تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن كم خوراك است و منافق پرخور.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820921177




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شیوه مبارزه و جهاد امام موسی کاظم (علیه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شیوه مبارزه و جهاد امام موسی کاظم (علیه السلام)
شیوه مبارزه و جهاد امام موسی کاظم (علیه السلام) نويسنده: مقام معظم رهبری این مقطع سی‏وپنج ساله (از 148 تا 183 هجری) یعنی دوران امامت حضرت ابی‏الحسن موسی‏بن جعفر ( علیهماالسلام) یکی از مهمترین مقاطع زندگینامه‏ی ائمه ( علیهم‏السلام) است . دو تن مقتدرترین سلاطین بنی عباس ـ منصور و هارون ـ و دو تن از جبارترین آنان ـ مهدی و هادی ـ در آن حکومت می‏کردند . بسی از قیامها و شورشها و شورشگرها در خراسان، در افریقیه، در جزیره‏ی موصل، در دیلمان و جرجان، در شام، در نصیبین، در مصر، در آذربایجان و ارمنستان و در اقطاری دیگر، سرکوب و منقاد گردیده و در ناحیه‏ی شرق و غرب و شمال قلمرو وسیع اسلامی، فتوحات تازه و غنایم و اموال وافر، بر قدرت و استحکام تخت عباسیان افزوده بود .جریانهای فکری و عقیدتی در این دوران، برخی به اوج رسیده و برخی زاده شده و فضای ذهنی را از تعارضات، انباشته و حربه‏یی در دست قدرتمداران و آفتی در هوشیاری اسلامی و سیاسی مردم گشته و میدان را بر علم‏داران صحنه‏ی معارف اصیل اسلامی و صاحبان دعوت علوی، تنگ و دشوار ساخته بود .شعر و هنر، فقه و حدیث و حتی زهد و ورع، در خدمت ارباب قدرت درآمده و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود . در این دوران، دیگر نه مانند اواخر دوران بنی‏امیه و نه همچون دهساله‏ی اول دوران بنی‏عباس و نه شبیه دوران پس از مرگ هارون که در هر یک، حکومت مسلط وقت، به نحوی تهدید می‏شد؛ تهدیدی جدی دستگاه خلافت را نمی‏لرزاند و خلیفه را از جریان عمیق و مستمر دعوت اهل بیت ( علیهم‏السلام) غافل نمی‏ساخت .در این دوران، تنها چیزی که می‏توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت ( علیهم‏السلام) و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگی‏ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه‏ی الهی «تقیه» . و بدین ترتیب است که عظمت حیرت‏آور و دهشت‏انگیز جهاد حضرت‏موسی‏بن‏جعفر ( علیه‏وعلی‏ابائه‏التحیةوالسلام) آشکار می‏گردد .باید عرض کنم که کاوشگران تاریخ اسلام، آنگاه که به فحص و شرح زندگی امام موسی‏بن جعفر ( علیهماالسلام) پرداخته‏اند، سهم شایسته‏یی از توجه و تفطن را که باید به حادثه‏ی عظیم و بی‏نظیر «حبس طویل‏المدة» ی این امام همام اختصاص می‏یافت، بدان اختصاص نداده و در نتیجه از جهاد خطیر آن بزرگوار غافل مانده‏اند .در زندگینامه‏ی آن امام عالی‏مقام، سخن از حوادث گوناگون و بی‏ارتباط با یکدیگر و تأکید بر مقام علمی و معنوی و قدسی آن سلاله‏ی پیامبر (صلی‏الله علیه واله‏وسلم) و نقل قضایای خاندان و اصحاب و شاگردان و مباحثات علمی و کلامی و امثال آن، بدون توجه به خط جهاد مستمری که همه‏ی عمر سی‏وپنج ساله‏ی امامت آن بزرگوار را فراگرفته بوده است، ناقص و ناتمام می‏ماند . تشریح و تبیین این خط است که همه‏ی اجزای این زندگی پرفیض را به یکدیگر مرتبط می‏سازد و تصویری واضح و متکامل و جهت‏دار که در آن هر پدیده‏یی و هر حادثه‏یی و هر حرکتی، دارای معنایی است، ارایه می‏کند .چرا حضرت امام صادق ( علیه‏السلام) به «مفضل» می‏فرماید: امر امامت این جوانک را فقط به اشخاص مورد وثوق بگو؟ و به «عبدالرحمن بن حجاج» به جای تصریح به کنایه می‏گوید: زره بر تن او راست آمده است؟ و به یاران نزدیک چون «صفوان جمال» او را به علامت و نشانه معرفی می‏کند؟ و چرا بالاخره در وصیت‏نامه‏ی خود، نام فرزندش را به عنوان وصی پس از نام چهار تن دیگر می‏آورد که نخستین آنان «منصور عباسی» و سپس حاکم مدینه و سپس نام دو زن است؛ چنان‏که پس از ارتحال آن حضرت، جمعی از بزرگان شیعه نمی‏دانند جانشین آن بزرگوار، همین جوان بیست ساله است؟ چرا در گفتگو با هارون که به او خطاب می‏کند: «خلیفتان یجبی الیهما الخراج» ، زبان به سخن نرم و انکارآمیز می‏گشاید؛ اما ابتدائا در خطاب به مرد زاهد نافذالکلمه‏یی به نام «حسن‏بن عبدالله» سخن را به معرفت امام می‏کشاند و آنگاه خود را امام مفترض‏الطاعة، یعنی صاحب مقامی که آن روز خلیفه‏ی عباسی در آن متمکن بود، معرفی می‏کند؟چرا به «علی‏بن‏یقطین» که صاحب‏منصب بلندپایه‏ی دستگاه هارون و از شیفتگان امام است، عملی تقیه آمیز را فرمان می‏دهد؛ اما «صفوان جمال» را بر خدمت همان دستگاه شماتت می‏کند و او را به قطع رابطه با خلیفه فرا می‏خواند؟ چگونه و با چه وسیله‏یی آن همه پیوند و رابطه در قلمرو گسترده‏ی اسلام، میان دوستان و یاران خود پدید می‏آورد و شبکه‏یی که تا چین گسترده است، می‏سازد؟چرا «منصور» و «مهدی» و «هارون» و «هادی» ، هر کدام در برهه‏یی از دوران خود، کمر به قتل و حبس و تبعید او می‏بندند؟ و چرا چنان که از برخی روایات دانسته می‏شود، آن حضرت در برهه‏یی از دوران سی‏وپنج ساله، در اختفا بسر برده و در قرای شام یا مناطقی از طبرستان حضور یافته و از سوی خلیفه‏ی وقت، مورد تعقیب قرار گرفته و به یاران خود سفارش کرده که اگر خلیفه درباره‏ی من از شما پرسید، بگویید او را نمی‏شناسیم و نمی‏دانیم کجاست؟چرا هارون در سفر حجی، آن حضرت را در حد اعلی تجلیل می‏کند و در سفر دیگری دستور حبس و تبعید او را می‏دهد و چرا آن حضرت در اوایل خلافت هارون که وی روش ملایمت و گذشت در پیش گرفته و علویان را از حبسها آزاد کرده بود، تعریفی از فدک می‏کند که بر همه‏ی کشور وسیع اسلامی منطبق است؛ تا آن جا که خلیفه به آن حضرت به تعریض می‏گوید: پس برخیز و در جای من بنشین؟ و چرا رفتار همان خلیفه‏ی ملایم، پس از چند سال، چندان خشن می‏شود که آن حضرت را به زندانی سخت می‏افکند و پس از سالها حبس، حتی تحمل وجود زندانی او را نیز بر خود دشوار می‏یابد و او را جنایتکارانه مسموم و شهید می‏کند؟اینها و صدها حادثه‏ی توجه برانگیز و پرمعنی و در عین حال ظاهرا بی‏ارتباط و گاه متناقض با یکدیگر در زندگی موسی‏بن‏جعفر ( علیهم‏السلام) هنگامی معنی می‏شود و ربط می‏یابد که ما آن رشته‏ی مستمری را که از آغاز امامت آن بزرگوار تا لحظه‏ی شهادتش ادامه داشته، مشاهده کنیم . این رشته، همان خط جهاد و مبارزه‏ی ائمه ( علیهم‏السلام) است که در تمام دوران دویست‏وپنجاه ساله و در شکلهای گوناگون استمرار داشته و هدف از آن، اولا تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن و ارایه‏ی تصویری روشن از معرفت اسلامی است و ثانیا، تبیین مسأله‏ی امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه‏ی اسلامی و ثالثا، تلاش و کوشش برای تشکیل آن جامعه و تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظم اسلام (صلی‏الله علیه‏واله) و همه‏ی پیامبران؛ یعنی اقامه‏ی قسط و عدل و زدودن اندادالله از صحنه‏ی حکومت و سپردن زمام اداره‏ی زندگی به خلفاءالله و بندگان صالح خداوند .امام موسی‏بن‏جعفر ( علیه‏السلام) نیز همه‏ی زندگی خود را وقف این جهاد مقدس ساخته بود؛ درس و تعلیم و فقه و حدیث و تقیه و تربیتش در این جهت بود . منبع: حدیث ولایت، ج 2، دفتر مقام معظم رهبری
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن