محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853115416
اوضاع سیاسى عصر امام سجاد علیه السلام
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اوضاع سیاسى عصر امام سجاد علیه السلام نويسنده: غلامحسین صمیمى اشاره امام سجاد علیه السلام با آن كه در بدترین شرایط زمانى مىزیست و از سوى حاكمان جور، زیر شدیدترین فشارها به سر مىبرد،طی سی و پنج سال امامت خویش،در گسترش ایمان و پایدارى و در احیاى اسلام ناب محمّدى و سیره جّد بزرگوارش منحصر به فرد بود. محققان مسلمان، عصر امام سجاد علیه السلام را به لحاظ سیاسى و فرهنگى، تاریكتریندوران مىدانند و از آن، به دوره سقوط فرهنگ اسلام یاد مىكنند.(1) حاكمان عصر امام سجاد علیه السلامالف) یزید بن معاویه چهار سال نخست امامت امام سجاد علیه السلام همزمان با حكومت یزید بن معاویه است. چهره واقعى یزید بر كسى پوشیده نیست. او نخستین حاكم اسلامى است كه نزد همگان شراب مىخورد و دربار خلافت را به عشرتكده تبدیل كرده بود. او آشكارا به كارهاى زشت و خلاف عفت مىپرداخت؛ در وصف شراب، شعر مىسرود و حتى براى سرودههاى در وصف شراب و هرزهگویىهاى شهوتانگیز، انعام مىداد.(2) او در اولین سال از حكومتش «امام حسین علیه السلام» فرزند پاك رسول خدا صلى الله علیه وآله را با بىرحمى تمام كشت و عترت پیامبر صلى الله علیه و آله را به عنوان اسیر در شهرها گرداند. یزید در سال آخر سلطنت چهار ساله خود، ساكنان «مدینه» را قتل عام نمود و دست به پستترین جنایات بشرى آلود. او حتى در آخرین روزهاى حكومتش به «مكه» هجوم بُرد و خانه خدا را در آتش سوزاند.(3) مسعودى مىنویسد: یزید با مردم به گونه «فرعون» عمل مىنمود و حتى رفتار فرعون از او بهتر بود.(4)ب) عبدالله بن زبیر پس از یزید، عبدالله پسر زبیر، بر حجاز دست یافت. او مردى زاهدنما، تندخو، بىرحم، بخیل و بسیار ریاست خواه بود.(5) حس ریاستطلبى او چنان بود كه برادر خود «عمرو بن زبیر» را كشت.(6) وى نسبت به بنىهاشم بسیار سختگیر بود و مىگفت: چهل سال است كه كینه «بنى هاشم» را در دل پنهان داشتهام و امروز مىخواهم انتقام بگیرم. او «عبدالله بن عباس» را به طائف تبعید نمود و «محمد حنفیه»، عبدالله بن عباس و 24 نفر از بنىهاشم را در حجره زمزم (درّهاى در مكه) زندانى كرد، هیزم فراوان در اطراف آنان چید و قسم یاد كرد كه اگر بیعت نكنند، آنها را خواهد سوزاند. «محمد حنفیه» از «مختار بن ابوعبیده ثقفى» كمك خواست و مختار گروهى از سواران خود را به همراه چهار صد درهم به یاریشان فرستاد، و بدینسان نجات یافتند.(7) «عبدالله بن زبیر» نام «آل محمد صلى الله علیه و آله» را از صلوات برداشت و چون مورد اعتراض قرار گرفت، پاسخ داد: محمد صلى الله علیه و آله فرستاده خداست، اما خاندان بدى دارد و چون در صلوات نام آنان برده مىشود، به حالت غرور گردن بر مىفرازند.(8) «عبدالله» بسیارى از سنتهاى رسول خدا صلى الله علیه و آله را از بین برد. ج) عبدالملك بن مروان بیشترین دوره امامت امام سجاد علیه السلام با دوران حكومت«عبدالملك بن مروان» همزمان بود. در دشمنى مروان و خاندان او نسبت به بنىهاشم، به ویژه فرزندان پاك «امیرالمؤمنین علیهالسلام» جاى بحث و استدلال نیست. در زیارت عاشورا، كه از مهمترین سرمایههاى معنوى شیعه در زمینه زیارت به شمار مىآید، «آل مروان» در كنار «آل زیاد» لعن شدهاند. در بخشى دیگر از «زیارت عاشورا» مىخوانیم: «فَرِحَتْ بِهِ آلُ زیادٍ وَ آلُ مَروانَ بِقَتْلِهِمُ الحُسَین صَلواتُ اللهُ عَلیهِ؛ خاندان زیاد و خاندان مروان افرادى بودند كه از شهادت امام حسین علیه السلام مسرور و شادمان شدند.» «عبدالملك» پسر مروان بود؛ او مانند پدرش نسبت به خاندان پیغمبر صلى الله علیه و آله و پیروان آنان، كینه دیرینه داشت. از آنجا كه بیشتر شیعیان على علیه السلام در«كوفه» مىزیستند، وقتى «عبدالملك» بر عراق دست یافت، حكومت آنجا را به حَجّاج بن یوسف ثقفى - كه دشمنترین كارگزار وى نسبت به شیعیان بود - سپرد. حجّاج نیز در ریختن خون شیعیان و منسوبان به آنان حرص بسیار داشت. او شیعیان زیادى از جمله: كمیل بن زیاد نخعى، میثم تمّار، غلام حضرت على علیه السلام و رشید هجرى را به شهادت رساند. زندانهاى حجّاج پر بود از شیعیان و بىگناهان، كه گاه به جاى طعام به آنان آب سرگین و آهك و نمك مىخورانیدند.(9)حجّاج بنده سرسپرده خاندان اموى بود. او در این سرسپردگى تا بدانجا پیش رفت كه مقام عبدالملك مروان را، برتر از رسول خدا صلى الله علیه و آله مىشمرد.(10) حجّاج پیش از عراق دو سال حاكم «مدینه» بود و با آن كه از سنت پیغمبر صلى الله علیه و آله جز نامى نمانده بود، با بى رحمى به مبارزه با آنچه او «اثر محمد صلى الله علیه و آله» مىخواند، پرداخت. وى ضمن توهین به قبر و منبر و مسجد آن حضرت، به منظور خوار كردن گروهى از صحابه چون «جابر بن عبدالله انصارى»، «سهل ساعدى» و «انس بن مالك» ، بر گردن آنها(11) - و یا مانند اهل ذمّه بر دستشان- (12) با آهن داغ، مُهر نهاد. او روزى هم كه از مدینه بیرون مىرفت، گفت: خدا را سپاس مىگویم كه از این شهر بیرون مىروم. این شهر از همه جا پلیدتر، و مردم آن از همه مردم بدبوتر و با امیرالمؤمنین دغل كارترند. در این شهر جز پاره چوبى نیست كه آن را منبر پیغمبر صلى الله علیه و آله مىگویند، و استخوان پوسیدهاى كه بدان پناه مىبرند.(13) حجاج در مدت بیست سالى كه بر عراق حكومت كرد، یكصد و بیست هزار نفر را كشت و نزدیك به همین رقم در زندانهاى بى سرپناه، از زن و مرد به صورت مخلوط زیر شكنجه داشت، كه یك سوم آنان بدون لباس و عریان بودند.(14) بدین گونه مىبینیم عصر امامت حضرت سجاد علیه السلام به لحاظ سختى و چیرگى دشمنان، نسبت به دورههاى دیگر، منحصر به فرد بوده است. امام صادق علیه السلام مىفرماید: «پس از شهادت حسین بن على علیه السلام، مردم از دور خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله پراكنده شدند جز سه نفر: ابو خالد كابلى، یحیى بن امالطویل و جبیر بن مطعم؛ و سپس افرادى به آنها افزوده شدند.»(15) عصر بى تفاوتى عمومى شیخ طوسى به نقل از روایتى گفته است كه: حجّاج، دست و پاى یحیى بن امّطویل را به جرم پیروى از امام سجاد علیه السلام برید و او را به شهادت رساند.(16) به هر حال، دوران امام سجاد علیه السلام از چنان وضعیتى برخوردار است كه مسعودى مىنویسد: على بن الحسینعلیه السلام امامت را به طور پنهانى و با تقیه شدید و به دورانى بس دشوار عهده دار شد.(17) در عصر امام سجاد علیه السلام علاوه بر شكنجه، كشتار و اختناق، ارزشهاى اسلامى نیز به نازلترین حدّ خود رسیده بود. تنها نام اسلام باقى مانده بود، كه آن هم به جهت جلب قدرت و نان، نام برده مىشد و كسى را رغبت بر دانستن دستورات آن نبود. محمد بن مسلم بن شهاب زهرى مىگوید: «در شام نزد انس بن مالك رفتم. او را گریان دیدم. وقتى علت را پرسیدم، گفت: از همه آنچه از اسلام فرا گرفتم، تنها نماز مانده بود كه به آن دل خوش بودم، و اكنون آن نیز از بین رفته است.»(18) مسائل اسلامى آنچنان به ورطه نابودى سپرده شده بود كه برخى مىگویند: در عصر امام سجاد علیه السلام مردمحتى نماز خواندن را نمىدانستند و از اصول حج و دیگر دستورات دینى بى خبر بودند.(19) بدیهى است كه وقتى «بنى هاشم»؛ یعنى نزدیكان رسول خدا صلى الله علیه و آله، آن هم در شهر «مدینه» از انجام سادهترین دستورات دینى مثل نماز، بى اطلاع باشند، حال دیگران معلوم خواهد بود!عصر سقوط ارزشها درچنین زمانی كه تبلیغات دستگاه قدرتمند بنىامیه بر ضدّ خاندان پیغمبر صلى الله علیه و آله ادامه داشت و از بروز فضایل آنان جلوگیرى مىشد، شخصیت امام سجاد در دانش و تقوا نزد همگان معروف بود و نیز حضرت سكینه علیهاالسلامدختر امام حسین علیه السلام نیز در ادب و علوم منقول و معقول زبانزد، (20) ودر میان همگان به «عقیله قریش» معروف بود.(21) فضاى فرهنگى جامعه به گونهاى بود كه «حسن بصرى» مىگوید: اگر پیغمبرصلى الله علیه و آله دوباره باز گردد، از میان آنچه تعلیم داده است، جز «قبله» را نخواهد شناخت.(22) صداى غنا و لهو و لعب در همه كوچههاى مدینه شنیده مىشد. عمر بن ابى ربیعه مخزومى، كه شاعرى لهوگو و معروف بود، بر بالین زنان زیباروى عرب در مدینه حاضر مىشد، با آنان به نَرد عشق مىپرداخت. اشعارى در وصف اندام آنان مىسرود و پس از چند روز، آن سرودهها نقل مجالس بود و وى از این راه ثروت عظیمى به دست آورد.(23) محیط مدینه به گونهاى بود كه نه عالمان مفاسد را ناروا مىشمردند و نه زاهدان از آن جلوگیرى مىكردند.(24) امام سجاد علیه السلام درباره وضع خود مىفرماید: روزگار ما در میان قوم خود، چون روزگار بنى اسرائیل در میان فرعونیان است كه پسران را مىكشتند و دختران را زنده به گور مىكردند. امروز وضع بر ما به قدرى تنگ و دشوار است كه مردم به سبب ناسزاگویى به بزرگ و سالار ما، بر فراز منبرها به دشمنان ما تقرّب مىجویند.(25) تلاش امام براى احیاى اسلام با آگاهى از این عصر است كه باید از «فعالیتهاى فرهنگى امام سجاد علیه السلام» به عنوان هنرى بزرگ و معجزهاى شگرف یاد نمود. حضرت در چنین شرایط دشوارى تلاش فرهنگى خود را بر روى دو موضوع متمركز مىنماید: الف) بیان مسائل اسلامى آن حضرت با زبان دعا و مناجات، كه بسیارى از آنان در قالب دعاى «ابوحمزه ثمالى» و «صحیفه سجادیه» به جاى مانده است، مسائل اسلامى را بیان مىكرد. ب) احیاى سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله امام از راه یك زندگى بىپیرایه و پاك، و نیز تربیت هزاران شاگرد آگاه و خودساخته، در قالب خرید و آزاد كردن غلامان و كنیزكان فراوان، سیره عملى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را در سطح جامعه زنده مىكرد. اسلام، منادى عدالت و برابرى دینى است. هر انسانىاز هر تیره، با هر شكل و رنگ كه باشد، نزد پروردگار از مقامى یكسان برخوردار است و گرامىترین انسانها در نزد خداوند، پرهیزكارترین آنان است. رسول خدا صلى الله علیه و آله به یاران خود، با آن كه از قبایل و تیرههاى گوناگون بودند، یكسان مىنگریست و سلمان فارسى را با آن كه از سرزمین و نژادى دیگر بود، به خاطر زهد و دانش ویژهاش بر هم نژادان خویش ترجیح مىداد.خلیفه دوم چون به خلافت دست یافت عرب را بر غیر عرب و برخى قبایل را بر دیگران برگزید. و این، به تدریج یك شكاف طبقاتى به وجود آورد، چنان كه در زمان بنىامیه «مَوالى»؛-یعنى مسلمانان ایرانى تبارِ سرزمینهاى عربى- نمىتوانستند به هیچ كار آبرومندى مشغول شوند. آنان حق نداشتند سلاح بسازند و بر اسب سوار شوند. در جنگ، آنان را در شمار سواران راه نمىدادند و از غنایم جنگ نیز بهرهاى نداشتند و گمان مىكردند كه آنها براى خدمت كردن به عرب آفریده شدهاند.(26) حتى در همان دورانِ امام سجاد علیه السلام «ابراهیم بن هشام بن ابراهیم» حاكم مدینه، یكى از موالى را به خاطر ازدواج با زنى از عرب، دویست ضربه شلاق زد و سپس سر و ریش و ابروى او را تراشید و طلاق زن را نیز گرفت.(27) در چنین دورانى، امام سجاد علیه السلام به احیاى سنت از دست رفته پیغمبر صلى الله علیه و آله پرداخت. ایشان با پشت پا زدن بر همه رسومات بنى امیه - كه در همه جا به صورت سنتهاى پایدار درآمده بود - فرهنگ اسلام را از ورطه نابودى نجات بخشید. امام سجاد علیه السلام با موالى رفتارى ویژه داشت. این رفتار با بردگان نیز در نهایت دقت و بر اساس رأفت و مهرورزى پایهریزى شده بود. این رفتار امامعلیه السلام در تربیت جامعه اسلامى نقشى چشمگیر داشته است. روش آن حضرت چنین بود كه هر سال بردگان و كنیزان بسیارى مىخرید و به خانه مىبرد، اما بیش از یك سال نگه نمىداشت و به بهانههاى گوناگون، آنان را آزاد مىكرد. از آنجا كه امام علیه السلام نمىتوانست به تأسیس مكتب و تربیت علنى بپردازد، این راه را بهترین روش مىشمرد. ایشان بردگان خود را فرزند مىنامید و آنان را با تعبیر «یا بُنَى» صدا مىزد. امام علیه السلام با این برخورد مىفهماند كه نزد وى، مسلمانِ آزاد و برده برابر است. وى هیچ گاه بردگان خود را تنبیه نمىكرد، بلكه خطاهاى آنها را مىنوشت و در آخر ماه مبارك رمضان همه را در یك جا گرد مىآورد و خطاهاى هر یك را برایش مىخواند و از وى بر ترك آن اقرار مىگرفت. از آنان درخواست مىكرد همان گونه كه او آنها را بخشیده است، آنان نیز براى امام علیه السلام از پروردگار طلب بخشش نمایند. سپس حضرت به آنان جایزه مىداد و همه را در راه خدا آزاد مىكرد. وى با این روش به آنها «اخلاق اسلامى» مىآموخت. امام علاوه بر اینها، وسایل لازم را براى یك زندگى مستقل و آبرومندانه به ایشان مىبخشید.(28) حضرت این عمل را سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله مىشمرد و با این روش آنان را دانش مىآموخت، رفتار و فرهنگ اسلامى تعلیم مىداد و از ارزش و شخصیت انسانى بهرهمند مىنمود.(29) سیره امام سجاد علیه السلام چنین بود كه در اعیاد، به ویژه عید فطر، بیست برده و كنیزِ تربیت شده در راه خدا، آزاد مىكرد. بدین گونه، عمل امام علیه السلام یك مكتب انسان ساز بود و پایه مهمى براى گسترش اسلام ناب به شمار مىرفت. امام سجاد علیه السلام این رفتار را در تمام ایام، در طول سال تكرار مىنمود، چنان كه بردگان نیز از آن آگاه بودند و بدین جهت، هنگام خرید مشتریان، خود را در معرض دید آن حضرت قرار مىدادند و تا ایشان را نمىدیدند خویشتن را از نگاه دیگران پنهان مىداشتند. با توجه با این كه بردگان از سرزمینهاى دور آورده مىشدند، معلوم مىشود كه روش امام سجاد علیه السلام و برخورد ایشان با زیردستان، به ویژه بردگان، در نواحى دیگر نیز معروف بوده است.مكتب تربیتى امام برخى نوشتهاند: امام زینالعابدین علیه السلام در هر سال، ماه و روز،برای هر خطا و اشتباهى بردگان را آزاد مىكرد، تا این كه سپاهى از مردان و زنانِ آزاد شده فراهم شدند كه همه در ولاى امام سجاد علیه السلام بودند و تعدادشان به پنجاه هزار یا بیشتر مىرسید.(30) برخى نیز رقم بردگان آزاد شده به دست مبارك امام سجاد علیه السلام را تا یكصد هزار یاد كردهاند.(31) بعضى از همین آزاد شدگان كه در مكتب پرورشى امام سجاد علیه السلام تربیت شده بودند، به محدثانى برجسته و پرتلاش تبدیل شدند، كه از آن جمله مىتوان از شخصیتهای بزرگى چون: حسن بن سعید اهوازى، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن حسین بن سعید و شعیب نامى یاد نمود كه همه از موالى و آزاد شدگان امام سجاد علیه السلام هستند.(32) شیخ طوسى نیز راوى معروف، على بن یحیى بن الحسن را از همین افراد شمرده است.(33) بردگان نزد امام سجاد علیه السلام همانند آزادگان بودند. آنان رفت و آمدهاى معمولى داشتند و مانند سایر مردم مىزیستند.آنان از محضر امام علیه السلام كسب فیض مىكردند و به افرادى پاك و مهذّب تبدیل مىشدند. «سعید بن مسیّب» مىگوید: یك سال قحطى شد، چنان كه همه چشم انتظار نزول باران بودند؛ اما دعاى هیچ كس اجابت نمىشد. به ناگاه دیدیم غلام سیاهى از مردم كناره گرفت. آرام آرام رفت تا بر بالاى تپهاى رسید و دست به دعا برداشت. هنوز دعاى او تمام نشده بود كه ابرى در گوشه آسمان پیدا شد. ابر آهسته پیش آمد تا تمام آسمان را فرا گرفت. به ناگاه آسمان غرّشى كرد و بارش باران آغاز شد. غلام، خدا را شكر كرد و از تپه پایین آمد. من كه آن كرامت را دیدم، به همراه مردم دنبالش رفتم تا به خانه امام سجاد علیه السلام رسیدم. غلام، داخل خانه شد. من خدمت امام علیه السلام رسیدم و از ایشان خواستم تا او را به من ببخشد. حضرت چون مرا مىشناخت و مىدانست اهل اذیت و آزار نیستم، پذیرفت... چون غلام آگاه شد، از من پرسید: چه چیز تو را به این خواسته واداشت؟ پاسخ دادم: به خاطر آنچه از تو دیدم. غلام دست به دعا برداشت و گفت: «پروردگارا! این رازى بود نهفته بین من و تو؛ حال كه فاش گردید، مرا بمیران و نزد خود ببر.» هنوز در حال گریه و دعا بود كه مُرد.(34) امام سجاد علیه السلام در شدیدترین لحظه خشم كه هیچ كس را یاراىخودداری نبود، خشم خود را فرو مىبرد و بخششهاى شگفتانگیز مىنمود. گویند: یكى از غلامان چوبى بر دوش داشت و از پلهها بالا مىرفت كه پایش لرزید و چوب بر سر یكى از فرزندان امام برخورد نمود و طفل از دنیا رفت. امام علیه السلام با اندوه فراوان بر بالین بچه حاضر شد. غلام از ایشان خواست كه به خاطر جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله از اشتباه او درگذرد. امام علیه السلام در همان هنگام به خاطر نام پیغمبر صلى الله علیه و آله از گناه او درگذشت و او را در راه خدا آزاد كرد.(35) بىشك چنین گذشتى جز از معصوم سر نمىزند و حتى تصور آن نیز براى دیگران دشوار مىنماید. در روایت دیگرى آمده است: آن حضرت غلامى داشت كه مستحق عقوبت بود؛ حضرت تصمیم به مجازات او گرفت. وقتى تازیانه به دست گرفت، فرمود: «قل للذین آمنوا یغفروا للذین لایرجون ایّام الله» كنایه از این كه اگر طلب بخشش نمایى و قول دهى كه دیگر مرتكب عمل ناپسند نشوى، مجازات نخواهى شد! غلام كه دست پرورده آن حضرت بود و گویا درس «توحید افعالى» را از آن بزرگوار به نیكى آموخته بود، گفت: «من فردى نیستم كه از شما طلب بخشش كنم، من فقط امید به رحمت خدا دارم و از او مىترسم!» امام سجاد علیه السلام وقتى دید غلام، معارف را به درستى یاد گرفته و استعداد خدانگرى خود را به خوبى فعلیت داده، بىدرنگ او را آزاد كرد و پول زیادى نیز به او بخشید.(36) نقل شده كه حضرت غلامى را سه بار صدا زد و فقط سومین بار پاسخ شنید، در این حال به غلام فرمود: مگر صداى مرا نشنیدى؟ غلام گفت: چرا شنیدم! امام فرمود: پس چرا جواب ندادى؟ پاسخ داد: چون از جانب شما احساس امنیت مىنمودم. امام فرمود: خدایا! تو را سپاس مىگویم كه غلام را از من آسوده خاطر قرار دادهاى.(37) امام با بردگان بر سر یك سفره مىنشست و با آنان غذا مىخورد. همه آنان از اخلاق و رفتار ایشان بهره مىبردند و اخلاق نیكوى امام را در خود تقویت مىكردند و رفتار خویش را با اخلاق زیباى ایشان مىآراستند. چنان كه بیشترشان منظور خود را با خواندن آیات قرآن كریم مىفهماندند. یك روز كنیزى بر دستان امام علیه السلام آب مىریخت و امام نیز دستان خود را مىشست، آفتابه افتاد و پوست دست ایشان را مجروح نمود، كنیز گفت: «والكاظمین الغیظ و العافین عن النّاس» حضرت بلافاصله صله یك سال او را پرداخت و كنیز را در راه خدا آزاد كرد.(38) بردبارى امام، معجزهاى جاوید طبق دانش روان شناختى امروز، مشكلاتى مانند توهین، تحقیر، مصیبت و شكنجه به ویژه در كودكى و جوانى، موجب بروز عقدههاى روانى مىگردد و در نتیجه، انسان را در سالیان بعد، ناراحت و عصبى و نوعاً بزهكار و بىرحم مىنماید. این، در رابطه با غالب انسانها یك قانون كلى و جارى به شمار مىآید. حال اگر به رفتار و حالات اخلاقى امام علیه السلام به عنوان كسى كه تحت شدیدترین فشارها بوده و شاهد سختى و اسارت نزدیكان و كشتار بىرحمانه تمام نزدیكان و بستگان خود نیز بوده است، به دقّت نگریسته شود، روشن است كه برخورد آن بزرگوار با آن اخلاق نیكو و رفتار سنجیده، معجزهاى است آشكار كه جز از ناحیه امام معصوم ساخته نیست. مجلسى مىنویسد: امام سجاد علیه السلام باغستانى را به یكى از غلامان سپرد كه در آن ساختمانى بسازد. یك روز امام به باغ آمد، دید كه غلام آن را خراب ساخته و خودسر، كارهاى بیهودهاى كرده است. ناراحت شد و تازیانهاى به او زد. بعد پشیمان شد، به خانه كه رسید، غلام را خواست. چون غلام وارد گردید، تازیانه را در دست امام علیه السلام دید، ترسید. امام علیه السلام فرمود: «نترس، این تازیانه را بگیر و یكى به من بزن و آن تازیانه را قصاص كن.» غلام گفت: «اى مولاى من! جرم من بیشتر از یك شلاق بود. من گوشهاى از باغستان شما را خراب كردم، پول شما را هدر دادم و فرمایشات شما را به كار نبردم. به خدا سوگند، گمان مىكردم مىخواهى بیشتر از این تنبیهام كنید!» حضرت چند بار سخن خود را تكرار كرد ولى هر بار غلام با شرمندگى طفره مىرفت كه «حق من مجازات بزرگتر مىباشد.» امام علیه السلام كه دید غلام نمىپذیرد و اصرار هم بى فایده است، كاغذى خواست و آن باغ را به غلام بخشید و غلام را بر پذیرش باغ امر فرمود. غلام همچنان شرمنده بود. امام علیه السلام براى آن كه شرمندگى غلام را از بین ببرد، فرمود: «فرقى نمىكند، باغستان مال تو باشد، اما شرط كن كه اگر شیعه و یا مستمندى خواست از میوه آن بخورد، اجازه دهى.» غلام پذیرفت و باغ، مال او گردید.(39) امام سجاد علیه السلام به بردگان كه خوارترین مردم شمرده مىشدند و حتى اعراب به آنان با دیده انسان بودن نگاه نمىكردند، مانند انسانهاى آزاد و داراى قبیله و بلكه بالاتر از آنان احترام مىگذاشت. ایشان كنیز فاضلهاى داشت كه او را در راه خدا آزاد كرد و سپس در نهایت احترام از او خواستگارى نمود. آن كنیز نیز در نهایت آزادگى قبول كرد و به ازدواج امام علیه السلام در آمد. جاسوسان حكومت، جریان را براى «عبدالملك بن مروان» به شام گزارش كردند، وى كه اندیشه قبیلهاى و تفكر ناسیونالیستى عرب جاهلى، تمام وجودش را به خود مشغول داشته بود، برآشفت و نامه تندى به امام سجاد علیه السلام نوشت: «به من خبر دادهاند كه تو با كنیز آزاد شده خود ازدواج نمودهاى! با آن كه شما به خوبى مىدانستید در خاندان قریش زنانى وزین و با شخصیت وجود دارند كه ازدواج با آنها، مایه بزرگى و افتخار مىگردد و فرزندان نجیب و شایسته مىآورند. شما با این ازدواج، نه بزرگى خود را در نظر گرفتهاید و نه آبروى فرزندان خویش را مراعات كردهاید!» امام علیه السلام در پاسخ نوشت: «نامه شما كه در آن مرا به خاطر ازدواج با كنیز آزاد شدهام نكوهش كرده بودى، رسید. نوشته بودى كه در زنان قریش كسانى هستند كه ازدواج با آنها سبب افتخار و مایه پدید آمدن فرزندان نجیب است. بدانید فوقِ مقام بلند رسول خدا صلى الله علیه و آله مقامى نیست و هیچ كس در شرافت و فضیلت برتر از آن حضرت نمىباشد. همه باید سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله را سرمشق خود قرار دهند، «لقد كان لكم فى رسول الله اُسوةٌ حسنةُ» پیامبر صلى الله علیه و آله با آن مقام ارجمندى كه داشت، دختر عمه خود را به «زید بن حارثه» داد.(40) اى عبدالملك! ازدواج با نواده قریش، پایه بزرگى فرزند رسول خدا نخواهد شد و من نیز هرگز به چنین اعمالى افتخار نمىكنم. كنیزى داشتم و براى رضاى خدا آزاد كردم، سپس او را طبق دستورات اسلام به همسرى خود در آوردم. او زنى است شریف، با ایمان، متقى و پرهیزكار؛ او در دین خداوند به پاكى و نیكى زیسته؛ فقر و گمنامى، یا سابقه كنیزى، به شخصیت او ضرر نمىزند. اسلام اختلافات طبقاتى را نابود نموده است. اسلام پستىهاى موهوم را از میان برده است. پستىها را با تعالیم بلند خویش جبران كرده است. اسلام ریشههاى ملامت و سرزنشهاى دوران جاهلى را از بُن برانداخته است. بر یك مرد مسلمان كه وظایف خود را به درستى انجام مىدهد، ملامتى نیست. ملامت و سرزنش شایسته كسانى است كه اندیشههاى نادرست در مغز خویش مىپرورانند و همچنان مانند دوران جاهلیت فكر مىكنند.»(41) در واقعه « حَرّه» كه مردم مدینه به دست سپاه یزید بن معاویه قتل عام شدند، حدود چهار صد خانواده به منزل امام سجاد علیه السلام پناه بردند و آن حضرت آنان را در خانه نگه داشت تا سپاه یزید از مدینه رفت.(42) حتى حیوانات نیز نزد آن حضرت احساس امنیت داشتند. روزى امام سجاد علیه السلام همراه چند نفر بر سر سفرهاى نشسته و غذا مىخوردند؛ ناگاه آهویى در آن نزدیكى پیدا شد، حضرت به او فرمود: «تو ایمن هستى، مىتوانى بیایى و با ما غذا بخورى.» آهو آمد. مردى كه بر سر سفره بود، سنگى در پى او انداخت و آهو گریخت. امام به آن مرد فرمود: «تو ذمّه مرا شكستى و امنیت او را نادیده انگاشتى، از این پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت.»(43) پي نوشت : 1. حسن، ابراهیم، حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص135. 2. سبط ابن جوزى، تذكرة الخواص، ص 287. 3. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 184. 4. مسعودى، مروج الذّهب، ج 3، ص 85. 5. دكتر عبدالحسین زرّینكوب، بامداداسلام، ص200. 6. ابن اثیر، الكامل فىالتاریخ، ج 5، ص 198. 7. یعقوبى، ج 2، ص 261؛ مروج الذّهب، ج3، ص86. 8. مروج الذهب، ج 3، ص 84. 9. تاریخ ابن خلّكان، ج 1، ص 347. 10. همان، ص 285. 11. تاریخ یعقوبى، ج 3، ص 17. 12. الكامل فى التاریخ، ج 5، ص 192. 13.دكترسیّدجعفر شهیدى، تاریختحلیلىاسلام، ص195. 14. تاریخ طبرى، ج 5، ص 93. 15. مجلسى، بحارالانوار، ج 46، ص 144. 16. شیخ طوسى، اختیار معرفة الرّجال، ص 123. 17. مسعودى، اثبات الوصیّة، ص 194. 18. جعفر مرتضى العاملى، دراسات و بحوث فى تاریخ الاسلام، ج 1، ص 56. 19. مهدى پیشوایى، سیره پیشوایان، ص 269. 20. ناسخ التواریخ حالات سیدالشهداء، ج 4. 21. ابوالفرج اصفهانى، الاغانى، ج 8، 384. 22. دراسات و بحوث فى تاریخ الاسلام، ج1، ص57. 23. الاغانى، ج 9، ص 54. 24. همان، ج 8، ص 384. 25. سیره پیشوایان، به نقل از ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج 5، ص 220. 26. العقد الفرید، ج3، ص 414. 27. تاریخ الاسلام، ج 1، ص149. 28. علىبن عیسىاربلى، كشف الغمّة فى معرفة الائمّة، ج 3، ص 85. 29. دراسات و بحوث فى تاریخ الاسلام، ج1، ص88. 30. محسن رنجبر، نقش امام سجاد علیه السلام در رهبرى شیعه، به نقل از سیّد الاهل، زین العابدین على بن الحسین، ترجمه حسین وجدانى، ص 49. 31. رسول جعفریان، حیات امامان شیعه، ص 387. 32. اختیار معرفة الرّجال، ج 2، ص 827. 33. رجال الطوسى، ص382. 34. اثبات الوصیّة، ص 204. 35. كشف الغمّه، ج 2، ص 292. 36. همان، ص 269. 37. شیخ مفید، الارشاد، ص 500. 38. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص154. 39. بحارالانوار، ج 46، ص 96. 40. طبقات الكبرى، ج 1، ص 26. 41. بحارالانوار، ج 11، ص 45. 42. كشف الغمّه، ج 2، ص 404. 43. همان، ص 406. منبع: ماهنامه كوثر
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]
صفحات پیشنهادی
مبارزات سیاسى امام باقر علیه السلام
درباره اوضاع سیاسى عصر آن حضرت كافى است، نگاهى به سیماى حاكمان وقت ... (10) و امام سجاد علیه السلام به واسطه سمى كه ولید دستور داده بود، به شهادت رسید (11) و با ..... مبارزات سیاسی امام باقر علیه السّلام در دوران امام باقر علیه السّلام، حاکمان اموی به ...
درباره اوضاع سیاسى عصر آن حضرت كافى است، نگاهى به سیماى حاكمان وقت ... (10) و امام سجاد علیه السلام به واسطه سمى كه ولید دستور داده بود، به شهادت رسید (11) و با ..... مبارزات سیاسی امام باقر علیه السّلام در دوران امام باقر علیه السّلام، حاکمان اموی به ...
دور نمایی از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق علیه السلام
دور نمایی از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق علیه السلام-دور نمایی از ... است)، فرصت ایجاد فشار و اختناق نسبت به امام و شیعیان (مثل زمان امام سجاد) را نداشتند.
دور نمایی از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق علیه السلام-دور نمایی از ... است)، فرصت ایجاد فشار و اختناق نسبت به امام و شیعیان (مثل زمان امام سجاد) را نداشتند.
مبارزات سیاسی امام باقر علیه السّلام
درباره اوضاع سیاسی عصر آن حضرت کافی است، نگاهی به سیمای حاکمان ... و امام سجاد علیه السلام به واسطه سمی که ولید دستور داده بود، به شهادت رسید (11) وبا شهادت ...
درباره اوضاع سیاسی عصر آن حضرت کافی است، نگاهی به سیمای حاکمان ... و امام سجاد علیه السلام به واسطه سمی که ولید دستور داده بود، به شهادت رسید (11) وبا شهادت ...
امام سجاد علیه السلام و عبادت
بررسی حالت تعبد از رهگذر توجه به اوضاع و احوال زمانامام (علیه السلام)اوضاع سیاسی زمان امام سجاد (ع) مختص آن حضرت بود و با اوضاعسیاسی روزگار ائمه دیگر، تفاوت ...
بررسی حالت تعبد از رهگذر توجه به اوضاع و احوال زمانامام (علیه السلام)اوضاع سیاسی زمان امام سجاد (ع) مختص آن حضرت بود و با اوضاعسیاسی روزگار ائمه دیگر، تفاوت ...
قیامهای علویان در زمان امام رضا علیه السلام (2)
بخش سوم:قیام های شیعی عصر امام رضا علیه السلام ( 200ـ 199ق) فصل اول: مقایسه اوضاع سیاسی اجتماعی عصر امام کاظم و امام رضا علیهما السلام گفتار اول : زندگی ...
بخش سوم:قیام های شیعی عصر امام رضا علیه السلام ( 200ـ 199ق) فصل اول: مقایسه اوضاع سیاسی اجتماعی عصر امام کاظم و امام رضا علیهما السلام گفتار اول : زندگی ...
ويژگيهاي سياسي اجتماعي دوران امام رضا عليه السلام
ويژگيهاي سياسي اجتماعي دوران امام رضا عليه السلام حضرت رضا عليه السلام در ... از به شهادت رساندن موسي بن جعفر عليه السلام اوضاع سياسي بر وفق مراد او پيش خواهد ...
ويژگيهاي سياسي اجتماعي دوران امام رضا عليه السلام حضرت رضا عليه السلام در ... از به شهادت رساندن موسي بن جعفر عليه السلام اوضاع سياسي بر وفق مراد او پيش خواهد ...
امام صادق علیه السلام و اوضاع سیاسی زمانه
امام صادق علیه السلام و اوضاع سیاسی زمانه-امام صادق علیه السلام و اوضاع سیاسی زمانه ... عصر امام صادق یكى از طوفانى ترین ادوار تاریخ اسلام است، اغتشاش ها و انقلابهاى .... همان 3897- ص 3977 و8 و9 – از كتاب سیره و سخن پیشوایان آیت اله سید رضا صدر ...
امام صادق علیه السلام و اوضاع سیاسی زمانه-امام صادق علیه السلام و اوضاع سیاسی زمانه ... عصر امام صادق یكى از طوفانى ترین ادوار تاریخ اسلام است، اغتشاش ها و انقلابهاى .... همان 3897- ص 3977 و8 و9 – از كتاب سیره و سخن پیشوایان آیت اله سید رضا صدر ...
انقلاب فرهنگى و سیاسى در سیره امام صادق علیه السلام
انقلاب فرهنگى و سیاسى در سیره امام صادق علیه السلام-انقلاب فرهنگى و ... و شاء» كه خود از اساتید حدیث، و از شاگردان امام رضا علیه السلام است، مىگوید: «من در مسجد كوفه .... (6)اوضاع سياسي عصر امام محمد باقر (علیه السّلام)امام محمد بن علي عليه السلام در .
انقلاب فرهنگى و سیاسى در سیره امام صادق علیه السلام-انقلاب فرهنگى و ... و شاء» كه خود از اساتید حدیث، و از شاگردان امام رضا علیه السلام است، مىگوید: «من در مسجد كوفه .... (6)اوضاع سياسي عصر امام محمد باقر (علیه السّلام)امام محمد بن علي عليه السلام در .
امام سجاد و نهضت توّابین
در این نوشتار سعی ما بر آن است تا به یاری خداوند، موضع امام سجاد علیهالسلام را .... موقعیّت شخصی و خانوادگی امام، وضعیت فکری، سیاسی و عقیدتی مردم و حوادث آن .... امام سجاد علیهالسلام از مردم کنارهگیری کرده بود و حال او مانند حال امام زمان در عصر ما است.
در این نوشتار سعی ما بر آن است تا به یاری خداوند، موضع امام سجاد علیهالسلام را .... موقعیّت شخصی و خانوادگی امام، وضعیت فکری، سیاسی و عقیدتی مردم و حوادث آن .... امام سجاد علیهالسلام از مردم کنارهگیری کرده بود و حال او مانند حال امام زمان در عصر ما است.
زندگينامه امام صادق (علیه السلام)(1)
(9) اوضاع سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي عصر امام : در ميان امامان، عصر امام صادق (علیه .... از شاگردان امام رضا (علیه السلام) و از محدثان بزرگ بوده (طبعاً سالها پس از امام صادق ...
(9) اوضاع سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي عصر امام : در ميان امامان، عصر امام صادق (علیه .... از شاگردان امام رضا (علیه السلام) و از محدثان بزرگ بوده (طبعاً سالها پس از امام صادق ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها