش بدین وصیت عمل شد و هم اینک، آن کتابها در کتابخانه مدینة العلم - قم - مورد استفاده است.وفاتسرانجام آن خطیب شهیر عالم اسلام، پس از عمری موعظه و ارشاد و پس از پشت سرنهادن یک دوره بیماری، در تاریخ چهارشنبه 27 مرداد ماه 1350 ش (26 جمادی الاول 1391 ق)(18) در 70 سالگی بدرود حیات گفت.به دنبال پخش خبر وفاتش، بسیاری از مردم حق شناس قم مغازهها را تعطیل کردند و به خانهاش شتافتند و به برادران والامقامش (حضرات حجج الاسلام: حاج شیخ محمد علی، حاج شیخ احمد و حاج شیخ محمود انصاری) تسلیت گفتند. پیکر پاکش، صبح روز پنجشنبه 28 مرداد از مسجد رفعت به سوی حرم مطهر فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ، با حضور یکپارچه علما، روحانیون و عموم اصناف و اهالی قم تشییع و پس از نماز مرحوم آیت اللّه العظمی نجفی مرعشی، در مقابر اشعریین (قبرستان شیخان) روبروی مرقد جناب زکریا بن آدم اشعری، به خاک سپرده شد. (که بعدها برادرانش: حاج شیخ محمد علی و حاج شیخ محمود نیز در کنار او مدفون شدند.)گفتنی است: به هنگام تشییع جنازه حاج شیخ مرتضی انصاری، بازار قم قصد تعطیلی داشت و بسیاری درب مغازههای خود را پائین کشیدند؛ اما چون روز 28 مرداد بود، شهربانی قم با اعزام چندین پلیس به بازار تهران و تهدید بازاریان، آنان را مجبور به باز کردن مغازهها و چراغانی کرد. همچنین تشییع جنازه آن مرحوم، باعث شد مراسم جشن و رژه 28 مرداد بر هم بخورد و روز بعد برخی از متصدیان تشییع (حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا محمد آل طه) را به ساواک احضار و تحت بازجویی قرار دادند.به دنبال اعلام خبر وفاتش، مراسم بزرگداشت مقام علمی و عملی او تا شب چهلم در سراسر ایران برگزار شد.در قم از سوی آیات عظام: امام خمینی (ره) (در مسجد امام عسکری (علیه السلام) )(19)، گلپایگانی (در مسجد حسین آباد)، نجفی مرعشی (در حسینیه معظم له)، در تهران از سوی آیت اللّه سید احمد خوانساری (در مسجد سیّد عزیز اللّه) و علما و خطبای تهران (در مسجد ارک و حسینیه بنی فاطمه) و علمای قمی مقیم تهران (در مسجد شیخ عبدالحسین)، در مشهد از سوی آیت اللّه العظمی سید محمد هادی میلانی (در مسجد گوهر شاد)، در بروجرد از سوی آیت اللّه شیخ علی محمد بروجردی (در مسجد جامع)، در شیراز از سوی آیت اللّه شیخ بهاء الدین محلاتی (در مسجد مولا)، در یزد، کرمان، رفسنجان، رشت، انزلی، اصفهان، گرگان، کاشان، آشتیان، نجف و کربلا مجالس یادبود برگزار شد.شعرا نیز در مرثیه وی، اشعاری سرودند که یکی از آنها، این قصیده است:تا که اسلام خطیبی چو تو را داد زدستکمر مجمع روحانی اسلام شکستسد مستحکم دین رخنه سختی برداشتقرنها بگذرد این رخنه نیارد کس بستنه همین کشور اسلامی ایران به عزا استبه غم تو است به هر جا که مسلمانی هستآه که حامل آیات خدا خفت به خاکوای که راوی اخبار نبی رفت ز دستاسفا طوطی شکر شکن گلشن علمسوی فردوس برین زین قفس عاریه رسترفت آن مرد سخنگوی توانا زجهانکه دو صد بذله شیرین زیکی میپیوسترفت آن عالم ناطق که به نیروی دلیلبود هر مرتد و بی دین به دمش عاجز و پستحامی شرع خدا ناصر دین انصاریهمچو شهباز زمنبر به سر عرش نشستگرچه از حکم خدای دو جهان نیست گریزهیچ فردی زبشر از خطر مرگ نرستلیک مرگ خطبا مرگ یکی ملت هسترشته ملتی از مرگ خطیبی بگسستآفرین بر تو که در خدمت اسلام شدیعمر تو هست هزار ارچه شده هفت از شصتخیز از جا که رسیده است شب چله توشیعیان خاک مزار از تو به سر کرده زدستنه همین در غمت اخوان تو را سوخت جگرمسلمین را همگان سوخت جگر دلها خست(20)پینوشتها:1.گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 339 و آثار الحجة، ج 2، ص 144.2.مجلهمعارفجعفری، سالدوازدهم (اسفند / 1350 محرم الحرام 1392 ق)، ص291 و .292 نیز ببینید: مجله مکتب اسلام، ش 141 (مهرماه 1350)، ص 16، روزنامه کیهان مورخ 1 شهریور 1350، ص 3.3.رجال قم، 158 و گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 340.4.الذریعة، ج 26، ص 20.5.مقدمه دیوان انصاری، ص 129 و دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 200.6.گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 340، رجال قم، ص 158، آثار الحجة، ج 2، ص 144، مجله معارف جعفری، ص 291 و آینه دانشوران.7.گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 340 و رجال قم، ص 158.8.مقدمه دیوان انصاری، ص 138.9.دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 200.10- 22رجب 1418 ق.11و 12 - مقدمه دیوان انصاری، ص 142 تا 144.13.بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره) ج 1، ص 337 تا 339.14.نهضت روحانیون ایران، ج 3، ص 265 و 266، از فیضیه 42 تا فیضیه 57، ص 78 و 79 و خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت، ص 85.15.دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 200.16.مقدمه دیوان انصاری، ص 131 تا 133؛ آثار الحجة، ج 1، ص 121 و قم از نظر اجتماعی و اقتصادی، ص 412.17.مقدمه دیوان انصاری، ص 140.18.میراثاسلامیایران، ج9، ص402 (حوادث الایام) و روزنامه کیهان، اول شهریور 1350، ص3.19.داماد معظم ایشان، مرحوم آیت اللّه حاج آقا شهاب اشراقی این ختم را برگزار کرد.20.اختران ادب، ج 2، ص 500 و مقدمه دیوان انصاری، ص 145 و 146.منبع:www. hawzah.net الف
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 521]
صفحات پیشنهادی
خطیب و محدث سترگ
خطیب و محدث سترگ نويسنده:ناصرالدین انصاری خطیب سترگ و محدث بزرگ، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی انصاری قمی، یکی از مبلغان نستوه دین به ...
خطیب و محدث سترگ نويسنده:ناصرالدین انصاری خطیب سترگ و محدث بزرگ، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی انصاری قمی، یکی از مبلغان نستوه دین به ...
بارش برف مدارس دماوند را تعطيل کرد
خطیب و محدث سترگ ایشان، شبی درس را زودتر تعطیل کرد وبه مجلس انصاری، حاضر شد و از کثرت نقل ... از آن، در رشت و بندر ... تعطیلی مدارس ابتدایی و راهنمایی تهران ...
خطیب و محدث سترگ ایشان، شبی درس را زودتر تعطیل کرد وبه مجلس انصاری، حاضر شد و از کثرت نقل ... از آن، در رشت و بندر ... تعطیلی مدارس ابتدایی و راهنمایی تهران ...
راهکاری ساده برای تشویق کودک به خوردن غذا
خطیب و محدث سترگ - اضافه به علاقمنديها همچنین آیت اللّه حایری خود برای خواندن خطبه عقد ازدواج شیخ مرتضی به مجلس آمد و ... نرم افزار فيلم برداري با قابليت زوم در .
خطیب و محدث سترگ - اضافه به علاقمنديها همچنین آیت اللّه حایری خود برای خواندن خطبه عقد ازدواج شیخ مرتضی به مجلس آمد و ... نرم افزار فيلم برداري با قابليت زوم در .
امام جمعه کاشان خبر داد: سران فتنه به زودی دستگیر می شوند
خطیب و محدث سترگ - اضافه به علاقمنديها فردا من به حجرهات، در مدرسه فیضیه میآیم و عمامه بر سرت میگذارم.»روز بعد که مردم و بازاریان و طلاب با خبر شدند، آقای حاج ...
خطیب و محدث سترگ - اضافه به علاقمنديها فردا من به حجرهات، در مدرسه فیضیه میآیم و عمامه بر سرت میگذارم.»روز بعد که مردم و بازاریان و طلاب با خبر شدند، آقای حاج ...
بزرگداشت سالروز شهادت آیة الله شهید محلاتی در محلات
خطیب و محدث سترگ مرحوم آیت اللّه بروجردی میفرمود:«زبان انصاری و قلم سید شرف الدین، هر دو .... عصر روز جمعه، دوم فروردین (25 شوال 1382 ق) به مناسبت سالروز شهادت ...
خطیب و محدث سترگ مرحوم آیت اللّه بروجردی میفرمود:«زبان انصاری و قلم سید شرف الدین، هر دو .... عصر روز جمعه، دوم فروردین (25 شوال 1382 ق) به مناسبت سالروز شهادت ...
مراسم بزرگداشت درگذشت آیتالله مرعشی نجفی
خطیب و محدث سترگ به دنبال اعلام خبر وفاتش، مراسم بزرگداشت مقام علمی و عملی او تا شب چهلم در سراسر ... (علیه السلام) )(19)، گلپایگانی (در مسجد حسین آباد)، نجفی ...
خطیب و محدث سترگ به دنبال اعلام خبر وفاتش، مراسم بزرگداشت مقام علمی و عملی او تا شب چهلم در سراسر ... (علیه السلام) )(19)، گلپایگانی (در مسجد حسین آباد)، نجفی ...
آمادگی کامل پلیس راه در ایام نیمه شعبان
خطیب و محدث سترگ وی و برادرش مرحوم حاج شیخ علی زاهد، تابستانهای گرم ماه رجب و شعبان را روزه .... من پس از نماز سه مجلس دارم و دیگر به مجلس شما نمیرسم، وانگهی ...
خطیب و محدث سترگ وی و برادرش مرحوم حاج شیخ علی زاهد، تابستانهای گرم ماه رجب و شعبان را روزه .... من پس از نماز سه مجلس دارم و دیگر به مجلس شما نمیرسم، وانگهی ...
مراسم ولادت حضرت معصومه (س) در گرگان برگزار شد
خطیب و محدث سترگ ولادتحاج شیخ انصاری در سال 1321 یا 1323 ق در قم، در خانوادهای پرفضیلت که نَسَب ... مردم آن سامان را با مواعظ و خطابههای خود ارشاد نمود(7) و در ...
خطیب و محدث سترگ ولادتحاج شیخ انصاری در سال 1321 یا 1323 ق در قم، در خانوادهای پرفضیلت که نَسَب ... مردم آن سامان را با مواعظ و خطابههای خود ارشاد نمود(7) و در ...
دستگيري 15 قمارباز در رشت
خطیب و محدث سترگ چه بسیار اشخاص گنهکار، از شرابخوار و قمارباز و مردان و زنان بدکاره در محضر ایشان ... آن، در رشت و بندر انزلی - در اثر سیطره حزب توده - فحشا و ...
خطیب و محدث سترگ چه بسیار اشخاص گنهکار، از شرابخوار و قمارباز و مردان و زنان بدکاره در محضر ایشان ... آن، در رشت و بندر انزلی - در اثر سیطره حزب توده - فحشا و ...
پاساژ پوشاك در آتش سوخت
خطیب و محدث سترگ مردم را تشویق کرد و آنان به آن جا هجوم بردند و سینما را به آتش کشیدند، نام آن محله و خیابان را نیز «سینما ... (با آنکه به جای سینما، پاساژ ساخته شده ...
خطیب و محدث سترگ مردم را تشویق کرد و آنان به آن جا هجوم بردند و سینما را به آتش کشیدند، نام آن محله و خیابان را نیز «سینما ... (با آنکه به جای سینما، پاساژ ساخته شده ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها