واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دانشجو و دانشگاه در کلام امام راحل دانشجو ای قشرهای روشنفکر و ای قشرهای نویسنده، قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید، ای دانشمندان ما، ای دانشجویان ما، ای فرهنگیان ما، ای دانشگاهیان ما، اجتماعات خودتان را برای راه این مستضعفین تقویت کنید، شما بودید که اینهمه خدمت کردید و اینهمه خون دادید و اینهمه حبس رفتید و اینهمه زجر کشیدید برای خلاصی از یوغ دشمنان، خلاصه از چپاولگری چپاولگران، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمتبه این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمتبه مستضعفین و اعمال را در خدمتبه مستضعفین. دانشجویان عزیز که پیشروان انقلاب وانشاء الله کسانی هستند که مقدرات کشور ما بعد ازاین در دست آنهاست دانشجویان عزیزی که در این انقلاب همدوش همه برادران در راه اسلام قدم برداشتهاند خوش آمدند. عزیزان من پیش من رهبری مطرح نیست، برادری مطرح است، خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم ما را برادر خوانده است. " انما المومنون اخوه" در اسلام رهبری مطرح نیست، اصلا بزرگان اسلام ما هم در عین حالیکه رهبرهای معنوی بودند مع ذالک پیششان مطرح نبوده است این معانی، من خدمتگزار شما باشم بهتر است تا اسم رهبری، شما دانشجوهای عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید، گمشده شما خودتان هستید، شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که به هر ترتیب شده استخودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید. مقام معلم و مقام دانشجو که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد، از اموری است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشا الله بر آن طریقی که اسلام میخواهد و مقام انسانیت اقتضا میکند، از همان طریق راه بروند و طی مقامات را بکنند و به آنجایی برسند که انسان شوند. دانشجویان ما باید خودشان اول توجه بکنند که رفتار خودشان، کردار خودشان، گفتار خودشان همه اینها منطبق با موازین اسلامی و اخلاقی باشد تا اینکه اگر مردم را دعوت کردید. به اسلام و باید هم دعوت بکنید، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد. خودتان یک وضعی نداشته باشید که وقتی بگویید، مسخره کنند که آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه میکند. شما دانشجویان میدانید که هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا میکند، وابستگی یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادی، تابع تربیتهای دانشگاهی است. آنچه که دانشگاه در یک کشوری نقش دارد از امور مهمهای است و نقش بزرگی دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند و به طور صحیح ایفا کند، کشور را به مقصد اعلای خودش میرساند. این کاری که شما دانشجوهای عزیز دارید و آن کار توجه به مسائل اسلامی دانشگاه، از امور بسیار با اهمیت و ارزشمند است و از آن طرف بسیار با مسئولیت. جوانان متعهد در طول تاریخ به خصوص دانشجویان مسلمان در نسل حاضر و در نسلهای آینده سرمایههای امیدبخش اسلام و کشورهای اسلامی هستند. ایناناند که با تعهد و سلاح و استقامت و پایداری میتواند کشتی نجات امت اسلامی و کشورهای خود باشند و این عزیزاناند که استقلال و آزادی و ترقی و تعالی ملتها مرهون زحمات آنان است و ایناناند که هدف اصلی استعمار و استثمارگران جهاناند و هر قطبی درصدد صید آنان است و با صید آنان است که ملتها و کشورها به تباهی و استضعاف کشیده میشوند. و اکنون ای جوانان عزیز! و ای دانشجویان و دانشمندان! و ای امید امروز و فرداهای امت و اسلام! امانتبزرگ استقلال و آزادی که از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداکاری ملت عظیمالشان ایران به دست آمده است، به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیتبزرگی به عهده همه گذاشته است، همه ملتبه خصوص دانشجویان مسلمان که رهبران آینده هستند، مسئول نگهبانی از این امانتبزرگ الهی میباشند. دانشگاه دانشگاه باید عالم درست کند، دانشگاه باید اشخاصی را درست کند که مملکتخودش را اداره کند از حیث علمیت، اداره کند از حیث فرهنگ، نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزی دستش بیاید برود تو یک ادارهای بنشیند مهمل. باید شماهایی که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم هستید، جوانها را تربیت کنید و تعلیم، همراه تعلیم، تربیتباشد. خداوند انشاءالله همهتان را حفظ کند، همه موفق باشید موید باشید. من تا آنقدر که هستم خدمت میکنم به شما، آنقدر که میتوانم، البته من که نمیتوانم خدمت صحیح بکنم آنقدر که میتوانم میکنم. باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل میشود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد. معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند. عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم، آن چیزیی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است (تکثیر حصار) ، ما از دانشگاه استعماری میترسیم. از خداوند تعالی سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم و امیدوارم که همانطوری که پیشنهاد شده است. دانشگاهها را از همه عناصر تخلیه کنند و از همه وابستگیها تخلیه کنند تا اینکه انشاءالله یک دانشگاه صحیح، اخلاقی اسلامی، فرهنگ اسلامی تحقق پیدا بکند. ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم، اگر انشاءالله بعد از چند سالی دیگر محصول، محصولی شد انسانی، محصولی شد اسلامی، محصولی شد که برای کشور خودشان زحمت میکشند و کار میکنند، میفهمیم تحول پیدا شده. دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است و دنیا را دانشگاه میتواند به صلاح بکشد. منشا همه سعادتها، مادی و معنوی، از دانشگاه است. همه چیز ما در دانشگاه است. همت کنید با هم دانشگاه را اصلاح کنید. باید همه اشخاصی که علاقه دارند به این کشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به این ملت توانشان را روی هم بگذارند برای اصلاح دانشگاه، خطر دانشگاه از خطر بمب خوشهای بالاتر است. دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسکنت و نو کرمابی و امثال اینها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشی. شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح کنید و احساس کنید که اسلام است که میتواند دانشگاه را اصلاح کند. اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح میشود. دانشگاه را ببرید طرف اسلام، الهیاش کنید. دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویتببرید و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان. منبع: بیانات امام خمینی(رحمت الله علیه)در4/12/1358تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]