تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تقواى الهى داشته باشيد و اصلاح كنيد ميان خودتان را زيرا خداوند در روز قيامت ميان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826060886




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شكرانه نعمت‏ها (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شكرانه نعمت‏ها (3)
شكرانه نعمت‏ها (3) تهیه کننده: سید امیر حسین کامرانی رادمنبع: راسخون دانستنی ها و دل نوشته هایی به مناسبت روز احسان و نیکو کاری ایثار، بلندترین درجه احساناحسان و نیکوکاری، از زیباترین صفات و پرشکوه‏ترین جلوه‏های انسانیت است و این احسان، در اوج ظهور خود و در بالاترین درجه خود، به شکل ایثار ظاهر می‏شود؛ آن‏جا که نیکی کنی، در حالی که خود نیازمندی و احسان کنی، در حالی که خود بی‏بهره‏ای. ایثار و دیگران را برخود مقدم داشتن، برترین درجه احسان و بلندترین مرتبه شرافت و بزرگ‏منشی یک انسان است. مولای متقیان علی علیه‏السلام می‏فرماید: «آن که دیگران را بر خود مقدم دارد و از آن چه بدان نیاز دارد، ببخشد، در جوان‏مردی و فضیلت، به اوج کمال رسیده است».ارج و بهای شرافت انسانیمولای ما امام علی علیه‏السلام که خود جلوه‏ای روشن از احسان و نیکوکاری بود، می‏فرماید: «عطای بسیار و بخشش زیادِ خود را، بسیار مشمار؛ زیرا شرافت ومنزلت تو بیش از آن است». آری، آن بزرگوار در کنار شرافت و بزرگواری انسان، احسان را هر چند که بسیار باشد، کوچک واندک می‏شمرد؛ چرا که احسان، ازمال ناپایدار دنیایی است که در برابر شرافت انسانی ارج و بهایی ندارد.فرصت طلاییانسان، موجودی اجتماعی است و برای ادامه بقا و حیات خویش، نیازمند به ارتباط دوسویه با دیگران است و اصل پیدایش «جامعه» و برقراری آن، بر همین پایه می‏باشد. آنچه جامعه انسانی را پویا، روبه رشد و با نشاط می‏سازد، داشتن روحیه نوع‏دوستی و ایثار در برابر هم‏نوعان است. این روحیه در جوامع غیردینی، نوعی ارزش اجتماعی و در جوامع دینی و اسلامی، نوعی عبادت و وسیله تقرب به پروردگار تلقی می‏شود که محصول پربار آن، شادی انسان‏ها و رضایت و قرب الهی است. انسان، شایسته اکرامانسان در اسلام موجودی است که می‏تواند و باید آیینه تمام‏نمای خداوند باشد و به همین دلیل، از ارزش والایی برخوردار است و اکرام وی نیز به همین اندازه ارزشمند و شایسته توجه است. احسان و نیکوکاری، از والاترین جنبه‏های اکرام انسانی است، به شرط آنکه از آفت خطرناک منت گذاشتن و به رخ کشیدن در امان باشد که باید از آن به خدا پناه برد. حضرت امام علی علیه‏السلام خطاب به نیکوکاران می‏فرماید: «ای نیکوکاران، احسان و نیکی خود را به منت، آلوده نکنید. به یقین منت گذاشتن زشت و ناپسند، کار نیک و احسان را از بین می‏برد». روز احسان و نیکوکاری که این صفت، به طور جمعی و بدون روبه رو شدن با شخص نیازمند انجام می‏شود، فرصت باارزشی است برای به جا آوردن این عبادت، بدون هیچ گونه آفت احتمالی که ممکن است در موارد دیگر، گریبان گیر انسان نیکوکار شود. احسان و تربیتاحسان به دیگران و انفاق به هم‏نوعان، خلأهای اجتماعی را که به واسطه نیازمندی حاجتمندان به وجود آمده، از بین می‏برد. فلسفه اصلی نیکوکاری و نیکی به دیگران، رابطه‏ای دقیق و ظریف با «ساخته شدن» و تربیت انسان دارد. فلسفه دستور به احسان و نیکوکاری، انسان سازی است ؛ چرا که انسان‏ها در سایه فضیلت‏هایی چون گذشت، بخشش، ایثار و هم‏دلی، روح انسانی می‏یابند و انسان شدن، نهایت کمال معنوی است. خدای متعال پرداخت صدقه و احسان این‏گونه را، موجب پاکیزگی و تزکیه انسان معرفی فرموده و خطاب به پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید:«ای رسول، از مؤمنان صدقات را دریافت دار تا بدان، نفس‏های ایشان را مطهر و پاکیزه سازی».دستان سبزای دل، تو سزاوارِ کرامتی. نگاه‏های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل‏های خسته را در میهمانی خود پذیرا باش و بدان لبخند را بر لب‏های چشکیده بباران. فردا که بهار آید دستانِ خود را سبز خواهی دید.نثارِ ایثارامروز طراوت میهمان دل‏های ماست. امروز از آسمان عطوفت می‏بارد و درختان عاطفه را می‏بینی که میوه‏های ایثار نثار می‏کنند. امروز زمینیان آسمانی شده‏اند. امروز خدا در همین نزدیکی‏ها نعمت می‏پاشد. امروز فرشتگان طبق طبق نیکی به آسمان می‏برند. امروز، روز نیکوکاری است.شرجیِ طراوتآرام و سبک‏بار پر می‏کشند. اوج می‏گیرند و آسمان را زیبایی می‏بخشند. پرندگان مهربانی را می‏گویم. چقدر هوا شرجیِ طراوت است. چقدر باغ دل‏ها شکوفاست که این‏گونه عطر عشق در هوا پراکنده است. مگر امروز چه روزی است؟ آری، امروز روز نیکوکاری است.درخشش شور و شعورباید نگریست. باید با دقت به مهربانی اینان نگریست. کدام زبان می‏تواند این همه عاطفه را سپاس گوید؟ گل‏های احساس را ببین که از شرم عرق کرده‏اند. امروز، «حی علی خیرالعمل» است. امروز روز نیکوکاری است.کویر نیازامروز در مزرعه عشق، بذر نیکوکاری می‏پاشند، تا فردا در بهار دل‏ها، گل‏های معنویّت شکفته شود. سرسبزی فردا مدیونِ همّت مردان و زنانی است که شادی‏های خود را بر کویر نیازهای هم‏وطنانِ خود می‏پاشند. فرخنده باد این شور و خجسته باد روز با طراوتِ نیکوکاری.ستاره‏های نیکوکاریکرامت از خرمنِ شما خوشه می‏چیند. نیکوکاری از آسمان عطوفت شما می‏بارد و مهربانی، دست به دامانِ شماست. شما که شادمانی را میهمانِ سفره نیازمندان کردید و عاطفه را شرمنده خود ساختید. درود فراوان پروردگارتان بر شما باد و خجسته باد بر شما روز نیکوکاری.ارمغانبه شما می‏اندیشم. به شما که این‏گونه به یاری نیازمندان می‏شتابید. به شما که سبدسبد محبت را از باغ همیشه سبزِ باورِ خود به ارمغان می‏آورید. به شما می‏اندیشم؛ به شما که عطوفت و مهربانی پروردگار در رگ‏هایتان جاری است. مبارک باد بر شما روز نیکوکاری.دستان مهربانچه چیز بالاتر از آن که خدا شما را دوست می‏دارد؟ شما را می‏گویم؛ شما که دستانتان لبریزِ مهربانی است. شما که تاب نگاه‏های منتظر خانواده‏های نیازمند را ندارید. شما که محبّت خود را از ارزانی سفره‏های مردم محروم می‏کنید. شما که آفریننده روز نیکوکاری هستید.صفِ مشتاقانبه نیکی می‏اندیشم. به آنچه در لبخند مهربان این مردم موج می‏زند. به روحِ پاک مردان و زنانی که شادی‏های خود را نثار دیگران می‏کنند. به صف مشتاقان نیکوکاری. ای خدای نیکوکاران، هزاران آفرین بر خلقتِ تو. چه نیکو از روح خویش در پیکر اینان دمیده‏ای. چه سزاوار در دامان مهربانی خود، اینان را پرورانده‏ای. تو را سپاس ای خدای نیکوکاران.روزِ آسمانامروز روز آسمان است. روز پاکی است. روز زلالی است. روز بی‏کرانگی است. امروز بهشت را تقسیم می‏کنند. امروز نیکوکاران، خشت بر خشت، بهشت خود را استوار می‏سازند. و امروز، روز اِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِحْسان است. آری، امروز روز نیکوکاری است.سپاسمهربانا، سپاس‏گزارم که در دستانم شوق نیکوکاری را نهادی و دلم را به نور عشق، روشن ساختی. از تو ممنونم که روح مرا آسمانی فرمودی و در وجودم دغدغه محرومان را آشیان دادی. مرا از بیماری عُجب و ریا برهان و همواره در زمره نیکوکارانم قرار ده.بازگشتامروز روز بازگشت به مکتب خاندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است. امروز روز «وَ سجیّتکم الکَرَم» است. امروز روز «و عادَتکُمُ الاِحْسان» است. آنان که عنان مرکب دل را به دست این خاندان سپرده‏اند، هماره به محرومان لبخند می‏زنند و بر چشم‏های منتظرشان سفره می‏گسترانند. و امروز که روز نیکاری است با آغوش باز، نیازمندان را درمی‏یابند.گل‏های مهربانیای مردم رنج دیده، ای مردم محروم، گمان مکنید که بی‏حضور شما شاد خواهیم بود. تلخی محرومیّت شما را تاب نخواهیم آورد و گرمی آغوش خود را، میهمانِ حضور شما خواهیم کرد. دلِ خود را با شما تقسیم خواهیم کرد و فردا که بهار آمد، گل‏های مهربانی در باغچه‏هامان خواهد شکفت و آسمان خانه‏مان پر از ستاره نیکوکاری خواهد شد.زير سايبان محبتميثم امانىچه مى‏شد اگر نبود دل‏بستگى ما آدم‏ها به هم؟ شايد «با هم بودن» را بر صفحه‏هاى فطرت‏مان نوشته‏اند كه «بى‏هم بودن» تلخ است و تحمل‏ناپذير.از من تا تو فاصله‏اى نيست، جز برداشتن يك قدم به عشق.زمستان سرد و سوزان تنهايى را فقط به هم پيوستن دست‏هاى من و توست كه گرم خواهد كرد.زمين سرد است، اما آتش مهر قلب‏هاى مؤمن در سراسر گيتى نه تنها كلبه‏هاى خويش، كه كلبه همسايگان را نيز برقرار و برافروخته نگاه خواهند داشت.آرى، سياره خاكى ما بر مدار وحدت دل‏هاى عاشق مى‏گردد؛ دل‏هاى زنده به عشق انسانيت.زمين، ملك همه فرزندان آدم است و اين ملك مشاع، تنها با نوع‏دوستى خواهد پاييد و با گذشت.آنچه بهتر زيستن را در اين سرزمين دور برايمان فراهم مى‏آورد، اين است كه همگى‏مان زير يك سايبان بنشينيم؛ سايبان محبت و نيكى.آدمى بنده محبت استآدمى بنده محبت است و هر چه نتواند سنگ خاراى قلبش را بگشايد، محبت خواهد توانست.هر چه رنگ و لعاب ديگر، همچون برگ‏هاى پاييز مى‏ريزند، ولى رنگ و بوى محبت، هرگز كهنه نخواهد شد و حافظه جهان، دست‏هاى نيكوكار را از ياد نخواهد برد.قانون خلقت اين است كه «نيكى بيافرين تا نيكى‏هاى تو نيكى بيافريند؛ محبت كن تا محبت‏هاى تو محبت بيافريند؛ همگان را دوست بدار، تا همگان دوستت بدارند».آرى،بدين رواق زبرجد نوشته‏اند به زر كه جز نكويى اهل كرم نخواهد ماند حافظچون رودخانه جارىچه بزرگ‏اند دست‏هايى كه مصمم، چون رودخانه‏ها جارى مى‏شوند و كوير نيازمندان را به جوانه مى‏نشانند!چه روشن‏اند چشمانى كه جست‏وجوگر و پرشور، نگاه‏هاى رنجور را افق‏هاى توانمندى، هديه مى‏دهند.از تو مى‏گويم كه شانه‏هاى يارى‏ات، تكيه‏گاه مستمندانى است كه سرخى صورت‏هاشان، نشان از سيلى روزگار دارد.از تو مى‏گويم كه چشمان ابرى را پاس مى‏دارى و هواى بارانى‏شان را حرمت مى‏گذارى؛ از تو كه نور را به خانه پنجره‏ها ميهمان كرده‏اى. در من شوقى استدر من شوق امداد است و شكوه ياورى. تبر به دست مى‏گيرم به قصد شاخه‏هاى فقر و خاكستر نيازمندى را در قعر اجاق‏ها به نظاره مى‏ايستم.هم‏وطن! برهوت شب‏هايت را به ستاره‏بارانى شگفت مى‏كشانم، با همين دست‏ها كه از لذت يارى لبريز است.جان بى‏نيازت را به روزگاران شكوهمند عشق پيوند مى‏زنم، با همين گام‏ها كه نبض زمين را به تپيدن مى‏خواند. مباد كه هيچ‏گاه چشم به راه بمانى و نوميد!سخاوت كليد عنايترزيتا نعمتىاى دست‏هاى بخشنده! آن هنگام كه سخاوت شما تنهايى دلى را به هديه لبخندى و دستى پرمهر، ميهمان مى‏كند، درختان در دو ستون به احترام مى‏ايستند تا عظمت روحانى شما را تعظيم كنند.امروز، بياييم بال‏هايمان را به پهناى آسمان بگسترانيم تا با اجابت دست نيازى، به گوشه چشم عنايتى از بالا برسيم. «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از نيكوترين نعمت‏هايى كه به دست آورده‏ايد، انفاق كنيد».و لطافت را به باغ و تازگى را براى صبح و خورشيد را به سكوت خانه‏هاى سرد بياوريد.گسترش لبخندخداوند اراده كرده است كه ترازوى عدالت خويش را به دست بندگان متقى، به توازن برساند تا در تقسيم دردها و شادى‏ها، نقطه‏اى از دفتر آفرينش جا نيفتد.در انزواى سرد زمين، امروز چشمانى منتظر سخاوت تواَند. بيا تا فصل شكفتن را آغاز كنيم كه «تقسيم»، زيباترين درس مكتب‏خانه عشق است. دنيا تنها براى آنها كه مى‏بخشند، بزرگ است؛ زيرا يك لبخند را مى‏توان از انحصار خود، تا هزاران قلب شكسته گسترش داد.ميراث‏دار سخاوت‏هاى شبانهما وارث دينى هستيم كه در ركوع، حاجت نيازمندان را با هديه انگشترى برآورده مى‏كنند. ما وارث كوله‏بارهاى شبانه على عليه‏السلام براى تقسيم عشقيم، ميان خانه‏هاى از ياد رفته؛ ميان پس كوچه‏هاى نجيبى كه بستر خانه‏هاى آن، سرهاى ناتوانى و فقر را به بالين مى‏برد.مى‏توان گاهى تلنگرى بر خويش زد تا بينوايى، در بگشايد و لبخند گمشده‏اى، ميهمان قلب‏هاى اندوهگين شود.در مسلك ايمان، آنان كه به دنبال ذخيره خوشبختى‏اند، آن را در قلب‏هاى ديگران انباشته مى‏كنند تا در دهان گشوده صدفى، مرواريد بخشش را جاى دهند؛ درياى دنيا، براى وضويى و نمازى و سلامى است؛ نه براى غرق شدن.بالى براى پريدنبخشندگى، آسمانى است براى نمايش پرواز، پيش چشم‏هاى خدا. ناگهان‏هاى شكفتن در همين اتفاق‏هاى ساده است؛ نيكى‏هاى بى‏پرسش و دست‏هاى دهنده چون چشمه، اما در عطش، عطشى براى شتافتن و سبز كردن دشت‏هاى تشنه.نيكى، مجالى است براى شكفتن و كوله‏بارى است براى نهفتن؛ دانه‏اى است براى روييدن و ابرى است براى باريدن.و احسان، بالى است براى پريدن.به خدا قول مى‏دهمفاطره ذبيح‏زادهبه تو قول مى‏دهم امشب براى سفره تهى پسر زن همسايه، يك قرص گرم محبت خواهم برد و اول صبح كه دنيا را به رنگ شاداب زندگى جان بخشيدى، به پسرك يتيم همين حوالى، دوچرخه قرمز آرزوهايش را هديه مى‏دهم تا از دريچه گشوده رؤياى ساده‏اش، پرتو تبسم خدايى‏ات، بر هواى آسوده خيالم بتابد!آرزو دارم در روزهاى واپسين سال كه تازگى بهارانت در كوچه طبيعت، آمدن را مهيا مى‏شود، تنها اندكى به تو شبيه شده باشم.مى‏خواهم از رسم پرلطافت بخشندگى‏ات تقليد كنم.مى‏خواهم به قدر وسعت وجودم، به شيوه لطف و احسان تو اقتدا نمايم.به مدد فرصتى كه براى مهربانى به من بخشيده‏اى، چه اندازه به معراج روح خويش نزديكم! گويا ملكوت تا سر انگشت دستانم گسترده شده و بهشت از حواشى چشمان منتظر دختركان بهزيستى آن سوى خيابان، بر صميميت لحظه‏هاى اكنون من جارى است.اقتدا به خورشيدبراى تابش احسان بر پنجره دل و روييدن ياس‏هاى سپيد نيكوكارى در جان، چه چيز بيشتر از گرماى خورشيد مردم‏دارى على عليه‏السلام در شب‏هاى تار كوفه كارساز خواهد بود؟!آن مولاى مؤمنان و پدر دل‏سوز يتيمان، به فرزندش امام حسن مجتبى عليه‏السلام اين‏گونه وصيت فرمود:«فرزندم! بدان كه راهى پرمشقت و بس طولانى پيش رو دارى؛ پس در طى اين راه بكوش و زاد و توشه مناسب بردار و بار گناه را سبك كن.فرزندم! بيش از تحمل خود، بار مسئوليت را بر دوش منه كه سنگينى آن براى تو عذاب‏آور خواهد بود؛ پس اگر مستمندى ديدى كه توشه‏ات را تا سراى قيامت مى‏برد و آن زمان كه بدان نياز دارى به تو باز مى‏گرداند، يارى او را غنيمت بشمار و توشه‏ات را بر دوش او گذار.اگر قدرت مالى دارى، بيشتر انفاق كن؛ زيرا ممكن است روزى در رستاخيز، در جست‏وجوى چنين فردى باشى و او را نيابى!»اينجا سرزمين عشق استفاطمه پهلوان على‏آقااينجا سرزمين عشق است كه حتى يك تكه نان با همسايه قسمت مى‏شود و خاطرهاى آسوده با زمزمه «الجارُ ثم الدار»، سر بر بالين مى‏نهند.اينها همه به دنبال كاشتن نهال شوق در دل‏هاى يكديگرند. مردمان اينجا، اهالى سرزمين عشقند؛ آنها كه زاده ايمانند و چكيده معرفت، آنها كه بر ساحل آسودگى‏هاشان تكيه نمى‏دهند تا از دست و پا زدن‏هاى طوفان‏زدگان درياى نياز، لذت ببرند.مردم اين سرزمين، محنت‏زدگان بلاديده را درمى‏يابند و در زدودن غبار غم‏هاى چهره‏ها مى‏كوشند. در سرزمين عشق، هيچ دستى بى‏پاسخ رها نمى‏شود؛ زيرا همه اهالى اين سرزمين، اعضاى يك پيكر واحدند.یادگار شایستهانسان‏های آینده‏نگر و دوراندیش، پیش از چشم فروبستن از دنیا و قبل از آن که فرصت کسب عیش آخرت از کفشان برود، در فکر آن اند که با صرف بخشی از دارایی خویش در راهی خداپسندانه، برکات وجودی خود را جاری سازند و با احسانی که در حق دیگری می‏کنند، از بسته شدن پرونده خوبی‏ها و ثواب هایشان در دنیا جلوگیری کنند. حضرت علی علیه‏السلام فرمود: «کسی که کارهای شایسته‏ای از خود به یادگار گذارد که دیگران از او پیروی کنند، هرگز نمی‏میرد». امام صادق علیه‏السلام هم می‏فرماید: «چنان نیست که هر کس دوست داشته باشد به مردم نیکی کند، آن را انجام دهد، و چنان نیست که هر کس علاقه‏مند به کار خیر باشد، توانایی آن را داشته باشد و چنان هم نیست که هر کس قدرت بر نیکی به مردم داشته باشد، به او اذن نیکوکاری داده شود. پس هر گاه که «خواستن» و «توانستن» و «اجازه» (از سوی خدا) جمع شود، در آن صورت است که برای طالب و مطلوب، سعادت فراهم می‏آید».برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد زپس، تو پیش فرست شهادت دستانتو را سپاس باید گفت؛ تو را که دلی به پاکی شبنم داری؛ تو را که به نگاه‏های معصومانه کودکان محروم می‏اندیشی. فردا بهشت از آنِ توست. قیامت، دست‏های مهربانت به نیکوکاری تو شهادت می‏دهند. فردا از آنِ توست ای نیکوکار.ضيافتچه ضيافتى بر پا بود!مهربانى، چه جشنى مهيا كرده بود، براى دل‏هايى كه رموز مهر ورزيدن را آموخته بودند و دل‏هايى كه مهربانى را لابه‏لاى آن بسته‏هاى كوچك رنگى پيچيده بودند!عشق همت كرده بود.محبت آستين بالا زده بود.حس هم‏دردى، كار خودش را كرده بود.همه دست به دست هم داده بودند تا جشن نيكوكارى را برگزار كنند،اما انسانيت، پيش‏تر از همه اينها، شور و غوغايى وصف‏ناپذير در دل‏ها به راه انداخت.انسانيت، بانى بود!نافراموشفردا سرانگشتانت شکوفه خواهد داد. فردا سبز خواهی شد. تو را می‏گویم، ای نیکوکار! تو که صمیمانه خوشی‏هایت را به سفره محرومان می‏ریزی. دستانِ نیازمند هرشب برایت به دعا بلند خواهد شد و چشم‏های کودکان بی‏بضاعت این مهربانی را هرگز فراموش نخواهد کرد.برخیزیمبرخیزیم. برخیزیم و دعا کنیم؛ برای دل‏های بی‏قراری که عید امسالْ خود را شاد می‏خواهند. برای آنان که نگران طراوت کودکان معصوم خود هستند. آنان که چشم به یاری من و تو دارند. برخیزیم که امروز، روزِ «اللّهُمَ اَغْنِ کُلَ فَقیر» است. امروز روز تلاش برای عدالت است. برخیزیم! امروز روز نیکوکاری است.حسرت فردفردا که دستمان از جهان کوتاه است، حسرت روزگارانی را می‏خوریم که می‏توانستیم شادی‏هامان را هدیه کنیم. پس امروز را دریابیم؛ امروز را که روز نیکوکاری است؛ امروز را که گرمی محبّت، سرمای کدورت را در پشت پنجره وا می‏نهد. باور داشته باش که پاداش ما، بهاری با گل‏های رنگارنگ خواهد بود.روز شماای پاکی‏ها، ای عاطفه‏ها، ای مهربانی‏ها، امروز روزِ شماست. از خانه بیرون آیید و کوچه‏کوچه شهر را از عطر دل‏انگیز خود سرمست سازید. ای گندم‏زارهای محبّت، برخیزید و خورشید را خوشه‏چینِ گرمی خود سازید؛ و تو ای عشق، امروز از دستان مهربان این مردم بر کویر نیاز ببار و دشت را پر از گل نیکوکاری کن.شتابانتظارتان به پایان آمد، ای فطرت‏های سبز. امروز روز پرکشیدن سوی ملکوت است. امروز آسمانْ شما را فرا می‏خواند و درون شما فریاد برمی‏آورد که به‏پاخیز و بهار را صدا بزن. شتاب کن که به اشتیاق تو بهار چند روز زودتر از راه می‏رسد. آری، بهار به استقبال نیکوکاری تو خواهد آمد.مژدهاین‏جا باغ عاطفه است. درختانِ احساس، شکوفه کرده‏اند. بر گلبرگ‏های ایمان، شبنم محبّت چکیده است. پرنده‏های نیکوکاری، فضای باغ را از نغمه‏های توحیدی خود پر کرده‏اند و باغبان لبخندزنان فریاد می‏زند: مژده! مژده! بهار نزدیک است.نیایشپروردگارا، تو را سپاس می‏گویم که شایسته سپاسی. از تو به نیکی یاد می‏کنم که سرچشمه نیکی هستی. تو را سپاس که نیکوکاری را در مزرعه جان‏ها پاشیدی و بارها فرمودی: نیکوکاران را دوست می‏دارم. دوستت می‏دارم که نیکوکاری را در نهادم جای دادی و مرا به مِهر وجودت مهربان آفریدی.سرمشقامروز چشم جهان به دستِ شما می‏نگرد. امروز جهانیان جهان حیرت‏زده نجابت دل‏های شمایند. امروز جهان می‏نگرد که چگونه عید را به سفره هم‏وطنان خود خواهید برد. امروز همگان می‏بینند که چه زیبا لبخند بر لب‏های شما شکوفاست. امروز همه حس خواهند کرد که روز نیکوکاری است.کودکان همسایهکودکان همسایه را خوب می‏شناسم. عشق یک کودک به پیراهن سبز و کفش قرمز را درک می‏کنم. از شادی کودکان هنگام تحویل سال لذّت می‏برم. هنوز هم نگاه‏های خیره به سفره هفت‏سین را می‏فهمم. باید امروز کمی از شادی‏ام را به خانه همسایه بریزم. باید امروز مهربانی را به حیاط خانه همسایه تقدیم کنم. باید امروز نیکوکار باشم.روز همیشه سبزرگ‏هایمان از خون انسانیّت لبریز است. نبضمان هر لحظه با یاد دیگران می‏زند. هوای حیاط دل‏هایمان لبریز از مهربانی است. در هر تپش، قلبمان فداکاری را فریاد می‏زند. از باغچه‏هامان بوی سیب عاطفه می‏آید. دریای چشمانمان تا ساحل غربت موج می‏زند. ما اهالی سرزمین نیکوکاری این روزِ همیشه‏سبز را به همه هم‏وطنانِ خود تبریک می‏گوییم.روزِ منمن از اهالی محلّه کرامتم. پیشه‏ام میهمان‏داری است. دلم لبریز از عشق و عاطفه است. سال‏هاست که دغدغه عدالت و انسانیّت و وجدان را به دوش می‏کشم. مردمانِ فقر و فاقه را از نزدیک می‏شناسم. امروز روز من است؛ روز سبز نیکوکاری.آرزوی بهاربرایت دعا می‏کنم؛ تویی که از مهربانی آفریده شدی؛ تویی که پاداش فردایت، بهشت است؛ تویی که چون موج متلاطمی؛ تویی که فداکارانه، کودکانِ مرا شادمان ساختی؛ تویی که گَرد محرومیّت را از چهره‏ام پاک کردی؛ تویی که در جشن نیکوکاری، شادی‏ات را به خانه‏ام آوردی. آرزو می‏کنم بهاری همیشه‏سبز داشته باشی.روزِ موعودامروز روز موعود است؛ روزی که دست‏های شما به میهمانی نیکوکاری خواهد آمد؛ روزی که درختان به شما احترام می‏گذارند و گل‏ها به شوق شما می‏شکفند. امروز روزِ باران است. باران رحمت پروردگار ارزانیِ شما خیرخواهان و نیکوکاران. روز نیکوکاری بر شما مبارک باد.موج ایثارمن از آسمان عاطفه‏تان فهمیدم که چقدر بی‏کرانه‏اید. از گل‏های باغچه محبت‏تان پی بردم که گل‏های وجودتان همه محمدی است. از برق شادی چشمانتان فهمیدم که همسایه خورشیدید. من از نگاهتان دیدم که لبریز از خدایید. و امروز که روز نیکوکاری است، فهمیدم دریای ایثار در لابلای انگشتان شما موج می‏زند.خدمت به مؤمنپیامبر گرامی اسلام، حضرت محمدبن عبداللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، فرمود: «کسی که به فریاد برادر مسلمانش برسد و او را از غصه، گرفتاری و خطری نجات دهد، خداوند ده کار نیک برای او می‏نویسد. ده درجه او را بالا می‏برد و ثواب آزاد کردن ده بنده را به او عطا می‏فرماید. ده عقوبت را از او دور می‏نماید و در روز قیامت ده شفاعت برایش آماده می‏سازد».هفتاد و دو رحمتامام صادق علیه‏السلام فرمود: «کسی که در سختی‏ها به داد برادر مؤمنش برسد و گرفتاری‏اش را برطرف سازد و در برآوردن حاجتش به او کمک کند، به سبب این عمل 72 رحمت نزد خداوند دارد که خداوند یکی از آنها را زودتر به او عطا می‏فرماید و با آن زندگی دنیایش را اصلاح می‏کند و 71 رحمت دیگر را برای ترس و وحشت‏های قیامتش ذخیره می‏سازد».برطرف کردن گرفتاریامام صادق علیه‏السلام فرمود: «کسی که گرفتاری مؤمنی را برطرف نماید، خداوند گرفتاری روز قیامتِ او را برطرف می‏کند و با شادمانی از قبر برمی‏خیزد و کسی که در هنگامِ گرسنگی به مؤمنی غذا دهد، خداوند از میوه‏های بهشتی به او عطا می‏فرماید و کسی که نوشیدنی‏ای به او بدهد، خداوند از نوشیدنی‏های خوب بهشتی به او عطا می‏فرماید».شاد کردن مؤمنامام صادق علیه‏السلام فرمود: «هرکس که مؤمنی را خوشحال کند، خداوند در قیامت او را شادمان می‏سازد و به او می‏گوید: هرچه دوست داری بخواه؛ زیرا بی‏تردید تو کسی هستی که دوست داشتی دوستان خدا را در سرای دنیا شاد سازی. آن‏گاه هرچه بخواهد به او می‏دهند و خداوند بیش از آنچه خواسته است و حتی به فکر او نرسیده، از نعمت‏های بهشتی به او عطا می‏فرماید».دست‏های بخشندهما از تبار نور و سعادتیم. ما پیروان مولا علی علیه‏السلام هستیم. همان که کوچه‏های مدینه، هنوز از دست‏های بخشنده‏اش می‏گوید. همان که در رفتنش همه تهی‏دستان مدینه یتیم شدند. همان که نگران از نیاز مستمندان، هیچ شبی آسوده نخوابید و هیچ وعده‏ای سیرنخورد. ما پای‏بند رفاه وآسایش و آسوده خیالی نیستیم، تا بی‏خیالِ حضورِ چشم‏های پر از نیاز و دست‏های پر از تمنا، دل به داشتن‏هایمان خوش کنیم و بگذریم. ما مسلمانیم وهیچ مسلمانی در نیازمندی همسایه خود آسوده نخواهد نشست. برای ما نه امروز، که هر روز، «روز احسان و نیکوکاری» است.خیالِ هر صبح تازهبرای ما، نه امروز، که هر روز، «روز احسان و نیکوکاری» است. برای ما آسوده نشستن و بی‏دغدغه هم‏کیشان و هم‏وطنان، سر به کار خود داشتن ننگ است که ما مسلمانیم. ما از قبیله نور و عشقیم؛ عشق به خدا و عشق به بندگان خدا. اندوهِ دل هیچ مستمندی را تاب نداریم و اشک چشم هیچ یتیمی را تحمل نتوانیم. هر روز ما، روز احسان و نکوکاری است. ما هر صبح، به عشق نیکی به بندگان خدا چشم می‏گشاییم که پیامبر بزرگمان محمد مصطفی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «کسی که صبح کند و در فکر یاری برادر مسلمان خود نباشد، مسلمان نیست» و ما مسلمانیم و همّت در کار مستمندان ونیازمندان، خیالِ هر صبح تازه ماست.بخشش صفا و مهردست‏های نیازمندت را بی‏آن که لبی به خواهش بگشایی، خواهم یافت و از مهربانی و صفا لبریزش خواهم کرد. حتی اگر دست‏های من نیز تهی باشد، تو را در خواهم یافت و شریکت خواهم کرد با همه دارایی‏ام که مهربانی است و صمیمیت و صفا، نگاه منتظرت را، حتی اگر چشم به سویم ندوزی، در خواهم یافت و پاسخش خواهم گفت؛ حتی اگر نگاه من نیز منتظر باشد. با تو همراه خواهم شد و هم‏نوا که ما مسلمانیم و باهم برادر و هیچ برادری، نیاز و انتظارِ برادر را تاب نمی‏آورد.شیرین‏ترین احسانشهد سخاوت امروز، کام‏ها را چه شیرین کرده است! بی‏آن‏که دستی به نیاز برآید، دست‏هایی به سخاوت و احسان پیشی جسته‏اند و شیرین‏ترین احسان، بخششی است که بی‏سؤال و تمنّا سرازیر شود. گوارایتان باد این شیرینی احسان و گوارایتان باد پاداش جاودان الهی.نیکی در برابر نیکیاز روزی که پا به عرصه وجود نهاده‏ایم، بر سر سفره گشوده نعمت‏های بی‏کران الهی نشسته‏ایم واز الطاف بی‏انتهایش بهره برده‏ایم و هرگز نتوانسته‏ایم ذرّه‏ای از آن همه لطف را سپاس گوییم و ارج نهیم. امّا آن مهربان بی‏همتا خود می‏فرماید: «نیکی کن؛ چنان‏که خدا با تو نیکی می‏کند». پس امروز، روز ادای ذرّه‏ای از آن همه سپاسِ به جای نیاورده است. امروز باید در آینه مهر، تصویر نیکوکاری و احسان را بیافرینی و بدین مهرورزی و نکوکاری، همه تن سپاس و ستایش معبود شوی و همه وجود آینه مهربانی و لطف او.روز سپاسامروز، روز سپاس است؛ سپاسِ آن همه نعمت الهی که ادا نشده، سپاس آن همه لطف او که زبانمان در آن قاصر مانده، و سپاس آن همه نیکی او که فرو گذاشته شده است. همیشه از نعمت لبریز بوده‏ایم واز سپاس‏گزار بودن تهی، و اینک می‏خواهیم به نکوکاری و احسانمان، ذرّه‏ای ازالطاف الهی را سپاس گوییم و شکرگزاریم که مولا و مقتدایمان علی علیه‏السلام می‏فرماید: «هرگز کسی توانایی ندارد که نعمت را، به مثل احسان و انعام آن شکر نماید».دست‏های آسمانیبوی خوش نوع دوستی، عطر رویش را در دل‏هایمان جاودانه می‏کندو عطر روح افزای نیکوکاری، زندگی و حیات را در تنِ اجتماعِ پر مهرمان جاری می‏سازد. نیکی با هم نوعان واحسان به نیازمندان، خورشیدی است که بر روابط انسانی ما می‏تابد و از نور و گرما لبریزش می‏کند. دست‏های آسمانی نیکوکاران، چون ابری بهاری فرو می‏بارد و دل‏های غم‏زده مستمندان، چون بوستانی سبز و شکوفا می‏شود و این‏ها ثمره احسان و نیکی است؛ ثمره توصیه الهی به احسان است آن‏جا که می‏فرماید: «احسان کنید، که خداوند نکوکاران را دوست می‏دارد».گنج پنهانبالاترین درجه ایمان و برترین و آسمانی‏ترین ایمان، در آینه احسان و نکوکاری به تصویر می‏آید. نیکوکاری، بزرگ‏ترین و وزین‏ترین توشه‏ای است که مسافر این سرای گذر، برای عالم بقایِ آخرت برمی‏گیرد. احسان و نکوکاری، گنج پنهانی و ذخیره جاودانیِ نیکوکاران است که روز واپسین حساب ـ که بسیاری از دست‏ها تهی می‏ماند ـ امید بخش دل نیکوکاران خواهد شد. امروز، روز به دست آوردن آن ایمان والا، آن توشه ارزشمند و آن گنج نهان است.محبت، سرمایه احسانآن‏چه شخص نیکوکار را به سوی احسان و نیکی فرامی‏خواند. دریایی از عشق و محبت است. که در دل او موج می‏زند. محبت به هم‏نوعان، نیازمندان و مستمندان، دل او را پُر از شور واشتیاق کمک‏رسانی و یاری می‏کند. و او، این یاری را، تا آن‏جا که نیازی باشد و استمدادی، ادامه می‏دهد. چه بسیاراند دل‏هایی که به این یاری دل شاد، و چشم‏هایی که به این مدد، پر از نور می‏شوند. گوارا باد بر نکوکاران، شهد شیرین سخاوت و انسانیت و مبارک باد بر آنان، پاداش و لطف الهی.از بهترین‏هاآن‏چه از دستان پر مهر تو، در توشه مددرسانی به مستمندان و نیازمندان فرو می‏بارد، قطره‏ای زلال است که دلی را شاد می‏کند، شوری دوباره به یک زندگی برمی‏گرداند و امیدی دوباره در چشمی می‏تاباند. پس این قطره‏های زلال مهر، باید از بهترین‏ها باشد؛ از آن‏چه دوستش می‏داری و خود می‏پسندی‏اش، تا آینه مهر و مهربانی تو باشد، تصویری از عشق و دوستی تو باشد و پیام‏رسان محبتی باشد که در دل نیکوکار و مهرورز تو موج می‏زند.فراموشیِ احسان، جاودانی آنآن‏چه تو را تا پای چادر امداد کشانده و دست‏های مهربان تو را پر از هدیه برای نیازمندان و مستمندان کرده است، محبت به هم‏نوعان و عشق به برادران دینی است که درتو موج می‏زند. این محبت پایدار و این مهربانی تو برقرار باد. نیکوکاری‏ات جاودانه خواهد ماند اگر از یادش ببری که این نیکی، ذره‏ای است در دریای مهربانی تو. مولا و مقتدایِ وادی احسان و نیکی، علی علیه‏السلام می‏فرماید: «احسان خود را با فراموش کردنِ آن جاودان سازید؛ زیرا منّت نهادن و یاد کردنِ از آن احسان، تباهش می‏سازد».ابرهای مهربانیهر صح که خورشید سر می‏زند،گرمای نیکی و نکوکاری در دل هر مسلمانی می‏تابد. نه فقط امروز، که هر روز، برای ما که مسلمانیم و ایرانی، روز نیکی واحسان است و نه تنها نیازمندان و مستمندان، که همه را از زلال محبت و مهر خود سیراب می‏کنیم. نیکی و احسان پیشه ماست. مهرورزی، منش دیرینه ماست. ما با مهربانی عجین شده‏ایم و با هم‏دردی، همیاری و همکاری درآمیخته‏ایم. نه در زمانی خاص، که هر لحظه که نیازی حس کنیم، از ابر احسان و یاری بر آن خواهیم بارید و نه فقط برای نیازمندان، که هر دستی به طلب مهری و مددی دراز شود، بر او باران مهربانی و مدد خواهیم بود که مولایمان علی علیه‏السلام می‏فرماید: «با همه مردم احسان و نیکی کن که هیچ فضیلتی درنزد خدا با احسان مردم برابر نیست».تو هم اجابت کن!سودابه مهیجیپروردگار از همان آغاز این هستی کهن، درهای آسمانش را بر همه اهالی خاک گشود تا هر کسی به قدر دسترس خویش، سهم روزگارش را از رحمت لایزال بگیرد.پروردگار، همیشه بیدار نشسته به پاسخ ناله‏ها و دعاهای کم و بیش بندگان. هیچ دستی، بی‏بضاعت آسمانی از درگاه او بازنمی‏گردد.آن هنگام که با دامانی از امید، با دست‏هایی که بوی اجابت گرفته‏اند، از آستان خداوند بازمی‏گردی، باخود زمزمه کن که شبیه مهر خداوند، بخشاینده و لطیف باشی؛ آن هنگام که دست تنهامانده‏ای به سمت لحظه‏های توانگر تو دراز می‏شود؛ خود را ادامه سخاوت معبود بدان و از جانب او، احسان و دستگیری را آغاز کن.به شکرانه«نعمت‏های خدای خویش را بسیار یاد کن»؛ که اگر نبود سایه مدام رحمت او بر سر هستی، هرگز در کام دنیای بی‏اصالت و عدالت، قدمی از قدم برنمی‏داشتی.به شکرانه آن لحظه‏ها که تمام ناتوانی‏ات را به جانب خدا بردی و پیراهن بی‏نیازی را بر تن دعاهای تو پوشانده، امروز به این صداهای رنگ پریده گوش فرا بده و یاری بی‏دریغ باش.همه شبیه هم شویم ...«ای کسانی‏که ایمان آورده‏اید! نیکوترین نعمت‏هایی را که به دست می‏آورید، انفاق کنید و از آنچه پروردگار برایتان از سینه زمین بیرون می‏آورد، ببخشید...».در این معامله، تنها به رضای خدا دلخوش باش تا وارث تمام گنج‏های لایزال باشی.خدای همیشه مهربان، تقدیر ما را این چنین زیبا نوشته است که با دست‏های‏مان، دست یکدیگر را به یاری و همبستگی بفشاریم تا به او شبیه‏تر بمانیم؛آنچه خدا به تو بخشید در تمام هستی جاری کن تا آن منّت رحمانی که رنگ و بوی پروردگار را دارد، خون جاری تمام کائنات باشد؛ تا تمکّن، سهم خوش‏بختی همه دلها شود. «تا بی‏نیازی و ثروت، دولت ابدی توانگران نباشد و تنها در دست‏های آنها محصور نماند».دستی را می‏گیرم تا دستم را بگیریرزیتا نعمتیقلبت شکسته است، می‏دانم:بچه‏های من، چنین و چنان؛ بچه‏های تو در حسرت نان؛ کودکان من شاد و خنده‏رو، و تو دریغ از پنجره‏ای ساده در روبه‏رو.من مسلمانم؛ دینم، دلم و احساسم از دیدن دردهای همسایه درد می‏کند.دیشب نشانی «نماز گرسنه» را در مفاتیح پیدا کردم، «یا رب اِنّی جائعُ فَاَطعِمْنی».طعامم دهید، ای تصمیم‏های کبرا در زیر باران! دستی را می‏گیرم تا دستم را بگیری.مثل درخت باشمثل درخت باش؛ بخشنده و مهربان که وقتی هیزم‏شکن برای قطع شاخه‏های او می‏آید، سایه‏اش را بر سر هیزم‏شکن می‏گستراند و میوه‏اش را با هر ضربه، نثار او می‏کند.مثل رودخانه باش که وقتی سنگی مقابلش سد می‏شود، گیاهان در آغوش سنگ را آبیاری می‏کند و خود به سمت دریا شدن پیش می‏رود.آری! مثل ابر باش که می‏بخشد؛ هر چند به قیمت مرگ خود باشد.«دست از کرم به عذر تُنُک مایگی مدار برگی در آب، کشتی صد مور می‏شود» جاده چشم‏های لغزندهرزیتا نعمتیبا صدایی بلند می‏گوید که خریدارم و فروشندهمرد، قلبی شکسته آورده؛ تازه از سینه خودش کندهاز دلش آرزو که پر می‏زد، داد می‏زد، چکاوک آوردم!پهن می‏کرد زیر سایه باد، باز هم خاطری پراکندهصبح، در روزنامه‏ها خواندم، زندگی باز دست تعمیر استبغض یک مرد کارگر بسته است، جاده چشم‏های لغزندهعشق، در پیشخوان قصابی، دست ساتورهای تردید استروزگار این چنین اگر فردا صبح، برخیز از همان دندهچشم بازار گرچه نشناسد فرق عطار و فرق خاقانیمرد، چندی فروخت عمرش را؛ بازگشت او به خانه با خندهیادتان هست رزیتا نعمتییادتان هست شما باغ و قناری‏هاشان؟سفره خالی نان گوشه کناری‏هاشان؟مردمانی که همه ثروتشان بود همینگوسفندی عقب وانت و گاری‏هاشانکودک مدرسه در پنجه خود ها می‏کردشاید این بود سراپای بخاری‏هاشانباغبانان همان شهر مواظب بودندسایه پرورده شود گونه اناری‏هاشانکو صفای زن همسایه که با کاسه آشخواست پنهان کند از کوچه نداری‏هاشانیاد آن مرد که بشکست چماق من و گفتخسته‏ام کرده دگر اسب سواری‏هاشانیاد گاری‏چی پیری که به بابام نگفتبچه آویخته دزدانه به گاری‏هاشانشیشه‏هایی که شکستیم، نینداخته‏اندمن و تو گوش نکردیم به زاری‏هاشانپیامک های نیکوکاری* بر سفره كرامت خدا، همه چيز هست؛ آنچه نيست، اينكه تو به اين هستى‏ها حركت دهى و آنها را به كارگيرى.* انسان آمده تا جارى شود و ببخشد و با جريان و حركتش به اين دنياى راكد و مرده، معنا و حيات بخشد.* روز احسان و نيكوكارى، شكوه محبت و صلابت فتوّت است.* روز احسان و نيكوكارى، مطلع غزل انسان‏دوستى و نوع‏دوستى است.* روز احسان و نيكوكارى، تنديس بلورين مددكارى و شمايل طلايه مددجويى است.* ايثار، تجلى و تبلور والاترين مراتب احسان است.* ايثار، محبت مى‏آفريند و محبت و هم‏دلى، مايه وحدت و وفاق است.* ايثار، كوثر و خير كثير است و دروازه‏هاى فقر را فرومى‏ريزد.* احسان و نيكوكارى، آيه‏هاى روشن كتاب محبت و سوره‏هاى سبز دفتر خلقت است.* باید هستی را، شادی را و خوش‏بختی همیشه را، با تمام دل‏ها قسمت کنیم.* دستی را می‏گیرم تا دستم را بگیری* حضرت على عليه‏السلام فرمودند: «اگر اموال خود را در راه خدا ببخشيد، پس خداوند به سرعت عوض آن را به شما خواهد بخشيد».* آنان كه مى‏بخشند، لذت هر دو جهان را از آن خود كرده‏اند تا در مزرعه نيكى، با بذر احسان از درخت رستگارى خويش، در جهانى ديگر، برداشت كنند.منابع:1.ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، شماره 13 ، میرصادق سیدنژاد2.ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، شماره 25، جواد محمدزمانی ـ ملیحه آقاجانی3.ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهش های صدا و سیما، شماره 48، منیره زارعان4.ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، شماره 60 ، محمدجواد نوری5. ماهنامه گلبرگ، مرکز پزوهشهای صدا و سیما، شماره72، زینب خاتون جلال کمالی6. ماهنامه گلبرگ، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، شماره96، مرضيه رضاييان7. ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پزوهشهای صدا و سیما، شماره 588. ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پزوهشهای صدا و سیما، شماره94 9. ماهنامه ادبی اشارات، مرکز پزوهشهای صدا و سیما، شماره اشارات 10610. فرهنگ خدمت و احسان، ماهنامه فرهنگ جهاد، ش31، حجت الاسلام جوادمحدثی
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10533]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن