تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مهدى امت من كسى است كه هنگام پر شدن زمين از بيداد و ظلم، آن را پر از قسط و عدل ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803182047




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اشعاری درباره شهید همت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اشعاری درباره شهید همت
اشعاری درباره شهید همت دارا و ساراهنگام جنگ داديم صدها هزار داراشد كوچه هاي ايران مشكين ز اشك سارا***سارا لباس پوشيد ، با جبهه ها عجين شددر فكه و شلمچه ، دارا بروي مين شد***چندين هزار دارا ، بسته به سر ، سربنديا تكه تكه گشتند يا كه اسير و دربند***ساراي ديگري در ، مهران شده شهيدهدارا كجاست ؟ او در ، اروند آرميده***دوخته هزار سارا ، چشمي به حلقه دراز يك طرف و ديگر چشمي ز خون دل ، تر***سارا سؤال مي كرد ، دارا كجاست اكنون ؟ديدند شعله ها را در سنگرش به مجنون***خون گلوي دارا آب حيات دين استروحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمين است***در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارادر اين زمانه گشتند ده ها هزار« دارا »***هنگام جنگ دارا گشته اسير و دربندداراي اين زمان با بنزش رود به دربند***داراي آن زمانه بي سر درون كرخهساراي اين زمانه در كوچه با دوچرخه***در آن زمانه سارا با جبهه ها عجين شددر اين زمانه ناگه ، چادر( لباس جين ) شد***با چفيه اي كه گلگون از خون صد چو داراستسارا ، خود از براي جلب نظر ، بياراست***آن مقنعه ورافتاد ، جايش فوكول درآمدسارا به قول دشمن از اُمّلي درآمد***دارا و گوشواره ، حقّا كه شرم دارد!در دستهايش امروز ، او بند چرم دارد***با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه رانديماما به ماهواره تا خانه اش كشانديم***يا رب تو شاهدي بر اعمالمان يكايكبدم المظلوم ياالله ، عجّل فرجه وليّك*** جاي شهيد اسم خواننده روي ديوارآنها به جبهه رفتند اینها شدند طلبکار (1)-------------------------ما که ابراهیم همت داشتیمسینه چاکان ولایـت داشتیمپس چرا امشب به ساحل مانده ایم***پس از عـمری غریبی بی نشانی خدا می خواست در غربت نمانیولی افسوس از آن سرو سرافراز پلاکی بازگــشــت و اســـتخوانی ****بيـا باز هم ياد لشکرکنيمبيـا ياد مردي دلاور کنيمبگوئيم ما(حاج همت ) که بودامير سپاه محمد که بود***عاقبت رفتي ز پيشمبهتري ديدي به کيشمدوش مي کردم نظاره قاب عکستابراهيم همت بود اسم و رسمتيادم آمد روز ديرينخانه ات با يار شيرينوضع خانه، آن زمانه، مرغ داني شد اجاره؟***ديده ام بر ديده ي توچشم تو بر ديده ي منرفتي و ديده ببرديدل بکندي و ببردي***چشم تو برقي نکو داشترعد و برقي را وضو داشترعد و برق بر آسمان رفتآسمان از آن بدر رفتکين چنين نور عظيمي از کجا آمد پديدار؟***همت است در اسم و رسمتهمتي در کار و کسبتکسب تو کسب الهيکاسبي با يار عالي***همتت را مي ستايمچون تويي را مي ستايمچون به بازار جهان بين، جان خود دادي به سبحان***روز و شب با خود مرورمکسب و کاري چون سرورممي سرودم شعر و شورمغايتي دارد شررها؟***مي رود ثانيه هامانتک تک همت منش ها، در صف قلب و تپش هاسبقتي از هم بگيرند، عاقبت قربان رحمان***سال ها بر ما گذر کردفکر ما ترک خطر کردبي خطر در کوي جانانهيچ انساني ظفر کرد***ماه ها و سال ها،بلکه يک عمري به صحرارفته اي و ديده اي توپس چرا نشنيده اي تو؟---------------------عشق يعني « همت » و يک دل خداتوي سينه اشتياق کربلاعشق يعني شوق پروازي بزرگدر هجوم زخم‌هاي بي‌صداعشق يعني قصة عباس و آبدر « طلاييه » غروب آفتابعشق يعني چشم‌ها غرق سکوتدر درون سينه، اما انقلابعشق يعني آسمان غرق خوندر شلمچه گريه‌گريه.... تا جنونعشق يعني در سکوت يک نگاهنغمة انا اليه راجعونعشق يعني در فنا نابود شدندر ميان تشنگان ساقي شدنعشق يعني در ره دهلاويهغرق اشک چشم، مشتاقي شدنعشق يعني حرمت يک استخوانيادگار از قامت يک نوجوانآنکه با خون شريفش رسم کردبر زمين، جغرافياي آسمان-------------------------«حاج ابراهیم همت» مرد جنگمرد ایثارو شرف مرد تفنگ***زاهد شب شیر خیبر بوده استذوالفقاری دست حیدر بوده است***بادگردلدادگان همراز بودآن کبوتر عاشق پرواز بود***جز هوای عاشقی در سر نداشتنخل سبزی بود اما سر نداشت***تا ندای هل من ناصر را شنیددر میان جبهه فریادی کشید***حمله را با نام حق آغاز کردراه را تا کوی جانان باز کرد***جز شهادت مقصدی دیگر نداشتهجرتش را هیچکس باور نداشت----------------------------------این تیغ طعم خون و باران را چشیده ستاین تیغ سرد و گرم دوران را چشیده ستاین تیغ فکر ننگ و نام خود نبوده ستاین تیغ یک شب در نیام خود نبوده ستاین تیغ آب از غیرت «عباس» خوردهدست« حسین » فرزند زهرا را فشردهاین تیغ پیموده ست آداب طریقتهمچون«بروجردی»و«زین الدین»و«همت» پي نوشت : (1) سروده ای از شاعر بسیجی ابوالفضل سپهر منبع : نرم افزار مشغول عشقوبلاگ حاج همت
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2433]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن