واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

در مدح و رثای علی بن موسی الرضا (علیه السلام) کوچههای خراسان (قيصر امينپور)چشمههای خروشان تو را میشناسندموجهای پريشان تو را میشناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ريگهای بيابان تو را میشناسند نام تو رخصت رويش است و طراوت زين سبب برگ و باران تو را میشناسند هم تو گلهای اين باغ را میشناسی هم تمام شهيدان تو را میشناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را میشناسند بوی توحيد مشروط بر بودن توست ای که آيات قرآن تو را میشناسند گرچه روی از همه خلق پوشيده داریآی پيدای پنهان تو را میشناسند اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد چون تمام غريبان تو را میشناسند کاش من هم عبور تو را ديده بودم کوچههای خراسان تو را میشناسند عاشقان را کو پناهی غير توس؟(سيدعلی موسوی گرمارودی)عاشقان را کو پناهی غير توس؟ای دل! من آتشين آهی بر آرتا بسوزی دامن ايـن روزگارروزگـار مـردمیها سوختهچهرهی نامــردمی افروخـتهکينهها در سينهها انباشتهپرچــــم رنگ و ريـا افراشتهدشت سبز اما ز خار و کاکتوسوز تبر شد هيمـه عود و آبنوسآب دريا تن به موج کف سپردمـوج دريا اوج را از يــاد بـردجانبهلب شد از رياکاری شرفخوب بودن مرد و بودن شد هدفآب هم آييــنه را گم کرده اسـتسنگ در دلها تراکم کرده استتيرگی انبوه شـد پشت سحـرصبح در آفاق شب شد دربهدرنغمههای عشق هم خاموش شداين قلندر بـاز شولاپوش شدارغوان روی او کمرنگ شدپرنيانش همنشين سنـگ شـدخاک را از خار و خس انباشتندياس را در کرت شبدر کاشتنـدنامرادی را دوا در کـار نيستمـهر دارو در دل بازار نيـستگـر دلی مجروح گردد از جفانيست گلخندی که تا يابد شفـانسخهای نو در فـريب آوردهاندبوسه، دارويی که پنهان کردهانددر دل اين روزگار پرفـسوسعاشقان را کو پناهی غير توسای شفابخش دل بـيمار ما!چارهای کن از نگه در کار ماخيل صيادان که در هر پشتهاندآهوان دشـتها را کـشتهاندتا نـهد دل در رهت پا در رکـاباشک پيش افتاد و دل را زد به آبمحرم همگان (جواد محقق)خــســتـه از راه كــنــار مـادر تــوى مــ اشــيـن پــدر خوابيدم پــلــكـهــايــم كـه به هم افتادندخــواب يــك صـحـن كـبوتر ديدم صـبـح، وقـتـى كـه دو چشمم وا شد شـادمـان مـثـل گـلـى خـنـديـدم آخـر از پــنــجــره پـشت اتـاق گــنــبــد زرد (رضــا) را ديـدم دل مــن مــثــل كـبـوتـر پر زد رفــت بــر شــانـه گلدسته نشست اشـك در چـشـمــه چشمم جوشيـد بـغـضـم آيـيـنـه شـد امـا نشكست پـدر آمـاده شـد از مـن پـرسـيـد: دوسـت دارى كه تـو را هـم بـبـرم؟ گـفـتم: آرى ، ولـى آن جا چه كـنـم مــادرم گـفـت: زيـارت پـســرم. گــرچـه زود آمـده بـوديـم ولــى در حـرم جــاى دل مـن كـم بــود هـر كـسى بـا او چـيـزى مـى گفت گـويـيا بـا هـمـه كـس مـحرم بود هـر كجـا رفـتـيـم آن جـا پـر بودپــر ز نـجــواى دل و دسـت دعـا يــك طـرف قـصـه پـر غـصه درديـك طـرف ذكـر (غـريـب الـغربا) در رواق حـــرم پـــر نـــورش كـاش دسـت دل مـن رو مــى شـد مـى شـدم مـن، آن آهـوى غـريـببـاز او (ضـامـن آهـو) مــى شـد يا ضامن آهو!( سهِيل محمودی)در بند هواييم، يا ضامن آهو!در فتنه رهاييم، يا ضامن آهو!بی تاب و شکيبيم، تنها و غريبيمبی سقف و سراييم، يا ضامن آهو!عريانی پاييز، خاموشی پرهيزبی برگ و نواييم، يا ضامن آهو!سرگشتهتر از عمر، برگشتهتر از بختجويای وفاييم، يا ضامن آهو!آلودهی بدنام، فرسودهی ايامبا خود به جفاييم، يا ضامن آهو!آلوده مبادا، فرسوده مبادااين گونه که ماييم، يا ضامن آهو!پوچيم و کم از هيچ، هيچيم و کم از پوچجز نام نشاييم، يا ضامن آهو!ننگينی ناميم، سنگينی ننگيمدر رنج و عناييم، يا ضامن آهو!بی رد و نشانيم، از ديده نهانيمامواج صداييم، يا ضامن آهو!صيد شب و روزيم، پابند هنوزيمدر چنگ فناييم، يا ضامن آهو!چندی است به تشويش، با چيستی خويشدر چون و چراييم، يا ضامن آهو!با دامنی اندوه، خاموشتر از کوهفرياد رساييم، يا ضامن آهو!مجبور مخيّر، ابداع مکررتقدير قضاييم، يا ضامن آهو!افتاده به عصيان، تن داده به کفرانآلودهرداييم، يا ضامن آهو!حيران شدهی رنج، طوفانزدهی درددريای بکاييم، يا ضامن آهو!تو گنج نهانی، ما رنج عناييمبنگر به کجاييم، يا ضامن آهو!با رنج پياپی، در معرکهی ریبی قدر و بهاييم، يا ضامن آهو!نه طالع مسعود، نه بانگ خوش عودزندانی ناييم، يا ضامن آهو!در غربت يمگان، در محبس شروانزنجير به پاييم، يا ضامن آهو!رانده ز نيستان، مانده ز ميستانتا از تو جداييم، يا ضامن آهو!سودای ضرر ما، کالای هدر مااوقات هباييم، يا ضامن آهو!دلخسته و رسته، از هر چه گسستهخواهان شماييم، يا ضامن آهو!روزی بطلب تا، يک شب به تمنانزد تو بياييم، يا ضامن آهو!در صحن و سرايت، ايوان طلايتبالی بگشاييم، يا ضامن آهو!با ما کرم تو، ما در حرم توايمن ز بلاييم، يا ضامن آهو!چشم از تو نگيريم، جز تو نپذيريماصرار گداييم، يا ضامن آهو!در حسرت کويت، با حيرت رويتآيينهلقاييم، يا ضامن آهو!مشتاق زيارت، تا جبههی طاعتبر خاک تو ساييم، يا ضامن آهو!گو هر چه نبايد، گو هر چه ببايددر کوی رضاييم، يا ضامن آهو!آيا بپذيری، ما را بپذيری؟در خوف و رجاييم، يا ضامن آهو!مِهر است و اگر قهر، شهد است و اگر زهرتسليم شماييم، يا ضامن آهو!فريادرسی تو، عيسینفسی تومحتاج شفاييم، يا ضامن آهو!هر چند گنهکار، هر قدر سيهکاربی رنگ و رياييم، يا ضامن آهو!ما بندهی درگاه، در پيش تو، امادر عشق خداييم، يا ضامن آهو!در رنج و تباهی، وقتی تو بخواهیآزاد و رهاييم، يا ضامن آهو!ای چشمهی خورشيد، مهر تو درخشيددر عين بقاييم، يا ضامن آهو!ما همسفر شوق، فريادگرشوقآوای دراييم، يا ضامن آهو!همخانهی شبگير، همسايه تأثيرپرواز دعاييم، يا ضامن آهو!همراز به خورشيد، دمساز به ناهيددر شور و نواييم، يا ضامن آهو!همصحبت صبحيم، همسوی نسيميمهمدوش صباييم، يا ضامن آهو!ما خاک ره تو، در بارگه توگويای ثناييم، يا ضامن آهو!سوگند الستيم، پيمان نشکستيمدر عهد «بلی»ييم، يا ضامن آهو!يار ضعفا تو، خود ضامن ما توما اهل خطاييم، يا ضامن آهو!هم مسکنت ما، هر مرحمت تومسکين غناييم، يا ضامن آهو!از فقر سروديم، يا فخر نموديمفخر فقراييم، يا ضامن آهو!نه نقل فلاطون، نه عقل ارسطوجويای هداييم، يا ضامن آهو!هنگامهی وهم آن، کجراههی فهم اينما اهل ولاييم، يا ضامن آهو!از گوهر پاکيم، از کوثر صافيمفرزند نياييم، يا ضامن آهو!چاووش شب رزم، سرجوش تب رزمشوق شهداييم ، يا ضامن آهو!ايمان به تو داريم، يونان بگذاريمتشريکزداييم، يا ضامن آهو!منشور نشابور، سرسلسلهی نوربا حکمت و راييم، يا ضامن آهو!تو راه مجسّم، گر راه به عالمجز تو بنماييم، يا ضامن آهو!تا صور قيامت، با شور ندامتشايان جزاييم، يا ضامن آهو!همراهی استاد آگاهیمان دادکز تو بسراييم، يا ضامن آهو!اين بخت سهيل است، کش سوی تو ميل استدر نور و ضياييم، يا ضامن آهو!زين نظم بدايع، وين اختر طالعاقبالهماييم، يا ضامن آهو!منبع: شبکه امام رضا (علیه السلام)
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]