تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را با غیر زبانتان بخوانید تا از شما پارسایی و کوشش و نماز و خوبی را ببینند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804589701




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهيد مطهري، آن گونه كه من مي شناسم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شهيد مطهري، آن گونه كه من مي شناسم
شهيد مطهري، آن گونه كه من مي شناسم دوازدهم ارديبهشت سالگرد شهادت استاد آيت الله شهيد مرتضي مطهري(ره) است.شهيدي كه امام درباره او فرمود: همه آثارش قابل استفاده است. آنچه درپي مي آيد مقاله منتشر نشده اي از مرحوم حجت الاسلام مروي درباره شهيد مطهري(ره) است.بنا به اطلاعي كه شوراي نظارت بر نشر آثار استاد شهيد مطهري(ره) داده قرار است اين مطلب در كتاب: مطهري كه بود؟ بزودي به زيور طبع آراسته شود اينك مطلب را باهم از نظر مي گذرانيم:درباره شهيد بزرگوار مرحوم علامه شهيد مطهري اعلي الله مقامه الشريف، هم صحبت زيادشده و هم مقاله زياد نوشته شده است. بخصوص شاگردان مبرز اين بزرگوار خطوط سيماي معنوي و علمي اين شهيد را براي همه ما روشن كرده اند. من واقعا خودم را لايق نمي دانم كه در جلسه سالگرد شهادت اين بزرگوار سخن بگويم. اما اكنون كه قرار شده است چند جمله دراين جلسه صحبت كنم، ناگزير آن شهيد بزرگوار را به گونه اي كه خود به عنوان طلبه اي كوچك شناخته ام به صورت خيلي فشرده معرفي مي كنم.استعداد ذاتي شهيد مطهرياولين خصيصه شهيدمطهري برخورداري از يك استعداد ذاتي فوق العاده بود و هركسي به اين مقام و اين علم و آگاهي و معرفت نمي رسد.گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيضورنه هر سنگ و گلي لؤلؤ و مرجان نشودآري آن استعداد ذاتي كه خدا به شهيد مطهري داد، در هركسي، جز در اقل قليلي از مردم، پيدا نمي شود و شهيد عظيم الشأن مطهري داراي اين استعداد و لياقت ذاتي بود.معلمان و مربيان لايقخصيصه دوم، وجود معلمان و مربيان لايق بود. ممكن است كسي داراي استعداد فوق العاده اي باشد، اما به معلم و مربي لايق دسترسي پيدا نكند و اين استعدادها در وجود او بالقوه بماند و به فعليت نرسد. مربي لايق همچون يك باغبان آگاه است كه مي تواند نهال برومندي را تربيت كند و در زمان آقاي مطهري اساتيد، معلمان و مربيان لايقي بودند وايشان توانست به آنها دسترسي پيدا كند.(1)شهيد مطهري توفيق اين را مي يابد كه درمحضر علامه و فيلسوف بزرگ اسلام مرحوم طباطبايي اعلي الله مقامه الشريف حضور يابد؛ مفسر بزرگي كه وقتي تفسير قرآن او به «الازهر» مصر رفت، الازهر در مقابل آن خضوع كرد و نتوانست با توجه به استحكام و قرصي استدلالات علامه در الميزان نظرات تفسيري جديدي ارائه كند.پيدا كردن استاد بزرگواري همچون آيت الله ميرزا علي آقاي شيرازي و فيض بردن از محضر او و هم نفسي با او از موهبتهايي بود كه نصيب شهيد مطهري شد. خيلي از طلاب در آن زمان ميرزا علي آقاي شيرازي را ديده بودند اما نمي توانستند بفهمند كه او كيست، اما مرحوم مطهري ضمن شناخت اين گوهر گرانبها در دامان تربيت اين عالم اهل معنا رشد مي كند.درك محضر فقهي آيت الله العظمي آقاي بروجردي يكي ديگر از مواهبي بود كه نصيب شهيد مطهري شد. آيت الله بروجردي واقعا فقيه بزرگ و كم نظيري بود. دركتابي كه آيت الله حاج آقا مجتبي عراقي(2 ) تاليف كرد و دوسالي است كه منتشر شده، درباره مراسم تدفين آيت الله بروجردي نوشته: وقتي كه من جنازه آقاي بروجردي را به خاك سپردم، ناگهان ديدم هنگام تلقين ملقن، وقتي كه مي گويد: «اسمع افهم يا فلان ابن فلان اذا سئلك الملكان المقرّبان عن ربك، عن نبيك، عن امامك...» صدايي غير از صداي تلقين كننده به گوشم مي رسد. خوب كه دقت كردم فهميدم صداي آيت الله بروجردي است و دارد عين تلقين ملقن را تكرار مي كند. با خود گفتم: نكند همهمه اي است و اين صدا از جاي ديگر است؛ از مرحوم آيت الله آقا شيخ مهدي بروجردي كه در بالاي قبر ايستاده بود سؤال كردم، ايشان هم تأييد كرد كه اين صدا از درون قبر شنيده مي شود. غرضم اين است كه مرحوم آيت الله علامه شهيد بزرگوار مطهري مدتها از محضر اين دانشمند و اين مرد اهل معنا استفاده كرده است.شهيد مطهري به امام نيز ملحق شد و دسترسي او به محضر امام بزرگوار خود از توفيقات خاصي است كه نصيب هر كسي نمي شود.به هرحال مرحوم آقاي مطهري علاوه بر استعداد شايان و باطن گيرنده و عجيب، اساتيد بسيار خوبي هم داشت و توانست در محضر آنها روح تشنه خويش را سيراب كند.جامعيت شهيد مطهريخصيصه سوم، جامعيت شهيد مطهري بود. ممكن است عالمي اهل بيان و خطابه باشد، عالم ديگري قلم زيبا و شيوايي داشته باشد، عالم ديگري فيلسوف يا مفسر يا فقيه و يا دانشمند اجتماعي باشد و مسائل اجتماعي را خوب درك كند، اما كمتر كسي را مي توان يافت كه در همه اين رشته ها تبحر داشته باشد. اما مرحوم شهيد بزرگوار مطهري در همه اين رشته ها تبحر و جامعيت داشت.من نمي خواهم مبالغه كنم ولي شهيد مطهري از بسياري از كساني كه نامشان به اجتهاد و به فقه اصطلاحي (فقه جواهري) بر سر زبانهاست، قطعاً عالم تر و فقيه تر بود، اما چون اهل ادعا نبود، در اين بعد هم كسي او را نشناخت.شهيد مطهري فقيه بزرگواري بود كه مي توانست احكام دين را از عمق درياي قرآن و روايات استخراج كند و استنباط و بازگو نمايد. البته مي دانيد كه فقه، هم معناي لغوي دارد و هم معناي اصطلاحي. اسلام را به معني واقعي شناختن، يعني توحيد و نبوت و معاد و عدل و امامت را شناختن، فقه لغوي است كه در اين باب روايات بسياري داريم. مثلاً در روايات مربوط به امام صادق عليه السلام آمده است: لو اتيت بشابّ من شباب الشيعه لا يتفقه بالدين لادّبته (3) يعني اگر به جواني از جوانان شيعه برخورد كنم كه در مقام شناخت درست دين نباشد، او را تأديب مي كنم.مرحوم آقاي مطهري غير از تسلط بر فقه لغوي، فقيه به معناي اصطلاحي هم بود. قرآن مجيد هم به عنوان يك واجب كفايي مي فرمايد: فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم. (توبه 122)شهيدمطهري فيلسوفي بسيار عالي مقام بود(4) و به معناي واقعي فيلسوف بود، نه فيلسوفي كه فقط اهل اصطلاحات باشد؛ فيلسوفي كه وقتي مباني فلسفه را مي گفت تحليل مي كرد و اين تحليل از عمق جانش مايه مي گرفت نه اينكه اصطلاحات فلسفي را فقط در ذهن و مغزش جا داده باشد و بخواهد آنها را بازگو كند.شهيد مطهري در عين حال مفسر عظيمي هم بود. همان طور كه مي دانيد يكي از مشكل ترين آيات قرآن آيه شريفه هدي للمتقين (بقره2) است. بحث اين است كه چطور قرآن با اين همه كفاري كه هدايت كرده است هدي للمتقين است؟ اگر به تفاسير ديگر نگاه كنيم و نظر تفسيري ايشان را هم ببينيم خواهيم ديد كه بهتر، زيباتر، گيراتر و دلنشين تر از تفسير ايشان براي هدي للمتقين وجود ندارد(5) و يا تفسير آيه شريفه «و وجدك ضالّاً فهدي»(الضحي7) را كه شهيد مطهري بيان كرده با ديگر تفاسير مقايسه كنيد خواهيد دانست كه چه تفسير زيبايي از اين آيه مشكل قرآن به يادگار گذاشته است:مفسرين درباره اين آيه خيلي بحث كرده اند كه مقصود چيست؟ برخي از اشخاص تا صحبت از ضلالت و هدايت مي شود خيال مي كنند ضلالت ازنظر قرآن منحصر است به بت پرستي و تصور مي كنند كه العياذ بالله پيامبر اكرم بت پرست بوده و خدا او را هدايت كرده است. به شهادت تاريخ قطعاً اين گونه نبوده است، بلكه ضلالت و هدايت ازنظر قرآن مراتب و درجاتي دارد. يكي از هدايتها هدايت عقل است، يعني خدا به هر انساني كه عقل داده است او را از ضلالت نجات داده. خود پيغمبراكرم هم يك سلسله از هدايتها را قبل از آنكه وحي به طور رسمي بر ايشان نازل شود به حكم عقل وافر خدادادي خويش دريافت مي كرد. گذشته از اين، هدايتهاي ديگري در دوره قبل از بعثت شامل حال پيغمبر مي شد كه به صورت نيروي مرموزي همراه پيامبر بود و خود پيامبر آنها را نقل كرده است. بنابراين هدايت آن نيروي مرموز يا هدايت فرشته يك درجه از هدايت عقل بالاتر است و هدايتي هم كه پيامبراكرم از طريق وحي به وسيله جبرئيل مي شد، يك درجه بالاتر. خدا مي خواهد به پيغمبر بگويد: ما به تو عقل داديم وگرنه گمراه بودي، با آن نيروي مرموزي كه همراه تو هميشه داشتيم تو را هدايت كرديم و اگر اين نيرو به همراه تو نبود، اين درجه از هدايت را نداشتي و گمراه بودي، و از همه بالاتر اگر هدايت وحي ما نبود تو نه كتاب مي دانستي چيست و نه ايمان را مي شناختي. بنابراين آن چيزي كه حتي براي شخصيتهاي معنوي هدايت است براي امام و پيغمبر ضلالت است. هدايت و ضلالت مانند روشنايي و تاريكي است. همان گونه كه روشنايي و تاريكي امري نسبي است هدايت و ضلالت هم نسبي است.)شهيد مطهري در تفسير و در فقه جامعيت داشت و اهل بيان بود. قرآن مي فرمايد: الرحمن. علم القرآن. خلق الانسان. علمه البيان (الرحمن 1-4) مهمترين ويژگي كه قرآن براي انسان بيان مي كند علمه البيان است. آقاي مطهري انصافا اهل بيان بود، در عين اينكه اهل قلم هم بود. قرآن مي فرمايد: ن والقلم و ما يسطرون (قلم1) قلم شيوا و زيبا و رسا و روان اين مرد، مشكل ترين مطالب را در ساده ترين عبارات بيان مي كرد، به گونه اي كه عامي ترين انسانها و همچنين عالمترين انسانها مي توانستند به سهم خود از آنها به نحو مطلوب بهره ببرند. اين گونه نيست كه فردي كه در سطح علمي بالايي نباشد بگويد من جزوه ايشان را خواندم و نتوانستم از آن استفاده كنم و يا عالمي بگويد آثار ايشان در سطح پايين است و به درد من نمي خورد.امام بزرگوار(ره) كه هم مرجع تقليد است و هم اهل فلسفه و عرفان، آثار شهيد مطهري را بدون استثناء تاييد كرده است و نگفته است كه بعضي از آنها خوب است و بعضي خوب نيست، بلكه بر همه آثار آن شهيد والامقام مهر تاييد زده است.شهيد مطهري، عالمي آگاه به زمانيكي از ويژگي هاي مهم ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، عالم به زمان بودن شهيد مطهري بود. حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس. علم به زمان و شناخت روح زمان غير از علم فقه و اصول و فلسفه و چيزهاي ديگر است. فردي ممكن است همه اينها را داشته باشد، اما علم به زمان نداشته باشد. آقاي مطهري عالم به زمان بود، به تعبير ديگر روح مسيطر بر تمام جريانات، به خصوص جريانات فرهنگي جوامع و بالاخص جامعه خودمان بود. به خدا قسم اگر آقاي مطهري نبود خيلي از گروه هاي منحرف شناخته نمي شدند زيرا آقاي مطهري آنها را به ما معرفي كرد و حنايشان بي رنگ شد.يكي از اين گروه هاي خطرناك «فرقان» بود. همه مي دانيد رهبر اين گروه طلبه اي گوژپشت در مدرسه حجتيه بود كه من او را ديده بودم. او با شيطنت، عده اي از جوانها را فريب داد و با تاسيس گروه فرقان و نوشتن تفسيرهاي انحرافي بر قرآن فعاليتهاي مخرب خود را شروع كرد6. به ياد دارم كه در همان ايام خدمت شهيد مطهري رفتم و گفتم: من در مسجد قبا درباره سيره ائمه بحث مي كنم، مي خواهم اين بحث را ادامه ندهم و بحث گروههاي منحرف از جمله «فرقان» را شروع كنم، نظر شما چيست؟ فرمود: نه، اين كار را نكن چون ناخواسته موجب مطرح شدن و بزرگ شدن اين گروهك ها مي شود. شما همان بحث سيره را ادامه بده اما در خلال آن مي تواني به انحراف اين گروهك ها هم اشاره كني.مرحوم آقاي مطهري اولين كسي بود كه اصطلاح كوبنده «ماترياليسم منافق» را درباره اين گروهكها به كار برد و قبل از ايشان هيچ كدام از شخصيتها چنين كاري نكرده بودند. شهيد مطهري معتقد بود كه آنها ماترياليست اند و خدا را قبول ندارند اما چون جامعه ايران خدا را قبول دارد، ناگزيرند در مقابل جامعه لفظ خدا را به كار ببرند وگرنه در حقيقت ماترياليست اند و خدا را در عمق جانشان باور ندارند.در بعضي جزوه هاي تفسيري گروهك فرقان چيزهاي عجيب و مضحكي نوشته شده. مثلا در تفسير آيه شريفه «و ارسل عليهم طيراً ابابيل» كه از آيات سوره فيل است و مفسرين تفسيرهاي مختلفي دارند اينها نوشته اند:«طيراً ابابيل» اصلا پرنده نيستند كه با منقار خود سنگريزه بگيرند و بر سر لشكر ابرهه بريزند و مرد و مركب را «فجعلهم كعصف مأكول»، كنند بلكه آنان چريكهاي سرزمين مكه بودند و در اين سرزمين كوهستاني جنگهاي پارتيزاني را آموخته بودند و هنگامي كه لشكر ابرهه آمد، يكمرتبه مانند پرنده بر سر آنان ريختند و مرد و مركب را بيچاره كردند.»اگر به آنها مي گفتي كدام مورخ اين حرفها را زده؟ مي گفتند لازم نيست مورخي اين حرفها را زده باشد، خودمان مي گوييم. وقتي آنان مطالب تاريخي را كه مستند است جعل مي كنند تكليف مطالب ديگر روشن است.آري آقاي مطهري با اين كلمه «ماترياليسم منافق» پرده از چهره منافقانه اين گروهها برداشت و چهره آنان را كه دم از خدا و نماز و قرآن و پيغمبر مي زدند از زير نقاب بيرون آورد و بي جهت نبود كه گروهك منحرف و منافق فرقان آقاي مطهري را از ما گرفت زيرا مي دانست كه اگر اين مغز متفكر در جامعه باشد نورافشاني مي كند و دانشگاه و حوزه را رشد مي دهد.آسيب گروهك فرقان از شهيدمطهريبنده قاتل شهيد مطهري را نديدم، اما ضارب رهبر بزرگوار انقلابمان را كه در مسجد ابوذر مواد منفجره در ضبط صوت تعبيه كرده بود و باعث شد دست راست ايشان از كار بيفتد در سلول ملاقات كردم و به او گفتم: «شما كه در دوره طاغوت اسلحه به دست نمي گرفتيد و ايادي استكبار جهاني و عوامل انحراف فكري جامعه را از بين نمي برديد، چگونه حالا كه انقلاب پيروز شده، دست به اسلحه برده ايد و مثل شهيد مطهري را از بين مي بريد و يا آقاي خامنه اي را هدف قرار مي دهيد؟» او در پاسخ سؤالم گفت: «مبارزه با آمريكا كار آساني بود، اما مبارزه با روحانيت و با علماي دين خيلي مشكل است و نمي شود بين آنها و مردم با هيچ بيان و قلمي فاصله انداخت، پس ناچاريم دست به اسلحه ببريم و آنها را از سر راه برداريم تا بتوانيم تفكرات خودمان را در جامعه پياده كنيم. خطر براي جامعه ما آمريكا كه به راحتي از سر راه كنار مي رود نيست، بلكه خطر اصلي علمايي هستند كه اهل قلمند و اگر دست به قلم ببرند ما ديگر هيچ كاري نمي توانيم بكنيم.» خود او اعتراف كرد: «اگر گروه فرقان مغز آقاي مطهري را هدف قرارداد از اين جهت بود كه از اين مغز خيلي آسيب ديده بود.»بنده يك روز (قبل از انقلاب) در همين مسجد، بالاي منبر به اين گروهكهاي منحرف حمله كردم. وقتي كه مجلس تمام شد و مي رفتم، جواني را كه عينك دودي زده بود و جلوي در ورودي مسجد ايستاده بود ملاقات كردم، او به من گفت: «من مي دانم اين حرفهايي را كه مي زنيد چه كسي به شما گفته و از كجا سرچشمه گرفته، به هر حال اگر يك بار ديگر بالاي منبر به ما حمله كني مغزت را هدف قرارمي دهيم.»اين گروهكهاي منحرف حتي تحمل نمي كردند كه طلبه اي بالاي منبر اين حرفها را بازگو كند، و با وجود اين كه من اسمي از شهيد مطهري نبرده بودم، مي دانستند اين حرفها از مغز آقاي مطهري ترواش كرده است.همان طور كه گفتم آقاي مطهري با قلمرو وسيعي كه قلم و بيانش داشت مسئله «ماترياليسم منافق» را مطرح كرد و خطر اين گروهكهاي منحرف را گوشزد نمود و اگر شهيد مطهري اين افشاگري را نكرده بود معلوم نبود امروز گروه فرقان و امثال آن در دانشگاهها چه مي كردند.خاطرهدر اين زمينه خاطره اي به ذهنم آمد كه بد نيست آن را براي شما نقل كنم. من توفيق داشته ام كه در درس شهيد مطهري كه شبهاي پنج شنبه و جمعه در مسجد مقابل حوض در كوچه ارك خيابان ارم قم برگزار مي شد شركت كنم. در ظهر پنجشنبه اي كه ايشان به منزل ما آمده بودند، فهرست افرادي را كه حدوداً بيست و پنج نفر بودند به من دادند و فرمودند: آقايان را دعوت كن كه در جلسه امشب حضور يابند. در ميان افراد دعوت شده نام مرحوم شهيد قدوسي، آيت الله جنتي و آيت الله مشكيني به چشم مي خورد. آقايان شب در جلسه حضور يافتند و ما براي صرف شام سفره انداختيم. هنوز صرف شام شروع نشده بود كه آقاي مطهري خطاب به مدعوين فرمودند:«من اول مي خواهم يك جمله خدمت شما علماي قم بگويم بعد غذايتان را ميل بفرماييد. خطر عجيبي امروز نسل جوان ما را تهديد مي كند و آن خطر ماترياليستي فكر كردن است. نماز ما را به «تشكل حزبي» تعبير كرده اند و گفته اند كه «اقيموالصلوه » يعني اينكه تشكل حزبي داشته باشيد. «ابن السبيل» را به مجاهديني تفسير كرده اند كه سلاح به دست گرفته اند و در مقابل رژيم ايستاده اند و معتقدند كه خمس كه يكي از موارد مصرفش «ابن السبيل» است به مبارزان مسلح تعلق مي گيرد. خدايي را كه قانون آفرين است به «مجموعه قوانين هستي» تعبير مي كنند؛ اينها نماز و خمس و خدا را منحرف كرده اند.»اين كلمات را شهيد مطهري با سوز دل گفت و چاره جويي كرد. آقاي مطهري در هر جمعي كه مي نشست آتشي بر مي افروخت و دلهايي را كه واقعا به عشق اسلام و قرآن و امام زمان مي تپيد، آتش مي زد.آقاي مطهري واقعا عالم به زمان بود و كاملا روزگار خود را مي شناخت. بنده از زبان خود ايشان شنيدم كه مي فرمودند:«استادي(7) در دانشكده الهيات درس مي داد. شنيدم كه او به بعضي از جوانها القاي شبهات ماترياليستي مي كند. يك روز كه من در فاصله دو كلاس در دفتر نشسته بودم و مي خواستم چاي بخورم وارد دفتر شد. من بلافاصله به او گفتم «شنيده ام تو عده اي از جوانهاي معصوم را كه از افكار تو آگاهي ندارند مي فريبي و اين شبهه ها را وارد مغزشان مي كني؛ اگر راست مي گويي اين شبهات را با من در ميان بگذار، اگر جواب وافي و كافي از من نشنيدي، آن گاه آنها را به اين جوانها القاء كن.» او به قدري ترسيد كه جرات نكرد از مواضع خود دفاع كند، بلكه عملكرد خود را تكذيب كرد و چاي نخورده از دفتر بيرون رفت.»مبارزه شهيد مطهري با گروهك به اصطلاح «مجاهدين خلق»مرحوم آقاي مطهري كسي نبود كه گروه باطلي بتواند در مقابلش بايستد. به ياد دارم كه در سفري كه به آبادان رفته بودم، شخصي به من اصرار كرد كه اگر مي تواني ما را به اين گروه به اصطلاح مجاهدين خلق پيوند بزن؛ گفتم من با اين گروه آشنا نيستم، اما يك نفر را سراغ دارم، به او مي گويم كه اگر توانست برايتان كاري انجام دهد؛ وقتي به آن شخص موضوع را گفتم، گفت: «من از سرانجام اين كارها مي ترسم. اصلا حرف اين كارها را با من نزن.»آن زمان كه اين گروه خيلي نفوذ و عظمت داشتند و با شعار قرآني «فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما» (نساء 95) مزورانه اهداف خودشان را عملي مي كردند، آقاي مطهري بر منبر مي فرمود: اين آقايان آمده اند اين شعر را به امام حسين عليه السلام منتسب كرده اند كه فرموده است:قف دون رايك في الحياه مجاهداان الحياه عقيده و جهادمي فرمود اين گروه فقط جهاد اسلام را قبول دارند و نماز و زكات و صيام و اركان ديگرش را قبول ندارند. اگر بخواهند نهج البلاغه را براي مردم تفسير كنند فقط خطب جهاديه آن را تفسير مي كنند، نه خطبه «همام» را كه وقتي علي بن ابيطالب براي او خطوط سيماي متقين را ترسيم مي كند، صيحه مي زند و همان جا جان به جان آفرين تسليم مي كند.شهيد مطهري مي فرمود: اين شعر متعلق به شاعري در قرن نهم هجري است و اصلا به امام حسين تعلق ندارد. چرا نمي گوييد: «ان الحياه عقيده و صلاه » يا «ان الحياه عقيده و زكاه »؟ چرا زكات و نماز اسلام را مي زنيد و فقط به جهاد چسبيده ايد؟انقلاب اسلامي، نه اسلام انقلابيآنها هم كه نفوذ داشتند به جان اين بزرگوار افتادند و به او تهمتها زدند. اما مگر اين مرد كسي بود كه با تهمت و تهديد راهش را تغيير دهد و از زير بار مسئوليت شانه خالي كند. او بر بالاي منابر به جوانها هشدار مي داد كه گول اين شعارها را نخورند زيرا آنها اسلام و انقلاب اسلامي را قبول ندارند؛ آنها اسلام انقلابي را مي خواهند نه انقلاب اسلامي را؛ يعني از اسلام بعد انقلابش را قبول دارند و ابعاد ديگر آن را قبول ندارند. استاد مطهري مي گفت: خود اين به اصطلاح مجاهدين با انتشار جزوه اي رسما اعلام كرده اند كه «اقتصاد يعني اقتصاد ماركسيستي» مگر اسلام اقتصاد ندارد كه به دنبال اقتصاد ماركسيستي رفته ايد؟اخلاص، ويژگي بارز شهيد مطهرييكي از ويژگي هاي اخلاقي شهيد مطهري، اخلاص او بود واين عزيز سفر كرده مخلصانه در راه خدا قدم برمي داشت. يكي از اساتيدم مي گفت خداوند وقتي كه مي خواست فرشتگان را در مقابل آدم به سجده وادارد آدم را عالم كرد چنان كه در قرآن مي فرمايد: وعلم آدم الاسماء كلها (بقره 31) ، بعد به فرشتگان فرمود در برابر اين آدم سجده كنيد. همه فرشتگان سجده كردند مگر ابليس كه گفت: من به علم باج نمي دهم. برداشت اسناد من از سجده نكردن ابليس به آدم باج ندادن به علم بود. او مي گفت شيطان در اينجا به علم باج نمي دهد ولي هنگامي كه خداوند مي فرمايد: فاخرج منها فانك رجيم. وان عليك لعنتي الي يوم الدين(ص 77 و 78) مي گويد: فبعزتك لاغوينهم اجمعين. الا عبادك منهم المخلصين (ص 82 و 83) يعني شيطان به علم باج نمي دهد ولي در مقابل اخلاص تسليم است و در مقابل آدم مخلص نمي تواند كاري بكند.آقاي مطهري واقعا آدم مخلصي بود. من متاسفانه ديده ام كه بعضي افراد در سالگردهاي شهادت استاد علت مهاجرت ايشان از قم و روي آوردن به دانشگاه را كمي اعاشه دانسته اند. اين حرف درستي نيست. در مقام تشبيه مي گويم: پيامبر اكرم(ص) وقتي مي خواستند علي بن ابيطالب(ع) را در دامن خود تربيت كنند نمي توانستند به ابوطالب عموي بزرگوار خود بگويند تو آن مربي كه دلم مي خواهد نيستي، علي را به من بده تا خودم او را تربيت كنم. بنابراين به او گفتند: «عموي عزيزم! خرج و هزينأ زندگي سنگين است و تو هم عائله و فرزند زياد داري. چون من مدتها در خانأ تو زندگي كرده ام و زندگي مرا اداره كرده اي، يكي از بچه هايت را به من بسپار تا از هزينه زندگي ات كاسته شود» و ابوطالب در پاسخ رسول اكرم(ص) گفت: «بجز جعفر و عقيل هركدام از بچه هاي مرا كه مي خواهي انتخاب كن» و پيامبر علي را كه هنوز در قنداقه بود انتخاب كرد و برد.چرا پيامبر مي خواست از همان كودكي علي بن ابيطالب را در دامن تربيت خويش بگيرد؟ خداوند وقتي رسول اكرم را انتخاب مي كند، پدر و مادر را از او مي گيرد تا پيغمبرش را خودش تربيت كند.(8) الم يجدك يتيماً فآوي. (الضحي6) پيامبر هم مي داند جانشيني كه خدا براي او انتخاب كرده علي بن ابيطالب است و او دست جانشين خود را مي گيرد و براي تربيت به خانأ خودش مي برد. علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: لقد و ضعني في حجره و انا صغير «مرا كه كودك بودم، در دامان خويش قرار مي داد.» يضمني الي صدره «مرا به سينأ خويش مي چسباند.» يمضق الشيء ثم يلقمنيه «غذا را مي جويد و لقمأ جويده شده را در دهان من مي گذاشت.» (نهج البلاغه خ قاصعه)من تعجب مي كنم كه چطور بعضيها اين نكتأ ظريف را در زندگاني شهيد مطهري درك نكرده اند و روي آوردن آن بزرگوار را به دانشگاه براي جبران كمي اعاشه پنداشته اند. شايد ظاهر كار اين گونه باشد اما مقصود اصلي شهيد مطهري از اين كار تربيت درست نسل جوان دانشگاهي بود. شهيد مطهري از ابتدا مي دانست كه حوزه اساتيد بزرگي دارد ولي در دانشگاه زمان طاغوت عده اي از خدا بي خبر مغز جوانهاي اين مرز و بوم را شستشو مي دهند تا بتوانند افكار ماترياليستي را در قالب مباني مذهبي به خورد آنها دهند و اين خطر بزرگ را شهيد مطهري با تمام وجود احساس مي كرد.اگر آقاي مطهري مي خواست به دنبال اعاشه و درآمد مادي باشد وضع زندگي و معيشت او غير از اين بود و اين زندگي ساده و بي تكلف را نداشت، هرچند كه دشمن در اين زمينه بسيار دروغ پراكني كرده است.دروغ پراكني براي تخريب شخصيت شهيد مطهريبه ياد دارم در يكي از اين هيئتها، شخصي كه مجذوب روشنفكربازي هاي متداول شده بود و دوست داشت حرفهايي بزند كه جوانان را به دنبال خود بكشاند، گفت: «يك روز صبح زود به تهران وارد شدم و چون نماز نخوانده بودم و درب مساجد صبحها بسته بود به منزل آقاي مطهري براي نماز خواندن رفتم. وقتي وارد منزل شدم ديدم در هال فرشي انداخته بودند كه بسيار قيمتي بود به طوري كه مي توانست يك انسان بي خانه را صاحب خانه كند.» وقتي كه من دربارأ اين ماجرا با شهيد مطهري صحبت كردم و گفتم فلان شخص چنين چيزي را نقل كرده است، ايشان گفتند به خدا قسم تا حالا پاي اين فرد به خانأ من نرسيده است.آوازأ شهيد مطهري در دوران طلبگييكي از اساتيد بزرگ دانشگاه(9) كه اكنون بازنشسته شده و روحاني زاده است در شرح حالي كه دربارأ استاد مطهري نوشته متذكر شده كه وقتي به قم پيش يكي از اساتيد رفته بوديم كه مطول و معالم بخوانيم، در آنجا عنوان «شيخ مرتضي مطهري» بر سر زبانها بود و ما شيفته شده بوديم كه ببينيم او چه كسي است كه اساتيد ما هنگام درس نام او را مي برند. يك روز عصر از دارالشفاء به مدرسه فيضيه آمدم و ديدم طلاب دورادور يك نفر را گرفته اند و مرتب از او سؤال مي كنند و او هم جواب مي دهد. وقتي كه نام او را از طلاب پرسيدم گفتند شيخ مرتضي مطهري است. در مشهد هم كه بوديم مي گفتند بعضي از طلاب خيلي وقتشان را در ادبيات صرف نمي كنند زيرا مي خواهند زود رشد كنند و به مقام فقاهت برسند، اما طلبأ جواني در ادبيات خيلي كار كرده و زحمت كشيده است كه او را هم «شيخ مرتضي مطهري» معرفي مي كردند.(10)اين استاد بزرگوار دانشگاه نقل مي كند كه من درس «لمعتين» را نزد مرحوم ميرزا احمد مدرس(11) مي خواندم و براي تلمذ به محضر اديب نيشابوري هم مي رفتم. در آنجا جلسه اي قبل از نماز مغرب و عشا برپا مي شد و عده اي از جمله شهيد مطهري در آن شركت مي كردند. يك روز كه جلسه تشكيل شده بود، شهيد مطهري بعد از چند جلسه كه به علت رفتن به مسافرت در آن جلسات شركت نكرده بود وارد شد، يكي از اساتيد بزرگ كه الان از دنيا رفته است وقتي نگاهش به آقاي مطهري افتاد، گفت: «مطهرون نقيات جيوبهم» و اين نشان مي دهد كه از همان دوران طلبگي، استادان بزرگ او هم در برابر او خضوع مي كردند... 12 و 13پي نوشت ها :1- اگر بگوييم كه شهيد مطهري به آساني به اين بزرگواران دسترسي پيدا كرد، شايد تعبير درستي نباشد.2- ايشان از طرف آيت الله بروجردي مسئول مسجد اعظم قم بود.3- خدا رحمت كند شهيد بزرگوار مرحوم سعيدي را، اين روايت تكيه كلامش بود و هنگام خطابه آن را زياد مي خواند.4- به دانشجويان، جلد پنجم مجموعه آثار شهيد مطهري را كه حاوي مطالب فلسفي است معرفي كردم و به آنها گفتم كه ديگر بهتر از اين منبعي پيدا نمي كنيد.5- ] در كتاب آشنايي با قرآن 2 كه از سلسله آثار تفسيري استاد شهيد مرتضي مطهري است، در صفحات 61 تا 63 در تفسير آيه «هدي للمتقين» آمده است: «...چه كساني را اين كتاب هدايت مي كند؟ آيا همه را؟ يعني پس از آمدن قرآن، ديگر گمراهي باقي نمي ماند و همه به طور جبر هدايت مي شوند؟ خير، نه تنها همه را هدايت نمي كند، بلكه عده اي به وسيله آن گمراه خواهند شد، چنانكه در آيه 26 همين سوره مي خوانيم: يضل به كثيراً و يهدي به كثيراً خدا به وسيله قرآن گروه زيادي را هدايت و گروه زيادي را گمراه خواهد نمود. ولي البته «و ما يضل به الا الفاسقين» خدا گمراه نمي كند به وسيله قرآن مگر فاسقها را فاسقها يعني خارج شده هاي از مسير فطرت انساني.... مراد از كلمه متقين (پاكان) در اينجا همانهايي هستند كه به فطرت پاك اوليه باقي مانده اند. اجمالا نظر قرآن بر آن است كه هر انساني پاك و پاكيزه به دنيا مي آيد يعني مجهز به يك تقواي ذاتي است ولي ممكن است كه به تدريج در اثر آلودگيهاي محيط از مسير فطرت خارج شده تا آنجا كه به كلي مسخ گردد.قرآن در اينجا مي فرمايد اگر كسي به فطرت اوليه باقي باشد اين كتاب او را به سرمنزل مقصود راهنمايي مي كند و تمام استعدادها و كمالهايي را كه به صورت بالقوه در او وجود دارد به فعليت مي رساند.[6- چند جزوه از تفسيرهاي اين گروه گمراه را كه شهيد مطهري در اختيارم گذاشته بود هنوز نگه داشته ام.7- دكتر آريان پور، كه كتاب هاي زيادي نوشته و چند سال پيش درگذشت.8- پيامبر فرمود: ادبني ربي و احسن تأديبي «خدا مرا به نيكوترين شكل تربيت كرد» يعني مربي پيغمبر خداست.حضرت علي در نهج البلاغه مي فرمايد: «از همان زماني كه پيامبر را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته اش را مأمور كرد كه پيامبر را تعليم دهد و به طريق مكارم ارشاد نمايد.»9- ] منظور، دكتر مهدي محقق، استاد دانشگاه و عضو هيئت مديره انجمن آثار و مفاخر فرهنگي و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي است.[10-] نكته مورد اشاره مرحوم حجت الاسلام والمسلمين مروي را عيناً از اصل منبع كه در روزنامه اطلاعات مورخه 86.2.13 تجديد چاپ شده است نقل مي كنيم. دكتر محقق ضمن خاطرات خود از شهيد مطهري مي نويسد: «دريافت آغازين من از حوزه علميه قم چندان خوب نبود، زيرا طلاب توجهي به ادبيات عرب نداشتند و بيشتر با ناتمام گذاشتن كتاب هاي سيوطي و مغني و مطول كه از امهات كتابهاي ادب عرب حوزه است چهار اسبه به سوي فقه و اصول و اجتهاد مي شتافتند و به قول معروف «غوره نشده مويز گشتي احسنت» و درعين حال همه مي گفتند كه شيخ مرتضي مطهري كه تحصيلات حوزوي را در خراسان آغاز كرده در صرف و نحو و ادبيت و عربيت يك سرو گردن از ديگران بالاتر است.» [11- اين استاد دانشگاه همچنين نقل كرده است كه مرحوم ميرزااحمد مدرس خيلي عجيب درس لمعه مي گفت به گونه اي كه ما خيال مي كرديم رساله توضيح المسائل است؛ شب كه مي خواستيم درس استاد را مرور كنيم مي ديديم عجب درس مشكلي است و اين استاد چقدر بيان رواني دارد!12- متأسفانه دقايق پاياني سخنراني ضبط نشده است.13- ] بازخواني اين بخش از خاطره دكتر محقق از شهيد مطهري به نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 86.2.13 خالي از لطف نيست: «... عصرها پيش از نمازمغرب در مسجد گوهرشاد در يكي از حلقه هاي مشايخ حوزه كه در يكي از صفه هاي مسجد تشكيل مي شد ملحق مي شدم. شمع انجمن اين حلقه مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدرضا ترابي خانرودي و محمدتقي شريعتي (پدر دكتر علي شريعتي) و چند تن ديگر در آن صفه جمع مي شدند. در يكي از سفرهايي كه شهيد مطهري براي زيارت به مشهد مشرف شده بودند عصرها دراين حلقه حضور مي يافتند و يادم هست كه نخستين بار كه به سوي آن جمع مي آمدند، مرحوم محمدتقي شريعتي به محض اينكه چشمشان به ايشان افتاد، اين بيت را قرائت كردند:مطهرون نقيات جيوبهمتجري الصلوه عليهم اينما ذكروااين بيت كه در مدح حضرت امام رضا(ع) است، حسن آغازي داشت به نام مرحوم مطهري كه چهره شان نمايان گشته بود.» [(ضمنا اين سخنراني در ارديبهشت 1385 در مسجد قباي تهران ايراد شده است)منبع: روزنامه کیهان
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن