تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845338029




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازشناسي سيماي فردي امام حسين (ع) در زيارت ناحيه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازشناسي سيماي فردي امام حسين (علیه السلام) در زيارت ناحيه
بازشناسي سيماي فردي امام حسين (ع) در زيارت ناحيه نويسنده:علي اقليدي‏نژاد با وقوع حماسه كربلا، زنجيره نهضتهاي شيعي پديد آمد. اين حادثه نه تنها الگويي حماسي ـ ارزشي براي شيعه به ميراث گذاشت بلكه انسجام و قوام سياسي ـ اجتماعي شيعيان را نيز موجب گرديد. «خر بوطلي» يكي از دانشمندان معاصر در همين رابطه مي‏نويسد: «شهادت امام حسين عليه‏السلام در كربلا بزرگترين حادثه تاريخي بود كه منجر به تشكيل و تبلور شيعه گرديد و سبب شد كه شيعه به عنوان يك سازمان قوي با مبادي و مكتبي سياسي ـ ديني مستقل در صحنه اجتماع اسلامي آن روز جلوه كند.1»فرهنگ سازان عاشورااما واقعيت آن است كه اگر ابعاد كربلا به وسيله بازماندگان و ميراث‏داران آن حادثه تاريخي ترويج نمي‏گرديد، اين قيام نيز به مانند برخي حوادث ديگر به بوته فراموشي سپرده مي‏شد. در حقيقت چنانچه نهضت ترويج عاشورا از زمان ورود اسرا به كوفه آغاز نمي‏گرديد، حادثه كربلا نمي‏توانست در برابر آماج تبليغات مخرب اموي و جوسازي آنان پايداري نمايد و بي‏ترديد به درد تحريف دچار مي‏گرديد. از اين رو است كه پيامهاي پرشور زينبي، سيره امام سجاد عليه‏السلام در يادآوري حادثه خونبار عاشورا، جلسات نوحه و ندبه امام باقر عليه‏السلام و روايات و عملكرد ديگر ائمه عليهم‏السلام خطي واحد در فرهنگ سازي را پديد مي‏آورد. حركتي كه كوشش دارد با تشويق مردمان، به ويژه شيعيان، مسير سرخ عاشورا را از نسيان تاريخي حفظ نمايد. بر همين اساس است كه زيارت قبر سيد الشهدا با تمام موانع و خفقان موجود واجب شمرده مي‏شود و امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «اِنَّ زِيارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ واجِبَةٌ عَلي الرِّجالِ وَالنِّساءِ؛2 زيارت مرقد امام حسين عليه‏السلام بر زنان و مردان واجب است.»فرهنگ‏سازي مكتوبدر كنار اين تاكيدها امامان شيعه به يك فرهنگ شفاهي بسنده ننمودند، بلكه با فراهم‏آوري زيارت نامه‏ها به پديد آوردن يك فرهنگ مكتوب نيز ياري رساندند. اين زيارتها كه ثمره سيره و گفتار ايشان بود، به وسيله راويانْ مكتوب گرديد و ذخيره‏اي ارزشمند ـ با سطوح مختلف ـ را براي نسلهاي آينده به وجود آورد. در اين بين زيارتهاي عاشورايي از حال و هوا و ظرافتهاي ويژه‏اي برخوردارند. در اين متون، اهداف، حماسه‏ها، تداوم ارزشها، روش‏شناسي دشمنان در محو ارزشها و... برشمرده مي‏شود و با زباني هماهنگ به يادآوري و نهادينه‏سازي فرهنگ عاشورا پرداخته مي‏شود كه اين همگي، حكايت از تدبير و دورانديشي فرهنگ‏سازان اين عرصه دارد.با گذر از عصر ائمه، عالمان شيعه به جمع‏آوري و باب‏بندي روايات و اخبار پرداختند و در اين ميان زيارات نيز مورد توجه قرار گرفت. پديد آمدن كتابهاي دعا و زيارتنامه‏ها به وسيله عالماني همچون شيخ مفيد صاحب المزار، علم الهدي صاحب مصباح الزائر و شيخ طوسي صاحب مصباح المتهجد، نشان از اهميت اين مقوله نزد اين انديشمندان دارد. اين مسئله در قرنهاي بعد نيز با كتابهايي همچون كامل الزيارات، المزار الكبير و... پي گرفته شد و همچنان نيز با قالبهاي گوناگون تا كنون به حيات خود ادامه داده است كه آخرين نمونه آن را مي‏توان مفاتيح الجنان به حساب آورد.زيارت ناحيههمانگونه كه پيشتر اشاره شد، زيارتنامه‏ها داراي سطوح معرفتي مختلف بوده، از حيث ژرفايي و عمق مطالب با يكديگر متفاوت هستند. از زاويه محتواشناسي و زيبايي واژگان، در بين زيارات موجود «زيارت ناحيه» از جمله متون دل‏انگيز و ژرفي به شمار مي‏رود كه منتسب به ناحيه امام عصر عليه‏السلام مي‏باشد. علامه مجلسي اين زيارت را ـ با اندك تفاوتهايي ـ از شيخ مفيد، سيد مرتضي و محمد بن المشهدي صاحب المزار الكبير نقل مي‏كند و پس از سخن مولف المزار الكبير مبني بر خروج اين زيارت از ناحيه مقدسه امام آخر مي‏نويسد: «وَالاَْظْهَرُ اَنَّ هذِهِ الزِّيارَةَ مَنْقُولَةٌ مَرْوِيَّةٌ؛3 روشن است كه اين زيارت دارنده سند روايتي از امام معصوم است.»در هر حال آنچه در اين نوشتار در پي آن خواهيم بود گذري بر اين گنج معنوي و بازشناسي سيماي فردي سيد الشهدا در اين زيارت گرانقدر است.1. نسب‏شناسيدر بحث از نسب، زيارتنامه‏ها بر دو نسب تكيه مي‏كنند كه در اين صورت ضمن توسعه در مفهوم اين واژه، حكايتي پندآموز را نيز به دنبال دارد.الف ـ سلسله الهي:در ابتداي برخي از زيارات حضرت امام حسين عليه‏السلام به ويژه زيارت ناحيه، آنچه براي ورود زائر پسنديده آمده است سلام بر انبياء الهي است: «اَلسَّلامُ عَلي آدَمَ صَفْوَةِ اللّه‏ِ، اَلسَّلامُ عَلي شَيْثَ... السَّلامُ عَلي اِبْراهيمَ و...»4 اين سلسله به همراه درودهاي متصل و برشمردن صفات نيكوي هر كدام از اين برگزيدگان ادامه مي‏يابد تا به «السَّلامُ عَلي مُحَمَّدٍ حَبيبِ اللّه‏ِ وَصَفْوَتِهِ؛5 سلام بر محمد، دوست برگزيده خدا.» مي‏رسد.از اين پس نيز سلامها به اميرمؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن و بالاخره سيد الشهداء هديه مي‏شود. با پس‏زني حجابها آنچه از ميان اين باغستان پر نشاط سلامها برمي‏آيد، در واقع تنها عرض ادبي خالي نيست بلكه در اين بين مي‏توان «اتحادي معنوي» را نتيجه گرفت. فقرات زيارت به ما اين‏گونه مي‏فهماند كه امام شهيد در پيوندي معنوي با سلسله‏اي الهي است. او نسب به آدم نه از حيث صلب بلكه از حيث پيام‏آوري و رسالت‏داري مي‏برد. به تعبيري او دارنده همه خوبيهايي است كه آن شريفان داشته‏اند. مگر نيست كه او مصباح هدايت است و سفينه نجات و انبياء نيز چنين بوده‏اند. قرآن كريم مي‏فرمايد: «وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»؛6 آنان را اماماني قرار داديم كه به امر ما هدايت كنند.»مگر نيست كه او در راه حق، ترسي نمي‏شناسد و مي‏گويد: «لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الدُّنْيا مَلْجَأٌ وَلا مَأْوي لَما بايَعْتُ يَزيدَ ابْنَ مُعاوِيَةَ؛7 اگر در دنيا پناه و پناهگاهي نباشد با يزيد بن معاويه بيعت نمي‏كنم.»و انبياء نيز اينچنين هستند. قرآن كريم مي‏فرمايد: «اَلَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّه‏ِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلا يَخْشَوْنَ اَحَداً اِلاّ اللّه‏»؛8 «آنانكه رسالتهاي الهي را رسانند و از او ترسند و از هيچ كس جز خدا نترسند.»همو است كه فرياد برمي‏آورد: «أُريدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَاَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ؛9 فرمان به نيكيها و نهي از زشتيها را خواستارم.»و انبياء نيز از همين جام جرعه نوش شهادتند و رنگ آن مي‏پذيرند. قرآن كريم درباره دشمنان پيامبران مي‏فرمايد: «وَيَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالقِسْطِ مِنَ النّاسِ»؛10 «و مردمي را كه به عدالت امر مي‏نمايند به قتل مي‏رسانند.»او طاغوت مي‏شكند و بعثت انبياء نيز بر همين تعلق گرفته است. «وَلَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللّه‏َ وَاجَتَنِبُوا الطّاغُوتَ»؛11 «در هر امتي رسولي برگزيديم تا مردمان را به عبادت خدا و پرهيز از طاغوت دعوت نمايند.»او رهايي عباد را از «زندان جهالتها» مي‏طلبد. در زيارت مي‏خوانيم: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ؛12 خون خويش را در راه آزادي بندگانت از جهالت و سرگرداني آنان در گمراهي نثار كرد.»انبياء نيز پيوند خويش را با خدا اينچنين استوار مي‏كنند: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الاُْمّييّنَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَاِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»؛13 «او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنان مي‏خواند، تزكيه مي‏كند و كتاب و حكمت مي‏آموزد و مسلماً پيش از اين در گمراهي آشكار بودند.»و اين نيز بگذاريم و بگذريم تا شايد در آنچه آينده خواهد آمد بتوانيم گوشه‏هايي ديگر را بپيماييم. و اين همه نشانگر آن است كه از نخست انبياء تا حسين عليهم‏السلام همه عضو قبيله‏اي الهي و حزب رحماني مي‏باشند و چه نسبي شريفتر و برتر از اين مي‏توان يافت.ب ـ سلسله صلبيدر اين بخش، زيارتنامه‏ها بيشتر با ظرافتي ويژه به نسب او از حضرت خاتم مي‏پردازد: «اَلسَّلامُ عَليَ ابْنِ خاتَمِ الاَْنْبِياء، اَلسَّلامُ عَلَي ابْنِ سَيِّدِ الاَْوْصِياءِ، السَّلامُ عَلَي ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَي ابْنِ خَديجَةَ الْكُبْري...»14در مقام كنوني نيز شايد آنچه بيش از سلسله صلبي قابل ملاحظه باشد همين پيوند معنوي است، چرا كه آنچه پس از اين مورد تأكيد قرار مي‏گيرد صعود به جنبه‏هاي معنوي است، آنجا كه بايد گفت: «السَّلامُ عَلَي ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي، السَّلامُ عَلَي ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوي، السَّلامُ عَليَ ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا»15بلكه اگر گامي فراتر نهيم اين درودها وارد جنبه‏هايي عميق‏تر مي‏شوند و علت اين همه سپاس را در مجاهدتي خونين، صبري ستبر و عصمتي به همراه اصحاب كساء مي‏جويند: «السَّلامُ عَلَي الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، السَّلامُ عَلَي الْمَهْتُوكِ الْخَباءِ، السَّلامُ عَلي خامِسِ اَصْحابِ اَهْلِ الْكَساءِ؛16 سلام بر آن كه پيكرش به خون آغشته گرديد، سلام بر آن كس كه حرمت خيمه‏گاهش شكسته شد، سلام بر پنجمين از اصحاب كساء.»و چه زيبا و عارفانه است اين سلامها و چه شعله‏اي مي‏اندازد به خرمن خرد و عاطفه.2. در مهدشايد يكي از زياراتي كه به صورتي كوتاه بر محور نوزادي حضرت گردشي كوتاه دارد همين زيارت است. در بخشي از آن مي‏خوانيم: «السَّلامُ عَلي مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرئيلُ، السَّلامُ عَلي مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكائيلُ؛17 سلام بر آن كه جبرئيل به او افتخار مي‏كرد. سلام بر آن كس كه ميكائيل با او در گهواره سخن مي‏گفت و شادمانش مي‏ساخت.»اگر چه براي بسياري معلوم نيست كه كيفيت اين ماجرا به چه گونه است؟ و در تفسير اين بخش بايستي از كجا سود جست؟ امّا دست كم اين ماجرا نشان از حضور ملكوتي و خادمانه فرشتگان در پيشگاه اين خاك‏نشينان لاهوتي دارد.3. ويژگي حاكم در زندگانيدر دوران زندگي، قيام و شهادت امام حسين بن علي عليه‏السلام ، آن اصل حاكم و غيرقابل نفوذي كه همچون پرتويي قدرتمند وي را تحت تأثير قرار مي‏داده است، اطاعت از خدا، پيروي از رسول خدا و شنوايي آگاهانه از وصي خدا و پايبندي به وصيت حجت خدا بوده است. اين اصل الگو در لسان زيارت اين چنين آمده است: «وَكُنْتَ للّه‏ِ طائِعاً وَلِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تابِعاً وَلِقَوْلِ اَبيكَ سامِعاً وَالِي وَصِيَّةِ اَخيكَ مُسارِعاً؛18 تو فرمانبردار خداوند و پيروي كننده جدت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و پذيراي گفتار پدرت و پيشي گيرنده به انجام وصيت برادرت بودي.»يا آنجا كه مي‏گويد: «سالِكاً طَرائِقَ جَدِّكَ وَاَبيكَ، مُشْبِهاً فِي الْوَصِيَّةِ لاَِخيكَ؛19 تو پوينده راه جد و پدرت و در سفارشها همانند برادرت بودي.»بي‏گمان اين قانون و الگو، براي هر آزاديخواه طرفدار مكتب خونين حسين عليه‏السلام خط كشي بي‏خطا و معياري بي‏اشتباه است.4. بندگيدر فرهنگ اسلامي، از جمله محكهاي بازشناسي عيار انسانيت برپاداري تكاليف الهي است. و حسين عليه‏السلام بر اساس زيارت حاضر، تكاليف خويش را در سه عرصه عبادي فردي، اقتصادي و اجتماعي، به نيكي به سرانجام مي‏رساند؛ چنانچه مي‏خوانيم: «اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْعُدْوانِ؛20 گواهي مي‏دهم كه تو نماز را برپا داشتي و زكات داده به نيكي فرمان و از زشتي و تجاوز بازداشتي.»برپايه اين زيارت، بندگي در اقامه نماز به تنهايي حاصل نمي‏گردد بلكه آن كس طعم شيرين عبوديت و بندگي را مي‏چشد كه در تمامي عرصه‏ها سر بر آستان الهي بسايد و در ميانه شبهاي تار شب را زنده داشته، خاضعانه و خاشعانه در ركوع و سجده‏اي طولاني راه عزت بپيمايد. «كُنْتَ... مَتَهَجِّداً فِي الظُّلَمِ... طَويلَ الرُّكُوعِ وَالسُّجُودِ؛21 اهل تهجّد در تاريكيها بودي و ركوعها و سجده‏هاي طولاني داشتي.»5 . پاكيزگي معنويدر زمانه‏اي كه اشباح شيطاني جن و انس با هجوم همه جانبه‏شان بدعتها را رواج و سنتهاي اصيل را به عقب مي‏راندند و لغزشگاههاي بسيار و درّه‏هاي هولناكي را فرا روي مؤمنان قرار مي‏دادند، بايستي كسي مي‏بود تا همچون دژي تسخيرناپذير مظهر طهارت و پاكي باشد. و پنجمين اصحاب كساء مصداق همين پاكي است و بايستي به او خطاب كرد: «السَّلامُ عَلي مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ؛22 سلام بر آن كسي كه خداي بزرگ او را پاك و مطهر قرار داد.» چرا كه او دارنده سند بندگي است با مهري از اخلاص و همين است كه احساس شيطان در پيشگاه او عجز و حقارت است. همان شيطان كه گفت: «فَبِعِزَّتِكَ لاَُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصينَ»؛23 «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگاني از بين آنان كه خالص شده‏اند.»6. شكيبايي و حسابگريدر راهي كه سرور شهيدان برگزيد و بر آن راه هر چه داشت گذاشت، دو خصلت مدام در كنار يكديگر مي‏بايست باشند تا بيمه‏گر سعادت گردند. چه، كاستي در هر كدام باعث نابودي سرمايه و هدر رفتن توان است. اين دو يار جدا ناشدني در طريقت حسيني، شكيبايي و حسابگري با خداست. حسين كالاي هستي خويش را به بازار كسي جز خدا نمي‏برد، همان خدا كه سند معامله با مؤمنان را امضاء كرده و فرموده است: «اِنَّ اللّه‏َ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَاَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛24 «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريداري كرده، كه [در برابر آن[ بهشت براي آنان باشد.»او از جد، پدر و مادرش به خوبي آموخته است كه كالاي او را جز خدا اجر نمي‏دهد. همان خدايي كه فرمود: «ما اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِيَ اِلاّ عَلي رَبِّ الْعالَمينَ»؛25 «من در برابر اين دعوت از شما اجري نمي‏طلبم، اجر و پاداش من فقط بر پروردگار عالميان است.» و از آن سو راه بازار خدا، سخت است و مركبي جز شكيبايي نمي‏طلبد و او چه نيكو به اين هر دو عامل بود كه خود نيز بر همين راه رفت و گفت: «اللّهُمَّ صَبْراً وَاحْتِساباً فيكَ؛26 خداوندا! به خاطر صبر و حسابگري در راه تو [چنين مي‏كنم].»پس حق است كه در خطاب به او چنين بگوئيم: «السَّلامُ عَلَي الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ؛27 سلام بر حسابگر صبر كننده.»7 ـ بر ساحل صفاتدر فرازهايي از زيارت، كشتي صبر، طاقت از كف مي‏دهد و حيران و سرگشته بر ساحل صفات تنها به نظاره مي‏نشيند؛ چرا كه هر كدام كتابي گران‏وزن و گران‏سنگ و قلمي غير از اين قلمها مي‏طلبد. پس بياييد با يكديگر روحمان را بر بال پيوند زده از آسمان بر آنها بنگريم كه تنها از اين رهگذر حدي براي آنها متصور است. «كُنْتَ... قَويمَ الطَّرائِقِ، كَريمَ الْخَلائِقِ، عَظيمَ السَّوابِقِ، شَريفَ النَّسَبِ، مُنيفَ الْحَسَبِ، رَفيعَ الْرُّتَبِ، كَثيرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ الضَّرائِبِ، جَزيلَ الْمَواهِبِ، حَليمٌ رشيدٌ مُنيبٌ جَوادٌ عَليمٌ اِمامٌ شَهيدٌ اَوّاهٌ حَبيبٌ مَهيبٌ؛28 تو اينچنين بودي ... بر راههاي استوار گام مي‏نهادي، در بين مردمان بخشنده و بزرگوار بودي، گذشته‏اي با عظمت، نسبي شريف، حسبي والا و رتبه‏اي عالي داشتي. دارنده فضايل بسيار با سرشتهاي ستايش شده و موهبتهاي فراوان بودي و بردبار و كمال يافته، رو به سوي خدا كرده، بخشنده، دانا، راهبري شهيد، زاري كننده و محبوب و داراي وقار بودي.»در دل اين همه بزرگي، صفات ديگري نيز يافت مي‏شوند كه از عهده اين نوشتار كوتاه بيرون است.8. دار دنيادر فرهنگ زيارت ناحيه، نگاه حسين عليه‏السلام به دنيا نيز كاويده مي‏شود كه به اختصار به پردازش اين فراز نائل مي‏شويم.الف ـ گذرگاه، نه قرارگاهبديهي است كه سنت حضرت رب بر حضور انسان در زمين تعلق گرفته است و اين سرنوشتي است گريزناپذير. امّا آنچه مهم است كوتاهي مدت قرار در اين گذرگاه است، چه اينكه خداوند فرمود: «وَلَكُمْ فِي الاَْرْضِ مُسُتَقَرٌّ وَمَتاعٌ اِلي حينٍ»؛29 «زمين براي شما تا مدتي قرارگاه و وسيله بهره‏برداري خواهد بود.» از اين رو دنيا پلي است براي عبور، نه قرارگاهي براي آسودن و غنودن. تعبير رسا، كوتاه، شيوا و ارزشمند مولي الموحدين نيز بر همين محور مي‏چرخد كه: «الدُّنْيا، دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ؛30 دنيا خانه گذر است، نه منزل قرار.»سيماي حضرت سيد الشهداء عليه‏السلام در اين عرصه چنين شناسانده مي‏شود كه: «زاهِداً فِي الدُّنْيا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها؛31 در دنيا همچون آنانكه در آستانه كوچ از دنيا هستند زهد ورزيدي.»ب ـ نگاهي وحشت‏زدهحسين عليه‏السلام در قعر دره دنيا فرو نمي‏رود و بر ديوارهاي نااستوار آن گام نمي‏نهد. او از پدر آموخته است كه: «مَثَلُ الدُّنْيا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّها والسَّمُّ النّاقِعُ في جَوْفِها يَهْوي اِلَيْهَا الْغَرُّ الْجاهِلُ وَيَحْذَرُها ذُو اللُّبِّ الْعاقِلُ؛32 دنيا چون ماري پوست نرم و سمّي است. نادان نيرنگ خورده به او مي‏گرايد و هوشمند عاقل از آن مي‏پرهيزد.» از اين رو در زيارت ناحيه خطاب به امام حسين عليه‏السلام اين ويژگي او را چنين بيان مي‏كنيم: «ناظِراً اِلَيْها بِعَيْنِ الْمُسْتَوْحِشينَ مِنْها؛33 از دريچه نگاه وحشتزدگان به دنيا نگريستي.»ج ـ بازداشت آرزوهاهمگي ما طعم دنيا چشيده‏ايم و به روشني آگاهيم كه آرزو فرزند ماندگار دنيا است. تا دنيا باقي است، آرزو نيز از كنار مادر شير مي‏نوشد. امّا هر كه سر بر آستان حسين مي‏گذارد بايد بداند كه زهد و بي‏نيازي، هر دو از پررنگترين رنگهاي اين مكتب است. و زهد به فرمايش مولاي موحدان «كوتاه كردن آرزوست»34 و بي‏نيازي يعني ترك آرزو.35در دانشگاه سيد الشهداء مدرك شهادت داده مي‏شود و در اين راه مي‏بايست واحدهاي ايثار و نثار را گذراند. در كلاس مولايمان حسين عليه‏السلام اين فرهنگ رايج است كه: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ»؛36 «هرگز به حقيقت نيكوكاري نمي‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.» و اين همه سخت با آرزو ـ اين فرزند دنيا ـ ناسازگار است. پس بايد همچون او بود كه خطاب به او مي‏گوئيم: «اَمالُكَ عَنْها مَكْفُوفَةٌ؛37 آرزوهايت از دنيا بازداشته شده است.»د ـ زيورهادنيا بسان نوعروسي است فريبنده و افسونگر، اگرچه متاعش ناپايدار است امّا بسا افراد در دوستي‏اش يكدل و پايدارند و در به فراموشي سپردن فنا پذيريش متحد. اگر چه زندگانيش كوتاه و ارزشش ناچيز است امّا زيورهايش چشمها را كم كور نكرده است و كم انسانها را در پي خويش خسته و درمانده نساخته است.38 و چه هشداري دارد كلام الهي در اين‏باره كه: «زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ»؛39 «محبت شهوتها براي مردم زينت داده شده است.» مال و فرزند و زن و سيم همه زينتند امّا در اين سياه بازار اوهام فرياد علي عليه‏السلام بلند است كه «غُرّي غَيْري؛40 ديگري را فريب ده.» و حسين عليه‏السلام كه ادامه زندگاني او است، جز اين نمي‏تواند باشد. پس او نيز همتش از زيورها و زينتهاي دنيوي منصرف و به جهان باقي مايل است. «وَهِمَّتُكَ عَنْ زينَتِها مَصْرُوفَةٌ... وَرَغْبَتُكَ فِي الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ؛41 تلاشت از زيورهاي دنيا بسوي ديگر بازگشته و گرايشت به سوي آخرت بر همگان روشن است.» از اين رو در عاشورا زينتهاي اجباري اين دنيا را به درخت بي‏زوال «باقيات الصالحات» پيوند مي‏زند كه خداوند فرمود: «اَلْمالُ وَالْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَالْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ اَمَلاً»؛42 مال و فرزندان زينت زندگي دنيا هستند و باقيات الصالحات ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميدبخش‏تر است.»حسين عليه‏السلام مي‏خواهد در همه آزمايشها سرافراز باشد و اين نيز عرصه آزمايش است. «وَاعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُكُمْ وَاَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاَنَّ اللّه‏َ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظيمٌ»؛43 «بدانيد كه اموال و اولاد شما وسيله آزمايش است؛ و پاداش عظيمي نزد خداست.»ه ـ شادمانه‏هادر انديشه سرور كربلائيان، دنيا محل شادمانه‏هايي متضاد است. او در مكتب پدر آموخته است كه دنيا هم مزرعه عذاب است و هم مزرعه نجات. اين خانه مي‏تواند پندآموز عبرت پذيران و زاد دهنده دورانديشان باشد. دنيا سجده‏گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان و فرودگاه كلام خداست. اينجا همان جا است كه بايستي به تجارت با خدا رفت و نفس را نه به ثمن بخس بلكه ثمين فروخت. حسين عليه‏السلام از شادمانه‏هاي دنيا اينچنين بهره مي‏برد: همدمي با بيت و محراب. «وَاَنْتَ... جَليسُ الْبَيْتِ وَالْمِحْرابِ؛44 همدم با خانه و محراب هستي.» او راه عزلت و بريدگي از شهوتها و لذات را مي‏جويد. چنانكه در زيارت ناحيه مي‏خوانيم: «مَعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذّاتِ وَالشَّهَوات؛45 تو از لذتها و شهوات بريده‏اي.» او بر شادمانه‏هاي غيرخدايي يكسره چشم برمي‏بندد، چنانكه مي‏خوانيم: «وَاِلْحاظُكَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْروفَةٌ؛46 توجهت از شادمانه‏هاي دنيايي بازداشته شده است.» و اين بود حكايت حسين و دنيا.9. لقبهادر اغلب زيارتها، سيد شهيدان القاب خاصي را به خويشتن اختصاص داده است. اين القاب را مي‏توان به سه دسته كلي تقسيم نمود. از جمله:الف ـ لقبهاي منزلتي:اين گونه القاب و توصيفات بيشتر ناظر به مقام‏شناسي و منزلت‏يابي حضرت در خصوص عصمت و امامت است. از اين رو مي‏توان اين جملات يا واژه‏ها را به عنوان مباحث كلامي زيارت، مورد شناسايي قرار داد. «اَلسَّلامُ عَلي خامِسِ اَصْحابِ اَهْلِ الْكَساءِ؛47 سلام بر پنجمين نفر از اصحاب كساء.» يا «اَلسَّلامُ عَلي حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ؛48 سلام بر حجت پروردگار جهانيان.»ب ـ لقبهاي جهادي:اين گونه لقبها بر جنبه‏هاي حماسي تأكيد مي‏نمايند و كنايه‏اي از شجاعت و سلحشوري مولا مي‏باشند، مانند: «اَلسَّلامُ عَلي يَعْسُوبِ الدِّينِ؛49 سلام بر رئيس بزرگ (پادشاه) دين.» پردازش واژگان در اين موارد به گونه‏اي است كه به زيبائي شخصيت حماسي سالار كربلا را به نمايش مي‏گذارد. همچنين از آنجا كه اين گونه القاب در كنار لقبهاي شهادتي و غم‏انگيز به كار مي‏رود، فضايي متعادل و واقعي را فرا روي زائر باز مي‏نمايد.ج ـ لقبهاي شهادتي:اين لقبها ناظر به زواياي گوناگوني هستند، امّا همگي در محور شهادت مظلومانه شريكند. مانند: «السَّلامُ عَلي غَريبِ الْغُرَباءِ؛50 سلام بر غريب غريبان.» كه به تنهاييِ آن حضرت در هنگام جهاد و شهادت اشاره دارد و يا «اَلسَّلامُ عَلي شَهيدِ الشُّهَداءِ؛51 سلام بر شهيد شهيدان.» يا «اَكْرَمُ الْمُسْتَشْهَدينَ؛52 بزرگوارترين شهيدان.» كه هر دو بر جايگاه شهادتي حضرت نظر دارند. در اين ميان برخي لقبها در عين آنكه اشاره‏اي كنايه‏آميز به شهادت دارند، منزلت حضرت را پس از شهادت به بيان مي‏نشينند. مانند: «السَّلامُ عَلي صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِيَةِ؛53 سلام بر صاحب بارگاه عالي رتبه.»البته در اين مجال اندك نمي‏توان بر بسياري از القاب با تأمل نگريست، امّا بي‏گمان شرط ادب و كمال آن است كه معرفت جويان در اين راه نيز گامي نهند، كه بي‏ترديد هركدام دفتري مستقل مي‏طلبد و پژوهشي ژرف. از اين رو نوشتار ما با توجه به تكليف اختصار از بسياري بحثها مي‏گذرد، به اميد آنكه ره‏پويان ديگر در اين وسعت پرنشاط و طراوت خوشه‏اي از گلهاي حسيني بر چينند. و ما از باب تيمن و عرض ادب دو شكوفه سلام را از باغ پرريحان زيارت ناحيه بر آن صاحب شافي عرضه مي‏داريم: «السَّلامُ عَلي مَنْ جَعَلَ اللّه‏ُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ، السَّلامُ عَلي مَنِ الاِْجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ؛54 سلام بر آن كس كه خداوند در تربتش شفا را قرار داد. و سلام بر آن كس كه اجابت [خواسته‏ها[ در بارگاه اوست.»پاورقيها:1. خربوطلي، انقلابهاي اسلامي، ترجمه عبد الصاحب يادگاري، ص73، به نقل از پيامدهاي اجتماعي نهضت حسيني، شمس اللّه‏ مريجي، معرفت، شماره 59، ص36. 2. كامل الزيارات، ص237، ح354. 3. بحارالانوار، ج98، ص328. 4. زيارت ناحيه مقدسه، ص14. 5. شعراء/164. 6. انبياء/73. 7. العوالم العلوم، ص178. 8. احزاب/39. 9. حياة الامام الحسين بن علي، دراسة و تحليل، ج2، ص264.10. آل عمران/21. 11. نحل/36. 12. مفاتيح الجنان، زيارت اربعين. 13. جمعه/2. 14. زيارت ناحيه مقدسه، ص20. 15. همان، ص22. 16. همان، ص22. 17. همان، ص30، جهت اطلاع بيشتر نك: بحارالانوار، ج44، ص188. هرچند در اين مورد از جبرئيل نام برده شده است نه ميكائيل. 18. زيارت ناحيه، ص38. 19. همان، ص 42. 20. همان، ص38. 21. همان، ص42 و 44. 22. همان، ص30.23. ص/82 ـ 83. 24. توبه/111. 26. موسوعة كلمات الامام الحسين، ص402. 27. زيارت ناحيه، ص28. 28. همان، ص42. 29. بقره/36. 30. نهج البلاغه، حكمت 133، ص656. 31. زيارت ناحيه، ص44. 32. نهج البلاغه، حكمت 119، ص653. 33. زيارت ناحيه، ص44. 34. «اَلزِّهادَةُ قَصْرُ الاَْمَلِ». (نهج البلاغه، خطبه 81، ص128.) 35. «اَشْرَفُ الْغِني تَرْكُ الْمُني؛ بالاترين بي‏نيازي ترك آرزوهاست.» (نهج البلاغه، حكمت 34، ص630.) 36. آل عمران/92. 37. زيارت ناحيه، ص44. 38. با استفاده از حكمت 77 نهج البلاغه، ص638. 39. آل عمران/14. 40. نهج البلاغه، حكمت 77، ص638. 41. زيارت ناحيه، ص44. 42. كهف/46. 43. انفال/28. 44. زيارت ناحيه، ص44. 45. همان، ص44. 46. همان، ص44. 47. زيارت ناحيه، ص22. 48. همان، ص26. 49. همان، ص24. 50. همان، ص22. (غريب = دور از وطن) 51. همان، ص22. 52. همان، ص62. 53. همان، ص30. 54. همان، ص20. منبع:سراج
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن