واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسوه محبت به امام حسین علیهالسلام محبت به امام حسین علیهالسلام در رفتار حضرت امام خمینی رحمت الله علیه اول، زیارت کربلاامام خمینی رحمت الله علیه عاشق واقعی امام حسین علیهالسلام بودند. ایشان در جوانی برای تأمین هزینه زیارت خانه خدا و کربلای معلی کتابهای خود را فروختند. پس از آزادی و پایان دوران تبعید در ترکیه به امام گفتند: «به ایران میروی یا عراق؟» اما نگذاشتند خودشان تصمیم بگیرند و گفتند باید به عراق بروید. ایشان نیز هنگامی که وارد عراق شدند، گفتند: «اول به زیارت کربلا میروم و بعد میروم نجف».محرم در کربلاامام خمینی رحمت الله علیه همیشه تا هفتم محرم در نجف بودند، و پس از آن به کربلا مشرف میشدند. ایشان پیش از ظهر یا عصر روز هفتم، از نجف به کربلا میرفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمیکردند. در ایام دهه محرم در نجف نیز، امام دو بار به حرم مشرف میشدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا و شبها نیز پیرو برنامه همیشگیشان به حرم میرفتند. سپس به کربلا میرفتند و تا سیزدهم محرم در کربلا بودند و بعد دوباره به نجف باز میگشتند. امام در کربلا نیز با وجود جمعیت زیادی که به عزاداری میپرداختند، هر روز دو بار به حرم میرفتند و زیارت امام حسین علیهالسلام ایشان ترک نمیشد.دل عاشوراییحضرت امام خمینی رحمت الله علیه هنگام اقامت در عراق، همچون مردم عادی به زیارت کربلا میرفتند و ازدحام زائران، ایشان را از زیارت جدش امام حسین علیهالسلام باز نمیداشت. یکی از همراهان ایشان میگفت: «یک بار امام چنان در میان جمعیت گیر کردند که من برای نجات جان ایشان به امام حسین علیهالسلام متوسل شدم. بعد که بیرون آمدیم، دیدم چنان عرق کردهاند که گفتنی نیست و عبایشان هم نیست. من هم وضع بهتری نداشتم. به هر حال نمیشد به ایشان گفت که آقا! جمعیت خیلی زیاد آمده و نمیشود به حرم رفت؛ چون اعتنا نمیکردند».هفت زیارت مخصوصهیکی از شاگردان حضرت امام خمینی رحمت الله علیه میگوید: «روزی در کربلا در حرم امام حسین علیهالسلام بودم که امام به حرم تشریف آوردند. کربلا در سال هفت زیارت مخصوصه دارد. ایشان مقید بودند که برای هفت زیارت به کربلا مشرف بشوند. در حرم نیز مانند دیگر مردم، دعا و نماز میخواندند. دیگر علما اینگونه نبودند. زیارت آنها ده دقیقه و فوقش یک ربع طول میکشید و دعا را نیز از حفظ میخواندند و دو رکعت نماز میخواندند و میرفتند، ولی امام مثل مردم مینشستند و از روی مفاتیح دعا و زیارت میخواندند».صبر ممتاز، اشک ممتازیکی از شاگردان حضرت امام رحمت الله علیه میگوید: «من بارها امام را در مجالس روضهای که در خانه بعضی از آقایان عالِم و یا در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه علیهاالسلام تشکیل میشد، میدیدم. تمام حاضران در مجلس، به گفتههای واعظ، چه شیرین و چه تلخ، واکنش نشان میدادند، ولی امام همواره آرام مینشستند و تنها گوش میدادند؛ چنانکه باعث شگفتی هر بینندهای میشد. اما همین که لحظه ذکر مصیبت اهل بیت علیهالسلام فرا میرسید، امام بیاختیار میگریستند. میتوان گفت، همانطور که طاقت و تحمل امام نسبت به دیگر مطالب و حوادث بیش از همه بود، گریستن و اشک ریختن ایشان برای مصیبتهای امام حسین علیهالسلام نیز بیش از دیگران بود».حضور کاملحضرت امام خمینی رحمت الله علیه در روزهای تاسوعا و عاشورا، در کربلا مجلس عزاداری برگزار میکردند و از آغاز تا پایان در مجلس حضور داشتند. معمولاً همان روضهخوانهای سنتی خدمت امام میآمدند و مینشستند و روضه میخواندند و امام گریه میکردند. آنان اشعار سنتی میخواندند و برای رعایت حال امام زیاد مصیبت نمیخواندند؛ زیرا امام آنقدر شیفته اهل بیت بودند که ممکن بود در اثر گریه زیاد دچار ناراحتی شوند. امام در این زمان، با صدای بلند گریه میکردند.عشق حسینییکی از یاران امام میگوید: «در نوفل لوشاتو جمعیت بسیاری در منزل امام گرد آمده بودند، از مناطق مختلف اروپا و از کشورهای گوناگون، دکترها، مهندسان و دانشجویان که نزدیک به پانصد نفر میشدند و برای دیدن امام به نوفل لوشاتو آمده بودند. در کنار این جمعیت، سیل خبرنگاران کشورهای مختلف از روزنامهها و شبکههای گوناگون آمده بودند و همه دوربینها روی این صحنه متمرکز شده بودند. امام باوقار همیشگی خود از منزل خارج شدند و وارد خیمه شده، نشستند. جمعیت گرد امام حلقه زدند. پس از چند لحظه به من فرمودند: «روضه بخوان». وقتی من به مناسبت روز تاسوعا روضه حضرت عباس را خواندم، امام دستمال سفید رنگ خود را درآوردند و گریه کردند. از گریه امام جمعیت حاضر نیز بسیار منقلب شد و مرا هم تحت تأثیر خود قرار داد. این گریهها از عشق امام به امام حسین علیهالسلام سرچشمه میگرفت».احیای سنتیکی از یاران امام میگوید: «در شب عاشورا در نوفل لوشاتو پس از اینکه نماز تمام شد، امام به یکی از برادرها امر فرمودند که روضه بخواند. همه ناظر بودند، هنگامی که ذاکر مصیبت را آغاز کرد، امام دستمالشان را درآوردند و گریستند. این عمل امام به ما آموخت که در حادترین جریانهای سیاسی و اجتماعی، هدف و مقصد ما که احیای سنت رسول اللّه است، نباید فراموش شود. ایشان در نوفل لوشاتو روز عاشورا که فرا میرسید، میفرمودند که تمام احضار را در منزل ایشان به مناسبت این روز اطعام کنند.احترام عزاداریامام در روز عاشورا هنگام برپایی مراسم عزاداری برای سیدالشهدا در حسینیه جماران، به جای نشستن بر روی صندلی به احترام آن حضرت بر روی زمین مینشستند. ایشان تربت امام حسین علیهالسلام را برای شفا میخوردند و زیارت عاشورایشان ترک نمیشد و آن را با صد لعن و صد سلام، و معمولاً یک اربعین (چهل روز) میخواندند.توجه خاصیکی از همراهان امام در خارج از کشور میگوید: «روز اول محرم در نوفل لوشاتو با نخستین شبی که مردم ایران در پشت بامها تکبیر میگفتند، مصادف بود. همان شب شخصی از تهران تلفن زد و گفت: گوشی را میگذارم کنار پنجره تا صدای تکبیر مردم را که با گلوله مخلوط شده است، بشنوید. صدا را ضبط کرده، خدمت امام بردم. امام داخل اتاق تسبیح به دست در حال ایستاده مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا میخواندند؛ در حالی که ما متوجه مسائل ماه محرم نبودیم».ناله حسینیمشهدی جعفر، خادم امام خمینی رحمت الله علیه میگفت: یکی از برادران تعریف میکرد: «روزی نزدیک ظهر احساس کردم که صدای ضجه و ناله میآید. کمی که جست و جو کردم، دیدم امام به پشت بام منزلشان رفتهاند و زیارت عاشورا میخوانند و اشک میریزند».برنامه همیشگیحضرت امام خمینی رحمت الله علیه همیشه در دهه اول محرم زیارت عاشورا میخواندند. ایشان هر سال از آغاز دهه، ساعت نه صبح به حرم حضرت علی علیهالسلام مشرف میشدند و زیارت امین اللّه و زیارت عاشورا میخواندند. این کار تا هشتم محرم ادامه داشت. سپس با تشرف امام به کربلا این برنامه در حرم امام حسین علیهالسلام انجام میشد. این برنامه چهارده ساله امام در نجف و عراق بود. سال 57 در پاریس هر روز ساعت 9 صبح یکی از برادران مأموریت داشت اخبار و گزارشات را خدمت امام تقدیم کند. در آستانه محرم امام پس از اینکه اخبار را دریافت کردند، فرمودند: «از فردا برنامه را تغییر میدهیم و ساعت 9 کسی برای من خبر نیاورد. قبل یا بعد از زیارت عاشورا اخبار را بیاورید».با کسی ملاقات نمیکردندحضرت امام خمینی رحمت الله علیه به خواندن زیارت عاشورا بسیار اهمیت میدادند و هنگام خواندن زیارت عاشورا کسی را برای ملاقات نمیپذیرفتند. روزی شهید قدوسی، دادستان کل انقلاب، صبحگاه برای اینکه با امام دیدار کند، زمانی که امام با هیچ کس ملاقات نداشت، به منزل ایشان رفته بود. مسئول ملاقاتهای امام به وی گفته بود «فعلاً قدم بزنید؛ امام گرفتاری دارد». او در پاسخ به شهید قدوسی که پرسیده بود: «امام چه کار میکنند؟» گفته بود: «زیارت عاشورا میخوانند».همین که نام علی اکبر را بردم...امام خمینی رحمت الله علیه همیشه در برابر کوران حوادث، همچون کوهی استوار بودند، ولی هنگامی که برای شهدای کربلا مصیبت میخواندند، بیاختیار میگریستند. آقای کوثری که سالها در قم روضهخوان خاص امام بود، نقل میکرد: پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم. دوستان گفتند: «خوب به موقع آمدی! امام را دریاب که هر چه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند، کاری از پیش نبردیم؛ مگر تو کاری بکنی». خدمت امام عرض کردم: «اجازه میدهید ذکر مصیبتی بکنم؟» اجازه فرمودند. هر چه نام مرحوم آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب کنم که در عزای پسر اشک بریزند، امام تغییر حالی پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند، ولی همین که نام علیاکبر علیهالسلام را بردم، حالش دگرگون شد. امام چنان گریستند که وصف شدنی نیست.گریه فقط برای حسین علیهالسلام امام خمینی رحمت الله علیه با اینکه استاد مطهری را پاره تن خود میدانستند، در شهادت آن بزرگوار در کمال وقار رفتار کردند، اما هنگام ذکر مصایب اهل بیت حالش منقلب میشدند و میگریستند. در مجلس ختم شهید مطهری، در تمام مدتی که سخنران کنارشان ایستاده بود و درباره شخصیت استاد مطهری، شاگرد برجسته و پاره تن امام و نیز شهادت او سخن میگفت امام در کمال آرامش گوش میدادند. همین که گوینده به ذکر مصیبت اهل بیت رسید، امام منقلب شدند و دستمال خود را مقابل صورت گرفته، گریستند.منبع:پایگاه حوزه
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]