تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827867060




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سیره ی جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمت الله علیه)(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سیره ی جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمت الله علیه)(3)
سیره ی جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمت الله علیه)(3) روش تربیتی شیخ انسان سازیجناب شيخ از تأثير نفس و قدرت سازندگی بالايی در تربيت جانهای مستعد برخوردار بود. يكی از شاگردان شيخ می‌گويد: روزی من و شيخ همراه مرحوم آيت الله محمدعلی شاه‌آبادی در ميدان « تجريش » می‌رفتيم، شيخ به آيت الله شاه‌آبادی خيلی علاقه داشت، شخصی به ما رسيد و از مرحوم شاه‌آبادی پرسيد: شما درست می‌گوييد، يا اين آقا؟ ( اشاره به شيخ )آيت الله شاه ‌آبادی فرمود: چه چيز را درست می‌گويد؟ چه می‌خواهی؟آن شخص گفت: كدام يك از شما درست می‌گوييد؟آيت الله شاه‌آبادی فرمود: « من درس می‌گويم و ياد می‌گيرند، ايشان انسان می‌سازد و تحويل می‌دهد! »هر چند اين سخن حاكی از نهايت تواضع و فروتنی اين عالم ربانی و عارف كامل است، ليكن بيانگر تأثير كلام و قدرت تربيت و سازندگی جناب شيخ نيز هست.تأثیر کلام شیخ در تربیت نفوسدكتر حميد فرزام، تأثير كلام و جاذبه جناب شيخ را چنين توصيف مي‌كند: استاد جلال‌الدين همايی، از استادان معروف دانشگاه تهران كه در علوم و معارف، خاصه ادبيات فارسی و عرفان و تصوف اسلامی از مشاهير زمان ما بود و سمت استادی بنده را داشتند، در شصت سالگی به حضور جناب شيخ رسيده بودند. زمانی كه من در هفده سالگی به حضور استاد همايی رسيدم، استاد، در همان زمان كتاب « التفهيم لا وائل صناعة التنجيم » نوشته ابوريحان بيرونی و «مصباح الهدايه و مفتاح الكفايه » نوشته عزالدين محمود كاشانی را تصحيح كرده بودند و كتابهايی مانند « غزالی نامه » در احوال و آثار امام محمد غزالی به شيوه ای بسيار عالمانه تأليف نموده بودند، مقدمه مفصل ايشان بر كتاب « مصباح الهدايه » خود يك دوره كامل عرفان نظری و عملی است.باری: اين مرد عارف در سن شصت سالگی استاد من بودند. طبق معمول، يك روز كه به خدمت جناب شيخ رسيدم فرمودند:« استادت آقا جلا‌الدين همايی پيش من آمدند. من چند جمله به ايشان گفتم، سخت منقلب شدند و با حسرت و ندامت محكم دستی بر پيشانی خود زدند و حديث نفس كردند و گفتند: عجب!! شصت سال راه را عوضی رفتم!! »آری جاذبه جناب شيخ و تأثير كلام ايشان به حدی بود كه استاد همايی را با آن مقامات عاليه علمی و عرفانی، از خود بی خود می‌كرد، خدايشان بيامرزاد.آخرين كلاس عرفاندر بعضی از جلسات دعا و نيايش كه گرم صحبت می‌شدند می‌فرمودند:« رفقا! اين حرف‌هايی كه من به شما می‌زنم از آخرين كلاس عرفان است. »و راستی همين طور بود.يكی ديگر از شاگردان شيخ می‌گويد: درسهای شيخ مس را به طلا تبديل می‌كرد.بنابراين، اولين نكته در تبيين سازندگی شيخ، كشف راز اثرگذاری او بر مخاطب و بيان شيوه تعليم و تربيت و روش سازندگی اين مرد الهی است.تربیت با رفتاراز نظر روايات اسلامی اصلی‌ترين شرط مؤثر افتادن تعليم و تربيت مربيان اخلاق، التزام عملی مربی به رهنمودهای خويش است. امير مؤمنان، علی (عليه السلام) در اين باره می‌فرمايد:« من نصب نفسه للناس اماماً فعليه أن يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره، وليكن تأديبه بسيرته، قبل تأديبه بلسانه؛هر كه خود را پيشوای مردم كند، بايد پيش از آموزش ديگران، به آموزش خويش بپردازد و پيش از آن كه (ديگران را) به گفتار، ادب كند بايد به رفتار خود تربيت نمايد. »رمز اصلی تأثير نفس شيخ و قدرت سازندگی او، در به كار بستن اين توصيه اميرالمؤمنين (ع)، و دعوت به خدا از راه كردار، قبل از گفتار است.شيخ اگر ديگران را به توحيد دعوت می‌كرد، خود ﴿ أرباب متفرقون: خدایان متفرق. سوره یوسف آیه 39 ﴾ و در رأس آن‌ها، بت نفس خود را شكسته بود. اگر ديگران را به اخلاص در تمام كارها فرا می‌خواند، همه حركات و سكناتش برای خدا بود. اگر لحظه‌ای غافل می‌شد، لطف حق به او مدد می‌رساند، به گونه‌ای كه می‌گفت:« هر سوزنی كه برای غير خدا به پارچه فرو كنم به دستم فرو می‌رود! »و اگر ديگران را به محبت خدا دعوت می‌كرد، خود همچون پروانه، در آتش عشق خدا می‌سوخت. و اگر ديگران را به احسان و ايثار و خدمت به مردم دعوت می‌كرد، خود پيشگام بود، و اگر از «دنيا» به «پيرزنه» تعبير می‌كرد و ديگران را از محبت نسبت به آن برحذر می‌داشت، زندگی زاهدانه اش گواه بی‌رغبتی او به اين «عجوزه» بود، و سرانجام اگر ديگران را به مبارزه با هوای نفس، برای خدا دعوت می‌كرد، خود در خط اول اين جبهه قرار داشت و يوسف وار از آزمونی بس دشوار روسپيد بيرون آمده بود.اخلاص، سفارش ویژه شیخيكی از اصلی ترين مسايلی كه شيخ در تعليم و تربيت شاگردان هميشه بر آن تأكيد داشت، مسئله اخلاص بود. اخلاص نه تنها در عقيده و عبادت، بلكه اخلاص در همه كارها.یکی از سخنان ارزنده و بسیار آموزنده جناب شیخ این است که می فرمود:« همه چیز خوب است، اما برای خدا »! گاه به چرخ خياطی خود اشاره می‌كرد و می‌فرمود:« اين چرخ خياطی را ببينيد، همه قطعات ريز ودرشتش مارك مخصوص كارخانه را دارد ... می‌خواهند بگويند كوچكترين پيچ اين چرخ هم بايد نشان كارخانه ما را داشته باشد. انسان مؤمن هم همه كارهای او بايد نشان خدا را داشته باشد. »در مكتب تربيتی شيخ، سالك قبل از انجام هر كاری بايد تأمل كند، اگر آن كار نامشروع است، برای خدا آنرا ترک کند و اگر مشروع است و انجام آن خوشايند تمايلات نفسانی نيست، آن را برای خدا انجام دهد، و اگر مشروع است و خوشايند نفس، ابتدا از ميل نفسانی خود استغفار كند، سپس آن كار را برای خدا انجام دهد.روش جناب شيخ در سازندگی و تربيت شاگردان را میتوان به دو بخش تقسيم كرد: روش تربيتی در جلسه‌های عمومی، روش تربيتی در برخوردهای خصوصی. جلسات عمومیجلسات عمومی شيخ معمولا هفته‌ای يك بار در منزل خودش برگزار می‌شد. در جلسات عمومی شیخ حدود 200 نفر شرکت می کردند. همچنين بيشتر روزهای عيد ، ميلاد و روزهای شهادت معصومان (ع) مجلسی در منزل خود برقرار می‌كرد، ايام محرم و صفر و ماه مبارك رمضان نيز هر شب برنامه موعظه داشت. گاهی كه اين جلسه ها در منزل دوستان و به صورت دوره ای برگزار می‌شد، در حدود دو سال طول می كشيد.جلسه‌های هفتگی معمولا شب‌های جمعه بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء، به امامت جناب شيخ برگزار می‌شد. ايشان پس از نماز، در آغاز جلسه ابتدا چند بيت از اشعار مشتمل بر استغفار مرحوم فيض را با نوايی گرم می‌خواند:زهر چه غير يار استغفر اللهزبود مستعار استغفر اللهدمی كآن بگذرد بی ياد رويشاز آن دم بی شماراستغفراللهزبان كآن تر به ذكر دوست نبود زسرش الحذار استغفر اللهسرآمد عمر و يك ساعت زغفلت نگشتم هوشيار استغفر اللهجوانی رفت و پيری هم سرآمد نكردم هيچ كــــار استغفر اللهيكی از شاگردان شيخ می‌گويد: اين ابيات را ايشان به گونه‌ای ادا میكرد كه نمیتوانستيم جلوی گريه خود را بگيريم، و بعد يكی از مناجات‌های پانزده ‌گانه منسوب به امام زين‌العابدين (ع) را، با حالی كه قابل توصيف نيست، می‌خواند.ديگری می‌گويد: درجلسات دعای شيخ كسی را نديدم كه مانند خود او اشك بريزد، واقعاً گريه او جگر سوز بود.پس از پايان دعا و تقسيم چای، شروع به سخن گفتن و موعظه میكرد. جناب شيخ بسيار خوش بيان بود و در سخنرانیها تلاش می‌كرد يافته‌های خود را از قرآن و احاديث اسلامی و حقايقی كه درباره آنها به يقين رسيده بود به ديگران منتقل كند.تكيه كلامش در خطاب به حاضران « رفقا » بود و محورهای اصلی سخنان ايشان: توحيد، اخلاص، محبت به خدا، حضور دايم، انس با خدا، خدمت به خلق، توسل به اهل بيت(ع)، انتظار فرج، و تحذير از محبت دنيا، خودخواهی و هوای نفس بود.آقای دكتر ثباتی درباره آغاز آشنايی خود با جناب شيخ و چگونگی جلسه‌های او می‌گويد: در سالهای آخر دبيرستان، توسط مرحوم دكترعبدالعلی گويا - دارای دكترای فيزيك اتمی از فرانسه- با جناب شيخ آشنا شدم و حدود ده سال كم و بيش در جلسات ايشان شركت می‌كردم. جلسه ايشان مجلسی بود مختصر، با تعدادی افراد محدود و خصوصی، جنبه عمومی نداشت، هرگاه جلسه پر جمعيت می‌شد و اشخاص نامحرم به جلسه می‌آمدند جلسه را موقتاً تعطيل می‌كرد؛ يعنی: دنبال مريد نبود.در جلسات ايشان، جز چند كلمه صحبت و نصيحت و موعظه و سپس خواندن يك دعا چيزی نبود، صحبت‌ها هم تقريباً تكراری بود ولی جلسه از بعد روحانی برخوردار بود كه انسان هر قدر از آن صحبت‌های مشابه ومكرر می‌شنيد خسته نمی‌شد. شبيه قرآن كه انسان هر قدر تلاوت می‌كند، باز هم تازه و دلنشين است، صحبت‌های ايشان هم صحبت تازه و مطبوع بود.جلسه آن قدر روحانيت داشت كه كسی در آن، صحبت از مسايل مادی و دنيوی نمی‌كرد و اگر احياناً كسی صحبت از ماديات می‌كرد اطرافيان، از آن صحبت‌ها احساس تنفر می‌كردند. صحبت‌های جناب شيخ در باب « قرب به خدا » و « محبت به خدا » و « سير به سوی خدا » بود. ايشان قرب به خدا را در دو كلمه خلاصه می‌كرد؛ می‌گفت:« بايد از حالا اوسا (استاد) را عوض كنی؛ يعنی: تاكنون هر كاری می‌كردی برای خودت می‌كردی، از اين به بعد هر كاری می‌كنی برای خدا بكن و اين نزديك‌ترين راه به خداست « پای بر سر خود نه، يار را در آغوش آر».همه خودهای انسان، از خود پرستی است، تا خداپرست نشوی به جايی نمی‌رسی:گر ز خويشتن رستی با حبيب پيوستی ورنه تا ابد می‌سوز كار و بار تو خام استكارها را بايستی برای او بكنی، آن هم با محبت او؛ يعنی: او را دوست داشته باشی و اعمالت را به دوستی او انجام دهی، داشتن محبت به خدا، و انجام عمل برای خدا سر همه ترقيات معنوی بشر است، و اين در سايه مخالفت با نفس است، بنابراين تمام ترقيات بشر در مخالفت با نفس است، تا با نفس كشتی نگيری و زمينش نزنی، ترقی نمی‌كنی. »درباره خودبينی می‌فرمود:اين جا تن ضعيف و دل خسته می‌خرند بازار خود فروشی از آن سوی ديگر استو می‌فرمود:« قيمت تو به اندازه خواست توست، اگر خدا را بخواهی قيمت تو بی نهايت است واگر دنيا رابخواهی قيمت تو همان است كه خواسته‌ای.»هی نگو دلم اين طور می‌خواهد، دلم آن طور می‌خواهد، ببين خدا چه می‌خواهد، وقتی مهمانی می‌دهی، هر كسی را كه خدا بخواهد دعوت می‌كنی يا هر كسی كه دلت بخواهد، تا وقتی پيرو خواهش‌های دل باشی به جايی نمی‌رسی، دل خانه خداوند است، كسی ديگر را در آن راه نده، فقط بايستی خدا در دل تو باشد و حكومت كند و لاغير. از حضرت علی‌(ع) سؤال كردند از كجا به اين مقام رسيديد؟ فرمود: « در دروازه دل نشستم و غير خدا را راه ندادم. »پس از بيانات ايشان پذيرايی مختصری انجام می‌شد و سپس مناجات. مناجات ايشان بسيار شنيدنی و حالات ايشان ديدنی بود. دعا را ساده و به طور رسمی نمی‌خواند، بلكه يك معاشقه با محبوب بود. در مناجات چنان مجذوب معشوق بود كه گويی مادری فرزند گم شده‌اش را می‌جويد، از ته دل گريه می‌كرد، ضجه می‌زد و با حضرت دوست گفتگو داشت.گاهی احساس می‌شد كه در بين دعا مكاشفاتی دارد، به طوری كه علائم و آثارش در صحبت‌ها و حالاتش نمايان می‌گشت. از اين كه رفقا مطابق انتظارش پيش نمی‌رفتند، سخت اندوهگين می‌شد، ميل داشت كه دوستان به زودی چشم بازكنند، ملائكه را ببينند، ائمه (ع) را ببينند. کسی که به زیارتی میرفت از او سؤال میکرد که:« آيا آن وجود مبارك را ديدی؟ »البته بعضی‌ها هم موفق بودند و حالات معنوی خوبی پيدا كردند و مكاشفاتی هم داشتند، بقيه هم افتان و خيزان به دنبال ايشان می‌رفتند.به هر حال مناجات ايشان شور و حالی داشت به طوری كه ديگران را هم سر حال می‌آورد، معانی دعاها را خوب می‌دانست، در عبارات دعا تكيه می‌كرد، گاهی تكرار میكرد، گاهی توضيح می‌داد، دعای يستشير و مناجات خمسه عشر را زياد می‌خواند، و عقيده داشت كه دعای يستشير معاشقه با محبوب است.در ايام محرم كمتر صحبت می‌كرد، در عوض از كتاب طاقديس، مصيبت اهل بيت (ع) چند صفحه می‌خواند و گريه می‌كرد و سپس به مناجات می‌پرداخت. تأكيد بر اطاعت خدا و مخالفت هویجناب شيخ معتقد بود كه حكمت آفرينش انسان، خلافت الهی و نمايندگی خداست و هر گاه او به اين مقصد برسد می‌تواند كار خدايی كند و راه رسيدن به آن، اطاعت از خدا و مخالفت با هوای نفس است، و در اين‌باره می‌فرمود:« در حديث قدسی آمده:يابن آدم! خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي؛ای فرزند آدم! همه چيزها را برای تو آفريدم و تو را برای خودم آفريدم. »« عبدي أطعني حتي أجعلك مثلی أو مثلی؛بنده من از من اطاعت و فرمان برداری كن، تا تو را مانند خود يا مثل خود بگردانم. »طبق اين احاديث، رفقا شما خليفه الله هستند، شما گلابی شاه ميوه‌ايد، قدر خود را بدانيد و از هوای نفس پيروی نكنيد و فرمان خدا ببريد و به جايی می‌رسيد كه می‌توانيد كار خدايی بكنيد. خدا همه عالم را برای شما، و شما را برای خودش آفريده‌ است ببينيد كه چه مقام و منزلتی به شما عطا فرموده است. »نقل است كه شيخ فرمود: « از عده‌ای از علما و اهل معنا پرسيدم: خداوند انسان را برای چه آفريد؟ جواب قانع كننده‌ای نشنيدم. تا اين كه از آيت الله محمدعلی شاه آبادی سؤال كردم، ايشان فرمودند: خداوند انسان را برای نمايندگی خود خلق كرده‌است: إني جاعل في الأرض خليفه. »شيخ اعتقاد داشت كه تا انسان به مقام خلافت الهی نرسيده، آدم نيست و می‌فرمود:« قاشق برای غذا خوردن است و فنجان برای چای نوشيدن و ... انسان هم تنها برای آدم شدن خوب است. »مكرر می‌فرمودند:« خداوند به من كرامت كرده، شما هم كار خدايی انجام دهيد به شما هم میدهد، آقای بنا! آقای خياط! شما اين خشتی كه می‌گذاريد و اين سوزن كه می‌زنيد به عشق خدا بزن و حواست در خدا باشد، و اين لباس را كه متری صد تومان به تن داری، نگو: من متری صد تومان خریده‌ام، بگو: اين را خدا داده. معرف خدا باش نه معرف خود! »تشخيص حالات درونیشيخ با حواس باطن، حالات درونی حاضران در مجلس را تشخيص می‌داد، ولی هيچ گاه نقاط ضعف كسی را در جمع مطرح نمی‌كرد، مگر به گونه‌ای كه فقط فرد مورد نظر، متوجه مقصود شود و در صدد اصلاح خود برآيد. امتحان كردن شيخ!يكی از خطبای وارسته و برجسته می‌فرمود: عصر يكی از روزهای سال 1335 شمسی، در مدرسه حاج شيخ عبدالحسين در بازار تهران- جنب مسجد شيخ عبدالحسين- بودم. مرحوم شيخ عبدالكريم حامد- شاگرد برجسته مرحوم شيخ رجبعلی- نزد من آمد و درباره استاد خود، شيخ رجبعلی خياط و مقام اخلاص و معنويت وی با من سخن گفت و سرانجام از من خواست كه با هم به مجلس شب جمعه شيخ برويم. به اتفاق راه افتاديم و به مجلس شيخ وارد شديم، شيخ رو به قبله نشسته و مشغول خواندن مناجات حضرت اميرالمؤمنين(ع):« اللهم إني أسألك الأمان يوم لاينفع مال و لابنون... »بود و جمعی از شيفتگان، پشت سر او شیخ را در خواندن دعا همراهی می‌كردند من هم در آخر مجلس پشت سر جمعيت نشستم و با خودگفتم: خدايا! اگر ايشان از اوليای توست امسال منبر من در تهران بگيرد و درآمد مادی آن خوب باشد.به محض خطور اين مطلب در ذهن من، شيخ بلافاصله در همان وسط دعا گفت:« من می‌گويم از پول بگذر، اما او آمده مرا با پول امتحان می‌كند. »شيخ در طول خواندن دعا، جز اين جمله سخن ديگری به فارسی نگفت و پس از آن به دعا ادامه داد:« وأسألك الأمان يوم لاينفع مال و ... » حضور يك خبر چينبه تدريج رؤسای دولتی و افراد سرشناس نيز در جلسه‌های شيخ شركت می‌كردند. به گفته شيخ، آن‌ها برای حل مشكل خود می‌آمدند و در خانه او سراغ « پيرزنه: دنيا » را می‌گرفتند. التبه در ميان آنان كسانی هم بودند كه از موعظه‌های شيخ در حد خود بهره‌مند می‌شدند.با توجه به حضور اين افراد، تشكيلات اطلاعاتی رژيم شاه، نسبت به جلسه‌های شيخ حساس شد، و شخصی به نام سرگرد «حسن ايل بيگی» را مأمور كرد كه همراه شخص ديگری به صورت ناشناس در جلسه شيخ حضور پيدا كند و دليل حضور رجال دولتی در جلسه‌های شيخ را گزارش نمايد.وقتی مأمور ساواك وارد جلسه شد، شيخ ضمن مواعظ و نصايح خود برای حاضران، فرمود:« به خدا توجه كنيد و غير خدا را در دل راه ندهيد، چون دل آينه است و اگر يك لكه كوچك پيدا كند، زود نشان می‌دهد. حالا بعضی‌ها مثل قاصد و خبرچين می‌مانند و با نام مستعار می‌آيند، مثلاً اسمش حسن است و به نام فلان می‌آيد. »اين جملات، مأمور ساواك، سرگرد حسن ايل بيگی را كه اسم واقعی او را كسي نمی‌دانست، شگفت زده كرد و چنان تحت تأثير قرارداد كه بنابر مسموع از ساواك استعفا داد.اول پدرت را راضی كن!جناب شيخ گاه به بعضی از افراد اجازه حضور در جلسه‌های خود را نمی‌داد و يا شرطی برای آن می‌گذاشت. يكی از ارادتمندان شيخ كه قريب بيست سال با ايشان بود آغاز ارتباط خود با شيخ را اين گونه تعريف می‌كند: در آغاز هرچه تلاش می‌كردم كه به محضر او راه پيدا كنم اجازه نمی‌داد تا اين كه يك روز در مسجد جامع ايشان را ديدم، پس از سلام و احوال پرسی گفتم: چرا مرا در جلسات خود راه نمی‌دهيد؟فرمودند:« اول پدرت را از خود، راضی كن بعد با شما صحبت می‌كنم. »شب به منزل رفتم و به دست و پای پدرم افتادم و با اصرار و التماس از او خواستم كه مرا ببخشد. پدرم كه از اين صحنه شگفت زده شده بود پرسيد: چه شده؟گفتم: شما كار نداشته باشيد، من نفهميدم، مرا ببخشيد و ... بالأخره پدرم را از خود راضی كردم.فردا صبح به منزل جناب شيخ رفتم، تا مرا ديد فرمود:« بارك الله! خوب آمدی، حالا پهلوی من بنشين. »از آن زمان، كه بعد از جنگ جهانی دوم بود تا موقع فوت، با ايشان بودم.منبع: کتاب کيميای محبت
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن