تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 24 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852934430




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حيات سياسى حضرت فاطمه (سلام الله علیها)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حيات سياسى حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
حيات سياسى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نويسنده:دكتر على قائمى
حيات سياسى حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
اگر سياست را به معنى نوع برخورد و روابط متقابل بين مردم و هيات زمامدار به حساب آوريم همه انسان ها بايدافرادى سياستمدار باشند و در اين رابطه جنسيت مطرح نيست. فاطمه (س) دختر پيامبر سزوارترين افراد براى مشاركت سياسى و حضور در صحنه سياست است. او زندگى سياسى و آشنايى با الفباى آن را از همان دوران خردسالى و از سنين ۵-۶ سالگى آغاز كرد. زيرا او همه گاه به همراه پدر و حاضر و شريك در درگيرى هاى پدر با مردم نابكار بود و دوران سخت قبل از هجرت را با همه دشوارى ها و مصائب آن گذراند.فاطمه (س) كارى به اين نداشت كه پدرش رسول خدا (ص) سرگرم انجام مهمترين وظايف و مسووليت هاى خويش است و يا شوهرش پيشواى راستين امت و مردى مجاهد و جنگجوست خود را زنى مسلمان مى دانست كه بايد به وظايف خويش آشنا بوده و تكليف و وظيفه شرعى اش را شخصاً عمل كند. بدين خاطر در روزهاى آتش و خون و شكنجه پس از وفات پيامبر، و در روزهايى كه سياست روز آتش زدن به در خانه و بيعت خواهى از روى زور و اعمال قدرت بود، قد علم كرد تا تكليف دينى و سياسى خود را نيكو به انجام رساند. مشى سياسى فاطمه (س) مشى اعتراض، بى اعتنايى، عدم تاييد دستگاه رهبرى، مشى به محاكمه و استيضاح كشاندن رهبر و خليفه موجود امت، مشى مظلوميت و سرانجام كه فرياد به جايى نرسد گريستن است، آن هم نه براى عقده دل خالى كردن بلكه براى بيدار كردن و هوشيار ساختن اذهان به سويى كه در آنجا حقى را زنده دفن كرده اند. مشى سياسى فاطمه (س) يك مشى آگاهانه، توام با بينش و بصيرت، انديشيده و حساب شده، انتخابى و گزينش شده و مبتنى بر ايمان و عقيده است، هدف آن سعادت انسان ها و نجات از بردگى ها و ذلت ها و تضمين و فراهم آوردن مبادى ارزش هاى معقول در جامعه است. او مى خواهد جامعه اى بسازد كه در آن انسان ها زندگى كنند نه چند بره تسليم و بى راى و بى محتوا. دادخواهى و سخنان تاريخى اودر عصر پيغمبر (ص) و صدر اسلام، مسجد تنها مركز دادخواهى بود. هركس از صاحب قدرتى شكايتى داشت، هركس حقى را از دست داده بود، هركس از حاكم يا زمامدار، رفتارى دور از سنت پيغمبر مى ديد، شكوه خود را بر مسلمانان عرضه مى كرد، و آنان مكلف بودند تا آنجا كه مى توانند او را يارى كنند و حق او را بستانند. از دختر پيغمبر حقى را گرفته و با گرفتن اين حق سنتى را شكسته بودند. اين بود كه خود را براى طرح شكايت در مجمع عمومى آماده ساخت. در حالى كه جمعى از زنان خويشاوندش گرد وى را گرفته بودند، روانه مسجد شده، نوشته اند: چون به مسجد مى رفت، راه رفتن اوبه راه رفتن پدرش پيغمبر مى ماند. ابوبكر با گروهى از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بود. ميان فاطمه(س) و حاضران چادرى آويختند. دختر پيغمبر نخست ناله اى كرد كه مجلس را لرزاند و حاضران به گريه افتادند، سپس لختى خاموش ماند تا مردم آرام گرفتند و خروش ها خوابيد آنگاه سخنان خود را آغاز كرد: ستايش خداى را بر آنچه ارزانى داشت و سپاس او را بر انديشه نيكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمت هاى فراگير كه از چشمه لطفش جوشيد. عطاهاى فراوان كه بخشيد و نثار احسان كه پياپى پاشيد، نعمت هايى كه از شما افزون است و پاداش آن از توان بيرون و درك نهايتش نه در حد انديشه ناموزون. سپاس را مايه فزونى نعمت نمود، و ستايش را سبب فراوانى پاداش فرمود و به درخواست پياپى بر عطاى خويش بيفزود. گواهى مى دهم كه خداى جهان يكى است و جز او خدايى نيست. ترجمان اين گواهى دوستى بى آلايش است و پايبندان اين اعتقاد دل هاى با بينش و راهنماى رسيدن بدان چراغ بى دانش، خدايى كه ديدگان او را ديدن نتوانند، و گمان چونى و چگونگى او را ندانند. همه چيز را از هيچ چيز پديد آورد، و بى نمونه اى انشا كرد. نه به آفرينش آن ها نيازى داشت و نه از آن خلقت سودى برداشت، جز آن كه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفريدگان را بنده وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد . تا بندگان را از عقوبت برهاند و به بهشت اندازد.گواهى مى دهم كه پدرم محمد (ص) بنده او و فرستاده اوست. پيش از آنكه او را بيافريند برگزيد و پيش از پيمبرى تشريف انتخاب بخشيد و به ناميش ناميد كه مى سزيد. و اين هنگامى بود كه آفريدگان از ديده نهان بودند و در پس پرده بيم نگران و در پهنه بيابان عدم سرگردان و پروردگار بزرگ پايان همه كارها را دانا بود و بر دگرگونى هاى محيط بينا و به سرنوشت هر چيز آشنا. محمد (ص) را بر انگيخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را كه مقدر ساخته به انجام رساند. پيغمبر كه درود خدا بر او باد ديد: فرقه اى دينى گزيده و هر گروه در روشنايى شعله اى خزيده، و هر دسته اى به بتى نماز برده، و همگان ياد خدايى كه مى شناسند را از خاطر سترده اند. پس خداى بزرگ تاريكى ها را به نور محمد روشن ساخت. و دل ها را از تيرگى كفر بپرداخت و پرده هايى كه بر ديده ها افتاده بود به يك سو انداخت، سپس از روى مهربانى و گزينش جوار خويش را بدو ارزانى داشت و رنج اين جهان كه خوش نمى داشت از دل او برداشت و او را در جوار فرشتگان مقرب گماشت و چتر دولتش را در همسايگى خود افراشت و طغراى مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت. درود خدا و بركات او بر محمد (ص) پيمبر رحمت، امين وحى و رسالت گزيده از آفريدگان امت باد . سپس به مجلسيان نگريست و چنين فرمود: شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام و حاملان دين و احكام و امانت داران حق و رسانندگان آن به خلقيد. حقى را از خدا عهده داريد و عهدى را كه با او بسته ايد پذيرفتار. ما خاندان را در ميان شما به خلافت گماشت و تاويل كتاب الله را به عهده ما گذاشت، حجت هاى آن آشكار است و آنچه كه درباره ماست پديدار و برهان آن روشن و از تاريكى گمان به كنار و آواى آن در گوش مايه آرام و قرار و پيروى اش راهگشاى روضه رحمت پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار. دليل هاى روشن الهى را در پرتو آيت هاى آن توان ديد و تفسير احكام واجب او را مضمون آن بايد شنيد. حرام هاى خدا را بيان دارنده است و حلال هاى او را رخصت دهنده و مستجابات را نماينده و شريعت را راه گشاينده و اين همه را با رساترين تعبير گوينده و با روشن ترين بيان رساننده سپس ايمان را واجب فرمود و بدان زنگ شركت را از دل ها زدود. و با نماز خود پرستى را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستى درآميخت ساخت و زكات را مايه افزايش بى دريغ و حج را آزماينده در جهت دين و عدالت را نمودار مرتبه يقين و پيروى ما را مايه وفاق و امامت ما را مايه افتراق و دوستى ما را عزت مسلمانى و بازداشتن نفس را موجب نجات و قصاص را موجب بقاى زندگى، وفا به نذر را موجب آمرزش كرد و پرداختن تمام پيمانه و وزن را مانع كم فروشى و كاهش. فرمود ميخوارگى نكنند تا تن و جان از پليدى پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خويشتن را سزاوار لعنت نسازند. دزدى را منع كرد تا راه عفت پويند و شرك را حرام فرمود تا به او خلاص طريق يكتاپرستى جويند. «پس چنان كه بايد ترس از خدا را پيشه گيريد و جز مسلمانان مميريد!» آنچه فرموده است به جاى آريد و خود را از آنچه نهى كرده باز داريد كه «تنها دانايان از خدا مى ترسند» سپس گفت: مردم چنانكه در آغاز سخن گفتم: من فاطمه ام و پدرم محمد(ص) است «همانا پيمبرى از شما به سوى شما آمد كه رنج شما بر او دشوار بود و به گرويدنتان اميدوار بود و بر مومنان مهربان و غمخوار» اگر او را بشناسيد مى بينيد او پدر من است نه پدر زنان شما و برادر پسر عموى من است نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند و آنان را از عذاب الهى ترساند. فرق و پشت مشركان را به تازيانه توحيد خست و شوكت بت پرستان را در هم شكست. تا جمع كافران از هم گسيخت صبح ايمان دميد و نقاب از چهره حقيقت فرو كشيد. زبان پيشواى دين در مقال شد و شيطان سخنور لال. در آن هنگام شما مردم بر كنار و در ديده همگان بى مقدار. لقمه هر خورنده و شكار هر درنده و لگد كوب هر رونده، نوشيدنيتان آب گنديده و ناگوار، خوردنيتان پوست جانوار و مردار، پست و ناچيز و ترسان از هجوم همسايه و همجوار، تا اين كه خداوند با فرستادن پيغمبر خود شما را از خاك مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت افراشت. پس از آن همه رنج ها كه ديديد و سختى ها كه كشيديد، رزم آوران ماجراجو و سركشان درنده خو و جهودان دين به دنيا فروش و ترسايان حقيقت نانيوش، از هر سو بر روى تاختند و با او نرد مخالفت باختند. هرگاه آتش كينه افروختند آن را خاموش ساخت و گاهى كه گمراهى سر برداشت با مشركان دهان به ژاژ افراشت برادرش على را در كام آنان انداخت. على (ع) باز نايستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و كار آنان با دم شمشير بساخت.او اين رنج را براى خدا مى كشيد و در آن خشنودى پروردگار و رضاى پيغمبر را مى ديد و مهترى اولياى حق را مى خريد، اما در آن روزها شما در زندگى راحت و آسوده و در بستر امن و آسايش غنوده بوديد. چون خدا تعالى همسايگى پيامبران را براى رسول خويش گزيد دورويى آشكار شد و كالاى دين بى خريدار. هر گمراهى دعوى دار و هر گمنامى سالار و هر ياوه گويى در كوى و برزن در پى گرمى بازار. شيطان از كمينگاه خود سر بر آورد و شما را به سوى خود دعوت كرد و ديد چه زود سخنش را شنيديد و سبك در پى او دويديد و در دام فريبش خزيديد و به آواز او رقصيديد. هنوز دو روزى از مرگ پيغمبرتان نگذشته و سوز سينه ما خاموش نگشته، آنچه نبايست كرديد و آنچه از آنتان نبود برديد و بدعتى بزرگ پديد آورديد. به گمان خود خواستيد فتنه بر نخيزد و خونى نريزد، اما در آتش فتنه فتاديد و آنچه كشتيد به باد داديد، كه دوزخ جاى كافران است و منزلگاه بدكاران، شما كجا؟ و فتنه خواباندن كجا؟ دروغ مى گوييد! و راهى جز راه حق مى پوييد! و گرنه اين كتاب خداست ميان شما! نشانه هايش بى كم و كاست هويدا و امر و نهى آن روشن و آشكارا. آيا داورى جز قرآن مى گيريد؟ يا ستمكارانه گفته شيطان را مى پذيريد ؟ «كسى كه جز دين اسلام پذيرد روى رضاى پروردگار نبيند و در آن جهان با زيانكاران نشنيد.» چندى درنگ نكرديد كه اين ستور سركش رام و كار و نخستين تمام گردد. نوايى ديگر ساز و سخنى جز آنچه در دل داريد آغاز كرديد! مى پنداريد ما ميراثى نداريم. در تحمل اين ستم نيز بردباريم و بر سختى اين جراحت پايداريم. مگر به روش جهالت مى گراييد؟ و راه گمراهى مى پيماييد؟ «براى مردم با ايمان چه داورى بهتر از خداى جهان؟» اى مهاجران اين حكم خداست كه ميراث مرا بربايند و حرمتم را نپايند؟ پسر ابوقحافه! خدا گفته تو از پدر ارث برى و ميراث مرا از من ببرى؟ اين چه بدعتى است در دين مى گذاريد! مگر از داور روز رستخيز خبر نداريد، اكنون تا ديدار آن جهان اين ستور آماده و زنى بر نهاده ترا ارزانى!وعده گاه روز رستاخيز خواهان محمد (ص) و داور خداى عزيز! آن روز ستمكار رسوا و زيانكار و حق ستمديده بر قرار خواهد شد! به زودى خواهيد ديد كه هر خبرى را جايگاهى است و هر مظلومى را پناهى. اى گروه مومنين! اى ياوران دين! اى پشتيبانان اسلام! چرا حق مرا نمى گيريد؟ چرا ديده به هم نهاده و ستمى كه به من مى رود مى پذيريد؟ مگر نه پدرم فرمود احترام فرزند حرمت پدر است؟ چه زود رنگ پذيرفتيد و بى درنگ در غفلت خفتيد. پيش خود مى گوييد محمد (ص) مرد، آرى مرد و جان به خدا سپرد. مصيبتى است بزرگ و اندوهى است سترگ، شكافى است كه هر دم گشايد و هرگز به هم نيايد، فقدان او زمين را لباس ظلمت پوشاند و گزيدگان خدا را به سوگ نشاند، شاخ اميد بى بر و كوه ها زير و زبر شد، حرمت ها تباه و حريم ها بى پناه ماند، اما نه چنان است كه شما اين تقديرالهى را ندانيد و از آن بى خبر مانيد. قرآن در دسترس شماست، شب و روز مى خوانيد، چرا و چگونه معنى آن را نمى دانيد؟ كه پيمبران پيش از او نيز مردند و جان به خدا سپردند. محمد جز پيغمبرى نبود. پيغمبرانى پيش از او آمدند و رفتند، اگر او كشته شود يا بميرد شما به گذشته خود باز مى گرديد كسى كه چنين كند خدا را زيانى نمى رساند و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. پيش چشم شما ميراث پدرم ببرند! و حرمتم ننگرند! و شما همچون بيهوشان سخن مرا نانيوشان؟ حالى كه سربازان داريد با ساز و برگ فراوان با اثاث و خانه هاى آبادان. امروز شما گزيدگان خدا، پشتيبان دين، ياوران پيغمبر و مومنين و حاميان اهل بيت طاهرينيد! شماييد كه با بت پرستان عرب در افتاديد! و برابر لشكرهاى گران ايستاديد! چند كه از فرمان بردار و در راه حق پايدار بوديد، نام اسلام را بلند و مسلمانان را ارجمند و مشركان را تار و مار و نظم را بر قرار و آتش جنگ را خاموش و كافران را حلقه بندگى در گوش كرديد. اكنون پس از آن همه زبان آورى دم فرو بستيد و پس از پيش روى واپس نشستيد آن هم برابر مردمى كه پيمان خود را گسستند و حكم خدا را كار نبستند. «از اينان بيم مداريد، تا هستيد. از خدا بترسيد اگر حق پرستيد!» اما جز اين نيست كه به تن آسانى خو كرده ايد و به سايه امن و خوشى رخت برده ايد، از دين خسته ايد و از جهاد در راه خدا نشسته و آنچه را شنيده كار نبسته، بدانيد كه: من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم، اما مى دانم خواريد و در چنگال زبونى گرفتار. چه كنم كه دلم خون است و باز داشتن زبان شكايت، از طاقت برون! و نيز مى گويم براى اتمام حجت با شما مردم دون! بگيريد! اين لقمه گلوگير به شما ارزانى، و ننگ و حق شكنى و حقيقت پوشى بر شما جاودانى باد. اما شما را آسوده نگذاريد تا بر آتش افروخته خدا بيازارد! آتشى كه هر دم فروزد و دل و جان را بسوزد. آنچه مى كنيد خدا مى بيند و ستم كار به زودى داند كه در كجا نشيند. من پايان كار را نگرانم و چون پدرم شما را از عذاب كار مى ترسانم، به انتظار بنشينيد تا ميوه درختى را كه كشتيد بچينيد و كيفر كارى كه كرديد ببينيد. شهادت صديقه كبرى (س)- مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق و بالاتر از همه دگرگونى هايى كه پس از رسول خدا (ص) به فاصله اى اندك - در سنت مسلمانى پديد گرديد، روح و سپس جسم دختر پيغمبر را سخت آزرده ساخت. در مدت بيمارى او، از آن مردان جان بر كف، از آن مسلمانان آماده در صف، از آنان كه هرچه داشتند از بركت پدر او بود، چند تن او را دلدارى دادند و يا به ديدنش رفتند؟ هيچ كس! جز يك دو تن از محرومان و ستمديدگان چون بلال و سلمان. - دختر پيغمبر چند روز را در بستر بيمارى به سر برده؟ درست نمى دانيم، چند ماه پس از رحلت پدر زندگانى را بدرود گفتند؟ روشن نيست، كمترين مدت را چهل شب و بيشترين مدت را هشت ماه نوشته اند و ميان اين دو مدت روايت هاى مختلف از دو ماه تا هفتاد و پنج روز، سه ماه و شش ماه است. - در آخرين روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نيكو شست و شو داد. جامه هاى نو پوشيد و به اتاق خود رفت. خادمه خويش را گفت تا بستر او را در وسط اتاق بگستراند. سپس روى به قبله دراز كشيد دست ها را بر گونه ها نهاد و گفت من همين ساعت خواهم مرد. به نقل علماى شيعه، شوهرش على (ع) او را شست و شو داد. چون فاطمه در گذشت، اميرالمومنين او را پنهان به خاك سپرد و آثار قبر او را از ميان برد. سپس رو به مزار پيغمبر كرد و گفت: كلام على (ع) در رثاى فاطمه (س)- اى پيغمبر خدا از من و از دخترت كه به ديدن تو آمده و در كنار تو زير خاك خفته است. بر تو درود باد! خدا چنين خواست كه او زودتر از ديگران به تو بپيوندد. پس از او شكيبايى من به پايان رسيده و خويشتندارى من از دست رفته. - اما آنچنان كه در جدايى تو صبر را پيشه كردم، در مرگ دخترت نيز جز صبر چاره ندارم كه شكيبايى بر مصيبت سنت است. اى پيغمبر خدا! تو بر روى سينه من جان دادى! ترا به دست خود در دل خاك سپردم! قرآن خبر داده است كه پايان زندگى همه بازگشت به خداست. اكنون امانت به صاحبانش رسيد، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرميد. - اى پيغمبر خدا پس از او آسمان و زمين زشت مى نمايد، و هيچ گاه اندوه دلم نمى گشايد. چشمانم بى خواب، و دل از سوز غم گداخته است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.- مرگ زهرا ضربتى بود كه دل را خسته و غصه ام را پيوسته گردانيد و چه زود جمع ما را به پريشانى كشانيد. شكايت خود را به خدا مى برم و دخترت را به تو مى سپارم! خواهد گفت كه امتت پس از تو به وى چه ستم ها كردند. آنچه خواهى از او بجو و هرچه خواهى بدو بگو! تا سر دل بر تو گشايد، و خونى كه خورده است بيرون آيد و خدا كه بهترين داور است ميان او و ستمكاران داورى نمايد. - سلامى كه به تو مى دهم بدرود است نه از ملالت، و از روى شوق است، نه كسالت. اگر مى روم نه ملول و خسته جانم و اگر مى مانم نه به وعده خدا بدگمانم. و چون شكيبايان را وعده داده است در انتظار پاداش او مى مانم كه هرچه هست از او است و شكيبايى نيكوست. اگر بيم چيرگى ستمكاران نبود براى هميشه در كنار قبرت مى ماندم و در اين مصيبت بزرگ، چون فرزند مرده، جوى اشك از ديدگانم مى راندم. - خدا گواه است كه دخترت پنهانى به خاك مى رود. هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او را بردند و ميراث او را خوردند. درد دل را با تو در ميان مى گذارم و دل را به ياد تو خوش دارم كه درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.»منبع:روزنامه جوان
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن