تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى پذيرد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830264923




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سیره ی جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمت الله علیه)(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سیره ی جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمت الله علیه)(2)
سیره ی جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمت الله علیه)(2) مقامات معنوی شیخ غرق در توحيدحديث مشهوری است كه در نظر اهل فن به «حديث قرب نوافل» معروف است.اين حديث را محدثان شيعه و سنی با اندك اختلافی از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده‌اند، متن حديث چنين است:« قال الله عز و جل: ... ماتقرب إلي عبد بشي‌ء أحب إلي مما افترضت عليه، وإنه ليتقرب إلي بالنافله حتي احبه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به، و بصره الذي يبصر به، و لسانه الذي ينطق به، ويده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته، و إن سألني أعطيته؛خدای عز و جل فرمود: هيچ بنده‌ای با وسيله‌ای كه نزد من محبوبتر باشد از آن چه بر او واجب كرده‌ام، به من نزديك نشد. همانا او با «نافله» به من نزديك می‌شود تا آن جا كه او را دوست بدارم و چون دوستش بدارم، گوش او شوم كه با آن بشنود و چشم او شوم كه با آن ببيند و زبان او شوم كه با آن سخن گويد و دست او شوم كه با آن ضربه زند. اگر مرا بخواند، جوابش دهم و اگر از من خواهشی كند به او بدهم. »مقصود از «نافله» در احاديث «قرب نوافل» كه انجام آن پس از «واجبات»، حركت انسان را به سوی كمال مطلق و مقصد اعلای انسانيت تسريع می‌كند، همه كارهای نيك و شايسته است.بر اساس اين احاديث انسان میتواند از راه انجام كارهای نيك برای خداوند، گام به گام به كمال مطلق نزديك شود و در اوج عبوديت، چشمش جز برای خدا نبيند، گوشش جز برای خدا نشنود، زبانش جز برای خدا نگويد و قلبش جز برای خدا نخواهد.به سخن ديگر، با ذوب كردن اراده خود در اراده خداوندی - به تعبيری كه در احاديث «قرب نوافل» آمده - خداوند چشم و گوش و زبان و قلب او گردد، و در نهايت به جوهر عبوديت كه همان ربوبيت است نايل شود.به فرموده جناب شيخ:« اگر چشم برای خدا كار كند می‌شود «عين الله»، و اگر گوش برای خدا كار كند می‌شود «اذن الله» و اگر دست برای خدا كار كند می‌شود «يدالله» تا می‌رسد به قلب انسان، كه جای خداست كه فرموده‌اند: قلب المؤمن عرش الرحمن؛قلب مؤمن عرش خداوند رحمان است. »و به فرمايش امام حسين عليه السلام:« جعلت قلوب أولياءك مسكناً لمشيتك؛خداوندا! قلب دوستانت را جايگاه مشيت و خواسته خود قرار دادی. »بررسی دقيق و منصفانه احوالات شيخ، نشان می‌دهد كه پس از جهشی عظيم، كه در نتيجه پشت پا زدن به شهوت جنسی برای رضای خدا، در زندگی معنوی او پيش آمد، و در نتيجه تربيت الهی والهام‌ها و امدادهای غيبی، به اين نقطه از كمالات معنوی دست يافت و شايد اين نكته، راز علاقه او به زمزمه اين اشعار بود:در دبستان ازل حسن تو ارشادم كردبهر صيدم ز كرم لطف تو امدادم كردنفس بد سيرت من مايل هر باطل بودفيض بخشی تو از دست وی آزادم كرديكی از شاگردان شيخ كه نزديك به سی سال با وی در ارتباط بوده می‌گويد:به توصيه شيخ به ديدارآيت الله كوهستانی رفتم. مرحوم كوهستانی ضمن مطالبی، درباره شيخ فرمود:مرحوم شيخ رجبعلی خياط هر چه داشت از توحيد داشت، او مستغرق در توحيد بود.مقام فنادكتر حميد فرزام كه سال ها از محضر جناب شيخ استفاده كرده، ايشان را چنين توصيف می‌كند: جناب شيخ رجبعلی نكوگويان (ره) عارفی وارسته و به خدا پيوسته بودند كه بر اثر تزكيه نفس و صفای باطن به مقام فانی فی الله و بقاء بالله نايل گشته بودند، و به بركت عمل به احكام شريعت و به فضل و عنايت پروردگار به سر منزل حقيقت واصل گرديده بودند.عاشق خدايكی ديگر از شاگردان شيخ در توصيف او می‌گويد:مرحوم شيخ از كسانی بود كه وجود او را خدا مسخر كرده بود، او غير از خدا نمی‌توانست ببيند، او هر چه می دید خدا می دید، او هر چه می‌گفت از خدا می‌گفت اول و آخر كلامش خدا بود، چون عاشق خدا بود. او عاشق خدا و اهل بيت(ع) بود، هر چه می‌گفت از آنها می‌گفت. مقدسی، غير از عاشقی است. شيخ رجبعلی، عاشق بود. هنر او محبت خدا و كار برای خدا بود، كسانی كه در معنويات عاشق اند چشم هايشان نشان میدهد، چشم های او چشم معمولی نبود، گويا چيزی غير از خدا نمی ديد.شيخ چنان عاشق خدا بود كه در محضرش غير از مكالمات ضروری حاضر نبود سخنی غير از محبوبش به ميان آيد.بزرگترين منزلت!شدت محبت به خدا و كمال اخلاص، جوان خياط را به منزلت كبری و مقصد اعلی رساند، و بدين ترتيب او - چنان كه در حديث آمده‌ - از راهی جز راه‌های مرسوم به كمالات و مقامات اهل معرفت دست يافت.در روايتی از امام صادق عليه السلام آمده است:« إن اولي الألباب الذين عملوا بالفكرة حتي ورثوا منه حب الله - إلي أن قال-: فإذا بلغ هذه المنزلة جعل شهوته و محبته في خالقه، فإذا فعل ذلك نزل المنزله الكبري فعاين ربه في قلبه، و ورث الحكمته بغير ما ورثه الحكماء، وورث العلم بغير ما ورثه العلماء، و ورث الصدق بغير ما ورثه الصديقون. إن الحكماء ورثوا الحكمته باصمت، و إن العلماء ورثوا العلم بالطلب، و إن الصديقين ورثوا الصدق بالخشوع و طول العباده؛خردمندان كسانی هستند كه انديشه را به كار گيرند تا بر اثر آن مخبت خدا را به دست آوردند - تا آن جا كه فرمود: چون به اين منزلت برسد خواهش و محبت خود را از آن آفريدگارش قراردهد و هرگاه چنين كند به بزرگترين منزلت دست يابد و پروردگارش را در دل خويش ببيند و حكمت را بيابد نه از طريقی كه حكما يافتند و دانش را نه از طريقی كه دانشمندان، و صدق را نه از راهی که صدیقان.حکیمان حکمت را با خاموشی فرا چنگ آورده اند و دانشمندان دانش را با جستن و صديقان صدق را با خشوع و عبادت دراز مدت. »راه يابی به تمام عوالم!يكی از ارادتمندان شيخ كه سالهای طولانی در خلوت و جلوت با او بوده، در باره كالات معنوی شيخ چنين می‌گويد: در نتيجه شدت محبت به خداوند متعال و اهل بيت عليهم السلام حجابی ميان او و خدا نبود. به تمام عوالم راه داشت. با ارواحی كه در برزخ هستند از آغاز خلقت تاكنون صحبت می‌كرد. آن‌چه را هر كس در دوران عمر خود طی كرده، به محض اراده می‌ديد و نشانه‌های آن را می‌گفت، آن‌چه اراده می‌كرد و اجازه می‌دادند آشكار می‌كرد.ديدار ملكوت!ديدن ملكوت آسمان‌ها و زمين با ديده دل، مقدمه رسيدن به مرتبه والای يقين شهودی و يا عين اليقين است.﴿ وكذالك نري إبراهيم ملكوت السموت و الأرض و ليكون من الموقنين. سوره انعام آیه 75 ﴾« اين چنين ملكوت آسمان‌ها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا از اهل يقين شود.»در حديث است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:« لولا أن الشياطين يحومون علي قلوب بني آدم لنظروا إلی الملكوت؛اگر نبود اين كه شيطان‌ها برگرد دل‌های آدميان می‌گردند، هر آينه انسان‌ها ملكوت را می‌ديدند. »همه كسانی كه از دام نفس و شيطان رهايی يافته و حجاب‌های دل را به كناری زده‌اند، می‌توانند ملكوت آسمان‌ها و زمين را مشاهده كنند، آنگاه در صف «اولوا العلم» و در كنار فرشتگان، شاهد يگانگی ذات مقدس حق باشند:﴿ شهد الله أنه لآ إله إله هو و الملائكه و أولوا العلم ﴾.« خداوند و فرشتگان و اولوا العلم گواه‌اند كه جز او خدايی نيست. »يكی از شاگردان شيخ نقل میكند كه: از مرحوم حاج مقدس پرسيدم كه اين حديث از پيامبر صلي الله عليه و آله درست است كه فرمود:« لولا أن الشياطين يحومون علي قلوب بني آدم لنظروا إلی الملكوت»؟ايشان پاسخ داد: آری.گفتم: شما ملكوت آسمان‌ها و زمين را مي‌بينيد؟پاسخ داد: خير، ولی «شيخ رجبعلی خياط» می‌بيند.حالات شيخ در سن شصت سالگیاز مرحوم شيخ عبدالكريم حامد نقل شده است كه: شيخ در شصت سالگی از حالی برخوردار بود كه وقتی توجه می‌كرد هر چه می‌خواست می‌فهميد.جناب آقای دکتر مدرسی ( شاگرد شیخ ) می گوید با تنی چند از اساتید دانشکده علوم که در جلسات هفتگی شیخ شرکت می کردیم سوالاتی از مسائل مشکل فیزیک می پرسیدم، شیخ میفرمود:« می پرسم و جواب می دهم » سپس سر فرود میکرد و لختی بعد برمی آورد و برای سوالات جوابی درست می آورد.دکتر فرزام می گوید که بارها در حضور شاگردان به صراحت میفرمود:« رفقا! خدا در حق من كرامت فرموده و من قالب برزخی اشخاص را می‌بينم. »كمك به كارگر زحمتكشدکتر فرزام می گوید : كارگر زحمتكش و درستكاری به نام «علی قضاتی» كه اهل آذربايجان بود، در منزل همسايگان محل و گاهی در خانه ما كار می‌كرد و مزد می‌گرفت. او در فصل زمستان و تابستان يك لباس بلند نظامی ‌می‌پوشيد. جناب شيخ اصلاً او را نديده بودند. يك روز بدون مقدمه به من فرمودند:« آن مرد قد بلندی كه لباس سربازی بر تن دارد و گاهی به منزل شما می‌آيد و كمك میكند، شخص عيالوار و مستمندی است، بايد بيشتر به او كمك بكنيد »!همسر شما در امريكاستفرزند جناب شيخ رجبعلی نقل می‌كند كه: مرحوم دكتر ابوالحسن شيخ ( پدر شیمی ایران ) درباره آغاز آشنايی خود با جناب شيخ اظهار می‌كرد: علت آشنايی من و مرحوم آقا شيخ رجبعلی خياط، موضوع گم شدن چند ماهه همسرم بود. هر چه گشتيم ايشان را پيدا نكرديم، به خيلی ها از اهل باطن مراجعه می‌كرديم، بی فايده بود. در اوج نگرانی‌ها، شخصی آدرس منزل آقا شيخ رجبعلی را داد و بنده برای اولين بار به خدمت ايشان رسيدم. وقتی مرا ديد توجهی كرد و فرمود:« همسر شما در امريكاست و تا دو هفته ديگر می‌آيد، ناراحت نباشيد. »همين طور هم شد، همسرم آمريكا بود و آمد.اثر تواضع با خلق برای خدايكی از شاگردان شيخ نقل می‌كند: يكی از رفقا نقل كرد: وقتی آقا شيخ مرتضی زاهد را درون قبر گذاشته بودند جناب شيخ فرمودند:« بلافاصله از جانب خدای متعال خطاب رسيد به نكيرين: شما اين بنده را به من واگذار كنيد، كاری به كار ايشان نداشته باشيد ... او در عمرش به خاطر من با خلق متواضع بود، ذره‌ای در خود احساس غرور نداشت. »سخن گفتن با گياهانيكی از شاگردان شيخ نقل می‌كند كه: ايشان می‌فرمود:« گياهان هم زنده هستند و حرف می‌زنند و من با آن‌ها صحبت می‌كنم و آن‌ها خواص خود را برای من می‌گويند. »پاداش مخترع پنكهيكی از شاگردان شيخ نقل كرد كه ايشان فرمود:« روزی پنكه كوچكی برايم هديه آوردند، ديدم در دوزخ - برزخ - پنكه‌ای جلوی مخترع آن گذاشتند. »اين مكاشفه، تأييد كننده مفهوم رواياتی است كه دلالت می‌كند: هر چند كافران به بهشت نمی‌روند ولی اگر كارهای شايسته ای انجام داده باشند، بی‌پاداش نمی‌ماند. در حديثی از رسول خدا (ص) آمده است كه فرمود:« ما احسن محسن من مسلم و لا كافر الا اثابه الله. قيل: ما اثابه الكافر؟ قال: إن كان قد وصل رحماً، او تصدق بصدقه، او عمل حسنه، اثابه الله تعالي المال و الولد و الصحه و اشباه ذلك. قيل: و ما اثابتة في الآخره؟ قال: عذاب دون العذاب، و قرأ: (أدخلوا ءال فرعون اشد العذاب. سوره غافر آیه46)،هر كس كار نيك كند، مسلمان باشد يا كافر؛ خداوند او را پاداش می‌دهد. عرض شد: پاداش دادن به كافر چگونه است؟ فرمود: اگر صله رحمی كرده باشد يا صدقه‌ای داده‌ باشد و يا كار نيكی انجام داده ‌باشد، خدای تعالی به پاداش اين كارها به او ثروت و فرزند و سلامتی و مانند اينها دهد. عرض شد: در آخرت چگونه پاداشش دهد؟ فرمود عذابی كمتر به او بچشاند. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:« خاندان فرعون را به سخت‌ترين عذابها در آوريد. »».كمك به مال باختهپس از وفات شيخ، شخصی برای يكی از فرزندان او تعريف می كند كه: خانه‌ام را فروخته بودم و می‌خواستم پولش را به بانك بسپارم كه بانك تعطيل شده بود. پول را به منزل بردم، شب هنگام پول به سرقت رفت. پيگيری‌هايم از طريق مراجعه به اداره آگاهی هم به جايی نرسيد. متوسل به امام زمان شدم، در شب چهلم در عالم رؤيا آدرس منزل جناب شيخ را من دادند. صبح زود در خانه شيخ آمدم و مشكل خود را گفتم، شيخ فرمود:« من دعا نويس و فالگير نيستم اشتباه به شما گفته‌اند! »گفتم: به جدم شما را رها نمی‌كنم، شيخ مكثی كرد و مرا به داخل خانه برد، و بعد فرمود:« برو ورامين، فلان منزل، در فلان روستا دو اتاق تو در تو هست، در اتاق دوم پول شما دست نخورده در دستمال ابريشمی قرمزی در كنار تنور است، پول را بردار و بيرون بيا، آنها تو را به نوشيدن چای دعوت میكنند ولی تو شتابان بازگرد. »من به همان آدرسی- كه منزل خدمتكار خودم بود- مراجعه كردم، صاحب خانه تصور كرد همراه مأمور آگاهی هستم، به اتاق دوم رفتم، پول را با همان نشانه هايی كه شيخ داده بود برداشتم، صاحب خانه چای تعارف كرد، بر سر آن ها فرياد كشيدم و بيرون آمدم.مجموع پول‌ها يكصد تومان بود، نيمی از آن را خدمت شيخ آوردم و با گريه و زاری و سپاس آن را در مقابل او گذاشتم ولی ايشان نپذيرفت.بهترين لذت من هنگامی بود كه شيخ با اصرار من بيست تومان را پذيرفت؛ اما نه برای خود، بلكه به من برگرداند و فرمود:« چند خانواده بی بضاعت را معرفی می‌كنم كه دخترهايشان جهاز می‌خواهند، نبايد اين كار را به كسی واگذار كنی، خودت بايد بروی و آن چه برای آن‌ها ضروری است تهيه كنی و در منزلشان تحويل دهی. »و برای خود حتی يك ريال هم برنداشت!بوی سيب سرخيكی از دوستان شيخ نقل می‌كند كه: همراه ايشان به كاشان رفتيم. عادت شيخ اين بود كه هر جا وارد می‌شد به زيارت اهل قبور می‌رفت. هنگامی كه وارد قبرستان كاشان شديم، شيخ گفت:« السلام عليك يا أبا عبدالله (عليه السلام) »چند قدم جلوتر رفتيم فرمود:« بويی به مشامتان نمی‌رسد؟ »گفتيم: نه! چه بويی؟فرمود:« بوی سيب سرخ استشمام نمی‌كنيد؟ »گفتيم: نه!قدری جلوتر آمديم به مسؤول قبرستان رسيديم، جناب شيخ از او پرسيد:« امروز كسی را اينجا دفن كرده‌اند؟ »او پاسخ داد: پيش پای شما فردی را دفن كرده‌اند و ما را سر قبر تازه‌ای برد. در آن جا همه ما بوی سيب سرخ را استشمام كرديم. پرسيدم اين چه بويی است؟شيخ فرمود:« وقتی كه اين بنده خدا را در اين جا دفن كردند، وجود مقدس سيد الشهدا(ع) تشريف آوردند اين جا و به واسطه اين شخص عذاب از اهل قبرستان برداشته شد. »پاداش خودداری از نگاه نامشروعديگری گفت: با تاكسی از ميدان سپاه - كنونی - پايين می‌آمدم، ديدم خانمی بلند بالا با چادر و خيلی خوش تيپ ايستاده، صورتم را برگرداندم و پس از استغفار، او را سوار كردم و به مقصد رساندم.روز بعد كه خدمت شيخ رسيدم - گويا اين داستان را از نزديك مشاهده كرده باشد - گفت:« آن خانم بلند بالا كه بود كه نگاه كردی و صورتت را برگرداندی و استغفار كردی؟ خداوند تبارك و تعالی يك قصر برايت در بهشت ذخيره كرده و يك حوری شبيه همان... »آتش مال حرام!شخصی در مجلسی مشغول سحر و جادو بود، فرزند شيخ كه در آن مجلس حضور داشت نقل می‌كند كه: من جلوی كار او را گرفتم، جادوگر هر چه كرد، نتوانست كاری انجام دهد، سرانجام متوجه شد كه من مانع كار او هستم و با التماس از من خواست كه: « نان مرا نبر» سپس قاليچه‌ای گران بها به من هديه داد.قاليچه را به خانه بردم، هنگامی كه پدرم آن را ديد فرمود:« اين قاليچه را چه كسی به تو داده است كه از آن دود و آتش بيرون می‌آيد؟! زود آن را به صاحبش برگردان. »من هم آن را پس دادم.از كار افتادن گرامافونيكی از فرزندان شيخ نقل می‌كند كه: با پدرم به جشن عروسی يكی از بستگان رفتيم، ميزبان كه متوجه آمدن شيخ شد، از جوان‌ها خواست گرامافون را خاموش كنند، ما داخل مجلس شديم، جوان‌ها آمدند ببينند چه كسی آمده كه آن‌ها نبايد از گرامافون استفاده كنند. وقتی شيخ را نشان دادند، گفتند: ای بابا به خاطر او گرامافون را خاموش كنيم؟! و دوباره رفتند و آن را روشن كردند.من نصف بستنی را خورده بودم كه پدرم به دست من زد كه:« بلند شو برويم. »من كه توجه نداشتم موضوع چيست، گفتم آقاجان من هنوز بستنيم را نخورده ام.پدرم گفت:« خيلی خوب، بلندشو. »شنيدم همين كه ما از در خارج شديم گرامافون سوخت، يكی ديگر آوردند، آن هم سوخت، اين واقعه موجب شد كه ميزبان به صف ارادتمندان شيخ بپيوندد.توسل جوان عاشقيكی از دوستان شيخ می‌گويد: در سفری به مشهد همراه با جناب شيخ بوديم، در صحن مطهر امام رضا (ع) در كنار پنجره فولاد جوانی را ديديم كه فرياد می‌زد و با گريه و زاری امام را به مادرش سوگند می‌داد.جناب شيخ به من گفت:« برو به او بگو درست شد برو. »من جلو رفتم و گفتم، جوان تشكر كرد و رفت. به جناب شيخ عرض كردم: جريان چه بود؟فرمود:« اين جوان عاشق دختری است می خواهد با او ازدواج كند، به او نمی‌دهند، آمده متوسل شده به حضرت رضا (ع)، حضرت فرمودند: درست شده، برود. »عصبانی نشو!يكی از شاگردان شيخ می‌گويد: روزی در بازار با يكی از متدينين بحث دينی و علمی داشتم، هر چه اقامه دليل كردم زير بار نرفت، قدری عصبانی شدم، ساعتی بعد خدمت شيخ رسيدم، تا مرا ديد نگاهی به من كرد و فرمود:« با كسی تندی كردی؟ »جريان را گفتم فرمود:« در اين گونه موارد عصبانی نشو، شيوه ائمة اطهار را پيشه كن، اگر ديدی نمی‌پذيرد سخن را قطع كن. »به ريشش چه كار داری؟از قول يكی از شاگردان شيخ نقل شده كه: شبی وارد جلسه شدم، قدری دير شده بود و شيخ مشغول مناجات بود. چشمم كه به افراد جلسه افتاد، يكی را ديدم كه ريشش را تراشيده است، در دلم ناراحت شدم و پيش خود اعتراض كردم كه: چرا اين شخص ريشش را تراشيده است.جناب شيخ كه رو به قبله و پشت به من بود، ناگهان دعا را متوقف كرد و گفت:« به ريشش چه كار داری؟ ببين اعمالش چگونه است، شايد يك حسنی داشته باشد كه تو نداری. »اين را گفت و مجدداً مشغول دعا شد.پاسخ وسوسه شيطانفرزند شيخ نقل می‌كند كه : روزی همراه پدرم میرفتيم، ديدم دو خانم آرایش كرده و بی حجاب، يكی اين طرف پدرم می‌رود و ديگری در طرف ديگر، در دست هر يك فرفره‌ای بود، آنها به پدرم میگفتند: آشيخ فرفره ما را نگاه كن، كدام يك قشنگ می‌چرخد؟من كوچك بودم و نمی‌توانستم چيزی بگويم، پدرم اعتنايی نمیكرد، سرش پايين بود و لبخند می‌زد. چند قدم همراه ما آمدند ولی يك باره از نظر ناپديد شدند! از پدرم پرسيدم كه اين‌ها كه بودند؟پدرم فرمود:« هر دو شيطان بودند. »منبع:کتاب کيميای محبت
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن